اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

تقویم تاریخ - 5 اسفند



 

 

 

1739م:به نوشته «میرزا مهدی» منشی و وقایع نگار نادرشاه که «لکهارت» مولف تاریخ این شاه ایرانزمین و مرد نیرومند شرق مطالب او را هم سند تالیف خود قرارداده است نبرد کرنال Karnal میان ارتش های دو امپراتوری ایران و هندوستان از پانزدهم ذیحجه (مصادف با 24 فوریه 1739) آغاز شده بود. محل صف آرایی دو ارتش، دشت مجاور شهر کرنال (امروزه شهری 220 هزار نفری) واقع در ایالت هاریانا و 20 فرسنگی (120 کیلومتری) شمال دهلی بود. محمدشاه امپراتور گورکانی (تیموری ـ مغول تبار) هندوستان شخصا در صحنه نبرد حضور داشت. خان دوران، سعادت خان و نظام الملک از فرماندهان نیروهای نظامی او و علیخان کیانی و احمدخان درّانی دو تن از ژنرالهای نادرشاه در نبرد کرنال بودند. به نظر مورخان نظامی معاصر، این نبرد را که بیش از یک روز و چند ساعت طول نکشید نبوغ نظامی نادر برنده شد و تاکیک های او و ازجمله دوانیدن شترهای حامل تنورهای سفری شعله ور به سوی ستون های هندی فیل جنگی. به علاوه، نادر در این نبرد از توپهای سبک قابل حمل بر پشت شتر معروف به "زنبورک" استفاده کرد که جا به جایی آنها سریع و آسان بود. شمار تلفات هندیان را در این جنگ؛ ده تا سی هزار تن نوشته اند. تلفات ارتش ایران به دو هزار نفر هم نرسید. بامداد هفدهم ذیحجه (26 فوریه) محمدشاه به دیدار نادر شتافت و تاج سلطنت هند را به او تقدیم کرد و کناره گیری و تسلیم شدن خودرا اعلام داشت. با اینکه به نوروز ایرانیان 24 روز مانده بود، نادرشاه تصمیم گرفت که در این روز ملی و سعد وارد دهلی شود و تا آن روز در اردوگاهش، خارج از شهر دهلی بسر برد.

علت لشکرکشی نادر به هندوستان، با اینکه قبلا ایالات غربی از جمله پنجاب داوطلبانه به قلمرو نادر پیوسته بودند و مناطق شمال غربی دره سند (نواحی پیشاور و راولیندی و ...) بخشی از ایران خاوری را تشکیل می دادند، این بود که شورشیان قندهار به قلمرو هندوستان فرار کرده بودند و امپراتور این کشور حاضر به استرداد آنان نبود. نادر قبلا این شورشیان را سرکوب و قلعه آنان در قندهار را ویران و در آنجا شهر تازه ای ساخته بود. نادر هنگامی به هندوستان لشکر کشیده بود که محمدشاه گرفتار فساد و نفاق داخلی و سرکشی برخی از راجه ها بود و انگلیسی ها مترصد افزایش ضعف داخلی جهت بسط نفوذ خود در آن شبه قاره.

نادرشاه قبل از بازگشت از دهلی (که هفته اول ماه مه آن سال صورت گرفت) محمدشاه را در سلطنت هندوستان ابقاء و به مناطق غرب رود سند و انتقال تخت طاووس و کوه نور به ایران بسنده کرد.

زیان عمومی حمله نظامی نادر به هندوستان این بود که امپراتور این کشور بیش از پیش تضعیف و راه بر تصرف تدریجی شبه قاره بر انگلیسی ها که قبلا تحت نام کمپانی هند شرقی و تجارت قدم به بنگال گذارده بودند هموار شد و ....

مورخان مشرق زمین و روس ابراز نظر کرده اند که اگر نادر بخشی از نیروی نظامی خودرا در هند باقی گذارده و یا از ابقاء محمدشاه خودداری کرده بود؛ انگلیسی ها قادر به تصرف هندوستان و از آنجا دست اندازی به ایران خاوری (افغانستان) و اعمال نفوذ در ایران نمی شدند و تاریخ مشرق زمین مسیر دیگری را می پیمود.

 

نادرشاه

 

1918م:از هزاران سال پیش در ایرانزمین پنجم اسفند (سپندارمذ) روز زمین بود و مراسم آن برگزار می شد. ایرانیان از عهد باستان همه تلاش خود را بكار می بردند تا زمین (محیط زیست) آلوده نشود. از آنجا كه زمین مادر و زاینده محصولات و هستی بخش است و ایرانیان باستان زنان را نیز دارای همین خصلتهای خوب تشخیص داده بودند بعدا روز زمین به «روز زن و زمین» تبدیل شد و «روز فداكاریها» قرار گرفت. برگزاری مراسم و گرفتن جشن به مناسبت این روز، قدمت تمدن ایرانیان را ثابت و جهانیان را نسبت به آن وادار به تعظیم و احترام می کند. پس از ساسانیان، برگزاری مراسم این روز ملی هم كمرنگ شد، ولی آن گروه از پارسیان که در پی حمله عرب جلای وطن کردند و ایرانیان زرتشتی نسبت به آن وفادار مانده اند كه به نظر می رسد به تدریج دوباره دارد رونق می گیرد. «جمشیدنوشروان مهتا» نخستین شهردار کراچی که یک پارسی بود تلاش بسیار کرد که پنجم اسفند در شبه قاره هند روز «زن و زمین» شود. در آن زمان هندوستان متعلق به انگلستان بود و «هندوستان انگلیس» نام داشت. جمشیدنوشروان که به میهن نیاکان (ایرانزمین) عشق می ورزید این تلاش خودرا از سال 1918 آغاز کرده بود. وی که 12 سال شهردار کراچی (در آن زمان یک شهر هندوستان در ایالت سند) بود و مدارس و بناهای متعدد در آنجا ساخت و به یادگار گذاشت و پیشاهنگی پسران را به وجود آورد یکم آگوست 1952 در 66 سالگی درگذشت.

مورخان تاریخ قرون قدیم و وسطا «زن ایرانی»را نمونه نجابت، وفاداری، شرافت، اخلاق، فداكاری، گذشت و مهربانی اعلام کرده اند كه این خصلت همچنان حفظ شده است. در تاریخ ملل دیگر به موارد متعدد از بی وفایی همسران دولتمردان و سیاستمداران معروف اشاره شده است كه تاریخ باشكوه ایران عاری از این ناپاكیهاست كه افتخاری است بزرگ و نشانه تمدن ایرانی.

 

جمشیدنوشروان مهتا

 

1331ش:ششم اسفند 1331 سرلشكر (بازنشسته) فضل الله زاهدی توسط ماموران آگاهی پلیس (شهربانی) بازداشت شد. اتهام وی تحریك افسران بازنشسته به اقدام مشترك برضد دولت وقت (حكومت دكتر مصدق) بود. وی متهم شده بود كه كانون افسران بازنشسته را تبدیل به لانه توطئه بر ضد دولت منتخب مردم كرده و با برخی از دولتهای بیگانه به ویژه انگلستان كه ایران را محاصره دریایی و تحریم اقتصادی كرده است در تماس است. دكتر مصدق كه پس از سلب بسیاری از اختیارات نظامی شاه، وزیر دفاع هم شده بود بسیاری از افسران ارشد از جمله زاهدی را بازنشسته كرده بود ولی مانع تشكیل یك كانون از سوی آنان و دور هم جمع شدن و مذاكره كردنشان نشده بود زیرا كه به آزادی اجتماع افراد به عنوان یك حق اساسی بشر وفادار مانده بود. پس از دستگیرشدن، از زاهدی كه شش ماه بعد پس از براندازی دولت دكتر مصدق، رئیس دولت شد درباره شورش مسلحانه ابوالقاسم خان بختیاری (بختیار) در منطقه مسجد سلیمان كه از این رهگذر تلفاتی به نیروهای مسلح وارد آمده بود نیز تحقیق شده بود. شایع شده بود كه عوامل انگلستان و نیز كانون افسران بازنشسته با ابوالقاسم خان تماس داشته و احتمالا محرك او در شورش مسلحانه، نافرمانی از دولت متبوع و نهایتا تصرف مناطق نفتخیز داشتند. در آن زمان دولت وقت واحدهای لشكر دهم را برای سركوب ابوالقاسم خان و افراد مسلح او به مسجد سلیمان فرستاده بود. زاهدی همچنین متهم شده بود كه شاه را تشویق به ترك كشور می کند تا نظامیان بر ضد دولت برانگیخته شوند و جوّی به وجود آید كه از محبوبیت دكتر مصدق كاسته شود و زمینه براندازی او فراهم گردد.

گفته شده بود كه بیست نظامی بازنشسته و مقام دیگر و افراد سرشناس محلی در فهرست كسانی بودند كه باید دستگیر می شدند، ولی سرتیپ افشارتوس رئیس شهربانی وقت (پلیس) دستگیری های بیشتری را تایید نكرد. وی گفته بود كه دستگیری زاهدی به دستور مقامات قضایی و طبق قرار بازپرس صورت گرفته است.

در فهرست مورد بحث كه در برخی از نشریات تهران انتشار یافته بود، نام همان كسانی برده شده بود كه در براندازی 28 امرداد (شش ماه بعد) دست داشتند از جمله «رشیدیان» ها. موضوع تشویق شاه به خروج از كشور هم دو ـ سه روز بعد روشن شد و خود او اعلام كرد كه با همسرش ثریا وطن را ترك خواهد كرد (زیرا نمی تواند شرایط موجود را تحمل كند) كه ماجرای نهم اسفند 1331 روی داد و ....

«تاریخ» نشان داد كه نرمش بعدی دولت در قبال لیست متهمان به توطئه، و مجازات نشدن زاهدی سبب شد كه توطئه ادامه یابد و از جمله افشارتوس ربوده و مقتول و براندازی انجام شود.

 

زاهدی


1332ش:پنجم اسفند 1332 دستگاه قضایی ارتش برای "امیرمختار كریم پور شیرازی" ناشر روزنامه توقیف شده "شورش" تقاضای مجازات اعدام كرد. كریم پور كه پس از براندازی 28 امرداد خود را پنهان كرده و دو ماه بعد (در زرگنده قلهک) دستگیر شده بود در روزنامه اش از وجود فساد میان بستگان شاه مطلب نوشته و با واژه های صریح شخص وی را مورد اهانت قرار داده بود. 24 اسفند 1332 (19 روز پس از صدور کیفرخواست) اعلام شد كه كریم پور در زندان آتش گرفته و سوخته است!. کریم پور در زندان دژبان مرکز بازداشت بود.

 

کریمپور


1304ش:24 فوریه زادروز محمد ابن بطوطه مولف و سفرنامه نگار معروف است كه در 1304 میلادی در شهر طنجه كشور مغرب (مراكش) به دنیا آمد و 74 سال عمر كرد. ابن بطوطه كه 30 سال از عمر خود را در سفر گذرانید و از اسپانیا ، شمال آفریقا ، عربستان، سوریه، عراق، آناتولی (تركیه امروز) ، ایران، آسیای میانه، هند، چین، سریلانكا، جزایر مالدیو و آفریقای شرقی و مركزی دیدن كرد شرح این مسافرت و اوضاع بلاد مورد بازدید را نوشت كه معتبرترین جغرافیای قرون وسطا بشمار می رود.

ابن بطوطه كه سالها پس از حمله چنگیز، از شمالشرقی ایران و ایران شرقی (افغانستان امروز) دیدن كرده نوشته است كه ویرانی های قشون مغول چنان بوده است كه هنوز مرمت نشده اند. از نوشته های ابن بطوطه چنین بر می آید كه در نقاط مورد حمله مغول، نوعی فرهنك ترسیدن و بی علاقگی به آینده (پیشرفت) برقرار شده و در مردم شوق ابتكار، انگیزه و خلاقیت دیده نمی شود و به نظر می رسد كه به گذران عمر در حداقل قانع و راضی هستند و امید به آینده را از دست داده اند.

وی از شیراز دیدن كرد و از سیاست حاكم فارس و كرمان كه با رفتار خود مانع حمله مغول به ایران جنوبی و مركزی شده بود تمجید كرده است. او در طول سفر خود هشت سال در دهلی اقامت كرد تا با هندوئیسم و فلسفه هند آشنا شود. تاریخ فرهنگ اجتماعی اسلام نیز از تالیفات ابن بطوطه مغربی است.

 

پشت جلد ترجمه یکی از کتب ابن بطوطه

 

1317ش:دکتر هرمز آذر ـ جراحی که نخستین عمل قلب باز را در شیراز انجام داد، بیمارستان قلب در شیراز راه اندازی کرد و به بیمارستان قلب تهران حیات تازه بخشید، پنجم اسفند 1317 (24 فوریه 1939) به دنیا آمده است. هرمز فرزند دکتر مهدی آذر وزیر فرهنگ دولت دکتر مصدق مراحل تحصیلات پزشکی را در آمریکا و در دانشگاههای کالیفرنیا (شعبه برکلی)، دانشگاه کالیفرنیای جنوبی، کیس وسترن، جانز هاپکینز و پیتسبورگ و نیز در لندن گذرانیده و نیمه سال 2008 از کار در بیمارستان «سنتارا هارت» شهر نورفک و تدریس در موسسه آموزش پزشکی «ایسترن ویرجینیا» بازنشسه شده است ولی به شرکت در سمینارها و کنفرانسهای پزشکی سالانه ایران و ایراد سخنرانی برای دانشجویان پزشکی کشور زادگاه ادامه می دهد.

دکتر هرمز آذر در ژوئیه 1970 به دعوت هیاتی که برای استخدام استاد جهت تدریس در دانشگاه شیراز به آمریکا رفته بود و رئیس وقت دانشگاه شیراز هم از اعضای هیات بود از آمریکا به شیراز رفت و در اینجا از او خواسته شد که ضمن تدریس، بخش قلب بیمارستان دانشگاه را هم راه اندازی کند. پس از راه اندازی، در همین بخش بود که در سال 1971 نخستین عمل قلب باز در شیراز انجام گرفت که روزنامه های وقت چگونگی آن را بازتاب دادند. هرمز در همین شیراز بود که متوجه یک مشکل اداری بزرگ ایران شد و آن قطعی شدن هرگونه استخدام با نظر مثبت ساواک بود. وی در طول چند سال تدریس و عمل جراحی در دانشگاه شیراز و حمایت رئیس و مقامات این دانشگاه از او که دعوتش از آمریکا به ایران کرده بودند موفق نشد که مهر تایید از ساواک بگیرد (و عمدتا به دلیل اینکه فرزند دکتر مهدی آذر وزیر فرهنگ کابینه دکتر مصدق بود). در این مدت، دستمزد و مزایای او با تلفن رئیس دانشگاه پرداخت می شد و .... وی در ایران مانده بود زیرا که پدر ملی گرایش به گوش او می خواند که از این آب و خاک هستی و باید علم و هنر خودرا در خدمت به همین کشور و ملت بکارگیری.

در سال 1974 از دکتر هرمز آذر دعوت شد که به تهران برود و بیمارستان قلب (اسما بیمارستان قلب) واقع در نزدیکی پارک ملت (خیابان ولیعصر) را بازسازی کند. وی با تصور اینکه در اینجا از مزاحمت ساواک آسوده خواهد شد به تهران رفت و همه علم و تجربه خود را برای نوسازی این بیمارستان بکار برد، ولی پرونده استخدام او به علت مخالفت ساواک تکمیل نشد و بازهم پرداخت دستمزد او با تلفن و موقتا (علی الحساب) صورت می گرفت. از آن زمان تا سال انقلاب، ساواک پنج بار بر پرونده استخدامی او مهر «رّد» زده بود.

پس از پیروزی انقلاب در فوریه 1979، قرار شد که روسای موسسات از جمله بیمارستانها انتخابی باشند و شورای هر موسسه، رئیس را انتخاب کند. در بیمارستان قلب تهران، شورای بیمارستان دکتر هرمز آذر را به سمت رئیس انتخاب کرد، ولی مشکل انتقال حسابهای دولتی در بانکها و مسائل مالی، کار ریاست کردن را دشوار ساخته بود. برای مثال؛ روز می شد که برای تامین غذای بیماران لنگ می ماندند و .... در همین مقام، یک روز یک کارمند کارگزینی پرونده دکتر آذر را نزد او آورد تا ببیند که ساواک پنج بار اورا رّد کرده بود ولی چون به وجودش احتیاج بود قضیه مسکوت مانده بود. هرمز در سال اول انقلاب و روی کار آمدن دوستان قدیمی پدر (دکتر مهدی آذر)، با مشکلات مالی و بعضی بی نظمی های اداری ساخت و تلاش خودرا برای رسانیدن بیمارستان قلب تهران به پای بیمارستان های مشابه در کشورهای پیشرفته چند برابر کرد ولی دو دخترش که در آمریکا بودند و با مادر آمریکایی شان «جانت» زندگی می کردند بابا می خواستند و هرمز برغم اصرار پدرش بر ماندن، هنوز سال نخست انقلاب پایان نیافته بود به آمریکا بازگشت و به «جانت» و دخترانش ملحق شد و ناحیه «همتون رودز» ویرجینیا را برای سکونت انتخاب کرد که مرکب از هفت شهر به هم چسبیده و چهار میلیون جمعیت است و بکار جراحی قلب در «جنرال هاسپیتال» نورفوک و بعدا «سنتارا هارت» و تدریس در دانشکده پزشکی محل پرداخت که درست پس از 30 تمام بازنشسته شده است.

منش ویژه، مهربانی و حسن سلوک دکتر هرمز آذر به قدری در همکاران و مردم تاثیرگذار بوده است که این مردم پس از رو به رو شدن با یک ایرانی، نخستین سئوالی را که مطرح می کنند این است: دکتر آذر را می شناسی؟.

 

دکتر هرمز آذر


1582م:گریگوری سیزدهم پاپ وقت 24 فوریه 1582 ضمن صدور اعلامیه ای، براصلاحات تقویمی دکتر آلوسیوس لیلیوس صحه گذارد و تقویم تازه که مشکل قمری ـ شمسی ندارد و مسأله سال کبیسه در آن حل شده است جای تقویم ژولیان را گرفت و اینک جهانی (یونیورسال) شده است و تاریخ و قراردادهای بین المللی را به آن می نویسند. این سالنما به تقویم گریگوری (گریگوریان) معروف است.

ایتالیائی ها، اسپانیایی ها، پرتغالی ها و لهستانی ها بلافاصله پس از دریافت تاییدیه پاپ این تقویم را جانشین تقویم ژولیان (تهیه شده به دستور سزار ژولیوس در قرن یکم پیش از میلاد) كردند و كشورهای دیگر به تدریج آن را پذیرفتند و روز و ماه را برپایه آن تنظیم کردند. برای مثال؛ چهارم اكتبر، پانزدهم قرار گرفت.


1868م:24 فوریه 1868 مجلس نمایندگان امریكا با 126رای موافق در برابر 47 رای مخالف محاكمه پارلمانی (ایمپیچمنت Impeachment ) «اندرو جانسون» رئیس جمهوری وقت این كشور را به اتهام بی اعتنائی نسبت به یك قانون موضوعه و نیز انتصاب افرادی كه شهرت به نادرستی داشتند تصویب كرد. این محاكمه و مقدمات آن سه ماه طول كشید. 132 سال بعد، ویلیام (بیل) كلینتون دومین رئیس جمهوری آمریكا بود كه مجلس نمایندگان این كشور برای او كیفرخواست صادر كرد. در ماجرای واتر گیت، ریچارد نیكسون درمعرض محاكمه پارلمانی (ایمپیچمنت) قرار گرفته بود كه كناره گیری كرد و جرالد فورد جانشینش وی را بخشید. رونالد ریگن نیز در دهه 1980 در ماجرای «ایران ــ كنترا» تا یك قدمی محاكمه پارلمانی پیش رفته بود.

طبق قوانین آمریکا، در یک ایمپیچمنت کمیسیون قضایی مجلس نمایندگان کار بازپرس را انجام می دهد و در صورت صدور قرار مجرمیت، این قرار را به مجلس می فرستد که در حکم دادستان است و رای عمومی مجلس "کیفرخواست" محسوب می شود که جهت محاکمه متهم به سنا فرستاده می شود. جلسات محاکمه در سنا به ریاست رئیس دیوان عالی تشکیل می شود زیرا که رئیس سنای آمریکا معاون رئیس جمهور این کشور است و معاون یک مقام قاعدتا نمی تواند ریاست محاکمه اورا برعهده داشته باشد. در پایان محاکمه، رای گیری می شود و محکومیت و برائت بسته به شمار آراء سناتورهای مخالف و موافق است.

 

اندرو جانسون كه پس از قتل لینكلن برجای او نشسته بود


1945م:احمد ماهر پاشا نخست وزیر وقت مصر 24 فوریه سال 1945 پس از قرائت متن اعلان جنگ مصر به كشورهای محور (آلمان و متحدانش) در پارلمان آن کشور، همانجا به ضرب گلوله كشته شد.

در ماههای پیش از پایان جنگ جهانی دوم، بسیاری از كشورها برای این كه از قافله فاتحان جنگ عقب نمانند، و یا به توصیه انگلستان و آمریكا به آلمان و متحدانش و نیز ژاپن اعلان جنگ دادند که جنبه سمبولیک داشت.

یك روز پیش از مصر، تركیه و دو روز بعد سوریه، فنلاند و... به آلمان اعلان جنگ داده بودند. جنگ جهانی دوم در جبهه های اروپا دو ماه و چند روز بعد و در خاور دور (جبهه ژاپن) در ماه اوت (امردادماه) پایان یافت.

 

1953م:24 فوریه 1953 به كنگره آمریكا پیشنهاد شده بود: اینك كه جنگ سرد كمونیسم و كاپیتالیسم و درنتیجه معارضه دولتهای پیرو این دو ایدئولوژی یك واقعیت روز شده است باید در جوار دستگاه حكومتی آمریكا یك مدیریت واحد جنگ سرد (آشگار و یا غیرعلنی) ایجاد شود و كار برنامه ریزی ها و مخصوصا اداره سیاست های تبلیغاتی و فعالیتهای رسانه ای را به دست گیرد و صدای آمریكا نیز از وزارت امور خارجه جدا گردد و ...، زیرا كه دستگاههای تبلیغاتی، كارشناسان روابط عمومی و رسانه ها اسلحه جنگ سرد هستند.

برای تصویب این طرح همچنین استدلال شده بود كه سلاح اتمی مانع جنگ جهانی دیگری خواهد شد بنابراین هرگونه معارضه درآینده، به شكل جنگ سرد (نطق، نوشته و بازی های دیپلماتیك ـ تهدید و ارعاب، قهر و آشتی) خواهد بود و برنده این جنگ؛ بلوك، جناح و دولتی خواهد بود كه سیاست تبلیغاتی و رسانه ای بهتر و منجسم، روزنامه نگاران بسیارماهر، دیپلماتهای زبردست (كاركشته) و پالیسی میكرهای آزموده داشته باشد.

این طرح، با جزیی تغییر و اضافه شدن یک بند مبنی بر توجه هرچه بیشتر به سازمانهای اطلاعاتی آمریكا (از لحاظ بودجه، تجهیزان و نیروی انسانی) به تصویب رسید كه مورخان، فروپاشی بلوك شرق (ازجمله شوروی) و عقب نشینی كمونیسم را از نتایج آن بشمار آورده اند.

در پی پیروزی این طرح بود كه كانونهای فكر و مطالعه به صورت انستیتوها، مراكز پژوهش، انجمن، NGO ها (سازمانهای غیر دولتی) و ... به وجودآمده اند و پالیسی میكرهای سابق، دیپلماتها و ماموران اطلاعاتی بازنشسته، پی.آر.پی ها (كارشناسان روابط عمومی و مدیران تبلیغات) و ... به آنها پیوسته اند و هرروز هم تقویت می شوند. در این زمینه، در دو دهه گذشته برخی از كشورها به اقتباس از آمریكا به اجرای چنین طرحهایی دست زده اند. پاره ای از دولتها و ازجمله روسیه برخی از اینNGO ها را که در کشورهای دیگر فعالیت آزاد دارند از عوامل جاسوسی خوانده اند.

به باور برخی از مفسران، واشنگتن روش قدیم انگلستان مبنی بر خرید و یا برسر كار آوردن بعضی از رجال كشور مورد نظر (هدف) به علاوه، رسانه ها و دست اندرکاران آنهارا مورد مطالعه و بررسی قرارداده است.

 

2005م:مذاكرات جورج بوش رئیس جمهوری وقت ایالات متحده آمریكا در بروكسل، برلین و براتیسلاوا در هفته چهارم فوریه 2005، انتقاد علنی بوش از برخی سیاستهای داخلی روسیه و ضدیت آشگار او با فروش اسلحه اروپایی به چین و همراه شدن نسبی دولتهای برتر اتحادیه اروپا و آمریكا باهم در قبال مسئله عراق و امور دیگر ازجمله ایستادگی و سرسختی نشان دادن ایران؛ بزعم مفسران برخی از رسانه ها صف آرایی دوباره غرب را در برابر هرملتی در جهان که بخواهد قد علم کند علنی تر کرده است. به اظهار تحلیلگران، معارضه تازه اجتناب ناپذیر بود زیرا که اقتدار هر دولت دیگر مآلا به تضعیف غرب می انجامد که از قرن شانزدهم و زمان یافتن راههای دریایی و تصاحب قاره آمریکا نان قدرت نمایی، اعمال نفوذ و سلطه گری را می خورد و این موضع غرب تا زمانی می تواند ادامه داشته و محفوظ بماند که ملل دیگر از مشکلات داخلی و منطقه ای و یا عقب ماندگی و فساد اداری و ضعف مدیریت خارج نشوند. به اظهار این تحلیلگران، جناح غرب به دلیل پیوستن بیشتر کشورهای گروه شوروی سابق به آن اینک دارای ابعادی بیشتر از دوران جنگ سرد قرن بیستم است. در برابر این بلوک (غرب) عملا بقیه جهان قرار گرفته است که راهی ندارد جزاینکه به تدریج به صورت یک بلوک واحد درآید. لذا، همه تلاش غرب در این است که با ایجاد تفرقه مانع تحقق این همبستگی و اتفاق شود و مسائل فعلی و آینده جهان نتیجه همین تلاش، و ایستادگی هایی است که در برابر آن خواهد شد. تا اینجا، جناح غرب عبارت است از: اعضای اروپایی ناتو، آمریكای شمالی (کانادا و ایالات متحده)، استرالیا، ژاپن و كره جنوبی.

یک مفسر چپگرای هندی در این زمینه گفته بود: در قرون گذشته بسیاری از ملل خارج از بلوک غرب تحت استعمار قدرتهای اروپایی بودند و هنوز هم سایه این استعمار (البته به شكلی دیگر) از سر آنها دور نشده است. این ملل که خود را در معرض استثمار و مداخله غرب می پندارند راهی جز اتفاق با یکدیگر و قرار گرفتن در گروه در شرف تاسیس تازه ندارند که شالوده آن به صورت سازمان شانگهای ریخته شده و لاتین های آمریکا نخستین دسته از ملل تحت سلطه سابق هستند که به بزرگان آن سازمان (بویژه مسکو) روی آورده اند. بنابراین، انگیزه اتفاق این ملل فعلا تدافعی است - دفاع از منافع ملی. می خواهند در این دنیا كه میثاق ها و سازمان های جهانی با اشغال نظامی خودسرانه عراق توسط آمریکا رنگ باخته اند باقی بمانند و حاكمیتشان را حفظ كنند و چون هدفشان مشخص و یكسان است مجبور به همكاری و معاضدت با هم هستند و تا زمانی كه تفکر معاضدت ادامه داشته باشد، ایجاد بلوک اکثریت ادامه خواهد یافت. بنابراین، مساعی ملل جناح دوم (اکثریت) بر سر بقاء و منافع خواهد بود، نه بمانند جنگ سرد نیمه دوم قرن 20 بر سر ایدئولوژی. رهبران بلوک غرب همان سه دولت گرداننده جنگ سرد سابق (به علاوه آلمان واحد) هستند.

وی افزوده بود: استقبالی كه در طول دیدار فوریه 2005 جورج دبلیو بوش از بروكسل، از تمایل اوكراین به عضویت در ناتو و اتحادیه اروپا (دو بازوی جناح غرب) شد ثابت کرد که معارضه سرد تازه در همان جبهه جنگ سرد سابق فعالتر از نقاط دیگر جهان خواهد بود كه در نوامبر 2004 و در جریان انتخابات اوكراین جرقه آن زده شد و بعدا هم چند درگیری مقدماتی به منظور سنجش آمادگی دو حریف صورت گرفت.

این مفسر گفته بود که پوتین و همكارانش افسران اطلاعاتی شوروی سابق هستند و نمی شود دستشان را خواند و نیات و حركتهای بعدی آنان را پیش بینی كرد. بحران مالی سال 2008 و فروریختن برخی از ستون های کاپیتالیسم غرب وضعیت این جناح را تضعیف کرده است و ملل دیگر منتظر تحولات بعدی ناشی از آن هستند. با اینکه بحران مالی وضعیت را در خاور دور تحت الشعاع قرارداده است ولی مسئله تنگه تایوان و یا اختلاف نظر بر سر جزایر كوریل و نیز مسئله تسلیحات کره شمالی در جای خود باقی اند و آتش هایی هستند در زیر خاکستر.

در فوریه 2005 و در بروكسل، مخالفت علنی رئیس جمهوری وقت آمریكا با فروش اسلحه پیشرفته از اروپای غربی به چین، چینیان را عصبی ساخت و به آنان ثابت کرد که استراتژی غرب در قبال چین همان است که بود. علنی شدن این مخالفت (در نطق رسمی رئیس جمهور وقت آمریکا، نه در اطاف در بسته)، نوعی به مبارزه طلبیدن چین تعبیر شد. چین در دهه های اخیر روشی آرام و مسالمیت آمیز داشته كه معلوم نیست چرا رئیس جمهور وقت آمریكا در ملاقات بروکسل خواسته بود که این اژدهای خفته را بیدار كند. قبلا و در همان ماه (فوریه 2005) آمریكا و ژاپن در یك جلسه مذاكرات مشترك، مطالبی در حمایت از تایوان زده بودند كه تعجب آور بود زیرا كه انتقال كانون بحران به خاور دور به سود آن دو دولت نخواهد بود. بلوک غرب در برابر هر اقدام چین درقبال تایوان، عملا نمی تواند كاری انجام دهد.

 

بوش و پوتین پیش از سردی روابط


1821: مكزیك استقلال یافت . تا آن زمان ، مكزیك بزرگترین متعلقه اسپانیا در قاره آمریكا بود. با وجود این ، مكزیك زبان و فرهنگ اسپانیایی و مذهب كاتولیك را حفظ كرده است.

1903: دولت آمریكا پایگاه نیروی دریایی خود را در گوانتانامو كوبا تاسیس كرد.

1948: حزب كمونیست چك اسلواكی كه مورد حمایت شوروی بود زمام امور این كشور را به دست گرفت و 41 سال به حكومت خود ادمه داد.

1974: دولت پاكستان بالاخره بنگلادش را برسمیت شناخت . بنگلادش تا سال 1971 بخش شرقی پاكستان بود كه در این سال باكمك نظامی هند استقلال به دست آورد و نام بنگلادش بر خود نهاد.

منبع:iranianshistoryonthisday.com


ویدیو مرتبط :
رضا عطاران و تقویم تاریخ :))

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

تقویم تاریخ 22 اسفند




1309ش:با تصويب متمم قانون انحصار تجارت، از اين روز در اسفندماه 1309 بازرگاني خارجي ايران در دست دولت قرار گرفت.

 

1332ش:در اين روز در اسفند 1332 فرمانداري نظامي تهران و حومه اعلام كرد كه دكتر حسين فاطمي وزير امور خارجه سابق 22 اسفند در خانه اي در شميران دستگير شده و در زندان است.

دكتر حسين فاطمي

 

1519:فرناندو كورتزFernando Cortez افسر اسپانيايي 13 مارس 1519 با پانصد مردمسلح گام به مكزيك گذارد تا اين سرزمين پهناور را به نام پادشاه اسپانيا تصرف و خزائن پر از طلاي دولت آن را به كشور خود منتقل كند .

فرناندو كورتز

 

1642:«آبل تاسماني» دريانورد هلندي و مامور كمپاني هند شرقي هلند ( اندونزي ) كه به دستور مدير اين كمپاني مامور يافتن راهي از جنوب اقيانوس آرام به جنوب شيلي و ورود به اقيانوس اطلس و رسيدن به اروپا شده بود 13 مارس 1642 به جزايري رسيد كه انها را به نام ايالت نيوزيلند هلند « نيوزيلند » نا ميد.

آبل تاسماني

 

1881:الكساندر دوم تزار روسيه 13 مارس 1881 هنگامي كه با كالسكه سلطنتي از خيابان مي گذشت با پرتاب بمب كشته شد.

 

الكساندر دوم تزار روسيه

 

1921:درست يك ماه پس از قتل پتر كروپوتكينPeter Kropotkin فرضيه پرداز آنارشيسم ، پيروان او در شهر مادريد « ادواردو داتو » نخست وزير وقت اسپانيا را كه ازجلسه پارلمان به خانه اش مي رفت هدف گلوله قراردادند كه چند روز بعد در 13 مارس 1921 درگذشت.


1938:مارس 1938 وحدت آلمان و اتريش تامين شد و اين دو سرزمين ژرمن ها يكي شدند كه به زبان آلماني انشلوس Anschluss (اتحاديه) تشكيل دادند.

 

وحدت آلمان و اتريش

 

1967:سوهارتو ــ مردي كه تنها يك نام دارد ــ يك سال پس از كودتا در13 مارس 1967 به كنگره اندونزي اشاره كرد كه همه اختيارات و عناوين دكتر احمدسوكارنو بنياد گذار جمهوري انونزي را جز لقب « پدر كشور » از او سلب كند .


12:2003 مارس 2003 در شهر بلگراد "زوران جينجيچ Zoran Djindjic " نخست وزير 50 ساله هوادار غرب جمهوري صربستان هنگام خروج از ساختمان دولتي محل كارش هدف گلوله قرار گرفت و كشته شد.


1848: انقلابات اين سال اروپا كه اتريش را هم در برگرفته بود در اين روز « مترنيخ » صدر اعظم اين كشور را مجبور به كناره گيري كرد . او پس از تسليم استعفاءنامه اش گفت كه امپراتوري اتريش هم به دنبال او خواهد رفت . تاريخ نشان داد كه چنين شد.


1868: محاكمه پارلماني ( ايم پيچمنت ) اندرو جانسون رئيس جمهوري وقت آمريكا به اتهام ناديده انگاشتن يك قانون مصوب، از 13 مارس سال 1868 در كنگره اين كشور آغاز شد.
1921: مغولستان خارجي (قسمت شمالي مغولستان ) از چين جدا شد و به نام جمهوري مغولستان اعلام استقلال كرد.


1954: ژنرال جياپ دستور حمله و محاصره دژ « دين بين فو » را صادر كرد كه به شكست فرانسه و خروج اين كشور از هندوچين منجر شد.


1963: دو جت نظامي شوروي براي سنجش ميزان آمادگي دفاعي آمريكا برفراز قلمرو اين دولت در آلاسكا پرواز اكتشافي انجام دادند و سالم به پايگاه خود بازگشتند.


1973: كاسيگين نخست وزير وقت شوروي در اين روز در اسفند 1351 براي شركت در مراسم گشايش پولادسازي اصفهان وارد ايران شد. تاسيسات پولاد سازي اصفهان با كمك شوروي ساخته شده است. قبل از جنگ جهاني دوم، ايران در صدد برآمده بود باكمك آلمان در كرج يك كارخانه پولادسازي داير كند.


1989: سازمان دولتي دارو وغذاي آمريكا در پي مسموم شدن چند تن از اتباع اين كشور با خوردن انگور وارداتي از كشور شيلي كه به دانه هاي آن ماده سمي تزريق شده بود دستور جمع آوري ميوه هاي محصول اين كشور و منع واردات ميوه از شيلي تا اطلاع ثانوي را اعلام كرد.


1955: پليش تركيه در استانبول به سوي علوي ها ( شيعيان ) تيراندازي و باعث مرگ 16 تن از آنان گرديد.


1999: به رغم مخالفت روسيه ، سه كشور عضو سابق پيمان ورشو ــ لهستان ، چك و مجارستان ــ به عضويت ناتو ( پيمان نظامي غرب) پذيرفته شدند.