اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

افول دبی؛ صعود ابوظبی



 

 

افول دبی

 

 

کارشناسان بر این باورند که پول تزریقی از سوی ابوظبی می‌تواند مسیر روابط اقتصادی دبی با جهان غرب را تغییر دهد.

 

 

هیچ سمبلی را برای انتقال ثروت در کشورهای حوزه خلیج فارس نمی‌توان بزرگتر از این یافت که نام بلندترین ساختمان دبی به نام رهبر ابوظبی تغییر یافته است. ابوظبی، دبی غرق در بدهی را با پول خود از بحران نجات داد.

 


سال‌ها پایتخت امارات متحده عربی، ابوظبی، نقش یک همسایه ثروتمند اما ساکت را ایفا می‌کرد تا اینکه دبی همیشه درخشان در عرصه بین‌المللی انگشت‌نما شد و این زمانی بود که سررسید بدهی‌های بین‌المللی دبی فرارسیده بود.

 


ابوظبی غرق در پول‌های نفتی، سال گذشته میلادی ۲۵ میلیارد دلار به دبی داد تا به این سرزمین که سابقا بسیار پررونق بود کمک کند تا بدهی خود را به سرمایه‌گذاران خارجی پس دهد. رکود جهانی رشد دبی را به حداقل رساند. این عملیات نجات سبب شد تا تصویر جهانی ابوظبی به یک قطب قدرت و جاه‌طلبی بدل شود. هنگامی که دبی سرگرم ساخت شهرک‌های فانتزی در دل صحرا بود، ابوظبی قراردادهایی را برای تاسیس شعب موزه‌های لوور و گاگنهایم منعقد می‌ساخت.

 

 

اما آتش‌بازی و مراسم نور افشانی که به مناسبت بهره برداری از برج جدید دبی به ارتفاع نیم مایل (نزدیک به ۸۳۰ متر) برپا شد، در وهله اول این موضوع را به یاد می‌آورد که پول اعطا شده به دبی شرایطی را به دبی تحمیل می‌کند. حکام محافظه‌کارتر ابوظبی اکنون از اهرم‌های خود برای اعمال کنترل بیشتر بر سیاست‌های اقتصادی دبی، قواعد آزادانه اجتماعی و معاملات بین‌المللی این امیرنشین استفاده می‌کنند.

 


هانی صبرا، کارشناس خاورمیانه مرکز مشاوره‌ای یورآسیا می‌گوید: «فرمانبرداری سیاسی دبی بزرگترین سپاسگزاری دبی از ابوظبی است که به‌خاطر نجات آن از بحران بدهی‌های ماه گذشته انجام می‌گیرد.»

 


ابوظبی تلویحا افتخار گشایش بلندترین برج دبی را ربود و آن را از آن خود کرد. مدت‌های مدیدی بود که به این برج، برج دبی گفته می‌شد، اما به‌طور پنهانی نام آن به برج خلیفه تغییر یافت و روز دوشنبه به عموم مردم با این نام معرفی شد که از نام امیر ابوظبی و رییس امارات متحده عربی، شیخ خلیفه بن زاید آل نهیان برگرفته شد.

 


کریستوفر دیویدسون یک کارشناس منطقه خلیج‌فارس از دانشگاه دورهام انگلیس می‌گوید: «فرصتی طلایی برای ابوظبی فراهم شده است تا کنترل سیاسی خود را بر دبی و کل امارات افزایش دهد.»

 


سال‌ها بود که ابوظبی مترصد فرصتی بود تا به مرکز ثقل کشور امارات که متشکل از هفت امیرنشین است، تبدیل شود و در این میان دبی بیشترین مقاومت را در برابر هرگونه نظارت یا کنترل خارجی از خود نشان می‌داد. حقیقت این است که پول تزریقی از سوی ابوظبی می‌تواند مسیر روابط اقتصادی دبی با جهان غرب را تغییر دهد و مهمتر اینکه می‌تواند بر حجم مبادلات عظیم تجاری ایران با دبی تاثیرگذار شود.

 


به‌رغم دبی، ابوظبی بر این باور است که باید بی‌صدا و آرام به‌پیش رفت و اینکه هرگونه تصمیمی در زمینه سیاست یا اقتصاد چیزی نیست، جز یک موضوع خانوادگی بین ابوظبی و سایر امیرنشین‌های خانواده امارات.

 


شکیل از واحد اطلاعات اکونومیست می‌گوید: «ابوظبی پنانسیل‌ها و اهداف خود را به اعلام عموم نمی‌رساند» و آنهایی که امیدوارند بحران بدهی‌های دبی سایر کشورهای نفت‌خیز حوزه خلیج فارس را مجبور ‌کند تا در مورد مسایلشان کمتر رازدار باشند، باید همچنان در انتظار بمانند.

 

 

 


ویدیو مرتبط :
امارات - دبی - ابوظبی

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

درباره روابط ایران روحانی با ترکیه اردوغان؛صعود یکی در ازای افول دیگری؟



اخبار,اخبار سیاست خارجی ,روابط ایران روحانی با ترکیه اردوغان

 

اخبار سیاست خارجی - تحلیل روابط فرانسه و آلمان خاورمیانه
درباره روابط ایران روحانی با ترکیه اردوغان؛صعود یکی در ازای افول دیگری؟

نخست‌وزیر دیروز و رئیس‌جمهور امروز که طی سال‌های زمامداری خود، روز به روز بر اقتدارگراتر شده است، مدعی است که می خواهد فصل جدیدی را در تاریخ ترکیه رقم بزند و جایگاه ترکیه را در معادلات منطقه ای ارتقا بخشد؛ اما ترکیه برای این ارتقا یک رقیب جدی منطقه ای دارد. رقیبی که از حدود یک سال پیش تغییرات اساسی در قوه مجریه خود داشته است و رئیس‌جمهور جدیدی را در کاخ ریاست جمهوری اش می بیند.

 رجب طیب اردوغان بالاخره از جایگاه نخست‌وزیری به صندلی ریاست جمهوری رسید و دوست و یار دیرین خود را کنار زد و یک گام دیگر به حداکثری کردن جایگاه خود نزدیک تر شد. نخست‌وزیر دیروز و رئیس‌جمهور امروز که طی سال‌های زمامداری خود، روز به روز بر اقتدارگراتر شده است، مدعی است که می خواهد فصل جدیدی را در تاریخ ترکیه رقم بزند و جایگاه ترکیه را در معادلات منطقه ای ارتقا بخشد؛ اما ترکیه برای این ارتقا یک رقیب جدی منطقه ای دارد.

 

رقیبی که از حدود یک سال پیش تغییرات اساسی در قوه مجریه خود داشته است و رئیس‌جمهور جدیدی را در کاخ ریاست جمهوری اش می بیند. ایران از زمان روی کار آمدن روحانی، تلاش داشته با تنش زدایی و کاهش بحران های غیر ضروری نقش آفرینی بیشتری در معادلات منطقه ای داشته باشد. حال سوال اینجاست اردوغان در جایگاه رئیس‌جمهور، چه چالش‌هایی با ایران جدید خواهد داشت؟

۱-سوریه
تحلیلگران ایرانی بسیار علاقه‌مندند بگویند، ترکیه استراتژی غلطی را در سوریه به کار بسته، حال هم به این اشتباه پی برده و دائماً از ایران می‌خواهد که آنکارا را از باتلاق سوریه خارج کند؛ اما رصد اظهارنظرهای اردوغان و داووداوغلو خلاف این را نشان می‌دهد. آن‌ها همچنان از لزوم رفتن اسد سخن می گویند، از مخالفان دولت مرکزی سوریه حمایت می‌کنند و کماکان رابطه‌ای میان دمشق و آنکارا برقرار نیست. این در حالی است که ایران تمام قد پشت اسد ایستاده و بعد از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری سوریه، مناقشه این کشور را پایان‌یافته می‌خواند.

 

بر این اساس اردوغان چالشی اساسی در قبال سوریه با تهران در پیش دارد. ترکیه هزینه‌های زیادی را برای سرنگونی اسد متحمل شد، اما این هزینه‌ها تاکنون ره به جایی نبرده است. روسیه و آمریکا هم بر سر حل مسالمت‌آمیز بحران سوریه به توافق رسیده‌اند. ضمن اینکه بحرانی شدن شرایط در عراق و همچنین جدی‌تر شدن خطر داعش، بیشتر توجهات را به ریشه کن کردن خطر رادیکالیسم مذهبی در خاورمیانه معطوف کرده است. با این تفاسیر اگر اردوغان تغییری در سیاست‌های خود در قبال سوریه انجام ندهد، بعید است، تهران و آنکارا حرف مشترکی در زمین سوریه باهم داشته باشند.

۲-بحران عراق
ترکیه از ابتدا هم مخالف حمله آمریکا به عراق و سرنگونی صدام حسین بود. این مخالفت با روی کار آمدن جریانی شیعه و نزدیک به تهران، بیشتر هم شد. اردوغان هرگز روابط حسنه‌ای با نوری مالکی برقرار نکرد و برعکس همواره با مقامات سنی تعاملات خوبی داشته است، به عنوان مثال طارق هاشمی معاون سنی مذهب مالکی در حالی به دلیل نقش داشتن در انفجارهای بغداد تحت تعقیب دولت مرکزی عراق بود، به ترکیه گریخت و اردوغان با استقبال از او، به مالکی خاطرنشان ساخت، مخالفانش، با آنکارا رابطه نزدیکی دارند.

 

پس از برگزاری انتخابات در عراق و پیش روی‌های جریان تروریستی داعش، گمانه‌های برقراری ارتباط و یا دست کم هم آوایی میان ترکیه و سران این گروه رادیکال شدت گرفت. از سوی دیگر احمد داوود اوغلو در اظهارنظری قابل تأمل آنچه در عراق می‌گذرد را جنگ مذهبی خواند. همین نقل‌قول از وزیر خارجه ترکیه کافی بود تا داعش در سایت خود از ایمان آوردن ترکیه به باورهای داعشی سخن به میان آورد.

 

این در حالی است که ایران همواره از استقرار و انسجام دولت مرکزی متحد در عراق حمایت کرده و در این راه با رایزنی‌های فراوان با گروه‌های شیعه از تمام ظرفیت‌هایش برای حفظ یکپارچگی عراق استفاده می‌کند؛ اما از سوی مقابل اردوغان به هیچ‌وجه علاقه‌مند نیست که عراق شیعی و نزدیک به تهران ثبات و امنیت داشته باشد. در مجموع تضاد منافع تهران و آنکارا در عراق به اندازه‌ای جدی است که روحانی و اردوغان، نتوانند بر سر آینده سیاست در بغداد با یکدیگر به نتیجه برسند.

۳-مسئله کردی
مسئله کردی از دیرباز همواره یکی از نقاط قوت روابط دوجانبه تهران و آنکارا به شمار می‌رفت و مقامات دو کشور بر مقابله با جنبش‌های استقلال‌طلبانه کردی در منطقه اشتراک نظر داشتند؛ اما اخیراً اردوغان دست به قمار سیاسی بزرگی زده است. او با علم به تأثیر آرای کردی در انتخابات ریاست جمهوری ترکیه، از تمایلات استقلال‌طلبانه کردهای عراق حمایت کرد.

 

درعین‌حال او با تحلیل‌های مغز متفکر سیاست خارجی‌اش (داووداوغلو) به این نتیجه رسیده با اعلام حمایت از ایده استقلال کردستان، خود را به عنوان متحد قابل‌اعتنا دولت آینده کردستان عراق معرفی خواهد کرد. جدا از ریسک بالای این راهبرد، تصمیم کردی چانکایا، باز هم تهران و آنکارا را در مقابل یکدیگر قرار می‌دهد و در صورت عملی شدن استقلال، تنشی جدی در روابط دو کشور ایجاد می‌شود.

 

هرچند نباید فراموش کرد با تحولات جدید در اقلیم کردستان و حملات داعش به مناطق کردی، معادلات سیاسی، تغییر قابل‌توجهی کرده و شاید این اشتباه استراتژیک داعش، تمام جریانات عراقی اعم از شیعه و سنی و کرد را برای مقابله با خطر داعش متحد سازد. کمااینکه اتفاق نظر بر سر تقسیم و تعیین پست های ریاست مجلس، ریاست جمهوری و نخست‌وزیری می تواند نشانه ای از این تغییر باشد. سیاست متناقض ترکیه در قبال حمایت از دولت اقلیم کردستان و همچنین هم آوایی نامحسوس با داعش، این کشور را وضعیت پیچیده ای قرار می دهد. این پیچیدگی به ویژه پس از حمله داعش به مواضع کردی بیشتر هم شد. بر این اساس باز هم در هم تنیدگی روندهای دیپلماسی آنکارا، ترکیه را به تهران نزدیک نمی‌کند و باز هم بر حجم واگرایی دو کشور خواهد افزود.

۴-حل مسئله هسته‌ای ایران
به گزارش  پیام نو آنکارا چه دوست داشته باشد و چه نه، تهران در مسیر تعامل با غرب قرارگرفته و این روزها تفاهم هسته‌ای، بیش از هر زمان دیگری در دسترس است. بدیهی است که تحریم‌ها و انزوای ایران در هشت ساله احمدی‌نژاد، بسان جنگ هشت ساله ایران و عراق، فرصت‌های فراوانی را برای آنکارا پدید آورد.

 

فرصتی که با روی کار آمدن سیاستمدارانی زیرک، محافظه‌کار و اسلام‌گرا در ترکیه همزمان شد و در نتیجه این کشور نه تنها از تورم سه رقمی خلاص شد، بلکه مدل حکومت اسلامی آن‌ها در ابتدای خیزش‌های عربی، به عنوان مدل مناسب و سازگار اسلام و دمکراسی در جهان عرب معرفی گردید؛ اما امروز که تهران سیاستمداری هوشمند و دیپلماتی ورزیده را به عنوان رئیس‌جمهور دارد، طبیعی است، به جای استفاده از واسطه‌ها، مشکل خود را با اصل کاری‌ها حل و فصل نماید. این سیاست تهران، فضای سوداگری را می‌بندد و ترکیه دیگر نمی‌تواند از کنار بحران غیرضروری ایران، برای خود پرستیژ کسب کند. حال سؤال اینجاست اردوغان حاضر است در جایگاه جدید و در شرایطی که ایران پتانسیل‌های بیشتری برای نقش‌آفرینی در منطقه دارد، با ایران تعامل داشته باشد یا خیر؟

جمع‌بندی
اردوغان در حالی به عنوان رئیس‌جمهور به چانکایا می‌رود که در حوزه سیاست خارجی با چالشی جدی مواجه است. جمهوری اسلامی ایران با دورانی که او نخست‌وزیر بوده بسیار متفاوت است و تهران می‌خواهد در عرصه منطقه‌ای و بین‌المللی نقش‌آفرین باشد و دیگر از اشتباهاتی که دولت پیشین مرتکب می‌شد و اردوغان از آن‌ها بهره می‌برد، خبری نیست. طبق موارد چهارگانه، دو کشور چالش‌های اساسی با یکدیگر خواهند داشت.

 

چالش‌هایی که باعث می‌شود به سختی بتوانیم آرزوهای شعاری و تئوریک داووداوغلو را جامعه عمل بپوشانیم. تئوریسین سیاست خارجی ترکیه بارها اعلام کرده، ایران و ترکیه، فرانسه و آلمان خاورمیانه هستند و جنس روابط دو کشور هم باید بر مبنای همگرایی‌های برلین و پاریس تنظیم شود؛ اما موارد بالا نشان می‌دهد که این رویای دوست‌داشتنی، بیشتر زیبا است تا عملی. ضمن اینکه باید به خاطر داشته باشیم در سه دهه اخیر، ترکیه در دو مقطع زمانی شرایط مناسبی را چه در بستر داخلی و چه در حوزه سیاست خارجی تجربه کرده است. یکی با وقوع جنگ هشت ساله ایران و عراق و دیگری با روی کار آمدن محمود احمدی‌نژاد در ایران.

 

در ضمن تاریخ به ما می‌گوید، آخرین باری که طول عمر حکومت یک نخست‌وزیر در ترکیه طولانی شده و در نهایت هم آن نخست‌وزیر به جایگاه ریاست جمهوری رفته، به حدود ربع‌قرن پیش بازمی‌گردد. جایی که تورگوت اوزال با افزایش اقتدارگرایی و همچنین شدت یافتن فساد اقتصادی و اداری در نظام سیاسی این کشور، ترکیه را در بحرانی مدیریتی عمیقی فروبرد. شاید تاریخ می‌خواهد به ما بگوید صعود آنکارا، مستلزم افول تهران است و بالعکس.
اخبار سیاست خارجی - پیام نو