اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
اقدام قابل تقدیر یک کارگر شهرداری
«حسین باقری»، کارگر شهرداری شهرستان بردسکن استان خراسانرضوی است که کیفی پر از چک را به دست صاحبش رساند.
روزنامه شرق: «حسین باقری»، کارگر شهرداری شهرستان بردسکن استان خراسانرضوی است که کیفی پر از چک را به دست صاحبش رساند.
او در گفتگویی ماجرا را توضیح داده است:
کیف را چطور پیدا کردی؟
من نیروی شهرداری هستم و معمولا ساعت پنج صبح سر کار میروم. پنجشنبه هفته پیش هم مثل هرروز کار خودم را شروع کرده بودم که حدود ساعت شش کیف را در جوی آب پیدا کردم.
چه نوع کیفی بود و آیا داخل کیف را دیدی؟
کیف جیبی مردانه بود. داخل آن را نگاه کردم. یکچک سفیدامضا، یکچک 37میلیونتومانی حامل، یکچک 32میلیونی و یکچک 20میلیونی با هشتکارت عابربانک و یککارتملی داخل کیف بود.
بعد از آنکه داخل کیف را دیدی چه کردی؟
کیف را بردم و به خود آقای شهردار تحویل دادم.
وسوسه نشدی چکهای حامل و سفیدامضا را برای خودت برداری؟
نه. من از این کارها بلد نیستم. یکبار هم همسرم در بازار یکمیلیونو600هزارتومان پیدا کرده بود که آن را هم به صاحبش پس دادیم.
آن ماجرا چه بود؟
همسرم به بازار رفته و دیده بود کیسه پلاستیک سیاهی روی زمین افتاده است، آن را باز کرد و دید داخل آن پر از اسکناس است. بعد که به خانه آمد چند نوشته اطراف جایی که پول را پیدا کرده بود، چسباندیم و صاحبش که پیدا شد و نشانی داد ما پول را پس دادیم.
این دفعه صاحب کیف پول را دیدی؟ آیا به شما مژدگانی داد؟
من کیف را به شهردار دادم و او خودش صاحب کیف را پیدا کرد. من اصلا صاحب کیف را ندیدم، فقط میدانم مرودشتی بود و با وانتش برای ماهیفروشی به شهر ما آمده بود که کیفش گم شد و من آن را پیدا کردم. مژدگانی هم به من نداد.
شهرداری از تو تقدیر و تشکر کرد؟
یکلوح تقدیر و 50هزارتومان پاداش به من دادند.
وقتی این کار را کردی چه توقعی داشتی؟
هیچ توقعی نداشتم. فقط کیف را پیدا کردم و خواستم به دست صاحبش برسد. اگر باز هم چیزی پیدا کنم، همین کار را میکنم.
از زندگی خودت بگو.
تا دوم راهنمایی درس خواندهام و ششسال است ازدواج کردهام. یکبچه دارم و مستاجر هستم و 650هزارتومان دستمزد میگیرم. بیمه هم نیستم.
با یکی، دو فقره از چکهایی که پیداکردی، میتوانستی تکانی به زندگیات بدهی.
نه، نمیتوانستم. با پول حرام که نمیشود. ما پول حلال خودمان را بهزور میخوریم.
درخواستت از مسوولان چیست؟
هیچ. فقط میخواهم بیمهام کنند. الان دو، سهسال است در شهرداری کار میکنم اما هنوز بیمه نیستم.
او در گفتگویی ماجرا را توضیح داده است:
کیف را چطور پیدا کردی؟
من نیروی شهرداری هستم و معمولا ساعت پنج صبح سر کار میروم. پنجشنبه هفته پیش هم مثل هرروز کار خودم را شروع کرده بودم که حدود ساعت شش کیف را در جوی آب پیدا کردم.
چه نوع کیفی بود و آیا داخل کیف را دیدی؟
کیف جیبی مردانه بود. داخل آن را نگاه کردم. یکچک سفیدامضا، یکچک 37میلیونتومانی حامل، یکچک 32میلیونی و یکچک 20میلیونی با هشتکارت عابربانک و یککارتملی داخل کیف بود.
بعد از آنکه داخل کیف را دیدی چه کردی؟
کیف را بردم و به خود آقای شهردار تحویل دادم.
وسوسه نشدی چکهای حامل و سفیدامضا را برای خودت برداری؟
نه. من از این کارها بلد نیستم. یکبار هم همسرم در بازار یکمیلیونو600هزارتومان پیدا کرده بود که آن را هم به صاحبش پس دادیم.
آن ماجرا چه بود؟
همسرم به بازار رفته و دیده بود کیسه پلاستیک سیاهی روی زمین افتاده است، آن را باز کرد و دید داخل آن پر از اسکناس است. بعد که به خانه آمد چند نوشته اطراف جایی که پول را پیدا کرده بود، چسباندیم و صاحبش که پیدا شد و نشانی داد ما پول را پس دادیم.
این دفعه صاحب کیف پول را دیدی؟ آیا به شما مژدگانی داد؟
من کیف را به شهردار دادم و او خودش صاحب کیف را پیدا کرد. من اصلا صاحب کیف را ندیدم، فقط میدانم مرودشتی بود و با وانتش برای ماهیفروشی به شهر ما آمده بود که کیفش گم شد و من آن را پیدا کردم. مژدگانی هم به من نداد.
شهرداری از تو تقدیر و تشکر کرد؟
یکلوح تقدیر و 50هزارتومان پاداش به من دادند.
وقتی این کار را کردی چه توقعی داشتی؟
هیچ توقعی نداشتم. فقط کیف را پیدا کردم و خواستم به دست صاحبش برسد. اگر باز هم چیزی پیدا کنم، همین کار را میکنم.
از زندگی خودت بگو.
تا دوم راهنمایی درس خواندهام و ششسال است ازدواج کردهام. یکبچه دارم و مستاجر هستم و 650هزارتومان دستمزد میگیرم. بیمه هم نیستم.
با یکی، دو فقره از چکهایی که پیداکردی، میتوانستی تکانی به زندگیات بدهی.
نه، نمیتوانستم. با پول حرام که نمیشود. ما پول حلال خودمان را بهزور میخوریم.
درخواستت از مسوولان چیست؟
هیچ. فقط میخواهم بیمهام کنند. الان دو، سهسال است در شهرداری کار میکنم اما هنوز بیمه نیستم.
ویدیو مرتبط :
اقدام قابل تقدیر سیما در معرفی کتاب
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
اقدام قابل تقدیر کارگر 28 ساله شهرداری
در حال نظافت محوطه پارک بودم که دیدم دوبرگه و یک پاکت ضخیم روی زمین افتاده است. داخل پاکت 18فقره چک بود. وقتی چکها را دیدم خیلی متعجب شدم اما اصلا وسوسه نشدم و بلافاصله به آقای شهردار زنگ زدم و او از من خواست پاکت را به او تحویل دهم؛ بعد با طی مراحل قانونی چکها تحویل صاحبش شد.
روزنامه شرق: مصاحبه زیر را با لقمان آرزومند( کارگر 28ساله شهرداری که در یکی از پارکهای بوکان کار میکند و36میلیونتومان چک حامل پیدا کرده و آن را به دست صاحبش رسانده) انجام داده است:
چطور شد که این مبلغ کلان را پیدا کردی؟
در حال نظافت محوطه پارک بودم که دیدم دوبرگه و یک پاکت ضخیم روی زمین افتاده است. داخل پاکت 18فقره چک بود. وقتی چکها را دیدم خیلی متعجب شدم اما اصلا وسوسه نشدم و بلافاصله به آقای شهردار زنگ زدم و او از من خواست پاکت را به او تحویل دهم؛ بعد با طی مراحل قانونی چکها تحویل صاحبش شد.
چطور وقتی چکها را دیدی، وسوسه نشدی؟
به خدا اصلا وسوسه نشدم. پدر من آدم باخدایی بود، او گفته بود این پسر روزی جای من را میگیرد؛ من هم به احترام پدرم اصلا وسوسه نشدم.
صاحب چکها را چطور پیدا کردی؟
از نگهبان شب شنیدم یکی که دنبال پاکتش میگشته به پارک آمده است. وقتی پیگیر شدیم، فهمیدیم همان فرد صاحب پاکت است.
شغل صاحب چکها چیست؟
نمیدانم. مردی تقریبا 28ساله بود که انگار در یک شرکت کار میکرد. به ظاهر از آنها طلب داشت و چکها را از آن شرکت گرفته و شب را هم در پارک خوابیده اما صبح یادش رفته بود پاکتش را بردارد.
وقتی پاکت را به صاحبش دادی چه کرد؟
خیلی خوشحال شد. انگار داشت پرواز میکرد. بعد هم برای تشکر صدهزارتومان به من داد.
شهرداری اعلام کرده قرار است از شما در مراسمی تقدیر شود. این خبر را شنیدهای؟
هنوز مراسمی برگزار نشده است و من هم منتظر پاداش نیستم اما خودشان به من هم گفتند قصد برگزاری چنین مراسمی را دارند و تلاش میکنند من را رسمی کنند البته باید مراحل اداری طی شود.
اگر باز هم پول پیدا کنی، آن را به صاحبش تحویل میدهی؟
بله، باز هم همین کار را میکنم. فقط خداست که پاداش میدهد. پاداش من معنوی است، من پاداش معنوی را به پاداش دنیوی ترجیح میدهم. چون دنیا فانی است.
از خودت بگو چند خواهر و برادر داری، پدر و مادرت در چه شرایطی هستند؟
پدرم هم کارمند شهرداری بود، او سال88 فوت شد. پنجبرادر و دوخواهر دارم و آخرین فرزند خانواده هستم و با مادرم در خانهای 48متری زندگی میکنم. پدرم که فوت شد، ششنفر ارث بردیم و این خانه را برای مادرمان خریدیم.
خودت به غیر از کار در شهرداری چه میکنی؟
دانشجوی کارشناسی رشته تربیتبدنی در دانشگاه آزاد هستم و هزینههای تحصیلم را با دو مسوولیتی که در شهرداری دارم، تامین میکنم. نگهبان و نظافتچی هستم.
خواهران و برادرانت هم در تامین هزینه تحصیل به تو کمک میکنند؟
نه، خودم با کار پارهوقتی که دارم هزینه تحصیلم را تامین میکنم.
چطور شد که این مبلغ کلان را پیدا کردی؟
در حال نظافت محوطه پارک بودم که دیدم دوبرگه و یک پاکت ضخیم روی زمین افتاده است. داخل پاکت 18فقره چک بود. وقتی چکها را دیدم خیلی متعجب شدم اما اصلا وسوسه نشدم و بلافاصله به آقای شهردار زنگ زدم و او از من خواست پاکت را به او تحویل دهم؛ بعد با طی مراحل قانونی چکها تحویل صاحبش شد.
چطور وقتی چکها را دیدی، وسوسه نشدی؟
به خدا اصلا وسوسه نشدم. پدر من آدم باخدایی بود، او گفته بود این پسر روزی جای من را میگیرد؛ من هم به احترام پدرم اصلا وسوسه نشدم.
صاحب چکها را چطور پیدا کردی؟
از نگهبان شب شنیدم یکی که دنبال پاکتش میگشته به پارک آمده است. وقتی پیگیر شدیم، فهمیدیم همان فرد صاحب پاکت است.
شغل صاحب چکها چیست؟
نمیدانم. مردی تقریبا 28ساله بود که انگار در یک شرکت کار میکرد. به ظاهر از آنها طلب داشت و چکها را از آن شرکت گرفته و شب را هم در پارک خوابیده اما صبح یادش رفته بود پاکتش را بردارد.
وقتی پاکت را به صاحبش دادی چه کرد؟
خیلی خوشحال شد. انگار داشت پرواز میکرد. بعد هم برای تشکر صدهزارتومان به من داد.
شهرداری اعلام کرده قرار است از شما در مراسمی تقدیر شود. این خبر را شنیدهای؟
هنوز مراسمی برگزار نشده است و من هم منتظر پاداش نیستم اما خودشان به من هم گفتند قصد برگزاری چنین مراسمی را دارند و تلاش میکنند من را رسمی کنند البته باید مراحل اداری طی شود.
اگر باز هم پول پیدا کنی، آن را به صاحبش تحویل میدهی؟
بله، باز هم همین کار را میکنم. فقط خداست که پاداش میدهد. پاداش من معنوی است، من پاداش معنوی را به پاداش دنیوی ترجیح میدهم. چون دنیا فانی است.
از خودت بگو چند خواهر و برادر داری، پدر و مادرت در چه شرایطی هستند؟
پدرم هم کارمند شهرداری بود، او سال88 فوت شد. پنجبرادر و دوخواهر دارم و آخرین فرزند خانواده هستم و با مادرم در خانهای 48متری زندگی میکنم. پدرم که فوت شد، ششنفر ارث بردیم و این خانه را برای مادرمان خریدیم.
خودت به غیر از کار در شهرداری چه میکنی؟
دانشجوی کارشناسی رشته تربیتبدنی در دانشگاه آزاد هستم و هزینههای تحصیلم را با دو مسوولیتی که در شهرداری دارم، تامین میکنم. نگهبان و نظافتچی هستم.
خواهران و برادرانت هم در تامین هزینه تحصیل به تو کمک میکنند؟
نه، خودم با کار پارهوقتی که دارم هزینه تحصیلم را تامین میکنم.