اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

بهره برداری سیاسی احمدی نژاد از مذاکرات


یک استاد دانشگاه علوم سیاسی دانشگاه تهران گفت: دولت احمدی نژاد از موضوع هسته‌ای بهره برداری سیاسی کرد.

خبرگزاری ایسنا: یک استاد دانشگاه علوم سیاسی دانشگاه تهران گفت: دولت احمدی نژاد از موضوع هسته‌ای بهره برداری سیاسی کرد.

صادق زیباکلام در همایش بایدها و نبایدهای سیاست‌های جمهوری اسلامی ایران پس از توافق هسته‌ای که به همت سازمان دانشجویی حزب اسلامی کار استان اردبیل در مجتمع فرهنگی فدک اردبیل برگزار شد، گفت: برخی اظهارات از جمله اینکه بعد از توافق هسته‌ای وضع اقتصادی اقشار کم درآمد جامعه بهبود یافته و یا تورم کاهش می‌یابد و قیمت مسکن با افزایش مواجه می شود، از سوی چه کسانی طرح می شود معلوم نیست.

زیباکلام با بیان اینکه برخی بایدهایی که بعد از توافق هسته‌ای طرح می‌شود، بیشتر امیدها و آرزوهایی است که در جامعه وجود دارد، افزود: با توجه به اینکه در کشور شش میلیون بیکار وجود دارد، تصور کنیم که بعد از رفع تحریم‌ها و در پی توافق تمامی این شش میلیون نفر صاحب شغل می شوند درست نیست.

این تحلیل گر مسائل سیاسی کشور با بیان اینکه عده‌ای از اصول گرایان مخالف توافقات هسته ای بودند، تصریح کرد: ما باید مراقبت باشیم و روی پوست خربزه‌ای که اینها انداخته‌اند پا نگذاریم.

این استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران اضافه کرد: اصول گرایان به ما می گفتند شما ساده لوح هستید که انتظار دارید ایران بعد از توافقات به بهشت تبدیل شود.

وی ادعای برخی‌ها مبنی بر اینکه همه مشکلات و بدبختی‌ها از تحریم‌ها بوده و بعد از لغو آن همه مشکلات حل خواهد شد را نادرست دانست و خاطرنشان کرد: ریشه مشکلات اقتصادی در مساله هسته‌ای نیست، بلکه مشکل جدی تری در کشور وجود دارد.

زیباکلام اقتصاد کشور را اقتصاد ناکارآمد دولتی دانست و گفت: تا زمانی که اقتصاد کشور دولتی بماند، چه تحریم باشد و چه نباشد به حال ما فرقی نخواهد داشت و اگر می خواهیم با مردم صادقانه برخورد کنیم، نباید این تصور وجود داشته باشد که بعد از لغو تحریم‌ها همه مشکلات حل خواهد شد.

این تحلیل گر مسائل سیاسی کشور با بیان اینکه مدیریت موضوع هسته‌ای یکی از مشکلات اساسی کشور است، افزود: یکی از بدبختی‌های بزرگ کشور این بوده که اصول گرایان از سال 84 به بعد که قدرت را به دست گرفتند از موضوع هسته‌ای برای غرب ستیزی، آمریکا ستیزی و استکبار ستیزی بهره برداری سیاسی کردند.

این استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران با بیان اینکه مساله هسته ای از سال 1382 مطرح شده است، تصریح کرد: دو سال اول طرح این موضوع در دولت خاتمی بود که سیاست این دولت این بود که در هسته‌ای دنیا را در مقابل خود قرار ندهیم و با دنیا در نیفتیم و بعد زمانی که اصول گرایان و احمدی نژاد روی کار آمدند نه تنها این سیاست را کنار گذاشتند، بلکه گفتند قبلی‌ها به ما خیانت کرده اند.

وی با تاکید بر بهره برداری سیاسی دولت احمدی نژاد از موضوع هسته‌ای، خاطرنشان کرد: بنده به این دلیل از سیاست دولت روحانی در موضوع هسته‌ای حمایت می‌کنم که حداقل این دولت در طول دو سال فعالیت خود از این موضوع بهره برداری سیاسی نداشته و مثلا یکبار هم شنیده نشده است که بگوید توی دهن آمریکا و غرب می زنیم.

زیباکلام تاکید کرد: در طول هشت سال دولت احمدی نژاد در خصوص دلایل مخالفت غرب با مساله هسته‌ای ایران به مردم حقیقت را نگفتند و مسائلی از این دست که غرب نمی خواهد ایران پیشرفت کند درست نبود و دعوای ما با غرب بر سر موضوعات دیگری بود.

این استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران افزود: سیاست خارجی هر کشور به سیاست داخلی آن گره خورده و مدیریت سیاسی می تواند موضوعات مختلفی از جمله سیاست و اقتصاد را متاثر سازد.

وی با مقایسه ایران و ترکیه، گفت: در 36 سال گذشته ترکیه بدون اینکه حتی یک کپسول گاز و یا بشکه‌ای نفت داشته باشد، توانسته به جایی برسد که سال گذشته 150 میلیارد دلار صادرات داشته است.

این تحلیلگر مسائل سیاسی با تاکید به ضرورت توجه به این نکته که چرا ایران در بهترین حالت فقط 40 میلیارد دلار صادرات غیر نفتی دارد، تصریح کرد: همین موفقیت ترکیه از دلایل ایجاد ممانعت در عضویت وی در اتحادیه اروپا است؛ چرا که این عضویت موجب می شود صادرات ترکیه در اروپا غوغا کند.

زیبا کلام با بیان اینکه در 36 سال گذشته ما در کشور فقط شعار دادیم، خاطرنشان کرد: با طرح مسائلی از جمله اقتصاد توحیدی و اقتصاد مقاومتی در عمل کاری از پیش نبردیم.

این استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران با اشاره به بی توجهی دولت احمدی نژاد به سند چشم انداز، گفت: وقتی از احمدی نژاد سوال شد که چرا چشم انداز را اجرا نمی‌کنید اینطور عنوان کرد که زیرساخت‌های آن برای اجرا فراهم نیست.

وی اقتصاد کشور را از ریشه خراب دانست و بر کنار گذاشتن شعارها تاکید کرد و افزود: متاسفانه امروز احمدی نژادی‌ها پاسخگو نیستند و ما باید از ترکیه و کشورهای دیگر درس بگیرم و نسبت به آنچه کرده‌ایم پاسخگو باشیم.

زیباکلام اضافه کرد: هشت سال تمام هیچ کس از احمدی نژاد در مقابل سیاست‌های هسته ای سوال نکرد و یا کسی از جلیلی موضوعات مذاکرات خود با اشتون را نپرسید.

این استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران در خصوص تاثیرات توافق هسته‌ای بر انتخابات آمریکا با طرح این موضوع که توافق دستاورد اوباما و دمکرات‌ها است، گفت: متاسفانه دموکرات‌ها در عراق، سوریه، یمن و حتی افغانستان موفق عمل نکرده‌اند و تنها نقطه‌ای که آمریکا می تواند ادعایی داشته باشد مذاکره با ایران است.

وی با بیان اینکه توافقات وین امیداوار کننده است و بنده به این اتفاق خوش بین هستم، افزود: برای آمریکایی‌ها و اوباما این توافق یک برگ برنده است و اینها برای پیروزی خودشان در انتخابات هم که شده تلاش خواهند کرد توافقات را حفظ کنند.

زیباکلام با تاکید به اینکه در مقابل، ما در خصوص اسرائیل، حمایت از داعش و یا حقوق بشر با آمریکا بر سر اختلاف نظر هستیم، اضافه کرد: در دوران پسا تحریم باید از شرایط به وجود آمده به شکل بهینه استفاده کنیم.


ویدیو مرتبط :
آینده سیاسی محمود احمدی نژاد

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

کنکاشی در دو ایده سیاسی احمدی نژاد و لاریجانی: احزاب ، حاشیه نشین یا افکارآفرین؟



 

 

کنکاشی در دو ایده سیاسی احمدی نژاد و لاریجانی: احزاب ، حاشیه نشین یا افکارآفرین؟

 

علی لاریجانی: احزاب افکار سیاسی جامعه را شکل دهند. (خبرگزاری خانه ملت، 16 مهر 1390)لاریجانی و احمدی نژاد

محمود احمدی نژاد: احزاب حق دخالت در امور کشور را ندارند. (سایت تابناک، 6 خرداد 1389)

جامعه شناسان سیاسی، نیروهای اجتماعی را به سه سطح "پایه، حرکت و نفوذ" تقسیم می کنند. نیروهای پایه زیربنایی ترین سطح نیروهای اجتماعی محسوب می شوند و معمولاً وقتی که مطالباتی خاص توام با سازماندهی و رهبری ویژه داشته باشند، به جنبش بدل می شوند.

مثلاً زنان یکی از مصادیق نیروهای پایه اند. طبیعتاً زنان هر جامعه ای مطالباتی خاص خود دارند. حال اگر در میان زنان نخبه یک جامعه، کسانی بتوانند این مطالبات را در ذیل یک ایدئولوژی تئوریزه کرده و علاوه بر این، تشکل های زنان را سازماندهی کنند، چیزی به نام " جنبش زنان " در آن جامعه شکل می گیرد.

حکم جنبش های کارگری و دانشجویی و ... نیز بر همین سیاق و قیاس است.

بنابراین اقشاری مثل دانشجویان، کارگران، زنان و ... "سطح پایه" و جنبش زنان و کارگران و دانشجویان "سطح حرکت" نیروهای اجتماعی را تشکیل می دهند.

احزاب و سایر تشکل های سیاسی ( سازمان ها، جبهه ها و ... ) نیز "سطح نفوذ" نیروهای اجتماعی را تشکیل می دهند.

مثلاً طبقه کارگر در انگلستان به عنوان یک نیروی پایه، به جنبش کارگران به عنوان نیروی حرکت بدل می شود و این جنبش نیز در قالب حزب کارگر به عنوان نیروی نفوذ سر برمی آورد.

منظور از نیروی نفوذ در این جا، تشکل سیاسی منسجمی است که وظیفه اش پیگیری منافع قشر یا طبقه خاصی از مردم یک جامعه است. این منافع می تواند سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و ... باشد. مثلاً احزاب محافظه کار در عموم کشورهای واجد نظام حزبی، منافع زنان را بیش از سایر احزاب پیگیری می کنند.

سطوح سه گانه نیروهای اجتماعی، از حیث مرزبندی تئوریک نیروهای اثرگذار در جامعه، در تعامل با دولت ( در معنای نظام سیاسی ) قرار می گیرند.

هدف از تمامی تلاش های اصلاح طلبانه مردم یک جامعه، فرستادن احزاب و تشکل های سیاسی حامی منافعشان به درون نظام سیاسی است.

کارکرد این احزاب نیز، پس از کسب اکثریت آراء در پارلمان و یا در دست گرفن دولت ( به عنوان قوه مجریه ) وضع و اجرای قوانینی است که منافع نیروهای پایه و حرکت - مثلاً کارگران و جنبش کارگری - را تامین کند.

بنابراین، مادامی که بناست از پوپولیسم و یا رادیکالیسم پرهیز کنیم و به شیوه ای روشمند و اصلاح طلبانه، مطالبات مردم گوناگون یک جامعه را مطرح و بر اساس آنها قانون وضع نماییم، وجود احزاب در جامعه ضروری است.

اگر احزاب یا همان "سطح نفوذ نیروهای اجتماعی در نظام سیاسی" وجود نداشته باشند، نظام سیاسی یکی از مکانیسم های مهم برای شناخت و مدیریت مطالبات گوناگون مردم جامعه را از دست می دهد.

مردم نیز احساس می کنند و عملاً می بینند که مطالباتشان به گونه ای روشمند و قابل احتساب به درون نظام سیاسی راه نمی یابد.

عالمان علوم سیاسی، یکی از علل فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی را فقدان نظام حزبی در ساختار سیاسی این کشور برشمرده اند. خلاء نظام حزبی واقعی و غیرصوری در شوروی، مانع از آن بود که نظام سیاسی شوروی، درک درستی از مطالبات مردم این کشور داشته باشد.

علاوه بر این، احزاب سیاسی در بسیاری از موارد، مطالبات رادیکال نیروهای اجتماعی را تعدیل می کنند.

سران و فعالان احزاب علی القاعده بیش از مردم عادی با اقتضائات سیاست ورزی و مملکتداری آشنا هستند و بیش از عامه مردم می دانند که هر خواسته ای را نمی توان فی الفور محقق کرد. لذا وقتی که مطالبات مردم از کانال احزاب به حکومت منتقل می شود، شکلی کارشناسی شده تر دارد.

یعنی مثلاً حزب کارگر انگلستان با کار کارشناسی، به کارگران این کشور اعلام می کند که در پنج سال آینده، از بین ده مطالبه جدی کارگران، فقط نیمی از آنها قابل پیگیری اند و این مطالبات را نیز به هر سبک و سیاقی نمی توان مطرح کرد بلکه مطرح شدن آنها مقید به قیود و مشروط به شروطی هستند.

احزاب سیاسی از این حیث یکی از موانع رادیکالیزه شدن مطالبات مردم و یا یکی از موانع پیگیری نابهنگام مطالبات رادیکال به شمار می روند.

احزاب و تشکل های سیاسی چند کارکرد سیاسی دیگر نیز دارند که به کار بقای نظام سیاسی و سامان مند شدن جامعه می آید:

احزاب سیاسی محل تربیت و پرورش نیروهای سیاسی اند. بسیاری از افراد جامعه، انگیزه فعالیت سیاسی دارند. این افراد با عضویت در احزاب، اولاً از آموزش سیاسی بهره مند می شوند، ثانیاً عملاً درگیر فعالیت سیاسی می شوند ولی این فعالیت، علی القاعده فعالیتی هدایت شده و عقلانی و ضابطه مند است.

آموزش سیاسی احزاب به مردم، که بخشی از فرایند شکل دادن به افکار سیاسی جامعه است، در افزایش سطح عقلانیت کنش سیاسی در جامعه نقش بسزایی دارد.

مادامی که مطالبات مردم از طریق احزاب سیاسی در دوت و مجلس بدل به قانون می شود، مردم از این احساس مطلوب برخوردارند که صدای آنها در ساختار قدرت به جایی می رسد و کنش و مشارکت سیاسی آنها بیهوده نیست. چنین نگاهی منجر به افزایش مشروعیت نظام سیاسی می شود.

احزاب سیاسی مانع بروز پوپولیسم در نظام سیاسی می شوند. بهترین ترجمه پوپولیسم، توده انگیزی است و یکی از بارزترین وجوه تجلی آن، "درنوردیده شده نهادهای سیاسی از سوی صاحبان قدرت و مواجهه مستقیم آنها با مردم، با هدف برانگیختن مردم به سود تحقق برخی از سیاست ها" است.

بزرگترین آفت این رویه، از بین بردن مردم متشکل در نهادهای گوناگون و بدل کردن آنها به توده های فریادکش است. زمانی که مردم مثلاً  در پنج حزب اصلی ،نیرومند و ریشه دار تشکل یافته اند، نظام سیاسی با آنها وارد گفتگو می شود. مطالبات آنها را به شکلی تعدیل شده و کارشناسی شده، می شنود و در این باره که این مطالبات تا کجا تحقق پذیرند، اعلام موضع می کند. اما زمانی که مردم به شکل توده های بی هویت در برابر نظام سیاسی قرار می گیرند، اصولاً امکان ابراز روشمند و عقلانی مطالبات خود را ندارند و تنها کارکردشان سر دادن فریادهای عاطفی در حمایت از حکومتیا علیه آن است.

احزاب سیاسی همچنین با بدل کردن نیروهای پایه به نیروهای حرکت و ارتقا سطح کنش سیاسی نیروهای، سطح مشارکت سیاسی را در جامعه ارتقا می دهند. ممکن است در یک جامعه، ده میلیون کارگر به عنوان نیروی پایه وجود داشته باشد. اگر پانصد هزار نفر از این افراد عضو حزب کارگر شوند و فعالیت سیاسی معطوف به تحقق منافع طبقه کارگر را جزوی از زندگی روزانه خویش سازند، طبیعتاً بخش عمده ای از کارگران منفعل و ناامید را به ثمربخش بودن مشارکت سیاسی امیدوار کرده و به آنها انگیزه مشارکت سیاسی می بخشند.

بنابراین احزاب نه تنها منافع مردم یا نیروهای اجتماعی را به قدر مقدور تامین می کنند، بلکه زمینه ساز افزایش مشارکت سیاسی و نیز افزایش مشروعیت نظام سیاسی می شود.

مخلص کلام آن که احزاب درارائه آموزش سیاسی به مردم، تعدیل مطالبات آنها، مبتنی ساختن آن مطالبات برعقلانیت و کار کارشناسی، افزایش مشارکت سیاسی در جامعه، افزودن بر آگاهی نظام سیاسی از مطالبات نیروهای اجتماعی و نیز افزایش مشروعیت نظام سیاسی، نقش موثری دارند و هیچ سیاستمدار خردمندی، ایفای چنین نقشی از سوی احزاب را در درازمدت به زیان کشور خود نمی داند.

با توجه به این توضیحات، به نظر می رسد در میانه اختلاف تئوریک علی لاریجانی و محمود احمدی نژاد در باب نقش و کارکرد احزاب سیاسی در جامعه ایران، حق با علی لاریجانی است.

لاریجانی و احمدی نژاد اکنون هر دو در ساختار قدرت نظام جمهوری اسلامی اند. آنها دیر یا زود باید مناصب سیاسی خود را تحویل نفرات بعدی دهند. هشت سال پیش از این، مهدی کروبی و محمد خاتمی روسای مجلس و دولت ایران بودند اما الان کروبی و خاتمی صندلی ریاست خود را تحویل دیگران داده اند.

لاریجانی و احمدی نژاد نیز دیر یا زود کنار می روند اما از حیث گره گشایی از مشکلات جامعه ایران و کمک به نظام سیاسی حاضر، یعنی جمهوری اسلامی، آنچه در کارنامه این دو باقی به عنوان نقطه قابل افتخار می ماند، تلاش برای ارتقای عقلانیت سیاسی در جامعه ایران و سامان مند کردن اداره امور این کشور است.

حکم سیاستمداران از حکم باقی این جهان فانی جدا نیست. همه رفتنی اند. روسای پارلمان ها و دولت ها نیز. آنچه از آنان باقی می ماند، نه ژست ها ولبخندهایشان و مشت های گره کرده شان در برابر دوربین ها یا حامیانشان و نه حتی اقدامات جزئی واجد تاثیرات کوتاه مدت، بلکه تصمیمات کلان آنهاست که در درازمدت بر سرنوشت یک ملت تاثیرات عمیق بر جای می نهد.

نفی اهمیت احزاب در حیات سیاسی یک ملت و از احزاب سیاسی با لحن تحقیرآمیز سخن گفتن و آنها را در حاشیه خواستن و به پستوی حیات سیاسی راندن، در درازمدت نه به سود ملت ایران است و نه حتی به سود جمهوری اسلامی ایران..../تحلیل:عصرایران