اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
تجربه ای از یک کلکسیونر موفق ایرانی؛پادشاه ایرانی قوطی کبریت+عکس کلکسیون
اولین تبلیغ بانک ملی، طولانیترین و کوچکترین کبریت جهان، اولین کبریت ایران، کبریتهای بازیهایالمپیک 1972 مونیخ، هفتمین دوره بازیهای آسیایی، مشاهیر ایران، علائم راهنمایی و رانندگی، مکانهای دیدنی ایران، بازیکنان تیم فوتبال آلمان غربی، تبلیغ سرشماری سال 1355 و نمونههای دیگری از این دست، تنها بخشی از مجموعه دیدنی برچسبهای قوطی کبریت است.
اینقدر به جمع کردن قوطی کبریت علاقه پیدا کرده بودم که همیشه در جیبم چند قوطی کبریت پر میگذاشتم. وقتی در خیابان یک نفر را میدیدم که قوطی کبریتی دارد که من ندارم یکی از کبریتهای نوام را با او عوض میکردم.
به گزارش خبرنگار «تابناک» اجتماعی، کلکسیون ها از هر نوعی که باشند، دارای جذابیت های کم نظیر است.
سایت گروه مجلات همشهری گزارش داد: نشریه «دانستنیها»ی در شماره 18 در بخش «یک تجریه» گزارشی خواندنی از یک کلکسیونر کبریت دارد. مجموعهدار ایرانی با گردآوری 25هزار کبریت، یک کلکسیون نفیس فراهم کرده است
محمد امینجعفری در ابتدای گزارش خود می نویسد: ساعت 3:30 نیمه شب به وقت کاناداست. تقریبا همه خوابند. در تاریکی این موقع شب ونکوور چراغ یک اتاق روشن است. پیرمرد 70 سالهای که به همراه نوهاش مشغول تماشای بازی پرسپولیس- استقلال هستند؛ دربی شصتو نهم. پیرمرد از بچگی هوادار متعصب پرسپولیس بوده است و همین الان هم با شور و شوق برای استقلالیها کری میخواند. حتما باید چنین شور و شوقی در وجودت باشد تا بتوانی بزرگترین مجموعه قوطی کبریتهای ایران را جمعآوری کنی. کلکسیونهای تمبر، سکه و پول برای ما اسمهای آشنایی دارند ولی آیا تا به حال از کلکسیون قوطی کبریت چیزی شنیدهاید؟
حسین روانپور متولد 1320 در تهران صاحب یکی از کمنظیرترین مجموعهها در کشور است. میگویند از هر درخت بزرگ تا یک میلیون چوب کبریت ساخته میشود اما با یک چوبکبریت میتوان چند میلیون درخت را آتش زد. اما شاید هم بشود آن کبریتها را جمعآوری کرد و صاحب بزرگترین کلکسیون چوب کبریت در ایران و یکی از بزرگترینها در جهان شد. البته باید حوصله و تحمل زیادی داشته باشی تا بتوانی 25000 قوطی کبریت را با حوصله و طی تقریبا 40، 50 سال جمعآوری کنی. برای مصاحبه با صاحب این مجموعه دیدنی به کافیشاپی در کرج رفتیم. آقای روانپور، صاحب اصلی مجموعه، برای دیدن فرزندش چند ماهی است که در کانادا بهسر میبرد و مجموعه او در کافیشاپ خواهرزادههایش در معرض دید قرار گرفته است. محسن و مجتبی محمدیان که از دایی خودشان بهعنوان یک رفیق یاد میکنند؛ درباره بزرگترین مجموعه چوبکبریت نکتههای جالبی میگویند.
اولین تبلیغ بانک ملی، طولانیترین و کوچکترین کبریت جهان، اولین کبریت ایران، کبریتهای بازیهای المپیک 1972 مونیخ، هفتمین دوره بازیهای آسیایی، مشاهیر ایران، علائم راهنمایی و رانندگی، مکانهای دیدنی ایران، بازیکنان تیم فوتبال آلمان غربی، تبلیغ سرشماری سال 1355 و نمونههای دیگری از این دست، تنها بخشی از مجموعه دیدنی برچسبهای قوطی کبریت است. بزرگترین قوطی کبریت کبریتی است سوئدی به قطع 22×5/6 سانتیمتر با نقش و نگار شکارچیان و سگهای شکاری که در این مجموعه خودنمایی میکند. در کنار آن کوچکترین قوطی کبریت جهان با اندازه 2×3 سانتیمتر وجود دارد. به گفته محسن محمدیان کوچکترین کبریت جهان اولین بار در ایران تولید شده است و بعد به کشورهای دیگر هم راه یافته است.
خاطرات کبریتی
«سال 1367 در برنامه دیدنیها که یکشنبه شبها پخش میشد؛ مجموعه من نشان داده شد. فردای آن روز وقتی در تاکسی نشسته بودم، دو نفر پشت سرم نشسته بودند. یکی از آن دو به دیگری گفت: «دیشب اون دیوونه ههرو دیدی کبریت جمع میکرد؟» من هم رویم را برگرداندم و گفتم: «اون دیوونه منم.»
«حدود 40 سال پیش در یکی از روستاهای اراک تدریس میکردم. روزی برای خرید به بازار رفتم. پشت ویترین یک مغازه یک قوطی کبریت کهنه دیدم که جایش در مجموعهام واقعا خالی بود. وقتی از مغازهدار، آن کبریت را خواستم به من گفت این کبریت گوگردهایش نم کشیده و خراب شده است. به دردت نمیخورد و یک قوطی کبریت نو به جای آن به من داد. از من هم اصرار که من دقیقا همان کبریت را میخواهم، از او هم انکار که این کبریت کهنه است آن را به تو نمیدهم. بالاخره پیرمرد فروشنده از کوره دررفت و قوطی کبریت را بیرون مغازه پرتاب کرد و گفت برو برشدار. من هم وقتی قوطی کبریت را برداشتم. برگشتم پول آن را روی میز گذاشتم و گفتم هر چقدر که میشود، بردار. او هم گفت پسرم پولت را بردار و برو این کبریت به درد من نمیخورد.» این قوطی کبریت که کبریت ژاله ساخت 1325 همدان بود؛ بهزعم روانپور از باارزشترین اعضای مجموعهاش است.
«اینقدر به جمع کردن قوطی کبریت علاقه پیدا کرده بودم که همیشه در جیبم چند قوطی کبریت پر میگذاشتم. وقتی در خیابان یک نفر را میدیدم که قوطی کبریتی دارد که من ندارم یکی از کبریتهای نوام را با او عوض میکردم.»
روزی روزگاری کبریت
«بشر اولیه آتش را به وسیله اصطکاک بین دو جسم به وجود میآورد. جان والکر انگلیسی برای اولین بار کبریت اصطکاکی را در سال 1827 تولید کرد. از همان کبریتهایی که کابویها در فیلم های وسترن با کشیدن آن به کف کفششان روشنش میکردند. در سال 1831 شارل سوریای فرانسوی از فسفر سفیدی که از تبخیر ادرار انسان به دست آمده بود؛ کبریت فسفری را تولید کرد که البته بهراحتی مشتعل میشد و بسیار خطرناک به نظر میرسید. اما کبریتهای بیخطر امروزی را اولین بار یک سوئدی به نام لوند اشترام اختراع کرد که از گوگرد درست میشدند. سر اینکه اولین بار دقیقا قوطی کبریتهای مرسوم در چه کشوری ساخته شد دعوای حسابیای برپاست ولی طبق شواهد موجود این اتفاق اولین بار در انگلستان و توسط شخصی بهنام جان والکر انگلیسی افتاد.» این بخشی از تاریخ کبریت از زبان مجموعهدار بزرگ است.
مظنه چنده؟!...
«روی مجموعهای اینچنینی هم مانند یک مدال المپیک معمولا قیمتی نمیشود گذاشت ولی قبل از انقلاب یک نفر حاضر شده بود آن را که البته هنوز به کاملی امروزش هم نبود 500 هزار تومان آن موقع، از داییام بخرد.» این را مجتبی محمدیان خواهرزاده کوچکتر حسین روانپور میگوید. خود جناب روانپور هم طی تماس تلفنیای که با ایشان داشتیم گفت: «چند بار از کشور انگلیس با من تماس گرفتند تا مجموعهام را در فهرست کلکسیونداران جهان ثبت کنم اما به علت مشغله زیاد هنوز فرصت این کار را پیدا نکردهام.» اولین تمبر جهان مربوط به تمبر موری تیوس میشود. 12 سال قبل از آن برچسب موری تیوس توسط جان والکر انگلیسی روی برچسب قوطی کبریت چسبانده شده بود و شهرت جهانی آن را باعث شد. «برای محافظت از این کبریتهای باارزش، این کافیشاپ را به سیستمهای امنیتی مجهز کردیم.» این جوابی بود که در مقابل سوال «برای امنیت این قوطی کبریتها چه کار کردهاید؟» یکی از صاحبان کافیشاپ داد.
شیش تاییها!
اگرچه تیم حسین روانپور در دقایق آخر شهرآورد بازی را واگذار کرد اما پیرمرد خودش را از تک و تا نمیاندازد و شعار شیش تاییها را سر میدهد.بالاخره معلوماست که برای جمعکردن چنین مجموعهای آدم باید خیلی هیجان و انرژی داشته باشد و آقای روانپور به عنوان یک پرسپولیسی 70 ساله این ذوق و انرژی را دارد./تابناک
ویدیو مرتبط :
نخبه ایرانی که از آمریکا برگشت/تکنیک مدیر موفق ایرانی
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
با دختران موفق ایرانی موفق کانادا آشنا شوید+عکس
در این مقاله با دختران موفق ایرانی در کشور کانادا آشنا می شویم.
ندا درخشان Neda Derakhshan
ندا متولد ایران است و در ۱۳ سالگی به همراه والدین و ۳ برادر کوچکترش به کانادا آمده. خانواده ی آن ها پس از حدود یک سال زندگی در تورنتو به دلیل شغل پدر به کالگری مهاجرت کرد. ندا در کالگری به دبیرستان رفت و در همان جا به کالج رفت و پس از دریافت فوق دیپلم مدیریت بیزینس، در حل حاضر در نهادی مالی کار می کند. ندا دوست دارند در آینده ی نزدیک سالنی زیبایی افتتاح کند. او علاقمند به رقص، انواع موسیقی، شنا، اسب سواری، وقت گذرانی با خانواده و دوستان و بخصوص مسافرت است.بهترین جایی که تابحال رفته است: کوبا چون دارای بیشترین زیبایی طبیعی است و علاوه بر آن فرهنگ، صداقت، دلخوشی مردم، رقص، غذا، زبان و فضای کلی بینظیرند.سن: ۲۵ سال قد: ۱۷۳ سانتیمتر
به همراه معرفی شش کاندیدای ایرانی دختر شایسته کانادا ۲۰۰۹
آن کدام رویداد است که سالیانه نزدیک به ۱۰ میلیون نفر از سراسر دنیا پای تلویزیون هایشان به تماشای آن می نشینند و خبرش تمام دنیا را پر می کند؟ نه منظورمان مراسم اختتامیه المپیک یا فینال جام جهانی فوتبال نیست که مراسم انتخاب “دوشیزه ی عالم” یا همان دختر شایسته ی سال است.حدود نیم قرن پیش در کارخانه ی سرگرمی و رویاها، ایالات متحده ی آمریکا، بود که این رسم شروع شد که هر سال دخترانی از سراسر ایالت ها و سپس کل کشور و سپس کل دنیا انتخاب شوند وعنوان “دختران سال” بگیرند.
جالب این جاست که با گذشت بیش از نیم قرن و جنجال های بسیاری که حول این مراسم بوده این مراسم هنوز پابرجا مانده است. طبیعی است که انتخاب دختران بر اساس زیبایی به مذاق بسیاری از فعالان حقوق زن خوش نیاید اما پس از کوران انقلاب جنسی و به قول بعضی ها دوران پست-فمینیسم، این مراسم هنوز پابرجا و محبوب مانده است گرچه دو انشعاب مهم هم داده است و در نتیجه در حال حاضر سه مراسم بین المللی بزرگ برای انتخاب دختر شایسته وجود دارد.
این سه را با تلاش برای ترجمه ی فارسی می توان اینچنین نامید: دختر جهان (Miss World)، دختر عالم (Miss Universe) و دختر زمین (Miss Earth). “دختر عالم” در سال ۱۹۵۱ به این مناسبت تشکیل شد که که یکی از شرکت کنندگان در “دختر جهان” حاضر به پوشیدن مایوی شنا نبود و از رقابت ها کنار گذاشته شد و این جا بود که مراسمی جدید تاسیس شد تا پوشیدن مایو و بیکینی برای شرکت کنندگان در آن اجباری نباشد. “دختر زمین” نیز از اختراعات اوایل قرن بیست و یکم و افزایش نگرانی های محیط زیستی است. برنده ی آن در واقع سفیر محیط زیستی است که در سراسر دنیا سفر می کند و محافظت از محیط زیست را تبلیغ می کند. (نمونه ی چهارمی به نام “دختر بین المللی” (Miss International) نیز هست که بیش از چهل سال سابقه دارد و در سی سال گذشته هر سال در ژاپن برگزار شده است اما به علت بُعد و محبوبیت و شهرت کمتر نمی توان آن را همپای سه رقابت بزرگ تر دانست).
در جهان قرن بیست و یکم تاکید هر سه ی این مراسم های بزرگ بر این است که بر خلاف آن چه به آن معروف هستند تنها به دنبال زیبایی نیستند و دختر شایسته ی سال باید باهوش، باسواد و موقر نیز باشد. دخترهای شایسته تقریبا همیشه تحصیلات دانشگاهی دارند و در ورزش و امور خیریه نیز فعال هستند. در ضمن دخترها پس از انتخاب سفیری بین المللی می شوند که موضوعاتی مثل کنترل بیماری ها، صلح و اطلاع عمومی از بیماری ایدز را تبلیغ و تشویق می کنند. بعضی ها حتی قدم به فعالیت های سیاسی گذاشته اند (و البته بعضی ها هم سر از آگهی های تلویزیونی در می آورند!).» دختران شایسته ی ایرانیعنوان “دختر شایسته” ترجمه ای نیست که مترجمان خوش ذوق برای این مراسم های “خارجی” انتخاب کرده اند! در ایران نیز از سال ۱۳۴۴ (۱۹۶۵) انتخاب “دختر شایسته” باب شد و به سرعت بسیار محبوب گشت. آغاز این مسابقه در ایران از ابتکارات مجله ی “زن روز” وابسته به موسسه مطبوعاتی-انتشاراتی کیهان بود. یکی از نمونه های جالب وقتی بود که در سال ۱۹۷۴، گوگوش به انتخاب مردم به این عنوان گزیده شد. البته این مورد استثنا بود و در سال های دیگر دختر شایسته از میان مردمی که از سراسر ایران داوطلبِ شرکت بودند، انتخاب می شد.میترا منصوری، کارگردان ایرانی مقیم هالیفکسِ کانادا، در دهه ی ۷۰ میلادی در کرمان زندگی می کرده است و با این که آن دوره مربوط به سال های نوجوانی اوست آن را به خوبی به خاطر می آورد.
او می گوید: “از همه ی ایران درخواست می دادند و اول ۵۰، ۶۰ نفر انتخاب می شدند و عکس شان در مجله ی زن روز چاپ می شد و هفته ی بعد از بین آن ها ۲۰ نفر و بعد ۱۶ نفر و بعد ۱۲ نفر و همین طور تا انتخاب نفر اول. آخرین فینالیست ها را در ضمن به اردوی رامسر نیز می بردند. علاوه بر دختر شایسته، دختر هوش و دانایی نیز انتخاب می شد. دختر شایسته از طرف ایران به مسابقات جهانی می رفت”.مراسم دختر شایسته ی ایران تا آخرین سال قبل از انقلاب نیز ادامه داشت. ترانه کی سر آخرین دختر شایسته ی ایرانی بود که در روز ۹ مرداد ۱۳۵۷ (چند ماه قبل از انقلاب) در مراسمی در هتل هیلتون تهران این عنوان را از آن خود کرد.
اما یکی از نکات جالب و در ضمن عجیب اینست که علیرغم حرفی که من از خانم منصوری و هزاران نفر دیگر شنیدم هر چه به تاریخ مسابقات دختر شایسته ی جهان انتخاب می کردم نامی از ایران و ایرانیان نمی دیدم. علت این امر اشتباه حافظه ی این دوستان نبوده است. نگاه به آرشیو قدیمی روزنامه ی کیهان و مجله ی زن نشان می دهد که آن ها هم در آن موقع همین را گزارش کرده بودند. تیتر روی جلد زن روز مورخ ۲۰ مرداد ۱۳۵۴ دختر شایسته ی آن سال را روی جلد دارد و نوشته است: “شهره نیک پور، برنده مسابقات دختر شایسته ایران در حال سفر به مسابقات ملکه زیبایی جهان”.کمی تحقیقات نشان داد که این هم از آن سوتفاهم های مفرح است.
در واقع خانم شهره نیک پور (و چندین نفر از سایر دختران شایسته که “مقام های بین المللی” کسب کردند) به قدری کم سن و سال بودند که در بعضی رقابت های بین المللی برای “دختر نوجوان شایسته ی سال” (Miss Teen International) شرکت کردند و فاتح آن شدند. اهمیت و شهرت این رقابت ها بسیار پایین تر از رقابت های اصلی جهانی بود و ارتباطی با آن ها نداشت. در ضمن این رقابت ها به شکل منظم نبود و دختران شایسته ی ایرانی هر سال به یکی از آن ها فرستاده می شدند و معمولا هم مقام می آوردند.» بعد از انقلاب…با وقوع انقلاب و روی کار آمدن متعاقب جمهوری اسلامی قاعدتا بساط مراسم دختر شایسته جمع شد. از خانم منصوری نظرش را در این باره می پرسم. او می گوید: “خوب وقتی کودک بودم این مراسم برای خیلی جذاب بود ولی الان فکر می کنم شیوه ی امتیاز دادن بسیار بر اساس ویژگی های جنسیتی (سکشوآلیته) است و تفکیک آدم ها به این شکل خوب نیست”. آیا این به این معنی است که ایشان دوست ندارد این رقابت ها دوباره در ایران برگزار شود؟ خانم منصوری می گوید: “خوب اگر در همه ی دنیا هست، در ایران هم باشد بد نیست. اما کل سیستم جهان باید عوض شود تا این ایراد هم از بین برود”.اما بهرحال حضور ایرانی ها در مراسم دختر شایسته پس از انقلاب به عنوان مهاجرین در کشورهای غربی ادامه یافت و در واقع تازه در این هنگام و تحت پوشش کشورهای جدیدشان بود که آن ها موفق شدند به مقام های جهانی در این راه دست پیدا کنند. این روند بخصوص در یکی دو دهه ی گذشته بالا گرفت و دختران ایرانی در اروپای غربی و آمریکای شمالی به مقام های کشوری و جهانی دست پیدا کردند.عجیب نیست که کانادا و تورنتو، مرکز زنده ترین جامعه ی ایرانی خارج از کشور، نقش مهمی در این داستان داشتند و بالاترین مقام در این میان در سال ۲۰۰۳ به نازنین افشین جم رسید که در مراسم “دختر جهان” (Miss World) شرکت کرد و نه تنها در کانادا اول شد که در جهان نیز تا فینال پیش رفت و به مقام دوم رسید.
نازنین پس از آن به فعالی سیاسی و اجتماعی بدل شد و از جمله علیه اعدام دختری در ایران که هم اسم خودش بود (نازنین فاتحی) کارزاری بین المللی به راه انداخت. او در تماس با مینا احدی، فعال مشهور ضداعدام در آلمان، حتی موفق شد از کانادا با نازنین فاتحی نیز ارتباط برقرار کند.پس از نازنین تنها دو سال بعد، در سال ۲۰۰۵، دوباره فردی ایرانی (رامونا امیری) نماینده ی کانادا در مسابقات “دختر جهان” شد. همین پارسال نیز سامانتا تاجیک از ریچموند هیل بود که در مسابقات “دختر عالم” (Miss Universe) در کانادا اول شد.
جالب تر آن که سال پیش سحر بی نیاز و صحرا خوش نوازی از ونکوور نیز در فهرست ۲۰ نفر اول بودند و پائولین رنجبر، دیگر دختر ایرانی از کبک، در رشته ی دیگری اول شد. با این حساب از بین ۲۰ نفر اول این مسابقات در سال قبل ۳ نفر ایرانی بودند، یعنی رقم باورنکردنی ۱۵ درصد! پس می توان گفت ۱۵ درصد دختران زیبای کانادایی، ایرانی الاصل هستند! (در حالی که ایرانیان حدود ۰٫۵ درصد جامعه ی کانادا را تشکیل می دهند).
» مسابقات امسال: باز هم پنج ایرانیحدود دو هفته ی دیگر، ساعت ۸ شب، مراسم انتخاب دختر شایسته سال کانادا برای شرکت در مسابقات جهانی “دختر عالم” (Miss Universe) انتخاب می شود. این بار نیز از بین ۶۰ نفر فینالیست، ۵ نفر ایرانی هستند که از این میان ۳ نفر در ایران به دنیا آمده اند و ۲ نفر متولد کانادا هستند. در ضمن ۲ نفر تورنتویی هستند و ۳ نفر دیگر از کالگری و ونکوور و وودریل (حومه ی مونترال) می آیند.باید ببینیم از بین آن ها چند نفر می تواند به فهرست ۲۰ نفر اول راه پیدا کند و آیا امکان دارد برای دومین سال پیاپی دختر شایسته ی سال در کانادا، ایرانی الاصل باشد؟مراسم دختر شایسته به حق بحث های زیادی را پیش می آورد. آیا انتخاب آدم ها بر اساس ویژگی های زیبایی ظاهری، که به قول خانم منصوری اساسا به “سکشوآلیته” مربوط می شود، و دادن جوایز بین المللی به این سبک کاری شایسته است؟ البته چنانکه گفته شد این مسابقات سعی می کنند تاکید کنند که معیار آن ها فقط زیبایی نیست اما همه می دانند که برندگان این مراسم به عنوان مدل و ملکه ی زیبایی (Beauty Pageant) مشهور می شوند و فعالیت های آن ها برای “صلح” و مسائل اجتماعی اغلب جدی نیست و اگر هم جدی می شود با گذر از مراسم های معمول است (مورد نازنین افشین جم و همچنین دختران شایسته ی سال ۲۰۰۲ که به حکم سنگسار آمنه لاوال، زنی از نیجریه، اعتراض کردند به یاد ماندنی است).بهرحال بحثی “اخلاقی” در مورد این مراسم فرصتی بیشتر می طلبد. به عقیده ی نگارنده، نگاهی واقع گرا و رادیکال حتی اگر بخواهد بنیادهای اخلاقیات جنسی که وجود چنین مراسمی را ممکن می سازد، نقد کند آن را به عنوان بخشی از فرهنگ سرگرمی موجود می پذیرد.
تارا مبین از تورنتو Tara Mobayen
تارا متولد شیراز است و دبیرستان خود را نیز در این شهر به پایان رسیده است و پس از آن به تورنتو مهاجرت کرده است. او از ۱۷ سالگی کار مدلی را شروع کرده است ودر حال حاضر در دانشگاه تورنتو درسِ زیست شناسی انسانی و فیزیک نجومی می خواند. او سابقه کسب مقام در شنا و ریاضیات و نقاشی نیز دارد. از سایر علاق او شعر و رقص و پختن کیک است.بهترین جایی که تابحال رفته است: دوبی. “مفهوم بالا آوردن سطح اقیانوس برای ایجاد جای زندگی از نظر استراتژیک، اقتصادی و طبیعی معقول است. دوبی بندری بدون مالیات و بهشت خرید برای همه چیز از لباس و لوازم آرایش تا ماشین و لوازم برقی است”.سن: ۲۱ سال قد: ۱۷۰ سانتیمتر
طناز آل سفر از ونکوورTannaz Alesafar
طناز متولد تهران است. او دوره ی متوسطه ی خود را در دبیرستان معراج به پایان رساند و سپس به کانادا مسافرت کرد. در حال حاضر در رشته ی ارتباطات و رسانه های عمومی در دانشگاه سیمون فریزر درس می خواند. در آینده نیز می خواهد فوق لیسانس خود را در ارتباطات بگیرد و در صنعت رسانه و سرگرمی مشغول باشد. او علاقه ی بسیاری به ورزش هایی همچون فوتبال و بسکتبال دارد. از سایر علاق او شعر، آشپزی، ورزش و رقاصی است. طناز سابقه ی حرفه ای رقص شکم نیز دارد.بهترین جایی که تابحال رفته است: مونترال. “ساختار شهر و سبک ساختمان ها را دوست دارم”.سن: ۲۴ سال قد: ۱۷۸ سانتیمتر
سارا ساعی از وودریل (حومه ی مونترال) Sarah Saei
سارا متولد کانادا است و ریشه های ایرانی و بلژیکی دارد و خود می گوید همین باعق شده به سنت های فرهنگی و زبان های مختلف علاقمند باشد. یکی از اهداف او در زندگی برابری برای زنان و اقلیت ها است. با ۱۹ سال سن او هنوز دبیرستانی است و قرار است سال دیگر به دانشگاه برود.بهترین جایی که تابحال رفته است: خرابه های خط ساحلی مایا در مکزیکسن: ۱۹ سالقد: ۱۷۰ سانتیمتر
یاسمین معاونیان Yasmin Moavenian
یاسمین متولد و بزرگ شده ی یکی از ایرانی نشین ترین شهرهای کانادا یعنی نورت یورکِ انتاریو است (که چند سال پیش درون تورنتو ادغام شد تا یاسمین هم تورنتویی به حساب بیاید). او از ۳ سالگی به مدرسه ی فرانسوی تورنتو رفته است و تا دبیرستان در همانجا بوده و به همین علت انگلیسی و فرانسوی را خوب صحبت می کند و اسپانیایی نیز می داند. او لیسانس خود را در علوم سیاسی و مذهب از دانشگاه تورنتو دریافت کرده است. او اکنون به دانشکده ی حقوق وارد شده است و امیدوار است تا سال ۲۰۱۱ وکالت را آغاز کند. از علایق او ورزشِ اسنوبرد، امور خیریه و هنر است.سن: ۲۴ سال قد: ۱۷۰ سانتیمتر
آیلار مکی aylar macky
آیلار متولد تهران و در ۹ سالگی به همراه پدر و مادر به کانادا و شهر انتاریو مهاجرت کرد.خانواده آیلار پس از مدتی به کلگری کوچ کرده و آیلار تحصیلات خودش رو در این شهر ادامه داد.به زبانهای انگلیسی، فارسی و ترکی تسلط کامل دارد و در حال یادگیری زبانهای فرانسوی و ایتالیایی هست. آیلار دانشجوی رشته تجارت بین االمللی با گرایش جامعه شناسی هست و در موسیقی و ورزش هم استعدادهای خودش رو نشان داده و در نوجوانی سه سال متوالی برنده بهترین ورزشکار زن شده است. به ورزش های فوتبال ، والیبال و بسکتبال علاقه دارد و چندین مدال در رشته شنا به دست آورده است. آیلار به موسیقی علاقه زیادی دارد و برای ۱۴ سال هست که پیانو می نوازد.سن: ۲۰ سال.../ایرانیان شاد