اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

افزایش زندگی مجردی در بین دختران و پسران


افزایش خانه‌های مجردی، عدم تمایل جوانان به ازدواج، ترویج روابط میان زنان و مردان در غیر از حوزه ازدواج، از جمله تهدیدهای جدی آسیب‌های نوپدید است که برای از بین بردن بنیان خانواده از سوی دشمن هدف قرار گرفته شده است.

قدس آنلاین: چندی قبل قائم مقام وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی گفت: افزایش خانه‌های مجردی، عدم تمایل جوانان به ازدواج، ترویج روابط میان زنان و مردان در غیر از حوزه ازدواج، از جمله تهدیدهای جدی آسیب‌های نوپدید است که برای از بین بردن بنیان خانواده از سوی دشمن هدف قرار گرفته شده است.

این اظهارات درحالی است که وی هیچ اشاره ای نکرده که دولت و نهادهای فرهنگی که سالانه میلیاردها تومان از بودجه کشور را به خود اختصاص میدهند برای مقابله با این ترفند دولت , چه تدبیری اندیشیده اند , یا اصلا کاری نکرده و بیشتر هم و غمشان پرداختن به مسایل سیاسی از جمله انتخابات ریاست جمهوری است .

مجید دوست‌علیان اظهار کرد: امکان مقابله با این امر فراهم نیست ، بلکه باید مدافع مرزهای اعتقادی باشیم تا تکنولوژی آثار منفی بر آن نداشته باشد.

درهمین حال رییس سازمان ثبت احوال کشور هم خبری تاسف بار میدهدو میگوید: سن ازدواج برای مردان و زنان نسبت به سال های گذشته افزایش یافته و به میانگین 27.2 سال برای مردان و حدود 23سال برای زنان رسیده که این آمارها زنگ خطری برای افزایش تجرد قطعی در جامعه است.

وزیر سابق رفاه و تأمین اجتماعی هم از افزایش خانوارهای تک نفره و مجرد از 5٫2 درصد به 7٫1 درصد خبر داد و ابراز نگرانی کرد.

پرویز کاظمی با بیان اینکه خانوارهای تک نفره و مجرد هر روز در کشور رو به گسترش است اظهار داشت: بر اساس آمارها خانوارهای تک نفره از 5٫2 درصد در سال گذشته به 7٫1 درصد افزایش یافته است که این موضوع زنگ خطر برای کشور است.

وی افزود: به نظر می رسد با افزایش تورم، به ‌مرور به‌تعداد‎ ‎افراد مجرد افزوده شود.

ریشه تجرد

نتایج سرشماری سال 1390 حاکی از ادامه روند رو به رشد خانواده های تک نفره است که بر مبنای آن 7.1 درصد خانواده های ایرانی را خانواده های مستقل و تک نفره تشکیل می دهند. طبق این نتایج نسبت به 5 سال گذشته تعداد کسانی که به تنهایی زندگی می کنند و خانواده محسوب می شوند حدود 2درصد افزایش داشته است.

 به این افراد خانواده های مستقل گفته می شود یعنی افرادی که بنا به تعریف آماری ازدواج نکرده اند و طلاق گرفته نیز نیستند بلکه شیوه زندگی مجردی را برای خود انتخاب کرده اند که به گواه آمار تعدادشان نیز در حال افزایش است.


بر مبنای گزارش سازمان ملی جوانان در سال 89 تعداد 30 درصد از جوانان 6 کلان شهر تهران، مشهد، شیراز، اصفهان، تبریز و اهواز زندگی مجردی دارند.

کارشناسان ریشه اصلی این قبیل زندگی ها را افزایش سن دختران و پسران مجرد ذکر کرده اند و معتقدند این نوع زندگی ها نوعی زنگ خطر برای جامعه ای است که خانواده و ارزش ها و هنجارهای آن از اهمیت بسیاری برخوردار است.

دکتر وثوق روان پزشک در پاسخ به سوال ما که چرا برخی جوانان امروزی به زندگی های مجردی روی آورده اند از کشش های زندگی شهری و جاذبه های مخصوص آن می گوید و می افزاید: در جامعه فعلی و در شهرهای بزرگ جاذبه های فراوانی وجود دارد که جوانان را به طرف خود می کشاند.

 از آن جایی که بیشتر خانواده ها حتی در شهرهای بزرگ بافت سنتی دارند، به مقابله با تمایلات و علایق جوانان بر می خیزند که همین موضوع سبب می شود فرد جوان در جست و جوی راهی برای رسیدن به تمایلات و علایق خود باشد. از این رو تصمیم به جدایی از خانواده می گیرد و به منظور کسب آرامشی که در ذهن خود آن را تصویر می کند، به زندگی مجردی روی می آورد.


وی می افزاید: برخی از جوانان دوست ندارند که در مقابل برخی رفتارهای شان، والدین آن ها را مورد مواخذه قرار دهند، بنابراین وقتی که جوان گمان می کند آزادی او مورد تهدید واقع شده از کانون گرم خانواده جدا می شود و به زندگی انفرادی روی می آورد.

دکتر وثوق در پاسخ به این سوال معتقد است زندگی های مجردی تهدید برای جوانان و خانواده ها و جامعه است.

او معتقد است زندگی مجردی موجب از هم پاشیدگی خانواده می شود و حس پیوستگی و دلبستگی خانوادگی را کاهش می دهد، وی می افزاید: خانواده ها همواره نگران عضو جدا شده خود هستند و این موضوع اضطراب را به خانه ها می کشاند. از طرفی وقتی جوانی به تنهایی یا با دوستان خود زندگی می کند به فردی منزوی و بی تفاوت تبدیل می شود و افسردگی به سراغ چنین جوانانی می آید و آن ها در معرض انواع و اقسام آسیب های اجتماعی قرار می گیرند.

اما دکتر مصطفی اقلیما رئیس انجمن مددکاری اجتماعی و متخصص آسیب های اجتماعی نیز به بحث روانی در رواج این پدیده اشاره می کند و معتقد است: آن چه باعث می شود جوانان به زندگی مجردی روی بیاورند، نداشتن آرامش است. وی در توضیح این مسئله می گوید: جوان امروزی به آرامش خیال و احترام در خانواده نیاز دارد.

جوانان همواره از این که به عقاید و افکارشان احترام گذاشته نشود گلایه مندند، وی به عنوان مثال به موضوع بازنگشتن برخی از جوانان شهرستانی بعد از پایان تحصیلات به شهرشان اشاره می کند و می گوید: در شهرستان ها و محیط های کوچک، همه افراد مدام مورد قضاوت قرار می گیرند و جوانان تحصیل کرده نیز گمان می کنند در صورت بازگشت به شهرستان باید به سنت ها تن دهند که برایشان قابل قبول نیست. از این رو به جای بازگشت سعی می کنند در شهرهای بزرگ بمانند و زندگی مجردی را انتخاب کنند.


مشکلات اقتصادی

علاوه بر آن چه ذکر شد برخی مسائل اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی نیز در افزایش زندگی های مجردی دخیل می باشند.

دکتر مسلم بهادری متخصص آسیب شناسی و استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران به فرار جوانان از ازدواج اشاره می کند و می گوید: مشکلات اقتصادی و زندگی تجملی در کشور روبه افزایش است و جوانان برای روبه رو نشدن با این مشکلات ترجیح می دهند ازدواج نکنند.

دکتر بهادری همچنین اختلاف فرهنگی میان خانواده ها و میان فرزندان و پدران و مادران را عامل مهم دیگری می داند که زندگی مجردی را در کل دنیا و به ویژه در داخل ایران افزایش داده است.

این متخصص آسیب شناسی بالا رفتن سن و ادامه تحصیلات را عامل موثری در افزایش زندگی های مجردی می داند و می گوید: داشتن تحصیلات و ادامه تحصیل در مقاطع بالاتر باعث شده است سن افراد افزایش یابد و انتخاب همسر نیز برای دختران و پسران سخت تر شود.

وی درآمد پایین و نداشتن استقلال کافی و به ویژه عدم تامین اجتماعی را عامل دیگری در افزایش زندگی مجردی می داند و می افزاید: درآمد پایین و نداشتن استقلال کافی در ایران باعث شده بسیاری از جوانان به خارج از کشور مهاجرت کنند. اما محمد زاهدی اصل، رئیس انجمن مددکاری ایران تمایل به زندگی های مجردی را ناشی از استقلال طلبی جوانان دانست.

وی گفت: هر جوانی تمایل دارد زندگی مستقلی داشته باشد. بنابراین چنین موضوعی طبیعی است اما نباید از نظارت ها غافل شد. از طرفی وقتی نتوانیم شرایط تشکیل زندگی مشترک را برای جوانان فراهم آوریم طولانی شدن دوران تجرد و بالا رفتن سن ازدواج باعث می شود جوانان در موقعیتی قرار گیرند که احساس کنند سربار جامعه و خانواده هستند.


محمد توحیدی کارشناس مسائل اجتماعی نیز به موضوع مهم دیگری در این باره اشاره می کند و به گزارشگر ما می گوید، جامعه ما یک جامعه در حال گذار به سمت توسعه یافتگی و مدرنیته است و در چنین شرایطی در تمام اجزای جامعه تقابل میان سنت و مدرنیته وجود دارد. وی می افزاید: در این فضا بعضی از افراد دچار یک نوع سرگردانی شده اند و در چنین فضایی تمایل به زندگی مجردی دیده می شود و بیشتر این تمایلات نیز در جوانان از طبقه متوسط و میانی جامعه است.

 وی اضافه می کند: جامعه در حال گذار، اقتضائات و شرایط خاص خود را دارد و در چنین جامعه ای میل افراد به رقابت، تحصیل و سرمایه گذاری به شدت دیده می شود و برای همین افراد تلاش می کنند بیشتر به دنبال تحصیل و مهارت ها بروند و برای نیل به این مقاصد زندگی به شکل مجردی را تجربه کنند. توحیدی می گوید: شرایط متغیر اقتصادی نیز در این پدیده نقش دارد و فشارهای اقتصادی موجب تاخیر یا ترس از ازدواج می شود، این شرایط سبب می شود تا دختر و پسر برای تامین نیازهای خود به دنبال کار بروند و به نوعی از خانواده استقلال مالی پیدا کنند.

توحیدی ادامه می دهد: استقلال مالی و تحصیل نیز منجربه این موضوع می شود که به ویژه دختران به سادگی تن به ازدواج ندهند، وی می افزاید: حضور روزافزون دختران در ادارات و شرکت ها از طرفی سبب افزایش نرخ بیکاری در میان پسران می شود و از طرف دیگر توقع دختران را افزایش می دهد و ترس پسران از تشکیل خانواده را به دنبال دارد، بنابراین دختران برای مستقل شدن و آقابالاسر نداشتن تن به زندگی مجردی می دهند و پسران نیز به دلیل فرار از ازدواج و تعهدات آن به زندگی مجردی در کنار دوستانشان روی می آورند.


محمد توحیدی معتقد است از آن جا که خانواده مهم ترین نهاد تلقی می شود و اجتماعی شدن فرد از خانواده آغاز می شود، بنابراین جوانانی که به تنهایی زندگی می کنند و یا زندگی مجردی را برمی گزینند نمی توانند مهارت های اجتماعی را کسب کنند. این افراد نمی توانند با جامعه سازگار شوند و بنابراین در رفتارها و مراودات اجتماعی خود دچار مشکل می شوند و نمی توانند آن گونه که باید و شاید با هنجارها و ارزش های جامعه خود را منطبق کنند.

وی همچنین می افزاید: چنین زندگی هایی فردگرایی و خودمحوری را در جامعه افزایش می دهد، و فردگرایی و خودمحوری نیز سبب می گردد که روحیه تعاون و همکاری اجتماعی و گروهی کاهش یابد. او به موضوع دیگری نیز اشاره می کند و این که افرادی که زندگی مجردی را انتخاب کرده اند، تمایل به تشکیل خانواده و داشتن فرزند نخواهند داشت، بنابراین در درازمدت ممکن است گرفتار پدیده هایی چون اعتیاد، خودکشی و روابط نامشروع و انواع و اقسام بی بند وباری شوند چرا که از خانواده به عنوان یکی از ابزارهای کنترل اجتماعی دورند، همچنین زندگی مجردی می تواند به افزایش هزینه های زندگی و تحمیل هزینه ها به جامعه منجر شود. تحقیقات نیز نشان داده مجردها آسیب پذیرترند و هزینه بیشتری را به جامعه تحمیل می کنند.

پذیرش مجردها در جامعه

جالب اینجاست که زمانی بزرگترین مشکل مجردها واحد مسکونی بود که چون جز تعداد اندکی واحد مسکونی ملکی داشتند و بقیه مستاجر بودند ناچار به سمت خانواده سوق مییافتند اما این روزها مجردی نه تنها دیگر مشکل به حساب نمیاید که یک امتیاز برای مستاجر محسوب میشود.

اجاره‌نشینی مجردی نتیجه افزایش سن‌ازدواج و در عین حال نرخ طلاق است که چون پرداخت اجاره‌بها برای این گروه راحت‌تر از بقیه است، در حال حاضر بخشی از مالکان آپارتمان‌های اجاره‌ای در زمان فایلینگ ملک‌شان در بنگاه شرط «فقط اجاره به مجرد» را برای دلال تعیین می‌کنند.

تحقیقات درباره علت تمایل اجاره آپارتمان‌ به خانوارهای تک‌نفره نشان می‌دهد: کشش این دسته از خانوار‌ها برای پذیرش اجاره‌بها بدون اصرار به تخفیف یا تعدیل نرخ، به مراتب بیشتر از زوج‌ها و خانواده‌های پرنفر است.

از سوی دیگر در بازار اجاره آپارتمان در شرایطی که واحدهای کم‌متراژ -کمتر از 70 مترمربع- با فراوانی تقاضا از جانب زوج‌های دونفره روبه‌رو است، کمبود تقاضا برای واحدهای کمی بزرگ‌تر عملا با جایگزینی خانوارهای تک‌بُعدی جبران شده است.

مشاوران‌املاک می‌گویند: مجرد‌ها اغلب به دنبال واحدهای نه چندان کوچک هستند و چون میانگین هزینه‌زندگی برای این افراد پایین است، پرداخت اجاره‌بها برایشان راحت‌تر است.


ویدیو مرتبط :
زندگی مجردی (قهوه تلخ)

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

رواج زندگی مجردی دختران در تهران



اخبار,اخبار اجتماعی,زندگی مجردی دختران در تهران

 

اخبار اجتماعی -  رواج زندگی مجردی دختران در تهران

 دختران مجرد، بالا رفتن سن ازدواج، آسیب های اجتماعی، بی‌بندوباری، مفاسد اخلاقی، ... اینها واژه‌هایی هستند که وقتی درباره ی زندگی مجردی دختران صحبت می‌کنیم، ناخودآگاه در ذهن شنونده تداعی می‌شود و با جستجوی ساده‌ای در فضای مجازی می‌توان انواع مطالب هشداردهنده درباره ی خطرات این سبک زندگی را یافت.

به گزارش فرارو، گویی این شکل از زندگی به هر دلیل و هر انگیزه ای که باشد، موقت باشد یا دائم، خودخواسته باشد یا از سر اجبار، دچار نوعی پیشداوری منفی است و انگ قضاوت منفی بر پیشانی اش خورده است.

هرچند در سالهای اخیر زندگی مجردی دختران در تهران وسیع تر شده است، ولی همچنان سوال برانگیز است و هربار که کسی بخواهد وارد این نوع از زندگی شود ناچار است که به نوعی مشروعیت عمل خود را توجیه کند.

تهران جذابیت زیادی برای مهاجران دائم و موقت دارد. سالانه هزاران نفر از نقاط مختلف ایران به منظور دستیابی به فرصت‌های بهتر کار، درآمد، تحصیل و زندگی به این شهر می‌آیند. بسیاری از این افراد که اغلب جوان، دانشجو، کارمند، و یا کارگرند، به تنهایی و دور از خانواده خود به صورت "مجردی" زندگی می‌کنند.

اگر در سالهای گذشته "خانه مجردی" مقوله ای بود که تنها به پسران اختصاص داشت، امروزه دختران زیادی نیز به این سبک زندگی روی آورده اند و به تنهایی یا همراه با دوستان همخانه ی خود زندگی مجردی را تجربه می‌کنند.

طوری که زندگی مجردی دختران در تهران به یک پدیده ی ملموس و روزمره تبدیل شده، از سوی برخی پذیرفته شده و از سوی دیگران با نگرانی و اعتراض مواجه شده است.

حال سوال این جاست که دلایل گرایش فزاینده ی دختران به زندگی مجردی چیست و این سبک زندگی چه چالش ها و آسیب هایی به دنبال دارد؟ چرا بسیاری از دختران حتی پس از اتمام دوره ی دانشجویی و فراغت از تحصیل و با وجود تمام دشواری های اقتصادی و اجتماعی که در زندگی مجردی با آن مواجهند، همچنان حاضر به برگشتن به شهر و زندگی همراه با خانواده ی خود نیستند؟

آمارها چه می‌گویند؟ 
30 درصد از جوانان ایرانی ساکن شهرهای بزرگی چون تهران، تبریز، اصفهان، مشهد، اهواز و شیراز زندگی مجردی را انتخاب کرده اند.

طبق نتایج سرشماری نفوس و مسکن سال 1390، در شهر تهران در گروه سنی 15 تا 39 سال 1062059 مرد مجرد (شامل بی‌همسر به دلیل فوت، بی‌همسر به دلیل طلاق، و هرگز ازدواج نکرده) وجود دارد و 789252 مرد دارای همسر.

 

این ارقام برای زنان ساکن تهران در همین گروه سنی عبارت است از 843795  زن مجرد (شامل بی همسر به دلیل فوت، بی همسر به دلیل طلاق، و هرگز ازدواج نکرده) و 1043606 زن دارای همسر. اما همه ی مجردها به صورت مستقل و مجردی زندگی نمی کنند، بلکه بسیاری از آنها به همراه خانواده و در منزل پدری خود ساکن اند.

طبق نتایج همین سرشماری، خانوارهای ساکن در تهران به سه دسته تقسیم شده اند.

خانوارهای معمولی، خانوارهای گروهی  و خانوارهای موسسه ای. در سال 1390 تعداد زنانی که در خانوارهای معمولی زندگی می کنند 4071742 نفر، زنانی که در خانوارهای گروهی سکونت دارند 2909 نفر و زنانی که در خانوارهای موسسه ای ساکن اند 20099 نفر است.

این ارقام برای مردان عبارت است از 3994638 نفر در خانوارهای معمولی،  25125 نفر در خانوارهای گروهی، و 39538 نفر در خانوارهای موسسه ای.

به درستی مشخص نیست که چه تعداد از خانوارهای معمولی تک نفره اند و زندگی مجردی محسوب می شوند. آمار دقیقی نیز از تعداد خانه های مجردی دختران و پسران در تهران در دست نیست. اما طبق اظهار نظر وزارت ورزش و جوانان ایران در سال 1391، در شهرهای بزرگ بین 25 تا 30 درصد جوانان زندگی مجردی دارند.

انواع زندگی مجردی دختران
دخترانی که اغلب برای تحصیل و گاهی نیز برای کار به تهران می آیند معمولاً سه شکل زندگی مجردی را تجربه می کنند. یکی زندگی در خوابگاه است. خوابگاه های دانشجویی معمولاً بدون هزینه یا بسیار کم هزینه اند و دانشجویان در اتاق هایی 4 الی 5 نفری زندگی می کنند.

خوابگاه های دخترانه اغلب مقررات ویژه ای برای رفت و آمد دارد و مورد نظارت وکنترل قرار می گیرند. مسئولان خوابگاه با خانواده ی دختران دانشجو به شکل مستمر در تماس اند و تمامی تاخیرها و غیبت ها را به آنان گزارش می دهند.

شکل دوم زندگی در پانسیون است. پانسیون ها واحدهای مسکونی آپارتمانی ای خصوصی هستند که در هر اتاق آن به طور متوسط 10 تخت وجود دارد و معمولاً افراد به طور موقت به مدت چندماه در آن زندگی می کنند. هزینه ی کمی به صورت ماهانه برای اقامت در پانسیون می پردازند و از سرویس بهداشتی و حمام و آشپزخانه مشترک استفاده می کنند. هرچند که پانسیون نیز مقرراتی برای ورود و خروج دارد اما نسبت به مقررات خوابگاه سهل گیرانه تر است و غیبت ها و تاخیرها به خانواده افراد مقیم در پانسیون گزارش نمی شود.

شکل سوم نیز خانه ی مجردی است. دختران می توانند به صورتی تکی یا گروهی واحد مسکونی مورد نظر خود را اجاره کنند. این خانه ها ممکن است یک سوئیت بسیار کوچک یا واحدی چند اتاقه باشد. این شکل از زندگی اغلب از همه پرهزینه تر است و مبلغ رهن و اجاره حتی در بدترین نقاط شهر و حتی در کوچکترین و بی کیفیت ترین واحدهای مسکونی با مبلغ ماهیانه ی پانسیون و هزینه ی ترمی خوابگاه قابل مقایسه نیست.

شکل سوم زندگی مجردی تهران این روزها بیشتر شده است. صاحب یک آژانس معاملات املاک می گوید: "این چند سال خیلی درخواست خانه مجردی زیاد شده، هم دختر و هم پسر. قبلاً سخت گیری بیشتری برای اجاره دادن خانه به مجردها وجود داشت، مثلاً حدود پنج سال پیش بود که اداره اماکن ابلاغ کرد که به مجردها خانه ندهید،

 

چون دوره ی گلدکوئست بود و به ظاهر خانه دانشجویی می گرفتند ولی در عمل از آن برای فعالیت های گلدکوئست استفاده می کردند. برای اینکه به کسی خانه مجردی بدهیم الان مقررات خاصی نیست و عملاً هم نمی شود کنترل کرد. ما حداکثر کاری که می توانیم بکنیم این است که طرف را احراز هویت کنیم."

می‌گوید نمی‌شود چک کرد، "ما معمولاً شناسنامه‌ها را نگاه می‌کنیم. اما در عمل بله چنین چیزی ممکن است. چون خیلی‌ها شناسنامه را نمی‌بینند. موقع امضای قرارداد فقط یک نفر لازم است و طرف می‌تواند بگوید فلانی خواهرم یا برادرم است ولی موقع امضای قرارداد او را با خود نیاورد."

می‌گوید: اما هستند کسانی که مایل باشند خانه را به مجرد اجاره بدهند. "حدوداً 5 تا 10 درصد مالک‌ها حاضرند که به مجرد خانه بدهند. دلیلش هم این است که زیاد اعتماد ندارند."

پدرم مخالف بود و مادرم تشویقم می‌کرد
الهام 24 ساله و دانشجوی کارشناسی ارشد که در خانه‌ای مجردی زندگی می‌کند می‌گوید: "خانواده ما مذهبی و سنتی‌اند و من‌هم اصلاً عصیانگر نیستم، ترجیح می‌دهم که بدون رضایت پدر و مادرم کاری نکنم.

 

پدرم اوائل مخالف زندگی مجردی من در تهران بود، به من اعتماد داشت و مخالفتش بیشتر به دلایل عاطفی بود و اینکه به جامعه اعتمماد نداشت. مادرم ولی زندگی در شهر کوچک را نمی‌پسندید و تشویقم می‌کرد که در تهران بمانم. بعد هم به تدریج پدرم را قانع کرد و من الان در خانه‌ای زندگی می‌کنم که ملک شخصی است و خود خانواده در اختیارم قرار داده‌اند. به نظرم این شیوه تعامل با خانواده خوب است و نباید آشوب کرد بلکه باید طی یک روند تدریجی از آنها پوئن گرفت که شکاف نسلی پیش نیاید."

همه بار بر دوش خودم است
نرگس فارغ‌التحصیل کارشناسی است و 26 سال دارد، او از تجربه زندگی کردنش در پانسیون می‌گوید: "خانواده‌ی من زورگو نیستند ولی وقتی که من درسم تمام شد به من می‌گفتند که باید برگردی، البته خودشان زیاد با زندگی من در اینجا مشکلی نداشتند ولی فشار اجتماعی فامیل و دوستان و آشنایان و همسایه‌ها که از آنها می‌پرسیدند

 

دخترتان چرا برنمی‌گردد و مگر درسش تمام نشده، همین حرف ها باعث شد که آنها هم مخالفت کنند. پدر و مادرم هیچ کمکی به ماندن من در تهران و زندگی مجردی من نکردند. خودم همه بارش را به دوش کشیدم."

نرگس از مشکلات پانسیون می‌گوید: "همسایه ها گاهی اذیت می کنند. پسرها چون می دانستند که توی این ساختمان دخترهای مجرد زندگی می کنند شبها می آمدند پشت پنجره و بلوتوث می فرستادند، متلک می گفتند و اذیت می کردند!"

زندگی با یک مرد غریبه بدون تشریفات!
مرجان فارغ التحصیل کارشناسی ارشد اما که در کوچه پس کوچه های خیابان انقلاب با یک همخانه مَرد زندگی می‌کند، برخورد خانواده‌اش را خیلی آزاردهنده توصیف می‌کند. او می‌گوید: "خانواده ما وضع مالی خیلی خوبی دارند ولی اصلاً به من کمک نمی‌کنند.

 

پدرم خیلی با ماندن من در تهران مخالف است، البته نمی‌دانند که من دارم با یک آقا زندگی می‌کنم. هر ده هفته یک بار زنگ می‌زنند به من و تخریبم می‌کنند. می‌گویند تو که درست تمام شده و کارت را هم که از دست داده‌ای دیگر چرا تهران می‌مانی؟ مادرم کمی بهتر برخورد می‌کند. مادرم گاهی به بهانه‌های مختلف از پدرم پول می‌گیرد و برایم می‌فرستد."

مرجان نحوه مخفی کردن زندگی با یک مرد را از خانواه‌اش این گونه تشریح می‌کند: "من چون دارم با یک آقا زندگی می‌کنم باید خیلی چیزها را رعایت کنم. مثلاً وقتی که می خواستم خانه بگیرم به خانواده ام گفتم که دارم با دوست خانمم همخانه می شوم. با او هم هماهنگ کردم و وقتی که خانواده ام به تهران آمدند او را به عنوان همخانه به آنها نشان دادم. هر وقت که پدر و مادرم می خواهند بیایند اینجا، باید از چند روز قبل دوست آقایم خانه را ترک کند و دوست خانمم وسایلش را می آورد

 

مثلاً مانتوها، کتاب ها، دمپایی روفرشی و خلاصه صحنه سازی می کنیم طوری که انگار یک خانم دارد اینجا زندگی می کند! هر وقت هم که پدر و مادر دوست پسرم می آیند من مجبورم که خانه را ترک کنم و جایی دیگر بمانم. چون خانواده ام از من حمایت نمی کنند وضعیت خوبی ندارم، تغذیه ام افت کرده ولی باز هم حاضر نیستم که به خوابگاه برگردم. توی خوابگاه احساس می کنی که حیوانی، ولی در خانه مجردی با همه مشکلاتش احساس شخصیت می کنم."

دشمنی به نام صاحبخانه!
مورد آرزو اما بهتر بود. آرزو که 25 سال دارد می‌گوید: "خانواده ام به راحتی پذیرفتند که من با دوستم در تهران همخانه شوم. چون او دوست قدیمی من بود و از زمان دبیرستان خانواده ام او را می شناختند و به او اعتماد داشتند. "
 
آرزو در ادامه حرف‌هایش از صاحبخانه ها می‌کند. او می‌گوید: "صاحبخانه فعلی کاری به کار ما ندارد ولی مالک قبلی خیلی اذیت می‌کرد، چک می کرد، می پرسید که دوست پسرم کیه، به خانواده ام تلفن می زد و غیره. اما الان مالک اتریشه و ما کمی آزادتریم. البته برادر صاحبخانه گاهی مزاحم می شود. حتی یک بار هم به من پیشنهاد داد که با او به عراق و دوبی بروم."

می‌گوید: "ما سروصدای زیادی نداریم و همسایه ها را هم زیاد نمی بینییم. اصولاً برخورد خاصی پیش نیامده که بفهمم نگاه آنها چیست. البته همسایه ها هم آنقدرها خانواده هسته ای ایده آل نیستند، بعضی از آنها مطلقه و تنها هستند. سبک زندگی ما را هم پذیرفته اند. گاهی وقتی که تنها هستم از آنها می ترسم. ولی درکل همسایه ها با این موضوع کنار آمده اند."

زندگی مجردی در خانه ای که اختیارش به دست خود آدم باشد جذاب است. شاید همین موضوع باشد که بازار پانسیون‌ها و خوابگاه های دخترانه را از سکه انداخته است.

زندان هایی به نام پانسیون!
نازنین، دختری که نزدیک به یک سال را در پانسیونی در خیابان آزادی زندگی کرده بود، می گفت: "مقررات زندگی در پانسیون با فشار خانواده فرقی ندارد.

 

اینجا مشکلاتی مثل خورد و خوراک، سرویس بهداشتی، و آشپزخانه وجود دارد. در پانسیون رنج های سنی مختلفی زندگی می کنند از دانشجوهای دانشگاه آزاد و پیام نور گرفته تا زنهای 40 سال به بالا که مطلقه یا بیوه اند، یا حتی زن هایی که صیغه می شوند! اغلب کسانی که به پانسیون می آیند به طور موقت مثلاً دو سه ماه می مانند ولی کسانی که دائمی در پانسیون زندگی می کنند وضع مالی خیلی بدی دارند و از لحاظ مالی خیلی ضعیف اند.

 

پانسیون هایی که در مرکز شهر قرار دارند از لحاظ امکانات وضع خوبی ندارند و به مشکلات اجرایی و تعمیرات هم زیاد رسیدگی نمی کنند. پانسیون های بالای شهر کیفیت بهتری دارند. بدترین چیز پانسیون این است که خیلی فضای غم انگیز و غربت باری دارد. در خوابگاه الاقل بین هم نسلان خودت و همکلاسی هایت هستی و محیط شادی داری."

و اما خوابگاه دختران!
میترا دانشجوی سال سوم رشته فیزیک که در خوابگاه زندیگی می کند، از مشکلات خوابگاه های دانشجویی می گوید، میترا آرزو می‌کند، کاش آنقدر پول داشت که می‌توانست خانه‌ای اجاره کند.

میترا می‌گوید: "زندگی در خوابگاه دانشجویی سخت است. بعضی چیزها تحقیرآمیز است، ساعت خوردن، چک شدن با خانواده، اگر تاخیر داشته باشی به خانواده ات اطلاع می دهند. نحوه خبررسانی به خانواده هم چندان مودبانه نیست. وای به حال دختری که گزارشش به خانواده برسد. مثلاً می‌گویند که دخترتان را همراه یک پسر دیده‌ایم.

 

البته خانواده ام به من اعتماد دارند و می دانند که من در ارتباط با همکلاسی ها و دوستانم خط قرمز هایی را رعایت می کنم و از من حمایت می کنند ولی در کل ایجاد بد دلی می‌کنند. اگر کسی حساسیت و ویژگی‌های وسواس گونه داشته باشد زندگی در خوابگاه برایش سخت می شود. چون در خوابگاه فضای خصوصی نداری. البته زندگی در خانه مجردی هم مشکلاتی دارد. اما در کل حسن زندگی مجردی این است که مدیریت اقتصادی زندگی به عهده خودت می‌افتد. شاید یک جور تمرین مدیریت و استقلال است."

چرا زندگی مجردی در تهران؟ 
زندگی مجردی مشکلات زیادی دارد. از مشکلات مالی گرفته تا مسائل تعمیر و نگهداری خانه، زحمت پخت و پز و شست وشو و خرید، نگاهه همسایه‌ها، دردسر قرارداد امضا کردن و درگیری با صاحبخانه، دردسر اسباب کشی، رفت و آمد، تذکرها، فشار و مخالفت خانواده، دلتنگی و نیازهای عاطفی و غیره. اما با این حال بسیاری از دختران ترجیح می‌دهند که به تهران بیایند، به جای خوابگاه دانشجویی خانه مجردی بگیرند، و پس از فارغ‌التحصیلی هم هر طور که شده در تهران باقی بمانند. دلیل این امر چیست؟


در میان صحبت‌هایی که با برخی از این افراد شد، دلیل اصلی آنها برای ماندن در تهران امکانات تهران ارزیابی شد. آنها معتقدند که امکانات و فرصت‌های تهران مانند کتابخانه‌های بزرگ و مجهز، امکانات تحصیلی، ورزشی، تفریحی، فرهنگی، سینما، تئاتر، موسیقی، فرصت فعالیت‌های اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، فرصت‌های بهتر شغلی و درآمدی آنقدر برجسته است که به هیچ وجه با امکانت شهرستان کوچک خودشان قابل مقایسه نیست. آنها حاضر نیستند که به شهرستان برگردند چون حس می‌کنند باید همه این فضاها و امکانات عمومی را رها کنند و وارد فضای بسته و سوت و کور شهرستان شوند.


دلیل دیگر اما مشکلات خوابگاه‌های دانشجویی است. خوابگاه هیچ وقت به قدر کافی موجود نیست. دانشجوهای شبانه، دانشگاه آزاد، پیام نور و غیره از این امکان بی‌بهره‌اند. اما حتی اگر هم موجود باشد مشکلاتی دارد که تحت عنوان نبود تفکیک فضایی، نبود فضای شخصی و حوزه خصوصی، برخوردها و سختگیری های آزاردهنده، چک شدن، ساعت خوردن، برخورد بعضا بد مسئولان خوابگاه، سروصدا، نبود بهداشت کافی، و غیره از آن یاد کردند.

یکی دیگر از دلایل دختران برای زندگی مجردی در تهران روابط عاطفی آنان است. این دختران که اغلب جوان هستند نیازهای عاطفی خود را در رابطه با جمع دوستان مونث و مذکر خود جستجو می‌کنند و زندگی در خانواده یا تحت کنترل خوابگاه به آنها فرصت این نوع دوستی‌ها را نمی‌دهد.
به نظر می‌رسد ترکیبی از نیازهای عاطفی، میل به فردیت، استقلال‌طلبی، میل به رشد و پیشرفت تحصیلی و حرفه‌ای و توسعه‌ی نامتوازن تهران در مقایسه با شهرستان‌ها باعث گرایش فزانیده‌ی دختران به زندگی مجردی در تهران می‌شود.

این سبک زندگی عرصه کشاکش دو نیروی اجتماعی است. یکی نیروی نسل جوانی که می‌خواهد آزادی و فردیت خود را منفک و مجزا از خانواده تعریف کند و به جامعه بقبولاند و از تمام حقوق، آزادی ها، امکانات و احترام و تاییدی که جامعه به راحتی در اختیار خانواده ها قرار می دهد برخوردار باشد.

دیگری نیرویی که برای فرد مجزا از خانواده ارزش چندانی قائل نیست بلکه واحد بنیادین تشکل دهنده ی جامعه را خانواده می داند و فرد را، و به خصوص زن را، صرفاً در نسبت او با خانواده و تحت کنترل و نظارت خانواده می تواند بپذیرد و تحمل کند. عمده ی نگرانی ها و هشدارها و برخوردهایی که در این حوزه می بینیم محصول همین کشاکش است.

اخبار اجتماعی - فرارو