اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

تقویم تاریخ -26 مهر



222م:پس از تطبیق تقویم ها، 18 اكتبر روزی به دست داده شده است كه در آن روز در سال 222 میلادی اردشیر ساسانی پسر پاپك و حكمران پارس دستور داده بود كه در ساتراپی (استان) كرمان، شهر «وه اردشیر» را بسازند كه از زمان افتادن ایران به دست عرب، «بردسیر» تلفظ می شود. اردشیر كه قبلا یك دژ نظامی در حاشیه شهر كرمان بر فراز تپه ای ساخته بود هنگامی تصمیم به ساختن بردسیر گرفته بود كه از حمایت «شهرات» حكمران منطقه كردستان امروز (آدیابن) برای ساقط ساختن حكومت اشكانیان كه آلوده به فساد و ضعف شده بودند مطمئن شده بود. اردشیر با تهدید، حكمران اصفهان را نیز به اجرای نیت خود موافق ساخته بود. اردشیر پس از پیروزی بر اردوان، در سال 226 در معبد آناهید پارس (استخر ـ نزدیك شیراز) رسما تاجگذاری كرد. وی قبلا در نظر داشت كه شهر كرمان را پایتخت ایران كند كه پس از ورود به تیسفون از این كار منصرف شد و پایتخت را از همین شهر (مدائن نزدیك بغداد) تغییر نداد.

 

آثار دژ نظامی اردشیر در کرمان


1331ش:در این روز در سال 1331 (18 اکتبر 1952) چند ساعت پس از پخش بیانات دكتر مصدق نخست وزیر وقت از رادیو تهران که در آن تصمیم به قطع روابط با انگلستان را برای مردم توجیه کرده بود، مصوبه مجلس در این زمینه به سفارت انگلستان در تهران ابلاغ شد.

مردم كه این خبر را از رادیو تهران شنیده بودند از هر گوشه شهر به سوی خیابان فردوسی كه ساختمان سفارت در آن واقع است روانه شدند و ضمن برگزاری یك تظاهرات ضد انگلیسی گسترده و دادن شعار، تابلوی سفارت را كه علامت رسمی دولت انگلستان بر آن وجود داشت، به عنوان مظهر استعمار از جای بركندند و از سردر سفارت پایین آوردند.

قطع رابطه با انگلستان كه تا پس از براندازی 28 مرداد 1332 ادامه داشت، به گزارش مطبوعات آن زمان تهران و اظهارات شاهدان عینی موجی از سرور و شعف در سراسر ایران به وجود آورده بود كه قبلا سابقه نداشت، زیرا كه ایرانیان پس از ملی شدن صنعت نفت بود که از جزئیات مداخلات دولت انگلستان در امور وطنشان در طول قرن 19 و تا نیمه قرن 20 آگاه شده بودند و بدبختی های خود را تا حدی نتیجه همین مداخلات می دانستند. دكتر مصدق در نطق قبلی خود در مجلس مواردی را از این مداخلات بر شمرده بود و به مصلحت ایران دانسته بود كه با چنین استعمارگری روابط نداشته باشد.

باید دانست که سیاست مداخله جویانه و استعماری انگلستان سبب جدا شدن مناطق بسیاری از جمله هرات، مکران، بحرین و ... از قلمرو ایران شده است كه در طول هزاران سال قسمتهای اصلی خاك وطن را تشكیل می دادند. انگلستان بیرحمانه در تقسیم ایران و كاهش استقلال ملی ما مشاركت كرده بود و به اراده خود در ایران دولت برده بود و دولت آورده بود، به گسترش كشت خشاش و اعتیاد مردم و قدرت گیری گردنكشان ولایات و ایلات در برابر دولت مركزی و گرفتن امتیازات متعدد از جمله نفت اقدام كرده بود و برای دسترسی به كارگر ارزان و فراوان برای امور نفت، كشاورزی را در بسیاری از نقاط تا حد نابودی تضفیف كرده بود و ....

 

دکتر مصدق

 

1925م:هجدهم اكتبر زادروز «ملینا مركوری Melina mercouri» هنرمند، سیاستمدار و سمبل میهندوستی در قرن بیستم است كه در 1925 در آتن به دنیا آمد و بعدا برای ادامه فعالیت سینمایی به آمریكا رفت.

جهان نیمه دوم قرن 20 هیچگاه تلاش خستگی ناپذیر و مبارزات «ملینا» برای نجات وطنش یونان از دست حكومت سرهنگها را فراموش نخواهد كرد و تاریخ بهترین قضاوت را درباره او به دست خواهد داد.

ملینا پس از حذف حكومت سرهنگها، به نمایندگی پارلمان یونان انتخاب و سپس وزیر فرهنگ این كشور شده بود.

این بیانات ملینا، نهایت میهندوستی او را ثابت می كند:

«من با هرگونه مجازات اعدام مخالف هستم، ولی اگر عضو هیات منصفه دادگاهی باشم كه یك غارتگر آثار باستانی میهن خود را محاكمه كند، كه به خاطر پول، هویت ملی و میراث عمومی را به بیگانه فروحته و یا از وطن خارج كرده باشد باشد، دست روی قلبم می گذارم و نظر به اعدام او می دهم، زیرا فروش هویت میهن كه به همه تعلق دارد و میراث عزیز و مشتركی است بزرگترین خیانت است و در این زمان نمی توان گفت كه طمع و یا بی سوادی، نادانی و نیاز مالی باعث این كار شده است. كسی كه هویت وطن خود را بفروشد از ارتكاب به خیانت های دیگر باز نخواهد ایستاد؛ پس چه بهتر كه زنده نباشد.».

ملینا چند سال پیش درگذشت.

 

ملینا در كنار آثار باستانی آتن

 

2004م:18 اكتبر 2004 و پانزده روز مانده به انتخابات عمومی آمریكا، آگهی های تبلیغاتی دو رقیب شکل معارضه به خود گرفته بود. ظاهرا آگهی های معارضه انگیز از سوی گروههای پراكنده و ناهماهنگ هوادار رو رقیب به رسانه ها داده می شد و محتوای آنها نشان می داد كه كنترلی بر آنها نیست. برای مثال: در یك اعلان تلویزیونی، هواداران جورج بوش فیلم تبلیغاتی كوتاهی ساخته بودند كه مادری را نشان می داد كه كودكانش را در نهایت شوق و محبت و با رعایت احتیاط كامل در اتومبیل قرار می داد. ضمن پخش این تصویر، یك گوینده پشت صحنه می گفت: اگر رئیس جمهور سازشكار (لیبرال) باشد، به منزله ارسال دعوتنامه به تروریستهاست كه به آمریكا آیند و بچه های عزیزتان را بكشند!. در آگهی دیگر هواداران جورج بوش آمده بود: هر رای كه به «جان كری» داده شود یك رای به ایجاد ناامنی در آمریكا خواهد بود.

در برابر، هواداران «جان كری» یك فیلم تبلیغاتی از تلویزیونها پخش کردند كه انفجار بزرگی را در عراق نشان می داد كه متعاقب آن اجساد و مجروحان حمل می شدند، زنان شیون كنان موی سر خود را می كٍشیدند و سایرین برضد آمریكا شعار می دادند و سپس صدای گوینده می آمد كه می گفت: این حملات غیر ضروری آمریكاست كه بذر تروریسم می كارد و تروریسم را گسترش می دهد. یك اعلان دیگر طرفداران جان كری، بن لادن را در حال سوار شدن به یك هواپیمای باری نشان می داد و گوینده پشت صحنه می گفت كه اگر دولت بوش بازرسی هواپیماها را به هواپیماهای باری تعمیم داده بود احتمال حمله تروریستها از این طریق كمتر می شد. هواداران كری همچنین از موضوع ضیافت شام 450 هزار دلاری وزارت امنیت ملی كه در جراید انتشار یافته به صورت حربه ای برضد بوش استفاده می کردند و آن را ولخرجی از جیب ملت می خواندند.

تنی چند از مورخان بنام آمریكایی اخطار كرده اند كه این نوع تبلیغ و تنظیم اعلان نقض غرض از دمكراسی و اخلال در اصول آن است و در مردم ایجاد ترس و اضطراب می كند. قرار نبود كه چنین اعلان هایی داده شود و اذهان عمومی به این صورت تغییر آنی یابد و خواستار تنظیم ضابطه برای اعلانهای تبلیغاتی هوادارن نامزدهای انتخاباتی شده بودند كه خود را مقیّد به رعایت قواعد نمی دانند. در این زمینه دكتر «وست» استاد درس حكومت در دانشگاه «براون» چنین هشدار داده بود: در این دوره تبلیغات از مسیر اصلی خارج شده و به دست این و آن افتاده و اگر این روال ادامه یابد اصالت دمكراسی آمریكا در جهان زیر سئوال خواهد رفت.

برخی از مردم عادی كه از جان كری حمایت می کردند گفته بودند كه در پشت پرده، این اعلانها با حمایت و تشویق كارخانه ها و كمپانی های بزرگ كه محدودیت قانونی برای كمك به جورج بوش داشتند به رسانه ها داده شده بودند. این گروه برای اثبات ادعای خود از نگرانی آیزنهاور در آخرین سال حكومت خود نقل کرده بودند که گفته بود كه اگر صاحبان كمپانی های بزرگ و كارخانه های اسلحه سازی بیش از این قدرت یابند، دمكراسی آمریكا از مسیر درست خارج خواهد شد كه این هشدار اینك تحقق یافته است.

در فلوریدا كه سه میلیون و دویست هزار هیسپانیك زندگی می کنند و عمدتا (جز 450 هزار كوبایی تبارشان) تمایل به حزب دمكرات دارند همچنان نسبت به دقت ماشین های رای گیری ابراز تردید شده بود و ....

دو نامزد اصلی تا این تاریخ (18 اكتبر 2004) هنوز موفق نشده بودند نظر بسیاری از مرددها را تغییر دهند كه خواهان یك حزب بزرگ سوم در آمریكا شده اند.

 

2003م:«مانوئل واسكوئز مونتالبان Manuel Vazquez Montalban» نویسنده كمونیست اسپانیایی 18 اكتبر 2003 در سر راه بازگشت از سیدنی استرالیا به مادرید در فرودگاه بانكوك دچار حمله قلبی شد و در 64 سالگی در گذشت. وی برای ایراد چند سخنرانی ادبی ـ سیاسی به استرالیا رفته بود و هواپیما به منظور پیاده و سوار كردن مسافر در بانكوك فرود آمده بود.

با این كه وی از مخالفان بازگشت سلطنت به اسپانیا بود، كارلوس پادشاه اسپانیا ضمن صدور اعلامیه ای از درگذشت وی ابراز تاسف كرد و دولت اسپانیا آن را یك ضایعه ملی خواند.

مونتالبان از مبارزان بر ضد دیكتاتوری فرانكو بود و به همین سبب سه سال از عمر خود را در زندان سپری كرده بود. وی علاوه بر داستان و نمایشنامه، مقاله سیاسی هم می نوشت و گهگاه نیز شعر می سرود.

مونتالبان در سریال نویسی و نگارش داستانهای پلیسی استاد بود. یك سریال او مجموعه ای 20 جلدی شده بود. او خالق داستان پلیس معروف «پپه كارالهو» است كه به صورت فیلمی پربیننده درآمده است. مونتالبان برنده جوائز و مدالهای ادبی بسیار شده بود از جمله جوائز ادبی آمریكای لاتین، جامعه اروپا و جایزه ملی ادبیات اسپانیا. وی حاضر نشد فرم بررسی كتابهایش را برای كمیته نوبل پر كند و گفته بود كه این عقیده خود را كه این كمیته راسا باید كتابها را جمع آوری و مطالعه كند تغییر نمی دهد و برای دریافت جایزه گدایی نمی كند. وی با فرستادن كتاب ها و انواع توصیه و تشبث و توسل به این و آن برای بردن جایزه شدیدا مخالف بود.

مونتالبان در خاطراتش نوشته است به این جهت پلیسی نویسی می كرد كه ضمن داستان پلیسی آسانتر می توان همه مفاسد جامعه و دشواری های مردم را منعكس ساخت و منشا خدمت و اصلاحات شد. داستان های معروف او عبارتند از: قتل در كمیته مركزی، دریاهای جنوب، بانكوك، مرگ المپیك، ال پریمیو و ....

 

Montalban


1922م:18 اكتبر سالروز تاسیس «بریتیش برادكستینك كورپوریشن ــ به اختصار «بی بی سی» است كه در سال 1922 درست سه سال پس از آغاز به كار كمپانی سخن پراكنی غیر دولتی آمریكایی «آر سی ا» و 18 سال زودتر از رادیو تهران تاسیس شد. بی بی سی در آغاز كار یك شركت غیر دولتی بود كه از سال 1927 به صورت دولتی درآمد و از سال 1932 پخش تلویزیونی را هم بركار رادیویی خود اضافه كرد كه از دهه پیش دارای ادیشن آنلاین هم شده است. بریتیش برادكستینگ در سال 1922 توسط هفت كمپانی مخابراتی بزرگ تاسیس شده بود و مدیر آن «جان ریث» بود. بی بی سی كه بودجه سالانه آن معادل 8 میلیارد دلار است به زبانهای مختلف برنامه دارد و به این لحاظ است كه شهرت دارد به صورت دستگاه روابط عمومی دولت مربوط عمل می كند و زمینه را برای اجرای سیاست های لندن هموار می سازد. فعالیت به زبانهای متعدد است كه این سازمان را نیازمند جذب روزنامه نگاران ماهر و مستعد ملل دیگر كرده است.

این موسسه پس از دولتی شدن ضمیمه پستخانه دولتی انگلستان شد. بسیاری هستند که می گویند: این بنگاه به هزینه دولت انگلستان به بسیاری از زبانها برنامه پخش می كند تا از طریق برنامه زبانهای خارجی خود راه را برای اجرای سیاست های دولت متبوع هموار سازد كه ظاهرا هنوز نمی خواهد دست از سر سایر ملل بردارد و به سهم خود، به عنوان یك كشور پنجاه و چند میلیونی قناعت كند. این عده می گویند: بی بی سی با ادامه این فعالیت به وظیفه اش به عنوان بازوی روابط عمومی سیاست خارجی انگلستان با وفاداری كامل و سنگ تمام عمل می كند، آموزگار سیاسی ملل دیگر می شود و نظراتی را كه دولت متبوع آن نمی تواند از طریق متعارف و معمول (دیپلماتیك) بیان دارد، در قالب خبر و نظر كه با هزار دوز و بند آنها را در چارچوب ژورنالیسم مستقل و حرفه ای قرار می دهد تبلیغ می كند و به خورد مردمی می دهد كه آگاهی های اندك از چكونگی ژورنالیسم حرفه ای و بازی های سیاسی دارند و ایشان را اصطلاحا شستشوی مغزی می كند.

از آنجا كه یك رسانه بدون داشتن مخاطب «هیچ» و بی اثر است، بسیاری از دولتها پس از آغاز جنك سرد (جنگ رسانه ای طولانی در قرن 20) بر برنامه های دروس دوره متوسطه خود «درس آشنایی با رسانه ها» را افزوده اند تا مردمشان از سنین نوجوانی رسانه حرفه ای از غیر حرفه ای (دولتی، حزبی، تخصصی و رسانه های با مقاصدخاص و ...) را تشخیص و نیز با هدفهای رسانه های دولتی سایر كشورها كه به زبان آنان برنامه دارند و بازی های خبرگزاریهای اصطلاحا بین المللی و حتی رسانه هایی كه تحت عنوان غیر دولتی حرفه ای در سطح جهان عمل می كنند و در باطن وابستگی هایی دارند آشنا باشند، القائات آنها را تشخیص دهند و توجه نكنند. طبق نظام آموزش وپرورش نوین ایران كه در سال 1346 خورشیدی (1967 میلادی) برنامه نویسی شد قرار بود كه دبیرستانهای ما هم چنین برنامه درسی را داشته باشند. دمكراسی در هر تعریف و نوع خود انتشار نشریه عمومی (حرفه ای) از سوی دولتها و سازمانهای دولتی را رد كرده است. در عرف روزنامه نگاری حرفه ای سازمانهای دولتی تنها مجاز به انتشار نشریات تخصصی (نشریات با هدف ارتقاء معلومات عمومی و دادن اطلاعات و اندرز در زمینه مربوط ) هستند.

همچنین این نظریه در حال قوت گرفتن است که وجود نشریه عمومی دولتی به شكل حرفه ای و عمومی ( آگهی تجاری چاپ كند و تكفروشی داشته باشد) در یک کشور، نشانه ضعف دمکراسی و آزادی ها در آن کشور و ترس مقامات دولتی از روزنامه نگاری مستقل و حرفه ای است، و خرید این نشریات؛ حاکی از عدم رشد سیاسی مخاطبان تلقی می شود و این، یک معیار برای سنجش میزان اطلاعات سیاسی یک ملت بشمار می آید.

 

2004م:«پیر سالینجر» روزنامه نگار بنام 16 اكتبر 2004 در 79 سالگی در بیمارستانی در جنوب فرانسه درگذشت. وی كار روزنامه نگاری را از سال 1942 كه دانشجوی دانشگاه سانفرانسیسكو بود آغاز كرده بود و در سال 1997 پس از این كه نوشت هواپیمای مسافربر پرواز شماره 800 شركت هوایی « تی . دبلیو. ا » براثر اصابت یك موشك آمریكایی كه در یك مانور دریایی پرتاب شده بود؛ بر فراز لانگ آیلند ایالت نیویورك ساقط شده است و از این بابت مورد اعتراض و انتقاد قرار گرفت به عمر روزنامه نگاری اش كه به آن عشق می ورزید پایان داده بود.

سالینجر در یك دوره دعوت جان اف كندی را پذیرفت و سخنگوی رسمی و مشاور او شد. وی درباره كندی نوشته است: هنر «كندی» در این بود كه مشاوران خود را از میان بهترین كارشناسان هر رشته انتخاب كرده بود، شمار این مشاوران محدود نبود و به اندرز آنان گوش می كرد . به علاوه، دستور داده بود نامه هایی را كه حاوی نظر و پیشنهاد هستند، هرقدر مفصل و وقتگیر، مستقیما به دست خود او برسانند و از آنها استفاده می كرد و در موارد لازم، دستیاران خود مامور مذاكره با فرستنده نامه مورد نظر می كرد. مقالات روزنامه ها را كه حاوی نظر و عقیده تازه بودند برایش خلاصه می كردند و خلاصه ترجمه نظرات مقاله نگاران كشورهای دیگر را با اشتیاق تمام ملاحظه می كرد و به این ترتیب در جریان نظرات قابل ملاحظه قرار می گرفت. سالینجر نیم دوره هم سناتور ( انتصابی ) كالیفرنیا بود. وی مدتی در پاریس برای نشریه « اكسپرس» مطلب می نوشت. سالینجر كه از 1977 خود را از روزنامه نگاری چاپی به روزنامه نگاری تلویزیونی منتقل كرده بود مفسر شبكه «ای بی سی» و سالها ریاست نمایندگی آن شبكه را در اروپا ( پاریس و لندن ) برعهده داشت.

پیر سالینجر كه چهار بار ازدواج كرده بود در این زمینه گفته بود من از 17 سالگی با روزنامه و خبر ازدواج كرده بودم و در نتیجه همسرانم در حقیقت برایم زن دوم بودند و پس از مدتی خسته می شدند و می رفتند ولی «نیكول» آخرین آنان مرا با شرایطی كه داشتم تحمل كرد و قول پایداری داد. چهار سال پیش، هنگامی كه جورج بوش خود را نامزد انتخابات ریاست جمهوری آمریكا كرده بود، پیر سالینجر گفته بود كه به نظر وی جورج بوش ( پسر ) شایسته و سزاوار این سمت نمی تواند باشد و اگر انتخاب شود، وی آمریكا را ترك خواهد كرد و در طول حكومت او به میهن باز نخواهد گشت و روی حرف خود ایستاد و در چهار سال گذشته در فرانسه زندگی می كرد. مادر سالینجر فرانسوی بود. وی نظرات متعدد در زمینه حرفه روزنامه نگاری ابراز داشته و در نگارش خبر و مقاله سبك ویژه خود داشت.

 

پیر سالینجر

 

2005م:شانزدهم اكتبر 2005 «دانیل هارویتسDaiel Horowitzl » حقوقدان 50 ساله آمریكایی یك وكیل دعاوی كه در شبكه های تلویزیونی این كشور به پرسشهای حقوقی مردم پاسخ می دهد و چگونگی دادرسی ها را به زبان ساده برایشان بیان می دارد و به علاوه مردم را از دست زدن به قانونشكنی و جرم باز می دارد هنگامی كه از كار روزانه به خانه اش در حومه شهر سانفرانسیسكو بازگشت با جسد زنش «پاملا Pamela» رو به رو شد كه كشته شده بود. همان روز هارویتس در جلسه یك محاكمه شركت كرده بود كه مربوط به قتل خانوادگی بود.

رسانه های آمریكا همان شب و روز بعد همگی این خبر را منتشر كرده بودند ولی بدون عكس بانو پاملا، كه مدیر یك كمپانی و فردی نسبتا سرشناس بود. مخاطبان رسانه هنگام مشاهده چنین خبری، نخستین چیزی را كه جستجو می كنند و انتظار دارند ببینند؛ عكس مقتول است.

و به این دلیل، ضعف مطبوعات در همه جا دیده می شود و با این تنبلی و بی اعتنایی به پیشبرد حرفه و تامین نظر و خواست مردم، تازه ناشران روزنامه ها انتظار جلب مخاطبان بیشتری را هم دارند!. باید اضافه کرد که دو روز بعد (18 اکتبر) بالاخره دو سه روزنامه محلی کالیفرنیا عکس پاملا را از اداره صدور گواهینامه رانندگی به دست آوردند و چاپ کردند , کاری که همان روز اول باید می کردند.

نگارنده این سایت به خاطر دارد؛ در سال 1349 زمانی كه معاون سردبیر روزنامه اطلاعات بود به خبرنگار وقت این روزنامه، بهروز بهزادی سردبیر فعلی روزنامه اعتماد (سردبیر پیشین روزنامه ایران و مدیر پیش از انقلاب اخبار رادیو دولتی) ماموریت داد كه پیش از بسته شدن صفحات روزنامه در آن روز ( حد اكثر ساعت یكی و نیم بعد از ظهر) عكس فردی را كه همان بامداد در تهران به قتل رسیده بود تهیه كند و به روزنامه برساند. بهروز گفت كه اگر موفق نشود چه باید بكند. نگارنده به او گفت: روزنامه نگاری، «نه» نمی شناسد، اگر موفق به یافتن عكس نشوی بهتر است كه به روزنامه باز نگردی و سراغ كار دیگری بروی!. و به این صورت بود كه یك خبرنگار جوان به صورت یك روزنامه نگار ماهر حرفه ای در می آمد.

 

Daiel Horowitz

 

1949م:شانزدهم اكتبر سال 1949 «نیكوس زاخیاریادیس Nikos Zukhiaradis رهبر وقت كمونیستهای یونان(KKE) به دولتیان هوادار غرب این كشور به شرط تضمین آزادی احزاب، تشكیل اتحادیه های كارگری و اصناف، انتشار مطبوعات، فعالیت های سیاسی غیر مسلحانه و اعلام عفو عمومی و آشتی ملی آتش بس داد و جنگ داخلی طولانی این كشور از 18 اکتبر پایان یافت. از زمان اشغال نظامی یونان توسط نیروهای هیتلر و فرار مقامات دولتی با كمك انگلستان به مصر، چپ های یونانی با تشكیل گروههای مسلح با آلمانی ها مبارزه می كردند و بر نقاط غیر شهری یونان مسلط بودند. پس از خروج نظامیان هیتلر از یونان، مقامات فراری و نیروهای انگلیسی به آتن باز گشتند و سران مقاومت با بر زمین گذاردن اسلحه موافقت كردند كه پس از خلع سلاح، كار ربودن و دستگیری و ترور آنان آغاز شد كه دوباره مجبور به مبارزه مسلحانه شدند و این مبارزه كه ضمن آن شوروی و دولتهای كمونیستی از چپ های مسلح، و آمریكا و انگلستان از نیروهای دولتی حمایت می كردند تا اكتبر 1949 ادامه یافت. انگیزه آتش بس عمدتا این بود كه دولتهای همسایه یونان، از وضعیت سوء استفاده كرده و هركدام مدعی بخشی از این كشور شده بودند و ترومن رئیس جمهوری وقت آمریكا سیل اسلحه و پول را برای دولت متمایل به غرب یونان سرازیر كرده بود.

حزب كمونیست یونان كه معمولا با سوسیالیست های این كشور ائتلاف می كند هنوز در میان یونانیان نزدیك به ده صد هوادار دارد.

 

یك جنگنده كمونیست یونانی

 

1951م:لیاقت علی خان نخست وزیر و وزیر دفاع وقت پاكستان در این روز در سال 1951 " شهید ملت" اعلام شد. وی كه پس از درگذشت محمدعلی جناح رهبری حزب مسلم لیگ را به دست گرفته بود، 16 اكتبر 1951 در یك اجتماع این حزب در باغ ملی راولپندی به دست یك افغان تبار (پشتون) به نام «سعد اكبر ببرك» از طایفه زدرانی هدف دو گلوله قرار گرفت و كشته شد. وی به همانگونه و در همانجا ترور شده بود که 56 سال بعد (27 دسامبر 2007) بی نظیر بوتو كشته شد (در باغ ملی راولپندی و در اجتماع مردم). لیاقت علی خان نخستین رئیس دولت پاكستان متولد هند و فارغ التحصیل دانشگاه آكسفورد انگلستان و یك انگلوفیل بود. وی که فرزند یک نوّاب (زمیندار) پنجابی بود و عنوان «نوّابزاده» داشت در تقسیم هندوستان به دو كشور هند و پاكستان در سال 1947، نقش اساسی داشت كه نحوه تقسیم و روش این كار، یك مسئله جهانی بوجود آورده است. لیاقت علی خان از دهه 1930 از فعالان «مسلم لیگ همه هند» بود كه برای تجزیه هندوستان تلاش می كرد. وی فردی ضد کمونیست بود و در طول حكومت خود نه تنها از سركوب حزب كمونیست پاكستان خودداری نكرد بلكه به شوروی هم سفر نكرد. طرح كوچانیدن مسلمانان هند به پاكستان كه خالی از دشواری و مسئله سازی نبود از لیاقت علی خان بود. پشتونها با وی که بر «خط سال 1893دوراند» صحه گذارده و نیمی از مناطق پشتون نشین افغانستان را ضمیمه پاکستان کرده بود دشمنی داشتند كه این خصومت قومی هنوز ادامه دارد و ریشه مسائل وزیرستان و ایالت سرحد از همینجا بوده است. مسئله ایالتهای پشتون (پاتان نشین) پاکستان تا امروز ادامه داشته و روز به روز وخامت بیشتری می یابد. طالبان در همین مناطق آموزش نظامی دیده بودند. لیاقت علی خان پسر رستم علی خان نوّاب و از آریستوكراتهای پنجاب كه هنگام مرگ 55 ساله بود در دوم اكتبر سال 1896 به دنیا آمده بود. لیاقت علی و پدرش خود را از خاندان «نوشروانی = نوشیروانی های پارسی = ساسانیان» می دانستند كه مطبوعات وقت تهران (احتمالا تحت نفوذ لندن) این موضوع را بزرگ كرده و این خانواده را در دل ایرانیان جا انداخته بودند و در نتیجه روابط دولت ایران با دولت لیاقت علی خان حسنه بود.

 

لیاقت علی خان و زنش


1998م:18 اكتبر سال1998 به درخواست قاضی یك دادگاه اسپانیا اوگوستو پینوشه (پینوچت) دیكتاتور سابق كشور شیلی در 82 سالگی در لندن بازداشت خانگی شد. وی متهم به انجام كودتا به خواست و كمك بیگانه بر ضد دولت منتخب مردم (دولت سالوادور آلنده و قتل او)، اختناق، حكومت غیرقانونی با اعمال رعب و وحشت میان هموطنان، قتل 3هزار و 197 تن از مردم از جمله چند اسپاتیایی مقیم شیلی در دوران حكومت خود، ناپدیدشدن یك هزار و صد و دو تن دیگر، مصادره اموال، اخراج غیرقانونی از كار (اصطلاحا: پاكسازی) و... بود. گرچه پس از مدتی بازداشت، با اعمال نفود دولتهایی كه وی دست نشانده آنان بود، ظاهرا به نام محاكمه و مجازات در كشور خود به جای استرداد به اسپانیا به شیلی فرستاده شد، ولی در اینجا هم آرامش نداشت و هر روز صدای تظاهرات مردم خشمگین را پشت دیوارها می شنید و بر خود می لرزید. وی ازسمت سناتوری كه با زور ارتش به او داده شده بود كناره گیری كرد و سرانجام به دلیل این كه بر اثر كهولت، مشاعرش را از دست داده و قادر به دفاع از خود در دادگاه نیست، تعقیب قضایی او معلق شد. گزارش روز به روز گرفتاری او در سالهای آخر عمر و ایام ضعف و ناتوانی زنگ اخطاری بوده است به كسانی كه بر ضد وطن و هموطنان و حقوق انان اقدام می كنند و یا این كه همدست بیگانه بر ضد اراده و خواست مردم خود می شوند. پینوشه چند سال بعد در چنان وضعیتی درگذشت.

 

پینوشه


2003م:صحاف سخنگوی دولت ساقط شده عراق كه از این كشور خارج شده است در پنجمین مصاحبه خود با تلویزیون ابوظبی (که در اکتبر 2003 پخش شد) گفته بود :چهارم آوریل، پس از رخنه واحدهای آمریكایی به فرودگاه بغداد، سربازان ما برای پس زدن آنان دست به حمله متقابل زدند كه برخی از افسران با اظهار این دروغ كه همه چیز سقوط كرد و تمام شد، آنان را مرخص و به خانه فرستادند و چون این خبر به سایر واحدها رسید افراد آنها هم روحیه خود را از دست دادند و یك حالت گیجی و نامعلوم نظامیان را فرا گرفت و پایین كشیدن مجسمه ها هم كه با یك برنامه از قبل طرح شده صورت گرفت مزید بر علت شد و ....

صحاف از پژوهشگران تاریخ خواست كه با این سرنخ بروند و ریشه یابی كنند.

اظهارات صحاف نشان می دهد كه عراق گرفتار همان خیانتی شد كه ایرانیان در شهریور 1320 آن را لمس كرده بودند.

 

الصحاف

 

1685م:لوئی چهاردهم پادشاه وقت فرانسه 18 اكتبر 1685 «فرمان نانت» را لغو كرد و باردیگر پروتستانهای فرانسه در معرض اذیت و آزار قرار گرفتند. این فرمان به پروتستانها آزادی مذهبی داده بود.

لوئی 14 بود كه كاخ ورسای را كه یك استراحتگاه پادشاهان فرانسه هنگام شكار بود تكمیل كرد و كاخ سلطنتی این كشور قرارداد. وی با ازدواج سیاسی خود با شاهزاده خانم اسپانیایی «ماری ترزا» باعث بر قراری صلح میان فرانسه و اسپانیا شد كه در منطقه پیرنه متناوبا باهم در جنگ و جدال بودند.

 

لوئی 14

 

2003م:« جیمز پرلز James Perlez» با یك كاسه كردن نظرات اصحاب نظر در كشورهای آسیایی، در نیویورك تایمز18 اكتبر 2003 نوشتة بود: بیش از نیم قرن بود كه آمریكا در «آسیا» قدرت برتر بود كه اینك رهبران و مردم این قاره با چشم باز و بدون اشتباه و به صورتی روزافزون به چین روی می آورند تا یار و یاورشان باشد. چین برخلاف قدرت های برتر دیگر؛ دارای یك دیپلماسی دوستانه است. چین برضد ملل دیگر با قدرتهای روز سازش نمی كند و هرگونه تحمیلی را به طرزی مودبانه رد می كند و ....

پرلز افزوده بود: «هو» رهبر تازه چین و از جوانان انقلاب فرهنگی مائو كه یك روز زودتر از جورج بوش برای شركت در كنفرانس سران 21 كشور آسیای شرقی و پاسیفیك (منطقه اقیانوس آرام) وارد بانكوك شده بود یك بار دیگر گفت كه چین هیچ كشوری را از لحاظ اقتصادی، سیاسی و نظامی تهدید نخواهد كرد، كه تاكید دوباره بیانیه 16 اكتبر سال 1964 مائو به مناسبت اتمی شدن چین بود كه در آن نوشته بود: چین به سیاست ابدی خود كه نه سلطه گری است و نه ماجراجویی ادامه خواهد داد و جهانیان باید به چینیان اعتماد كامل داده باشند. مفاد این بیانیه پس از آزمایش اخیر فضایی چین بار دیگر از سوی مقامات این كشور تكرار شد.

 

رهبر چین در بانكوك

 

2001م:برغم روشی كه پس از رویدادهای 11 سپتامبر 2001 از سوی ماموران امنیت داخلی آمریكا اعمال می شود، دولت ایالتی كالیفرنیا 17 اكتبر 2003 طبق دستور العملی ماموران پلیس این ایالت را از حضور بدون مجوز قاضی در نشستها و اجتماعات سیاسی، اجتماعی، آموزشی و مذهبی و ضبط مطالبی كه مطرح می شود ممنوع ساخت. این تصمیم در پی اعتراض مردم و جمع آوری امضاء و نوشتن مقاله در صفحات نامه به سردبیران جراید اتخاذ شده كه خواسته بودند شنود غیر ضروری بیانات و عقاید كه مغایر قانون اساسی فدرال است ممنوع شود.


2003م:لوزادا Sanchez de lazadaرئیس جمهوری وقت بولیوی 18 اکتبر 2003 و در پی 33 روز اعتراض مردم این كشور و به ویژه بومیان (سرخپوستان) بولیوی به سیاست اقتصاد بازار آزاد او و قصد وی از فروش گاز طبیعی بولیوی از طریق شیلی به آمریكا، از كنار كناره گیری كرد و از بولیوی خارج شد و با اعضای خانواده و سه تن از وزیرانش به ایالات متحده رفت که پاره ای از رسانه ها این طرز خروج را "فرار" عنوان داده بودند. وی که در سال 2003 هفتاد و سه ساله بود فارغ التحصل دانشگاههای آمریکاست.

بولیوی که نام آن از اسم سیمون بولیوار قهرمان لاتین های قاره آمریکا گرفته شده است در طول تاریخ خود - از زمان تاسیس در قسمتی از اراضی قبلی "پرو" ، و کسب استقلال - در بیشتر ایام با ناآرامی و دیکتاتوری رو به رو بوده و این وضعیت از زمانی که معلوم شده روی یک تریلیون فوت گاز طبیعی و مقادیر زیادی نفت نشسته است گسترش یافته است. روزنامه نگاران در گزارشهای خود بولیوی را کشوری معرفی می کنند که کمتر از سایر نواحی قاره آمریکا پیشرفت داشته است.

در جریان تظاهراتی كه منجر به کناره گیری لازادا شد و گهگاه به خشونت می گرایید دست کم 63 تن كشته شدند.

 

رئیس جمهوری مستعفی

 

1967م:«ونرا ـ 4» سفینه شوروی هجدهم اکتبر 1967 به ونوس رسید و نخستین دستگاه ساخت بشر شد كه از نزدیك از این ستاره مظهر زیبایی اطلاعات به زمین مخابره كرد. طبق این اطلاعات، اطراف ونوس را ابر فراگرفته است. عکس زیر سفیه ونرا - 4 را پیش از فرستادن به فضا نشان می دهد:

 

ونرا ـ 4

 

2003م:حكمران آمریكایی وقت عراق 17 اكتبر 2003 اعلام كرد كه تصمیم به فروش شركتهای دولتی عراق به سرمایه گذاران گرفته است و فعلا از شركتهای كوچكتر آغاز می كند.

از آنجا كه حزب بعث، یك حزب سوسیالیستی بود، بیشتر شركتهای عراق در طول چهار دهه حكومت این حزب به صورت دولتی اداره می شدند.


«اریك هونكرEric Honecker» رهبر آلمان شرقی كه نمی توانست بیش از آن در برابر سیاست های گورباچف در سازش با غرب ایستادگی كند از سمت خود كناره گیری كرد و بعدا به كشور شیلی رفت و در آنجا درگذشت. او بارها گفته بود كه سیاست های گورباچف اشتباه محض است و دستاوردهای یك قرن سوسیالیسم را بر باد خواهد داد.

 

اریك هونكر

 

2005م:این زن و شوهر (مارسیا و كن پاورزMarcia & Ken Powers - )، هر دو میانسال (در دهه پنجم عمر) 16 اكتبر 2005 پیاده روی 7 هزار و هشتصد كیلومتری خود را به پایان رسانیدند و وارد «پوینت ریزPoint Reyes »در كالیفرنیا (ساحل اقیانوس آرام) شدند. آنان 27 فوریه این سال (هفت ماه و 19 روز پیش از رسیدن به مقصد) ازساحل اقیانوس اطلس در ایالت دلیور آمریكا به راه افتاده بودند و در این مدت، عرض ایالات متحده را پیاده طی كردند. هدف آنان از سفر پیاده این بوده است كه بدانند لشكركشی های قدیم و مهاجرت ها چگونه بوده و مقاومت خود را هم آزمایش كنند.

 

پیاده روی 7 هزار و هشتصد كیلو متری یك زن و شوهر

 

678: دومین تلاش بنی امیه برای تصرف قسطنطنیه (استانبول) نیز با عدم موفقیت رو به رو شد.

1867: آلاسكا كه توسط دولت آمریكا از دولت روسیه خریداری شده بود رسما به مالكیت آن دولت درآمد و آن را از روسیه تحویل گرفت. به این مناسبت 18 اكتبر «روز آلاسكا» اعلام شده كه هر سال مراسم آن در آمریكا برگزار می شود. دولت واشنگتن آلاسکا را به مبلغ 7 میلیون و دویست هزار دلار از روسیه خریداری کرده بود.

1892: نخستین سرویس تلفنی بازرگانی راه دور میان نیویورك و واشنگتن آغاز بكار كرد

1898: جزیره پورتوریكو كه تا یک روز پیش از این، یكی از مهاجرنشین های قدیمی اسپانیا در قاره آمریكا بود به تصرف نیروهای ایالات متحده (دولت واشنگتن) درآمد و یك منطقه از این كشور اعلام شد.

1908: بلژیك منطقه آزاد كنگو را هم ضمیمه مستعمره آفریقایی خود كرد!.

1912: جنگ اول بالكان آغاز شد

1944: نیروهای ارتش سرخ (شوروی) در تعقیب ارتش آلمان وارد چك اسلواكی شدند.

1944: به دستور هیتلر در سراسر آلمان یك نیروی میلیشیا به منظور حفظ آرامش و نظم مناطق مسكونی و احتمالا مقابله با عوامل مسلح خارجی و چتربازان متفقین به وجود آمد.

1960: دولت امریكا تصمیم به محاصره كامل اقتصادی كوبا گرفت كه از 19 اكتبر (روز بعد) به اجرا در آمده و تا به امروز (سال 2005) ادامه دارد.

منبع:iranianshistoryonthisday.com


ویدیو مرتبط :
رضا عطاران و تقویم تاریخ :))

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

تقویم تاریخ -3 مهر



275م:سنای روم پس از شش ماه مخالفت ژنرالهای ارتش با هر پیشنهاد برای انتخاب امپراتور تازه، بالاخره25 سپتامبر سال 275 میلادی «ماركوس كلودیوس تاسیتوس» 76 ساله را به این سمت برگزید و ژنرالها هم بر این انتخاب صحه گذاردند. تاسیتوس قبلا به دلیل كهولت از سمت های دولتی كنار گذارده شده بود. وی تنها هفت ماه حكومت كرد و در جریان لشكر كشی به شرق، با هدف گوشمالی دادن آلانی ها كه از شمال قفقاز (منطقه «اوستیا») به قلمرو روم در شمال دریای سیاه تعرض می كردند در كاپادوكیه (در كتیبه های ایران باستان: كاپاتوكا) ترور شد. تاریخ از وی به عنوان مردی كه برای كمك به نویسندگان بودجه ویژه مقرر داشت و بر تعداد كتابخانه های عمومی روم افزود یاد كرده است. لازم به یادآوری است كه آلانها (الانی ها) ایرانیانی بودند كه در قفقاز شمالی و آزوف و شمال گرجستان زندگی می كرده اند، به پارسی سخن می گفتند و فرهنگ و تمدن ایرانی داشتند كه این فرهنگشان و برخی از واژه های پارسی در میان آنان تا به امروز باقی مانده است. قفقاز جنوبی كه تا سال 1828 گوشه ای از ایران بود «اران» خوانده می شد كه بعدا دولت شوروی آن را جمهوری آذربایجان نام نهاد.

 

552م:25 سپتامبر سال 552 میلادی میان هیات اعزامی ایران از تیسفون به قسطنطنیه و دولت روم بر سر ترك مخاصمه نیروهای دو كشور در ساحل دریای سپاه (منطقه ساحلی گرجستان امروز، منطقه آبخیز = آبخازیه) كه ایران در آن نبرد پیروز شده بود توافق حاصل شد. دولت روم شرقی پیشنهاد متاركه جنگ را داده بود.

طبق قراردادی كه در همین روز امضاء شد و متن آن موجود است قرار شد كه دولت روم كه آغازگر این جنگ بود بابت غرامت، سه هزار و چهارصد كیلوگرم طلا به ایران بدهد.

به نوشته مورخان، دولت ایران (دوران سلطنت انوشیروان دادگر) تنها نخستین قسط آن را كه 850 كیلوگرم بود دریافت كرد و رومی ها سپس چند بار تعلل و درخواست مهلت كردند كه خسرو انوشیروان در سال 579 فوت شد و موضوع عملا منتفی گردید.


1941م:متفقین كه ایران را در اشغال نظامی داشتند 25 سپتامبر 1941 (مهرماه 1320) دكترعیسی صدیق استاد دانشگاه (معروف به پدر آموزش و پرورش نوین ایران) را به دلیل تمایل زیاد به وطندوستی (ناسیونالیسم ایرانی) از ریاست سازمان انتشارات و تبلیغات كشور (وزارت ارشاد فعلی) بركنار كردند. وی درست یك سال پیش از آن به این سمت منصوب شده بود. متفقین دكتر صدیق را به دلیل پارسی كردن هر چه بیشتر واژه های متداول از زبانهای دیگر، توجه به آموزش عمومی تاریخ و فرهنگ ایران و نیز اصرار به گسترش مدارس از ابتدایی تا عالی؛ بیش از حد میهندوست تشخیص داده بودند و ادامه روش او را به حال خود (در طول جنگ) خطرناك خوانده بودند. وی بعدا (پس از جنگ جهانی دوم) چند بار وزیر فرهنگ و آموزش و پرورش و بعدا سناتور شده بود. متفقین همزمان با بركناری دكتر صدیق، تقریبا همه فارغ التحصیلان ایرانی مدارس عالی آلمان را بركنار، بازداشت و یا تبعید كردند.

25 سپتامبر سال 2008 گزارش رسید كه پلیس افغانستان دانشجویان دانشگاه بلخ را كه مانع از پایین كشیدن تابلوی فارسی این دانشگاه از سر در آن شده بودند مورد ضرب و شتم قرارداده است. این تابلو از زمان تاسیس دانشگاه در سال 1985 در آنجا بود كه دولت طالبان بعدا یك تابلوی پشتو نیز در آنجا قرارداد و پس از سركوب طالبان با كمك آمریكا، دانشگاه بلخ دارای یك تابلو انگلیسی هم شد ولی اخیرا (معلوم نیست به چه دلیل) تصمیم گرفته شد كه تابلو زبان فارسی آن را بردارند كه اعتراض شروع شد. چنین كاری اخیرا در یك مورد دیگر مشاهده شده بود. رئیس جمهور افغانستان یك پشتون است ولی ادامه چنین ضدیت هایی ممكن است خشم تاجیكهای دو طرف آمودریا و پارسی زبانان را باعث شود. همین جنگ داخلی جاری افغانستان را كافیست.

 

دکتر صدیق در سال 1320


1320ش:یک ماه پس از تعرض نیروهای انگلستان و شوروی به ایران به بهانه خطر دوستی ایران و آلمان برای متفقین، به خواست دولتهایی كه ایران را اشغال نظامی كرده بودند و تحت فشار آنها که هدفشان تضعیف حس میهندوستی در جوانان ایران و آمادگی دفاع از وطن بود، از سال تحصیلی 1320 - 1321 برنامه آموزش نظامی در دبیرستانها و دانشكده های کشور لغو شد. تا آن زمان، با این كه ایران به صورت جداگانه دبستان و دبیرستان نظام داشت، مقدمات آموزش فنون نظامی و آشنایی با روش های دفاعی، یکی از دروس اجباری دوره های متوسطه و عالی کشور بود. تاریخ نشان داده است كه از دوران اقتدار امپراتوری روم تا کنون، دولتهای برتری جو کوشیده اند که احساسات ناسیونالیستی ایرانیان خفته بماند و ایران از بنیه نظامی چشمگیر برخوردار نباشد که این دو عامل رابطه مستقیم با یکدیگر دارند؛ اگر احساسات ملی زنده شود تقویت نظامی متعاقب آن خواهد بود و بالعکس.


1324ش:دكتر فریدون كشاورز نماینده پارلمانی حزب توده در جلسه مورخ سوم مهرماه 1324 مجلس شورا در نطقی گفت كه ماموران فرمانداری نظامی تهران در جریان حمله به باشگاه این حزب و مقر آن واقع در خیابان فردوسی جنوبی اورا با این که خود را معرفی کرده بود كتك زدند . وی در این نطق وجود فرمانداری نظامی را در هر كشور نشانه حكومت دیكتاتوری در آن كشور خواند و خواست كه در ایران دیكتاتور زدایی شود. وی گفت که هیچ دلیلی برای ادامه حکومت نظامی وجود ندارد.

در جریان حمله ماموران حکومت نظامی تهران به دفاتر و باشگاه حزب توده و خانه صلح ، تنی چند از مقامات این حزب مضروب شده بودند.

 

دکتر فریدون کشاورز

 

1346ش:طرح نظام تازه آموزش و پرورش ایران كه در طول ماهها تنظیم شده بود سوم مهرماه 1346 هجری خورشیدی به صورت یك كتاب قطور جهت بررسی و اظهار نظر اصحاب نظر انتشار یافت كه به موجب آن دوره ابتدایی به پنج سال و دوره متوسطه به چهار سال كاهش می یافت و در عوض یك دوره سه ساله راهنمایی تحصیلی با هدف شكوفا ساختن استعداد نوجوانان و هدایت آنان بر پایه ذوق و استعدادی كه از خود نشان دهند به دوره متوسطه مربوط به وجود می آمد. این کتاب حاوی جزئیات برنامه های نظام تازه و شرح انگیزه و هدفهای آن بود كه برای دست اندرکاران آموزش و پرورش، روزنامه نگاران، استادان و کارشناسان مربوط ارسال شده بود.

در پی انتشار این طرح، برخی به جای اظهار نظر درباره متن آن، زبان به انتقاد سیاسی گشودند كه این طرح زاییده افكار دو كمونیست سابق (دكتر هادی هدایتی و دكتر منوچهر تسلیمی وزیر آموزش و پرورش و معاون او) است!.

طرح به همان صورت توسط وزیر بعدی آموزش و پرورش به اجرا درآمد.

طبق این طرح، تعلیمات عمومی عبارت است از ابتدائی به علاوه راهنمایی (8 سال اول). در مرداد ماه 1384 وزارت اموزش و پرورش جمهوری اسلامی اطلاعیه ای به روزنامه های تهران داده بود كه دوره راهنمایی را بر تعلیمات عمومی اضافه می كند. حال آن كه این كار 38 سال پیش از آن صورت گرفته بود!. از همان آغاز کار، مشکل در اجرای طرح بود،زیرا بدون این كه معلمان مربوط، برای تحقق هدفهای آن آموزش ضمن خدمت دیده باشند با همان روش سابق به کلاس های نظام تازه فرستاده شده بودند. کوتاهی دیگر در اجرای این نظام این بود که کار تدریس در دوره راهنمایی تحصیلی را که حساسترین بخش این نظام بود به فوق دیپلمه ها سپردند. حال آن که دوره راهنمایی تحصیلی جای دوره اول دبیرستان را گرفته بود که مدرسین آن دوره ،لیسانسیه ها بودند.

طرح مورد بحث، دوره راهنمایی تحصیلی را جزیی از تعلیمات عمومی به حساب آورد كه بر اساس قانون تعلیمات اجباری باید مطلقا رایگان باشد و بر همین پایه، دولت وقت از 1353 به خرید و انحلال مدارس ابتدایی و راهنمایی غیر دولتی اقدام كرد كه قانون اساسی جمهوری اسلامی همه تحصیلات عمومی و متوسطه را رایگان كرده است و بر اساس این قانون، ایران اكیدا نمی تواند مدرسه پولی در این سطوح تحصیلی داشته باشد، ولی می بینیم که از دهه 1370 در ایران ایجاد مدرسه پولی تحت عنوان «غیر انتفاعی !» از سر گرفته شده است و ....

 

دکتر هادی هدایتی وزیر وقت

 

1321 ش: آغاز بررسی لایحه دولت در مجلس كه اجازه نشر 200 میلیون تومان اسكناس تازه را خواسته بود. همین اسكناس ها باعث آنچنان تورمی در ایران شد كه آثار نامطلوب آن تا سالها پس از پایان جنگ جهانی دوم ادامه داشت.

 

1325 ش: عشایر فارس با سوء استفاده از اوضاع نابسامان كشور، با هدف باج خواهی از دولت، شهر كازرون را مسلحانه متصرف شدند كه رویدادی ناگوار در تاریخ وطن، و عملی خلاف منش ایرانی بود.

 

1881م:«لو هسونLu Xun» نویسنده برگ چین در قرن بیستم 25 سپتامبر 1881 به دنیا آمد، 55 سال عمر كرد و در سال 1936 درگذشت. كتاب های او به پیروزی انقلاب چین كمك بسیار كرده است. او كوشید كه در كتابها و مقالاتش مردم چین را كه در پی تعرض مغول و اشغال چین در قرون وسطا و متعاقب آن مداخله گری قدرت های جهانی در قرون جدید و معاصر، به صورت انسانهایی شكیبا، قانع و آرامش طلب (توسری خور) درآمده بودند تكان دهد، به حركت در آورد و فرهنگ سكوت و تحمل را (كه یك عادت ثانوی شده بود) از آنان بزداید. لو هسون «خود فریبی»، انفعال و برخی خصلت های بد از جمله سخن چینی، دو رویی، چاپلوسی، رشوه و ترس را نتیجه تاثیر حكومت مغولها بر چین می دانست. درحقیقت، فكر انقلاب فرهنگی چین از «لو» است. «لو» در طول 13 سال 21 كتاب نوشت از جمله: خاطرات یك دیوانه، ارزش جنگ افزار، فردا، كونگ یی جی، توفان در فنجان چای، واقعیت های زندگی آن كیو، تاریخچه ادبیات چین، روشنایی سفید، خرگوش و گربه، برضد تجاوز و .... پس از فوت، مقالات لو هسون نیز از روزنامه ها جمع آوری و در یك مجموعه شش جلدی منتشر شده است. وی در نوشته هایش، قدرت های جهانی را پس از مغولها از عوامل بدبختی چین در قرن نوزدهم یشمار آورده است.

 

لو


1897م:امروز زادروز ویلیام فاكنر نویسنده معروف و برنده جایزه نوبل ادبیات است كه 25 سپتامبر سال 1897 به دنیا آمد و 65 سال زندگی كرد. وی در نگارش، تكنیک (روش) خاصی به كار می برد كه بی شباهت به داستانسرایی قدیم ایران نیست. او در نوشته هایش می كوشید كه اهمیت ارزشها ـ به ویژه ارزش خانواده، ارزشهای فرهنگی و ... را تبلیغ كند و می گفت كه تمدن صنعتی ارزشهای تمدن كشاورزی را كه مردم معنویت بیشتری داشتند، از میان برده است. فاكنر كه در كشورهای متعدد از جمله فرانسه، ایتالیا، اسپانیا و انگلستان زندگی كرده بود، همیشه فكر می كرد كه خوب نمی نویسد و همین طرز فكر، او را از غرور پیروزی دور ساخت و به بهترنویسی هرچه بیشتر وادار كرد. فاكنر بر ضد هر گونه تبعیضی بود و حتی می گفت: روزنامه نگاران هم تبعیض می كنند و تبعیض آنها این است كه تنها بعضی ها را بزرگ می كنند و به شهرت و قدرت می رسانند، حال آن كه باید افكار و كارها را منعكس كنند. كتابهای معروف فاكنر عبارتند از: روشنایی در ماه اوت، یك گل سرخ برای امیلی، میراث زشت نژادی و ....

 

فاکنر


1970م:25 سپتامبر 1970 نویسنده آلمانی " اریک ماریا رمارک " در 72 سالگی در گذشت. وی در نیمه دوم عمر به آمریکا مهاجرت کرده بود ، اما کتابهایش را همچنان به زبان آلمانی می نوشت و همزمان ، یک مترجم به زبان انگلیسی بر می گردانید و کتاب باهم در یک زمان به دو زبان انتشار می یافت.

معروفترین کتابهای او عبارتند از : جبهه غرب آرام است، زمانی برای زیستن و زمانی برای مردن ، طاق نصرت ، جاده فرعی ، شب در لیسبون و....

کتابهای اریک عمدتا نتیجه تجربه های زندگانی خود اوست . در همه آثار او نکوهش شدید مادیگری به چشم می خورد.

 

اریک ماریا رمارک

 

1960م:بانو " امیلی پست" مولف " اتیکت" در این روز (25 سپتامبر) در سال 1960 درگذشت. وی که کارشناس رفتار اجتماعی بود پس از تالیف نخستین اتیکت که در باب آداب معاشرت بود ، 9 جلد دیگر در همین زمینه و برای مثال "اتیکت در مراسم عروسی" نوشت که تا 1960 هرکدام 90 بار تجدید چاپ شدند و الگو قرار گرفته اند. امیلی در داستان نگاری و نگارش کتابهای غیر داستانی نیز مهارت و تجربه داشت.

پس از فوت امیلی، عروس او، الیزابت، موسسه ای با عنوان "اتیکت" به وجود آورده و به تکمیل و انتشار آثار مادر شوهر ادامه می دهد. امیلی 27 اکتبر 1873 در شهر بالتیمور (ایالت مریلند آمریکا) به دنیا آمده بود.

 

امیلی


2003م:« كنت اندریست » تاریخدانی كه گفته شده سرگذشت بومیان آمریكا ( سرخپوستان ) را تحت عنوان « مرگ طولانی » دقیق و بی طرفانه نوشته بود 19 سپتامبر 2004 در 90 سالگی در كالیفرنیا درگذشت. او كه در 1937 از دانشگاه مینه سوتا در رشته روزنامه نگاری فارغ التحصیل شده بود پس از چند سال تجربه در این كار، به تكمیل تحصیلات خود در رشته تاریخ پرداخت و بقیه عمر را صرف تالیف تاریخ ، نوشتن مقالات و مطالب تاریخی كرد. از او كتابهای معتدد تاریخ باقی مانده است ولی شهرت جهانی «اندرست» مربوط به تاریخ سرخپوستان و تلاش آنان برای حفظ بقاء خود در برابر مهاجرت مسلحانه اروپاییان به سرزمین هایشان است . نخستین چاپ این كتاب كه هنوز تجدید می شود در 1964 انتشار یافته بود.

 

1912م:دانشگاه كلمبیا در نیویورك 25 سپتامبر 1912 به ضمیمه دانشكده روزنامه نگاری خود دوره فوق لیسانس این حرفه را دایر كرد كه نخستین دوره فوق لیسانس روزنامه نگاری در جهان است. تا آن زمان، استادان مربوط و اصحاب نظر، ژورنالیسم را یك رشته آكادمیك مستقل نمی دانستند بلكه همانند پزشكی معتقد به تجربی بودن آن بودند و می گفتند همان طور كه با رفتن به دانشگاه، یك فرد نمی تواند شاعر و نقاش شود، با شركت در كلاس روزنامه نگاری هم كسی روزنامه نگار نمی شود مگر استعداد، ذوق و معلومات اولیه را داشته باشد. بنابراین با تاسیس دوره فوق لیسانس و دكترای روزنامه نگاری موافق نبودند. جوزف پولیتزر ناشر چند روزنامه در نیویورك عقیده دیگری داشت. او كه روزنامه نگاری را حرفه ای بزرگ، شریف و روشنگر و مدافع مردم و وطن تعریف كرده است خواسته بود كه این رشته، فوق لیسانس و دكترا هم بدهد. با همین فكر، وی در 1902 مبلغی از پول خود را به دانشگاه كلمبیا داد تا چنین دوره هایی دایر كند كه دانشگاه پول او را رد كرد. پولیتزر كه چنین دید در وصیتنامه اش دو میلیون دلار به این دانشگاه اختصاص داد و بقیه اش را به دادن جوائز روزنامه نگاری و ادبی. دانشگاه كلمبیا پس از فوت پولیتزر راهی نداشت جز قبول پول و دایر كردن دوره های مورد نظر پولیتزر و گرنه دولت پول را برداشت می كرد و به این ترتیب دوره فوق لیسانس روزنامه نگاری از 25 سپتامبر 1912 در كلمبیا دایر شد.

 

1983م:بیست و پنجم سپتامبر (به وقت شرق روسیه 26 سپتامبر) سال 1983 دستگاه هشدار دهنده ارتش شوروی (ارلی وارنینگ) زنگ خطر حمله اتمی به شوروی را به صدا در آورد و علامت داد كه رادار بزرگ مستقر در سیبری حركت موشكهای آمریكا به سوی خاك شوروی را ثبت كرده است. طبق دستور العملی كه در اختیار ارتش بود، قرار بود كه به محض به صدا در آمدن چنین زنگ خطری، موشكهای اتمی شوروی كه بر روی سكوها قرار داشتند و به سوی آمریكا و پایگاههای نظامی آن در گوشه و كنار جهان از انگلستان تا آلمان و ایتالیا و كره جنوبی و ژاپن نشانه گیری شده بودند پرتاب شوند و متعاقب آن بمب افكنهای دور پرواز حامل بمب اتمی به سوی هدفهایشان به حركت درآیند و زیردریایی های شوروی كشتی های آمریكا و پایگاههای آنها را موشك باران كنند. همه چیز برای شروع حمله متقابل آماده بود و تنها نیاز به تماس سرهنگ «ستانیسلاو پتروفStanislav Petrov» با كاخ كرملین داشت و مقرر بود كه در صورت تاخیر دریافت پاسخ، بیش از 3 دقیقه، به مسئولیت خود دستور حمله متقابل را بدهد كه سرهنگ پتروف در آخرین لحظه پیش از تماس با كرملین، نسبت به دقت زنگ خطر و آغاز حمله در آن شرایط كه روابط دو ابر قدرت چندان وخیم نبود تردید كرد و دستور كسب اطلاع مجدد و تایید حركت موشكهای آمریكا را داد كه خبر رسید، دستگاه «ارلی وارنینگ» دچار اختلال شده بود و پس از نخستین زنگ، موشك در حال حركت دیده نشده است. در نتیجه، همه چیز به حالت عادی باز گشت.

این موضوع تا سال 1998 به مدت 15 سال محرمانه نگهداشته شده بود. در این سال پس از افشاء قضیه، تازه جهانیان متوجه شدند كه اگر سرهنگ پتروف در آن شب تردید نكرده بود كره زمین با همه موجوداتش منهدم شده بود زیرا كه در همان ساعت اول نزدیك به شش هزار سلاح اتمی بكار می رفت كه 500 تای آن برای انهدام كره زمین كافی است. سرهنگ پتروف كه اینك دوران بازنشستگی را می گذراند در چند مصاحبه، چگونگی قضیه را بیان كرده و گفته است كه در آن دقایق چه بر او گذشت زیرا كه تنها چند دقیقه وقت تصمیمگیری داشت.

 

سرهنگ پتروف


1630م:25 سپتامبر سال1630 اعلام شد كه طاعون در شمال ایتالیا همه گیر شده است و متعاقب آن پولدارها شهرها را ترك گفتند و به روستاها فرار كردند. این طاعون باعث مرگ یك میلیون ایتالیایی شد. از سال 1300 میلادی هر چند سال یكبار طاعون سراسر اروپا را در بر می گرفت و یك دهم مردم جان می سپردند. فقرا بیش از داراها از طاعون كه در آن زمان راه درمان نداشت آسیب می دیدند. سربازان آلمانی ارتش اتریش كه به لمباردیا حمله برده بودند متهم به واردكردن این طاعون به ایتالیا شدند، زیرا نخستین قربانی آن یك سرباز آلمانی در شهر میلان بود، ولی آلمانیها به نوبه خود سربازان فرانسوی را كه همزمان پیه مونته ایتالیا را مورد حمله قرار داده بودند مسئول انتقال طاعون به شمال ایتالیا معرفی می كردند، زیرا قبل از ایتالیا، جنوب فرانسه آلوده طاعون شده بود.


1789م:اصلاحیه معروف قانون اساسی آمریكا موسوم به "بیل آو رایتز Bill of Righrs " كه حقوق مردم این كشور را تضمین كرده است 25 سپتامبر سال 1789 به تصویب رسید. در این اصلاحیه، موارد متعدد حقوق پایه از جمله آزادی بیان، ابراز نظر و عقیده، آزادی قلم و مطبوعات (Press) و آزادی تشكیل اجتماعات تضمین شده است.

براساس همین قانون، انتشار روزنامه و هرگونه نشریه چاپی در آمریكا نیاز به دریافت پروانه از دولت ندارد. البته هنوز تلاش آزاد طلبان برای تعمیم دادن این قانون به رادیو - تلویزیونها كه آنها هم که به نوعی وسیله انتشار بیان و عقیده هستند به جایی نرسیده است و پروانه این رسانه ها را یك كمیسیون فدرال (دولت مركزی) به نام FCC برای مدت یك سال صادر می كند و این پروانه، اگر ایستگاه ضوابط را ضمن كار یك ساله خود رعایت كرده باشد قابل تجدید شدن است.

بازرسی بدنی و منزل، مصادره و توقیف اموال و بازداشت فرد (اتباع و ساکنان قانونی آمریكا) نیز بدون حكم قاضی و حضور متهم در محكمه (با وكیل رسمی، در صورتی كه فرد تقاضا كند) و تفهیم حقوق ممنوع است.

 

1959م:25 سپتامبر سال 1959 " اس. دبلیو. آر. دی . باندرانایکه " نخست وزیر وقت کشور سریلانکا به دست یک راهب بودایی کشته شد. وی که فارغ التحصیل دانشگاه آکسفورد انگلستان بود در باز گشت به وطن - به قول خودش با جراتی که کارهای دکتر مصدق در ایران به او داده بود - در سال 1952 (1331 خورشیدی ) حزب" آزادی ملیون سریلانکا " را تاسیس کرد . تنها اصحاب حرفه ،کارگران ، کشاورزان و معلمان می توانستند وارد این حزب شوند. درهای حزب به روی فئودالهای ، بازیگران سیاسی (سیا سی کاران حرفه ای ) ،بازرگانان عمده و ثروتمندان بسته بود. وی سپس با چهار حزب سوسیالیست و سوسیال دمکرات کشورخود ائتلاف کرد و با شعار سریلانکا متعلق به سریلانکایی ها است و زبان رسمی کشور باید زبان بومی باشد و ... در سال 1956 انتخابات را برد و نخست وزیر شد.

باندرانایکه به همه وعده های انتخاباتی اش وفا کرد و زبان انگلیسی را که یادگار استعمار انگلستان بود از رسمیت انداخت و یک سیاست مستقل ملی در پیش گرفت و با کشورهای کمونیست رابطه برقرار ساخت و ....

پس از ترور باندرانایکه ، احساسات مردم تحریک شد و خواهان آن شدند که همسر او " سیریما " که تجربه کافی هم در کار سیاست و دولت نداشت برجایش بنشیند و " سیریما " تا لحظه مرگ در سال 2000 سه دور متناوت نخست وزیر سریلانکا بود. در این میان حزب آزادی ملیون و احزاب موتلفه سریلانکا در سال 1994 "چاندریکا "دختر باندرانایکه را هم رئیس جمهوری کردند و از این سال تا سال 2000 ، دختر رئیس جمهوری و مادر نخست وزیر او بود.

 

سیریما

 

2004م:رویداد بازگرداندن «یوسف اسلام» از نیمه راه واشنگتن به لندن، به دستور وزارت امنیت ملی آمریكا در 21 سپتامبر 2004 ، اقدامی بی سابقه تلقی شده بود كه قبلا مشابه آن به آن صورت مشاهده نشده بود.

یوسف اسلام كه سه دهه پیش نام خود را از «استیفن جیورجیو» به یوسف تغییر داد و مسلمان شد و از خوانندگی دست كشید در بازگشت به لندن گفت كه تعجب می كند چرا اورا به آمریكا راه ندادند، حال آن كه در ماه مه (چهار ماه پیش از آن) در واشنگتن بود و با برخی مقامات كاخ سفید نیز درباره فعالیتهای نوعدوستانه مذاكره كرده بود. گفته شده بود كه وی از جمله كسانی بوده كه عملیات تروریستی را كه منجر به آسیب افراد بیگناه می شود نكوهش كرده و ارتباطی با این عملیات نداشته است. یوسف (در آن زمان 56 ساله) متولد انگلستان و یك انگلیسی است و در زمان خوانندگی به «كت استیو» شهرت داشت.

یوسف كه هنگام ورود به لندن در حلقه محاصره خبرنگاران قرار گرفته بود اظهار داشت: با دختر21 ساله اش «میمنه» با یک هواپیمای شركت هواپیمایی آمریكایی یونایتد عازم واشنگتن بود. كاركنان این شركت در فرودگاه لندن، قبلا نام اورا در فهرست «پرواز ممنوع» وزارت امنیت ملی آمریكا ندیده بودند و مشكلی در سوار شدن به هواپیما نداشت. اما، پس از ورود به آسمان آمریكا و نزدیك به دو ساعت مانده تا رسیدن به فرودگاه «دالس» شهر واشنگتن به خلبان هواپیما خبر دادند كه نام من در فهرست پرواز ممنوع (واچ لیست) است و حق ورود به آن كشور را ندارم. خلبان مجبور شد كه مسیر هواپیما را با اتلاف وقت صدها مسافر و تحمل هزینه به سوی فرودگاه «بانگور» واقع در ایالت «مین» تغییر دهد و در اینجا فرود آید و مرا به ماموران پلیس و امنیت تحویل دهد كه با اولین پرواز به لندن باز گردانده شدم، لكن به دخترم اجازه دادند كه وارد آمریكا شود. من هنوز غرق در تعجب هستم كه چرا نباید وارد آمریكا می شدم و چرا به این صورت پرهیاهو، دلهره آور و بی سابقه مرا فرود آوردند و باز گرداندند. بازگرداندن یك توریست خارجی از فرودگاه مقصد امری عادی است، ولی از میان راه و از آسمان كاری است كه سابقه نداشته است و من پی گیر آن خواهم بود.

یكی از برادران یوسف كه ساكن آمریكاست گفته است كه یوسف عاشق صلح و دوستی و برادری انسانهاست و می خواهد كه به عنوان سفیر صلح معروف باشد.ظاهرا وزیر امورخارجه انگلستان در ملاقات معمولی در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل با وزیر امورخارجه امریكا، در این زمینه از او توضیح خواسته بود.

مقامات وزارت امنیت ملی آمریكا اشاره كرده بودند كه نام یوسف در فهرست ممنوع الورودهای به آمریكا بود و شاید اشتباه تایپی و جا به جایی حروف سبب شده بود كه هنگام سوار كردن وی به هواپیما در فرودگاه لندن متوجه قضیه نشوند و ماموران این وزارت كه فهرست مسافران عازم آمریكا را دریافت می كنند متوجه شدند كه یك ممنوع الورود در میان مسافران هواپیمای "یونایتد" است، و این لیست عمدتا مربوط به كسانی است كه ارتباط و مناسبتهایی با تروریستها دارند. دولت اسرائیل هم قبلا یوسف را متهم به دادن كمك مالی به «حماس» كرده و یك بار مانع از ورود وی به آن كشور شده بود و از فرودگاه بازگردانده بود.

با این كه یوسف به دلیل گرویدن به اسلام با خواندن آواز وداع كرده، در سال 2003 دو نوار آواز در مخالفت با جنگ عراق پر كرده بود كه احتمالا محتوای این نوارها عدم رضایت مقامات آمریكایی را فراهم ساخته است.

اخراج یوسف اسلام با این روش بی سابقه و پر هیاهو در دویست و پانزدهمین سالگرد تصویب اولین اصلاحیه های ده گانه قانون اساسی آمریكا صورت گرفت كه به موجب آن كه به «بیل آو رایتز» معروف است و در سپتامبر سال 1789 تصویب شده اند آزادی بیان، قلم، مطبوعات، اجتماعات، مذهب و اعتراض تضمین گردیده است. قانون اساسی آمریكا آزادی حمل اسلحه را هم تضمین كرده است.

در بسیاری از مقالاتی كه در سه روز اول پس از این رویداد در این زمینه انتشار یافته آمده بود: چرا از هواپیمای با صدها مسافر در میان راه خواسته شد كه تغییر جهت دهد و یوسف را كه شهرت بین المللی دارد در نزدیكترین فرودگاه به مرز آمریکا پیاده كند تا باز گردانده شود؟. چه فرقی می كرد اگر یوسف از فرودگاه شهر واشنگتن باز گردانده می شد و این همه سر و صدا و اعتراض بپا نمی كرد، چه سیاستی در كار بود؟. معمولا در همه كشورها روال كار بر این است كه امر اخراج (دیپورت) افراد با حكم قاضی دادگاه باشد نه مامور پلیس. یك فرد باید امكان دفاع از خود و پاك كردن سابقه اش را داشته باشد. یوسف كه با زور و اجبار به هواپیما سوار نشده بود، چرا چنین عملی در 21 سپتامبر 2004 كه انتظار آن از آمریكا به عنوان كشوری قانونمند نمی رفت سر زد؟. دارندگان گذرنامه انگلستان نیاز به ویزا برای ورود و دیدار كوتاه از آمریكا را ندارند. بنابراین، وی این حق را داشت كه اتهامش در یك دادگاه آمریكا ثابت شود و حرفهایش را در آنجا بزند. گزارش وزارت امنیت اتهامی یكطرفه و یك سوء ظن است كه دولت آمریكا دست كم از آغاز قرن 20 با چنین وضعیتی در كشورهای دیگر مبارزه كرده است و شوروی سابق را كه چنین می كرد كشور پشت پرده آهنین می نامید. كشور آمریكا یك مهاجر نشین است كه جز یك میلیون سرخپوست بقیه 290 میلیون جمعیت آن از خارج و عمدتا در یك قرن اخیر به آنجا مهاجرت كرده اند و در نتیجه باید در آنجا رعایت احوال خارجیان و مسافران بیش از كشورهای دیگر بعمل آید و ....

 

یوسف اسلام

 

768: پپین سوم Pepin III شاه فرانكها (قومی در جنوب آلمان و شمال فرانسه كه بعدا كشور "گل" به نام آنان فرانسه خوانده شده است) درگذشت و پسرش شارلمانی (شارل بزرگ) یكی از دو جانشین او شد. این رسم فرانكها بود كه پس از پدر كشور او میان پسرانش قسمت شود و بعدا پس از مرگ برادر، شارلمانی شاه فرانسه و سپس بسیاری از سرزمین های اروپایی شد. جهان آن زمان دو مرد مقتدر داشت، در شرق هارون الرشید و در غرب شارلمانی

900: گروهی ازسیاهپوستان جنوب افریقا، در غرب كالهاری كشور توت سوه Toutswe را كه امروز بوتسوانا Botswana نامیده می شود باری خود تاسیس كردند.

1644: اولاس ریمر Olaus Rimer دانشمند دانماركی سرعت نو را دقیقا اندازه گیری كرد.

1818: برای نخستین بار در بیمارستان گایز Guys لندن عمل تزریق خون (Transfusion) صورت گرفت.

منبع:iranianshistoryonthisday.com