اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
افشای راز قتل مهندس پولدار
راز ناپدیدشدن معمایی مهندس معمار، پس از ٨روز در تحقیقات تیم جنایی پایتخت، فاش شد. جسد این مرد جوان که قربانی یک سرقت مرگبار شده و ازسوی سارق آشنا کشته شده بود، داخل صندوق عقب خودرواش دست و پا بسته پیدا شد.
سرنوشت نامعلوم مهندس معمار
روز ١٢ اسفند امسال مرد جوانی به پلیس مراجعه کرد و خبر از ناپدیدشدن برادر ٤٠سالهاش داد. وی زمانی که درمقابل قاضی سیفی بازپرس شعبه چهارم دادسرای جنایی تهران قرار گرفت، در شکایت خود گفت: «برادرم به نام مهیار، در خانه مجردیاش زندگی میکرد. او که مهندس معمار است، صبح دیروز از خانهاش به قصد رفتن به محل کارش خارج شد. آخرینبار وقتی با او تلفنی صحبت كردم، میگفت، كارش تمام شده و در راه بازگشت به خانه است اما دیشب وقتی با او تماس گرفتم، کسی پاسخگو نبود. نه موبایل و نه تلفن خانهاش را جواب نمیداد.
هیچوقت سابقه نداشت كه موبایلش را پاسخ ندهد. هرجا که تصور میکردم به آنجا رفته باشد، تماس گرفتم ولی نبود. کمکم نگران شدم چون مطمئن بودم برادرم هرجا باشد، شب به خانه برمیگردد. به هرحال صبح راهی خانهاش شدم. از آنجایی که كلید خانهاش را داشتم، وارد خانه شدم اما اثری از برادرم نبود، حتی پاركینگ خانه را هم نگاهی انداختم و خودرواش هم نبود. دیگر مطمئن شدم كه اتفاقی برایش رخ داده است.»
نخستین سرنخ
با اعلام این شکایت موضوع در دستور کار ماموران قرار گرفت و تیمی از كارآگاهان اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران به دستور قاضی جنایی تحقیقات خود را برای پیداكردن مهندس ناپدید شده آغاز كردند. نخستین مرحله از تجسسهای ماموران، بررسی حسابهای بانكی مرد ناپدید شده بود، چراكه به گفته برادرش، این مرد چندین كارت عابربانك پر از پول داشت.
درست پس از بررسیهای این کارتها بود که مشخص شد پس از ناپدیدشدن مهندس، ٢میلیون تومان از حساب وی برداشت شده است. ادامه تحقیقات حاکی از آن بود که فردی با كارت عابربانك از یك طلافروشی درپایتخت خرید كرده است. این نخستین سرنخ کارآگاهان بود که باعث شد كارآگاهان راهی طلافروشی شوند.
تحقیقات نشان داد كه زن جوانی درست ٣روز پس از ناپدیدشدن مهندس معمار، یعنی روز ١٥ اسفندماه به این طلافروشی رفته و حدود ٢میلیون تومان طلا خریده است. در ادامه دوربین مداربسته طلافروشی بررسی شد و ماموران با به دست آوردن تصویر این زن جوان و انجام ردیابیها، درنهایت توانستند ردی از این زن به دست آورند. بنابراین با اطلاعات به دست آمده، زن جوان دستگیر شد و تحت بازجویی قرار گرفت. وی در تحقیقات به ماموران گفت: «كارت عابربانك را از پسرمورد علاقهام به نام اكبر گرفتم. او این کارت را به من داد تا برای شب عید برای خودم خرید كنم. من اصلا اطلاعی ندارم كه كارت را چگونه به دست آورده است.»
اعتراف به سرقت مرگبار
پس از صحبتهای این زن جوان تحقیقات برای شناسایی اکبر آغاز شد و درنهایت با شناسایی این پسر ٣٠ساله، كارآگاهان چهارشنبهشب راهی مخفیگاه وی شدند و او را دستگیر كردند. این پسر در بازجوییهای نخست سعی کرد منکر هرگونه اطلاعی از سرنوشت مرد ناپدیدشده، بشود. او به ماموران گفت: «مهندس دوست من بود. چند روزی می شد كه از او خبر نداشتم. نمیدانم الان کجاست و چه اتفاقی افتاده است. ناپدیدشدن او ربطی به من ندارد.»
با وجود انکار این پسرجوان، کارآگاهان تحقیقات خود را از او ادامه دادند و از آنجایی که مدارك و شواهد همگی بر علیه این پسر بود، درنهایت پس از ساعتها بازجویی پسرجوان قفل سكوت را شكست و با اعتراف او به جنایت خاموش، راز سرنوشت تلخ مهندس جوان فاش شد. اكبر در بازجوییها درباره جزییات جنایت گفت: «حدود دو سهماه پیش با مهیار که مهندس معمار بود، در مترو آشنا شدم. ما آن روز سر صحبت را با هم باز کردیم و از آنجایی که چند وقتی میشد، بیکار شده بودم، بحث به مسائل کاری کشید. ما آنقدر با هم صحبت کردیم تا اینکه درنهایت آشناییمان بیشتر شد و شماره موبایلش را گرفتم.
از آنجایی كه بیكار بودم، با خودم گفتم شاید برایم كار مناسبی پیدا كند. برای همین با او تماس گرفتم و همدیگر را ملاقات کردیم. اما چون برایم کاری نکرد، وسوسه شدم كارتهای عابربانكش را سرقت کنم. میدانستم وضع مالی خوبی دارد و در این مدت متوجه شدم كه حسابهایش پر از پول است. برای همین نقشه سرقت كشیدم و شب حادثه مقابل خانه او كمین كردم تا به خانهاش برسد. چند ساعت قبل هم دو قرص خوابآور از داروخانه خریده و داخل آبمیوه حل كرده بودم تا به مهندس بدهم. آن لحظه فقط قصد سرقت داشتم. تا اینکه او سوار خودروی اپتیمای خود مقابل آپارتمانش رسید. مهیار ریموت پاركینگ را زد و وارد ساختمان شد.
همان لحظه که در پارکینگ همچنان باز بود، من هم به دنبالش وارد آپارتمان شدم و زمانی كه او قصد پارك كردن خودرواش را داشت، در را باز كردم و داخل خودرو نشستم. وقتی مرا دید خیلی جا خورد. با چاقو تهدیدش كردم كه رمز كارتهای عابربانكش را بگوید. مهیار حسابی شوكه شده بود، درحالی که وحشت کرده بود، از ترس جانش رمز كارتهایش را گفت. پس از آن چون میدانستم از من شکایت میکند، آبمیوه مسمومی كه همراهم بود را به او خوراندم. این مرد پس از نوشیدن آن، بیهوش شد. من هم به سرعت دست و پاهایش را با بند پلاستیكی بستم و او را داخل صندوق عقب گذاشتم.
درچنین شرایطی از پاركینگ خارج شدم و دو سه ساعتی درخیابانها پرسه زدم. پس از آن خودرو را درخیابان پیامبرمركزی، كنار فروشگاه كوروش رها كردم. كارتهای عابربانكهای مهندس را برداشتم و یكی از آنها را دراختیار زن مورد علاقهام قرار دادم تا خرید كند. قصد داشتم پس از چند روز زمانی كه آبها از آسیاب افتاد، مقدار بیشتری پول از كارت دیگر مهندس برداشت كنم اما گیرافتادم.»
پس از اعترافات این پسر، ظهر پنجشنبه قاضی سیدسجاد منافیآذر، بازپرس شعبه سوم دادسرای جنایی تهران به همراه تیم تجسس آگاهی و متهم به قتل، راهی خیابان پیامبرمركزی شدند و خودروی اپتیمای مهندس را كشف کردند. تیم جنایی داخل صندوق عقب جسد قربانی را با دست و پای بسته كشف كردند كه به گفته پزشكی قانونی، حدود ٨روز از مرگ وی میگذشت. به دستور قاضی جنایی، جسد این مرد به پزشكی قانونی انتقال یافت تا علت اصلی مرگ وی مشخص شود. ازسوی دیگر با حل معمای این پرونده جنایی، متهم برای انجام تحقیقات تكمیلی دراختیار ماموران اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت قرار گرفت.
ویدیو مرتبط :
راز پولدار شدن در چیست ؟
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
افشای راز قتل پدر به دست دخترش بعد از 15 سال
جام جم: نگاهی به پرونده زنی كه بعد از 15 سال به قتل پدرش اعتراف كرد.عذاب وجدان باعث شد اعترافكنم.15 سال پیش ماموران آگاهی، گزارش قتل پیرمردی را دریافت كردند كه در خانه خود به قتل رسیده بود. در همان روزها یكی از دختران مقتول به نام شهلا، برادرش شهاب را به عنوان قاتل احتمالی پدر معرفی كرد.شهاب بازداشت، اما بیگناه تشخیص داده شد و راز این قتل همچنان سر به مهر ماند.
تا اینكه چندی پیش یكی از دختران مقتول به نام شیرین به كلانتری مراجعه كرد و گفت 15 سال پیش پدرش را به قتل رسانده و اكنون میخواهد به قتل اعتراف كند.
مقتول 2 دختر و 3 پسر داشته كه برای مدت زیادی با خانواده خود زندگی نكردهاند. او سال 1351 همراه اعضای خانوادهاش به بیروت و از آنجا به پاریس مهاجرت كرده اما به خاطر اختلافات شدید با همسرش، از یكدیگر جدا شده و از آن زمان به بعد نیز هركدام از اعضای خانواده زندگی جداگانهای برای خود انتخاب كرده بودند.
متهم در اعترافات خود به كارآگاهان میگوید: در 6 سالگی همراه خانوادهام به بیروت و از آنجا به پاریس رفتیم. پدر و مادرم به خاطر اختلافات شدیدشان بدون اینكه طلاق بگیرند از هم جدا زندگی میكردند و من هم همراه شهاب و شهلا برای دورماندن از مزاحمتهای پدر به لبنان رفتیم. اما پدرمان به دنبال ما به بیروت آمد و با توسل به زور من و خواهرم را پیش بستگانش در كشور بحرین برد.
پس از گذشت مدتی همراه برادرم به تهران آمدیم و پس از 2 سال زندگی با مادر و برادر دیگرم به نام شهرام به محل سكونت جدید رفتم و اطلاعی از پدرم نداشتم. پدرم همیشه افرادی را سراغم میفرستاد تا برایم ایجاد مزاحمت كنند و با توجه به اینكه مصائب و مشكلات، پایانی نداشت تصمیم به كشتن پدرم گرفتم و نهایتا 15 سال پیش با قرار دادن پارچه روی دهانش او را به قتل رساندم.../جام جم