اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

«باربی» از مظاهر قدرت نرم آمریکاست


دبیرشورای عالی انقلاب فرهنگی می گوید؛ «عروسک "باربی" به عنوان نماد سلطه و تسلط فرهنگ آمریکایی بر افکار عمومی کودکان جهان یکی از مظاهر قدرت نرم آمریکاست و در هر برهه از زمان این عروسک مانند یک انسان، به مقتضای منافع دولت آمریکا تغییر شکل پیدا می‌کند.»

ایسنا: «عروسک "باربی" به عنوان نماد سلطه و تسلط فرهنگ آمریکایی بر افکار عمومی کودکان جهان یکی از مظاهر قدرت نرم آمریکاست و در هر برهه از زمان این عروسک مانند یک انسان، به مقتضای منافع دولت آمریکا تغییر شکل پیدا می‌کند.»

دکتر محمدرضا مخبردزفولی ضمن بیان مطلب بالا در مقدمه کارگاه «به سوی برنامه ششم ناجا» در محل دانشگاه علوم انتظامی گفت: تهاجم فرهنگی و جنگ نرم یک واقعیت غیرقابل انکار است و همه مختصات و مشخصات جنگ و نبرد در آن مشاهده می‌شود.

وی افزود: در این جنگ و نبرد فرهنگی ما هم صدمه دیده‌ایم و هم توانسته‌ایم به جریان مقابل خود ضربه بزنیم.

دبیرشورای عالی انقلاب فرهنگی ادامه داد: نظام اسلامی برآمده از انقلاب اسلامی به عنوان یکی از مظاهر تحقق وعده الهی، توانسته گفتمان بنیادین تمدن غرب را به چالش بکشد

دکتر مخبر دزفولی تأکید کرد: امام خمینی «ره» با نگاه دور اندیشانه و الهی خود، توانست برنامه نظام سلطه مبنی بر حاکمیت بلامنازع بر جهان را از طریق ترویج گفتمان و قدرت نرم اسلام با مشکل مواجه کند.

وی افزود: در حقیقت تهاجم فرهنگی غرب علیه نظام اسلامی، مقابله غرب با جریانی است که ریشه در انقلاب دارد و توانسته هیمنه غرب را در هم شکند.

دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی ادامه داد: غرب به عنوان یک ساختار سلطه‌گر و استکباری می‌خواست نظم نوین جهانی را برای مدیریت تحولات آینده جهان، حاکم کند ولی امروز نظم نوین جهانی بر مبنای اسلام در حال شکل‌گیری است.

عضو هیأت علمی دانشگاه تهران در ادامه تأکید کرد: تفکر غرب که ما آن را «سکولاریسم» می‌خوانیم؛ در حوزه اخلاق «اباحه گرا» و «لذت طلب» در اعتقادات « مادی‌انگار» و «بی‌اعتقاد» و در رفتار «سودطلب» و «منفعت گرا» است.

وی افزود: بر طبق این تعریف، دین باید به عنوان یک امر شخصی بین « انسان» و « خدا» تعریف شده و اصلاٌ نباید وارد مدیریت جامعه شود.

دکتر مخبر دزفولی ادامه داد: در نگاه غرب بنیاد خانواده سکولار بر حذف ازدواج، قباحت زدایی از طلاق، بی‌اخلاقی جنسی و ... بنا شده است.

دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: طبق تفکر غرب سکولار؛ اقتصاد استعمارگر، مصرف گرا و سودجود است و تمام برنامه‌های اقتصادی جهان را به این سمت سوق می‌دهد.

وی افزود: ترویج معنویت غیرعقلانی، تکلیف گریز و بدون توجه به تحولات اجتماعی از طریق عرفان های کاذب، راهبرد غرب برای مقابله با دین و مذهب در جهان امروز است.

عضو هیأت علمی دانشگاه تهران ادامه داد: آمریکا‌یی‌ها در راهبردی که برای قرن 21 جهان تدوین کرده‌اند، به صراحت از لزوم حاکمیت فرهنگ آمریکایی بر هر همه جهان حتی بر اروپا سخن گفته‌اند.

دکتر مخبر دزفولی گفت: این تغییر در فرهنگ و سبک زندگی، از طریق سیطره سخت‌افزاری بر رسانه‌های جهان و ابزارهایی مانند اینترنت و فضای مجازی در حال انجام است و اگر برای مقابله با این جریان فکری نشود، با مشکلاتی عدیده مواجه خواهیم شد.

وی با اشاره به برخی از تغییراتی که در دو دهه اخیر در کشور ایجاد شد، افزود: تحول پرشتاب فناوری و ظهور جنبه‌های غیرقابل تصور از فناوری جمعی، مرجعیت‌های سنتی را بر هم زده و با گسترش ابعاد حریم خصوصی و فردی موجب شکل‌گیری ساخت جدیدی از زندگی شده است.

عضو هیأت علمی دانشگاه تهران گفت: عروسک «باربی» به عنوان نماد سلطه و تسلط فرهنگ آمریکایی بر افکار عمومی کودکان جهان یکی از مظاهر قدرت نرم آمریکاست و در هر برهه از زمان این عروسک مانند یک انسان، به مقتضای منافع دولت آمریکا تغییر شکل پیدا می‌کند.

وی افزود: البته برخی از مؤلفه‌های توسعه یافتگی مانند گسترش شهرنشینی، رشد علمی و فناوری، گسترش ارتباطات، مهاجرت‌های داخلی و در تغییر شکل سبک زندگی در کشور مؤثر بودند.

رئیس ستاد راهبری اجرای نقشه جامع علمی کشور گفت: در موضوع « جمعیت» ترویج افراطی کاهش جمعیت موجب سقوط جمعیتی در کشور شد و این موضوع کشورمان را از ابعاد اقتصادی، فرهنگی و امنیتی دچار تهدید خواهد کرد.

وی افزود: «عدم رعایت اصل» جانشینی جمعیتی جامعه را به سمت عقیم شدن و مقطوع النسل شدن سوق داده است، در حالیکه خود غربی‌ها در کشورهایشان « زادوولد» و افزایش جمعیت را تبلیغ و پیگیری می‌کنند.

دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی ادامه داد: در سال 1335 برای اولین بار، موضوع « کنترل جمعیت» دستور نهادهای بین‌المللی در برنامه کاری رژیم پهلوی قرار گرفت و همین نهادها در سالهای ابتدایی دهه 70 شمسی مجدداً این خسارت را به کشورمان وارد کردند.

وی افزود: موضوع « عفاف و حجاب» به عنوان یکی از مظاهر بارز تغییر سبک زندگی و محمل‌های تهاجم فرهنگی همواره مورد توجه و رصد شورای عالی انقلاب فرهنگی بوده است و مصوبه عفاف و حجاب این شورا برای همه دستگاه‌ها در این زمینه تکالیفی مقرر کرده است.

دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی ادامه داد: متأسفانه برخی از نهادها و دستگاه‌ها از انجام وظایف خود در زمینه عفاف و حجاب استنکاف و خودداری کرده‌اند و بار این کم‌کاری‌ها بر دوش نیروی انتظامی افتاده است.

رئیس ستاد راهبری اجرای نقشه جامع علمی کشور گفت: به موازات آسیب‌هایی که در موضوع «عفاف و حجاب» متوجه جامعه ما شد، دشمن متزلزل کردن کانون خانواده را هدف گیری کرد.

وی افزود: بدیهی است که اگر در جامعه معیارهای عفاف رعایت نشود و فضای عمومی جامعه به بازار آزاد تبادلات بی‌ضابطه جنسی مبدل شود، دیگر رغبت برای تشکیل نهاد خانواده کاهش می‌یابد. دکتر مخبر دزفولی ادامه داد: پیچیده‌تر شدن آسیب‌های اجتماعی، تغییر در روابط اجتماعی بر اثر شکل‌گیری کلانشهرها و امکان به کارگیری هویت مجازی و پنهان، تسهیل دسترسی به عوامل آسیب‌زا مانند مواد مخدر و ... بخشی از چالش‌های فرهنگی و اجتماعی کشور است که همه دلسوزان باید درباره این تهدیدات و راهکارهای رفع این تهدیدات بیاندیشد.

عضو هیأت علمی دانشگاه تهران گفت: در کنار این تهدیدات و چالش‌ها، خوشبختانه کشور و فرهنگ اسلامی ما از نقاط قوت و امتیازات چشمگیری نیز برخوردار است.

وی در تشریح برخی از این نقاط قوت افزود: شبکه گسترده و توانمند نهادهای مذهبی مانند مساجد، آیین‌های فراگیر مذهبی مانند محرم و رمضان، الگوگیری هم مستضعفان جهان از انقلاب اسلامی و ایجاد یک جبهه قدرت نرم در جهان، میراث تمدنی غنی اسلامی و ایرانی، روحیه ایثار و از خودگذشتگی، هشت سال پرافتخار دفاع مقدس و ... تنها بخشی از نقاط قوت فرهنگ کشورمان در مقابله با تهاجم فرهنگی است.

رئیس ستاد راهبری اجرای نقشه جامع علمی کشور ادامه داد: توان علمی کشور که امروز حتی دشمنان ما هم به آن اعتراف داشته و از آن ابراز نگرانی می‌کنند، ریشه در اعتقادات اسلامی ما دارد و دانشمند مسلمان ایرانی فعالیت علمی را یک فعالیت مقدس می‌داند و به همین دلیل حضور در آزمایشگاه و فعالیت علمی را یک عبارت تلقی می‌کند.

دکتر مخبر دزفولی گفت: دشمن با ترویج اختلافات قومی و مذهبی، ایجاد گسست‌های هویتی، اعتمادزدایی از نظام، جنگ و تحریم اقتصادی، تضعیف ایمان دینی مردم و ... می‌کوشد تا قدرت نرم انقلاب ما را به چالش بکشد.

دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی ادامه داد: تدوین سند « نقشه مهندسی فرهنگی کشور» به عنوان نقشه راه مقابله با تهاجم فرهنگی توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی، خوشبختانه مراحل اجرایی خود را طی می‌کند.

دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: تدوین اسناد ملی ذیل «نقشه مهندسی فرهنگی» مانند «سند ملی موسیقی»، « سند ملی سینما»، «سند ملی هنرهای سنتی»، توجه به دیپلماسی فرهنگی، ساماندهی بازار اسباب‌بازی و نوشت افزار و ... از دیگر برنامه‌های شورای عالی انقلاب فرهنگی است.

وی افزود: اجرای کامل « نقشه جامع علمی کشور» و اسناد ملی ذیل این نقشه، پیگیری « تحول بنیادین آموزش و پرورش، اجرایی شدن « پیوست نگاری فرهنگی»، «تدوین منشور ملی نخبگان»و .... هم از اقدامات پیش روی شورای عالی انقلاب فرهنگی است.

دکتر مخبر دزفولی در پایان افزود: تدوین و پیشنهاد سیاست‌های کلی علم و فناوری به مقام معظم رهبری «مدظله‌العالی» برای گنجانیدن در برنامه 5 ساله ششم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور به منظور استمرار رشد علمی و فرهنگی کشور هم، در دستور کار شورای عالی انقلاب فرهنگی است. دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی در پایان ضمن تقدیر از اقدامات و خدمات نیروی انتظامی گفت: هر چند تهاجم فرهنگی از سوی دشمن با تمام قوت ادامه دارد اما نقاط قوت و توانایی‌های فرهنگی ما بیشتر از توان دشمن است.


ویدیو مرتبط :
تریلر باربی و قدرت آخرین باربی ساخته شده

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

قدرت نرم روسیه در عصر پوتین



 اخباربین الملل,خبرهای بین المل, پوتین

سید احمد حسینی، کار‌شناس ارشد امور سیاسی و بین‌المللی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی به اعمال قدرت نرم مسکو در مناسبات جهانی پرداخته است.

 به گزارش  دیپلماسی  ایرانی  ؛ امروزه از قدرت نرم، بسیار سخن گفته می شود. اینکه بتوان بدون به کار بردن زور، کشتار و خونریزی، به اهداف مورد نظر دست یافت و مواضع رقیب یا دشمن را تحت تاثیر قرار داد، یکی از ویژگی های تحول در مفهوم قدرت است که با گذشت زمان، ابعاد و دامنه بسیاری پیدا کرده است.

در یک تعریف کلی، قدرت نرم را توان تاثیرگذاری بر دیگران برای کسب نتایج مطلوب از طریق جذابیت به جای اجبار یا تطمیع می گویند. این مفهوم را اولین بار، جوزف نای از دانشگاه هاروارد در سال ۱۹۹۰ در کتابی با نام تغییر ماهیت قدرت آمریکائی، مطرح کرد. وی در سال ۲۰۰۴، مفهوم قدرت نرم را در کتاب «قدرت نرم، راه موفقیت در سیاست های جهانی» بسط داد.

مقدمه
با فروپاشی شوروی، فدراسیون روسیه، عصر نوینی از حیات سیاسی خود را آغاز و در طول بیش از دو دهه گذشته، با پرسش ها و چالش های زیادی در عرصه های داخلی و مسائل سیاست خارجی مواجه بوده است. یکی از مقاصد راهبردی این کشور که در دوره پوتین بر آن تاکید و توانمندیهای کشور در خدمت آن قرار گرفته است، انگیزه بازگشت به قدرت و دست یافتن به جایگاهی است که آن را از دست داده اند.

برای نیل به این منظور، روسیه باید از هر دو وجه قدرت سخت و قدرت نرم خود، بهره گیرد. نگاهی اجمالی به کارنامه روسیه در سال های گذشته، نشان از آن دارد که در برخی زمینه ها همانند، افزایش توان تولید و صادرات نفت و گاز، ارتقاء توانمندیهای نظامی و راهبردی به توفیقات خوبی رسیده اما در برخی موارد مانند: دستیابی به فناوری های نوین، دستیابی به توسعه واقعی، بهبود شرایط اقتصادی، افزایش قدرت جذب و تاثیرگذاری بر شرکا و طرفهای خود، دچار مشکل است.

قبل از ورود به بحث، اشاره می نمائیم که شوروی در زمینه هایی مانند ایجاد مراکز علمی و دانشگاهی، فرهنگ، ادبیات، ورزش، شعر، تئا تر و مواردی از این قبیل، سرمایه گذاری گسترده ای نموده و جامعه را از نظر فکری و فرهنگی تحت پوشش و تغذیه فکری قرار می داد.

در یک ارزیابی کلی، به نظر می رسد، سرانه هزینه های فرهنگی برای شهروندان شوروی، نسبت به استانداردهای جهانی و شاید از برخی شرکای غربی بالا تر بود. با این وصف، اینکه چگونه روسیه بعنوان وارث این پتانسیل ها، اکنون در مواجهه با ابزارهای قدرت نرم دچار مشکل است و آسیب پذیری زیادی دارد، سوال مهمی است که توجه و بررسی علل آن، درس آموز و حاوی نکته های بسیار خواهد بود.

نکته دیگری که ذکر آن در این فرصت ضروری می باشد، این است که همانند قدرت سخت، قدرت نرم یک کشور نیز، امر ثابت و مطلق نیست و با رویکردهای مختلف، توان تاثیرگذاری یک کشور، دچار تغییر می شود و روسیه نیز از این قاعده، مستثنی نیست.

با این توضیح، تلاش خواهیم نمود، شرایط و قدرت نرم روسیه، در سالهای گذشته، بخصوص از زمانی که آقای پوتین قدرت را در این کشور بدست گرفته، مورد بررسی قرار گیرد:

الف- پایان ابرقدرتی:
سردمداران شوروی، توجه و عنایت خاصی به مقوله فرهنگ داشتند و یکی از رسالت های مهم خود را، تغییر در باور ها و ذهنیت های نه تنها مردم خود بلکه خلق های کشورهای دیگر، بر اساس تعالیم سوسیالیسم و کمونیسم می دانستند.

شعارهای آرمانی آن دوران بویژه عدالت اجتماعی، حمایت از طبقات کارگر و توزیع عادلانه ثروت و امکانات، به خودی خود، گیرائی و جاذبه زیادی در جهان ایجاد می کرد و حتی کشورهای اروپای غربی نیز نگران آن بودند این شعار ها و تبلیغات، فضای فکری و روانی آن ها را تحت تاثیر قرار ندهد.

علیرغم این مزیت ها، گذشت زمان و ناکارآمدی در جامعه عمل پوشیدن به اهداف و آرمان ها باعث کم فروغ شدن جاذبه های جامعه شوروی گردید. در این میان، حوادثی همانند حمله سال ۱۹۵۶ به مجارستان و سال ۱۹۶۸ به پراگ، ضربه های محکمی به وجهه، پرستیز و قدرت نرم آن کشور، وارد ساخت و البته اوج آن زمانی بود که اندیشه کمونیسم به پایان راه رسید و فروپاشی نه با تهاجم نظامی بلکه با فرویختن باور ها به نتیجه و سرانجام آن، رخ داد.

ب- روسیه پس از شوروی:
مهم ترین رویداد ها و فراز و نشیب های روسیه در دوره جدید را می توان در موارد زیر خلاصه نمود:

۱- دوران سردرگمی و بلاتکلیفی:
هنگامی که فروپاشی رخ داد، روسیه در شرایط دشوار و نابسامی قرار داشت. هنوز نقشه راهی برای خود پیدا نکرده بود و جهت گیریهای فرهنگی اش همانند رفتارهای سیاست خارجی بین شرق و غرب در نوسان بود. نیروهای غربگرا در این کشور، راه نجات کشور را در همگرائی کامل و ادغام در ساختارهای غرب می دانستند.

در چنین وضعیتی، روسیه نه تنها در بد ترین شرایط از منظر قدرت نرم خود قرار داشت بلکه تمامیت ارضی و قدرت سخت این کشور نیز با چالش جدی مواجه بود. نیروهای واگرا بخصوص در قفقاز و جبهه جنوبی روسیه فعال بودند و گام به گام در مسیر استقلال و جدائی از سرزمین فدراسیون روسیه قدم بر می داشتند. در این دوره، اندیشه قالب این بود که روسیه در شرایط ضعف قرار دارد و باید فروپاشی روسیه را تا آخر ادامه داد.

۲- پایان نابسامانی، آغاز انسجام:

با روی کار آمدن پوتین، اولویت این کشور، حفظ تمامیت ارضی و سرکوب حرکت های جدائی طلبی قرار گرفت. سیاست مشت آهنین پوتین در چچن و قفقاز نتیجه داد. گروههائی که در جنگ با دولت مرکزی و برخوردار از حمایت خارجی بودند، ضربه های سختی دریافت و رهبران و عناصر کلیدی آن ها، یکی پس از دیگری در داخل و خارج روسیه، هدف قرار گرفتند. پوتین به بازسازی سیستم پرداخت، نیروهای الیگارشی را پراکنده و انسجامی در بخش های داخلی و خارجی ایجاد نمود.

نتیجه این وضع آن شد که نیروهای ضد روسی در داخل این کشور، در جامعه مشترک المنافع و خارج، متوجه این امر گردیدند که روسیه، از دوران خطر و سیر قهقرائی بیرون آمده و انسجام خود را پیدا کرده است. این وضع روی قدرت نرم روسیه اثرگذاشت، جمهوری های مختلف روی روسیه حساب باز کردند و فضای جدیدی از تعاملات آن ها با مسکو آغاز گردید.

۳- بازیابی قدرت، فرصت سازی و دوری از تنش:
گام جدید روسیه، بازسازی قدرت این کشور و خلق فرصت حداقل بیست ساله ای بود که روسیه برای جبران بخشی از مواضع و شکوه از دست رفته، نیاز داشت تا به مرحله ای برسد که بازیگران و قدرت ها، روی مواضع مسکو، حساب کنند. مهم ترین ویژگی این دوران، حسابگری و محافظه کاری روس ها بود تا محیط پیرامونی و مناسبات بین المللی را رصد نموده و تا آنجا که مقدور است خود را شریک غرب در مواجهه با چالش ها و مسائل جهانی همچون تروریسم، عدم اشاعه سلاح های کشتار جمعی، موضوع خاورمیانه و مسائلی از این قبیل قرار دهند.

در اینجا، عمده ترین تلاش روسیه این بود که چالش های خاص روسیه همانند تروریسم، جدائی طلبی، افراط گرائی مذهبی و مسائلی از این دست نیز در چارچوب موضوعات یاد شده قرار گرفته، ضمن همراهی با ائتلاف های بین المللی، وجهه سیاسی خود را بالا ببرد و علاوه بر آن، هزینه های خود در این بخش را تا آنجا که ممکن است، کاهش دهد. باید اشاره شود که بخت نیز در این دوران با روسیه یار بود و قیمت های بالای نفت و گاز همراه با کمرنگ شدن نقش کشورهائی مانند ایران و عراق در بازار انرژی، فرصتهای گرانبهائی را در اختیارشان قرار داد تا با خیال آسوده تری به بازیابی قدرت خود بپردازند.

۴-مرفه ساختن جامعه روسیه:
یکی از اندیشه های روس ها، رشد و توسعه جامعه و برخورداری از شاخصه های رفاه و پیشرفت بر مبنای اصول و ارزشهای خاص روسیه می باشد. بر این اساس در سالهای گذشته، روسیه در سایه توسعه و تزریق درآمدهای ناشی از فروش نفت و گاز به جامعه، به شدت چهره جامعه مصرفی به خود گرفته و فروشگاه های زنجیره ای و مراکز تجاری بسیاری عظیمی در اقصی نقاط این کشور به راه افتاده است.

دیدگاه مسکو بر این است که روسیه در صورتی می تواند منشا قدرت و نقش آفرینی در جهان بخصوص در محیط پیرامونی باشد که از مزیت ها و پتانسیل ها و نمادهای یک اقتصاد پیشرفته برخوردار باشد و جمهوری های همسود، به روسیه بعنوان کشور پیشرو نگاه بکنند که بخشی از قدرت نرم این کشور را تشکیل می دهد.

در همین زمینه، باید به نگاه هدفمند غرب در ایجاد این شرایط برای روسیه نیز توجه نمود و آن اینکه مجموعه غرب، عمدتا در بخش های تجاری و رفاهی و مصرفی روسیه متمرکز بود تا هم از مزیت بازارهای جدید و پرجاذبه این کشور بهره برده و هم ذائقه روس ها را با تولیدات و محصولات غرب آشنا سازد و شرطی سازی لازم برای تداوم این همکاری ها، صورت گیرد.

۵-واکنش سخت در محیط پیرامونی:
روسیه محیط پیرامونی خود شامل: جمهوری های سابق شوروی سابق را حوزه منافع و امنیت ملی خود تعریف و نسبت به هر گونه دخالت غرب در آن ها هشدار داده است. روس ها در دو تجربه گرجستان و اوکراین، با خدشه بر تمامیت ارضی آن ها، جدیت و تصمیم قاطع خود را نشان دادند که آثار و پیامدهای این اقدامات، همچنان بصورت تنش گسترده در مناسبات روسیه و مجموعه غرب بچشم می خورد.

این اقدام روسیه، ضربه ای سخت بر پرستیژ، وجهه و قدرت نرم این کشور بخصوص نه تنها در برابر جمهوریهای همسود بلکه کشورهای فرا تر از این مجموعه بود. این اقدمات در واقع، ضرورت ها و الزامات ژئوپلتیک روسیه است که تصور می کرد وضعیت آنچنان دشوار شده است که می توان قدرت نرم را بخاطر مصلحت ها و ملاحظات جدی امنیتی و ژئوپلتیک، قربانی نمود.

۶- تضعیف نهادهای قدرت نرم:
شرایط سیاسی و تمرکز قدرتی که با محوریت پوتین در روسیه صورت گرفته، انگیزه بازیابی و بازگشت قدرت را در اولویت راهبردهای این کشور قرار داده است. از نگاه روس ها، نتیجه بخشی این سیاست، هم فرصت و هم اقتضائات خود را طلب می کند و به ناچار باید محدودیت ها و الزامات را در جامعه اعمال نمود.

افزایش دایره نظارت دولت بر نهادهای سیاسی و مدنی، شفاف ساختن نظام های حمایتی و مالی آنان و تحت کنترل قرار دادن ساختارهایی که می توانند از ابزارهای نقش آفرینی این کشور در بخش قدرت نرم باشد، از پیامدهای این وضعیت است. طبعا دولت روسیه به ناچار مجبور خواهد شد هزینه های بیشتری برای جبران این وضع بعمل آورد.

ج- روسیه مدعی:
همانگونه که اشاره شد یکی از ضرورت های دوران احیاء و قدرت یابی روسیه، مماشات با غرب و پرهیز از تقابل و رویاروئی با آنان با هدف فرصت سازی و تعمیق بنیانهای قدرت و برطرف ساختن نقاط ضعف این کشور، در برابر چنین رویکردی، سیاست آمریکا و اروپا، حالت تهاجمی داشت و بصورت جدی در صدد عقب راندن روسیه از حوزه های نفوذ و محیط پیرامونی بوده است.

روس ها با علم به چنین وضعیتی، شرایط را تا موضوع سوریه و سپس اوکراین تحمل کردند. نظر به مخاطرات از دست رفتن این دو کشور، روسیه وارد فاز جدیدی از رفتار در سیاست خارجی خود دائر بر ایستادگی، ابزارسازی و بالا بردن توان چانه زنی و مذاکراتی در برابر غرب گردید.

مسکو این بار از پوسته همیشگی خود خارج و جایگاه بالاتری در معادلات قدرت طلب کرد. طبعا این رفتار از منظر غربی ها بی پاسخ نمانده و با اقدامات تلافی جویانه تهدیدی و تحریمی مواجه شده است. آنچه مشخص است روسیه در این مرحله جدید از سیاست خارجی، ظرفیت زیادی از قدرت نرم خود را از دست داده اما تلاش دارد از طریق راهکارهای زیر، امکانات و توانمندیهائی برای خود ایجاد نماید:

۱- سنجش اندازه قدرت سخت:
در هر دو تجربه سوریه و اوکراین بخصوص در مورد نخست، روسیه حد و اندازه بکارگیری قدرت سخت را مد نظر قرار دارد. ملاحظه این کشور عبارت از اینکه اولا، همانند تجربه افغانستان در گرداب دیگری نیافتد و ثانیا، حجم و گستره عملیات به حدی باشد که قدرت چانه زنی این کشور را بعنوان طرف اصلی مذاکره با آمریکا و طرفهای دیگر، بالا ببرد.

۲- رفتار هزینه – فایده:
در ملاحظه روسیه، محاسبه هزینه- فایده کاملا مد نظر است. بیرون کشیدن نیرو ها از سوریه در شرایط غافلگیرکننده برای همه طرف ها، نشان از این ملاحظه جدی روس ها دارد.

۳-توجه به قدرت نرم:
هر چند روسیه در موضوع سوریه، ملاحظات جدی سیاسی و ژئوپلتیک دارد اما نگاه همزمان به همه جوانب از جمله چانه زنی با ایالات متحده و غرب در بخش تحریم ها و جلوگیری از آسیب کمتر به قدرت نرم این کشور، چانه زنی و تعامل با کشورهای عربی و غیر عربی منطقه با هدف وزین کردن سیاست خاورمیانه ای این کشور و بالا بردن نقش این کشور در برابر نیازهای کنونی منطقه از جمله اهداف چند وجهی این کشور است. در این راستا، روسیه قید و بندهای ایدئولوژیک نیز ندارد و می تواند بر اساس منافع، اهداف خود را در هنگام ضرورت ها، دنبال نماید.