اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
اوباما می خواهد مذاکرات به نتیجه برسد
استاد روابط بین الملل گفت: طرف مقابل هم با ارزیابی به این نتیجه رسید که رسیدن به «توافق» مسیر کم هزینهتری برای دو طرف به دنبال خواهد داشت.
ارزیابیتان از مذاکرات اخیر تیم هستهای در وین چیست؟
راستش را بخواهید برخلاف خیلیها، آنچه در دور نخست مذاکرات وین اتفاق افتاد را اصولا پیچ نمیدانم. شاید دلیل اینکه برخی به آنچه در وین اتفاق افتاده پیچ میگویند این باشد که دوستان ما نتوانستهاند انتظارات شکلگرفته را به خوبی مدیریت کنند. در مذاکرات پیشین وین، قرار هم نبود اتفاق خاصی بیفتد و تنها بخشی از روند طبیعی مذاکرات طی شد. در این مرحله از توافق، شاخوشانهکشیدنها طبیعی است و اگر خلاف این باشد، باید تعجب کرد.
گفتن اینکه در هر مذاکرهای بدهبستان وجود دارد، سخت نیست اما وقتی پای میز مذاکره مینشینیم، اجراییشدن همان حرفهای ساده و سطحی دشوار خواهد شد. اصولا در دیپلماسی حرفزدن راحت و اجراییکردن همان حرفها و رسیدن به توافق، کار دشواری است. در ضمن سیاست آزمایشگاه نیست که بشود همهچیز را در آن ثابت نگه داشت، احتمال تغییر برخی شاخصهای پرونده هم بسیار است.
دقیقا چه چیزی باید مدیریت میشد که نشد؟
الان فضایی به وجود آمده که همه انتظار دارند، پرونده با کمترین تنش و در کمترین زمان ممکن به نتیجه برسد، که این خواسته، منطقی نیست. باید چنین انتظاراتی مدیریت شود.
نظرتان درباره سطح فنی و حرفهای تیم مذاکرهکننده هستهای چیست؟
بیش از هر زمانی در حال حاضر وزارت خارجه در پرونده هستهای به یک تیم مشورتی نیاز دارد. حضور کارشناسان خط دو، حلقه مفقوده ماجراست و این حلقه میانی باید از کارشناسان زبده و آشنا به مسایل فنی و تئوریک هستهای و روابط بینالملل شکل بگیرد. فرض کنید اگر دولت بخواهد در جایی از پرونده، پیچیده عمل کند، باید یک گروه برای جهتدادن و خطدادن به تلویزیونهای داخلی و خارجی داشته باشد و بتواند با همراهی آن گروه، جهت مورد نظر را مشخص کند، با تاکید بر صرف حضور آقای ظریف و عراقچی و خانم افخم این کار شدنی نیست، بلکه باید لایههای دیگری از کارشناسان زبده به این تیم اضافه شوند.
یعنی منظورتان این است که تیم دیگری در سطح کارشناسی شکل بگیرد؟
بله، منظورم افرادی است که دولتی نیستند اما خط قرمزهای پرونده را خوب میدانند. آنها میتوانند خیلی از بحثها را طرح کنند و با طرف مقابل جمعبندی کرده و نتیجه را به تیم اول بدهند. اگر یادتان باشد پیش از قرارداد ژنو، فرانسویها یک بازی درآوردند، اما اگر غیردولتیها و لایه غیررسمی مذاکرهکنندگان در تیم هستهای بودند، میتوانستند با فنون مذاکره در لایههای پاییندستی مساله را جور دیگری هدایت کنند و تیم هستهای هم هزینهای در قبال آن پرداخت نمیکرد.
من به این گروه از کارشناسان، تیم «دیپلماسی خط دو» میگویم، که افرادی مکمل هستند. تیم خط دو میتواند چیزهایی را بررسی کند که بررسی آن برای تیم اول سخت است. نوعی از اتاق فکر که لزوما دولتی نیستند اما میتوانند نسبت به مسایل، اشراف داشته باشند و در پیشبرد مسایل پرونده ایفای نقش کنند.
مشابه همین را در طرفهای مذاکره داریم؟
بله آنها در این مسایل بسیار قویدستاند و لایههای مختلفی از مذاکرهکنندگان ارشد و میانی را به کار گرفتهاند.
این حلقه واسطه، چه کسانی میتوانند باشند؟
منظورم نیروی مشورتی غیردولتی است. حضور افراد مستقل و غیردولتی در لایههایی از تیم مذاکره بسیار تعیینکننده است چراکه دامنه لابی و چانهزنیهای دولتی، مشخص و گاهی هم محدود است. دولت باید با متفکرانی از بیرون کار کند تا آنها مساله را قاببندی کنند؛ گروهی که بتواند به لحاظ فنی و سیاسی محل اختلاف را مشخص کنند و در مواقع بزنگاه در جهت بهبود وضعیت پرونده گامهای موثری بردارند.
تا به همینجای کار ارزیابیتان از روند کلی پرونده هستهای ایران در دولت آقای روحانی چیست؟
من روند کلی را مثبت میبینم و فکر میکنم پرونده هستهای به نتیجه خواهد رسید.
البته پیشتر گفته بودید به مذاکرات خوشبین هستید و به حل کلی مساله با آمریکاییها بدبین.
ببینید تحلیل مبتنی بر عقل این است که سرنوشت مذاکرات به سمت مثبتی خواهد رفت و من هم به سرانجام کار خوشبین هستم. این «قولنامه» - به تعبیر من- هنوز به قوت خود باقی است و نهایی خواهد شد. اما وقتی مساله هستهای حل شود ممکن است «سرریزی» هم داشته باشد و یک دینامیزم و «مومنتومی» ایجاد کند که مسایل ما با آمریکا نهتنها در ابعاد هستهای که در تمام ابعاد حل شود. البته این تنها یک گمانهزنی است.
سوال کلیدی این است که چطور دو طرف، غرب و ایران راهی میز مذاکره شدند؟ البته منظورم به جز تغییر انتخابات سیاسی در ایران است.
آنچه باعث شد تا ایران و غرب سر میز مذاکره بنشینند، این بود که دیپلماسی به «ضرورت» تبدیل شد.
چه عواملی دیپلماسی را برای دو طرف مذاکره «ضرورت» کرد؟
بیش از دیگر گزینهها، گزینه جنگ تاثیرگذار بود. در ذهن تصمیمگیران ایرانی این مساله شکل گرفت که هر چند شانس جنگ کم شده باشد اما هنوز این گزینه وجود دارد. به همین دلیل آنها به این سمت رفتند که به طور کلی گزینه احتمالی جنگ را حذف کنند. در مورد جنگ هم من سه سناریو را بررسی کردم؛ یکی گزینه «جنگ تمام عیار»، یکی «جنگ هوایی» و دیگری هم «حملات موضعی». جنگ تمامعیار برای آمریکا امکانپذیر نبود اما برای دو جنگ دیگر امکانش را دارد اما این سوال جدی وجود داشت که آیا آمریکا به اهدافش میرسد یا خیر؟
طرف آمریکایی با چه استدلالی سر میز مذاکره آمد؟
طرف مقابل هم با ارزیابی به این نتیجه رسید که رسیدن به «توافق» مسیر کم هزینهتری برای دو طرف به دنبال خواهد داشت. جمعبندی استراتژیستهای آمریکا این بود که جنگ جواب نخواهد داد چرا که جنگ با گزینه اول امکانپذیر نیست و در دو گزینه بعدی شرایط را بدتر میکند.
از سوی دیگر ارزیابی و جمعبندی اتاق فکرها و نهادهای امنیتی در آمریکا از سال 2007 تا امروز نشان داده که ایران امکان ساخت سلاح هستهای دارد اما نیتش را ندارد. بنابراین گزینه جنگ ممکن است این موضع را در برخی تندروهای داخلی ایران تقویت کند. به هر حال استراتژیستی که در آمریکا نشسته میفهمد که روی میز آمدن برخی گزینهها، شرایط را برای دو طرف بدتر خواهد کرد. نمیداند که ایران چطور تهدید جنگ را پاسخ خواهد داد، در آذربایجان یا عربستان یا اسراییل یا خود آمریکا؟ پیشبینی واکنش طرف ایرانی برای استراتژیستهای آمریکایی هم کار دشواری بوده و به همین خاطر آنها هم آمدن سر میز مذاکره را برگزیدند.
خلاصه اینکه روی میز آمدن و عملیاتی شدن جنگ نه برای طرف ایرانی و نه برای طرف آمریکایی مورد توجه قرار نگرفت. طرف ایرانی نمیخواست کشور به سمت تهدید و جنگ برود و طرف آمریکایی هم بدون شک میداند که مذاکره با ایران و توجه به شرایطی چون غنیسازی محدود در ایران؛ امکان رصد و محدود شدن ظرفیت کمی و کیفی، بهتر از گزینه جنگ خواهد بود.
یعنی برخی نگرانیها دو طرف را به سمت اضطرار و پذیرش مذاکره سوق داد؟
ابهام موجود در این وضعیت موجب شده تا دو طرف دنبال انتخاب یک گزینه ایمنتر باشند. از سوی دیگر ظریف و تیمش میدانند که چطور تحریمها اثرگذار است و پای میز مذاکره رفتن برای رفع تحریمها دلیل اصلی برای طرف ایرانی بوده. آنها میدانند وضع این همه «کاغذپارههای تحریم» چه بر سر اقتصاد و توسعه در ایران آورده است.
طرف آمریکایی هم به این نتیجه رسیده که نمیتواند ایران را وادار کند تا از حق غنیسازی دست بردارد.
آمریکاییها همچنین میدانند با وجود اثرگذاری تحریمها بر اقتصاد ایران، کشور ما تا چند سال دیگر هم میتواند به روند کنونی ادامه دهد و ایران آنطور که آنها فکر میکردند پس از وضع تحریمها مستاصل نشده. به همین خاطر آمریکا به این نتیجه رسیده تحریمها نمیتواند ایران را آنطور که تصور میکرده از پا در بیاورد.
حضور «حسن روحانی» و تغییر رویکرد دولت او به پرونده هستهای، موقعیت ایران را به چه سمت و سویی برده، اگر این اتفاق نمیافتاد تکلیف ما چه بود؟
«مومنتوم» یا همان لحظه تاریخی قابل برنامهریزی نیست. در یک برش تاریخی شکل میگیرد و اهمیت تاثیرگذاری آن به میزان توجه و هوشمندی طرفهای درگیر در ماجرا بستگی دارد. در ماجرای پرونده هستهای ایران انتخاب «حسن روحانی» یکی از آن «مومنتوم»های تعیینکننده برای دو طرف بود؛ مسالهای که هیچکس نمیتوانست، آن را پیشبینی کند اما طبیعی است که دو طرف به خوبی این فرصت تاریخی را قدر دانستند و برای مذاکره هر چه سریعتر شتافتند. انتخاب روحانی به یک مفهوم توانست تسهیلکننده باشد.
بدون تردید برای آمریکا و دولت اوباما خیلی ساده است که با دولت حسن روحانی و ظریف پای میز مذاکره بنشیند تا دولت احمدینژاد. این مساله مدیون تیزهوشی سیاستمداران دو طرف بود که از این «مومنتوم» تاریخی استفاده کرده و نگذاشتند که این فرصت از بین برود. توجه تاریخی به این جمله که این «پنجره معلوم نیست تا کی باز خواهد ماند» بنابراین باید فرصت را غنیمت شمرد.
آیا حل مساله هستهای در موقعیت منطقهای ایران تاثیرگذار است؟
یکی از دلایل تاثیرگذار برای طرف ایرانی در پذیرش مذاکره این بود که دوستان ما در منطقه در شرایط خوبی نبودند، از حزبالله گرفته تا حماس و سوریه و عراق و حتی افغانستان. به همین خاطر حل مساله هستهای ایران میتواند در تامین آرامش منطقه تاثیرگذار باشد. اگر مساله را حل کنیم شاید بتوانیم به وضعیت همپیمانانمان در منطقه کمک کرده و وضعیت را بهبود ببخشیم.
خروجی منطقهای حل مساله هستهای ایران برای آمریکا چه خواهد بود؟
آمریکا میخواهد نیروهایش را از افغانستان خارج کند و به محور «پاسفیک» برود و ترجیح میدهد که پیش از این خروج خیالش جمع باشد. بنابراین حل مساله ایران از جهات منطقهای برای آمریکا تعیینکننده است. وزن حل مساله هستهای ایران با وزن مساله «طرح بیمه همگانی اوباما» یا همان «Obama care» برابر است.
چنانچه اگر 200 سال بعد بخواهند در صفحات تاریخ آمریکا چیزی درباره اوباما بنویسند همین ماجرای طرح بیمه همگانی برای ماندگار ماندن نام او کافی است، حالا تصورش را بکنید که حل پرونده هستهای ایران به اندازه این برنامه میتواند برای اوباما اعتبار و آبرو بیاورد. به همین دلیل حل بحران رابطه میان ایران و آمریکا برای هر رییسجمهوری در آمریکا وسوسهکننده است. از طرف دیگر شاید اصلا حل پرونده هستهای به حل دیگر مسایل میان ایران و آمریکا منجر شود، هر چند هیچ قطعیتی در این زمینه وجود ندارد.
ارزیابیتان از حضور دلواپسها و مخالفتهای گاهوبیگاه آنها چیست؟
باید اجازه داد که آنها حرفشان را بزنند، هر چند شاید خیلی هم دلواپسیشان سنجیده یا واقعی نباشد. اما اجازه بدهید که نکتهای را از استراتژیست برجسته ایرانی دکتر «مصباحی» وام بگیرم. نباید فراموش کرد «زیر ساخت پاداشدهی برای تداوم روابط خصمانه» در هر دو طرف مذاکره به وجود آمده و گروههایی از تداوم روابط خصمانه میان ایران و غرب نهایت استفاده را بردهاند. نه تنها در ایران که در آمریکا و غرب هم سالهای سال است که زیرساختهایی برای تداوم روابط خصمانه شکل گرفته است.
در مورد گروههای ذینفع در آمریکا توضیح بدهید؟
«ایپک» و طرفداران اسراییل و برخی از عربها گروههای ذینفع هستند. البته علاوه بر اینها دیگر کشورهای عربی منطقه هم از تداوم روابط خصمانه ایران و غرب منتفع خواهند شد. البته عادت روانی به روابط خصمانه و ناگزیر فرض شدن آن هم از دیگر مشکلات اساسی پیش روی روابط ایران و غرب است. همه از تحول بعدی در رابطه میان ایران و غرب میترسند و نمیدانند بعد از توافق نهایی چه پیش خواهد آمد. «عادت» به وضعیت «همیشه تخاصمی» حالا به یک امر روزمره در روابط روزمره دو طرف تبدیل شده و تغییر آن به نحوی اضطرابآور است. اتاق فکرها نمیدانند فردای توافق چه پیش خواهد آمد.
لابیهای منطقهای در واکنش به توافق نهایی چطور پیش میرود؟
کشورهای عربی از خیلی پیشتر برای این مساله لابی میکردند که این لابیها کماکان ادامه دارد. خیلیها برای جلوگیری از هرگونه شروع روابط تهران و واشنگتن به شدت مشغول فعالیت هستند.
اینها در مرحله اول شوکه شده اما خودشان را بسیج کردهاند و با سازماندهی منسجم بنا دارند مانع از شکلگیری توافق شوند. مصداق ماجرا اینکه کنگره با لابی «ایپک» بلافاصله پس از توافق مقدماتی ژنو درصدد تصویب قانون و تحریمی تازه علیه ایران بود. عربستان و برخی کشورهای دیگر هم در منطقه برای جلوگیری از توافق فعالیت میکنند.
خب با اشاره به این سنگاندازیها و تلاش برخی برای عدم موفقیت مذاکرات هستهای، بفرمایید که شما از کدام بخش ماجرا بیشتر احساس خطر و نگرانی میکنید؟
«کنگره آمریکا» گزینه سختی در انتهای مذاکره بر سر ایران است. در پایان مذاکرات، دولت آمریکا بدون شک با رفع تحریمها از ایران موافقت خواهد کرد، مواضع روس و چین و اروپاییها و شورای امنیت هم تقریبا همین است.
در مراحل پایانی و اجرایی ما با یک دو راهی جدی مواجه خواهیم شد و باید این نکته را هم در نظر بگیریم که فاز پایانی کار دو مرحله موافقت و اجرا دارد و در بخش اجرا قطعا فازبندی خواهیم داشت.
همچنین علیه ایران دو دسته تحریم وضع شده، یکی دستورالعملهای اجرایی رییسجمهوری که شامل تصمیمهای روسای جمهوری سابق و اوباما میشود و یک دسته قوانین کنگره آمریکا.
کنگره آمریکا شامل دو بخش است، یکی مجلس نمایندگان و دیگری مجلس سنا. کنگره قوانینی علیه ایران گذرانده، البته مساله فقط قوانین نیست. طرفداران اسراییل با زیرکی خیلی از دستورالعملهای اجرایی علیه ایران را به قانون تبدیل کردهاند تا بتوانند بر رفتار و اعمال رییسجمهوری نظارت کنند. اوباما میتواند با «waiver»ها و برنامههای زمانی سهماهه یا ششماهه نسبت به تعلیق تحریمها اقدام کند. او میتواند در پایان مذاکره بر سر این مساله قول دهد. اما اینکه آیا ما این را میپذیریم یا نه؟
بسیار تعیینکننده است. این لحظه از توافق را میشود «پیچ» خواند چرا که همه چیز واقعا پیچیده و نفسگیر میشود. اوباما میخواهد با کنگره دربیفتد اما اینکه واکنش ایران به مواضع اوباما و کنگره چه باشد؟ سوال اصلی است. به نظرم این بخش از کار آخرین «پیچ» واقعی است. اگر اوباما نتواند از پس کنگره برآید شرایط برای ما دشوار خواهد شد. چرا که معلوم نیست در دولت بعدی باز همین «waiver»ها و فرصتها فراهم باشد.
اما به هر شکل بخش عمدهای از تحریمهای هستهای حسب آنچه در تفاهم موقت آمده بر اساس زمانبندی مشخص برداشته خواهد شد؟
ببینید در تفاهم موقت آمده که تحریمهای مربوط به هستهای برداشته خواهد شد اما بخشی از تحریمهای وضعشده علیه ایران وجه هستهای ندارد.
تحریمهای هستهای بر اساس جدول زمانبندی برداشته خواهد شد. اما وضعیت برخی تحریمهای - اغلب غیرهستهای- پیچیده است و تشخیص اینکه این تحریم به خاطر مسایل هستهای بوده یا مسایل دیگر کار سختی است. یعنی قوانین تحریمی علیه ایران گذرانده شده که فهم هستهایبودن یا غیرهستهایبودن آن دشوار است.
اجازه بدهید کمی به گذشته برگردیم و ببینیم که تیم هستهای دولت «محمود احمدینژاد» با مهمترین پرونده دیپلماتیک کشور چه کرده، ارزیابیتان از فعالیت تیم هستهای مذاکرهکننده در سالهای گذشته چیست؟
متاسفانه در دوران دولت آقای احمدینژاد مهمترین پرونده کشور را دست تیمی دادند که تجربه دیپلماسی و حضور در این نوع مذاکرات را نداشت. نمیشود مهمترین پرونده هستهای را دست تیمی داد که تجربه مذاکره در پروندههایی در این سطح را نداشته.
متاسفانه دیدیم که مذاکرهکنندههای ارشد تیم گذشته کنار گذاشته شدند. از سوی دیگر تیم هستهای ما از دانش روز دیپلماسی جهانی بهرهمند نبود و در این زمینه تجربه کافی نداشت. به طور کلی سپردن پرونده به این افراد با این شرایط اشتباه و اشتباه دیگر کنارگذاشتن افراد متخصص از تیم هستهای در دوره گذشته بود.
از تیم احمدینژاد که بگذریم، چه نقدی به تیمهای پیشین هستهای دارید، مثلا همان زمان که آقای ظریف هم در تیم مذاکرهکننده به رهبری حسن روحانی بود؟
نقد من تنها معطوف به دوره احمدینژاد نمیشود، حتی در دوره آقای خاتمی هم نقطه ضعفهایی وجود داشت. چنانچه اکثریت تیم مذاکرهکننده، سازمانمللی بوده و عمدتا به حقوق بینالملل مسلط بودند، آن موقع هم در تیم هستهای افرادی که دانش روابط بینالملل و امنیت بینالملل بدانند، نداشتیم.
اما ضعف تیم جلیلی کلیتر بود. وقتی تحریمها را کاغذ پاره میخوانند، نمیدانستند همین سادهگیریها فردا به بحرانی ملی تبدیل شده و برداشتن هر کدام از تحریمهای وضعشده زمان و انرژی مادی و معنوی فراوانی میبرد. آنها متاسفانه همه چیز را سادهانگاری کردند.
تفاوت نهاییشدن توافق در این دور یا به دور دوم کشیده شدن آن در چیست؟
واقعیت اینکه ما زیر فشار هستیم. بهشخصه امیدوارم 20 جولای توافق انجام شود. شش ماه بعد، ایران در شرایط بدتری خواهد بود اما طرف مقابل ما آنچنان زیر فشار نیست. دلواپسان داخلی ما ابعاد اقتصادی امروز جامعه را فراموش کردهاند. از یاد بردهاند که به دلیل برخی سهلانگاریها ما امروز در چه شرایطی هستیم. آمریکا بازه زمانیای را برای ما طراحی کرده بود که در آن برای طرف ایرانی ریسک بالا و برای خودش ریسک پایینی وجود داشت. ما در آن شرایط به سمت این توافق رفتیم. آمریکا زیر فشار کمتری است. بنابراین امیدوارم مذاکرات در همان دور نخست، نتیجهبخش باشد. نکته کلیدی اینکه طرف مقابل نباید به این جمعبندی برسد که ما مستاصل هستیم. یعنی نه روایت استیصال باشد و نه روایت گل و بلبلی.
ویدیو مرتبط :
مذاکرات به نتیجه برسد، نشانه ضعف رهبری است!
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
لاریجانی در گفتوگو با شبکه فونیکس چین: مذاکرات هستهای میتواند در کمتر از یک سال نیز به نتیجه برسد
لاریجانی در گفتوگو با شبکه فونیکس چین:
مذاکرات هستهای میتواند در کمتر از یک سال نیز به نتیجه برسد
به گزارش فارس به نقل از سایت خانه ملت، علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی در گفتوگو با شبکه فونیکس چین درباره سفر روز دوشنبه خود به پکن اظهارداشت: این نخستین سفر من به چین نیست، بلکه در گذشته سفرهایی به این کشور داشتهام.
وی با اشاره به اینکه فکر میکنم در مجموع مذاکرات سازندهای با کشور چین داشته باشیم، افزود: این مذاکرات میتواند در راستای مراودات اقتصادی، همکاریهای فرهنگی و رایزنیهای سیاسی باشند، بنابراین روابط ما با دولت چین ابعاد مهمی را در بر دارد.
نماینده مردم قم در مجلس شورای اسلامی در پاسخ به سؤال دیگر خبرنگار شبکه فونیکس مبنی بر اینکه آیا در سفرهای گذشته به کشور چین موضوعی نظر شما را جلب کرده است که تاثیرگذار باشد، خاطرنشان کرد: بله، چین کشوری ریشهدار در تاریخ بوده و بخشهای مختلف این کشور متمدن نشانگر این مطلب است.
وی با یادآوری تحول بسیار چشمگیر کشور چین از جهت اقتصادی تصریح کرد: وجه تحرک اقتصادی چشمگیر چین نیز یکی از جنبههای جذاب این کشور است.
رئیس مجلس شورای اسلامی در پاسخ به این سؤال که آیا تمایل رئیس جمهور ایران برای گسترش روابط با غرب خللی در روابط ایران و چین ایجاد نمیکند، گفت: ما چالشی با چین نداریم و در مسائل مختلف منطقهای نگاه مشترک و نزدیکی داریم و با توجه به سطح همکاریهای اجتماعی که وجود دارد مسیر روشنی پیشروی دو کشور وجود دارد.
گفتوگو با سایر کشورها هیچگاه بر روابط ایران و چین سایهای نمیاندازد
وی ادامه داد: باید به این موضوع توجه کرد که نگاه ما به کشور چین یک نگاه درازمدت است و گفتوگو با سایر کشورها هیچگاه سایهای بر روابط دو کشور نخواهد گذاشت.
نماینده مردم قم در مجلس نهم در پاسخ به این سوال که دور بعدی مذاکرات 1+5 نزدیک است ارزیابی شما از مذاکرات اخیر چیست؟ تصریح کرد: من نگاه منفی به مذاکرات ندارم، مسیر مذاکرات در مجموع سازنده بوده به دلیل اینکه گفتوگوها در فضایی انجام شد که جدیت بر تعامل حاکم بود، لذا نگاه من به مذاکرات ایران و غرب مثبت است.
متن مذاکرات هستهای نیاز به شفافسازی دارد
لاریجانی درباره سؤالی مبنی بر بعضی منابع خبری اعلام کردند ایران در قبال برداشتن تحریمها حاضر به دادن امتیازاتی به غرب شده و همچنین به طور مثال غنیسازی اورانیوم را متوقف کند، نظر شما در اینباره چیست؟ افزود: مذاکرات هستهای ایران کاملا جدی است اما نباید به فرمان رسانهها اعتنا کرد، چرا که حدس و گمان نیز در رسانه زیاد است بنابراین از همه مهمتر متن مذاکرات است که به شفافسازی نیاز دارد و ایران یک طرف مذاکره است و باید برای این معادله یک راه حل پیدا کرد.
لاریجانی ادامه داد: بقیه مسائل حاشیهای در مذاکرات ایران با غرب موضوعاتی هستند که افراد را از محل اصلی خود دور میکند.
جدیت باشد، مذاکرات هستهای در کمتر از یک سال نیز به نتیجه میرسد
نماینده مردم قم در مجلس نهم، در پاسخ به این سوال که آیا رفع مسائل هستهای در طول یک سال که مدنظر ظریف است، ممکن خواهد بود، افزود: رفع مسائل هستهای بستگی تام به رویکردها دارد اگر رویکرد مثبتی در مذاکرات حاکم باشد و جدیت نیز وجود داشته باشد در کمتر از یک سال نیز میتوان به رفع مسائل مذکور امیدوار بود.
رئیس مجلس شورای اسلامی ادامه داد: همیشه یک عده خرابکار هستند که اجازه نمیدهند مذاکرات به نتیجه برسد، بنابراین همه چیز بستگی به رویکرد مذاکرات و جدیت آن بستگی دارد و تعاملات نیز در مسیرهای بعدی تست میشود.
مذاکرات به نتیجه نرسد، ایران بر اساس NPT برنامه هستهای خود را ادامه میدهد
در ادامه مصاحبه شبکه فونیکس چین با رئیس مجلس شورای اسلامی خبرنگار شبکه مذکور پرسید "دو نتیجه برای مذاکرات ایران و گروه 1+5 متصور است، اینکه مذاکرات به نتیجه برسد یا به نتیجه نرسد درباره هرکدام برنامه ایران چیست؟" افزود: اگر مذاکرات به نتیجهای نرسد رویکرد و راهی که در حال حاضر پیش گرفتیم را ادامه میدهیم و مسیر برای ما بسیار روشن است که ایران به سمت ساخت سلاح هستهای نمیرود.
لاریجانی تأکید کرد: ما به پیمانهایی که بستهایم پایبند هستیم اما بر روی دانش هستهای و تکنولوژیهای نوین کار خواهیم کرد، بنابراین اگر مذاکرات به نتیجه برسد با یک فرمت دیگری کار خواهیم کرد.
وی با بیان اینکه دلیلی وجود ندارد که تنش در منطقه ایجاد شود، افزود: اعتقاد ما ایجاد یک صلاح پایدار در منطقه است، نگاه ما همانند موضعی است که در سوریه داریم.
نماینده مردم قم در مجلس نهم ادامه داد: نگاه ما به کشور سوریه نگاه سیاسی نیست اگر همه کشورها به این نتیجه برسند که ایجاد صلح پایدار از همه چیز مهمتر است ما نیز همکاری خواهیم کرد.
لاریجانی در پاسخ به این سؤال که ارزیابی شما از سفر رئیس جمهور به نیویورک چیست؟، افزود: البته رئیس جمهور در سفر به نیویورک اقدامات متنوعی از جمله سخنرانی و دیدار با سران کشورهای مختلف داشت و رهبر ایران نیز از این رویکرد فعال در دیپلماسی دفاع کردند.
وی ادامه داد: در کشوری که دموکراسی حاکم است امکان این وجود دارد که برخی گروهها دیپلماسی اتخاذ شده از سوی رئیس جمهور را نپسندند و وجود چنین نظرات متنوع طبیعی است.
لاریجانی در پاسخ به این سؤال که "نظر شما درباره سیاست خارجی دولت روحانی و تیم وزارتخانه او چیست؟ و چالشهای پیشروی رئیس جمهوری ایران را چه میدانید"، تصریح کرد: روحانی و تیم وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران یک دیپلماسی فعال را با کشورهای مختلف دنبال میکند که یک بخش آن با کشورهای همسایه، یک بخش دیگر با کشورهای مهمی چون چین و بخش دیگر نیز با کشورهای غربی که در سفر نیویورک محقق شد.
دیپلماسی فعال دولت روحانی رویکرد پسندیدهای است
این نماینده مردم در مجلس نهم تأکید کرد: این رویکرد که ما با کشورهای مختلف بر حسب منافع ملی خودمان و در سطح خود آنها دیپلماسی فعال داشته باشیم، رویکرد پسندیدهای است و باید مورد توجه قرار بدهیم و میتوان گفت که دیپلماسی مذکور به این معنا نیست که در روابط با سایر کشورها مشکلی ایجاد شود.
رئیس مجلس شورای اسلامی در پاسخ به این سؤال که "آیا اگر ایران و غرب به تفاهم برسند، ایران در قبال سوریه تغییر رفتار خواهد داشت؟" گفت: این دو موضوع کاملا متفاوت هستند. مسئله سوریه مورد توجه ما بوده و ما نیز اعلام نظر کردیم. مسئله سوریه با مذاکرات سیاسی حلشدنی است.
دموکراسی در سوریه با سرنیزه امکانپذیر نیست
وی ادامه داد: به هیچ وجه دموکراسی با سرنیزه امکانپذیر نیست. از اینرو لازم است که مشکل کشور سوریه نیز با مذاکرات سیاسی برطرف شود.
لاریجانی با بیان اینکه من فکر میکنم چین و ایران درخصوص سوریه به فهم مشترکی رسیده باشند و با روحیه جنگطلبی استکبار آشنا شده باشند، ادامه داد: به نظر میرسد در شرایط فعلی قدری توجهات به موضوع مذاکرات سیاسی برای رفع مشکلات معطوف شد امیدواریم که درک درستی حاصل شد، باشد تا به این ترتیب از طریق مذاکرات سیاسی به توان مشکلات را حل کرد و به سمت جنگ نرفت.
وی در پایان ضمن تبریک به مناسبت آغاز سال تحصیلی چینی که در ماه آینده است، افزود: ما با مردم چین یک ارتباط طولانی و عمیقی از گذشته تاکنون داشتیم به ویژه زمانی که راه ابریشم وجود داشت.
رئیس مجلس شورای اسلامی یادآور شد: مردم ایران خاطرههای بسیار خوبی از چین و مردم آن دارند از اینرو امیدوارم سال نو، سال پیشرفت ترقی و همکاریهای همهجانبه بین ایران و چین باشد./ خانه ملت