اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

انقلاب نام کدام خیابان‌ ها را عوض کرد؟


در روزهای ابتدایی هر انقلاب یا حتی آمدن نظام جدید، دست مردم به نخستین چیزهایی که می رسد نمادهاست؛ نمادهایی چون مجسمه وسط میدان شهر، عکس روی اسکناس یا نام خیابان‌ها.

خبرگزاری ایسنا: در روزهای ابتدایی هر انقلاب یا حتی آمدن نظام جدید، دست مردم به نخستین چیزهایی که می رسد نمادهاست؛ نمادهایی چون مجسمه وسط میدان شهر، عکس روی اسکناس یا نام خیابان‌ها.

جام جم نوشت: در میان اینها آنچه بیش از هر چیز داستان جالبی دارد نام‌هاست؛ اسامی که در اذهان باقی مانده و تغییرشان کار دشواری است.

تغییر اسامی اماکن در انقلاب اسلامی بر حسب ظاهر قبل از پیروزی انقلاب آغاز شده است. دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، به تازگی خاطره‌ای را از ایشان در مورد تغییر اسم یک ورزشگاه در مشهد به نام غلامرضا تختی منتشر کرده که زمان آن حدودا سه ماه قبل از انقلاب است. با این حال با شکل‌گیری نظام جدید پس از انقلاب، روند تغییر نام، شتاب بیشتری به خود گرفت.

پیش از انقلاب اسلامی، به گفته یک محقق، تهران شهر شاه شده بود. ۶۶ خیابان تهران در آن روزها به نام شخص شاه یا خاندان پهلوی بود، در حالی که بعد از انقلاب فقط چهار خیابان به نام بنیانگذار انقلاب یا نزدیکان ایشان نامگذاری شد که با توجه به اقبال مردم به رهبرشان، امری طبیعی است.

در عین حال در تهران قبل از انقلاب، مذهب و به خصوص مذهب اسلام جایی نداشت، اما جالب است بدانید در همان دوره در بخش‌هایی از تهران به‌ویژه در جنوب این شهر، مردم نام شخصیت‌های مردمی را روی محلات خود می‌گذاشتند؛ از نام شاعران مبارز گرفته تا تختی؛ ورزشکاری که در اذهان مردم آن روزگار و حتی زمان ما به عنوان یک قهرمان شناخته می‌شود.

نقل است که در آن زمان حتی اگر نام شهری روی یک خیابان بود، مردم از در مخالفت با دولت نام ساکنان شهر را روی آن می‌گذاشتند. دولت می‌گفت شیراز، مردم می‌گفتند شیرازی‌ها.

محققان آغاز تحول در نام خیابان‌های تهران را به دولت موقت نسبت می‌دهند که با تشکیل شورایی به نام شورای نامگذاری شهرداری در مدت کوتاهی از اردیبهشت ۵۸ تا آبان ۵۹ نام ۵۰۰ معبر از شهر تهران را تغییر داد و فقط نام خیابان‌هایی چون دماوند، بهارستان، راه‌آهن و کریمخان زند به نام سابق باقی ماند. گفتنی است در این دوره نقش مردم بسیار پررنگ است. بسیاری از تغییر اسامی توسط مردم یا حداقل با خواست جدی آنان صورت می‌گیرد و پس از تغییر نام هم با همکاری مردم در از یاد بردن نام سابق و به یاد سپردن نام جدید، در مدت کوتاهی نام سابق از میان می‌رود. این موضوع به خصوص در مورد نامگذاری در شهرهای کوچک جلوه بیشتری دارد، چرا که در آن شهرها مثل تهران دولت جدید تسلط نداشته و اکثر امور به صورت مردمی اداره می‌شده است.

یک پژوهشگر با بررسی اسامی خیابان‌های تهران قبل و بعد از انقلاب اسلامی به این نتیجه رسیده که بعد از انقلاب به جای تاکید بر اسامی خاندان پهلوی، نزدیکان این رژیم و اسامی شخصیت‌های پیش از اسلام به خصوص شاهان، بر اسامی شهدا و مبارزان صدر اسلام، شخصیت‌های مبارز با رژیم پهلوی و شهدای انقلاب اسلامی و نیز ائمه (ع) تاکید شده است. از این منظر است که نام خیابان پهلوی در تهران به خیابان مصدق تغییر می‌کند (این خیابان این روزها نام ولی‌عصر بر خود دارد)، نام اتوبان و پارک شاهنشاهی به اتوبان مدرس و پارک ملت تغییر می‌کند، خیابان شاه، خیابان جمهوری اسلامی می‌شود، خیابان بوذرجمهری به نام ۱۵ خرداد خوانده می‌شود، نام خیابان قوام‌السلطنه به ۳۰ تیر و خیابان کورش کبیر به دکتر شریعتی تغییر می‌کند.

جالب است بدانید نامگذاری اسامی خارجی بر خیابان‌های تهران و نیز نامگذاری اسامی جغرافیایی بر معابر جزو سیاست‌های نامگذاری در هر دو دوره قبل و بعد از انقلاب اسلامی است.

این موضوع از این منظر قابل تحلیل است که در مورد اسامی خارجی هر دو دولت - البته با رویکردهای مختلف - در پی یافتن دوستان یا نشان دادن سیاست خود بودند و از این نظر مثلا نام خیابان کاخ به خیابان فلسطین تغییر می‌کند یا نام استالین برداشته می‌شود و از آن پس به آن معبر، خیابان میرزا کوچک خان گفتند. در عین حال نامگذاری اسامی جغرافیایی می‌تواند نمادی از چندپارگی فرهنگی در شهر تهران و مساله مهاجرت باشد که هم قبل از انقلاب وجود داشت و هم این روزها در این شهر بزرگ دیده می‌شود.

نامگذاری معابر تهران البته پس از انقلاب هم دستخوش وقایعی شد. مثلا نام بابی ساندز بر کوچه کناری سفارت انگلیس گذاشته شد. نام خیابان خالد اسلامبولی برای همیشه نمادی از رابطه قطع شده ایران و مصر بود و البته با بیش از ۲۰۰ هزار شهید جنگ تحمیلی اکثر معابر تهران به خصوص کوچه‌ها به نام این شهیدان نامگذاری شد. با این حال هم نفس تغییر نام‌ها پس از پیروزی انقلاب و هم به یاد ماندن برخی اسامی قدیمی با وجود تغییر رسمی آن نشان داد آنچه نام خیابان‌ها را تغییر می‌دهد ذهن مردم است، نه نوشته روی تابلوها.


ویدیو مرتبط :
چه چیز عوض شد که دنیا با ما بعد از انقلاب دشمن شد؟

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

هر ماه در خیابان انقلاب ۹۰ تن کاغذ می‌میرد!



اخبار,اخباراجتماعی,کاغذ

 اخبار اجتماعی - هر ماه در خیابان انقلاب ۹۰ تن کاغذ می‌میرد!

به گفته کارگران شهرداری هر شب 7 تا 10 سطل پر از زباله از کف خیابان‌های این ناحیه جمع می‌شود که با توجه به شمار تراکت‌پخش‌کن‌ها و انتشاراتی‌های مستقر در آن منطقه مقدار زیادی از این زباله‌ها کاغذ‌ند. اما کارگران می‌گویند که این کاغذ‌ها را بدون تفکیک از دیگر زباله به سطل‌های زباله می‌ریزند

اگر اهل پایتخت باشید محال است که در این شهر رفت و آمد کنید و بیلبوردهای بزرگ تبلیغاتی شهرداری را با آن حرف‌های قشنگ درباره لزوم حفظ محیط‌زیست و... ندیده باشید. روی بیلبورد می‌نویسند بیایید زباله‌ها را از هم تفکیک کنیم، بازیافت کنیم و... اما چه خوب است شهرداری اگر در هر بیلبوردی یک جوالدوز به شهروندان می‌زند، یک سوزن کوچک هم فقط در خیابان انقلاب مرکز فرهنگ و علم پایتخت ایران به خودش (یا پیمانکارانش) بزند.

به گزارش جهان صنعت، آنجا که هر روز حدود سه هزار کیلو و هر ماه حدود 90 تن کاغذ باطله همراه با سایر زباله‌ها هدر می‌رود، به هر حال اگر شهرداری می‌خواهد مردم رعایت کند، چه خوب است که بگوید از این حجم عظیم چقدرش را صرفه‌جویی کرده؟ تمام سطح پیاده‌روی جلوی دانشگاه تهران تراکت‌های تبلیغاتی است و کارگران شهرداری این تراکت‌ها را همراه با سایر زباله‌ها در یک سطل می‌ریزند!

رگ‌های فرهنگ را خشک نکنیم!
بیایید درباره «کاغذ» حرف بزنیم، خیلی عادی شده اما شاید با اهمیت هم باشد! به کودکی برگردیم؛ ما با یک صحنه مبهم روبه‌رو خواهیم شد که با کمک پدر یا مادرمان در حال کشیدن یک آدمک با خواندن شعر «چشم چشم دو ابرو...» هستیم. از شروع مدرسه تا آخر تحصیلمان هم که مصرف کاغذ برایمان امری بدیهی است. بعد از آن هم حتی اگر اهل مطالعه نباشیم و کارمان طوری باشد که همیشه از رایانه استفاده کنیم باز هم از مصرف دستمال کاغذی نمی‌توانیم فرار کنیم! پس «اهمیت» دارد.

 این اهمیت در زمینه فرهنگ و هنر چند برابر می‌شود. شاید خیلی بیراه نباشد اگر بگوییم این کاغذ‌ها به منزله رگ‌های فرهنگ و هنر هر کشوری عمل می‌کنند. برای همین است که مصرف سرانه کاغذ همچنان یکی از شاخص‌های مهم توسعه در دنیا تلقی می‌شود. در ایران مصرف سرانه کاغذ به ازای هر فرد 20 کیلوگرم است که این مصرف سالانه 5/1 تا دو میلیون تن کاغذ در کشور را رقم می‌زند که حدود 75 درصد آن از واردات تامین می‌شود به علاوه برای تهیه هر تن کاغذ نیاز به قطع ۱۷ اصله درخت است. 

 

استفاده از کاغذ بازیافت شده به جای تهیه آن از چوب درختان، موجب کاهش آلودگی هوا به میزان ۷۴ درصد، کاهش آلودگی آب به میزان ۳۵ درصد و کاهش مصرف آب به میزان ۵۸ درصد خواهد شد به همین دلیل ۵۰ درصد کاغذ تولید شده در کشورهای توسعه یافته از کاغذهای بازیافتی است. در کشور آمریکا 100% کاغذ مصرفی از بازیافت کاغذهای باطله است به طوری که میزان تولید کاغذهای بازیافتی در کشور به قدری است که درصدی از آن را صادر می‌کنند!

در کشور هند نیز 50 درصد کاغذ مصرفی بازیافتی است. کاغذ باطله بر خلاف ظاهرش بسیار ارزشمند است در حالی که ایران مانده است با این همه زباله چه کند، کشورهای دیگر همین زباله‌ها را به دلار تبدیل می‌کنند. کشور ژاپن نیمی از 30 میلیون تن کاغذ مصرفی‌اش را به روش‌های مختلف از زباله شهری جدا کرده و از درآمد حاصل از آن سالانه دو میلیارد دلار به هزینه جمع‌آوری و دفع زباله‌های خویش کمک می‌کند. به گزارش روابط عمومی ناحیه سبز تهران، در حالی که در تهران روزانه هفت هزار تن زباله به محل دفن زباله کهریزک منتقل می‌شود که 10 درصد از کل زباله‌ها را کاغذ تشکیل می‌دهد. روزانه 700 تن کاغذ همراه با زباله در این مرکز دفن می‌شود، 700 تن کاغذ برابر با قطع سه هکتار جنگل در روز است و این فاجعه‌ای خوفناک است.

شاید کودکی اولین « آب» زندگیش را روی همین کاغذ بنویسد
ما برای اطمینان از صحت آمار و اطلاعات بالا سری زدیم به میدان انقلاب چون این ناحیه یکی از بزرگ‌ترین تولیدکننده‌های زباله کاغذی در ایران است. به گفته کارگران شهرداری هر شب 7 تا 10 سطل پر از زباله از کف خیابان‌های این ناحیه جمع می‌شود که با توجه به شمار تراکت‌پخش‌کن‌ها و انتشاراتی‌های مستقر در آن منطقه مقدار زیادی از این زباله‌ها کاغذ‌ند. اما کارگران می‌گویند که این کاغذ‌ها را بدون تفکیک از دیگر زباله به سطل‌های زباله می‌ریزند که همین امر نشان می‌دهد احتمالا برنامه‌ای برای بازیافت این کاغذ‌ها وجود ندارد چراکه ترکیب کاغذ با شیرابه‌ها و زباله‌های تر روند بازیافت آن را بسیار سخت و پرهزینه می‌کند.

 

گنجایش هر یک از سطل‌های زباله حدودا 1100 لیتر است. اگر حدود 30 درصد از زباله‌های تولیدی در میدان انقلاب را کاغذ در نظر بگیریم روزانه حدود 3000 کیلوگرم کاغذ که تفکیک آن کار سختی نیست فقط از محدوده‌ای کوچک در قلب تهران روانه گودال‌های دفع زباله می‌شوند! در اینکه فرهنگ‌سازی برای تفکیک زباله میان شهروندان کاری دشوار و زمانبر است شکی نیست اما استخدام و توجیه کارگرانی که زباله‌های کاغذی را جداگانه جمع کنند هم کار آسانی است و هم زمان زیادی نمی‌برد.

خوب است که آدم از گذشته‌هایش درس بگیرد. حدودا همین دو سال پیش بود که نزدیک 100 چاپخانه و بسیاری از مطبوعات خصوصی به دلیل گرانی و کمبود کاغذ تعطیل شدند. این روزها دیگر مشکلات واردات کاغذ رفع شده و مثل گذشته نیست هرچند که قیمت کتاب و مجلات با دو سال پیششان قابل مقایسه نیست و نجومی سر‌سام‌آور داشته است اما هیچ اقدامی هم در راه بازیافت صورت نگرفته است. غرفه‌های بازیافت و سطل‌های زباله زمانی کارآمد می‌شود که فرهنگ‌سازی لازم هم انجام شود، زمانی که مدیریت پسماندها برای خود شهرداری و کارگرانش در درجه اول اهمیت باشد. تا کی قرار است کاغذ را وارد کنیم در حالی که با اندکی برنامه‌ریزی می‌توانیم در این زمینه خودکفا شویم؟

خوب است که ما هم دست در دست هم دهیم! به همه آدمک‌هایی که کشیده‌ایم فکر کنیم، به «چشم چشم دو ابروهایی» که خوانده‌ایم، به محیط‌زیست و جنگل‌هایمان، به نسل‌های آینده‌مان، به بچه‌هایی که قرار است اولین تجربه خلق کردنشان را با کاغذ تجربه کنند! شاید همین تراکتی که ما امروز در خیابان می‌گیریم و بدون آنکه آن را نگاه کنیم مچاله می‌کنیم و روی زمین می‌اندازیم، بتواند فردا کاغذی شود که یک دانش‌آموز اول دبستان روی آن اولین «آب» زندگیش را بنویسد، شاید هم لابه‌لای هزاران کیلو پسماند تر به گودال‌های دفع زباله بپیوندد و برای کاغذی جدید درخت دیگری قطع شود!


  اخبار اجتماعی - جهان صنعت