اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

انسانی‌ ترین شرط برای بخشش یک اعدامی


لحظات به سرعت می‌گذشت. زن میانسال، تصمیم خود را گرفت و فریاد زد: اعدامش نکنید. از حق خود و فرزندانم گذشتم. برای رضای خدا این محکوم را بخشیدم. نمی‌توانم شاهد این باشم که زن دیگری مثل من داغدیده شود و بچه‌های دیگری طعم از دست دادن پدر را بچشند.

جام جم آنلاین: لحظات به سرعت می‌گذشت. زن میانسال، تصمیم خود را گرفت و فریاد زد: اعدامش نکنید. از حق خود و فرزندانم گذشتم. برای رضای خدا این محکوم را بخشیدم. نمی‌توانم شاهد این باشم که زن دیگری مثل من داغدیده شود و بچه‌های دیگری طعم از دست دادن پدر را بچشند.

این زن 15 سال در انتظار اجرای حکم قصاص قاتل همسرش بود، اما در آخرین لحظات، زندگی دوباره‌ای به او بخشید. او و فرزندانش 15 سال بود که در انتظار اجرای این حکم بودند، اما تصمیم گرفتند به جای قصاص، بخشش کنند.

بیست و نهم خرداد سال 78 تلفن افسر نگهبان یکی از کلانتری‌های شهرستان ساوه به صدا درآمد و کشف جسد مردی در حاشیه جاده‌ای در اطراف شهر به پلیس گزارش شد.

دقایقی بعد بازپرس و کارآگاهان جنایی خود را به محل کشف جسد رساندند و تحقیقات را آغاز کردند.

بررسی‌های مقدماتی نشان می‌داد این مرد باید در مکان دیگری به قتل رسیده باشد و بعد جسدش به اینجا منتقل شده باشد.

مقتول هیچ مدرک شناسایی همراه نداشت که این موضوع روند رسیدگی به پرونده را با مشکل روبه‌رو کرد.

کارآگاهان به بررسی پرونده افراد گمشده پرداختند تا شاید ردی از هویت مقتول پیدا شود.

شناسایی مقتول

یک روز بعد از کشف جسد، زنی همراه خانواده‌اش به پلیس آگاهی مراجعه کرد و گفت: شوهرم به نام صفرعلی، مسافربر است. او روز گذشته خانه را ترک کرد و دیگر بازنگشت و جستجوی من و اعضای خانواده‌ام برای یافتن وی بی‌نتیجه مانده است. بعد تصویری از شوهرش را در اختیار پلیس قرار داد.

پس از این شکایت، مأموران دریافتند جسد کشف شده متعلق به صفرعلی است. با شناسایی هویت مقتول، روند رسیدگی به پرونده وارد مرحله جدیدی شد و کارآگاهان اطمینان یافتند او قربانی سرقت خودروی خود شده است.

در این مرحله مشخصات خودروی سرقتی در اختیار گشت‌های انتظامی قرار گرفت و از مأموران خواسته شد به محض مشاهده خودرو، آن را متوقف و سرنشین آن را دستگیر کنند.

اعتراف به قتل


در حالی که تحقیقات ادامه داشت، چند روز بعد از این حادثه، کارآگاهان خودروی مقتول را در یکی از محله‌ها شناسایی کردند و راننده دستگیر شد.

این متهم با انتقال به پلیس آگاهی بازجویی شد و زمانی که متوجه شد پلیس به راز جنایت او پی برده به قتل مرد راننده اعتراف کرد و گفت: با آبمیوه مسموم رانندگان را بیهوش و خودروی آنها را سرقت می‌کردم. پس از چند روز خودروها را در محله‌های شهر رها و پول‌های سرقتی از رانندگان را خرج می‌کردم. اما در جریان دزدی آخرم راننده - صفرعلی - پس از آن که کمی از آبمیوه مسموم را خورد و حالش بد شد پی به نیتم برد. با هم درگیر شدیم که مجبور به قتلش شدم. اشتباه کردم و دچار عذاب وجدان شده‌ام.

حکم قصاص

متهم پس از بازسازی صحنه جرم، روانه زندان شد و پرونده وی با صدور کیفرخواست به شعبه 102 دادگاه جزایی دادگستری شهرستان ساوه ارسال شد که مدتی بعد او با توجه به درخواست اولیای دم مبنی بر قصاص، به مرگ محکوم شد و مدتی بعد پرونده وی از سوی قضات شعبه 27 دیوان عالی کشور تائید شد و پرونده برای اجرای حکم به واحد اجرای احکام دادگستری شهرستان ساوه ارسال شد و نام اکبر در فهرست اعدامی‌ها قرار گرفت.

اجرای حکم


با گذشت 15 سال از وقوع حادثه دو روز پیش مقدمات اجرای حکم قصاص عامل جنایت آماده شد و او در یک قدمی مجازات قرار گرفت.

اکبر از سلول انفرادی خارج شد و در مقابل روحانی زندان قرار گرفت و وصیتنامه‌اش را نوشت. با دیدن خانواده مقتول و چوبه دار، به پای آنها افتاد و التماس می‌کرد که او را به خاطر فرزندانش ببخشند و فریاد می‌زد: خدایا کمکم کن. خانواده مقتول آخرین عکس پدر خانواده را به دست داشتند و گریه می‌کردند. خانواده اعدامی چهل و سه ساله نیز پشت دیوار بلند زندان ایستاده بودند و با خواندن دعا و قرآن، امیدوار بودند اولیای دم رضایت دهند.

مأموران دستبندی به دستان مرد اعدامی زدند و او را آرام آرام به سمت چوبه دار بردند. او آرام بود و به سختی قدم برمی‌داشت. آخرین قدم‌هایش را برداشت و روی چهارپایه فلزی ایستاد. وقتی سردی طناب را دور گردنش حس کرد همه‌چیز را تمام شده دید و خود را برای مرگ آماده کرد. دیگر امیدی برای نجات نداشت و برای بخشش تلاشی نمی‌کرد.

سکوت بر فضای سرد محوطه زندان حاکم شده بود. همه منتظر بودند اولیای دم حکم را اجرا کنند که همسر مقتول فریاد زد: بخشیدمش، اعدامش نکنید. از حق خود و فرزندانم گذشتم. برای رضای خدا این محکوم را بخشیدم. نمی‌توانم شاهد این باشم که زن دیگری مثل من داغدیده شود و بچه‌های دیگری طعم از دست دادن پدر را بچشند و سال‌ها در حسرت دیدار پدر خود بمانند. امیدوارم این مرد به درگاه خدا توبه کند و زندگی سالمی را پس از آزادی شروع کند.

مأموران زندان بلافاصله طناب را از گردن قاتل باز کردند و محکوم را که به شدت شوکه شده بود و قدرت حرکت نداشت از بالای چوبه دار پایین آوردند. آن‌سوی دیوار بلند زندان، خانواده مرد اعدامی پس از دقایقی که از زمان اجرای حکم گذشته بود دیگر امید خود را از دست داده و منتظر بودند تا جسد اکبر را تحویل بگیرند که یکی از مأموران به آنها خبر داد، اعدامی بخشیده شده است.

یکی از مسئولان قضایی حاضر در محل اجرای حکم به جام جم گفت: خانواده مقتول در اوج غمی که با آن 15 سال را سپری کرده بودند تصمیم بزرگی گرفتند و مرد اعدامی را بخشیدند.

اولیای دم بدون دریافت هیچ وجهی رضایت دادند و فقط قرار شد زندانی نجات یافته 150 میلیون تومان به بیمارستان کودکان سرطانی وابسته به مؤسسه خیریه محک کمک مالی کند، سپس مدارک آن پیوست پرونده قضایی وی شود.


ویدیو مرتبط :
بخشش اعدامی توسط والدین مقتول-بخشش یک مادر

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

شرط عجیب برای بخشش یک اعدامی


پسرجنایتکار که دست به قتل راننده آژانس زده بود پای چوبه دار بخشیده شد و به زندگی بازگشت.

همشهری آنلاین: پسرجنایتکار که دست به قتل راننده آژانس زده بود پای چوبه دار بخشیده شد و به زندگی بازگشت.

 اولیای دم با شرط اینکه متهم تا آخر عمرش در زندان بماند، از اجرای حکم قصاص گذشت کردند.به گزارش پرونده، ‌14اسفند87 مأموران در بومهن جسد مردی را کشف کردند که بر اثر شدت جراحات به قتل رسیده بود. از همان زمان تحقیقات پلیسی در این زمینه آغاز شد تا اینکه کارآگاهان موفق به شناسایی هویت قربانی شدند. وی مرد 48ساله‌ای بود که در یکی از آژانس‌های خودرو در رودهن کار می‌کرد. بررسی‌ها نشان می‌داد که خودروی مقتول نیز به همراه مدارکش به سرقت رفته بود.

با این اطلاعات، ‌فرضیه جنایت با انگیزه سرقت قوت یافت. مأموران در قدم بعدی راهی محل کار قربانی شدند و دریافتند که آخرین مسافر وی، پسرجوانی به نام مهدی بوده است. دستور بازداشت وی به‌عنوان مظنون پرونده نیز صادر شد. از سوی دیگر مشخصات خودروی مقتول نیز در اختیار همه واحدهای گشتی قرار گرفت تا اینکه چند روز بعد مأموران متهم را هنگامی که سوار بر خودروی مقتول بود در مهرشهر کرج دستگیر کردند.

وی در بازجویی‌ها به قتل اعتراف کرد و انگیزه خود را اختلاف با پدرش دانست. وی گفت: یک‌ماه قبل از حادثه با پدرم درگیر شدم. او مرا از خانه بیرون کرد. من هم مجبور شدم به خانه دوستانم بروم. روز حادثه مجددا نزد پدرم رفتم می‌خواستم هر طور شده با او آشتی کنم و به اختلافاتمان پایان دهم اما آن روز مثل همیشه دعوایمان شد. درحالی‌که به‌شدت عصبی بودم با آژانس تماس گرفتم و بعد از کرایه خودرو به سمت بومهن رفتم. مقتول را می‌شناختم، چندین بار سوار ماشینش شده بودم.

برای همین روز حادثه به بهانه اینکه ماشینم در بومهن است و آنجا پنچر شده، وی را به محل جنایت کشاندم. نمی‌دانم چه شد که دست به قتل او زدم و با سرقت ماشینش پا به فرار گذاشتم. این پسرجنایتکار بعد از اعتراف به قتل، در شعبه 74 دادگاه کیفری پای میزمحاکمه رفت و به قصاص محکوم شد. حکم صادره نیز به تأیید قضات شعبه هفتم دیوان عالی کشور رسید. بعد از آن پرونده به شعبه اجرای احکام دادسرای جنایی تهران فرستاده شد و با انجام مراحل قانونی، متهم به قتل در محوطه زندان پای چوبه دار رفت. در آنجا قاتل با التماس از اولیای دم خواست تا او را ببخشند.

اولیای دم در آخرین لحظات از قصاص گذشت کردند و عامل جنایت را به شرط اینکه تا آخر عمرش در زندان بماند بخشیدند. با رضایت اولیای دم، ‌متهم پرونده به‌زودی از لحاظ جنبه عمومی جرم پای میز محاکمه خواهد رفت.