اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
تشریفات جشن عروسی باید تقبیح شود
كارشناسان میگویند، گرایش به زندگی مجردی، گرایش به سبك زندگی تجملی، عدم حضور اعضای خانواده در كنار یكدیگر (بیشتر به دلایل اقتصادی)، فردگرایی و... در جامعه رو به افزایش است.
بینندگان و كارشناسان هم در برنامه یکشنبهشب تلویزیونی پایش آنچه را كه در صفحه رسانه ملی مطرح كردند چیزی به غیر از این نبود. برهمه آشکار شده است که سه عامل مهم و اساسی والدین، دولت و رسانهها متهمان اصلی كاهش ازدواج جوانها هستند.
آنچه در این میان مهم است نقش كلیدی والدین به عنوان متهمان اصلی كاهش ازدواج است. كارشناسان میگویند، خانوادهها به دلیل محرومیتی كه در گذشته داشتند، نمیخواهند فرزندان خود نیز طعم تلخ محرومیت را بچشند، غافل از اینكه تجملگرایی هم آنها را خوشبخت نخواهد كرد و طعم تلخ دیگری دارد.
دولتهای مختلف هم به عنوان دومین متهم نتوانستهاند با وجود تمام قول و شعارهایی كه دادهاند مشكل بیكاری و مسكن جوانان را حل كنند و منطقی به نظر میرسد كه جوانها از اینكه بخواهند مسئولیت زندگی مشترك بدون كار و مسكن را قبول كنند، میترسند. ضمن آنكه در رسانهها هم آن چیزی كه به تصویر كشیده میشود الگوی درستی از زندگی موفق نیست. همین عوامل باعث میشود كه آمار ازدواج فقط در سال 92 بیش از 5درصد كاهش پیدا كند و سن ازدواج برای دختران و پسران بیش از گذشته به 30سال نزدیكتر شود.
فرهنگ ازدواج تغییر كرده است
دكتر هادی معتمد موضوعات فرهنگی را در مورد عدم گرایش جوانان به ازدواج موثر میداند و به تهران امروز میگوید: فكر میكنم فرهنگ ازدواج در حال حاضر مشكل پیدا كرده و تبیین درستی توسط مسئولین در این رابطه نشده است. مثلا ارزشهایی كه در گذشته برای ازدواج وجود داشت، خیلی مورد توجه نیست. قبلا ازدواج یك ارزش، منش و روش زندگی، هدف و الگو برای هر جوان مطرح میشد در حالی كه امروزه اینقدر روابط دختر و پسرها بدون ضوابط و قواعد شده كه كسی بهدنبال ازدواج نمیرود. اگر شما به یك پسر جوان بگویید ازدواج كن. اولین سوالی كه میكند این است كه چرا باید ازدواج كنم؟ با ازدواج چه چیزی به دست میآورم؟
آیا میخواهم با ازدواج روابط جنسی به دست آورم یا آرامش و مكملی برای خود؟ به همین دلیل است كه میگویم فرهنگ تغییر كرده و به نظر میآید باید روی فرهنگسازی ازدواج بیشتر فعالیت كنیم و به جای آنكه روی سختافزارها مانند خانواده، دولت، معضل مسكن، بیكاری، پول و... مانور دهیم باید روی فرهنگسازی و بیان ارزشهای ازدواج كار كنیم. این روانشناس اجتماعی با اشاره به ازدواجهای گذشته میافزاید: مگر ما با خانه زندگی كردیم. ما ازدواج را مهم میدانستیم. حتی در یك اتاق زندگی میكردیم. شاید بیكار هم بودیم و با پولتوجیبی زندگی خود را میگذراندیم. البته در حال حاضر تجملگرایی، بیكاری، سختگیری خانوادهها، عدم سیاستهای مدون و درست زندگی، همه و همه به عدم گرایش جوانها به ازدواج دامن میزند.
او با بیان اینكه همیشه نگاه سختافزاری به ازدواج جوانها داشتیم ادامه میدهد: یكی از جوانها نمیپرسد چرا ازدواج نمیكنید؟ بگذارید خودشان مشكلات را بیان كنند. اگر توانستیم جواب این سوال را بدهیم كه جوانها میپرسند «برای چی باید ازدواج كنیم؟» تمام مشكلات مقابلمان حل خواهد شد. دكتر معتمدی در پاسخ به این سوال كه ارزشهایی كه از بین رفته است چیست؟ میگوید: یك زمانی عشق ارزش بود یا نبود؟ در حال حاضر پول ارزش بیشتری دارد. امروزه چه كسی در مورد اینكه شما در كنار یكنفر آرامش پیدا كنید و در قدیم میگفتند یكی همتراز خود پیدا كنید كه كاملكننده شما باشد، صحبت میكند؟ در گذشته میگفتند كسی را پیدا كنید كه در كنارش ایمانتان كامل شود، خانوادههایتان منسجم شوند، برای آینده خود فرزندآوری كنید و... این ارزشها الان معانی دیگری پیدا كرده است. شما ارزشهای 30 سال پیش را با ارزشهای امروزی كنار هم بگذارید و ببینید چه نتیجهای میگیرید.
به گفته این روانشناس اجتماعی یك جوان با ازدواج چه چیزی را میخواهد به دست آورد كه بدون ازدواج نمیتواند آن را به دست آورد. مشكل امروز ما تغییر نگرش و فرهنگ جوانهاست كه نشات گرفته از فرهنگ غربی است. در غرب فردگرایی خیلی بزرگنمایی میشود و ارزش استقلال و فردگرایی بیشتر از همگرایی و تجمع است و متاسفانه این فرهنگ در ما هم رسوخ پیدا كرده و متاسفانه هیچ وقت از این نگاه به موضوع نمیپردازیم. دكتر معتمدی در پاسخ به اینكه چطور میتوان برای رابطههای قبل از ازدواج چارچوب قائل شد و به آن انضباط داد میگوید: این چارچوب را نمیتوان در جایی نوشت و نوشته را اجرا كرد. در این موارد باید از پایه شروع كنیم و آموزش مهارتهای زندگی را از طریق رسانهها و مدارس دهیم. اگر بتوانیم فرهنگسازی را با مهارتهای زندگی ادغام كنیم شاید امیدوار باشیم 10-15 سال دیگر این روابط شكل منطقیتری به خود بگیرد.
والدین دلیل تجملاتی شدن فرزندان
دكتر مریم نجابتیان نیز با اشاره به تاثیر خانواده در ازدواج جوانها به تهران امروز میگوید: مسائل اجتماعی و مباحث جامعه كه در رابطه با انسان است، مانند قانون فیزیك و شیمی نیستند كه با یك راه حل مشخص به یك نتیجه برسیم. معمولا مسائل انسانی پیچیدگیهای زیادی دارد. در زمینه عدم ازدواج جوانان هم علل مختلفی وجود دارد. پدران و مادران جنگ را پشت سرگذاشتند و مشكلات زیادی را تحمل كردند و خواستند كه بچههای خود را در رفاه نسبی بیشتری قرار دهند. همین باعث شده كه زندگی تجملاتیتری برای بچهها فراهم كنند. این بچهها در زمان ازدواج به سمت خواستههایی میروند كه همیشه با آنان در ارتباط بودند.
یعنی تمام امكانات را در شروع زندگی داشته باشند در حالی كه پدر و مادران جوانهای امروزی خودشان از اول در رفاه كامل نبودند. آنها با یك زندگی مختصر شروع میكردند و به آرامی وبا تلاش و كوشش طی مراحل زندگی به موقعیتهای بهتر دست پیدا میكردند. البته همین امر هم باعث میشد قدر زندگی را بیشتر بدانند. مدیرگروه روانشناسی وزارت ورزش و جوانان ادامه میدهد: سبك زندگی كه این روزها با پیشرفت تكنولوژی به جوانان نشان داده میشود زندگی تجملاتی است نه زندگیهایی كه با سادگی شروع بشود. چیزهایی كه در صدا و سیما و ماهواره تبلیغ میشود بیشتر تجملات است و خود به خود جوانان ما هم فكر میكنند در صورتی ازدواج خوبی دارند كه لزوما از نظر امكانات مالی در وضعیت بهتری قرار گرفته باشند.
این مشاور ازدواج و خانواده با اشاره به نقش نهادهای اجتماعی میگوید: وقتی نتوانستیم راه حل درستی برای معضلات جامعه مانند مشكل مسكن، تورم افسار گسیخته، بیكاری و... پیدا كنیم كه بخشی از فكر جوانان را به خود اختصاص داده است، یك جوان فكر میكند با آن حقوق و درآمد خود نمیتواند هزینه زندگی خودش را تامین كند چه برسد كه بخواهد دست كس دیگری را هم بگیرد. البته برای هر فردی این علل متفاوت است. زمانی میگوییم مشكل مسكن و بیكاری مهم است ولی میبینیم در قشر مرفه جامعه هم میل به ازدواج كم شده است. اگر تنها نداشتن امكانات باشد باید در این قشر آمار ازدواج بالا برود در حالی كه آمارها عكس این را نشان میدهد. برای هر قشری از جوانها علتها متفاوت است.به گفته دكتر مریم نجابتیان در كنار همه اینها ما نتوانستیم الگو خوبی به جوانان بدهیم. ما به جای اینكه یك زندگی موفق كه با تلاش و كوشش دونفره و در طول زمان به ثمر رسیده و باعث آسایش آنها شده نمایش بدهیم، بدبختیها را نشان دادهایم. البته نباید از یاد برد كه ما با مسائل روز دنیا پیش میرویم.
مسئله تجرد و فردگرایی در جهان به ویژه جوامع پیشرفته رو به افزایش است. در جامعه ما هم به سمتی میرود كه امروز هر فردی ترجیح میدهد رفاه، آسایش و امنیت خودش حفظ شود تا اینكه به جمع فكر كند. در سنتها و ارزشهای ملی ما آموزشها برپایه از خودگذشتگی و رفاه جمعی بود نه اینكه افراد بهدنبال این باشند كه اول خود خوشبخت و از تمام لذتهای زندگی برخوردار شود و بعد كسی را در كنار خود قبول كند. به هر حال گریزی از این مسائل نیست.مدیر گروه روانشناسی وزارت ورزش و جوانان ادامه میدهد: از طرف دیگر به هر صورت به دلیل نیاز جوانان كه در خلقت او نهاده شده است، كمال انسانیت در ازدواج است و این نشاندهنده این است كه در وراثت و خلقت طوری است كه هر جوانی میل به تشكیل زندگی دارد.
او با تاكید بر اینكه جوانان امروز و خانوادهها از فرهنگ اصیل و ناب دینیمان دور شدهاند، میافزاید: در خیلی از احادیث دینی ما این است كه ازدواج كنید تا زندگیتان بهتر شود و زندگیتان رونق پیدا كند. بر همین اساس هیچ فردی را پیدا نمیكنید كه بعد از ازدواج وضع بدتری پیدا كرده باشد. منتهی كمی اعتماد و اطمینان از بین جوانان ما از بین رفته كه نمیتوانند به این گفتهها تكیه كنند.
تشریفات عروسی باید تقبیح شود
رئیس سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران میگوید: فرمان ازدواج در دست خانوادهها و مردم است. حجتالاسلام شهاب مرادی كه در برنامه تلویزیونی پایش با موضوع بررسی مسائل و مشكلات پیش روی ازدواج جوانان، حضور یافته بود در توضیح دلایل كاهش ازدواج جوانها میافزاید: فرمان فرهنگ ازدواج جوانان نه در دست دولت است و نه رسانه؛ بلكه در دست خانوادهها و مردم است.وی با تاكید بر اهمیت نقش و وظایف دولت در این مسیر ادامه میدهد: موضوع ازدواج در جامعه مثل اتوبوسی است كه وقتی به آن نگاه میكنیم، شاهدیم كه اساتید، مجتهدان، نخبگان و هنرمندان در آن نشستهاند اما فرمان این اتوبوس در دست كمسوادترین و كماطلاعترین افراد قرار گرفته است؛ بنابراین باید جایگاه اینگونه افراد را از گروههای مرجعی كه فرصت تاثیرگذاری بر فرهنگ ازدواج را یافتهاند، تغییر دهیم.
مرادی با انتقاد از نقش جدی تلویزیون و برخی فیلمهای سینمایی در تخریب فرهنگ ازدواج میگوید: فیلمی مثل توفیق اجباری میخواست جشن طلاق را باب كند كه البته موفق نشد. اما مردم میگویند كه طلاق زیاد شده است و پاسخهای پیش فرض در دستان آنها میچرخد؛ مثلا اینكه ازدواج یك امر اقتصادی است و گواه آن، اینكه برنامهای مثل پایش هم به این موضوع میپردازد. در صورتی كه موضوع ازدواج یك مسئله كاملا فرهنگی است.
وی ادامه میدهد: زمان جنگ، شرایط اقتصادی ما خیلی بد بود اما در همان شرایط هم ازدواجها ساده برگزار میشد. در حالی كه در شرایط امروز بسیاری از فرزندان افراد متمول هم ازدواج نكردهاند. از طرفی زندگی خانوادههایی كه بیشتر به سراغ تفاخر میروند بیشتر آسیب میبیند.مرادی در ارتباط با دلیل دشوار شدن ازدواج اینگونه نظر میدهد: سلیقههای ما تغییر كرده و دلیل آن تغییر باورهاست. باورهای ما هم به دلیل تغییرات اجتماعی و فرهنگی تغییر كرده است.
ما همه دچار این توهم شدهایم كه خانوادهای سلطنتی هستیم. انتظاراتمان منطقی نیست و فكر میكنیم، داشتن امكانات بیشتر امتیاز و آبرو محسوب میشود و برای ما نوعی پیشرفت به حساب میآید.
این استاد حوزه و دانشگاه همچنین با تاكید بر اینكه ما نیازمند یك سبك زندگی ایرانی هستیم، میافزاید: ما یك جشن ساده به عنوان عروسی را در سنت خودمان داریم؛ اما الان این مراسم علاوه بر این جشن به جشنهای دیگری چون بله برون و حنابندان و دیگر جشنها افزایش پیدا كرده است.
مرادی ریشه تفاخر برای برگزاری مجالس تشریفاتی را «حماقت» عنوان كرد و ادامه میدهد: وقتی در درون خودمان احساس ارزشمند بودن نمیكنیم به منوهای تجملاتی متوسل میشویم. باید عقد سادهای با شام سادهای در فضایی خردمندانه بگیریم و تمام. جوانان به این شرایط راضی هستند اما والدین كمك نمیكنند و در نهایت والدین به افزایش مخارج عروسی دامن میزنند. به نظرم، چون پدر و مادرها در دوران سخت اقتصادی ازدواج كردهاند و مراسمشان آنطور كه خواستهاند، نبوده، این موضوع به نقطه ضعفی برای آنان تبدیل شده كه میخواهند آن را در مورد فرزندانشان جبران كنند.
وی بر ترویج صله رحم و تكریم زن در جامعه تاكید میكند و میگوید: مجالس عروسی و ترحیم مجالسی هستند كه تمام خانوادهها همدیگر را میبینند و چون ممكن است بعد از آن تا مدتی طولانی همدیگر را نبینند، این مجلس به اندازه تمام زندگیشان اهمیت پیدا میكند. بنابراین مراسم ازدواج به یك پروژه تبدیل میشود. پروژهای كه در آن تسلط خانوادهها باید به هر نحو نشان داده شود.
مرادی توضیح میدهد: پیش از انقلاب اسلامی واژهای با عنوان «دهاتی» برای تقبیح چیزهایی كه به مذاق خوش نمیآمد مرسوم بود كه خوشبختانه پس از انقلاب اسلامی كه ارزشمدارانه بود، مورد استفاده قرار نگرفت. الان باید روی واژهای توافق كنیم تا برخی رفتارها را در جامعه تقبیح كنیم. مثلا اگر خانوادهای مجالس تجملاتی برای ازدواج میگیرند در زبان مردم بچرخد كه این عروسی «غربتی»هاست. در شهر چشم و هم چشمی خیلی زیاد شده و ما باید این را تقبیح كنیم. مقایسه مدام شرایط، دونشأن یك انسان كریم است اما ما این كار را میكنیم چون برداشتهای نادرستی از عدالت داریم.
وی عمده مشكلات زوجهای جوان را كه منجر به افزایش طلاق شده است، متعلق به مرحله پیش از انتخاب همسر میداند و میگوید: جامعه ما شعار ازدواج آسان را خوب متوجه نشده است. منظور این است كه باید جشن ازدواج را ساده گرفت نه موضوع انتخاب همسر را. قبل از ازدواج باید مشورت كرد، تحقیق كرد و بعد از انتخاب باید اطمینان داشت.
رئیس سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران با اشاره به آمار طلاق در شهرهای مختلف كشور میگوید: هر چقدر خانوادهها كوچكتر شدهاند، قبح طلاق كمتر شده است. در برخی استانها مثل سیستانوبلوچستان، چهارمحال و بختیاری و ایلام، چون ساخت اجتماع به نحوی است كه قوم و عشیره قدرت دارند، حضور ریش سفیدان به تحكیم خانواده كمك بیشتری كرده و زمینههای بروز اختلافات در خانوادهها كمتر شده است.
ویدیو مرتبط :
ایده های جالب عروسی |تشریفات عروسی |پذیرایی و تشریفات (کارت دعوت عروسی دست نویس)
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
جشن عروسی با ۲ کشته ، عزا شد
چاقوکشی کینه جویانه ، یک جشن عروسی را در جنوب کشور به خون کشید و دو مهمان در آستانه عید نوروز روانه گورستان شدند.
افسران کلانتری ۱۴ بندرعباس وقتی از چاقوکشی در یک جشن عروسی باخبر شدند بی درنگ به محله «نخل ناخدا» رفتند.
در آن بین «محسن» ۲۱ ساله و «مهدی» ۱۶ ساله که کاردآجین شده بودند با وجود تلاش پزشکان و پرستاران بیمارستان شهید «محمدی» تسلیم مرگ شدند و داغی سنگین بر دل خانواده های آنان و همچنین عروس و داماد ماند.
به دنبال این جنایت ، پلیس آگاهی و بازپرس جاوید امانی - کشیک امور جنایی دادسرای بندرعباس - نیز به نقطه مورد نظر رفتند و رسیدگی به پرونده را در دستور کار خود قرار دادند.
این مقام قضایی پس از تحقیق مقدماتی دستور داد جنازه ها به پزشکی قانونی فرستاده شود.
سپس تمامی مهمانان جشن خونبار به بازجویی فراخوانده شدند و مشخص شد جوانی به نام «علی» جزئیات ماجرا را می داند.
این پسر که شاهد جنایت بود گفت : ۲۰ دقیقه بامداد بود و کنار دوستان و آشنایان در مراسم بودم که چشمم به «محسن» افتاد.او به طرف «مهدی» رفت و پس از صحبت درگوشی ، دستش را کشید و به بیرون از خانه برد.
«علی» ادامه داد : من که از اختلاف کهنه آنان باخبر بودم می ترسیدم کینه «محسن» ، «مهدی» را از پا در بیاورد.
به همین خاطر با ترس و لرز به دنبالشان به راه افتادم اما پیش از آن که بتوانم میانجیگری کنم «محسن» با چاقو قلب «مهدی» را نشانه گرفت و پا به فرار گذاشت.
وی اضافه کرد : تا خواستم به داد «مهدی» برسم با سختی به طرف «محسن» دوید و با او گلاویز شد.«مهدی» هم با چاقو چند ضربه به «محسن» زد و هر دو به روی زمین افتادند و ....
تحقیق جامع تر کارآگاهان درباره این پرونده و حرف های شاهد جنایت در شرایطی ادامه دارد که صحنه درگیری بازسازی شده است.