اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

تغییر در‌روابط ایران و عربستان در آینده نزدیک



اخبار,اخبارسیاست  خار جی, سیروس ناصری

گویا امروز سیاست لبخند دستگاه دیپلماسی ایران به ثمر نشسته و می‌توان ایرانی دیگر را در منطقه و جهان متصور بود. «برجام» خود به عنوان اساسی‌ترین گام كه زمینه‌ای جدی برای تعامل ایران با 6 قدرت نخست جهانی فراهم آورده است، این روزها مسیر دشواری را در پارلمان ایران و سنای آمریكا پشت سر می‌گذارد و گاهی با واكنش‌هایی از سوی برخی از تندروها روبه‌رو می‌شود و این مساله ابزار نگرانی بسیاری از موافقان و حامیان برجام را در كشور فراهم ساخته و همچنین سوالاتی را به وجود آورده است از جمله اینكه آیا می‌توان موضع مخالفان حداقلی را نادیده انگاشت؟ آیا مخالفان می‌توانند ادعا داشته باشند كه موضع آنها دیدگاه بخش عمده‌ای از جامعه بوده است؟ در نهایت آیا برجام از پارلمان عبور خواهد كرد؟

 

سیروس ناصری درباره واكنش مجلس به موضع مخالفان و تصویب یا عدم تصویب برجام می‌گوید و به نظر می‌رسد كه مخالفان و تندروها خودشان از رای طفره خواهند رفت؛ زیرا نگرانند كه موضع آنها در مجلس رای نیاورد. به هر شكلی این توافق از هر دو پایتخت یعنی واشنگتن و تهران، از مراحل قانونی خود عبور خواهد كرد. به هر حال ظرف یك ماه آتی شاهد تصویب این توافق به مفهومی كه در برجام تعریف شده خواهیم بود. همه آنچه كه در ادامه می‌خوانید گفت‌وگوی «آرمان» با سیروس ناصری عضو ارشد تیم مذاكره‌كننده هسته‌ای در دولت اصلاحات است:
 
  طرف‌های مذاكره و ایران معتقدند كه توافق هسته‌ای بر اساس بازی برد ـ برد حاصل شده است. آیا توافق بر اساس تعبیر رئیس‌جمهور یك پیروزی3 بر2 به نفع ایران است؟
توافق كاملاً یك طرفه بوده است. بر اساس این توافق اولا ایران توانست برنامه غنی‌سازی خود را به دنیا بقبولاند و ثانیا برای توسعه برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای از غربی‌ها تضمین بگیرد. ثالثا، دنیا متعهد شده كه در حوزه برنامه هسته‌ای با ایران همكاری كند. رابعا، كل قطعنامه‌های شورای امنیت علیه ایران به صورت یكجا رفع شده و در نهایت این تحریم‌ها در آینده برداشته خواهد شد. در خلال این توافق طرف‌های مقابل متعهد شده‌اند كه روند روابط با ایران مبتنی بر همكاری باشد و نه تقابل.

 

این موارد دستاورهای ما در توافق هسته‌ای است كه حاصل آن 5 یا 6 گل می‌شود و این موارد امتیازهایی بود كه ما از غرب گرفتیم و تنها چیزی كه آمریكا در مذاكرات به دست آورد یك برد مجازی و غیرواقعی است. بنا بر اظهار خود آمریكا آنچه این كشور از طریق برجام بدان دست پیدا كرده است فاصله دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای است که آن را از 3 ماه به 1 سال رساند و چون اساساً این مساله از سوی ایران موضوعیت نداشته و ایران همیشه بر داشتن انرژی صلح‌آمیز هسته‌ای تأکید داشته،آمریكا این مساله را به عنوان نتیجه و دستاورد مطرح ساخته است و در مقابل این مساله همه امتیازات فوق را به ایران داده است. بنابراین این توافق برای ایران بسیار خوشایند است و آمریكا نیز به فرض خود این توافق را خوب می‌بیند. 


  اگر توافق یك برد یك‌طرفه است، چرا آمریكا تن به توافق داده است؟
آمریكا برد ملموسی در مذاكرات نداشته است، این مساله در وضعیت حاكم در سنای آمریكا كاملا مشهود است و مجموعه تیم كری و همراهان وی تلاش بسیاری می‌كنند كه كنگره و جامعه آمریكا را قانع كنند كه واشنگتن از طریق این توافق به اهداف خود رسیده است. به همین دلیل آمریكا از ابتدا یك فرض غلط داشته است كه ایران به دنبال سلاح هسته‌ای است و ناچار است كه این توافق را بر این مبنا در نظام آمریكا جا بیندازد كه ما برای ایران یك سال تا بمب هسته‌ای تاخیر ایجاد كردیم و همانطور كه گفته شد این مساله نشان می‌دهد كه یك برد واقعی برای آمریكا روی نداده است.

 

ولی به هر حال درست این است كه در اروپا و آمریكا این توافق به عنوان توافق خوب مطرح شود و توافقی پایدار می‌ماند كه طرفین آن را خوب و مثبت بدانند و اگر میان دو طرف توافقی صورت بگیرد كه یكی از دو طرف یا طرفین آن را بد بدانند. توافقی كه منافع آنها تامین نشده باشد در نهایت این توافق شكننده خواهد بود. به هر حال دولت‌های آمریكا و ایران این توافق را یك توافق خوب می‌دانند و اروپا نیز این توافق را توافق ممتاز می‌داند و همه این مسائل می‌تواند ضامن پایداری توافق باشد. 


  تعبیری از سوی برخی از مخالفان وجود دارد مبنی بر اینكه ظریف یك اسب سر تا پا زخمی‌ را تحویل گرفته نه یك اسب زین شده. این تعبیر با توجه به شرایط موجود و تلاش‌های حاصل‌شده از سوی دستگاه دیپلماسی تا چه اندازه صحیح است؟
آنچه وزیر امور خارجه، ظریف، تحویل گرفت به راستی یك وضعیت بسیار دشواری بود. پرونده هسته‌ای ایران را آقای ظریف در شرایطی تحویل گرفت كه ایران در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی 12 مورد اتهام گرایش یا اقدام در جهت تولید سلاح هسته‌ای داشت. متاسفانه به این اتهام‌ها در دوره قبل رسمیت داده شده بود و حداقل به صورت غیرمستقیم پذیرفته شده بود كه این اتهامات قابل بررسی است. هیچ كشوری تاكنون در جهان دیده نشده كه با چنین وضعیت دشواری روبه‌رو شده باشد. آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در همراهی با سیاست آمریكا كه مقابله با ایران بر اساس این اتهامات بود، ایران را تحت ماده‌ای در پارلمان قرار داد كه آن‌هم بی‌سابقه است.

 

از نوامبر 2011 موضوع ایران تحت ماده‌ای از پارلمان مطرح بوده است كه بر اساس آن آژانس حق بازرسی از هر نقطه كشور را دارد. آنچه كه مطلوب آمریكا بود متاسفانه رسما در آژانس دنبال شد. برنامه هسته‌ای متاسفانه آنقدر كه می‌توانست پیشرفت نداشت معلوم نیست چرا در مقاطعی نسبت به برخی زمینه‌ها یك ترمز مصنوعی گذاشته شد. شاید مسئولان وقت تصور داشتند كه اگر برخی اقدامات را كند یا حتی متوقف كنند این مساله موجب كاهش فشار از سوی آمریكا و متحدان خواهد شد و این مساله زمینه را برای یك راه‌حل سیاسی كشور باز خواهد كرد.

 

یا اینكه گمان می‌رفت كه اگر تمام عیار جلو بروند ممكن است آمریكا شرایط را برای ایران سخت‌تر كند و نتیجه این شد كه در بخش هسته‌ای ما باید بسیار جلوتر از نقطه‌ای كه هستیم می‌بودیم و امكانات بیشتری برای مذاكره داشتیم اما محدودیت‌هایی که از سوی دیگر آمریكایی‌ها یك زمین همواری جلوی روی خود داشتند و توانستند در مرحله اول اروپا را با خود همراه كنند و به طبع آن سایر كشورهای دنیا را نیز همراه یا وادار كنند كه سیاست‌های خصمانه‌شان علیه ایران را اجرا كنند. بنابراین مجموعه پرونده به‌طور كل شرایط دشواری را پیش پای دیپلمات‌های دولت یازدهم می‌گذاشت. از این پرونده سخت و دشوار یك برجام از نتیجه مذاكرات بیرون آمد كه همه اهداف ایران در آن مندرج شده بود و این اقدام به راستی یك گام مهم و خارق‌العاده‌ای بود كه صورت پذیرفت عمدتا در ابتدا ناشی از عنایت خداوند، دقت نظر و دوراندیشی مقام معظم رهبری و سپس تدبیر و توان این تیم بوده است. 


  آیا برجام می‌تواند لنگرگاه تعادل میان ایران و غرب باشد؟
این تعریف مبالغه‌آمیز به نظر می‌رسد. هدف برجام این بوده كه موضوع پرونده هسته‌ای ایران را كه به غلط به یك بحران بین‌المللی تبدیل شده بود حل و فصل كند. این هدف به‌طور كامل در برجام برآورده شده است، اما محرومیت دنیا از همكاری سیاسی و اقتصادی با ایران یك خلأ و بلكه یك عطش در جامعه جهانی ایجاد كرده است كه هرچه سریع‌تر و پرشتاب دوباره روابط گذشته برقرار شود. برجام می‌تواند سكویی شود برای تجدید روابط با اروپا و غرب و همچنین برای ارتقای آن روابط به درجات بسیار بالاتر از گذشته. بر اساس این نگاه می‌توان گفت كه برجام سكویی برای جهش سیاسی و اقتصادی ایران در روابط غرب و جهان باشد. 


  یكی از مقامات ارشد آمریكا قبلاً گفته بود كه بوش دو بار پیش از این اعلام كرده بود كه می‌خواهد با ایران توافق كند، چرا در آن زمان ایران حاضر به توافق با آمریكا نشد؟
جورج بوش در دورانی كه رئیس‌جمهور ایالات متحده بود آقای روحانی مسئولیت مذاكره با غرب را بر عهده داشتند. در آن زمان پیام‌های تعریف نشده‌ای از سوی آمریكا به ایران منتقل شد این پیام‌ها مبنی بر این بود كه آمریكا مایل است با ایران به توافق برسد و علت آن هم این بود كه پیروزی‌های اولیه‌ای كه آمریكا در عراق داشت به بن‌بست تبدیل شده بود و وضعیت آمریكا به‌شدت دشوار شده بود. شاید این مساله انگیزه و عامل اصلی شد و بوش فهمید آنچه كه به عنوان محور شرارت مطرح كرد یك موضع هیجانی، احساسی و غیرواقعی بوده است. حتماً دلایل عمده و اساسی بر مبنای منافع آمریكا وجود داشت كه این مساله مطرح شده است. در هر صورت ایران قصد نداشت كه با آمریكا مذاكره داشته باشد لذا این پیغام‌ها هیچگاه آزمایش و تست نشد.

 

شاید زمان مناسبی نیز برای طرح بیان این مساله نبود؛ زیرا آمریكا دچار یك غرور غیرواقعی به خاطر پیروزی‌های اولیه خود در عراق و افغانستان شده بود. در آن زمان مشكل بود كه یك بحث درست و منطقی با آمریكا حاصل شود. پس از آن گاه‌گاهی اقداماتی از سوی آمریكا صورت گرفت و ملاقات‌هایی میان برنز و جلیلی در ژنو تدارك داده شد كه ظاهرا زمینه‌هایی نیز ایجاد كرد تا یك تفاهم ابتدایی صورت بگیرد بر مبنای اینكه مواد غنی‌سازی شده را از ایران خارج كند ولی این موضوع نیز به نتیجه‌ای نرسید و در حقیقت اقداماتی از جمله پیام‌های شفاهی و حركات عملی در آن زمان كه توسط دولت بوش صورت گرفت به هیچ نتیجه‌ای منجر نشد تا اینكه اقدامات جدی‌ای در زمان دكتر صالحی آغاز شد.

 

وقتی كه مذاكرات مسقط مطرح شد صالحی بر اساس تشخیص درست خود مذاكرات را به جریان انداخت اما پیشرفت عمده‌ای صورت نگرفت. بخشی از آن شاید به خاطر اختلاف نظرهای داخلی بود. دولت یازدهم یك شتاب اساسی به پرونده هسته‌ای ایران داد و آمریكایی‌ها متوجه شدند كه یك فرصت جدی دارند برای اینكه با ایران درباره این موضوع به تفاهم برسند. البته با یك تیم بسیار حرفه‌ای نیز روبه‌رو شدند که سرسخت بودند و تبحر و تخصص كافی برای یك مذاكره عمیق برخوردار بودند. بنابراین در یك بازه زمانی نسبتا طولانی به یك نتیجه پایدار رسیدند. 


  برجام یك توافقنامه بین‌المللی است؟
قطعا. به هر حال اگر در توافق یا تفاهمنامه‌ای بیش از یك كشور شركت داشته باشند آن توافق یك توافق چندجانبه و بین‌المللی است. وقتی توافقی در سطح شورای امنیت سازمان ملل مطرح می‌شود و همه كشورهای دنیا ملزم به تعیین و اجرای آن می‌شوندقطعا یك توافق بین‌المللی است. 


  برجام چگونه باید در مجلس به تصویب برسد؟
این موضوع قابل تفسیر است. از لحاظ حقوقی گزینه‌های مختلفی وجود دارد كه البته طرح آن اكنون ضرورتی ندارد. مراجع قانونی تصویب از سویی می‌تواند مجلس و از سویی نیز شورای امنیت ملی باشد. حتی ممكن است طی مراحلی برجام از مجمع تشخیص مصلحت نیز عبور كند. به نظر می‌آید تعدادی از نمایندگان پارلمان اصرار دارند كه این موضوع حتماً در مجلس شورای اسلامی مطرح شود. تصمیم مجلس درباره اینكه آیا این توافق را رد خواهد كرد یا خیر این مساله به نظر ایرادی ندارد، زیرا هر اقدامی كه مجلس انجام دهد در توازن با حركتی است كه كنگره آمریكا انجام خواهد داد. 


  آیا برخی از مخالفت‌هایی كه در این باره مجلس انجام می‌شود پاسخی به سنای آمریكا است؟
نه لزوما ولی اینكه مجلس نیز فراتر از آن چیزی برود كه كنگره انجام می‌دهد این مساله شاید به مصلحت ایران نباشد اگر كنگره آمریكا صرفاً تصمیم بگیرد كه توافق را رد نكند اما مجلس فراتر از آن برود و آن را تایید كند آنگاه آن توازنی كه به دقت ایجاد شده به نفع آمریكا تغییر خواهد كرد. لازم است این مساله یعنی توازن مدنظر باشد. اصولاً برداشت شخصی بنده این است كه به هر شكلی این توافق از هر دو پایتخت یعنی واشنگتن و تهران از مراحل قانونی خود عبور خواهد كرد. به هر حال ظرف یك ماه آتی شاهد تصویب این توافق به مفهومی كه در برجام تعریف شده خواهیم بود. 


  در صورتی كه برجام در شورای امنیت ملی تصویب شود باز هم ضرورتی برای تصویب آن در مجلس دیده می‌شود؟
 در این مورد نگرانی وجود ندارد، حتی شاید بد هم نباشد كه مجلس شورای اسلامی به صورت جامع و كامل به بررسی برجام بپردازد. ما برای اجرای برجام و بهره‌برداری حداكثری از آن نیاز به اجماع ملی داریم. حداقل فایده‌ای كه طرح موضوع در مجلس دارد این است كه عده‌ای مخالف آتشین این توافق هستند و با پیام‌ها و جنجال‌آفرینی فضایی را ایجاد می‌كنند كه توافق، توافق خوبی نیست. شاید بد نیز نباشد كه این موضع به محك رای گذاشته شود. در نهایت پارلمان به نفع تندروها رای نخواهد داد و این توافق را رد نخواهد كرد. تصویب و اثبات این موضع به اجماع حداكثری در كشور یاری خواهد رساند. 


  با وجود لایحه الزام دولت به حفظ دستاوردها و حقوق هسته‌ای باز هم نیازی به تصویب برجام در مجلس دیده می‌شود؟
تصویب برجام در مجلس به دلیل خود برجام و عدم توازنی كه میان جایگاه ایران و آمریكا ایجاد می‌كند به مصلحت نیست. اما مشابه آنچه كه در كنگره آمریكا رای‌گیری انجام می‌گیرد در ایران نیز به همین ترتیب برجام به رای گذاشته می‌شود و در آن ضرری دیده نمی‌شود. قانون مصوبه حفظ الزام دولت به دستاورد‌ها و حقوق هسته‌ای در حقیقت همان عنوانی است كه مخالفان از آن استفاده می‌ كنند، به همین دلیل باید برجام در مجلس مطرح و نسبت به آن رای‌گیری شود. استدلالی كه وجود دارد این است كه برجام با آنچه كه در مصوبه موجود است فاصله دارد یا حتی ناقض آن است. به نظر این موضع كاملا غلط و اساسا بی‌پایه است.

 

برجام به‌طور وسیع و تا حداكثر ممكن و مطلوب در همه امور و زمینه‌هایی كه موضوع مذاكره بوده منافع كشور را تامین كرده است. عده‌ای كه مخالف این مساله هستند بالاخره باید استدلال‌های خود را به رای بگذارند. در نهایت به نظر می‌رسد تندروها خودشان از رای طفره خواهند رفت زیرا نگرانند كه موضع آنها در مجلس رای نیاورد. 


  بنابراین بر اساس این سخن آیا می‌توان گفت كه امكان عدم تصویب توافق در مجلس وجود ندارد؟
موضع تندروها در مجلس رای نخواهد آورد. اساسا ترجیح داده می‌شود كه درباره این مساله یك‌بار برای همیشه تصمیم‌گیری نهایی انجام گیرد و سپس زمینه‌ای برای اجماع ملی فراهم شود. اگر رای‌گیری انجام نگیرد مخالفان با اینكه از حمایت بسیار محدودی در سطح برخی از مسئولان و مردم برخوردارند واقعا می‌توان گفت تعداد و درصد آنها بسیار اندك است می‌توانند بعدها ادعا كنند كه ما حرف مهم و اساسی داشتیم و موضع ما نظر بخش عمده‌ای از جامعه بوده است. بنابراین من به شخصه اعتقاد دارم باید موضع مخالفان در مجلس به رای گذاشته شود و یك‌بار برای همیشه تكلیف مشخص شود. 


  در منطقه و جهان برخی‌ها پس از روی كار آمدن ظریف در وزارت خارجه معتقد بودند كه هنوز سیاست‌های دستگاه دیپلماسی ایران تغییر نكرده است اما در روز‌های اخیر شاهد سفرهای منطقه‌ای ظریف در منطقه بودیم. سفرهای وزیر امور خارجه را می‌توان در قالب تغییر سیاست خارجی وزارت خارجه ایران در منطقه تعبیر كرد؟
مسلما سیاست خارجه ایران در منطقه تغییر كرده است. به‌طور واضح باید گفت ایران یك قدرت جدی در منطقه است و باید این قدرت شناسایی شود. ایران از همه ابزار لازم برای اینكه قدرت خود را در منطقه تثبیت كند و مخالفان و به‌ویژه آمریكا آن را شناسایی كنند استفاده خواهد كرد. مجموعه ابزاری كه قدرت ایران را تثبیت و دائمی می‌كند در شرایط كنونی سیاست خارجی است كه در حقیقت مسئولان ذی‌ربط آن به همه این مسائل واقف و تبحر كافی را در این مسیر دارند و دیپلماسی ابزار سخت را هدایت و به قدرت شناسایی شده تبدیل می‌كند. آنچه دستگاه دیپلماسی كشور انجام می‌دهد این است. برجام یك گام اساسی و پر اهمیت بود و مشاهده شد كه وقتی برجام به نتیجه رسید ظریف بلافاصله برنامه وسیعی را در منطقه شروع كرده است. به نظر می‌رسد روحانی و وزیر امور خارجه، ظریف، با تدبیر و سیاست در این راه عمل خواهند كرد. در منطقه ظرف روزهای آتی شاهد تغییرات جدی‌ای خواهیم بود و در نهایت اهداف مورد نظر ایران در منطقه تثبیت خواهد شد. 


  از سال 2003 تاكنون آمریكا و عربستان به نوعی از هم دور بودند، به‌ویژه پس از حوادث 11 سپتامبر. روابط ایران و عربستان را چگونه می‌بینید؟ آیا آمریكا قصد عبور از این كشور را دارد یا اینكه به دنبال متحد دیگری برای خود در منطقه می‌گردد؟
اكنون آمریكا متوجه شده كه نمی‌تواند روی عربستان به عنوان یك متحد حساب باز كند. عربستان چه در سطح داخلی و چه در سطح خارجی زمینه‌های مختلفی دارد كه باعث شكنندگی روابط می‌شود. اگرچه عربستان همچنان به عنوان یك كشور عمده در مسائل منطقه باقی می‌ماند اما ایران جایگاه جدی و قابل توجه‌تری در منطقه خواهد داشت و آمریكا ناگزیر است كه روی ایران در درازمدت حساب بیشتری باز كند.

 

البته در نهایت اگر خواهان یك وضعیت آرام و باثبات در منطقه است چاره‌ای جز یاری گرفتن از ایران را ندارد. این مساله برای آمریكا روشن است که ثبات در منطقه بدون ایران حاصل نخواهد شد و آمریكا می‌داند ایران كشور تعیین‌كننده‌‌ای است و با وجود اینكه در بسیاری زمینه‌ها اهداف‌مان با یكدیگر تفاوت دارد ولی در مسائل منطقه می‌خواهد با ایران كنار بیاید. 


  پس از توافق هسته‌ای، همچنان شاهد رفتارهای تنش‌آلود عربستان در منطقه هستیم. روابط تهران و ریاض در آینده به كجا خواهد انجامید؟
عربستان در عمل و سیاست خارجی خود به سمت افراط مطلق حركت كرده است و البته این رفتارها باز نیز عجیب به نظر می‌رسد، زیرا عربستان كشور محتاط و محافظه‌كاری است و این كشور بقا و تداوم خود را در منطقه در محافظه‌كاری می‌بیند. آن گام‌های منفی‌ای كه عربستان اخیرا برداشته واقعا بزرگ‌تر از آن چیزی است كه حتی خود نیز باور كند. به نظر مدتی طول خواهد كشید تا عربستان به یک واقع‌گرایی برگردد، زیرا كشورهایی كه اشتیاق داشتند از سیاست‌های عربستان جانبداری ‌كنند، یعنی متحدان دائمی عربستان، آنها نیز آرام‌آرام سعی می‌كنند خود را از سیاست‌های عربستان جدا كنند. از میان كشورهای عربی چون امارات، كویت و قطر مواضع امروز آنها مشابه مواضع چند ماه گذشته نیست و این اطمینان می‌رود كه ظرف 9 ماه آتی روابط ایران با كشورهای منطقه تقویت خواهد شد.

 

كشورهای منطقه تلاش خواهند كرد كه عربستان را به یك موضع آرام‌تری هدایت كنند. جدا از عرب‌ها، پاكستان، تركیه و مصر نیز سعی می‌كنند كه ریاض را به سمت واقع‌گرایی هدایت كنند. به نظر روشن است كه آمریكا از رفتار عربستان هنوز در شوك است و به هر حال عربستان نیز تا حدودی از آمریكا حرف‌شنوی خواهد داشت. مجموع این مسائل، البته ابتكارات و تحركاتی كه ظریف در منطقه شروع كردند ایران را به این نقطه خواهند رساند كه ظرف ماه‌های آتی تحول در روابط میان ایران و عربستان شكل خواهد گرفت و این تغییر تحولی مثبتی در روابط هر دو كشور خواهد بود. 


اخبار  سیاست  خار جی   -  ارمان 


ویدیو مرتبط :
تحلیل صدای آمریکا از روابط ایران و عربستان

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

تاثیر تغییر روابط میان ایران، عربستان و گروه 1+5 بر خاورمیانه



اخبار,اخبار سیاست خارجی ,رابطه ایران و عربستان

 

اخبار سیاست خارجی - تاثیر تغییر روابط میان ایران، عربستان و گروه 1+5 بر خاورمیانه

"میدل ایست آنلاین" در مقاله‌ای نوشت تغییر مناسبات میان ایران و گروه 1+5 و ایران و عربستان، آرایش سیاسی منطقه را از نو می‌سازد.

میدل ایست آنلاین در یادداشتی به قلم "رامی  خوری" نویسنده فلسطینی- امریکایی با اشاره به بهبود جزئی روابط میان ایران و عربستان و پیشرفت در روند مذاکرات هسته ای میان ایران و گروه 1+5  می نویسد که بهبود مناسبات با ایران آرایش سیاسی منطقه را از نو رقم خواهد زد.

مدیر موسسه  عصام فارس برای سیاست عمومی و امور بین الملل دانشگاه بیروت بر این باور است که اگر حس مشترک اساسی و استانداردهای غیر نژادپرستانه  پایبندی به قانون  رعایت شود ، ایران  اختلافات خود با گروه 1+5  را برطرف خواهد ساخت و روابط عربستان و ایران به حالت عادی باز خواهد گشت .

 خوری در  میدل ایست آنلاین می نویسد:
"چند ماه پیش ما تقریبا در سراسر خاورمیانه شاهد بدترین خشونت ها و اختلافات سیاسی بودیم و جنگ و شورش و تروریسم روزانه بسیاری از نقاط منطقه  را در بر گرفته بود. منطقه  اصلی خشونت سیاسی  منطقه وسیعی از لبنان ، سوریه و عراق  بود.

ماه دسامبر سال گذشته، خشونت ها در سوریه و عراق افزایش یافت، و ده ها نفر در بیروت و دیگر نقاط لبنان  در اثر بمب گذاری های  مهیب کشته شدند. رهبران سیاسی  همه طرف ها به وضوح از مرگ ده ها نفر در سفارت ایران ، اماکن عمومی در مقر سیاسی  اصلی حزب الله در جنوب بیروت ومنطقه اعیان نشین غرب بیروت که نمادی از پیروان سعد حریری تحت حمایت عربستان است، وحشت زده شدند. ترس و وحشت همه جا را فرا گرفت ، زیرا خطوط قرمز سابق نقض شده بود ، وهمه در کشور و منطقه در معرض ترور قرار گرفتند.

از آن زمان به بعد، به نظر می رسد در برخی از جبهه ها اوضاع بهبود یافته ، و ارتباطات منطقه ای  در این مسئله بسیار حائز اهمیت هستند. همانطور که من از مدت ها قبل پیش بینی کرده بودم، ما در حال حاضر شاهد هستیم که ازبین سه رابطه مهم  دولت به دولت که شرایط و آینده خاور میانه را شکل می دهند در دو مورد تغییرات جدی  رو به بهبودی اتفاق افتاده است.

 

این دو مورد عبارتند از روابط ایران - ایالات متحده و ایران –گروه1+5  ( پنج عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد بعلاوه آلمان ) –همانطور که در مذاکرات در حال انجام برای حل و فصل مسائل مربوط به صنعت هسته ای ایران و تحریم های غرب علیه ایران مشخص است -  و روابط  بین ایران عربستان سعودی. ( رابطه مهم سوم، اعراب و اسرائیل است ، که قبل از هر گونه حرکت جدی به سوی بهتر شدن  نیاز به صبر بیشتر دارد. )

مذاکرات ایران  و گروه 1+5 در حال حاضر در مرحله نهایی تهیه  پیش نویس موافقتنامه دراز مدت  قرار دارد که ، صنعت هسته ای ایران مبتنی بر غنی سازی اورانیوم در داخل  برای مقاصد صلح آمیز و در عین حال لغو تحریم های بین المللی را به رسمیت می شناسد ، و عربستان سعودی به تازگی اعلام کرد از مقامات ارشد ایرانی برای سفر به ریاض دعوت بعمل آورده است . این تحولات بلند مدت  مورد تحسین و تمجید قرار خواهند گرفت و کل خاورمیانه  را به چیزی شبیه به حالت عادی باز خواهد گرداند.

ایران محور این دو تحول سیاسی است که در بیشتر قسمت ها با هم حرکت می کنند، اما یک چیز مهم مشترک دارند: تنش های عربستان - ایران و ایران -غرب تا حد زیادی تهدیدهای واقعی و ملموسی نیستند، بلکه آنها منعکس کننده تهدیدات ایدئولوژیک و نگرانی اغراق آمیزی هستند که در درجه اول  نشان دهنده ناامنی سیاسی و حس غرور بیش از حد طرفین است.

اگر حس مشترک اساسی و استانداردهای غیر نژادپرستانه  پایبندی به قانون پیگیری شود، ایران اختلافات خود با گروه 1+5  را برطرف خواهد ساخت و روابط عربستان و ایران به حالت عادی باز خواهد گشت. من می گویم هیچ تضاد واقعی بین عربستان سعودی و ایرانیان وجود ندارد چرا که این دو کشور یکدیگر را به لحاظ  نظامی یا استراتژیک تهدید نمی کنند، هر چند که آنها  وقتی احساس می کنند که طرف دیگر در تلاش است آنها را از نظرایدئولوژیکی در سراسر منطقه تضعیف کند، آشفته و پر شور واکنش نشان می دهند.

تهران و ریاض هر دو قدرت منطقه ای هستند که باید بتوانند از منافع ملی و استراتژیک خود در منطقه  محافظت کنند. آنها می توانند این کار را با داشتن روابط خوب دوجانبه ، ترویج توسعه اجتماعی و اقتصادی همه افراد دیگر در منطقه ، وتوافق بر سر یک چارچوب امنیت منطقه ای ،با هم و به همراه شرکای کوچکتر ، شبیه به توافقنامه هلسینکی میان ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی  در دهه 70، انجام دهند.

همین امر در مورد روابط ایران و غرب و ایران – گروه 1+5  صدق می کند. این  روابط  باید از طریق مناسبات اقتصادی و تجاری که  بر پایه احترام متقابلی که همه از آن نفع ببرند،  حفظ شود و نباید با اعمال محدودیت های هسته ای که بر کشور های دیگر تحمیل نمی شود با ایران به شیوه نژادپرستانه رفتار کرد. با توجه به توانمندی های فوق العاده انسانی و منابع ایران ، همگرایی ارزش ها ، و ارتباطات گسترده منطقه ای آن ، ایران باید یکی از ارکان  رابطه غرب با خاورمیانه باشد.

اگر روابط ایران و غرب و ایران و عربستان سعودی از تقابل به همزیستی مسالمت آمیز و سپس همکاری فعال تغییر کند، این روابط به شدت و به طور مثبت سراسر منطقه عربی را تحت تاثیر قرار خواهد داد.  اول در لبنان و سوریه و عراق تغییرات قابل توجهی در عرصه های داخلی و دو جانبه احساس خواهد شد.

 

شهروندان عادی این سرزمین های  شکنجه شده بیشترین بهره را خواهند برد، زیرا  جنگ طلبان و دوره گردان سیاسی کشورهای عربی ، اسرائیل ، آمریکا و دیگر نقاط، در برابر نیروهای  شکست ناپذیر محبت مشترک و همزیستی مسالمت آمیز که  ویژگی اکثریت قریب به اتفاق شهروندان این سرزمین ها است تسلیم خواهند شد."

اخبار سیاست خارجی - ایسنا