اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

برکناری متکی با اطلاع رهبر انقلاب بوده است؟



برکناری متکی با اطلاع رهبر انقلاب بوده است؟

 

عصرایران - منوچهر متکی ، در حالی پشت میز مذاکره با مقامات ارشد سنگالی نشسته بود و "گفت و گوی دیپلماتیک" می کرد که نمی دانست ، هزاران کیلومتر آن سوتر ، محمود احمدی نژاد ، یعنی کسی که او را به "داکار" فرستاده بود تا پیامش را به پرزیدنت"عبدالله واد" برساند ، در نامه ای  کوتاه ، او را بر کنار کرده و متکی ، عملا سمتی برای مذاکره ندارد!

 

این موضوعی بود که سنگالی ها ، بعد از متوجه شدنش ، به شدت برآشفتند و آن را توهینی به خود قلمداد کردند.

بدین سان ، سنگال ، در اولین واکنش به این بی احترامی ، سفیر خود را از تهران فرا خواند ؛ البته هر کشور دیگری هم بود ، همین کار را انجام می داد چه آن که در عرف دیپلماتیک ، هرگز قابل تحمل نیست وسط مذاکره ، خبر برسد کسی که برای گفت و گو آمده ، دیگر سمتی ندارد!

اما فارغ از واکنش سنگالی ها به این ماجرای عجیب و غریب که در شگفتی های تاریخ دیپلماسی ثبت خواهد شد ، نکاتی چند راجع به برکناری منوچهر متکی از وزرات خارجه جمهوری اسلامی ایران قابل تأمل است:

1 - همه می دانند که نصب و عزل وزرای مهمی مانند خارجه ، دفاع ، کشور و اطلاعات ، با مشورت و نظر مساعد مقام معظم رهبری انجام می شود.

نکته دیگر آن که در محافل سیاسی ، همواره از متکی به عنوان کسی که حمایت رهبر معظم انقلاب را با خود دارد ، یاد می شود.

در همین ماجرای انتصاب نمایندگان ویژه رئیس جمهور در مناطق مختلف جهان نیز رهبر انقلاب ، در تأیید نظر متکی وارد ماجرا شدند و دستور به "حذف موازی کاری" و "اعتماد به وزرا" دادند. پیشتر نیز در جریان دیدار سفرا با  رهبر معظم انقلاب ، ایشان از دستگاه دیپلماسی و شخص وزیر تمجید کرده بودند.

حال سؤال مهم اینجاست که آیا احمدی نژاد برای برکناری متکی ، نظر رهبر معظم انقلاب را جویا شده و موافقت ایشان را کسب کرده بود یا خیر؟

نحوه برکناری متکی ، هر چند اهانتی آشکار به او بود ، اما مهم تر از این موضوع ، حفظ حرمت رهبری توسط رئیس جمهوری است که بخش اعظم آرای مردمی و پشتیبانی های سیاسی اش در میان اصولگرایان را رهین رهبری است.

احمدی نژاد در ماجرای انتصاب مشایی به سمت معاونت اولی رئیس جمهور و دستور رهبر معظم انقلاب در خصوص بازپس گیری این حکم ، نمره قابل قبولی نگرفت و این بار چشم همه کسانی که دل در گرو ولایت فقیه دارند ، به این ماجراست تا مشخص شود رهبر معظم انقلاب ، تا چه اندازه در جریان امر بوده اند؟

2 - نحوه برکناری ، نه تنها با آداب دیپلماتیک و اصول کشور داری مغایرت داشت ،بلکه با فرهنگ ایرانی و اسلامی هم همخوانی نداشت. این گونه رفتار کردن با وزیری که 5 سال تمام ، به معنای واقعی کلمه "شب و روز" برای کشورش کار کرد ، با هیچ اصل اخلاقی قابل توجیه نبود.

متکی از وزارت خارجه رفت ، احمدی نژاد نیز روزی ریاست جمهوری را ترک خواهد کرد ولی آنچه می ماند ، "اخلاق و فرهنگ ایرانی - اسلامی" است که حکومتگران حق ندارند از آموزه های آن عدول کنند و بی اخلاقی را در جامعه نهادینه کنند.

تنها یک دلیل می تواند برای برکناری وزیر خارجه در هنگام مأموریت دیپلماتیک به ذهن متبادر شود: سایه افکندن بحث های مربوط به «نحوه برکناری» بر «اصل برکناری» چرا که نوع برکناری به اندازه ای غیر متعارف و بحث انگیز بود به راحتی می شد پیش بینی کرد با چنین عزلی ، همه نظرها به نوع برکناری معطوف می شود و کمتر کسی سراغی از علت اصل برکناری می گیرد.

در طول پنج سال اخیر ، مسوولان همواره از سیاست خارجی موفق دولتین نهم و دهم سخن گفته اند و لذا حذف رئیس دستگاه سیاست خارجی ، می توانست این سوال را به وجود  آورد که اگر سیاست خارجی تان موفق بوده ، چرا وزیر خارجه را برکنار می کنید و اگر موفق نبوده ، آن همه سخن از توفیق گفتن چه بود؟ البته عده ای دوست دارند بگویند هر چه موفقیت داشتیم مربوط به شخص احمدی نژاد بوده و هر چه ناکامی متوجه مان بوده ، به وزارت خارجه بر می گردد که البته سخنی نامعقول است و مگر می شود در پنج سال سیاست خارجی ، همه موفقیت ها را متعلق به یک نفر بدانیم و مدیران و کارشناسان و دیپلمات های مجربی که حتی نامشان هم در جایی ذکر نمی شود ، در این موفقیت ها بی سهم باشند و تنها کارکردشان این باشد که کاسه کوزه های ناکامی ها بر سرشان شکسته شود؟! زهی انصاف و پرهیرگاری!

علاوه بر این از نظر زمانی هم می توان گفت که احمدی نژاد تعمداً  زمان منتهی به تعطیلات سه روزه  را انتخاب کرد تا موج رسانه ای ناشی از تصمیم خود را مهار کند و در این باره ، مشاورانش ، مشاوره خوبی به او داده اند!

برکناری در سفر خارج ، در عالم سیاست ، فقط در یک مورد صورت می گیرد و آن هم موقعی است که در داخل کشور کودتایی رخ دهد و مقام مسافر ، برکنار گردد ، ولی در ایران که کودتایی رخ نداده است.

اگر احمدی نژاد بنا داشت متکی را حذف کند ، می توانست دو - سه روزی صبر کند و خیلی محترمانه ، این کار را انجام دهد.

3 - تغییر در رأس هرم سیاست خارجی هر کشور ، در سطح بین المللی این گونه تعبیر می شود که قرار است تغییرات اساسی در رویکردهای سیاست خارجی آن کشور به وجود آید. برکناری متکی در حالی صورت می گیرد که مقام معظم رهبری به عنوان کسی که سیاست های کلی نظام را تبیین می کنند ، هیچ تغییری در سیاست خارجی را  ابلاغ ننموده اند و همچنان بر اصول ثابت نظام در سیاست خارجی ، به ویژه در برابر

غرب پابر جا هستند.

بنابراین مردم حق دارند بپرسند که آیا قرار است در سیاست خارجی دولت ، اتفاقی بیفتد که از آن بی خبریم؟

این سوال وقتی جدی تر می شود که همزمان با سفر متکی به سنگال و نیز بلافاصله بعد از برکناری او ، اسفندیار رحیم مشایی ، رسماً وارد فعالیت های دیپلماتیک شده و در قامت یک وزیر خارجه ، با پادشاه اردن دیدار می کند و با سفیر سوئیس(حافظ منافع آمریکا در ایران) جلسه می گذارد.

4 - وقتی ، مدیری در حد وزیر ، آن هم شخص باسابقه و جا افتاه ای مانند متکی ، این چنین کنار گذاشته می شود ، معنای دیگرش این است که ثبات مدیریتی در ایران معنا و مفهوم ندارد و تنها مدیرانی می توانند برنامه های مدیریتی خود را تدوین کنند و پیش ببرند که اطاعت پذیر باشند و رمز بقایشان نیز همین باشد.

متأسفانه این رویه ، پیشتر بنیان گذاشته شده و غایت آن ، بی اعتبار شدن مدیریت ها و بی حرمت شدن انسان هاست.

راستی ، وزیر خارجه بعدی که به سفر برود ، طرف های خارجی اش ، هنگام گفت و گو با او ، با خود نخواهند گفت که این شخص کاره ای نیست و حتی همین الان هم که داریم با او حرف می زنیم ، ممکن است حکم برکناری اش امضا شده باشد؟!

5 - متکی در دوران وزارتش وزنه تعادل در سیاست خارجی بود. حضور او - که از حلقه مرکزی یاران احمدی نژاد نبود - باعث مهار برخی تندروی ها و جلوگیری از نفوذ نیروهای افراطی به بدنه دستگاه سیاست خارجی بود. در واقع بخش مهمی از توان متکی و تیمش ، مصروف متوازن سازی و رفع و رجوع کردن مشکلات دیپلماتیکی می شد که برخی افراد به وجود می آوردند که یکی از آخرین موارد آن ،مربوط به اظهارات بقایی - معاون رئیس جمهور و نماینده سابق و مشاور کنونی او در امور آسیا - می شود که با اظهارات خود درباره نسل کشی ارامنه ، روابط ایران و ترکیه را متشنج کرد و واکنش متکی را به دنبال آورد.

اینک با حذف متکی ، باید دید در سال های باقی مانده از دولت احمدی نژاد دستگاه سیاست خارجی چه سمت و سویی خواهد داشت؟ آیا روند دیپلماتیک را خواهد پیمود یا تازه کاران هیجان زده ، در رده های مختلف آن حضور خواهند یافت و  مشکل سازی خواهند نمود؟!../عصرایران


ویدیو مرتبط :
برکناری متکی که یادتونه؟!

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

نامه رهبر انقلاب برای برکناری مشایی را بر اساس تکلیف منتشر کردم



نامه رهبر برای برکناری مشایی

نامه رهبر انقلاب برای برکناری مشایی را بر اساس تکلیف منتشر کردم/ در جریان اصولگرا باید به وحدت مبتنی بر اصول برسیم

نایب رئیس اول مجلس در برنامه شناسنامه درباره انتشار نامه مقام معظم رهبری مبنی بر برکناری مشایی از سمت معاون اولی گفت: به من گفتند شما مفاد نامه را به اطلاع مردم برسانید.

به گزارش خبرگزاری مهر، برنامه «شناسنامه» این هفته با حضور حجت الاسلام محمد حسن ابوترابی فرد و با اجرای محمد حسین رنجبران از شبکه سه سیما پخش شد.

ابوترابی در بخش ابتدایی مصاحبه تلویزیونی خود در مورد شروع فعالیت سیاسی خود گفت:«من افتخار داشتم که از دوران 3-4 سالگی در خدمت اخوی بزرگوارم بودم، ایشان به بنده علاقه ویژه ای داشتند و من را به بعضی از جلساتی که می رفتند، همراه خودشان می بردند.»

وی ادامه داد:«کنار حمام های قدیمی بزرگ، نقطه ای بود به نام چهارحوض که مثل یک آب انبار بود و در واقع نقش خزینه حمام را ایفا می کرد. چهارحوض خیلی عمیق بود و آب بسیار سردی هم داشت. از همان 3-4 سالگی اخوی من را به داخل این چهارحوض پرتاب می کردند و من شنا می کردم و در واقع از همان روزها تحت تربیت ایشان بودم.»

نایب رئیس اول مجلس شورای اسلامی افزود:«اولین سفری که به خارج از شهر قم داشتم، زمانی بود که ایشان به مشهد مشرف بودند. سال اول دبستان بود که تابستان را همراه با ایشان در مشهد سپری کردم و در این مدت به محضر اساتید بزرگ و عالی قدر حوزه رسیدیم. متعاقباً سال 42 و بعد از ماجرای تبعید حضرت امام، اخوی به نجف رفتند . یک سال آنجا بودند و مراجعت کردند و دوباره از سال 44 که ایشان عزم سفر به نجف داشتند، بنده هم خدمت ایشان بودم و با هم به نجف اشرف مشرف شدیم.»

وی ادامه داد:«ما در فضای سیاسی نجف حضور داشتیم. بنده سال های اول تحصیل را سپری می کردم و تازه درس منطق را می خواستم آغاز کنم که درس حکومت اسلامی حضرت امام در نجف آغاز شد. بنده هم به دلیل شدت علاقه ای که به حضرت امام و همچنین بحث های سیاسی داشتم، در همان سن و شرایط تحصیلی، بحث ولایت فقیه را به طور کامل در جلسات حضرت امام گذراندم و حتی با یکی از رجال سیاسی که اهل فکر بود هم در مورد این بحث، مباحثه می کردم.»

ابوترابی در ادامه همچنین گفت:«بعد از جنگ خفت بار اعراب و رژیم صهیونیستی امام اعلامیه ای را در حمایت از مردم فلسطین و محکومیت رژیم صهیونیستی و آمریکا صادر کردند. ما این اعلامیه ها را در یک چمدان بسیار بزرگ جاسازی کردیم و به همراه اخوی آن را از مرز عراق و کویت عبور دادیم. شب به مرز عربستان رسیدیم و این چمدان هم بالای اتوبوس بود که ماموران برای تفتیش جلو آمدند و تمام وسایل را بازرسی کردند. خیلی وضع نگران کننده ای بود چون همسر اخوی هم همراه ما بودند و ایشان به شدن نگران بودند که هر سه ما به زندان های عربستان منتقل خواهیم شد و از منظر برای بنده و همسر خود نگران بودند.»

وی ادامه داد:«فرصت کوتاهی به دست آمد که من از این فرصت استفاده کردم و به بالای اتوبوس رفتم. چون جسته بسیار کوچکی داشتم، ماموران احتمالی را برای انجام عملیات توسط من قائل نبودند. کم کم شروع کردم به صحبت کردن و کمک به مامور سعودی! آن جا به ظرف نانی برخورد کردم که متعلق به یکی از مسافران اتوبوس بود و نیمی از نان های آن مصرف شده بود. به مامور سعودی گفتم این ظرف نان را چه کار کنیم، گفت نمی خواهد بفرستی پایین... من هم از همین فرصت استفاده کردم و در هر موقعیتی که به دست می آمد یک دسته از اعلامیه ها را از چمدان خارج و به این ظرف منتقل می کردم و بلافاصله روی آن کمی نان می ریختم که مامور عربستانی مشکوک نشود.»

ابوترابی افزود:«به لطف خدا چیزی شبیه به یک معجزه رخ داد و تمام اعلامیه ها را به این ظرف نان منتقل کردم و در آن را بستم. آنقدر خوشحال بودم که چمدانی که اعلامیه ها در آن جاسازی شده بود را دور سرم چرخاندم و به پایین اتوبوس پرتاب کردم (خنده).»

نایب رئیس مجلس گفت:«هدف ما این بود که این اعلامیه ها را در مکه و مدینه و بین زوار ایرانی توزیع کنیم. به همین دلیل بعد از عبور از این مانع، این اعلامیه ها را به تدریج بین زائران ایرانی پخش کردیم. یکی از این راه ها این بود که اخوی به پست عربستان می رفتند و این اعلامیه ها را به آدرس کاروان های ایرانی ارسال می کردند.»

حجت الاسلام ابوترابی در بخش دیگری از «شناسنامه» در مورد اولین دیدار خود با امام خمینی هم گفت:«اولین بار امام را در منزل خودمان در قم دیدم. مرحوم جد ما (سید ابوتراب ابوترابی) از دوستان نزدیک حضرت امام بودند. اولین نامه دست نوشته ای که از امام به ثبت رسیده و در آثار امام حفظ شده، نامه ای است که وقتی امام در نجف بودند و عزم سفر به مکه داشتند، برای یکی از علماء نوشته اند. ایشان در این نامه نوشته اند: «حضرت آقای حاج سید ابوتراب (دامت برکاته) عازم ایران بودند، این نامه را خدمتشان تقدیم کردم تا برایتان بیاورند.» در واقع امام و مرحوم جد ما چنین رابطه ای داشتند.»

وی ادامه داد:«ایشان هر وقت به قم مشرف می شدند، حضرت امام برای دیدار با مرحوم جد ما به منزل مراجعه می کردند. فکر می کنم قبل از سال 40 بود که جد ما به قم مشرف شده بودند و امام برای دیدار با ایشان به منزل ما آمدند و من برای اولین بار امام را زیارت کردم. بعدها در نجف اشرف ارتباط بسیار نزدیکی با امام داشتم و عموماً در نمازهای ظهر و عصر و مغرب وعشای امام حضور پیدا می کردم. شب ها هم حضرت امام با شخصیت ها و علماء جلسه داشتند که به دلیل شدت علاقه ای که به ایشان داشتم گاهی در این جلسات هم حاضر می شدم و در خدمت ایشان به حرم مشرف می شدم.»

ابوترابی در بخش دیگری از مصاحبه تلویزیونی خود گفت:«یک روز ظهر بعد از اینکه امام تشریف بردند، به واسطه علاقه ای که به ایشان داشتم با خودم گفتم بروم کفش امام را بپوشم و با آن قدم بزنم. خیلی با دقت کفش را پوشیدم و بعد از اینکه یک مقدار در محوطه خانه قدم زدم، آن را دقیقاً همان جایی قرار دادم که برداشته بودم. یکی از علماء که الان در قم هستند بعد از پایان نماز امام را به داخل منزل مشایعت کردند و برگشتند. وقتی آمدند گفتند امام فرمودند چه کسی کفش من را پوشیده؟ این اوج تیزهوشی و توجه امام را نشان می دهد.»

وی ادامه داد:«نکته دیگر که یکی از ویژگی های بارز اخلاقی امام است، انظباط فوق العاده ایشان بود. تمام برنامه های حضرت امام در دورانی که در نجف بودند، با نظم انجام شد و همه چیز به موقع و سر ساعت به انجام می رسید. امام بزرگوار نمادی بود از تیزهوشی و یک نوع انضباط استثنایی.»

ابوترابی افزود:«امام نماد زهد در دنیا بودند. بنده یک روز در حیاط محقر منزل امام در نجف که نماز ظهر را در آنجا اقامه می کردند، منتظر امام بودیم. مرحوم آیت الله حاج آقا مصطفی خمینی که انصافاً نمادی از اخلاق، تواضع، دانش، درک عمیق سیاسی و عرفان و ایمان به پروردگار متعال بود، در حیاط نشسته بودند. از طرف دیگر یکی از تجار محترم و متدین تهران که دو فرزندشان در نجف اشرف درس طلبگی می خواندند هم در حیاط بودند که با حاج آقا مصطفی صحبت می کرد و اصرار داشت برای منزل امام در هوای 50 درجه نجف یک یخچال کوچک و یک کولر آبی خریداری کند.»

وی ادامه داد:« وقتی حاج آقا مصطفی با اصرارهای مکرر فرد تاجر روبه رو شد، خطاب به او گفت: چرا اصرار می کنی؟ من که از خدا می خواهم پدرم یک مقدار آسوده باشد، بارها به ایشان گفته ام اما قبول نمی کنند. مرد تاجر در جواب گفت: من می خواهم از اموال شخصی خودم این اموال را خریداری کنم. در نهایت بعد از مدت ها برای قسمت بیرونی منزل امام که نماز اقامه می شد یک کولر آبی خریداری شد. این اوج زهد در دنیا را نشان می دهد. این زهد را بگذارید در کنار یک شجاعت استثنایی در حضرت امام. زمانی که بین رژیم شاه و رژیم بعثی عراق در مورد موضوع شط العرب اختلافاتی رخ داد، رژیم عراق چند تن از شخصیت های سیاسی درجه اول خود را به خدمت علمای نجف، از جمله امام فرستاد تا از امام در مورد موضوع شط العرب برعلیه رژیم شاه فتوایی بگیرند.»

ابوترابی افزود:«این افراد آمدند و موضوع را با امام مطرح کردند و روی صحبت خود اصرار کردند. امام تا احساس کرده بودند این ها اندکی زبان تهدید دارند، فرموده بودند مصطفی گذرنامه من را بیاور. امام گذرنامه را به سمت آن ها پرتاب می کنند و می گویند مهر خروج بزنید تا من بروم. شما فکر می کنید من به اینجا دلبستگی دارم؟ در واقع امام در دوران تبعید با همان شجاعتی که جلوی رژیم شاه ایستاده بودند، جلوی رژیم بعثی هم ایستادگی کردند.»

نایب رئیس اول مجلس شورای اسلامی در بخش دیگری از مصاحبه تلویزیونی خود گفت:«بنده یک تلاش استثنایی و ستودنی را در سیره، روش و منش و سلوک مقام معظم رهبری برای پاسداشت، تببین و حراست از مبانی فکر، تفکر سیاسی، اندیشه فقهی و عرفانی و فلسفی امام بزرگوارمی بینم. رهبر انقلاب امام بزرگوار را نماد همه این کمالات و زیبایی ها می داند و هدایت نظام را در چهارچوب های اصولی خود، در گروی فهم اندیشه امام و حرکت در راه امام می دانند. به لطف خدا و هدایت ذات اقدس شاهد آن هستیم که بعد از گذشت سی و چند سال انقلاب در همان راه حرکت می کند.»

وی افزود:«البته در کنار راه اصلی و اصولی انقلاب، در عرصه های سیاسی و فلسفی دیدگاه هایی بوده که با اندیشه و تفکر امام زاویه داشته است. اوج این حرکت را گاهی در مجلس ششم شاهد بودم. اندیشه هایی که با دیدگاه امام زاویه جدی داشتند درست در مسیری حرکت می کردند که در عرصه سیاسی با اندیشه و راه امام زاویه جدی داشت. انقلاب اسلامی در مبارزه با نظام سلطه و زیاده خواهی دنیای استکبار نهاده شده و این یکی از ارکان تفکر انقلابی امام است. نظام اسلامی بر ضرورت حرکت در جهت وحدت امت اسلام و فراهم آوردن زمینه حرکت امت اسلام در راه احیای ارزش های دینی و بازگشت به حقیقت دین و تقابل با دشمنان دین بنیان نهاده شده است. این ها از مبانی اصلی انقلاب اسلامی است.»


ابوترابی فرد در بخش دیگری از برنامه اظهار داشت:«شاکله سیاسی امام بر کسی پوشیده نیست. ما در دورانی پنجه در پنجه آمریکا نهادیم که از نظر ظواهر زندگی دنیوی در اوج ظعف بودیم و آن ها در یکی از نقاط قدرتشان بودند. در دورانی که برای دفاع از مرزهای خودمان از حداقل توان  رزمی و دفاعی برخوردار نبودیم و از نظر اقتصادی به شدت آسیب دیده بودیم، با آمریکا مقابله کردیم. اگر می خواستیم با این تفکر به موضوع نگاه کنیم، باید با دست بالا به آغوش غرب می رفتیم. در اوج سختی ها و تنگناهای دفاعی، اقتصادی و... اگر شخصیت، اقتدارو اتکال به خدای امام نبود قطعاً ما تسلیم می شدیم.»

وی افزود:«امروز ما در موقعیتی هستیم که عالی ترین مقام اطلاعات ارتش آمریکا در کنکره رسماً اعلام می کند که قدرت دفاعی جمهوری اسلامی، قدرت نظامی آمریکا را در خاورمیانه مهار کرده است. ما امروز کشوری هستیم که دارای پرتاب ماهواره و موشک های بالستیک هستیم. زیر ساخت های اقتصادی ما امروز در بهترین شرایطی است که باید شکل می گرفته! اگر از ظرفیت هایی که در اختیار داریم، به خوبی استفاده کنیم می توانیم در کوتاه ترین زمان به عنوان یک قدرت اقتصادی برتر مطرح شویم.»

ابوترابی ادامه داد:«باید ببینیم آمریکا امروز با چه چالش هایی روبه رو است. آمریکا در آن روزها مساله پاکستان، افغانستان، لبنان و... مواجه نبود و جبهه مقاومت اسلامی هنوز شکل نگرفته بود. در آن روزگار هنوز در عراق یک قدرت متحد با جمهوری اسلامی به قدرت نرسیده بود و آمریکا در منطقه صاحب قدرت بود. اما امروز شرایط آمریکا در منطقه تغییر کرده! رئیس جمهور عراق در سخنرانی اخیر خود اظهار داشت که چالش ما خارج کردن نیروهای آمریکا از منطقه است. این نشان دهنده قدرت جمهوری اسلامی است که این فضا را خلق کرده است. ما امروز از موضع اقتدار با دشمنان خود سخن می گوییم.»

وی افزود:«چطور می شود در کشوری که در تنگناهای اقتصادی و تحریم قرار دارد بتواند در 24 خرداد حماسه بزرگ سیاسی را خلق کند؟ این ها نقاط اقتدار ماست. در این دوران باید از صحبت هایی که زمینه تفرقه را خلق می کند، پرهیز کنیم. ما امروز یکی از بهترین شرایط را از نظر همبستگی ملی تجربه می کنیم. تمام جریان های سیاسی امروز با اعتماد به مدیریت رهبری نظام، همسو و همگام با یکدیگر حرکت می کنند. امروز تمام جریان های سیاسی که دیروز در جریان فتنه 88 منتقد بودند، به اقتدار و مدیریت کارآمد و موثر مقام معظم رهبری در مدیریت این فتنه اذعان دارند.»

ابوترابی گفت:«در این فضای عزت بخش باید از هر حرکتی که کوچکترین زمینه تفرقه را به وجود می آورد، پرهیز کنیم. باید بدانیم که امروز رهبری با مشورت چهره های هوشمند سیاسی کشور، سیاست های کلی نظام را بر اساس قانون اساسی و آموزه های دینی تبیین می کند و این سیاست های کلی باید برنامه حرکت ما باشد.»

نایب رئیس مجلس شورای اسلامی در بخش دیگری از مصاحبه تلویزیونی خود اظهار داشت:«فرمانده سپاه یکی از شهرستان های استان فارس تعریف می کردند ما را از اردوگاهی که داشتیم به محل دیگری (تکریت) منتقل کردند. صبح وقتی داشتند آمار می گرفتند، مامور آمار نام ابوترابی را خواند.ایشان تعریف می کرد که من از خوبی های ایشان زیاد شنیده بودم و اشتیاق داشتم ایشان را ببینم. در نهایت یک نفر بلند شد و گفت من ابوترابی هستم. مامور عراقی ایشان را صدا زد و بدون مقدمه شروع کرد به ضرب و شتم ایشان.»

وی ادامه داد:«این برادر آزاده در ادامه تعریف می کرد مامور عراقی حدود 100 کابل به حاج آقای ابوترابی زد اما ایشان هیچ درخواستی برای توقف این ضرب و شتم نکردند و همین موضوع باعث عصبانیت بیشتر مامور عراقی می شد. در حین همین عصبانیت کابل از دست مامور به زمین افتاد، آقای ابوترابی با تمام خستگی و درد اجازه گرفتند و کابل را از روی زمین برداشتند و دو دستی به مامور عراقی دادند. این برادر آزاده نقل می کرد که وقتی مامور عراقی این رفتار اخوی را دیده بود، همانطور که ایستاده بود، شروع به اشک ریختن کرد.»

ابوترابی افزود:«ایشان برای آزادگان یک نوع احترام و شخصیت خاص قائل بودند و آن ها را مبارز و مجاهد انقلاب تلقی می کردند که برای انقلاب به جبهه آمده اند و در نهایت به اسارت در آمده اند. ایشان برای آزادگان احترام خاصی قائل بودند و تمام هستی خود را در خدمت آن ها می دانستند. این موضوع همه جا در اخلاق و رفتار ایشان ظهور و بروز داشت. یکی از آزادگان می گفتند یک روز دیدیم حاجی خیلی خوشحال هستند. وقتی دلیل را جویا شدیم ایشان گفتند در یکی از آسایشگاه شخصی بود که یک مقدار با عراقی ها همکاری و چالش هایی را برای آزادگاه ایجاد می کرد، امروز بعد از شش ماه جواب سلام من را داد و راه برای ارتباط برقرار شد.»

نایب رئیس مجلس در بخش دیگری از مصاحبه تلویزیونی خود در مورد مسولیت خود در دانشگاه تهران هم گفت:«بیش از پانزده سال در مجامع علمی و دانشگاهی حضور مستمر داشتم. در این دوران بنده این واقعیت را فهمیدم که جامعه علمی و دانشگاهی ما متعلق به انقلاب و پیوند خورده با آموزه های دینی و اسلامی هستند. هنگام پیروزی انقلاب، مجموعه نیروهای آموزش عالی در کشور حداکثر 180 هزار نفر بودند اما امروز 4 میلیون و 500 هزار دانشجو داریم. دشمن گمان می کرد با رشد آموزش عالی با یک شکاف بین سنت و مدرنیته مواجه خواهیم شد که این موضوع در نهایت انقلاب را به چالش خواهد کشید اما پیوند دانشجویان و اساتید دانشگاه ها با آموزه های دینی، زمینه حرکت و بالندگی انقلاب را فراهم آورد.»

وی ادامه داد:«گاهی فکر می کردم اگر کسی می خواست بیرون از دانشگاه مدیریت کند، باید نهاد دانشجویی را با یک تفکر انقلابی تشکیل می داد تا یک طیفی از دانشجویان و اساتید را پوشش دهد و از طرف دیگر یک نهاد دانشجویی دیگر را هم به نام انجمن اسلامی مدیریت می کرد تا بخش دیگری از اساتید و دانشجویان را پوشش دهد. این ها در اصول و مبانی در کنار انقلاب بودند. بنده واقعیت قرار گرفتن جریان های دانشجویی در کنار انقلاب را در همان جریانات کوی دانشگاه در سال 78 با تمام وجودم احساس کردم. بعد از حادثه کوی، با لباس روحانیت به آنجا مراجعه کردم. در حالی که فضای آنجا خیلی ملتهب بود و دوربین های خبرگزاری های خارجی آن جا در حال تهیه گزارش بودند، نگران این بودم که برخورد تندی با من صورت بگیرد. اما علی رغم اینکه با لباس رفته بودم، تا صبح با دانشجویان مختلف صحبت می کردم. خدا را گواه می گیرم که دانشجویان ضمن این که از این حادثه خیلی ناراحت بودند، به شدت ابراز نگرانی می کردند که این حادثه نباید به انقلاب آسیبی وارد کند.»

ابوترابی همچنین گفت:«انقلاب یک واقعیت است. در آن فضا یکی از دانشجویان گفت من مبانی دینی قوی ندارم و در این حادثه هم آسیب دیده ام اما هویت انقلاب را می شناسم و استقلال سیاسی انقلاب و نظام را می فهمم.»
وی در مورد تحلیل خود از حادثه تلخ کوی دانشگاه گفت:«دست های نادان و خائنی وجود دارند.اینگونه حوادثی که در انقلاب خلق می شود با هماهنگی دو طیف شکل می گیرد، کسانی که نادانند و با جهل در این حوادث شرکت می کنند و کسانی که خائن هستند و این صحنه ها را مدیریت می کنند.»

نایب رئیس مجلس شورای اسلامی در ادامه «شناسنامه» گفت:« ما در مجلس ششم شاهد برخی صحنه های تلخ بودیم. ما در آن شرایط شاهد رفتارهایی از سوی برخی افراد بودیم که به طور جدی با اصول و مبانی انقلاب اسلامی زاویه داشت. در یکی از جلسات غیرعلنی- در دورانی که رژیم صدام مورد حمله آمریکا و متحدینش قرار گرفته بود- بحث های مختلفی صورت گرفت و برخی افراد صحبت های ناصوابی را مطرح کردند. یکی از آقایان در صحبت های خود در این جلسه حرف غیر منطقی، غیر علمی و در تقابل با ارزش ها را مطرح کردند. ایشان گفتند اگر آمریکایی ها برای ورود به عراق توقف داشتند، اگر بخواهند به ایران بیایند، آن توقف را هم نخواهند داشت.»

وی ادامه داد:«من جلو رفتم و به او گفتم این چه صحبتی بود که اینجا مطرح کردی؟ هر مطلبی که اینجا می گوییم، به فاصله چند دقیقه به دیگران منتقل می شود. پس این حرف می تواند حامل پیامی برای دیگران باشد. از طرف دیگر آیا واقعاً شناخت تو از انقلاب، نیروهای نظام و مردم این است؟ انقلاب که در برابر فشارها مقاومت کرد و در طول عمر خود به بالندگی، اقتدار و عزت رسیده است. اما ایشان در پاسخ فقط سکوت کردند.»

حجت الاسلام ابوترابی فرد در بخش دیگری از مصاحبه تلویزیونی خود گفت:«ما انسانیم و انسان در معرض طوفان هوس ها و شهوت ها قرار دارد. باید در گام اول مراقب نفس خود باشیم. لغزش ها عامل اصلی حرکت در مسیری است که مورد امضای عقل و شرع نیست. واقعیت بعدی این است که ارتقای سطح فهم، بینش و بصیرت سیاسی و دینی است. افراد در این حوزه با یکدیگر متفاوت هستند. برخی از افراد در قله بصیرت هستند و برخی دیگر از سطح بصیرت پایین تری برخوردارند. سطح بصیرت سیاسی و فهم دینی متفاوت است. در جریان فتنه 88 شاهد این بودم که برخی افراد به دلیل هوا ها و هوس ها گرفتار لغزش می شدند و بعضی نیز به دلیل ضعف درک و بینش سیاسی....»
وی افزود:«هر قدر که می توانیم باید سطح فهم و بینش سیاسی و دینی خود را ارتقا ببخشیم.»

ابوترابی همچنین گفت:«در آن زمان بنده و آقای حداد عادل نامه ای را تنظیم کردیم و تقدیم مقام معظم رهبری کردیم تا مهلت شورای نگهبان برای رسیدگی به شکایات تمدید شود. شورای نگهبان هم این درخواست را کردند و در نهایت رهبری موافقت کردند و این مهلت به مدت پنج روز تمدید شد. هیاتی که متشکل از دوستانی مثل آقای حداد عادل، آقای رحیمیان، آقای ولایتی، بنده و... بود با کاندیداهایی که اعتراض داشتند وارد گفت و گو شد.»

وی ادامه داد:«ما جلسات متعددی را با آقای جنتی برگزار کردیم و ایشان با سینه ای گشاده فرمودند، کاندیداها نمایندگانشان را معرفی کنند و جلسه بگذاریم و ببینیم برای شفاف سازی چه کارهایی می توان انجام داد. حتی من با برخی از نمایندگان کاندیداها که سابقه فعالیت در وزارت کشور را در کارنامه داشتند جلسه گذاشتم و سوال کردیم چه تعداد از آرا و صندوق بازشماری شود شما به آرامش می رسید؟ اما متاسفانه همراهی نکردند و می گفتند مشورت می کنیم و پاسخ خواهیم داد...»

نایب رئیس مجلس در مورد تغییر رفتار دولت دهم هم گفت:« بعد از اینکه برای حکم معاونت اولی در دولت دهم اقدام شد، مقام معظم رهبری به دلایلی که در آن نامه هم مرقوم شده بود و بعد هم منتشر شد، فرمودند این حکم باید لغو شود و ایشان در اینگونه جایگاه ها قرار نگیرند. این نامه محرمانه بود و کسی از محتوای آن خبر نداشت که رهبری آن را برای شخص اول دستگاه اجرایی فرستادند. اما این نامه اجرایی نشد، بعد از این بود که بنده اطلاع پیدا کردم که چنین نامه ای ارسال شده است. به بنده گفته شد مفاد این نامه تاکنون اجرا نشده و شما آن را با مردم در میان بگذارید. بنده هم همان پیام را انجام دادم.»

وی افزود:«البته در همین فاصله که بنده ماموریت رساندن پیام به مردم را داشتم؛، به من گفتند مدتی درنگ کن شاید گشایشی صورت گیرد اما مجدداً به من گفتند شما مفاد نامه را به اطلاع مردم برسانید. بنده هم بر اساس تکلیف و ماموریتی که داشتم مفاد نامه را به اطلاع مردم رساندم. بعد از مصاحبه من هم سایت مقام معظم رهبری متن مصاحبه بنده را همراه با تصویرم در کنار تصویر مقام معظم رهبری روی خروجی خود قرار داد.»


ابوترابی در پایان مصاحبه تلویزیونی خود اظهار داشت:« باید به هر میزان که می توانیم کارآیی دستگاه قانون گذاری را افزایش دهیم که با محقق شدن این موضوع راه برای موفقیت در دوره های بعدی هموارتر خواهد شد. بنده معتقدم وحدت ملی در سایه وحدت و انسجام گروه های سیاسی درون نظام تعریف می شود. ما در جریان اصولگرا باید به وحدت و انسجام مبتنی بر اصول برسیم.»

/مهر