اقدام قابل تحسین مامور ناجا

مامور وظیفه شناس در عجبشیر یک میلیارد ریال اموال گمشده را به صاحبش بازگرداند.

مامور سابق ناجا در مظان همسرکشی

اخبار حوادث -  مامور سابق ناجا در مظان همسرکشی

به گزارش خبرنگار ما، در جلسه رسیدگی به این پرونده كه صبح دیروز در شعبه 113 دادگاه كیفری استان تهران به ریاست قاضی حسین اصغرزاده برگزار شد، نماینده دادستان در تشریح كیفرخواست گفت: در این پرونده محمدجواد، 46 ساله متهم است روز 26 تیرماه سال 89 همسرش خدیجه را با نشت عمدی گاز به قتل رسانده است. تحقیقات انجام شده در این باره نشان می‌دهد این مرد پیش از این حادثه اختلافات شدیدی با همسرش داشته است و همین اختلافات باعث ارتكاب این جنایت شده است. حال به نمایندگی از دادستان تهران خواستار مجازات متهم هستم.

در ادامه این جلسه وكیل مدافع پدر و مادر مقتول از طرف آنها خواستار قصاص محمدجواد شدند. سپس پدر محمدجواد كه ولی دم قهری دو فرزند صغیر او است در جایگاه ایستاد و گفت عروسش در یك حادثه فوت شده و پسرش نقشی در مرگ او ندارد.

در ادامه به دستور قاضی اصغرزاده، محمد جواد در جایگاه ایستاد تا از خود دفاع كند. او گفت: من و خدیجه با یكدیگر همكار بودیم و سال 77 با یكدیگر ازدواج كردیم. هنوز دو ماه از شروع زندگی مشترك‌مان نگذشته بود كه همسرم تعداد زیادی قرص خورد و خودكشی كرد. چون خانواده‌هایمان با یكدیگر اختلاف داشتند به همین دلیل حتی چند سال به شهر دیگری رفتیم تا اختلافات خانواده‌های مان زندگی ما را تلخ نكند.

بعد از پنج سال به تهران آمدیم و از آن به بعد زندگی آرامی داشتیم اما نمی‌دانم چرا همسرم هر چند وقت یكبار با من قهر می‌كرد. او یك مرتبه دیگر هم در سال 86 خودكشی كرد. در طول زندگی مشترك من هر لحظه منتظر بودم كه خبر بدی درباره همسرم بشنوم و همه این سال‌ها با كابوس زندگی كردم.

متهم به قتل درباره روز حادثه گفت: آن روز در طبقه دوم خانه‌مان بودم كه پسرم آمد و گفت بوی شدید گاز می‌آید و مادرش خودش را داخل اتاق حبس كرده است. دوان دوان به طرف اتاقی كه خدیجه در آن بود، رفتم. در قفل بود و نمی‌توانستم آن را باز كنم. به همین دلیل در را شكستم. بوی گاز اتاق را پر كرده بود. همسرم یك شیلنگ گاز دستش بود و یك پتو روی سرش كشیده بود. داد و فریاد كردم و همسایه‌ها برای كمك آمدند. آنها فورا همسرم را به درمانگاهی كه سر كوچه بود، رساندند اما او فوت شده بود.

در ادامه این جلسه پسر 15 متوفی در جایگاه ایستاد و گفت: من و برادرم مشغول بازی كردن بودیم كه مادرم به اتاقش رفت. او یك پتو هم پشت در گذاشت و در را از داخل قفل كرد.

چند دقیقه بعد بوی شدید گاز را متوجه شدم اما مادرم در را باز نمی‌كرد. پدرم را خبر كردم و او در را شكست. مادرم بی‌حال گوشه اتاق افتاده بود و همسایه‌ها او را به درمانگاه رساندند. پدر و مادرم قبل از این ماجرا چند مرتبه با یكدیگر دعوا كرده بودند اما هیچ‌وقت كتك‌كاری نمی‌كردند.

در پایان این جلسه رییس دادگاه ختم دادرسی را اعلام كرد و همراه با هیات قضات وارد شور شد. 

اخبار حوادث - اعتماد