اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
ترامپ؛ دیوانگی های یک میلیاردر
روزنامه شرق در صفحه جهان گزارشی را درباره ظهور پدیدهای همچون «دونالد ترامپ» در انتخابات ریاست جمهوری آمریكا و زیاده روی های وی انتشار داد.
در این گزارش كه در شماره شنبه 28 فروردین 1395 هجری خورشیدی به قلم سمیرا فرخمنش به چاپ رسید، آمده است: آیا مردم آمریكا به دنبال امتحان هیجانات جدید سیاسیاند؟ آیا جامعه آمریكایی رویكردی را كه در زمان انتخاب «باراك اوباما»، رئیسجمهوری این كشور، برگزید كه دوری از افراطگرایی بود، كنار گذاشته؟ آیا پایان تاریخ به آن شكلی كه «فرانسیس فوكویاما» گفته بود برای آمریكا فرارسیده یا او اشتباه میكرد؟
صرفا ظهور پدیدهای مانند «دونالد ترامپ» باعث نشده تا این سؤالات و مشابه آن ایجاد شود، بلكه حمایت قابلتوجه و اقبال بخش زیادی از آمریكاییان موجب شد تا پرسشهای بیشماری در حوزه پردازش و ارزیابی جامعه نوین آمریكایی و جهتگیریهای جدید مردم ایالات متحده در ذهن تحلیلگران، رسانهها و مردم جهان شكل بگیرد؛ پرسشهایی كه پاسخ به آنها مستلزم شناخت از جدیدترین تغییرات اجتماع كنونی آمریكاست؛ اجتماعی كه در سال ٢٠٠٨ قاطعانه به سیاستهای تندروانه «جرج بوش» پسر نه گفت و با آغوش باز پذیرای «تغییر» و وعدههای رئیسجمهور میانهرو آمریكا شد؛ اما امروز مردی كه هیچگونه تجربه بینالمللی ندارد و میخواهد ١١ میلیون نفر را از آمریكا اخراج كند و اظهاراتش، یادآور گفتههای نژادپرستانه سفیدپوستان متحجر آمریكای قدیم است، میان جمهوریخواهان پیشتاز است كه او را گزینه مطلوب ریاستجمهوری كشورشان میدانند!
فریادهای تشویقآمیزی كه در سخنرانیهای ترامپ شنیده میشود، به شخص آقای سرمایهدار برنمیگردد بلكه حمایت از اندیشه افراطگرایانه دونالد ترامپ است كه این روزها مورد تشویق و جانبداری بخشی از آمریكاییان مشتاق قرار میگیرد. اما نكته قابلتأمل اینجاست كه سخنان ترامپ نه منطق اجرائی در خود دارد و نه دربرگیرنده ارزشهای اجتماعی است؛ بهویژه اجتماعی كه آمریكا قصد گستراندن آن را در راستای تثبیت هژمونی جهانی خود دارد. آیا لیبرالیسم موردنظر جامعه كنونی غرب كه كانون خود را غالبا توسط تئوریسینهای آمریكایی بازتولید میكند، همان وعدههایی را میدهد كه ترامپ میدهد؟ آیا آزادی، اجرای حقوقبشر مطلوب غرب، یا برقراری صلح همهجانبه در دهكده جهانی، در میان برنامههای عجیب دونالد ترامپ جایی دارد؟
*ایجاد موج جدید در رودخانه آرام لیبرالهای آمریكایی
رفتارهای ترامپ را عدهای، دیوانگیهای یك میلیاردر لقب میدهند و بعضی دیگر آن را دلقكبازیهای مضحك مردی كه توسط قدرت میلیاردها دلار پول میخواهد مرد اول جهان باشد. بخشی از جامعه جهانی نیز كه افراطگرایی اندیشههای راست را خطری همیشگی برای نظام بینالملل كنونی میدانند، ترامپ را دنبالهرو همین افكار تعریف كرده و تفاوتی میان او و امثال موسولینی نمیبینند. اما كانون قابل توجه همه این جریانات اینجاست كه ترامپ تنها نیست و هرچه هست، مسیر موردعلاقه بخشی از جامعه آمریكایی را هدایت میكند؛ بخشی كه تلفیقی از احساسات نژادپرستانه، تمایل به محافظهكاری مدرن، راستگرایی عریان و پوپولیسم بدقیافهای را دربر گرفته است.
از سوی دیگر، قانون نانوشتهای كل مسیر سیاستهای اجتماعی آمریكایی را در قالب لیبرالیسم تدوین میكند. لیبرالیسم در نگاه بسیاری از تحلیلگران، آن اندیشه مطلوب و جامعهپروری است كه نزدیك به دو قرن آمریكا را تحت سلطه خود دارد. اما ظهور پدیدههایی مانند دونالد ترامپ بهسادگی خلاف این نظر را اثبات میكند و نشان میدهد طیف قابلتوجهی از آمریكاییان بهجای لیبرالیسمی كه ریشه در قوانین آمریكا دارد، محافظهكاری را انتخاب میكنند. گرچه محافظهكاری قدمتی طولانی دارد اما به سبب آنچه تجربه میگوید، آن دسته از سیاستمدارانی كه محافظهكارانه قدم در این مسیر گذاشتند، به موجب استفاده از اصول قدیمیتر در قالبهای مدرن، همیشه نظر طرفداران زیادی را به سمت خود جلب میكنند.
درحالیكه لیبرالیسم رویهای ملایم را پس از نزدیك به دو قرن آزمونوخطا از سر میگذراند، تا اندازه زیادی پخته شده و پاسخ سؤالات را میداند، مفاهیم را تعریف كرده و برای هر معضلی راهحل جهانپسندی دارد. همین امر گویا از نظر عدهای نوعی یكنواختی، رخوت قانونی و سكون را در جامعه آمریكایی پدید آورده و بخشی از آنان را مشتاق هیجانات تازهتر كرده است. ترامپ این موقعیت را شناخت و با استفاده از تكراریشدن رویههای جاافتاده لیبرالیستی، در مسیری مخالف قرار گرفت، موج جدیدی ایجاد كرد و همراهان هیجانطلب خود را همراه این موج بالا و پایین برد. درحالیكه مفاهیمی همچون حقوقبشر، صلح برای همه، دوری از گزینههای نظامی، گفتوگو و همگراییهای منطقهای و جهانی و... دلزدگی اجتماعی را میان بخشی از ساكنان آمریكایشمالی كه سرشار از ادعاهای خشونتطلب و خاص آمریكاییشان هستند ایجاد كرده بود، ترامپ با رؤیایی متفاوت به میدان آمد؛ مردی كه تا پیش از این به برگزاری مسابقات ملكه زیبایی علاقه داشت، ناگهان با شعار بازگرداندن عظمت ازدسترفته آمریكا، مشتهای خود را گره كرد و پرخاشگرانه اخراج مسلمانان و كشیدن دیوار میان مكزیك و آمریكا را وعده داد.
با این سخنرانیها، آنچه كه در مرحله نخست به چالش كشیده میشد، اندیشه لیبرالی بود كه بیدارتر، اما آرامتر از تفكرات خفته محافظهكارانه قرار داشت؛ اندیشهای كه ترامپ از آن بیشترین بهره را گرفت و در جهت مخالف رودخانه آرام لیبرالهای پیر و گفتههای تكراری به شناكردن پرداخت.
*فرصتطلبی ترامپ از نارضایتیها
همین امر باعث تشدید هیجانات سیاسی در میان حامیان ترامپ شد و در چنین شرایطی، طیف مخاطبان در كارزار انتخاباتی تمایل به انتخاب گزینه متمایزتر دارند. آنچه امتحان نشده و جدیدتر به نظر میرسد مطلوب جامعه هدف میشود و مردم تحتتأثیر این امواج بلند آلوده به هیجانات سیاسی، تمایل پیدا میكنند قدرت را به دست آن كسی بسپارند كه «متفاوتتر» عمل میكند. به زبان دیگر حامیان ترامپ همان كسانی هستند كه معتقدند لیبرالیسم یك مدینه فاضله جدید برای آنان در نظر ندارد و هرچه دارد از گذشته باقی مانده و حرف تازهای برای گفتن نیست. در چنین شرایطی اگر یك «دونالد ترامپ» ظاهر شده و از رؤیای آمریكای عظیم گذشته و دوبارهسازی آن سخن بگوید، میتواند بهترین استفاده را از شرایط موجود ببرد.
از سوی دیگر نباید از خاطر برد كه طیف گستردهای از مردم جامعه آمریكایی پایبند به اصول اخلاقی محافظهكارانهای هستند كه اندیشه لیبرالی در تقابل با آنها قرار دارد؛ اصولی همچون سقط جنین یا ازدواج همجنسگرایان كه در قالب قواعد دنیای لیبرال، به سمت عادیسازی پیش میرود، اما همچنان محافظهكاران ارزشگرا، توان پذیرش آن را ندارند. ترامپ یا خود متعلق به این طیف است یا تمایلات آنها را بهخوبی شناخته و انگشت خود را روی كانون تقابل حامیان لیبرالیسم و محافظهكاری آمریكایی فشار میدهد. در این مسیر بیشك این تقابل تشدید شده و طیف قابلتوجهتری به سمت حمایت از مرد اخلاقگرای محافظهكار كه دل در گرو فردای آمریكا دارد، روانه میشوند!
درعینحال، محافظهكاران در آمریكا همیشه مقوله امنیت كشور را بهعنوان نقطهضعف مشترك به لیبرالهای دموكرات نسبت داده و تأمین امنیت را در محور اصلی برنامههای خود قرار میدهند. امنیت در آمریكا كه نسبت مستقیم با جریان قدرت پیدا میكند همیشه دست سیاستگذاران را برای نكوهش جریان سیاسی مقابل باز گذاشته و حامیان زیادی را اطراف خود جمع میكند. دلیل آن نیز روشن است. كشور پهناوری كه قصد برقراری امنیت هژمونیك در جهان را در برنامههای خود دارد، باید در مرحله نخست امنیت همهجانبه خود را تأمین كند.
*قدعلمكردن طبقه متوسط آمریكایی
نمیتوان استفاده از پوپولیسم انتخاباتی را تنها متعلق به دونالد ترامپ دانست. اما آنچه كه این بهرهكشی را درباره او متمایز با «برنی سندرز» یا حتی «تد كروز»، جمهوریخواه میكند، درآمیختگی این ابزار با اندیشه راستگرایانه است. به عبارت سادهتر، آنچه كه ترامپ را با وجود افراط در وعدههای غیرعقلانی، موفق به جلب آرای بخشی از آمریكاییان كرد، استفاده او از این تكنیك بود كه میان خواستههای موجود، اختلافبرانگیزترین آنها را انتخاب كند. اكنون طبقه متوسط آمریكا درحالحاضر كه از لحاظ اقتصادی در شرایط پایینتری نسبت به گذشته قرار دارد، كانون هدف ترامپ قرار گرفت. این طبقه هم گلایههای مالی دارد و هم شرایط اجتماعی امروز آمریكا را دلیل وضعیت خویش میبیند؛ بنابراین خواهان تغییر جلوه عمومی آمریكا و بازگشت دورهای جدید از آمریكای پرقدرت است.
از نگاه این قشر عامل مشكلات كنونی آمریكا در درجه نخست «بیگانگان» هستند؛ مسلمانانی كه ترامپ وعده اخراج آنان را داد یا مكزیكیها و همسایگانی كه نباید پس از این اجازه ورود به خاك كشور را داشته باشند. همچنین باید تعرفه ٤٥ درصدی برای واردات كالای چینی تعیین كرد تا این كشور نیز نتواند اقتصاد خود را در آمریكا بازسازی كند.
پس ترامپ، نماینده طبقه متوسطی شده كه آمریكای امروز را نمیخواهد. نگران امنیت خود و امیدی است كه روبه زوال است؛ طبقهای كه آشكارا در برابر دولت ایستاده و تقابل با سیاستهای مركزی را میخواهد. به نظر این طبقه، اسلامهراسی، مخالفت با رابطههای اقتصادی با كشورهای آسیایی، مقابله با ایران و تأكید بر «اصالت خاص آمریكایی» میتواند راهگشای مشكلات امروز آمریكا باشد. پس حضور و ظهور فردی مانند ترامپ نمیتواند بهیكباره اتفاق بیفتد.
درعینحال كه پوپولیسم ابزاری ویژه ایام انتخابات است، شخصی مانند ترامپ نیز بهخوبی میتواند از آن استفاده ببرد. ترامپ برنامه كاهش مالیات به خانوادههایی با درآمد پایین را مطرح میكند درعینحال كه وعده برقراری عدالت اجتماعی را نیز میدهد و به كانون خانواده در سخنرانیهای خود بهای زیادی میدهد، راستگرایی افراطی را در اندیشههای محافظهكارانه خود درمیآمیزد و تركیبی از پوپولیسم ضددولت را میپروراند كه طیف پرشور آمریكایی را به وجد میآورد. درعینحال دولت آمریكا در ساختار مشخصی قرار دارد و بوروكراسی معینی را در این ساختار تدوین كرده است. در چنین حالتی وجود شخصی مانند ترامپ و شور سیاسی - اجتماعیای كه ایجاد كرده، نظم موجود در این ساختار را بر هم میزند و تقابل میان حامیان ترامپ و دولت بیشتر میشود.
به زبان دیگر ترامپ و اندیشههای او موجب ایجاد شكافی میان مردم راستگرای آمریكا و دولت ساختارگرای كنونی شده و روند هیجانسازی توده مردم را شخصا كنترل میكند. نظمی كه سالهاست در دولت بوروكراتیك آمریكا نهادینه شده، توسط افرادی مانند ترامپ بهراحتی درهم میشكند و مشتاقان این هنجارشكنی با فریادها و تشویقها از این ساختارشكنی جدید به وجد میآیند.
پس پوپولیسم عوامفریبانهای كه به اندیشه راست مجهز شده باشد، قابلیت پیشبرد چنین سازوكارهایی را بهخوبی داراست. ترامپ بهعنوان نماینده جمهوریخواه این جریان، بهدرستی از خشم درونی و نقاط ضعف و خواستههای چندینساله طبقه متوسط شهری آمریكا استفاده و چارچوبی از اهداف مشخص را برای این قشر كه هدف خاصی ندارند، تعیین كرد.
*تشنگان اتوپیای آمریكایی
با توجه به اینكه اوباما در هشتسال گذشته توجه ویژهای به اقلیت آمریكایی ابراز كرد، نباید انتظار گرایش این بخش از جامعه را به سمت ترامپ داشت. این اقلیت شامل زنان، رنگینپوستان، مهاجران، مسلمانان و دیگر اقلیتهای مذهبی، همجنسگرایان و... بودند. اوباما و كاندیداهای دموكرات براساس تكیه بر آموزههای لیبرالی خود، در تمامی این حوزهها تا حد زیادی موفق به جلب آرای این قشر شدند. پس ترامپ بهخوبی فهمیده كه نباید انتظار همراهی از اقلیتها داشت. در نتیجه باید به سراغ طیف مقابل آنها رفت؛ یعنی بخشهایی از جامعه كه در نقطه مقابل قرار داشتند و درعینحال كه خود جزء این اقلیتها نبودند، از توجه به این قشر نیز رضایت نداشتند. در جنجالهای اخیر انتخاباتی آمریكا، این ناراضیان كه راهبر واقعی خود را در وجود ترامپ میدیدند، از رخوت چندینساله بیدار شده و بهدنبال وعدههای او به راه افتادند.
جدا از فضای حاكم بر جامعه شهری كه همراه ماجراجوییهای انتخاباتی ترامپ شدهاند، ویژگیهای فردی او نیز در این همراهی تأثیرگذار بود. چراكه اقناع افكار این توده آرمانگرا كه گریزان از وضعیت حاضر و دنبال رسیدن به یك اتوپیای آمریكایی بودند، توسط فردی انجام میشود كه خصلتهای این قشر را بشناسد. او جامعه مخاطب خود را به وسیله تیم قوی رسانهایاش تشخیص داد و با بیباكی غیرمحترمانهای علیه دولت، این طیف را به سمت خود كشاند؛ طیفی كه سیاهپوستان را غیرخودی میبینند و آمریكا را متعلق به خود، مسلمانان را عامل مشكلات معرفی میكنند و آمریكای گذشته را باابهتتر از امروز میبینند. در چنین گفتمانی، ظهور فردی كه از سخنان نژادپرستانهاش عذرخواهی نمیكند و از اینكه گفته بیگانگان نباید در این كشور زندگی كنند، شرمی ندارد، به اعتراض مخالفان اهمیتی نداده و حتی با افزایش گلایهها، به تندرویهای خود اضافه میكند، به التهاب ماجرا میافزاید.
ترامپ لیدر موقت مردمی شد كه در تصور پیروی از پدران اصیل خود هستند. این دسته در رؤیای خود بازماندگان نسلی هستند كه قانون اساسی آمریكا را نگاشته و در نخستین جمله آن We the people را نوشتند؛ جملهای كه این روزها خالكوبی آن روی بازوهای طرفداران ترامپ دیده میشود؛ نسلی كه آمریكا را مانند پدران خود، سرزمین سفیدپوستان میدانند و سرگردان بهدنبال كسی میگردند كه ناامیدی كنونی را به شكوه آمریكایی بدل كند. این همان اتفاقی است كه «ساموئل هانتینگتون»، نظریهپرداز جنگ تمدنها، سالهای پیش از آن سخن گفته و نگرانی خود را از تغییرات هویتی آمریكا ابراز كرده بود؛ تغییراتی كه باعث میشود آمریكاییان به هویتهای مقابل هم بدل شوند و سر ناسازگاری با یكدیگر پیدا كنند.
نكته اینجاست كه تیم رسانهای و استراتژیست ترامپ این نكته را بهدرستی دریافته و جملات قصار (Punch Line) او را براساس همین مفاهیم و رویكردها طراحی میكند. برهمیناساس ترامپ به ناجی هویت سفیدپوستان اصیلی مبدل میشود كه سالهاست نادیده گرفته شدهاند كه البته نادیدهگرفتن آنها به معنای دیدهشدن بقیه اقوام و اقلیتهاست.
اینكه نهایتا دونالد ترامپ، شخصی كه بیش از ٤٠٠ شركت تجاری به نامش در آمریكا ثبت شده، رئیسجمهوری ایالات متحده شود، با توجه به عوامل متعدد، امر محتملی به نظر نمیرسد. اما فارغ از نتیجه انتخابات، واكنشی كه جمعیت متوسط اجتماع آمریكایی به این شخص نشان دادند، قابلتوجه بود. درعینحال كه انتخاب ترامپ با تمامی ویژگیهایش بهعنوان كاندیدای جمهوریخواهان در انتخابات ٢٠١٦، نشان از شكست این حزب در معرفی یك چهره مناسب نیز دارد؛ چهره معقولی كه سخن از برنامههای غیرعملی و كارشناسینشده نزده و با وجود گرایشهای محافظهكارانه، رفتارهای افراطگونه خود را زبانزد رسانههای جهانی نكند. بههمیندلیل خطر افرادی مانند ترامپ همیشه وجود دارد؛ ترامپهایی كه میتوانند با توسل به تمایلات راست، احساسات نژادی بخش عظیمی را تحریك كرده و با وعده برقراری امنیت و هدیه یك سرزمین یكپارچه و قدرتمند، جماعتی را با خود همراه كنند. به همین دلیل است كه میتوان نظریه فرانسیس فوكویاما را مبنیبر نفوذ همهجانبه لیبرالدموكراسی در تمامی لایههای اجتماعی آمریكا، كاملا درست ندانست و آن را، تنها در صورت مقابله قاطعانه با راستگرایی نوظهور آمریكا و اروپا، قابلتحقق تلقی كرد.
ویدیو مرتبط :
ترامپ
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
جدال پاپ با میلیاردر نیویورکی ؛حکم ارتداد ترامپ
درگیر شدن دونالد ترامپ دیگر یک موضوع عجیب نیست. او اهل درگیری است و جنگ لفظی با دیگران برای وی یک رویه است. این بار اما او با رهبر کاتولیکهای جهان درگیر شده است. جنگی لفظی که بین پاپ و غول املاک و مستغلات آمریکا راه افتاده است. پاپ غیرمستقیم او را متهم کرده که یک مسیحی اصیل نیست و ترامپ نیز گفته زیر سوال بردن ایمان من یک رسوایی خفتآور است. به گزارش سیانان، روز پنجشنبه پاپ فرانسیس، رهبر کاتولیکهای جهان گفت: اگر دونالد ترامپ گفته که دیوار بین آمریکا و مکزیک خواهد کشید، او مسیحی نیست. پاپ فرانسیس که به تازگی از سفر مکزیک به رم بازگشته تاکید کرد برای بحران انسانی که در مرزهای جنوبی آمریکا به وجود آمده نباید بیتفاوت بود، برای همین وی از کاتولیکهای آمریکا خواسته به کسی که اظهار نظر کرده است «باید بین آمریکا و مکزیک دیوار کشید»، رای ندهند. او گفت: کسی که تنها به دیوارکشی فکر میکند، هر جا که میخواهد باشد، پلی نسازد، او مسیحی نیست. در حالی که به نظر میرسید ترامپ در برخورد با پاپ با احتیاط برخورد کند، بلافاصله پاسخ رهبر کاتولیکهای جهان را داد و گفت: اینگونه اظهارنظر کردن ننگ است. او افزود: هیچ رهبری، بهویژه رهبر دینی حق ندارد ایمان کسی را زیر سوال ببرد.
ترامپ در بیانیهای که به همین مناسبت منتشر کرده، گفته است: دولتمردان مکزیک، جایی که پاپ 5 روز در آن به سر برده، اظهارات سخیفی را در مورد من به پاپ گفتهاند. او در بیانیه خود پای داعش را هم وسط کشیده و افزوده است: اگر واتیکان از سوی داعش مورد حمله قرار بگیرد و همگان هم میدانند که داعش چقدر خطرناک است، در آن لحظه این پاپ فرانسیس است که دست به دعا میبرد و میگوید ای کاش دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا میشد.
البته بیانیه تند و تیز ترامپ در داخل آمریکا با واکنش منفی مواجه شد، از اینرو وی در اواخر روز پنجشنبه با ملایم کردن لحن خود گفت: من دوست ندارم با پاپ وارد جنگ شوم. او افزود: من او را دوست دارم و به لحاظ شخصیتی فردی برجسته است. او به خبرنگاران گفت: رسانهها حرفهای پاپ را تندتر کرده بودند و من یقین دارم که وی از سوی مقامات مکزیکی گمراه شده است. ترامپ البته در پایان سخنان خود با خبرنگاران تاکید کرد که پاپ در واتیکان خود را در یک دیوار بزرگ محصور کرده است. اما یکی از کشیشهای کاتولیک در پاسخ به ترامپ میگوید که این دیوار بزرگ یک در بسیار بزرگ هم برای ورود دارد.
کشمکش اخیر، درگیری بین دو فردی است که رک هستند و از گفتن آنچه در ذهنشان میگذرد ابایی ندارند. پیش از اینکه پاپ به مکزیک سفر کند، ترامپ با هشدار به وی گفته بود پاپ نمیداند به چه جای خطرناکی سفر کرده است. جنگ بین ترامپ با پاپ تنها به او محدود نمیشود. «دان سالیوان» مسوول رسانهای کمپین تبلیغاتی دونالد ترامپ نیز پاپ را از اظهارنظرهای منتقدانه بینصیب نگذاشت و در توییتی نوشت: گفتههای پاپ ریاکارانه است، او خود در جایی زندگی میکند که دور تا دور آن با دیواری بلند پوشیده شده است.
برخی میگویند اظهارنظر پاپ علیه ترامپ یک هدیه بزرگ برای مخالفان جمهوریخواه وی به حساب میآید. البته این دیدگاه وجود دارد که پاپ بسیار عقاید لیبرالی دارد. این موضوع میتواند محافظهکاران را به ترامپ نزدیک کند. براساس یک نظرسنجی پاپ در بین دموکراتها طرفدار بیشتری دارد. ادعا شده که پاپ ممکن است ترامپ را به خوبی نشناسد و برای همین اظهارنظر تندی کرده است، اما کشیش فدریکو لومباردی در واتیکان میگوید: پاپ ترامپ را به خوبی میشناسد. شاید او نتواند همه بیانیههای وی را دنبال کند اما ترامپ و عقاید وی را میشناسد.
ترامپ در یکی از اظهارنظرهای اولیه خود به طرفدارانش قول داد اگر رئیسجمهور آمریکا شود در لب مرز با مکزیک دیواری با هزینه 8 میلیارد دلاری خواهد ساخت تا کار برای قاچاق مکزیکیها سختتر شود. او گفته بود مکزیکیها یک مشت قاچاقچی و متجاوز به زنان آمریکایی هستند که پای خود را به آمریکا گذاشتهاند. این در حالی است که وی چندی بعد در گفتوگو با سیانان کمی اظهارات خود را تعدیل کرد و گفت، منظور وی مکزیکیهایی بوده است که بهطور قاچاقی وارد آمریکا شدهاند.
ترامپ پیش از ترک مکزیک از سوی پاپ خطاب به او گفته بود که یک فرد بسیار سیاسی است و مراسمی که در نزدیکی مرزهای مکزیک با آمریکا برگزار کرد نشان میدهد وی از سوی حکومت مکزیک به گروگان گرفته شده است. اما پاپ این موضوع را یک اتهام خواند و گفت: خدا را شاکرم که من یک فرد سیاسی هستم، زیرا ارسطو در تعریف انسان گفته یک حیوان سیاستمدار. دست کم این است که من انسانم. گفتی من گروگان بودم ایرادی ندارد، قضاوت این گفته را به تو و مردم میسپارم.
کاخ سفید وارد میشود
زمانی که از جاش ارنست، سخنگوی کاخ سفید در مورد پاپ پرسیده میشود، وی میگوید: در صبحانهای که پاپ با باراک اوباما داشت، رئیسجمهوری آمریکا به پاپ گفت که ایمانش موجب شد در انتخابات پیروز شود. پرزیدنت به پاپ تاکید کرد که ایمان شخصی وی به مسیحیت، ارزشهای وی را شکل بخشیدهاند. پاپ روز چهارشنبه در یک شهر مرزی و پشت فنسهای مرز آمریکا یک مراسم مذهبی برگزار کرد و گفت: کوچ هزاران نفر از آمریکای لاتین یک تراژدی و بحران انسانی است.
اخبار بین الملل - دنیای اقتصاد