اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

تقویم تاریخ -26 آذر



1273م:مولانا جلال الدین محمد صوفی بزرگ و صاحب مثنوی 17 دسامبر سال 1273 میلادی در قونیه (تركیه امروز) درگذشت و هر سال به این مناسبت مراسمی در كنار مزار او بر پا می شود كه یك هفته به طول می انجامد. مولانا جلال الدین محمد متخلّص به مولوی که بیش از 26 هزار شعر عرفانی سروده است بسال 586 هجری خورشیدی (سی ام سپتامبر 1207 میلادی = هشتم مهرماه) در بلخ خراسان یكی از مراكز بزرگ فرهنگ و ادبیات فارسی و تمدن ایرانی به دنیا آمده بود. مثنوی وسعت اندیشه و صفای مولانا را منعكس می سازد. برای مولوی در سرودن شعر، ادای مقصود بر زینت های لفظی ترجیح داشته است. همه جا بر ضد خودپسندی، غرور، جاه، ظاهردوستی و ریا بوده و تاكید بر راهنمایی و نجات بشر داشته است. مولانا از این جهت به رومی معروف است که مدتی و اواخر عمر در قونیه و در آن زمان در قلمرو روم شرقی (دولت قسطنطنیه) زندگی کرد.

از سال 1336 به این سوی مراسم بزرگداشت مولوی منظما در تهران برگزار شده است. مراسم سال 1336 که هشتم آبان این سال (30اکتبر 1957) برگزارشده بود «بسیار باشکوه» توصیف شده است.

 

 مولانا


1654م:طبق ضابطه ای كه تاریخ تنظیم آن پس از تطبیق تقویمها 17 دسامبر سال 1654 میلادی (بعضی سالها مصادف با 16 دسامبر)، زمان حكومت صفویه، است و در یك دفتر دیوانی (دولتی) آن زمان ثبت شده است؛ در مكاتبات اداری تقدم استانهای ایران را برحسب جمعیت و تولیدات و اهمیت تاریخی شان در نظر نمی گرفتند بلكه اولویت بر پایه نسبت و روابط والی آن با شاه و شخصیت سیاسی وی بود!. بنابراین، باجا به جایی والیف اهمیت ایالت هم تغییر می یافت!. شاهان صفویه والیان خراسان، فارس، گرجستان، «كرمان ــ مكران» و «لرستان ــ بختیاری» را از نزدیكان خود انتخاب می كردند.


1330ش: 26آذرماه 1330 (17 دسامبر 1951) دكتر محمد مصدق نحست وزیر وقت در آستانه انتخابات دوره هفدهم قانونگداری نطق مهم سیاسی ــ آموزشی خطاب به ایرانیان ایراد و ضمن آن تاكید كرد كه این انتخابات، نخستین انتخابات پس از مشروطیت خواهد بود كه در آن نفوذ خارجی و دخالت ارباب قدرت و سیاست وجود نخواهد داشت. این انتخابات، كاملا آزاد خواهد بود و رای دهندگان باید با درنظرگرفتن وجدان و منافع ملی (وطن) هركس را كه مایلند و به شایستگی و درستی او اطمینان دارند انتخاب كنند و تحت نفوذ و تلقین هیچكس نباید باشند جز اراده و خواست خودشان و فلسفه دادن رای مخفی هم همین است.

وی افزود: شما با ورقه ای كه به صندوق می اندازید برای دو سال سر نوشت خود و كشور را در اختیار وكیل خویش می گذارید، لذا باید قبلا این فرد یا افراد را بشناسید که امانتدار باشند. وطن امانتی است كه شما به دست ایشان می سپارید. وظیفه دولت درجریان انتخابات تنها این است كه از صندوقها محافظت شود و آراء شما محفوظ بماند و خوانده شود و روز رای گیری آرامش و امنیت برقرار باشد. از سر و صدا ها در جریان مبارزات انتخاباتی واهمه نكنید كه دمكراسی همین است، همان طور كه نباید از قهر و آشتی های نمایندگان و اظهارات تند و تیزشان در مجالس نگران شوید كه اینها هم از جزئیات دمكراسی هستند و از آن جدا نیستند. باید توجه داشته باشید با كارهایی كه شده است، وطن ما ایران اینك زیر ذره بین جهانیان قرار دارد، باید رشد سیاسی و فرهنگی خود را در این انتخابات آزاد به ثبوت برسانید تا سلطه گران در اراده و رشد شما منفذی نیابند تا دوباره از آنجا وارد شوند و رخنه خود را شروع كنند كه اخراج مجدد شان نیاز به زحمت و مرارت فراوان و صرف وقت دارد و ....


1355م:شاه وقت، محمدرضا پهلوی، در این روز در سال 1355 خورشیدی (دسامبر 1976 میلادی) در آستانه نشست اوپك در شهر دوحه پایتخت قطر، پیش بینی كرد كه اگر تولید نفت ایران بر این پایه (میزان تولید آن روز) ادامه یابد تا سال 2001 میلادی و حداكثر تا سال 2002 به زیان دهی خواهد رسید یعنی هزینه استخراج و حمل از بهای فروش كمتر نخواهد بود. شاید هدف شاه از این پش بینی (که به حقیقت نپیوسته است) در آن روز دفاع از اقدام اوپك در بالا بردن بهای نفت خام بود و شاید هم به تامل وادار كردن ایرانیان كه پاره ای از آنان با دلارهای هفت تومانی حاصله از فروش نفت دست به ولخرجی بی حساب زده بودند.

نشست اوپك دو روز بعد بهای نفت خام را اندكی بیش از ده درصد بالا برد كه دولت سعودی 9به اشاره آمریکا) تنها با پنج درصد آن موافقت كرد كه این اقدام سعودی با انتقاد شدید رسانه ها و مقامات شوروی نیز رو به رو شد. این رسانه ها نوشته بودند که سران دولت سعودی ثروت ملی این کشور را به غارتگران خارجی می دهند تا مقام آنان را حفظ و بر سر قدرت باقی گذارند.

 

2003م:شانزدهم دسامبر 2003 "جین کرینJeanne Crain " بازیگر آمریکایی فیلم سینمایی و برنده جایزه بهترین بازیگر زن در 1949 در78 سالگی درگذشت. وی که به خاطر شرکت در فیلم "پینکی" برنده آن جایزه شده بود در طول فعالیت هنری خود در 64 فیلم سینمایی شرکت کرده بود. جین از بازیگران معروف دهه های 1940 و 1950 بود. در آن دوران، زیبایی بازیگران فیلمها در جلب بیننده و معروفیت فیلم نقش موثر داشت.

 

جین کرین بازیگر فیلم


121م:17 دسامبر سال 121 میلادی سوئه تونیوس Suetonius تاریخنگار مشهور روم باستان و مولف كتاب 12 جلدی «زندگانی سزارها» این كتاب خود را به پایان رسانید و تصمیم گرفت كه پس از یك استراحت چند ماهه، به كارخود درباره سایر مقامهای رومی با استفاده از آرشیو دولتی روم ادامه دهد كه هادریانوس (هادریان) امپراتور وقت چنین اجازه ای را به او نداد، زیرا سوئه تونیوس در كتاب خود مطالبی در باره رفتار خصوصی زن او نوشته بود. سوئه تونیوس قبلا دوست و مشاور هادریانوس بود و هنگامی كه مورد اعتراض وی قرار گرفت گفت كه دوستی جای خود دارد و حاضر است در راه آن جانش را نثار كند، ولی نمی توانست به «تاریخ» كه انبار بایگانی(گنجینه) حقایق كارهای انسانها از هر مرتبه و مقام است خیانت كند كه خیانت به بشریت است و مجازاتی تخفیف ناپذیر دارد و این، مجازاتی است كه وجدان به جسم وارد می آورد.

سوئه تونیوس معاصر پلوتارك(نویسنده یونانی و متوفا در سال 125 میلادی) و تاسیتوس مورخ یک رومی بود.

چون تاسیتوس تاریخ خود را اختصاص به رویدادهای سیاسی و كارهای دولتی امپراتوران روم و مذاكرات سنا داده بود، سوئه تونیوس عمدتا درباره زندگانی خصوصی و عادات خوب و بد از جمله آزمندی ها، قساوتها، هرزگیها و ... و وضعیت خانوادگی و رفتار و زندگی داخلی آنان نوشت و تا توانست حقایق و واقعیات را گفت و چیزی را صیقل نزد، رنگ آمیزی نكرد و ناگفته نگذارد.

وی از زیر پا گذاردن و نقض حقوق مردم و لهو و لعب و خوشگذرانی های امپراتوران نوشت به گونه ای كه در قرن 19 و تا مقطعی از قرن 20 و در موارد معدود تا زمان حاضر، پیش از دادن گواهینامه تحصیلات دانشگاهی در تاریخ و بعدا در روزنامه نگاری به افراد، آنان را متعهد به رعایت اصول و روش حرفه ای «سوئه تونیوس» می كرده اند كه برای این فارغ التحصیلان برابر و مثابه با سوگندنامه بقراط برای فارغ التحصیلان پزشكی بوده است و كسانی كه این تعهد را می سپردند نباید زیر بار سانسور و از جمله خود - سانسوری می رفتند و هنوز هم چند دانشكده روزنامه نگاری وجود دارد كه فارغ التحصیلان خود را سوگند می دهند كه در نشریات تحت سانسور كار نكنند.

در تالیف بزرگ سوئه تونیوس در جلد مربوط به زندگی كراسوس كه در جنگ سال 53 پیش از میلاد با ایران در منطقه «حران» كشته شد آمده است كه كراسوس مردی آزمند و زر - دوست بود . هنگامی كه سر او را به تیسفون نزد «ارد Orode» شاه وقت ایران بردند، دستور داد مقدار زیادی سكه طلا بیاوردند و مقابل سر كراسوس قرار دادند. سپس «ارد» خطاب به سر كراسوس گفت: حالا از این سكه ها هرچه دلت می خواهد بخور تا سیر شوی. ژنرالهای اسیر رومی شاهد این صحنه بودند.

 

پشت جلد ترجمه انگلیسی كتاب سوئه تونیوس


2003م:از ژانویه 2003 دولت آمریكا یك شبكه تلویزیونی ماهواره ای به زبان عربی برای منطقه خاورمیانه راه اندازی کرده است. این شبكه از اسپرینگفیلد (حومه جنوبی واشنگتن در ایالت ویرجینیا) برنامه های خود از جمله خبر و سرگرمی را پخش می کند. دولت آمریكا حق ندارد رادیو ـ تلویزیون داخلی داشته باشد و برنامه های صدای آمریكا كه شصت و پنج سال از عمر آنها می گذرد و نیز رادیو آزادی و ... برای پخش در كشورهای دیگر است.

بودجه نخستین سال شبكه تلویزیون تازه كه « الحرا » نام دارد 62 میلیون دلار تعیین شده بود. جمع كاركنان این تلویزیون دولتی كه عمدتا عرب خواهند بود 200 نفر است. روزنامه های آمریكا نوشته بودند كه هدف از تاسیس این شبكه برقراری موازنه رسانه ای در منطقه است زیرا كه مطالب شبكه عرب زبان «الجزایر» بوی ضد آمریكایی می دهد. گفته شده بود كه شبكه تازه بعدا یك شعبه هم در عراق دایر خواهد كرد. اصحاب نظر راه اندازی این شبكه تلویزیونی را یك تجربه تازه دولت آمریكا خوانده اند. این دولت بعدا یک تلویزیون به زبان فارسی هم دایر کرده است. استادان علم حکومت "تلویزیون" را یک ابزار پیشبرد سیاست و هموار ساختن زمینه برای اجرای برنامه های یک دولت دانسته اند. با این تعریف، رسانه های دولتی (که حرفه ای هم به حساب نمی آیند) بازوی روابط عمومی دولت خود هستند.


1830م:17دسامبر سال 1830 سیمون بولیوار قهرمان ملی و مظهر استقلال لاتین های قاره آمریكا در 47 سالگی از بیماری سل درگذشت. وی در همین روز در سال 1819 استقلال «گران کلمبیا» را اعلام کرده بود. در آن زمان به مجموعه ونزوئلا، کلمبیا، اکوادور، پرو . بولیوی امروز «گران کلمبیا» می گفتند. شهری را که بولیوار در آن استقلال منطقه را اعلام داشت سیوداد بولیوار (شهر بولیوار) نام نهاده اند. وی كه موفق شد با مبارزات مسلحانه بسیاری از سرزمین های امریكای مركزی و جنوبی را به استقلال برساند و نام او بر كشور بولیوی نهاده شده است خودرا متعلق به همه لاتینهای قاره امریكا می دانست. وی که در شهر كاراكاس ونزوئلا به دنیا امده بود در كلمبیا درگذشت و بعدا بقایای جسد اورا به کارکاس منتقل و در اینجا دفن کردند. دولت ونزوئلا ونزوئلا پول ملی این كشور به نام او «بولیوار» گذارده است. بولیوار پس از تحصیل فلسفه و تاریخ در اروپا، با افکار روشنگران آن قاره آشنا شده و در محل، چگونگی روند انقلاب فرانسه را بررسی کرده و به وطن بازگشته بود. بولیوار رشد یک کشوررا بدون رشد مردم آن امکان ناپذیر می دانست. برپایه افکار بولیوار، در دهه یکم قرن 21 در آمریکای لاتین اتحادیه ای به نام بولیوارین آلترناتیو (اختصارا؛ آلبا) تاسیس شده است. به پاس فداکاری های استقلال طلبانه بولیوار و خدمات او به بشریت، یک میدان شهر تهران به نام اوست. همین نامگذاری کمک بزرگی به گسترش دوستی و روابط ایران و لاتین های آمریکا کرده است.

 

بولیوار


1903م: 17دسامبر سال 1903 در صحرای «كیتی هاك» ایالت كارولینای شمالی آمریكا برادران رایت (ارویل و ویلبر رایت) هواپیمایی را كه در كارگاه دوچرخه سازی شان بر پایه استفاده از مقاومت هوا ساخته بودند به پرواز در آوردند كه به عنوان نخستین پرواز بشر با هواپیما ثبت شده است. پرواز بشر با بالون هوای گرم در چهارم ژوئن 1783 صورت گرفته بود. این بالون توسط دو برادر فرانسوی ـ ژاک و ژوزف مون گلفیه ـ ساخته شده بود. بالون ساخت این دو برادر در نوامبر و دسامبر آن سال چند مسافررا هم حمل و در ارتفاع 500 متری با سرعت 22 کیلومتر در ساعت پرواز کرده بود.

برادران رایت 18 دسامبر، و یك روز پس از نخستین پرواز كه پیروزمندانه بود، از دولت آمریكا خواستند كه اختراع آنان را خریداری كند. وزارت جنگ آمریكا مامور بررسی این درخواست شد و پس از مذاكره و مشاهده اختراع، تصمیم گرفت براداران رایت را به خدمت بگیرد و كمك مالی به تكمیل این صنعت بكند.

 

1961م:ارتش هند بالاخره 17 دسامبر سال 1961 «گواGOA» و دو منطقه دیگر این كشور (دیو Diu و دمان Daman) را از دست پرتغالی ها خارج ساخت و به استعمار این كشور كوچك اروپایی بر شبه قاره هند پس از 450 ساله پایان داد!. از پایگاه خود در هند بود كه پرتغالیها به سایر نقاط آسیا از جمله خلیج فارس، مالاکا، چین و ... دست اندازی كردند.

فرانسسکو دو آلامیدا نخستین فرماندار نقاط متصرفی پرتغال در هند، "دیو" در ساحل غربی هندرا در سال 1509 براین متصرفات اضافه کرد.

آلفونس دو آلبوکرکیAfonso de Albuquerque پرتغالی در سال 1508 و با هدف بستن خلیج فارس بر روی رقیبان آینده، با هفت کشتی توپدار و 500 تفنگدار به جزیره هرمز که مرکز مبادلات کالا و ناظر بر تنگه هرمز بود حمله ور و آنجا و بعدا قشم و چند نقطه دیگر متصرف شد. پیروزی پرتغالی ها سلاحهای آتشین آنان بود که ایرانیان در آن زمان فاقد آن بودند. دهها سال بعد شاه عباس برای اخراج پرتغالیها از قشم، هرمز و سواحل ایران بود كه با انگلیسیها متحد شد و پای اینان به خلیج فارس باز گردید كه مشكلات منطقه نتیجه سلطه انگلیسی ها بر خلیج فارس بوده است. آلبوکرکی که طرح بستن راههای دریایی هند بر روی سایر کشورهای اروپایی را تهیه کرده بود بعدا به عنوان دومین فرماندار مستعمرات پرتغال در هند تا توانست به این طرحها جامه عمل پوشاند. وی که از سال 1510 فرماندار شده بود در دسامبر همین سال "کالیکت (امروزه Kozhikode)" را متصرف شد. پرتغالی ها که از لحاظ شمار، نیروی کافی نداشتند برای تصرف و حفظ متصرفات از خصومت هندو و مسلمان استفاده می کردند. مناطقی را که پرتغالی ها در سواحل غربی هند تصرف کردند قبلا حکمران مسلمان داشتند ولی اکثریت مردم هندو بودند.آلبوكركی که از پادشاه پرتغال لقب "دوک گوآ" گرفته بود 15 دسامبر سال 1515 درگذشت. وسکو دا گاما (نخستین پرتغالی در هند) بیستم ما مه 1948 وارد "کالیکت Calicut" در ساحل غربی هندوستان شده بود. وی خود و همراهانش را مسافر (توریست) معرفی کرده بود و در طول سفر، توپ و تفنگ بکار نبرده بود. دیدارهای او عمدتا اکتشافی بود. دا گاما در سال 1524 نیز ماموریت هند یافت و به اینجا آمد و در همین سال در هند درگذشت.

ارتش هند 12 دسامبر 1961 عملیات اخراج پرتغالی ها از گوآ، دامان و دیو آغاز کرده بود. مقاومت پرتغالی چندان شدید نبود. گوآ که اینک ایالت بیست و پنجم هند است دو میلیون جمعیت دارد و حاکم نشین آن شهر پاتاجی است. گوآ به معنای گله گاو و «گاو = گو» واژه ای مشترک در زبان فارسی و سانسکریت است.


1928م:17دسامبر سال 1928 در پی یك طغیان ضد اصلاحات اروپایی (فرنگی) در كابل و جلال آباد و انتشار خبر لشکرکشی پشتونها از خوست و لغمان به سوی کابل، امیر امان الله خان - پادشاه وقت افغانستان و بانویش ثریا از كابل خارج شدند و در دژ نطامی خارج از این شهر پناه گرفتند. چون اوضاع آرام نشد 14 ژانویه (28 روز بعد) امیر امان الله خان كناره گیری كرد و برادرش عنایت الله خان به سلطنت رسید كه او نیز سه روز بعد بر اثر فشار مخالفان كناره گیری كرد و زمام امور به دست حبیب الله خان افسر سابق ارتش افتاد که یک تاجیک بود.

همزمان با اصلاحات داخلی، امان الله خان نماینده به مسکو فرستاده بود و با حکومت بلشویکی روسیه دوست و از انواع کمکهای این دولت برخوردار شده بود. وی همچنین گفته بود که قرارداد موافقت با خط مرزی دوراند (تقسیم طوایف پشتون و انتقال بسیاری از نواحی پشتون نشین به هندوستان انگلستان - پیدایش منطقه وزیرستان امروز پاکستان) مصلحتی بوده و جنبه موقت دارد. امان الله خان با بیان این مطلب که هشداری به دولت لندن بود دشمنی این دولت را نسبت به خود برانگیخت. گرایش امان الله خان به روسیه قبلا باعث کدورت و نگرانی انگلستان شده بود که بر هندوستان حکومت می کرد و سخن از موقتی بودن موافقتنامه خط مرزی "دوراند" زدن کاسه صبر دولت لندن را لبریز کرد و توطئه چینی برضد او آغاز شد. از طرفی هم اصلاحات داخلی امان الله خان باعث اعتراض پشتونهای وفادار به رسوم و سنت های قبیله ای شده بود و آماده قبول تحریک از خارج و طغیان بودند. مورخان اروپایی تایید کرده اند که تحریک پشتونها کار جاسوسها و عوامل محلی لندن بود.

 

در این گیر و دار، حبیب الله خان تاجیک که زادگاه او (کلکان) از کابل فاصله چندانی ندارد برای جلوگیری از افتادن پایتخت به دست پشتونهای جنوب، با گروهی از نظامیان و تاجیکها پیشدستی کرده و کابل را متصرف شده بود، خودرا امیر (پادشاه) افغانستان خوانده و اعلام کرده بود که باید محصول فتنه های انگلستان در افغانستان (دودمان پادشاهی وقت) ریشه کن شوند و یگانگی فرهنگی همه پارسیان تامین یابد. وی نیز با بیان این مطلب بر خشم انگلیسی ها افزود و بعلاوه به دست انگلیسی ها وسیله داد تا بر دامنه تحریک پشتونها بیافزایند.

حکومت حبیب الله خان تا 13 اکتبر1929 و بیش از ده ماه طول نکشید و محمدنادرخان از امیرزادگان افغان (متولد هند) با کمک انگلیسی ها و پشتون های "وزیرستان" به کابل لشکر کشید و حبیب الله خان با هدف جلوگیری از برادرکشی به زادگاه خود و کوههای شمال کابل عقب نشست. امیر نادرخان قرآن مهر کرد و برایش فرستاد که اگر به کابل آید و تسلیم شود به او و یارانش امان و مقام خواهد داد. حبیب الله خان که پشتونها از باب دشمنی اورا "بچه سقا" خطاب می کنند فریب خورد، به کابل رفت و اعدام شد و سلطنت در همان دودمان تا کودتای سردار داودخان که او نیز از همان خاندان بود باقی ماند. حبیب الله خلیلی و چند شاعر تاجیک "حبیب الله خان" را قهرمان پارسیان، قهرمان خراسان و ... توصیف کرده اند. پس از شکست کمونیست های افغانستان هم حکومت این کشور به دست تاجیکها افتاده بود که طالبان پشتون برسر کار آمدند و .... کرزای که حکومت افغانستان را به دست دارد یک پشتون است.

 

امیرنادرخان


1718: در پی تشكیل اتحادیه مربع در اروپا برای جلوگیری از جاه طلبی های اسپانیا ، انگلستان یكی از اعضای این اتحادیه به دولت اسپانیا اعلان جنگ داد.

1862: ژنرال گرانت از فرماندهان نیروهای فدراسیون كه بعدا رئیس جمهوری آمریكا شد با صدور فرمان شماره 11 به یهودیان ساكن ایالت تنسی امریكا اخطار كرد كه از این ایالت خارج شوند.

1914: انگلستان با استفاده از فرصت جنگ جهانی اول، مصر را به عنوان یك كشور تحت الحمایه خود اعلام كرد.

1914: عثمانیها كه بر فلسطین حكومت داشتند و به حمایت از آلمان وارد جنگ جهانی اول شده بودند یهودیان را از شهر تل اویو بیرون كردند.

1920: جامعه ملل همزمان مرتكب دو اشتباه شد و جزایر متصرفی آلمان در اقیانوس آرام را در قیمومت ژاپن و افریقای جنوب غربی ( نامیبیای امروز ) مستعمره دیگر آلمان را تحت قیمومیت دولت فدرال افریقای جنوبی قرار داد كه این دولت تا همین اواخر با وجود قیام مردم نامیبیا حاضر به تخلیه آن نبود.

1925: شوروی همانند ایران و افغانستان با تر كیه نیز پیمان عدم تجاوز امضاء كرد.

1978: اوپك با استفاده از فرصتی كه قطع صدور نفت ایران به دست داده بود و كمبود نفت خام در بازارهای بین المللی بهای این ماده را دفعتا 18 در صد بالابرد.

منبع:iranianshistoryonthisday.com


ویدیو مرتبط :
تقویم ۹۰ (نود ۱۷ آذر)

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

تقویم تاریخ -1 آذر



1267م:22نوامبر سال 1267میلادی (666 هجری قمری) یك زمین لرزه شدید شهر تاریخی نیشابور خراسان را ویران كرد و هزاران تن را مقتول و مجروح ساخت. این شهر سه سال بعد به هزینه دولت وقت تجدید بنا شد. نیشابور که در جهان به شهر "عمر خیام" معروف است در دوران ساسانیان به صورت شهری بزرگ درآمد و یک بار هم پایتخت ایران شد. این شهر در ردیف بلخ، بخارا، هرات، سمرقند و مرو یکی از شهرهای باستانی خراسان بزرگتر بشمار می رود و طاهر ذوالیمینین در همین شهر تجدید استقلال ایران را اعلام داشت كه آغاز پایان حکومت عباسیان برایران بشمار آمده است.

آرامگاه عمر خیام در نیشابور


1288ش:یكم آذر ماه سال 1288 هجری (22 نوامبر 1909 میلادی) در پی فروكش كردن توفان سیاسی پنج ماهه، «عضدالملك» بزرگ وقت ایل مغول تبار قاجار به عنوان نایب السلطنه ایران در مجلس سوگند وفاداری به قانون اساسی یاد كرد. وی از 26 تیرماه به تصمیم شورای عالی مشروطیت ایران نایب السلطنه شاه خردسال شده بود.

این شورا همان روز محمدعلی شاه را به اتهام نقض سوگند وفاداری به قانون اساسی، بی اعتنایی به مشروطیت و نیز پناهده شدن به سفارتخانه بیگانه در خاك وطن خود، از پادشاهی بركنار و پسر 13 ساله اش را به عنوان سلطان احمدشاه به جای او انتخاب و برادر 9ساله وی را هم ولیعهد قرارداده بود.

این شورای 28 نفری كه پس از پناهنده شدن محمدعلی شاه به محل تابستانی سفارت روسیه در زرگنده قلهك، زمام امور كشور را به دست گرفته، یپرم خان از فرماندهان مجاهدین مشروطه را رئیس كل پلیس كرده و یك دادگاه انقلاب برای محاكمه مخالفان مشروطه تشكیل داده بود. فاتحان تهران از جمله سردار اسعد بختیاری نیز به انتخاب همین شورای عالی مامور تشكیل كابینه و برگزاری انتخابات شده بودند. دادگاه انقلاب در مدتی كوتاه عده ای از رجال و نیز شیخ فضل الله نوری را اعدام و گروهی دیگر را محكوم به پرداخت جرائم سنگین نقدی كرده بود.

پس از الغاء مشروطیت و به توپ بسته شدن مجلس، هواداران و مجاهدین مشروطیت كه از هر گوشه كشور به ویژه از اصفهان ( بختیاری ها) و گیلان و تنكابن به سوی تهران به حركت در آمده بودند در 22 تیرماه به هدایت سردار اسعد، سپهدار و یپرم خان از ناحیه بهجت آباد وارد شهر شدند و نیروهای دولتی به فرماندهی سرهنگ لیاخف روسی را ظرف 36 ساعت در خیابانهای تهران شكست دادند كه محمدعلیشاه از ترس جان با درباریان خود به باغ تابستانی سفارت روسیه پناهنده شد. آن دسته از رجال هوادار او هم كه موفق به تحصن در سفارتخانه ها نشده بودند پرچم روسیه و یا انگلستان !! را بر سر در خانه خود زده بودند تا مجاهدین جرات ورود به آنجا را نداشته باشند و.... رقابت و گاهی همكاری روسیه و انگلستان در تمامی این جریانات نقش داشت.

پس از برتخت نشستن سلطان احمدشاه 13 ساله در چهارم مرداد همان سال ، پدر او محمدعلیشاه با مقرری سالانه یكصد هزار تومان به خارج از ایران تبعید شد. نیروهای انگلستان و روسیه كه طبق قرارداد سال 1907 در ایران مستقر شده بودند شاه مخلوع را تا انزلی بدرقه كردند و پس از به كشتی نشستن باز گشتند.

 

عضدالملک


1377ش:اول آذرماه 1377 و در ساعات شب، چند نفر به خانه داریوش فروهر ناسیونالیست 70 ساله و از مردان سیاسی وقت رفتند و او را در اطاق كارش (طبقه دوم خانه اش واقع درخیابان هدایت) با وارد آوردن ضربات متعدد كارد به ناحیه سینه كشتند و همسر 58 ساله وی بانو پروانه را هم در طبقه اول خانه به همان صورت (ضربات كارد) از پای درآوردند و اجسادشان را روی صندلی قرار داده و خانه را ترك گفتند.

فروهر كه در اصفهان به دنیا آمده بود از پیروان خط دكتر مصدق (استقلال و حاكمیت ملی، اقتدار میهن، دمكراسی و عدالت اجتماعی) بود كه مبارزات خود را با تلاش برای ملی شدن نفت آغاز كرده بود.

وی از موسسان حزب پان ایرانیست و سپس رهبر حزب ملت ایران و از سران جبهه ملی بود و از دهه 1320 بارها به زندان افتاده بود.

در جریان انقلاب 1357 ، از طراحان اتحاد مخالفان شاه بود و برای تامین این وحدت با قبول هرگونه خطر، تلاش فراوان كرده بود و مدتها نیز به نام جبهه ملی سخن می گفت. در دولت موقت، وزیر كار بود و در جریان ناآرامی های كردستان تلاش فراوان برای حل مسئله و جلوگیری از تجزیه وطن كرد.

 

داریوش

 

2003م:«ریچارد نیهائوس» قاضی آمریكایی 21 نوامبر 2003 باوجود عذر خواهی و اعتراف «دانیل پیلارزیك» سر اسقف كلیساهای كاتولیك منطقه سین سیناتی به این كه در باره سوء نظر كشیش های جنوب ایالت اهایو نسبت به پسران نوجوان حقیقت را به پلیس نگفته بود وی را به ده هزار دلار جریمه نقدی ، سپردن تعهد كه از این پس جرم دیگران را كتمان نكند و سه میلیون دلار به شاكیان برای جلب رضایت آنان بپردازد محكوم كرد كه در سابقه او باقی خواهد ماند. كشیشهای كاتولیك جنوب ایالت اهایو متهم به 237 مورد سوء نظر نسبت به نوجوانان پسر شده اند.

 

Pilarczyk


1876م:«جك لندن» نویسنده و روزنامه نگار سوسیالیست آمریكایی كه 12 ژانویه 1876 میلادی در سانفرانسیسكو به دنیا آمده بود 22 نوامبر (روزی چون امروز) در سال 1916 و در 40 سالگی از بیماری كلیه درگذشت. از وی 50 كتاب بجای مانده است. وی در عین حال یك روزنامه نگار بود، ولی تنها مقاله و تحلیل می نوشت.

جك لندن به یك نشست روزنامه نگاران پیشنهاد كرده بود كه به جای مقاله سیاسی رساله سیاسی نوشته شود، زیرا كه ستون روزنامه جای كافی برای ادای همه مطلب را ندارد و كوتاه نوشتن یك تحلیل سیاسی، خواننده را به جایی نمی برد و احیانا او را گیج و گمراه می كند.

داستانهای جك لندن آكنده از انتقادهای اجتماعی هستند كه وی در هر كدام از كتابهایش كوشیده است یك مشكل جامعه را عیان كند. بر ضد استثمار نوشته، از فقر نالیده و دلایل آن را در قالب داستان برنگاشته و از طبقه زحمتكش به دفاع برخاسته است.

 

Jack London

 

2003م:21پروفسور بیولوژیست "آرتور کالوین" کاشف مراحل پیچیده تشکیل نطفه، 21 نوامبر 2003 در 92 سالگی درگذشت. وی که در سال 1942 به آمریکا مهاجرت کرده بود در دهه 1950 در آزمایشگاه «کوینز کالج» موفق به این کشف شده بود.

طبق کشف پروفسور کالوین؛ برای تشکیل نطفه، نخست سلول "اسپرم" با سلول تخمک از ناحیه غشاء (پوسته خارجی) به هم ملحق می شوند. سپس هسته سلول اسپرم (نر) و سیتوپلاسم سلول ماده به سوی هم می روند و تشکیل نطفه می دهند. آنگاه بقیه سلول اسپرم از مجموعه جدا می شود و .... پرفسور کالوین در دهه 1960 با میکروسکوپ الکترونیک از این مراحل عکسبرداری کرد. اواخر دهه 1970 با استفاده از همین اطلاعات، تشکیل نطفه در لوله آزمایش عملی شد و به تدریج تکامل یافت و بخشی از مسئله نازایی و عقیم بودن حل شد.

 

Dr. Arthur L. Colwin


1330ش:دكتر مصدق رئیس دولت وقت ایران در آخرین روز دیدار از قاهره، در سی ام آبان 1330 (20 نوامبر 1951) در اجتماع اعضای سندیكای روزنامه نگاران مصری حضور یافت و خطاب به آنان مطالبی بیان داشت كه كهنه شدنی نیستند و ماندگار و تاریخی توصیف شده اند.

وی ضمن اندرزهای ماندنی خود، خطاب به روزنامه نگاران خاورزمین و ملل ضعیفتر گفت: خواب امپراتوری برجهان و استثمار و به نوكری گرفتن ملل بی دفاع هیچگاه از میان نخواهد رفت. این سلطه، هر زمان متناسب با وضعیت روز به شكل و لباسی در می آید كه نباید فریب خورد. اگر روزنامه نگاران ملل ضعیف روشن و گوش بزنگ باشند و مردم را به موقع از نیات و برنامه ها و شگرد كار سلطه گران آگاه كنند، نقشه سلطه با بپاخیزی و دفاع یكپارچه و از جان گذشتگی ملت مورد هدف با شكست رو به رو خواهد شد، دام دیگری پهن نخواهد شد و فكر تجاوز به تدریج از میان خواهد رفت. سلطه گران نخست از درون، و با ترویج رشوه خواری، تضعیف حس میهندوستی و استعداد ملی، تلقین عقب ماندگی، ایجاد رخوت ملی، ایجاد رعب، بزرگ جلوه دادن خود، از میان بردن امید و آرزو در یك ملت، زهر چشم گرفتن، در فقر و مسكنت و ناآگاهی از اوضاع باقی گذاشتن، مردم را درگیر امور روزمره زندگی خود كردن و ... شروع می كنند و توسط ایادی و خبرچین هایشان (جاسوسان) رجال سلطه پذیر را می یابند، بعضا به قدرت می رسانند و با كمك (خیانت) آنان بساط سلطه خود را پهن می كنند. در اینجاست كه مدافع هر ملت، روزنامه نگاران آن ملت هستند و كار آنان روشن ساختن مردم، باز كردن دست سلطه گران و خنثی كردن تبلیغاتشان است. «روزنامه نگار» نیرویی است كه از وقوع حمله با دادن بیدارباش (هشدار) و آماده باش به ملت و آماده دفاع ساختن آن پیشگیری می كند، و نیروهای مسلح در برابر تعرضی كه آغاز شده باشد می ایستند، بنا براین نیروی تدافعی اصلی یك ملت؛ روزنامه نگاران، كتاب نگاران و سخنرانان آن ملت (اصحاب رسانه ها) و رجال وطندوست هستند.

در همین اجتماع، دكتر مصدق سپس به شرح استعمار انگلستان بر ایران و اسباب چینی های پیش از انعقاد قرار داد تحمیلی 1933 (تمدید امتیاز نفت)، زجر دادن ملت ایران و در عقب ماندگی باقی گذاردن آن و اجرای سایر برنامه های استعماری انگلستان پرداخت و به نطق و مصاحبه های خود در شورای امنیت و آمریكا اشاره كرد و گفت كه هدف او، روشن ساختن ملل دیگر از سلطه گری انگلستان (امپریالیسم) و هشدار دادن در مورد سلطه گری های آینده بود.

 

1348ش:سعید افسر، از روزنامه نگاران موفق بعد از انقلاب ایران، یکم آذر ماه سال 1348 - روزی چون امروز - متولد شده است. وی که تا سال 2005 معاون سردبیر اجرایی روزنامه ایران بود از سال 1369 کار روزنامه نگاری را آغاز کرده و ادامه می دهد. از نخستین روز تاسیس روزنامه ایران در سال 1373 (1994)، به دعوت دکتر فریدون وردی نژاد موسس آن، سعید قدم به این روزنامه گذارد و چون آشنایی کامل به اوضاع روزنامه نگاری ایران و سایر کشورها داشت مسئول تهیه مطالب رسانه ها و دبیر صفحه رسانه شد و کار خود را به خوبی انجام داد به گونه ای که وظیفه نظر سنجی از خوانندگان روزنامه و دبیری صفحه " گزارش روز (فیچر) " را هم به او سپردند.

سعید که دارای فوق لیسانس علوم سیاسی است و دوره های تخصصی روزنامه نگاری را گذرانده است، چون شایستگی فراوان از خود نشان داده بود از سال 1380 (2001) به معاونت سردبیر اجرایی روزنامه ایران ارتقاء یافت. بعدا از سعید دعوت شد که سردبیری اجرایی روزنامه «تهران امروز» را برعهده گیرد که به آنجا رفت، ولی عمر این روزنامه طولانی نبود و توقیف شد و در نتیجه، سعید هم بیکار. سعید بارها گفته بود که اگر فرصتی به دست آورد برای کسب تجربه و ادامه تحصیل، به یک کشور که سابقه طولانی تری در کار رسانه داری داشته باشد خواهد رفت.

از خصوصیات بارز سعید در کار روزنامه نگاری، رعایت نوشته شدن مطالب طبق اصول روزنامه نگاری و همچنین رعایت امانتداری و دقت و ذکر منبع خبر است. او در نوشتن مطالب ژورنالیستیک مهارت ویژه دارد و از حامیان ساده نویسی است زیرا که عقیده دارد بیشتر خوانندگان (مخاطبان) روزنامه ها، عوام الناس هستند و ضمن درک مطلب، باید روشن شوند و آموزش ببینند و به عبارت دیگر بر معلومات خود بیافزایند. از خصلتهای فردی سعید، راستگویی و صداقت اوست به گونه ای که دوستانش می گویند که اگر سعید مرتکب خلاف شود بی درنگ اعتراف می کند و پوزش می خواهد. بسیار مودب است و نرم صحبت می کند و در رعایت احوال دیگران کوشاست. زودتر از وقت مقرر به روزنامه می آید و با وجود علاقه شدید به دخترش "رهیده" دیرتر از همکاران، روزنامه را ترک می کند و تا اطمینان نیابد که همه صفحات روزنامه به چاپخانه ارسال شده و مشکلی نیست از آنجا خارج نمی شود. او می گوید که برای یک روزنامه نگار حرفه ای، روزنامه یعنی همه چیز، که زندگانی اش در آن خلاصه می شود.

وی هیچگاه اشتباه خود را به گردن دیگران نمی اندازد. سعید شاید زودتر از هر روزنامه نگار ایرانی دیگر به اهمیت روزنامه نگاری الکترونیک پی برد و متوجه شد که اینترنت یک انقلاب در انتقال اطلاعات و محتوای رسانه ها است و در "هفته نامه توانا" که با کمک او انتشار می یافت کوشش فراوان کرد تا این موضوع را تفهیم، و روزنامه نگاران ایران را تشویق به تکمیل مهارت خود در آن رشته (آنلاین) کند.

 

سعید افسر


762م:نیروهای اویغور (طبق رسم الخط قدیم، ئویغور) به ریاست یوگوخان Bogu بیستم نوامبر 762 میلادی شهر «لو ـ یانگ Lo -Yang» پایتخت وقت چین (امپراتوری تانگTang) را متصرف شدند و این دولت را خراجگزار خود كردند. طبق اسناد «محمدامین صدر» مورخ كاشغری، اویغورها (كه اینك اتباع چین هستند) «توقوز اوغوز» ها، قبایل 9گانه منطقه آلتایی را در سال 744 میلادی متحد ساخته و در مدتی نسبتا كوتاه سرزمین هایی از منچوری تا شمال شرقی دریای قزوین (دریای مازندران) را به تصرف خود درآورده بودند. توقوز = دوقوز = 9 و اوغوز = قبیله. این قبایل از نیمه قرن هفتم میلادی كه امپراتوری ساسانیان از میان رفت و سپاه معروف به «مرزبان» آن مستقر در «فرارود» و دژ خجند فروپاشید این فرصت را به دست آورده بودند كه دست به جهانگیری بزنند. قبلا هون ها ، همسایه غربی اویغور چندبار دست به چنین تلاشی زده بودند كه ارتش ساسانیان ایران آنان و بستگانشان ـ خزرها را درهم شكسته و به اروپا فراری داده بود. امپراتوری اویغورها به پایتختی «اردوبالیغ» تا سال 840 میلادی دوام یافت و در این سال به دست قرقیزها از میان رفت. علت شكست آن از نیروی قرقیز كه شمار كمتری بودند این بود كه منطقه اویغورها دچار خشكسالی و قحطی شده بود.

 

1930م:ارتش ژاپن كه به قصد تصرف شمال شرقی چین و جنوب شرقی سیبری روسیه از مرز كره گذشته و وارد چین شده بود 21 نوامبر سال 1894 بندر لوشونكو را Lushunkou (كه غربی ها آن را «پورت آرتور Port Arthur» می نامند) تصرف و شصت هزار سكنه اش را قتل عام كرد. ژاپنی ها تنها 36 نفر از جمعیت این شهر بندری را باقی گذارده بودند تا اجساد را دفن كنند. ارتش ژاپن سپاه دوم خود به فرماندهی ژنرال «یاماجی» را مامور تصرف «لوشونكو» كرده بود و این سپاه پس از عقب راندن یك لشكر سبك اسلحه چینی وارد بندر شده بود. مورخان این رویداد را «قتل عام پورت آرتور» عنوان داده اند.

ژاپنی ها در نیمه دوم دهه 1930 نیز به چین تجاوز كردند و در چند شهر این كشور بویژه نانکینگ و شانگهای قتل عام به راه انداختند كه فراموش شدنی نیست. در جریان این تعرض، نظامیان ژاپنی در سال1937 شهر نانکینگ (نانجینگ) پایتخت وقت چین را تصرف و 300 هزار تن از نفوس شهر را کشتند. طبق تحقیق «آیریس چانگ» روزنامه نگار آمریکایی چینی تبار، ژاپنی ها با شمشیر روده های مردم نانكینگ را بدون داشتن كوچكترین گناه و دلیل درآوردند، مردان را اخته كردند، سینه زنان را بریدند، جوانان را به دیوار میخ كردند، هركس را خواستند تا كمر در خاك فروكردند و سپس سگهای گرسنه را به جانشان افكندند تا آنها را قطعه ــ قطعه كنند، مقامات شهر را به دو اتومبیل در خلاف جهت یكدیگر بستند و از هم دریدند، مادر و پدرها را كشتند و كباب كردند و فرزندان آنان را وادار به خوردن این كباب كردند و ....

 

1963م:22 نوامبر سال 1963 جان اف. كندی سی و پنجمین رئیس جمهور آمریكا در یكهزار و سی امین روز زمامداری اش در اثنای عبور، باخودرو روباز از خیابانهای شهر پرجمعیت دالاس (واقع در ایالت تكزاس آمریكا) از داخل ساختمان یك مدرسه هدف گلوله قرار گرفت و كشته شد و «لی هاروی اسوالد» متهم به قتل وی نیز پس از بازداشت به دست فردی دیگر به نام «جک روبی» در راهرو ساختمان محافظت شده پلیس به قتل رسید و جک روبی هم بعدا در زندان درگذشت!. لیندن جانسون معاون [تکزاسی] کندی همان روز سوگند یادكرد و رئیس جمهوری آمریكا شد. هنوز انگیزه و اسرار این قتل دقیقا روشن نشده است.

كندی نخستین كاتولیك ایرلندی تبار بود كه به ریاست جمهوری آمریكا انتخاب شده بود. قبلا سران این كشور از پروتستانهای انگلیسی تبار بودند. وی كه از حزب دمكرات بود قبلا نماینده مجلس و سناتور بود و در زمان خود جوانترین رئیس جمهوری آمریكا نیز به شمار می رفت.

دو روز پس از حادثه قتل ( 24 نوامبر 1963 ) هنگام انتقال اسوالد متهم به قتل كندی از بازداشتگاه برای تحقیق ، به صورتی كه دیده می شود «جك روبی» بدون نگرانی از ماموران محافظ با شلیك گلوله وی را به قتل می رساند ـ ماموران پلیس و اف بی آی در اطراف اسوالد دیده می شوند

عقب نشینی نیکیتا خروشچف رئیس دولت شوروی در جریان بحران موشکی کوبا در اکتبر 1962 که آغاز پایان کار آن اتحادیه دانسته شده است بر اثر ایستادگی جان اف کندی بود. اگر خروشچف به آن سرعت عقب نشینی نکرده بود اینک تاریخ جهان در مسیری دیگر قرارداشت. با این كه مقدمات مداخله آمریکا در اوضاع ویتنام جنوبی که به جنگی وسیع و خونین منجر شد در زمان کندی صورت گرفته بود و تاریخ عمومی (جهان) آغاز ضدیت با حكومت فیدل كاسترو برکوبا را به پای جان اف کندی نوشته است، اما از نظر اندیشه و سیاست داخلی فردی مترقی و لیبرال (در فرهنگ آمریكایی: چپگرا) بشمارآمده است. وی در گفتارش، از بر قراری یك صلح پایدار و خلع سلاح واقعی و رعایت تمام عیار حقوق بشر جانبداری می كرد و آماده یك سازش بزرگ واقعی و همه جانبه با شوروی بود كه انجام آن را طبق برخی نوشته ها به دوره دوم ریاست جمهوری خود موكول كرده بود. واداركردن شاه سابق به انجام اصلاحاتی در ایران كه خود شاه به آن عنوان انقلاب سفید داده بود در همین راستا بود. وی به شاه گفته بود که راه پیشرفت ایران این است که مواردی از اصلاحیه قانون اساسی آمریکا معروف به «بیل آو رایتز» را به صورتی در قوانین ایران بگنجانید که عملی نشد و مشکلات بعدی ایران نتیجه همین بی اعتنایی شاه به توصیه کندی بود. در زمینه سیاست داخلی تا توانست با فقر و ناامیدی در جامعه آمریكا مبارزه كرد. این جمله پر معنا از او باقی مانده است: همه اش نگویید كه دولت برای ما چه كرده، گاهی هم از خود بپرسید كه خودتان برای كشور چه كرده اید؟.

 

كندی در خودرو روباز در كنار همسرش ژاكلین اندكی پیش از قتل


1965م:22 نوامبر 1965 و نزدیك به دو ماه پس از روی كار آمدن ژنرال سوهارتو در اندونزی، احمد آیدیت Ahmad Aidit دبیركل حزب كمونیست این كشور كه در آن زمان سومین حزب، پس از چین و روسیه بود ترورشد. سوهارتو كه 27 ژانویه 2008 و در 87 سالگی درگذشت در سی ام سپتامبر آن سال با استفاده از فرصتی كه یك ناآرامی در پایتخت به دست داده بود دست به كودتا زده بود و دلیل اقدام خودرا جلوگیری از توطئه كودتای كمونیستها اعلام كرده بود. وی پس از سلب اختیارات مقامات دولتی و نظامی، قدرت را به دست گرفت ولی جرات نكرد عنوان ریاست جمهوری را از دكتر احمد سوكارنو بانی استقلال و یكپارچه ساختن این مجمع الجزایر بگیرد. سوهارتو ضمن نامیدن سوكارنو به عنوان پدر ملت، خود اختیارات اجرایی را به دست گرفته بود و چون هوادار غرب و در ارتباط با «سیا» بود و جنگ سرد دو بلوك ادامه داشت دست به كشتار كمونیست ها زد. وی همچنین به هر مخالف برچسب كمونیست بودن می زد و نابود می کرد. به نوشته مورخین، در این كشتار پانصد هزار تا یك میلیون نفری روشنفكران و چپگرایان اندونزی و از جمله «احمد آیدیت» كشته شدند. احمد آیدیت 42 ساله بود. حکومت سوهارتو که کودکی و جوانی را در فقر سیاه ـ در پرورشگاه و یا هرچند وقت درخانه ای ـ گذرانیده بود در سال 1998 پس از 31 سال حکومت و در پی یک رشته تظاهرات خیابانی عصیان مانند، افشاگری و ضدیت علنی چند رهبر سیاسی ازجمله دختر سوکارنو ازکار کناره گیری کرد و بلافاصله متهم به سوء مدیریت و سوء استفاده مالی و داشتن ثروتی برابر 15 میلیارد دلار شد و یک پرونده قضایی برایش تشکیل گردید و «ترانس پیرسی اینترنشنال» دست به یک تحقیق جهانی زد تا این ثروت را بیاید و به اندونزی بازگرداند. در این میان اعلام شد که سوهارتو بیمار است و تحقیق قضایی از او امکانپذیر نیست و ....

 

احمد آیدیت

 

1995م:بیست و دوم نوامبر 1995 یك دادگاه انگلستان بانو «مری آن وست» را به جرم كشتن ده زن و دختر دربه حبس دائم محكوم كرد (كشورهای اروپایی مجازات اعدام ندارند). وی كه یك بانوی انگلیسی است این زنان و دختران را در خیابان و عمدتا ایستگاه اتوبوس فریب می داد، به خانه می برد و پس از زجردادن و شكنجه كردن می كشت!. یكی از این زنان كه موفق به فرار شده بود او را به دام انداخت.

«مری آن» كه دارای شوهر بود دختر خودش را هم به همین طریق كشته بود. او به سادیسم و آزار دیگران (و در این مورد آزار و زجر زنان) مبتلاء بود. شوهر «مری آن» قبلا خودكشی كرده است.

 

WEST

 

2003م:در پی احزاب، رسانه های كشور مكزیك هم در سومین هفته نوامبر 2003 به جانبداری از «آدولفو آگویلار زینسر» نماینده پیشین این كشور در سازمان ملل پرداخته اند كه 20 نوامبر 2003 به خواست فوكس رئیس جمهوری وقت مكزیك از آن سمت كناره گیری كرد. «زینسر» در مقر سازمان ملل گفته بود كه دولت واشنگتن به مكزیك به چشم «بك یارد (حیاط خلوت)» خود نگاه می كند و ما از پیمان «نفتا» سودی نبرده ایم.

احزاب و رسانه های مكزیك كنارنهادن زینسر را كاری دانسته بودند كه رئیس جمهوری مكزیك برای پیشگیری از رنجش حكومت جورج دبلیو بوش از دولت مكزیك انجام داده و آن را عملی نادرست ( ضدملی ) خوانده و یک ضعف خوانده بودند.

 

Zinser


2003م:21 نوامبر 2003 سرانجام پلیس امنیت گرجستان در برابر مخالفان سیاسی«ادوارد شواردنادزه» رئیس جمهوری این كشور دست به عقب نشینی زد و رئیس این سازمان اعتراف كرد كه در انتخابات اخیر سوء عمل وجود داشته و این انتخابات تجدید می شود. حال آن كه دو روز پیش از آن مقامات مربوط اعلام كرده بودند كه تخلف انتخاباتی صورت نگرفته است.

با وجود این عقب نشینی كه سیاستمداران رقیب را راضی ساخته، تظاهرات مردم كه می گفتند (!) از بیكاری، فقر و فساد اداری خسته شده اند ادامه یافت. گرجی ها می گویند كه دولتمردان و سیاسیون از مردم جدا افتاده اند و منافع خود را مقدم بر مصالح ملت قرار داده اند و ....

اصحاب نظر ضمن تفسیر رویدادهای سال 2003 گرجستان گفته بودند که آمریکا مایلست فرد دیگری رئیس دولت گرجستان شود تا از آن دولت حرف شنوی داشته باشد زیرا که واشنگتن برای منطقه قفقاز برنامه های دور و دراز دارد.

شوارنادزه قبلا وزیر امور خارجه شوروی بود و در اشتباهات گورباچف که به فروپاشی شوروی منجر شد، شریک.

 

شوارد نادزه

 

1949م:سرلشكر باز نشسته میخاییل كالاشنیكوف سازنده تفنگی به همین نام كه بیش از هر سلاح دیگر درجهان امروز توزیع شده است 21 نوامبر 2003 موزه ای را كه به نام او در «دلفت» كشور هلند (ندرلند) تاسیس شده است گشود و گفت كه تفنگ خودكار كالاشنیكوف را در سال 1949 با استفاده از تجربه خود در جریان جنگ جهانی دوم طراحی كرد، زیرا كه متوجه شد تفنگ باید ساختاری بسیار ساده و اطمینان بخش داشته باشد.

كالاشنیكوف (در آن روز 84 ساله) ضمن رد این ملامت كه وسیله كشتار ساخته است گفت: جنگ و کشتار را سیاستمداران آغاز می كنند، نه تفنگ. باهر وسیله ای می توان آدم كشت، حتی با مداد. باید آدمكشی از جهان رخت بربندد. وانگهی، تا ترتیب قطعی پایان هرگونه جنگ داده نشود، حق اساسی و مشروع هر ملت است كه وسیله دفاع از خود را داشته باشد.

 

سرلشكر كالاشنیكوف با تفنگ معروفش AK-47


1958م:جوزف ویلیامز مبتكر «كارت اعتباری پلاستیكی» كه از سال 1958 به نام «بانك امریكارد» بكار برده شد و از سال 1977 به «ویزا» تغییر نام داد و...21 نوامبر 2003 در 88 سالگی درگذشت. اینك هر سال بیش از مجموع اسكناس در جریان، با این كارتها معامله صورت می گیرد و لزومی ندارد كه یك فرد در جیب خود پول نقد داشته باشد. بانکها بر بدهی دارندگان این کارتها بهره سنگین قرارداده اند. خطر این کارتها برای بانکها این است که در دوران رکود اقتصادی، نخواهند توانست پولی را که از این طریق به دارنده آن داده اند بموقع وصول کنند. در پاییز سال 2008 شکست برخی از بانکهای آمریکا بخاطر همین کارتها بوده است. این کارتها برای برخی از دارندگان آنها بویژه جوانان هم خالی از خطر نیست زیرا که به اتکاء کارت اعتباری، با جیب خالی دست به خرج کردن می زنند و هنگام پرداخت درمانده و بد حساب می شوند و ....

 

جوزف ویلیامز

 

2004م:«پراودای آنلاین» 21 نوامبر 2004 در ادیشن خود به زبان انگلیسی گزارش از گسترش روز افزون تفاوت درآمد میان روسها داده بود كه 74 سال عادت به برابری نسبی درآمد كرده بودند. ترك این عادت كه پس از فروپاشی شوروی به آنان تحمیل شده است در آن سال (سال 2004) نزدیك به نود درصد روسها را ناراضی ساخته بود. پراودا نوشته بود که اگر دولت سریعا اقدامی نكند این عدم رضایت به صورت خشم و احیانا انقلابی دیگر در خواهد آمد زیرا كه روسهای امروز، سرفهای قدیم نیستند كه با زجر و تبعیض بزرگ شده و با آن خو گرفته باشند. بنظر می رسد که آنان با مشاهده وضعیت پس از فروپاشی؛ دست كم نوعی سوسیالیسم ملایم گام به گام (پلكانی) را طالبند.

پرودا نوشته بود كه در شش ماه منتهی به نوامبر 2004 شكاف فقیر و غنی در روسیه بازهم بیشتر شده بود. اغنیای روسیه در 13 سال اخیر (1991 تا 2004) ظاهر شده اند. به نوشته پراودا، طبق ارقام منتشره از سوی وزارت دارایی روسیه؛ درآمد ده درصد جمعیت این كشور در حال حاضر (سال 2004) 15 و دو دهم بار بیشتر از متوسط درآمد سایر روسهاست و این درآمد اضافی (ثروت) از راه معاملات به دست آمده است، نه كار. روسها تا دو دهه پیش، درآمد از راه خرید و فروش انفرادی (نه دولتی) را عملی مردود می دانستند و عدم رضایت و خشم آنان به همین سبب است. از این «درصدها» چنین برمی آید كه درآمد طبقه پولدار (معامله گر) در روسیه در طول دو سال اخیر (2002 تا 2004) نسبت به گذشته بازهم دو و دو دهم درصد افزایش یافته است. ارقام آخرین گزارش بانك جهانی (مربوط به سال 2003) نیز حكایت از فقر اقتصادی 19 و شش دهم درصد روسها دارد كه روسیه را از جهت درآمد متوسط مردم در میان كشورهای جهان در ردیف پنجاه و هفتم قرار داده است.

درباره دامنه فقر در ایالات متحده، باب هربرت در شماره 22 نوامبر2004 نیویورك تایمز به نقل از گزارش وزارت كشاورزی این كشور نوشته است كه 12 میلیون خانوار آمریكایی (حدود چهل میلیون نفر) دچار فقر هستند و برای سیر كردن شكم اعضای خانواده سخت تلاش می كنند و گاهی هم در این كار موفق نمی شوند. به نوشته هربرت، این شمار به هر وسیله از جمله اعانات مردم و كمك غذایی دولت فدرال و حكومتهای محلی برای سیر كردن خود متوسل شده و به این كمكها متكی اند.

 

باب هربرت

 

1906: «شورای جهانی ارتباطات رادیویی» مخابره مكرر سه حرف « اس او اس S O S» را به عنوان علامت استمداد تعیین كرد كه هنوز به قوت خود باقی است.

1924: دولت انگلستان اتباع مصر را كه شمار آنان در سودان مستعمره اش زیاد شده بود از این سرزمین بیرون راند تا دولت مصر بعدا مدعی مالكیت سودان نشود!.

1943: دولت فرانسه که تسلیم آلمان شده بود به سرزمین تحت الحمایه خود لبنان استقلال داد و لبنانی ها این روز را به عنوان روز استقلال برگزار می کنند. این سرزمین در پایان جنگ جهانی اول در اختیار فرانسه قرارگرفته بود.

1967: شورای امنیت سازمان ملل قطعنامه 242 را تصویب کرد که در آن از فلسطینی ها و اسرائیلی ها خواسته شده است که از طرق مسالمت آمیز مسائل فی مابین را حل کنند و ....

1974: مجمع عمومی سازمان ملل تصویب کرد که سازمان آزادی فلسطین (پی. ال. او) در آن سازمان جهانی دارای «عضو ناظر» شود.