اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

تقویم تاریخ -7 بهمن



 

 

750م:در جنگ دو روزه ــ 26 و 27 ژانویه ــ سال 750 میلادی كه در كنار رودخانه «زاب» میان نیروهای ابومسلم خراسانی و لشكریان مروان (آخرین حكمران امویان شرق) روی داد، مروان شكست خورد و به مصر گریخت و در آنجا كشته شد. ابومسلم (متولد اصفهان) كه بر ضد حكومت امویان بپاخاسته بود سال پیش از آن (749 میلادی ــ 128 هجری خورشیدی) هم ارتش امویان را شكست داده بود و پس از این پیروزی، مروان را از خلافت خلع و آن را به ابوالعباس سفاح منتقل كرده بود. بسیاری از مورخان، این سال را آغاز خلافت عباسیان و گسترش نفود ایرانیان در امور حكومت نوشته اند. طولی نكشید كه مركز خلافت نیز از شهر دمشق به شهر تازه ساز بغداد واقع در 36 كیلومتری شمال مدائن (تیسفون) پایتخت پیشین ایران منتقل شد. نام« بغداد» كه در زمان ساسانیان یك روستا و درختستان بود تغییر داده نشده است كه «بغ» در فارسی میانه به معنای «خدا» و «داد» از مصدر دادن است كه جمع دو كلمه معنای «هدیه خدا» را می رساند.

 

1556م:بیست و هفتم ژانویه زادروز شاه عباس یکم است. تولد و وفات شاه عباس در ژانویه اتفاق افتاده است. وی که 27 ژانویه 1556 به دنیا آمده بود در 19 ژانویه سال 1629 فوت شد.

مورخان متفق القول گفته اند كه سیاستهای داخلی و خارجی او مشابهت زیاد به طرحهایی داشت كه هزار سال پیش از وی توسط خسروانوشیروان (انوشیروان دادگر) به اجرا درآمده بود. شاه عباس كه از جانب پدر فرماندار خراسان بود و درشهر هرات حاكم نشین خراسان وقت بسر می برد پس از آن كه شنید سران قزلباش پدر نابینای او را آلت دست قرار داده و مادرش «مهدعلیا» را كه مانع سوء استفاده های ایشان بود كشته اند با لشكر خراسان به قزوین شتافت، كودتا كرد و شاه شد و با ایجاد یک ارتش ملی دست قزلباش را به تدریج از كارها كوتاه كرد و پایتخت را به اصفهان انتقال داد و از این شهر با پای پیاده به زیارت مشهد رفت.

 

شاه عباس با کلاهی که خود طرح تهیه آن را داده بود


1916م:ژنرال انگلیسی «پرسی سایكس» كه در ظاهر، مامور سركوب كردن آلمانی های مقیم ایران و ایرانیان هوادار آلمان، ولی در باطن استقرار نظامی هرچه بیشتر در وطن ما شده بود 27 ژانویه سال 1916 (7 بهمن 1294 هجری خورشیدی) با چند واحد سرباز از هند وارد بندر عباس شد و از آنحا به كرمان رفت و مستقر شد. این ژنرال انگلیسی كه بعدا به خاطر خدماتش به امپراتوری لندن، از دولت متبوع خود لقب «سر» گرفت همان است كه تاریخ ایران و تاریخ افغانستان تالیف کرده است (بدون این كه بر زبان فارسی مسلط باشد و روش تحقیق در تاریخ، و یا تاریخنگاری بداند!). این دو كشور تا قرن 19 دارای تاریخ مشترك بوده اند.

در دهه های پس از اشغال نظامی ایران در شهریور 1320، در مدارس تعلیمات عالی وطن ما از كتاب های «سر پرسی سایكس» به عنوان ماخذ استفاده می شد!.

كتاب «تاریخ افغانستان» تالیف ژنرال سایكس تنها فایده ای را كه دارد این است كه نشان داده است تا قرن نوزدهم، دو كشور تاریخ مشترك دارند و طبق اصل «ماكس وبر» در تعریف ملت، می توان به آن استناد كرد و چون تاریخ (نیاكان)، فرهنگ و رسوم مشترك است؛ پس اتباع ایران و افغانستان یك ملت با دو دولت هستند كه تردید هم در آن وجود ندارد. طبق نظر«ماكس وبر» اندیشمند آلمانی و سایرین، یك و یا دو عامل از این سه نمی تواند برهان ملیت باشد و هر سه عامل باید جمع باشند. حتی «زبان» رایج به تنهایی شاخص ملیت نیست. در برخی از نقاط جهان، زبان را فاتحان و مهاجمان تحمیل كرده اند. زبان بسیاری از كشورها مثلا غنا و جامائیكا و ... انگلیسی است زیرا كه سالها تحت سلطه دولت انگلستان بودند ولی با انگلیسی ها ملیت واحدی را تشكیل نمی دهند. می دانیم كه فاتحان فرانسوی جزایر انگلستان، قرنها زبان خود را به انگلیسی ها تحمیل كرده بودند و زبان انگلیسی بعدا به نیروی ناسیونالیسم این سرزمین احیاء شد ولی بسیاری از واژه های آن ریشه فرانسوی را حفظ كرده اند. پیش از انگلیسی ها، ناسیونالیسم ایرانی زبان فارسی را احیاء كرده و ایران را از قلمرو زبان عربی خارج ساخته بود. همزمان با فتح انگلستان توسط فرانسویان، تركان سلجوقی هم زبان خود را در شمال غربی ایران ترویج دادند كه به صورت زبان خانگی (غیر رسمی) باقی مانده است.

بازگردیم به مطلب ژنرال پرسی سایکس: انگلستان كه با روسیه، در پی سازش اوت 1907 سن پترزبورگ ایران را میان خود قسمت كرده بودند در منطقه نفوذ خود در ایران یك نیروی نطامی تحت عنوان «اس پی آر» تاسیس كرده بود كه افسران انگلیسی بر آن فرماندهی داشتند و ژنرال پرسی سایکس مبتکر ایجاد این نیرو بود.

در دو سال نخست جنگ جهانی اول، ایرانیان كه از انگلیسی ها به سبب مداخلاتشان در اوضاع ایران خشمگین بودند به تشویق آلمانی ها و با كمك آنان در چند مورد به كنسولگری های انگلستان و سازمانهای انگلیسی حمله برده بودند و عده ای از ایشان را كشته بودند. همین خشم بود كه ایرانیان را بر آن داشت كه پس از بسته شدن كنسولگری های انگلیسی به دستور دكتر مصدق، آن همه شادی كنند كه كشور به حالت تعطیل در آمده بود و روزی كه پس از براندازی 28 مرداد 1332 قرار شد انگلیسی ها باز گردند، تظاهرات وسیع ضد دولتی آذر ماه 1332 را به وجود آوردند و از آن پس همه ساله به این مناسبت در آذر ماه دست به اعتراض می زنند كه این قصه غم انگیز فراموش نشود.

هفتم بهمن ماه 1309 (27 ژانویه 1930) درپی یك بررسی طولانی، شاه وقت كه فرمانده كل نیروهای مسلح بود موافقت كرد كه «ماوزر Mauser» ساخت آلمان پس از یك دوره آزمایش چندساله، تفنگ رسمی ارتش ایران شود. این آزمایش روی ماوزرهای «وی. زی 24 ـ VZ » یعنی ماوزر ساخت سال 1924 صورت گرفت و ستاد ارتش در سال 1934 (1313) به آن نمره قبولی داد. از آن پس ماوزر كه تولید انبوه آن از سال 1898 (110 سال پیش) در «اوبرنادورف» آلمان آغاز شده بود و در طول جنگ جهانی اول به عنوان دقیقترین و خوشدست ترین تفنگ سبك بكار رفته بود جای تفنگهای روسی (ناگانت = نوغان) و انگلیسی و ... را در ارتش ایران گرفت. این تفنگ توسط دو برادر آلمانی به نام های «پتر پل» و «ویلهلم» ماوزر Mauser Brothers برای ارتش آلمان ساخته شده بود. كارخانه ماوزر بعدا شعبه خود را در شهر «برنو» واقع در ایالت موراویای چك اسلواكی دایر كرد و دولت ایران كه مشتری كمپانی «اشكودا» بود ترجیح داد كه تفنگهای ماوزر ساخت شهر برنو Brno را خریداری كند و از آن پس در ایران نام «برنو» بر تفنگهای ماوزر گذارده شد كه پنج تیر و تك تیر بودند. از دهه 1940، ایران خود دست به ساختن برنو زد و آن را در كارخانه های تسلیحات (معروف به مسلسل سازی واقع در نزدیكی دوشان تپه) و در دو نوع ساخت: برنو كوتاه و برنو معمولی. میان دو جنگ اول و دوم جهانی بیش از یك میلیون ماوزر در آلمان و شهر برنو ساخته شد كه علاوه بر 11 لشكر پیاده در ورماخت، ارتشهای ژاپن و رومانی هم به آن مجهز شده بودند. از اواخر دهه 1950 (سال 1957) به تدریج تفنگهای نیمه خودكار آمریكایی «ام ـ 1» M_1 جای برنو را در ارتش ایران گرفت. تفنگ «ام ـ1» كالیبر 30 در سال 1938 توسط مهندسی به نام «جان گارند John Garand» ساخته شده بود و ارتش آمریكا از آنها در جنگ جهانی دوم و جنگ كره استفاده كرده بود. ارتش آمریكا تا دهه 1960 به تدریج تفنگها «ام ـ 14» و بعدا «ام ـ 16» را در واحدهای خود جانشین «ام ـ 1» كرده بود. از دهه 1970 ارتش ایران به وارد كردن تفنگHeckler&Koch G_3 هكلر و كخ (ژ ـ 3) و بعدا كالاشنیكوف Kalashnikov دست زد و .... اینك از برنو به علت زیبایی به عنوان تفنگ تشریفاتی استفاده می شود. پس از خیانت شهریور 1320 (آگوست 1941) و مرخص شدن سربازان پادگانها، بسیاری از برنوهای ارتش به دست افراد ایل ها و عشایر و نیز راهزنان افتاد كه سالها باعث ناامنی كشور بود.

 

Percy Sykes

 

1327ش:عباس اسكندری نماینده مجلس شورای ملی (از حزب توده) در پی نطقهایی كه در چند جلسه پیاپی مجلس ایراد شده و دكتر مصدق آغازگر آنها بود؛ در جلسه هفتم بهمن سال 1327 (مصادف با 27 ژانویه 1949 ) اكیدا خواستار لغو قرارداد نفت و بر چیده شدن بانك انگلستان در تهران معروف به بانك شاهی (بعدا شاهنشاهی) شد.

وی ضمن اشاره به یكایك آسیب هایی كه ایران از دوران سلطنت فتحعلیشاه قاجار از مداخلات انگلیسی ها در امور خود دیده بود تنی چند از نمایندگان مجلس از جمله سید حسن تقی زاده را در این زمینه متهم كرد كه هنوز هم (باوجود بیدار شدن ملت) به جانبداری از سیاست های لندن ادامه می دهند.

متعاقب همین جلسات مجلس بود كه دانشجویان كلاسهای درس دانشگاه تهران را تعطیل و به خیابانها ریختند. این صداهای اعتراض دیگر خاموش نشد تا به نتیجه رسید.

پانزدهم بهمن ماه همین سال (1327) در مراسم سالروز دانشگاه تهران که در محوطه دانشکده حقوق این دانشگاه برگزار شده بود به سوی شاه تیراندازی شد. شب همان روز، حزب توده ایران متهم به شرکت در این توطئه شد، شورای وزیران غیرقانونی شدن فعالیت این حزب را تصویب کرد و بعدا لایحه مربوط به پارلمان داده شد. این تیراندازی همچنین بهانه قرارگرفت تا شاه اختیارات خود را افزایش و مداخله درامور دولت را گسترش دهد.

 

عباس اسكندری


1944م:27 ژانویه سال 1944 پس از 30 ماه و تحمل نزدیك به یك میلیون تن تلفات، محاصره شهر لنینگراد (سن پترزبورگ كه ولادیمیر پوتین از آنجاست) شكسته شد. نیروهای آلمان از دهم ژوئیه 1941 محاصره لنینگراد را با هدف تضعیف روحیه روس ها آغاز كرده بودند. حمله به لنینگراد با 38 لشكر آلمانی از طریق منطقه بالتیك آغاز شده بود. نیروهای فنلاندی هم در این حمله به آلمانی ها كمك می كردند. 83 روز طول كشید تا نیروهای آلمانی از حومه شهر بگذرند و آن را از همه سوی محاصره كنند. تا نوامبر سال بعد 640 هزار و 803 تن از ساكنان شهر و عمدتا از گرسنگی و سرما جان سپرده بودند. در آن ماه (نوامبر1942) روسها با ایجاد یك جاده روی دریاچه منجمد، موفق به رساندن خوراك و سوخت و نیروی تازه نفس به شهر شدند و 550 هزار تن از ساكنان غیر نظامی را تخلیه كردند. از این شهر جمعا 517 هزار سرباز روس دفاع كردند و بسیاری از آنان كشته شدند.

سرانجام 27 ژانویه نیروهای آلمانی تحت فشار ارتش سرخ دست از محاصره لنینگراد برداشتند و كار عقب نشینی را آغاز كردند كه تا برلن ادامه یافت.

در ژانویه سال 2004 و به مناسبت شصتمین سال پایان محاصره سن پترزبورگ (لنینگراد)، برخی از مورخان به پوتین توصیه كرده بودند كه این رویداد را آویزه گوش خود كند تا تكرار نشود. نرمش های مسکو پس از فروپاشی شوروی در برابر غرب باعث شده بود كه در این سال تنی چند از تحلیلگران این نظر اندیشمندان را زنده و به آن استناد كنند كه درونگرایی و آماده سازش بودن، فرهنگ مردمی شده است كه در طول تاریخشان حكومت مغولها بر خود را تجربه كرده اند. روس ها قرنها تحت سلطه مغولها بودند.

در سال 2007 در سالروز شكسته شدن محاصره لنینگراد، گزارش هایی در رسانه ها انتشار یافته بود كه حكایت از افزایش فشار آمریکا برای پیوستن اوكراین به ناتو و نیز دیدار فرمانده كل نیروهای مسلح آمریكا در خاورمیانه از كشورهای آسیای مركزی داشت. با توجه به این فعالیت های ضد روس غرب که دنبال روانشناسی جنگ سرد است، تفسیرنگاران آمریکای لاتین به سران مسكو هشدار داده بودند كه اگر نجنبند فردا برایشان خیلی دیر خواهد بود.


1973م:ساعت هفت بامداد 27 ژانویه سال 1973 میان نیروهای آمریكا و كمونیستها در ویتنام آتش بس بر قرار شد. این آتش بس شامل زد و خورد نیروهای ویتنام جنوبی با كمونیستها نمی شد. قرارداد آتش بس قبلا در پایان یك رشته مذاكرات طولانی در پاریس امضاء شده بود. در لحظه امضای قرارداد، شمار نیروهای آمریكایی در ویتنام از رقم 500 هزار تجاوز می كرد. جمع تلفات این نیروها از آغاز جنگ ویتنام 57 هزار كشته، یك هزار و سیصد ناپدید، 600 اسیر و 303 هزار و 640 مجروح اعلام شده بود. این جنگ برای آمریكا 109 میلیارد و 500 میلیون دلار (به ارزش آن زمان) هزینه داشت. جنگ ویتنام كه از سال 1961 آغاز شده بود از 1965 شدت یافته بود. دو سال پس از این آتش بس و تخلیه تدریجی نظامیان آمریكایی، شهر سایگون در سی ام آوریل 1975 به دست نیروهای كمونیست افتاد و وحدت ویتنام تامین شد. سایگون به شهر «هوشی مین» تغییر نام داده است.

در سالهای 2006 و 2007، که استرتژی آمریکا در عراق زیر انتقاد شدید بوده، تفسیرنگاران جمهوریخواه آمریكا در دفاع از «استراتژی تجدید نظر شده» جورج بوش در قبال مسئله عراق، نتایج سازش پاریس و تخلیه ویتنام را استناد قرار می دهند.

 

سناتور جیمز وب (در 2007)

 

2007م: «جیمز وبJames Webb» سناتور دمكرات آمریكایی را كه از افسران آمریكا در جنگ ویتنام بود و بیست و سوم ژانویه 2007 مفاد نطق یكساعته جورج بوش در جلسه مشترك سالانه دو اطاق كنگره (state of the union) را رد كرد در 1973 در جنگلهای ویتنام در صحنه جنگ نشان می دهد. سناتور وب كه در ژانویه 2007 واكنش حزب دمكرات به نطق بوش را منعكس می كرد گفت كه جنگ عراق به اعتبار جهانی آمریكا لطمه سخت وارد ساخته، این كشور را مقروض كرده، خون جوانانش را هدر داده و مبارزه با تروریسم را بی نتیجه ساخته است.

 

1983م:27 ژانویه 1983 مجازات اعدام بانو چیانگ چینگ همسر سالخورده مائو تسه تونگ رهبر انقلاب و بنیادگذار جمهوری توده ای چین به حبس ابد تبدیل شد. پس از درگذشت مائو ، همسر وی و سه تن دیگر از یاران بنیادگذار این جمهوری متهم به سازمان دادن انقلاب فرهنگی چین شده بودند. هدف از انقلاب فرهنگی چین زدودن هرگونه تفكر و عادات غیر سوسیالیستی از جامعه این كشور اعلام شده بود كه تلفاتی هم داشت. بانو چیانگ توسط همانهایی به اعدام محكوم شده بود كه اگر تلاش و زحمات مائو نبود به مقام نمی رسیدند!. محاکمه بانو چیانگ و تنی چند از یاران مائو راه را برای اصلاح سیستم اقتصادی چین باز کرد.

 

بانو چیانگ

 

2005م:سنای آمریكا 26 ژانویه 2005 انتصاب بانو «كاندولیزا رایس» را به سمت وزیر امورخارجه آمریكا پس از یك گفت و شنود نسبتا طولانی با وی، با 85 رای موافق در برابر 13 رای مخالف تایید كرد. بانو رایس در طول چهار سال پیش از احراز این سمت (دور اول حکومت جورج دبلیو بوش)، مشاور ویژه رئیس جمهوری آمریكا در امور امنیت ملی بود.

با این كه سناتورهای حزب دمكرات از سیاست های قبلی بانو رایس انتقاد شدید كرده بودند بسیاری از آنان به او رای موافق دادند!.

دمكراتهای منتقد گفته بودند كه بانو رایس در سمت مشاور ویژه بارها كنگره را فریب داده بود و مسئول برخی از اشتباهات دولت است. بعضی هم گفته بودند كه بانو رایس تجربه كار دیپلماتیك ندارد، خشن و یك دنده است و دوست و متحد بیشتری برای آمریكا به وجود نخواهد آورد.

 

کاندولیزا رایس


2006م:پیروزی حماس در انتخابات 26 ژانویه 2006 فلسطینی ها كه از 132 كرسی پارلمان دولت خودگردان برنده 76 كرسی شده بود در جهان ایجاد شوك و شگفتی كرده بود زیرا چنین اكثریتی قبلا پیش بینی نمی شد. چهار كرسی دیگر به حزب متحد حماس تعلق گرفته و سازمان «فتح» كه چهار دهه كنترل امور فلسطینی ها را به دست داشت تنها دارای 43 كرسی شده بود و 9 كرسی دیگر را احزاب و افراد مستقل به دست آورده بودند.

بانو مریم فرحت (ام نیذال) یكی از نامزد های حماس بود كه در این انتخابات پیروز شده بود. وی سه پسر از شش فرزند خود را با دست خودش به مبارزه با اسرائیل و عمدتا انفجار انتحاری فرستاده بود. او گفته است: بچه هایم را دوست داشتم ولی فلسطین را بیش آنان.

همه ناظران خارجی و از جمله جیمی كارتر رئیس جمهور پیشین آمریكا بر درستی انتخابات 26 ژانویه 2006 فلسطینی ها صحه گذارده بودند. مقامات دولت آمریكا پس از انتشار اخبار مربوط به پیروزی حماس در انتخابات گفته بودند كه با دولت حماس تماس نخواهند گرفت زیرا كه این نهاد را یك سازمان تروریستی اعلام كرده اند و تماس آنها از این پس با شخص محمود عباس خواهد بود. دولتهای بزرگ اتحادیه اروپا هم تاکید کرده بودند كه اگر دولتی را كه حماس تشكیل دهد اعلامیه های قبلی خود دایر بر قصد انهدام اسرائیل را پس نگیرد نمی تواند انتظار كمك مالی و هر گونه كمك دیگر را از آنها داشته باشد. یك رهبر حماس در واکنش به اظهارات مقامات اروپایی، در مصاحبه با شبكه سی بی اس آمریكا گفته بود: صلح با اسراییل به این شرط پذیرفتنی است كه همه اراضی اشغالشده جنگ سال 1967 از جمله بیت المقدس قدیمی را تخلیه كند.

از سوی دیگر، در پی اعلام پیروزی حماس، برخی از اعضای سازمان «فتح» از جمله ماموران پلیس فلسطینی عضو این سازمان دست به تظاهرات زده و گفته بودند كه نمی خواهند حماس بر آنان حكومت كند.

اصحاب نظر ضمن تفسیر پیروزی دمکراتیک (انتخاباتی) حماس گفته بودند كه وجود فساد مالی و ضعف اداری در دستگاه دولت خودگردان باعث قطع امید اکثریت فلسطینی ها از آن شده بود.

همین اصحاب نظر ضمن اشاره به اصرار دولت آمریکا در دمکراتیزه شدن خاورمیانه، با توجه به نتایج انتخابات اخیر عراق و فلسطینی ها گفته بودند كه دمكراسی عرب همیشه به راه آمریكا نخواهد رفت. این صاحبنظران پیش بینی کرده بودند که نتایج انتخابات عراق و فلسطینی ها، مسائل این دو و مشکلات آمریکا را افزایش خواهد داد. مرور زمان درستی این پیش بینی را نشان داد و دیدیم که بر مشکلات عراق و فلسطینی ها در طول سال 2006 افزوده شد. این مشکلات تفکر آمریکاییان را نسبت به دولت خود تغییر داده است.

 

مریم فرحت

 

2008م:«سامر گاراس» 25 ساله ساکن «ال رینو» ـ شهرکی نه چندان دور از اکلاهما سیتی آمریکا با داشتن چهار فرزند از شوهرش «جیسون» طلاق گرفت تا زندگانی بهتری داشته باشد. این دو در دوران دبیرستان با هم آشنا و ازدواج کرده بودند. طلاق «سامر» و شوهرش دهم دسامبر 2008 قطعی شده بود. تلاش بستگان جیسون و سامر برای سازش دادن آنان ادامه داشت که سامر با «جاشوا دورچو» ـ مردی به سن و سال خودش آشنا شد و جاشوا پس از چندبار رفت و آمد آمادگی خودرا برای ازدواج با او ابراز داشت و سامر بدون اطلاع از گذشته جاشوا حتی حاضر شد که اجازه دهد از ماه بعد به خانه او برود و آنجا زندگی کند تا مقدمات ازدواج فراهم شود و در این مدت نیمی از هزینه خانه را برعهده بگیرد. از آشنایی و رفت و آمد سامر با جاشوا چهار هفته بیش نگذشته بود که 13 ژانویه 2009 تلاش بستگان سامر برای تماس تلفنی با او به جایی نرسید و در محل کار نیز حاضر نشد. سرانجام یکی از بستگان برای اطلاع از احوال سامر به خانه او رفت؛ اتومبیل سامر در آنجا نبود اما در ورودی خانه هم قفل نبود. این فرد وارد خانه شد و در آنجا با جسد سامر و چهار بچه اش رو به رو شد و از همانجا جریان را به پلیس اطلاع داد. پلیس به جستجوی جاشوا و اتومبیل سامر پرداخت. این اتومبیل در فاصله ای دور، در ایستگاه قطار یافت شد. پس از انگشت نگاری از اتومبیل و بررسی سوابق جاشوا معلوم شد که وی در عمر کوتاه خود چندبار به جرم سرقت انومبیل، حمل ماری جوانا (مری وانا) و ... به زندان افتاده بود و پس از تحمل آخرین محکومیت با سامر آشنا شده بود و ....

 

جاشوا (متهم) – سامر و چهار فرزندش (مقتولان). این عکسها را پلیس در اختیار رسانه ها گذارده بود


2009م:به گزارش رسانه های آمریکا در 26 ژانویه 2009 (ششم بهمن 1387)، یک مرد 93 ساله ساکن شهر «Bay City» ایالت میشیگان که برق خانه او به سبب پرداخت نشدن صورتحساب قبلی قطع شده بود از سرما منجمد شد. پزشک قانونی شهر پس از معاینه جسد این مرد که «Mavin E. Schur» نام داشت، مرگ او را hypothermia (سرمای شدید ـ انجماد) اعلام کرد که مرگی دردناک است و تا جان دادن کامل؛ وقتگیر. هنگام ورود پلیس به خانه مروین (ماروین) در نیمه روز، برودت داخل ساختمان صفر درجه سانتی گراد بود. تعرفه مصرف برق در آمریکا بالاست و متوسط میزان آن برای یک خانه سه اطاقه کمتر از 150 دلار در ماه نیست. همچنین آب بها و اشتراک تلفن و تلویزیون ماهواره ای ـ کابلی و نیز اینترنت. مروین که با آن کهولت، تنها می زیست استطاعت پرداخت هزینه زندگی در خانه سالمندان را که در شهر او بالغ بر یکهزار و پانصد دلار در ماه بود نداشت.


2010م:رسانه ها انفجارهای انتحاری 25 و 26 ژانویه 2010 بغدادرا واکنش سنّی ها و بعثی های عراق به اعدام علی حسن عبدالمجید وزیر دفاع پیشین این کشور و پسر عموی صدام حسین بشمارآورده اند. عبدالمجید که چهاربار جداگانه به اعدام محکوم شده بود دوشنبه 25 ژانویه اعدام شد. وی متهم به کاربردن گاز شیمیایی برضد کردها در حلبچه در سال 1988 و در جریان جنگ عراق با ایران و همچنین دو بار سرکوب خشونت بار شیعیان عراقی در دهه 1990 (در پی شکست نظامی عراق از آمریکا در کویت) شده بود. وی پس از بکاربردن گاز شیمیایی در حلبچه که گفته شده است ضمن آن هزاران تن جان سپرده بودند به علی شیمیایی (کمیکال علی) معروف شده بود. در جریان جنگ عراق با ایران، کردهای عراقی که از عرب های این سرزمین ناراضی بوده اند جانب ایران را گرفته بودند. در آن زمان دولت وقت آمریکا از دولت وقت عراق حمایت می کرد.

 

2010م:انفجارهای انتحاری دوشنبه 25 ژانویه 2010 سه هتل بزرگ بغدادرا که عمدتا محل اقامت خارجیان است هدف قرارداده بودند که ضمن آنها 41 تن کشته و بیش از 70 نفر دیگر مجروح شدند. محصول انفجار انتحاری روز بعد از آن (26 ژانویه 2010) که ساختمان پزشگی قانونی عراق هدف بود 22 کشته و 82 مجروح بود. قرار بود که جسد عبدالمجید جهت صدور جواز دفن به این ساختمان منتقل شود. جسد پس از اعدام، به مقامات نظامی آمریکا تحویل داده شده بود. عبدالمجید به همان طریقی اعدام شد که صدام در دسامبر 2006 شده بود؛ با طناب دار.

دور تازه انفجارهای انتحاری عراق از هشتم دسامبر 2009 آغاز شده بود که در آن روز تخریب ساختمان چند وزارتخانه هدف بود.

برخی از مفسران دور تازه انفجارهای بغدادرا بی ارتباط با ردّ تقریبا پانصد نامزد انتخاباتی نمی بینند و گفته اند که ردّ نامزدها ثابت می کند که دمکراسی عراق از مرحله «حرف» خارج نشده و «تاریخ» دولت آمریکا را متهم خواهد کرد که باوجود استقرار نظامی در عراق نتوانسته است دمکراسی برقرار کند که یکی از هدفهای اشغال نظامی و طرد صدام بود. در یک دمکراسی رای دهندگان نامزدها را ردّ می کنند نه قبلا دولت!. قرار است انتخابات پارلمانی عراق بزودی برگزار شود. دولت آمریکا از اینکه پیروزی حامد کرزای در انتخابات افغانستان بدون داشتن نیمی از آراء و برغم تردید به درستی رای گیری را پذیرفته است در معرض اتهام است.

 

علی حسن عبدالمجید


98: ماریوس نروا امپراتور روم در 76 سالگی درگذشت و جانشین او تراژان پس ازكسب رای اعتماد سنا وعده مبارزه با فساد و نیز دادن وام كشاورزی با بهره 5 درصد داد تا كشاورزان مجبور نشوند از نزولخورها قرض بگیرند.

1755: پس از شمارش كشته شدگان زلزله شهر لیسبون پایتخت پرتغال كه روز پیش از این (26 ژانویه) رخ داده بود اعلام شد كه بیش از سی هزار تن جان باخته بودند. لیسبون كه بر فراز هفت تپه بنا شده است در طول تاریخ چندبار براثر زلزله ویران شده است .

1756: «موزارت» آهنگساز بلند آوازه اتریشی در سالزبورگ به دنیا آمد.

1926: (سال 1304 هجری خورشیدی) محمدرضا پهلوی از سوی پدرش رضاشاه به عنوان ولیعهد اعلام شد.

1943: نیروی هوایی آمریكا شهر ویلهلمز هاون آلمان را با 50 بمب افكن سنگین بمباران كرد.

1951: آزمایشهای اتمی آمریكا در صحرای نوادا با پرتاب بمب از هواپیما آغاز شد.

1967: 60 كشور قرارداد منع آزمایشهای هسته ای در هوا و فضا را امضاء كردند.

1976: (سال 1354 هجری خورشیدی) بازگشت نیروهای ایرانی از ظفار آغاز شد.

منبع:iranianshistoryonthisday.com


ویدیو مرتبط :
رضا عطاران و تقویم تاریخ :))

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

تقویم تاریخ -2 بهمن



 

 

210پیش از میلاد:«شی هوانگدی» امپراتور چین از دودمان چین (كین ـ شین ـ هسین) متولد سال 259 و متوفا در سال 210 پیش از میلاد كه موفق شد برای نخستین بار چینیان را زیر یك پرچم یكپارچه كند و نوسازی دیوار چین را به انجام برساند و همانند كوروش ما، عنوان پدر چین را به خود اختصاص دهد درصدد جلب دوستی ایران برآمد و در زمستان سال 213 پیش از میلاد (طبق برخی محاسبات تازه تقویمی ژانویه 214) سفیری به ایران فرستاد كه در شهر «آپاوارتا (كلات نادری امروز)» با تیرداد یكم شاه اشكانی ایران ملاقات كرد و تیرداد از او خواست كه به اقامت در ایران به عنوان سفیر دائمی ادامه دهد و وسیله ارتباط دو امپراتوری باشد. این سفیر پس از درگذشت تیرداد در سال 215 پیش از میلاد، همچنان به اقامت در ایران ادامه داد و رابط اردوان جانشین تیرداد یكم و امپراتور چین بود. دفتر ثابت او در دامغان (شهر صد دروازه) قرارداشت. ایرانیان از همان زمان كشوری را كه دودمان چین (شین) بر آن حكومت داشتند كشور «چین» خواندند كه این نام از طریق ایران به قلمرو امپراتوری روم و غرب منتقل شد و باقی مانده است و جز چینی ها، سایر كشورها آن را چین و چاینا می خوانند.

امپراتور «شی هوانگدی» بود كه یكنواخت نوشتن واژه های زبان چینی را (صرف نظر از لهجه های محلی) اجباری كرد. او با این باور، كه سیستم های سنجش، قوانین، نظامات و پول واحد، موجب پایداری وحدت ملت می شود، قوانین چین را كه برپایه سنت، رسوم و عادات این ملت تدوین كرده بود سراسری ساخت و سكه واحد ضرب كرد.

«شی» همانند ساسانیان ما شدیدا با ورود اقوام با تمدنی پایین به قلمرو خود مخالف بود و نوسازی دیوار چین (متصل ساختن قطعات دیوار قدیمی تر كه دارای رخنه بود به هم) كه از آن زمان به همان صورت باقی مانده است به تصمیم او صورت گرفت. در سال 1974 در چین و در نزدیكی پایتخت آن دودمان كه بعدا بر اثر زلزله ویران شده بود، تاسیساتی در زیر زمین كشف شد كه در آنجا مجسمه های سفالی هشت هزار نظامی و برخی از آنان سوار بر اسب قرار داده شده بود. «شی» همچنین در منطقه «شیان» چین قصر های زیبا ساخته بود.

 

مجسمه «شی هوانگدی»


1623م: 22ژانویه سال 1623 میلادی (1001 خورشیدی) شاه عباس یكم نامه پاپ پل پنجم را كه با یك پیك ویژه ارسال شده بود دریافت كرد كه در آن پاپ با هدف تشدید خصومت میان ایران و عثمانی، وعده هرگونه كمك از جمله كمك نظامی به شاه عباس داده بود. دولت عثمانی در اروپا برای كشورهای مسیحی یك خطر بزرگ بود. پاسخ شاه عباس به پیام پاپ، به دست گریگوری پانزدهم رسید زیرا كه هنگام بازگشت فرستاده واتیكان به رم، پاپ پل پنجم فوت شده بود.

فرستاده ویژه در گزارش خود به پاپ از این ماموریت، كه در آرشیو واتیكان محفوط است نوشته است كه شاه عباس پس از دریافت پیام و اطلاع از مفاد آن گفته بود كه از پاپ انتظار دارد كه كشورهای مسیحی را از ورود خودسرانه و با نیّت بد به خلیج فارس نهی كند. فرستاده پاپ در گزارش خود اضافه كرده است كه در ضدیت شاه عباس با دولت عثمانی (به ویژه بر سر بین النهرین كه زیارتگاههای شیعیان در آنجا هستند) تردید ندارد، ولی گمان نمی رود كه به خاطر ما، مسیحیان، و هر زمان كه ما بخواهیم با عثمانی وارد جنگ شود. او مردی باهوش و آگاه، و از اوضاع اروپا كاملا باخبر است و می داند كه در قبال مسائل خلیج فارس، چگونه از یك دولت اروپایی بر ضد دولت دیگر استفاده كند.

 

 پاپ پل پنجم


1324ش:دوم بهمن 1324 (22 ژانویه 1946) قاضی محمد (رئیس كومله) با اطمینان از حمایت نیروهای شوروی كه (برغم پایان جنگ جهانی دوم و تعهدی كه استالین سپرده بود) هنوز شمال غربی ایران را در اشغال نظامی داشتند و كمك های مالی و سازمانی آن دولت، در شهر مهاباد جمهوری اعلام و نخست وزیر تعیین كرد. مصطفی بارزانی كه با صدها فرد مسلح از طایفه خود از عراق آمده بود عملا فرمانده نیروهای قاضی محمد بود. قاضی محمد كه قبلا یك سردفتر اسناد رسمی بود پس از دیدار با كنسول شوروی در تبریز و یك مقام ارشد آن كشور در باكو، در 24 آذر1324 (15 دسامبر 1945) خواهان خودمختاری و ایجاد ساویت در مهاباد شده بود. سران طوایف منطقه از اقدام قاضی محمد حمایت نكردند و به نوشته مورخان، حامی و محرك او تنها شوروی بود كه برای خاورمیانه صاحب نفت و اخراج غرب از این منطقه مهم و حساس جهان نقشه ها درسرداشت.

درپی خروج نیروهای شوروی از شمال غربی ایران (تحت فشار بین المللی ـ ایران برضد شوروی به شورای امنیت متوسل شده بود)، واحدهای ارتش ایران كه نیروهای شوروی در قزوین مانع حركت آنها به سوی شمال غربی وطن خود بودند پس از پایان دادن به غائله گروه جعفر پیشه وری در تبریز، 15 دسامبر 1946 (24 آذر 1325) وارد مهاباد شدند، مصطفی بارزانی با جمعی از افرادش در امتداد مرز به سوی شوروی عقب نشینی كرد، قاضی محمد و تنی چند از همدستانش (ازجمله سیف قاضی و صدر قاضی) كه حمایت محلی نداشتند دستگیر شدند و بعدا پس از محاكمه در دادگاه سیّار نظامی، در23 دی ماه به جرم شورش مسلحانه و تجزیه گوشه ای از كشور محكوم به اعدام و سی ام مارس 1947 (دهم فروردین 1326) در میدان اصلی شهر مهاباد اعدام شدند. قاضی محمد هنگام اعدام پنجاه ساله بود. سران آن دسته از عراقی هایی هم كه پس از ورود ارتش به مهاباد به كشور خود بازگشته بودند در آنجا اعدام شدند. مصطفی بارزانی پس از عقب نشینی به شوروی بیش از یك دهه در این كشور بود و سپس به میان طایفه خود در عراق بازگشت. او سالها بعد پس از درگیر شدن مسلحانه با دولت حزب بعث عراق به ایران پناهنده شد و مدتها در كرج سكونت داشت. مصطفی بارزانی پس از انتقال به آمریكا جهت درمان بیماری، در واشنگتن درگذشت و جنازه اش جهت تدفین به خاورمیانه انتقال یافت.

 

قاضی محمد

 

1331ش:دوم بهمن 1331 (22 ژانویه 1953) دكترمصدق رئیس دولت وقت در اعلامیه تاریخی دستور تاسیس فوری سازمان بیمه های اجتماعی كارگران را در ایران كه از ابتكارهای وی به منظور تامین رفاه عمومی بشمار می رود صادر كرد. با این حساب، بیمه های اجتماعی كارگران ایران در سال 1388 پنجاه و هفت ساله شده است. چنین سازمانی در ایالات متحده سوشل سکیوریتی (تامین اجتماعی) نام دارد که از ابتکارات اف. دی. روزولت است. فرق «تامین اجتماعی» ایران و کشورهای دیگر دراین است که در آنجا همه کارکنان را شامل می شود و در ایران قانون دیگری شامل کارکنان دولت است. در آمریکا و کشورهای دیگر تامین بازنشستگی عمومی از وظایف سازمان تامین اجتماعی است و درنتیجه آحاد ملت دغدغه دوران پیری را نخواهد داشت.


1331ش:دوم بهمن ماه سال 1331 دكتر مصدق در یك پیام مهم رادیویی، اوضاع حساس میهن را كه از همه سوی تحت فشار دشمن قرار گرفته بود برای ایرانیان تشریح، و تاكید كرد كه در این شرایط، تنها اتفاق ملی است كه می تواند ایران را در مبارزاتش پیروز گرداند. وی در وطندوستی چند نفری كه در صدد ایجاد تفرقه هستند و از این طریق آب را به آسیاب دشمن می ریزند تردید كرد و از آنان خواست كه به «فقر میهندوستی» در میان خود پایان دهند، و بدانند كه شهرت و هرچه را كه دارند از همین میهن به دست آورده اند و بدون ایران «هیچ» خواهند بود.

 

دكتر مصدق در جوانی

 

1981م:52 آمریكایی كه به مدت 444 روز در ایران به صورت گروگان بودند 21 ژانویه 1981 (یكم بهمن1359) وارد فرودگاه ویسبادن آلمان شدند. دولت ایران یك روز پیش از آن، و درست در روزی كه دوره ریاست جمهوری جیمی كارتر پایان یافت این گروگانها را كه در آبان 1358 در سفارت آمریكا در تهران دستگیر شده بودند رهاساخت. كارتر كه دیگر رئیس جمهور نبود از گروگانهای رها شده در آلمان دیدار كرد. این گروگانگیری به شكست كارتر در انتخابات انجامیده بود. جوانانی كه در آبان 1358در تهران دست به این گروگانگیری زده بودند خواستار استرداد شاه جهت محاكمه او در تهران و نیز تعهد آمریكا به قطع مداخلات خود در ایران بودند. در آن زمان شاه ظاهرا جهت درمان بیماری سرطان به آمریكا رفته بود. بلوكه كردن دارایی ها ایران و نیز اعلام دكترین كارتر در 23 ژانویه 1980 این گروگانگیری را پیچیده تر ساخته بود. طبق این دكترین كه همچنان نصب العین مقامات ارشد واشنگتن است، دولت آمریكا خود را مجاز به استقرار در خلیج فارس كرده است. در دكترین كارتر آمده است: دولت آمریكا هرگونه تلاش برای كنترل منطقه خلیج فارس را تهدیدی برای منافع حیاتی خود تلقی خواهد كرد و برای عقب زدن و خنثی ساختن این تلاش به هر وسیله و اقدام متوسل خواهد شد. بهانه صدور این اعلامیه، مداخله مسكو در افغانستان (كه از خلیج فارس، فاصله زیاد دارد) بود!. این دكترین، با وجود فروپاشی شوروی، پابرجا مانده و آمریكا اینك نه تنها در عراق، افغانستان، اردن، سعودی، كویت، بحرین، قطر و امارات حضور نظامی دارد و پاكستان متحد آن است بلكه جای پایش در برخی كشورهای آسیای میانه و قفقاز هم دیده می شود كه خطرآفرین و عامل معارضه و برخورد است.

 

2008م:22 ژانویه 2008 (دوم بهمن 1386 خورشیدی) در تهران، به نقل از نایب رئیس كمیسیون عرایض مجلس (كمیسیون اصل 90) اعلام شده بود كه در هفتمین دوره تقنینیه مجلس شورای اسلامی ایران 25 هزار شكایت به آن كمیسیون ارسال شده بود. حال آنكه شكایات وارده به كمیسیون در دوره ششم تقنینیه كه چهار سال پیش منقضی شد 33 هزار مورد بود. در این نقل قول آمده بود كه از شكایات وارده به كمیسیون اصل 90 در دوره تقنینیه هفتم تنها رسیدگی به 13 هزار و پانصد شكایت در صلاحیت كمیسیون تشخیص داده شده بود و این كمیسیون برای رسیدگی به این شكایات، پنج هزار و 273 مكاتبه انجام داده بود. رسانه های تهران كه این مطلب را منتشر كرده بودند روشن نساخته بودند كه (اگر مكاتبه ای صورت نگرفته) به سایر شكایات 13 هزارگانه چگونه رسیدگی شده است.

اصل 90 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران: هركس شكایتی از طرز كار مجلس یا قوه مجریه یا قوه قضائیه داشته باشد، می تواند شكایت خودرا كتبا به مجلس شورای اسلامی عرضه كند. مجلس موظف است به این شكایات رسیدگی كند و پاسخ كافی بدهد و در مواردی كه شكایت به قوه مجریه و یا قوه قضائیه مربوط است (باشد) رسیدگی و پاسخ كافی از آنها بخواهد و در مدت متناسب نتیجه را اعلام نماید و در موردی كه مربوط به عموم باشد به اطلاع عامه برساند.

با توجه به اصل 90 كه متن آن در بالا آمد، كمیسیون مكّلف به اعلام نتیجه شكایات مربوط به عموم (دارای موضوع عمومی) جهت اطلاع عامه بود، كه نایب رئیس كمیسیون روشن نساخته بود چند مورد از شكایات عمومی بوده و آیا نتیجه رسیدگی به آنها، جهت اطلاع عامه (در رسانه ها) اعلام شده است و یا نه؟.

پارلمان های کشورهایی که دارای کمیسیون عرایض هستند، نامه و شکایت های واصله را که فرستندگان مهر«محرمانه» بر آنها نزده باشند (درصورت مراجعه) در اختیار روزنامه نگاران قرار می دهند تا درصورتی مفادشان برای عامه مفید باشد منتشر کنند.

 

1561م:22 ژانویه زادروز «فرانسیس بیكن Francis Bacon» دولتمرد، رساله نگار و فیلسوف انگلیسی قرون شانزدهم و هفدهم میلادی است كه در سال 1561 به دنیا آمده بود. وی كه روش تحقیقات علمی را به دست داده است در نهم آوریل سال 1626 فوت شد. روش تحقیق این فیلسوف به «بیكنیان مثد» معروف است. بیكن كشف حقایق را خدمت به جامعه اعلام داشته است.

 

Francis Bacon

 

1891م:«آنتونیو گرامشیGramsci» فیلسوفی كه تجربه های نیمه دوم قرن 20 تا حدی زیاد درستی اندیشه های او را تایید كرده است 22 ژانویه سال 1891در تورینو - ایتالیا - دیده به جهان گشود و در آوریل 1937 در زندان موسولینی در گذشت.

گرامشی كه برضد نظم طبقاتی كهن بود از جوانی به جنبشهای سوسیالیستی ایتالیا پیوست. وی سپس به منظور بررسی و مشاهده روند بنای سوسیالیسم در جامعه روسیه به مسكو رفت، دو سال در آنجا بود و در همانجا ازدواج كرد. در بازگشت به وطن، گرامشی برای ایجاد یك حزب كمونیست از بطن جنبش های سوسیالیستی ایتالیا، دست به كوشش زد و موفق به تاسیس چنین حزبی شد و رهبری آن را به دست گرفت.

موسولینی رهبر وقت ایتالیا كه «گرامشی» را بزرگترین مانع بر سر راه پیشرفت افكار خود می پنداشت درصدد خنثی كردنش برآمد و با به دست آوردن نخستین بهانه، او را در سال 1926 به اردوگاه (كمپ) ویژه نگهداری مخالفان سیاسی خود فرستاد . چون موفق نشد كه تماس گرامشی را با كمونیستها قطع كند و به اصطلاح خودش مغز او را از فكر كردن باز دارد، وی را به زندان فرستاد ــ زندانی كه از آن رهایی نیافت.

«گرامشی» كه در مطالعات تاریخ و تاریخنگاری كار شناس بود در طول زندان 33 كتاب نوشت كه خواهر زنش «تاتیانا» دستنویس های او را باتردستی از زندان بیرون برد و بعدا منتشر ساخت كه معروفترین آنها «یادداشتهای زندان» است و محتوای این كتابها، فلسفه سوسیالیستی تازه ای را به دست داده است كه بسیاری از هواداران «جامعه سالاری» آن را سوسیالیسم تازه و « گرامشییسم» عنوان داده و تا كنون دهها كتاب در تفسیر آن انتشار یافته است. «دوبچك» کمونیست معروف و «تجدید نظر طلب» چك اسلواكی از پیروان افكار گرامشی بود.

در دهه 1980 پاره ای از تحلیلگران، تحولات عملی در چین که این کشور را در دهه اول قرن 21 به صورت یک قدرت اقتصادی بسیار بزرگ درآورد، چرخشی به سوی گرامشییسم تعبیر كرده بودند.

پس از عقب نشینی ماركسیسم در روسیه، كشورهای اروپای شرقی و آسیای میانه بسیاری از سوسیالیستها متوجه اصالت افكار گرامشی شده و راه خود را به این سوی تغییر داده اند.

گرامشی برای تامین سعادت بشر تاكید بر به حد اقل رساندن روابط فرد با «پول» دارد و می گوید: نظام های حاکم هزاران ساله بر جوامع بشری، همه جنبه های زندگی را به پول ارتباط داده اند. روابط فرد با افراد (در درون جامعه) را مقدار پولی كه در اختیار دارد بنا می كند. پول به دنیای فرهنگ و هنر هم رخنه كرده، و حتی بر كار تالیف و تصنیف حاكم شده است. «پول» استقلال عمل و آزادی را از فرد گرفته است. هر عملی تحت تاثیر پول است تا اراده فرد، بنابراین یك فرد در جوامع امروز برده پول است و آزاد نیست. قدرت، ناشی از پول است نه هنر، دانش، اندیشه و مهارت؛ و چون چنین است، قدرتمند استثمارگر، زورگو و سلطه گر می شود و حتی عملا بر دستگاه حاكمه جامعه مسلط می گردد و تصمیمگیری ها بر پایه منافع او صورت می گیرد و وضع قوانین و ضوابط از خواست او خارج نیست و جامعه زمانی به نقطه بحران می رسد كه اصحاب پول در دستگاه قضاء هم رخنه كنند و در این صورت احتكار و هر گونه فساد دیگر گسترش می یابد.

گرامشی فرضیه های دمكراسی پارلمانی را رد می كند و آن را راه و روش واقعی رسیدن به «حكومت مردم بر مردم» و یا «قدرت ناشی از مردم و برای مردم» نمی داند و می گوید كه در انتخابات سراسری و یا در یك شهر بزرگ شناخت کامل نامزدها که لازمه یک انتخاب درست است، دشوار است. بنابراین رای دادن سرسری است و بسیاری هم نسبت به آن بی تفاوت می شوند و در آن مشارکت نمی كنند و فلسفه دمکراسی عملا بی اثر می شود.

گرامشی پیش بینی کرده است که اگر تمرین دمکراسی به همین صورت (وضعیت دهه 1930) ادامه یابد تبلیغات انتخاباتی (مبارزات مربوط) بر پایه پول و ساخت و پاختهای پس پرده صاحبان منافع قرار خواهد گرفت و با این ترتیب بسیاری از افراد شایسته حذف می شوند و تكرار انتخاب افراد معین، به تدریج یك طبقه حاكمه به وجود می آورد كه تفاوتی با نظامهای تزاری (سلطنتی ـ موروثی) نخواهد داشت.

 

Gramsci

 

2008م:با این كه به چهارم نوامبر 2008 و دور بعدی رای گیری برای انتخاب چهل و چهارمی رئیس جمهوری ایالات متحد آمریكا 21 ماه و ده روز فاصله بود، تا 22 ژانویه 2007 چهار سیاستمدار این كشور وابسته به حزب دمكرات خود را نامزد احراز این مقام كرده بودند. نامزدهای دمكرات ممکن بود که به تدریج بازهم بیشتر هم بشوند. در آن روز قرار شده بود که كنوانسیون سراسری هر حزب آمریكا در اواسط سال 2008 نامزد حزب را كه یك تن خواهد بود از میان داوطلبان برحسب آراء و الکتورهایی که در طول انتخابات مقدماتی میان حزبی به دست آورند تعیین کند و قاعدتا (!) این نامزد، فردی را كه باید معاون او باشد معرفی خواهد کرد و این دو که نامشان در یک تیکت خواهد بود از مردم برای روز انتخابات عمومی تقاضای رای خواهند كرد.

چهار سیاستمداری كه در ژانویه 2007 باشتاب زیاد خود را به عنوان «دمكرات» نامزد كرده بودند عبارتن بودند از:

-- هیلری كلینتون (سناتور نیویورك و بانوی اول آمریكا در هشت سالی كه در بیستم ژانویه 2001 پایان یافت، فردی سنتریست، تا حدی زودرنج، دارای اندکی حالت خشونت و حامی همگانی كردن بیمه درمانی آمریكاییان).

-- «باراك حسین اوباما» میانسال و سیاهپوست دورگه (مادرش سفیدپوست آمریكایی و پدرش سیاهپوست كنیایی)، سناتور جونیور (نخستین بار) ایالت ایلی نوی، ناشناخته برای جامعه سراسری آمریکا، مشاور قضایی و ظاهرالیبرال.

-- جان ادواردز میانسال، سناتور سابق ایالت كارولینای شمالی كه در انتخابات نوامبر 2004 نامزد معاونت جان كری بود، متنفر از بوروکراسی و سیاستبازی و فعالیت لابی ییستها در دستگاههای مقننه و اجرایی، ناسیونالیست - لیبرال جنوبی (ملی گرای چپ) و هوادار پرداختن دولت به امور داخلی (اولویت قائل شدن برای امور داخلی کشور).

-- بیل ریچاردسون: هیسپانیك (دو رگه سرخپوست و سفید پوست)، فرماندار ایالت نیومكزیكو. وزیر انرژی در كابینه كلینتون و یك دوره نماینده آمریكا در سازمان ملل، لیبرال چپ و هوادار سازش آمریکا با ملل دیگر و خودداری از تهدید و بکار بردن زور.

نظر سنجی هایی انجام شده تا 22 ژانویه 2007، «درصد» هواداران بانو كلینتون را بیش از سه نامزد دیگر نشان می داد.

این تفاوت نژادی نامزدها كه حزب دمکرات آمریکا از آن حمایت می کرد حكایت از توجه این حزب به تحول تفكر آمریكاییان در پی اشغال نظامی عراق و تغییر تركیب جمعیت بر اثر مهاجرت های تازه دارد. چهار نامزد از فرصتی كه كاهش محبوبیت حزب جمهوریخواه به دست داده استفاده كرده و در نامزد شدن پیشدستی كرده بودند. با این كه تا انتخابات نوامبر 2008 ممكن بود تحولات دیگری در سطح جهان در رابطه با آمریكا روی دهد و نظر آمریكاییان تغییر یابد، ولی نتایج انتخابات پارلمانی نوامبر سال 2006 نشان داده بود كه بعید است رئیس جمهوری آینده آمریكا از حزب جمهوریخواه باشد.

در هر حال قرارگرفتن یك بانو، یا یك سیاهپوست دورگه، و یا یك هیسپانیك در صدر كشور 300 میلیونی آمریكا و یا معاونت آن (هرچند با کمک مالی و اعمال نفوذ کمپانی های بزرگ، اصحاب منافع و صاحبان شبکه های تلویزیونی و ...)، یك رویداد تاریخی خواهد بود. عادت براین است كه در كنوانسیون سراسری احزاب، یكی از نامزدها را راضی به قبول معاونت نامزد پرطرفدار در كنوانسیون كنند و به نامزدهای دیگر وعده وزارت و مقاماتی از این دست بدهند.

در فاصله ای که تا کنوانسیون نمایندگان دو حزب وجود داشت (از ژانویه 2007 تا آگوست 2008) و در این دوره، این فاصله بیش از هر دوره دیگر در طول تاریخ ایالات متحده بود!، کاکس های ایالتی احزاب (کمیته ها) نظر خود را نسبت به نامزدها ابراز داشتند و برپایه این رای گیری های مقدماتی داخلی حزب، نمایندگان هر حزب برای کنواسیون تعیین شدند و نامزدی که نمایندگان (الکتورهای) بیشتری در کنوانسیون داشت نامزد حزب شد.

تا 22 ژانویه 2008 شمار داوطلبان نامزدی هریک از دو حزب اصلی آمریکا به هشت تن رسیده بود و جو بایدن سناتور خندان و جوک گوی ایالت خیلی کوچک و کف دستی دلیور هم خودرا نامزد کرد. ریچاردسون با اینکه در کاکس های ایالتی حزب دمکرات چهارم شده بود (احتمالا به صلاحدید حزب) داوطلبی خود را برای نامزدی پس گرفته بود. نامزدهای پیشتاز از حزب دمکرات تا 22 ژانویه 2008 همچنان هیلری کلینتون، اوباما و ادواردز بودند. در میان داوطلبان پیشرو نامزدی حزب جمهوریخواه یک واعظ پروتستان و یک مورمن دیده می شدند. این نخستین بار بود که یک واعظ (پستور کلیسا) در کشوری که قانون اساسی اش کلیسا را از سیاست (دولت) جدا کرده است نامزد مقام ریاست جمهوری شده بود.

در کنوانسیون حزب دمکرات "باراک اوبا" که شبکه های تلویزیونی آمریکا اورا بزرگ و مطرح ساخته بودند (!) با اندک تفاوت در شمار الکتورها، نامزد حزب شد و "جو بایدن" نامزد دیگر را نامزد معاونت خود کرد. کنوانسیون حزب جمهوریخواه نیز سناتور 72 ساله و اسیر جنگی سابق جان مک کین را نامزد این حزب کرد و او بانو "سارا پیلن" فرماندار آلاسکا را نامزد معاونت اعلام داشت که در انتخابات نوامبر 2008 همچنانکه پیش بینی شده بود حزب دمکرات برنده قوه مجریه و اکثریت دو مجلس کنگره شد و باراک اوباما از نیمروز بیستم ژانویه 2009 به عنوان چهل و چهارمین رئیس جمهور آمریکا کار خودرا آغاز کرد.

 

هیلری کلینتون

 

2009م:بیسنم ژانویه 2009 و یک روز پیش از آغاز کار چهل و چهارمین رئیس جمهور ایالات متحده، بانو «جیلJill J. Biden» زن «جو بایدن» در یک برنامه تلویزیونی که از شبکه «ای. بی. سی» پخش شد گفت که قبلا به شوهر او گفته بودند که کدام شغل را می خواهد؛ معاونت ریاست جمهوری و یا وزارت امور خارجه؟، و معاونت را به او دادند!.

این اعتراف که شاید از زبان بانو «جیل بایدن» پریده باشد گوشه ای از ساخت و پاخت های قبل از انتخابات آمریکا را عیان ساخت. تعیین نامزدهای معاونت در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا هفته ها پیش از انجام انتخابات صورت می گیرد و نام نامزد هر حزب برای ریاست جمهوری و معاونت او در یک تیکت قرار می گیرد.

اعتراف بانو جیل که یکبار دیگر ترتیبات دمکراسی ایالات متحده را زیر سئوال برده است بازتاب جهانی داشته و مورد تفسیر قرارگرفته بود زیرا که نشان می دهد قبل از کنوانسیون حزب دمکرات (جهت تعیین نامزد حزب برای ریاست جمهوری)، سمت های دولتی تعیین شده بودند و قرار بوده که سمت های معاونت ریاست جمهوری و دو وزارت کلیدی به سه نامزد دیگر انتخابات مقدماتی (درون حزب و هواداران آن) داده شود و نامزد دیگر (جان ادواردز) که اندیشه «توجه به امور داخلی» را در سر داشت (بازگشت به وضعیت پیش از دو جنگ جهانی قرن بیستم) و مخالف مداخله کورپوریشن های بزرگ در تعیین سیاست های دولت بود قبلا متهم به داشتن رابطه سکس با فیلمبردار دفتر تبلیغات خود شده و صحنه را کاملا ترک کرده بود. شاید هم در این زمینه به دام طرح و نقشه ای (به سبک دستگاههای اطلاعاتی غرب) افتاده و قربانی شده بود!.

اشاره صریح بانو جیل، این اظهار نظرها را تقویت کرده است که باید فردی نظیر «باراک اوباما» روی کار می آمد تا نظر جهانیان و ظاهر قضایا تغییر کند و بنابراین، محصول مشترک پالیسی سازها و شبکه های تلویزیونی آمریکاست. «اوباما» فردی عادی نظیر میلیونها آمریکایی دیگر بود، نه تجربه سیاسی داشت و نه اداری که ناگهان به هوس نامزد کردن خود افتاد و پالیسی سازها و مغزهای مربوط او را مناسب برنامه های خود در این برهه یافتند و به اصحاب اعانه (کمپانی های بزرگ) و شبکه های تلویزیونی سراسری ندا دادند. تخصص «اوباما» حقوقی و مشاور قضایی است و در کارنامه اش وکالت چند بساز و بفروش و مستغلاتی مشاهده می شود. اسمی نامانوس برای آمریکائیان دارد و تنها یک دوره سناتور بود بیش از 47 سال نداشت. در این دوره بیش از همیشه، میدیای آمریکا و بویزه شبکه های تلویزیونی جریان انتخابات را به دست گرفته بودند که عملی مغایر دمکراسی اصیل است.

به باور این اصحاب نظر، همین برنامه های پشت پرده بود که شبکه های تلویزیونی بگونه ای بی سابقه به تبلیغ و بزرگ کردن "اوباما" دست زدند و از ژانویه 2007 برایش به صورت خبر و «تاک شو» تبلیغ کردند که برای هر فرد دیگر از 130 میلون بزرگسال آمریکایی هم که چنین تبلیغی صورت گرفته بود انتخاب می شد. «اوباما» از سیاهپوستان «مین استریم» آمریکا هم نیست که اسلافش را در آفریقا شکار کرده، در آمریکا فروخته و تا چند نسل بردگی کرده باشند. پدر وی از «کنیا» برای ادامه تحصیل به آمریکا آمده بود و در اینجا ازدواج و «باراک» در هاوایی (که دو سال پیش از تولد او ایالت پنجاهم آمریکا شده بود) به دنیا آمده و نوجوانی را در اندونزی بسر برده بود.

اصحاب نظر همچنین گفته اند که «جو بایدن» برای تصدی وزارت امور خارجه مناسب نبود زیرا که در طول دوران سناتوری درباره مسائل حرف بسیار زده بود (اظهار نظر سیاسی بدون تعهد و مسئولیت، و هرزمان به مناسبتی برپایه نفع شخصی و یا خوشایند دیگران) که اگر وزیر امور خارجه می شد ممکن بود دولت های دیگر بعضا در مذاکرات دیپلماتیک به آنها استناد می کردند. بعلاوه فردی جوک گو است و زیاد جدی بنظر نمی رسد و اگر وزیر امورخارجه می شد سوژه ای برای کاریکاتوریست های سایر کشورها می توانست باشد زیرا که تنها سناتوری بوده است که متوسل به کشت موی بر فرق سر خود شده است تا جالب بنظر برسد و .... همچنین او نمی توانست از پس «لاوروف» وزیر امورخارجه روسیه که قبلا افسر اطلاعاتی بود و بازی هارا خوب بلد است برآید، ایستادگی ایران را تحمل کند و با هوگو چاوس که از 21 ژانویه 2009 بمانند فیدل کاسترو مقاله نگار هم شده است بحث و جدل کند و ....

 

Jill J. Biden


1934م:22 ژانویه سال 1934 (2 بهمن 1312) عارف قزوینی شاعر و روشنفكر معروف وطن فوت شد. وی كه هنگام مرگ 52 سال داشت در همدان مدفون شده است. او درهمین شهر درگذشته بود.

 

عارف

 

1386ش:دوم بهمن ماه 1386 (22 ژانویه2008) 56 سال از زمان ورود هواپیمای جت به خطوط هوایی بازرگانی گذشت. در این روز در سال 1952 (1330 هجری خورشیدی) نخستین جت مسافربر «دهاویلند كومت» در انگلستان وارد خطوط هوایی شد. جت مسافربر كومت نخستین پرواز خود را در 27 ژوئیه 1949 انجام داده بود و در این فاصله در دست تكمیل و رفع نقائص بود. ساخت این جت مسافربر از 1946 برنامه ریزی شده بود. مسافران ژوهانسبورك نخستین كسانی بودند كه با جت مسافرت كردند. «دهاویلند كومت» پس از چند سانحه بعدا اختصاص به نیروی هوایی انگستان داده شد و انواع دیگر جت مسافربر جای آن را در خطوط هوایی گرفت.


1666م: 22ژانویه 1666 «شاهجهان» پنجمین امپراتور تیموری (گوركانی) هند درگذشت. وی در سال 1592 متولد شده بود. شاهجهان بود كه عمارت «تاج محل» را به یادبود همسرش ارجمندبانو (ممتاز محل) ساخت. شاهجهان دوبار تلاش به تصرف قندهار كرده بود كه از ارتش ایران شكست خورد. شكست سال 1653 او آن چنان سخت بود كه اندیشه تعرض به قلمرو ایران را از سر بیرون كرد. وی پس از جهانگیر، اكبر، همایون و بابر امپراتور هند شده بود. حكومت تیموریان بر هند از 1526 تا 1857 طول كشید و از این سال، پادشاه انگلستان امپراتور هند (هندوستان = همه شبه قاره هند از میانمار تا مرز ایران) اعلام شده بود (بریتیش راج) كه از جانب خود تا سال 1947 نایب السلطنه به دهلی می فرستاد. بابر از اعقاب امیر تیمور گوركان و نخستین پادشاه هند با تایید و كمك دولت وقت ایران امپراتور هند شده بود. وی قبلا با حكم شاه صفوی ایران حكمران كابل شده بود. همایون نیز با كمك ارتش شاه طهماسب صفوی تخت و تاج خود را به دست آورده بود. در دوران گوركانیان، پارسی زبان رسمی دربار هند بود و پارسیان هند كه این كشور را صنعتی و تكنولوژیك كرده اند در آن زمان مدیریت ها را برعهده داشتند.

طراح عمارت تاج محل كه در ژانویه سال 1653 میلادی تكمیل شد استاد عیسی معمار بزرگ ایرانی بود. استاد عیسی برای ساختن این عمارت باشكوه دهها معمار و تزیین كار را از ایران (عمدتا از شهرهای اصفهان، كرمان و شیراز) به هند برده بود. بیشتر تزیین كاران از شیراز بودند. قسمتی از سنگهای مرمر این عمارت از ایران (معادن كوه هزار واقع در شهرك «راین» استان كرمان) و ایران خاوری (سرزمینی كه انگلیسی ها بعدا نامش را افغانستان گذارده اند و در آن زمان قطعه خاوری ایران بود) به محل حمل شده بود.


1824م:22 ژانویه 1824مردان قبیله «اشانته Ashanti» سرزمین غنا نیروهای استعمارگر انگلیسی را در یك نقطه ساحلی این سرزمین شكست دادند. انگلیسی ها از «غنا» كه در آفریقای غربی واقع شده است به نام «ساحل طل» یاد می كردند. قبیله «اشانته» در قرن سیزدهم میلادی در غرب آقریقا (عمدتا غنا و سرزمین های مجاور) یك امپراتوری بزرگ و نیرومند تشكیل داده بود.

 

1901م:ویكتوریا، ملكه انگلستان 22 ژانویه 1901 در 82 سالگی درگذشت و با مرگ او یك دوره تاریخی این كشور پایان گرفت. در پی درگذشت ویكتوریا، پسرش ادوارد هفتم برجای او نشست و از 22 ژانویه 1901 پادشاه انگلستان شد.

ویكتوریا از سال 1837 بر انگلستان سلطنت كرده بود. در زمان او بود كه گفته شد آفتاب بر پرچم انگلستان ــ به دلیل كثرت مستعمرات در گوشه و کنار جهان ــ غروب نمی كند. در زمان وی بود كه واژه «امپراتور هند» را برعنوان پادشاه انگلستان اضافه كرد. مردم مستعمرات (به ظن خود) گمان می كردند كه این ویكتوریاست كه حكومت می كند، زیرا از نظام حكومت پارلمانی انگلستان بی اطلاع بودند.

شوهر ملكه ویكتوریا در دهه 1860 در گذشته بود و او چهار دهه در مرگ شوهر عزا دار بود.

 

Victoria


1997م:22 ژانویه 1997 بانو «مادلین آلبرایت Madeleine Albright» وزیر امور خارجه دولت واشنگتن شد. وی كه پانزدهم ماه مه 1937 در شهر پراك (جمهوری چك) و در یك خانواده یهودی به دنیا آمده است نخستین زنی بوده است كه وزیر امور خارجه ایالات متحده شده است. خانواده آلبرایت پس از قدرت یافتن هیتلر و عمدتا از ترس او به یوگوسلاوی، انگلستان و سپس آمریكا فرار كردند. «یوسف كوربل» پدر مادلین نام دخترش را «ماری یانا» گذارده بود. این خانواده پس از فرار از پراگ و شنیدن این خبر كه بسیاری از بستگانشان به دست عوامل هیتلر كشته شدند دین خود را تغییر داد و كاتولیك شد. باید دانست که یهودی بودن یعنی از نژاد این مردم بودن و نیز پیروی کردن از دین موسی است و یک فرد با تغییر دین، از کسوت یهودی بودن کاملا خارج نمی شود. مادلین بعدا به انگلیكن (مسیحیت انگلستان) تغییر مذهب داد و نام خود را هم از «ماری یانا كوربلووا» به مادلین تغییر داد!. «آلبرایت» نام خانوادگی شوهر سابق و پدر فرزندان اوست. وی یك بانوی مطلقه است كه در رشته علوم سیاسی دكترا دارد. مادلین تنها وزیر امور خارجه آمریكا بوده است كه صریحا اذعان کرد كه این دولت در براندازی 28 امرداد 1332 دست داشت و دولت دكتر مصدق را كه برگزیده ایرانیان بود حذف کرد. با وجود این اعتراف، وی به خاطر این عمل دولت واشنگتن، از ایرانیان عذرخواهی نکرد. مادلین در طول رقابت های انتخاباتی سال 2008 آمریکا و تا زمان حذف بانو هیلری كلینتون از این مسابقات؛ از مشاوران وی بود. انتصاب بانو کلینتون به سمت وزیر امورخارجه کابینه "اوباما" 21 ژانویه 2009 با 94 رای موافق در برابر 2 رای مخالف در سنای آمریکا تصویب شد و ساعتی بعد سوگند خورد و رئیس دیپلماسی آمریکا شد. هیلری سومین بانویی است که وزیر امور خارجه آمریکا شده است. وی برجای بانو کاندو لیزا رایس نشسته است که در دور دوم ریاست جمهوری جورج دبلیو بوش وزیر امور خارجه آمریکا بود. بانو رایس یک سیاهپوست با تمامی خصلت های سیاهپوستان آمریکایی بود که خشونت و یکدندگی در برابر طرف ضعیفتر را در آستین دارند. "اوباما" از سیاهپوستانی نیست که پیشینیانش در آمریکای شمالی بردگی کرده باشند و احتمالا آن خصلت های ناشی از روانشناسی بردگی را ندارد.

 

 Madeleine Albright

 

2003م:ژاك شیراك رئیس جمهور وقت فرانسه و گرهارد شرودر صدر اعظم وقت آلمان در دیدار 22 ژانویه سال 2003 خود به مناسبت چهل ساله شدن پیمان دوستی و همکاری دو كشور اعلام كردند كه معتقد به حل مسئله خلع عراق از سلاحهای ممنوعه از راههای صلح آمیز هستند و تاكید بر رعایت اصول نظم جهانی و اجتناب پذیر بودن جنگ كردند.

سران دو دولت به مناسبت چهلمین سالروز انعقاد این پیمان در اجلاس مشترك پارلمانهای فرانسه و آلمان شركت كرده بودند و عكس مقابل، آنان را پیش ازشركت در این جلسه در كاخ الیزه پاریس نشان می دهد. شیراك در حالی كه در كنار شرودر ایستاده بود گفت كه حل مسئله عراق تنها در چارچوب سازمان ملل قانونی و مشروع خواهد بود. ولی دو ماه بعد دولت آمریکا (جورج بوش پسر) در اجرای تصمیم از پیش گرفته شده خود، حمله نظامی به عراق را آغاز و این کشور را اشغال کرد و ....

 

ژاك شیراك رئیس جمهور وقت فرانسه و گرهارد شرودر صدر اعظم وقت آلمان

 

2006م:در پی اعتراف لورنس فرانكلین (لاری) سرهنگ هوایی 59 ساله آمریكا، تحلیلگر و كارشناس سابق امور ایران در وزارت دفاع آن كشور به سه مورد از اتهامات وارده به خود، قاضی مربوط 19 ژانویه 2006 او را به دوازده سال و هفت ماه زندان محكوم كرد.

وی متهم شده بود كه اسرار و اطلاعات طبقه بندی شده وزارت دفاع آمریكا درباره ایران را از طریق یك دیپلمات و دو «لابی ییست» به اسرائیل داده است.

سرهنگ فرانكلین كه 83 پرونده محرمانه و 38 پرونده فوق محرمانه وزارت دفاع آمریكا را به خانه خود برده بود بیش از ده سال در قسمت «دی.او.دی» پنتاگون، تحلیلگر گزارشهای مربوط به ایران و منطقه شمالی خلیج فارس بود. وی زیر نظر «فیث» معاون وزارت دفاع آمریكا كار می كرد كه بهانه های لازم برای حمله به عراق را به دست دولت جورج بوش داده بود.

سابقه كار سرهنگ فرانكلین در وزارت دفاع آمریكا بالغ بر 27 سال گزارش شده است.

 

لاری فرانکلین

 

2006م:از تفسیر های 20 ژانویه سال 2006 رسانه ها چنین بر می آمد كه بانو «آنجلا مركل» رئیس دولت آلمان پذیرفته بود كه واسطه دولتهای غرب (آمریكا و اتحادیه اروپا) با سران روسیه باشد. این مفسران، دلیل این كار را تسلط پوتین بر زبان آلمانی و آشنایی او با فرهنگ آلمانی ها و نزدیك بودن دو كشور به یكدیگر از لحاظ مسافت دانسته اند. پوتین قبلا یك افسر اطلاعاتی روسیه در آلمان شرقی بود كه مركل نیز از شرق آلمان است.

مركل پس از دیدار با جورج بوش در واشنگتن، به مسكو رفته و با پوتین مذاكره كرده بود. نخستین ماموریت مركل در سمت رابط میان غرب و روسیه، مسئله پژوهش های اتمی ایران با پوتین بود.

در ژانویه 2007 نیز مرکل با پوتین مذاکره کرد و این بار ماموریت مرکل، گرفتن اطمینان از پوتین بود که باید حمل نفت و گاز روسیه به اروپای مرکزی خلل ناپذیر باشد و اشکالی از نوع قطع موقت و تعلل در آن پیش نیاید. در ژانویه 2009 دیدیم که پوتین راه خودش را رفت و تا با اوکراین به توافق نرسید ارسال گاز به اروپا از راه اوکراین را برقرار نکرد.

 

پوتین و مركل در مذاكرات سال 2006


1517: شهر قاهره به تصرق نیروهای عثمانی در آمد و از آن پس، مصر قرنها وابسته به دولت اسلامبول ( استانبول ) بود.

1552: دوك سامرست ( لرد اول انگلستان ) كه سالها مشاور پادشاه وقت انگلستان بود به جرم خیانت گردن زده شد.

1760: درجنگی كه در هند میان انگلیسی ها و فرانسویها در گرفت فرانسویان شكست خوردند. هر دو دولت می خواستند هند رامستعمره خود كنند و بر سر آن باهم رقابت می كردند.

1836: «آندره آمپر» فیزیكدان فرانسوی كه واحد سنجش جریان برق به نام او (آمپر) گذارده شده است درگذشت. وی در زمینه برق و آهن ربا و حوزه های مغناطیسی تجربه بسیار كرده بود و قواعد متعدد به دست داده است.

1879: درجریان جنگ انگلیسی ها با افراد قبیله زولو ها در جنوب آفریقا، در نبردی كه در این روز صورت گرفت، زولوها پیروز شدند.

1905: نیروهای تزار روسیه، نیكلای دوم، به سوی مردمی كه دست به اعتصاب و اعتراض زده بودند آتش گشودند و بیش از 500 تن ار آنان را كشتند.

1946: سازمان اطلاعات مركزی آمریكا (سیا .C.I.A) تاسیس شد.

1962: سازمان كشورهای قاره آمریكا، براثر فشار دولت واشنگتن عضویت كوبا در آن سازمان را به حالت تعلیق درآورد. دولت كوبا نظام این كشور را سوسیالیستی اعلام داشته و به ملی كردن موسسات متعلق به آمریكاییان دست زده بود.

1963: شارل دوگل رئیس جمهور وقت فرانسه با هدف برطرف ساختن كدورت دو ملت از یكدیگر، با آدنائر صدراعظم وقت آلمان (در آن زمان؛ آلمان غربی) پیمان همكاری دوجانبه امضاء كرد.

1957: اسرائیل، در پی تهدید شوروی، به خواست دولت آمریكا نیروهای خود را از صحرای سینا بازگردانید. این نیروها در سال 1956 و درجریان حمله نظامی مشترك انگلستان، فرانسه و اسرائیل به مصر (در پی اعلام ملی شدن آبراه سوئز) وارد صحرای سینای مصر شده بودند.

1973: دیوان عالی آمریكا سقط جنین (كوتاژ) را عملی كه مغایر قانون اساسی آن كشور باشد ندانست.

1991: ارتش عراق در جریان جنگ با آمریكا بر سر كویت به شهر تل اویو در اسراییل حمله موشكی برد و تلفات و زیانهایی وارد كرد.

1992: علی امینی سیاستمدار قدیمی و نخست وزیر پیشین ایران در فرانسه درگذشت.

منبع:iranianshistoryonthisday.com