اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
افزایش خانوارهاى بدون نان آور ایرانی
آمارها نشان میدهد در سال 1392 نیز در ادامه روند سالهای پیشین، خانوارهای شهری کشور با دو پدیده مواجه بودهاند: «کاهش نسبت افراد شاغل» و «افزایش سن متوسط خانوارها».
میلاد محمدی در روزنامه دنیای اقتصاد نوشت: آمارها نشان میدهد در سال 1392 نیز در ادامه روند سالهای پیشین، خانوارهای شهری کشور با دو پدیده مواجه بودهاند: «کاهش نسبت افراد شاغل» و «افزایش سن متوسط خانوارها».
افزایش شدید درصد خانوارهای بدون فرد شاغل
بررسیهای «دنیای اقتصاد» از آمارهای مندرج در گزارش جدید بانک مرکزی که برخی شاخصهای اقتصادی و اجتماعی خانوارها در سال گذشته را مشخص کرده است، نشان میدهد در سال گذشته حدود 24 درصد از خانوارهای شهری کشور بدون حتی یک فرد شاغل بودهاند یا به بیان دیگر، از هر چهار خانوار شهری ایرانی یکی از آنها «نانآور» نداشته است.
این نسبت در سال 1376، حدود 12 درصد ودر سال 1384، حدود 15 درصد بود. همچنین، بررسی این آمارها نشان میدهد روند تغییرات سنی جامعه ایرانی، در سال گذشته نیز ادامه داشته است؛ بهطوریکه سهم افراد با کمتر از 40 سال سن از کل اعضای خانوارهای شهری، از 56 درصد در سال 1391 به 55 درصد در سال گذشته کاسته شده است.
این در حالی است که در سال 1371، نزدیک به 80 درصد از جامعه شهری کشور کمتر از 40 سال سن داشتند. علاوهبر این، بررسی این آمارها نشان میدهد با پایان یافتن دهه نود، جامعه ایرانی برای نخستین بار وارد دورهای میشود که سن غالب در بین اعضای آن، سن 40 تا 50 سال باشد.
افزایش خانوارهای بدون نانآور
در سال گذشته در مقایسه با سال 1391، درصد بیشتری از خانوارهای شهری کشور «بدون فرد شاغل» بودهاند. بر اساس گزارشهای بودجه خانوار، این نسبت از رقم 3/23 درصدی در سال 1391 به رقم 24 درصدی در سال 1392 افزایش یافته است. در مقابل، سهم «خانوارهای دارای یک نفر شاغل» از 5/57 درصد به 57 درصد کاهش یافته و میزان «خانوارهای دارای دو نفر شاغل» نیز از 8/15 درصد به 5/15 درصد نزول کرده است.
نسبت 24 درصدی خانوارهای بدون فرد شاغل در شهرهای کشور در سال گذشته در حالی است که در سال 1371، تنها 10 درصد از کل خانوارهای شهری کشور بدون حتی یک فرد شاغل بودهاند. بهعبارت دیگر، 22 سال پیش از هر 10 خانوار ایرانی یکی از آنها بود که در آن هیچ فردی دارای شغل نبود؛ در حالی که در سال گذشته، تقریبا از هر 4 خانوار شهری یکی از آنها چنین شرایطی را داشته است.
افزایش درصد خانوارهای بدون شغل به 24 درصد در سال گذشته، با کاهش همزمان در خانوارهای با یک نفر و دو نفر شاغل همراه شده است که درصد گروه اول، از 5/57 به 50 و درصد گروه دوم از 8/15 به 15 کاسته شده است، درصد خانوارهای دارای سه نفر شاغل و بیشترنیز به 5/3 درصد در سال گذشته رسیده است.
البته اینکه یک خانوار فرد شاغلی نداشته باشد، به خودی خود موضوعی مثبت یا منفی نیست و بستگی به شرایط مالی آنها دارد؛ یعنی ممکن است در برخی از موارد، نیاز به اشتغال احساس نشود و حتی فرد به دنبال شغل نباشد که جزو جمعیت فعال دستهبندی شود. در نتیجه، این فرد را «بیکار» نیز نمیتوان نامید.
با این حال، آمارهای ارائهشده نشان میدهد برای اغلب این خانوارهای بدون شاغل، وضع به همین صورتی که تصور میشود، نیست؛ بهطوریکه متوسط «درآمدهای پولی» این گروه از خانوارها در سال گذشته حدود 12 میلیون و 500 هزار نفر بوده است که 11 میلیون و 600 هزار تومان از آن هم در رده «درآمدهای غیرمتفرقه» آمده است که نشان میدهد در آمارگیری، منشا این درآمد قابل شناسایی نبوده است. درحالی که متوسط درآمد پولی کل خانوارها، معادل 19 میلیون و 200 هزار تومان در سال گذشته بوده است.
همچنین، خانوارهای بدون فرد شاغل کمترین «بعد خانوار» را در بین گروههای مورد بررسی داشتهاند و تعداد متوسط اعضای این خانوارها 66/2 نفر بوده است؛ در حالی که این شاخص برای کل خانوارها به میزان 47/3 درصد در سال گذشته گزارش شده است. آمار این گزارش نشان میدهد در بین خانوارهای مورد بررسی، فقط1/26 درصد از مردان و تنها 5/4 درصد از زنان، «شاغل» بودهاند.
تبدیل 40 سالگی به «مد» جامعه
همچنین، آمارهای بودجه خانوار بانک مرکزی نشان میدهد با معکوس شدن روند تغییرات جمعیتی کشور که از اواخر دهه شصت شروع شد، در سال گذشته نیز درصد افراد کمتر از 40 سال در خانوارها «کاهشی» و درصد افراد بالای 40 سال «افزایشی» بوده است. بهطوریکه درمجموع، در سال گذشته حدود 55 درصد از افراد خانوارهای شهری بررسی شده در این گزارش (که به نوعی تصویری از همه خانوارهای شهری کشور را ارائه میکند)، کمتر از 40 سال سن داشتهاند.
این نسبت تنها یک سال قبل و در سال 1391، معادل 56 درصد بود. موضوعی که از تغییر سریع بافت جمعیتی کشور به سمت پیری (در نتیجه شوک سریع متولدین دهه شصت که به تغییر سریع بافت جمعیتی کشور به سمت جوانی منجر شد)، حکایت دارد. این در حالی است که در سال 1371، در بین خانوارهای شهری کشور 80 درصد اعضای آنها کمتر از 40 سال سن داشتند.
بهطور مشابه و با استفاده از این آمار، میتوان گفت درصد افراد 40 سال به بالا نیز در خانوارها، از 20 درصد در سال 1371 به 45 درصد در سال گذشته رسیده است. با توجه به این موضوع میتوان گفت دوره پیشبینیها و هشدارها نسبت به لزوم فراهم کردن تمهیدات لازم برای پیر شدن جمعیت، گذشته است؛ چراکه جامعه ایرانی همین الان نیز وارد مرحله اول از پیر شدن جمعیت خود شده است و در سالهای آینده به این مسیر ادامه خواهد داد.
موضوعی که میتواند در بررسی این آمارها جالب توجه باشد، این است که بررسی کنیم از چه سالی به بعد، افراد مشمول در یک رده یا دهک سنی (مثلا افراد 20 تا 30 ساله) با معکوس شدن روند نسبت خود به کل تعداد افراد شهرنشین مواجه شدند. برای بیان سادهتر این مطلب، آمارها نشان میدهد درصد افراد کمتر از 10 سال در خانوارهای شهری کشور در سال 1371 معادل 4/28 درصد بود و در سالهای بعد بهطور پیوسته این سهم کم شد تا به 5/13 درصد در سال گذشته رسید.
اما بهنظر میرسد از سال 1387 به بعد، سهم این افراد تقریبا ثابت و بین بازه 13 تا 14 درصدی بوده است. درخصوص دهک بعد؛ یعنی 10 تا 20 سالهها، درصد آنها از 6/24 درصد در سال 1371 با افزایش مواجه شده تا در سال 1379 به نقطه اوج خود برسد و 3/29 درصد شود. از این سال به بعد، سهم آنها از کل افراد نزولی شد تا به 5/14 درصد در سال گذشته برسد.
با کمی سادهسازی و با فرض جامعهای نسبتا سالم که مرگومیرها در سنین پایین در آن قابل توجه نیست و عمر متوسط اعضای آن هم مثلا 75 سال است، بتوان چنین گفت که وضعیت سهم دهکها زمانی به ثبات میرسد که به حدود 5/13 درصد برسد. (این عدد از تقسیم 10 سال بر 75 سال به دست آمده است)؛ بنابراین بهنظر میرسد درصد افراد 10 تا 20 سال نیز، در حال نزدیک شدن به نسبت متعادل خود در بلندمدت است و از سالهای نزدیک پیشرو به بعد سهم این افراد افزایش یا کاهش قابل ملاحظهای پیدا نکند.
اما درخصوص دهکهای 30 ساله به بالا، این موضوع صادق نیست، چرا که درصد آنها هنوز به نقطه اوج خود نرسیده است. بهعبارت دیگر، همانطور که زمانی در اواخر دهه هفتاد، حدود 30 درصد از جمعیت کشور بین 10 تا 20 ساله بودند، بهطور طبیعی انتظار میرود شوک آنها طی هر 10 سال به دهک سنی بعدی هم منتقل شود (البته تداوم نرخ مثبت رشد جمعیت کشور، موجب میشود که سهم آنها از جمعیت کل کمتر از 30 درصد و مثلا بین 20 تا 25 درصد باشد)؛ بنابراین همانطور که دهه هشتاد دهه 20 سالهها (20 تا 30 سال سن) در کشور بود، میتوان انتظار داشت دهه نود، دهه 30 سالهها باشد و از سال 1400 به بعد (در اواخر دهه بعدی)، جامعه ایران احتمالا برای یکی از معدود موارد در تاریخ خود وضعیتی را تجربه کند که دهک سنی غالب در آن، افراد بین 40 تا 50 ساله باشند! در اصطلاح آماری به داده با بیشترین تکرار، مد (Mode) گفته میشود؛ بنابراین میتوان گفت در حال حاضر، 30 سالگی مد جامعه ایرانی است و تا یک دهه دیگر، این شاخص به 40 سالهها اطلاق خواهد شد.
افزایش شدید درصد خانوارهای بدون فرد شاغل
بررسیهای «دنیای اقتصاد» از آمارهای مندرج در گزارش جدید بانک مرکزی که برخی شاخصهای اقتصادی و اجتماعی خانوارها در سال گذشته را مشخص کرده است، نشان میدهد در سال گذشته حدود 24 درصد از خانوارهای شهری کشور بدون حتی یک فرد شاغل بودهاند یا به بیان دیگر، از هر چهار خانوار شهری ایرانی یکی از آنها «نانآور» نداشته است.
این نسبت در سال 1376، حدود 12 درصد ودر سال 1384، حدود 15 درصد بود. همچنین، بررسی این آمارها نشان میدهد روند تغییرات سنی جامعه ایرانی، در سال گذشته نیز ادامه داشته است؛ بهطوریکه سهم افراد با کمتر از 40 سال سن از کل اعضای خانوارهای شهری، از 56 درصد در سال 1391 به 55 درصد در سال گذشته کاسته شده است.
این در حالی است که در سال 1371، نزدیک به 80 درصد از جامعه شهری کشور کمتر از 40 سال سن داشتند. علاوهبر این، بررسی این آمارها نشان میدهد با پایان یافتن دهه نود، جامعه ایرانی برای نخستین بار وارد دورهای میشود که سن غالب در بین اعضای آن، سن 40 تا 50 سال باشد.
افزایش خانوارهای بدون نانآور
در سال گذشته در مقایسه با سال 1391، درصد بیشتری از خانوارهای شهری کشور «بدون فرد شاغل» بودهاند. بر اساس گزارشهای بودجه خانوار، این نسبت از رقم 3/23 درصدی در سال 1391 به رقم 24 درصدی در سال 1392 افزایش یافته است. در مقابل، سهم «خانوارهای دارای یک نفر شاغل» از 5/57 درصد به 57 درصد کاهش یافته و میزان «خانوارهای دارای دو نفر شاغل» نیز از 8/15 درصد به 5/15 درصد نزول کرده است.
نسبت 24 درصدی خانوارهای بدون فرد شاغل در شهرهای کشور در سال گذشته در حالی است که در سال 1371، تنها 10 درصد از کل خانوارهای شهری کشور بدون حتی یک فرد شاغل بودهاند. بهعبارت دیگر، 22 سال پیش از هر 10 خانوار ایرانی یکی از آنها بود که در آن هیچ فردی دارای شغل نبود؛ در حالی که در سال گذشته، تقریبا از هر 4 خانوار شهری یکی از آنها چنین شرایطی را داشته است.
افزایش درصد خانوارهای بدون شغل به 24 درصد در سال گذشته، با کاهش همزمان در خانوارهای با یک نفر و دو نفر شاغل همراه شده است که درصد گروه اول، از 5/57 به 50 و درصد گروه دوم از 8/15 به 15 کاسته شده است، درصد خانوارهای دارای سه نفر شاغل و بیشترنیز به 5/3 درصد در سال گذشته رسیده است.
البته اینکه یک خانوار فرد شاغلی نداشته باشد، به خودی خود موضوعی مثبت یا منفی نیست و بستگی به شرایط مالی آنها دارد؛ یعنی ممکن است در برخی از موارد، نیاز به اشتغال احساس نشود و حتی فرد به دنبال شغل نباشد که جزو جمعیت فعال دستهبندی شود. در نتیجه، این فرد را «بیکار» نیز نمیتوان نامید.
با این حال، آمارهای ارائهشده نشان میدهد برای اغلب این خانوارهای بدون شاغل، وضع به همین صورتی که تصور میشود، نیست؛ بهطوریکه متوسط «درآمدهای پولی» این گروه از خانوارها در سال گذشته حدود 12 میلیون و 500 هزار نفر بوده است که 11 میلیون و 600 هزار تومان از آن هم در رده «درآمدهای غیرمتفرقه» آمده است که نشان میدهد در آمارگیری، منشا این درآمد قابل شناسایی نبوده است. درحالی که متوسط درآمد پولی کل خانوارها، معادل 19 میلیون و 200 هزار تومان در سال گذشته بوده است.
همچنین، خانوارهای بدون فرد شاغل کمترین «بعد خانوار» را در بین گروههای مورد بررسی داشتهاند و تعداد متوسط اعضای این خانوارها 66/2 نفر بوده است؛ در حالی که این شاخص برای کل خانوارها به میزان 47/3 درصد در سال گذشته گزارش شده است. آمار این گزارش نشان میدهد در بین خانوارهای مورد بررسی، فقط1/26 درصد از مردان و تنها 5/4 درصد از زنان، «شاغل» بودهاند.
تبدیل 40 سالگی به «مد» جامعه
همچنین، آمارهای بودجه خانوار بانک مرکزی نشان میدهد با معکوس شدن روند تغییرات جمعیتی کشور که از اواخر دهه شصت شروع شد، در سال گذشته نیز درصد افراد کمتر از 40 سال در خانوارها «کاهشی» و درصد افراد بالای 40 سال «افزایشی» بوده است. بهطوریکه درمجموع، در سال گذشته حدود 55 درصد از افراد خانوارهای شهری بررسی شده در این گزارش (که به نوعی تصویری از همه خانوارهای شهری کشور را ارائه میکند)، کمتر از 40 سال سن داشتهاند.
این نسبت تنها یک سال قبل و در سال 1391، معادل 56 درصد بود. موضوعی که از تغییر سریع بافت جمعیتی کشور به سمت پیری (در نتیجه شوک سریع متولدین دهه شصت که به تغییر سریع بافت جمعیتی کشور به سمت جوانی منجر شد)، حکایت دارد. این در حالی است که در سال 1371، در بین خانوارهای شهری کشور 80 درصد اعضای آنها کمتر از 40 سال سن داشتند.
بهطور مشابه و با استفاده از این آمار، میتوان گفت درصد افراد 40 سال به بالا نیز در خانوارها، از 20 درصد در سال 1371 به 45 درصد در سال گذشته رسیده است. با توجه به این موضوع میتوان گفت دوره پیشبینیها و هشدارها نسبت به لزوم فراهم کردن تمهیدات لازم برای پیر شدن جمعیت، گذشته است؛ چراکه جامعه ایرانی همین الان نیز وارد مرحله اول از پیر شدن جمعیت خود شده است و در سالهای آینده به این مسیر ادامه خواهد داد.
موضوعی که میتواند در بررسی این آمارها جالب توجه باشد، این است که بررسی کنیم از چه سالی به بعد، افراد مشمول در یک رده یا دهک سنی (مثلا افراد 20 تا 30 ساله) با معکوس شدن روند نسبت خود به کل تعداد افراد شهرنشین مواجه شدند. برای بیان سادهتر این مطلب، آمارها نشان میدهد درصد افراد کمتر از 10 سال در خانوارهای شهری کشور در سال 1371 معادل 4/28 درصد بود و در سالهای بعد بهطور پیوسته این سهم کم شد تا به 5/13 درصد در سال گذشته رسید.
اما بهنظر میرسد از سال 1387 به بعد، سهم این افراد تقریبا ثابت و بین بازه 13 تا 14 درصدی بوده است. درخصوص دهک بعد؛ یعنی 10 تا 20 سالهها، درصد آنها از 6/24 درصد در سال 1371 با افزایش مواجه شده تا در سال 1379 به نقطه اوج خود برسد و 3/29 درصد شود. از این سال به بعد، سهم آنها از کل افراد نزولی شد تا به 5/14 درصد در سال گذشته برسد.
با کمی سادهسازی و با فرض جامعهای نسبتا سالم که مرگومیرها در سنین پایین در آن قابل توجه نیست و عمر متوسط اعضای آن هم مثلا 75 سال است، بتوان چنین گفت که وضعیت سهم دهکها زمانی به ثبات میرسد که به حدود 5/13 درصد برسد. (این عدد از تقسیم 10 سال بر 75 سال به دست آمده است)؛ بنابراین بهنظر میرسد درصد افراد 10 تا 20 سال نیز، در حال نزدیک شدن به نسبت متعادل خود در بلندمدت است و از سالهای نزدیک پیشرو به بعد سهم این افراد افزایش یا کاهش قابل ملاحظهای پیدا نکند.
اما درخصوص دهکهای 30 ساله به بالا، این موضوع صادق نیست، چرا که درصد آنها هنوز به نقطه اوج خود نرسیده است. بهعبارت دیگر، همانطور که زمانی در اواخر دهه هفتاد، حدود 30 درصد از جمعیت کشور بین 10 تا 20 ساله بودند، بهطور طبیعی انتظار میرود شوک آنها طی هر 10 سال به دهک سنی بعدی هم منتقل شود (البته تداوم نرخ مثبت رشد جمعیت کشور، موجب میشود که سهم آنها از جمعیت کل کمتر از 30 درصد و مثلا بین 20 تا 25 درصد باشد)؛ بنابراین همانطور که دهه هشتاد دهه 20 سالهها (20 تا 30 سال سن) در کشور بود، میتوان انتظار داشت دهه نود، دهه 30 سالهها باشد و از سال 1400 به بعد (در اواخر دهه بعدی)، جامعه ایران احتمالا برای یکی از معدود موارد در تاریخ خود وضعیتی را تجربه کند که دهک سنی غالب در آن، افراد بین 40 تا 50 ساله باشند! در اصطلاح آماری به داده با بیشترین تکرار، مد (Mode) گفته میشود؛ بنابراین میتوان گفت در حال حاضر، 30 سالگی مد جامعه ایرانی است و تا یک دهه دیگر، این شاخص به 40 سالهها اطلاق خواهد شد.
ویدیو مرتبط :
قاچاقچی.نان آور
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
تنها مردان ایرانی نان آور خانواده اند؟
عضو هیات علمی گروه اقتصاد دانشگاه مازندران گفت: طبق آمار بیش از 90 درصد دختران با هدف یافتن شغل تحصیل میکنند.
خبرگزاری ایسنا: عضو هیات علمی گروه اقتصاد دانشگاه مازندران گفت: طبق آمار بیش از 90 درصد دختران با هدف یافتن شغل تحصیل میکنند.
زهرا کریمی با بیان اینکه حضور زنان در بازار کار نسبت به بسیاری از کشورهای همسایه قابل مقایسه با ایران محدود است، افزود: در ایران بیشتر کارها مردانه تعریف میشوند و به طور کلی واگذاری مسئولیتها بر مبنای شایستهسالاری نیست.
وی ادامه داد: تقسیمبندی کارها به صورت زنانه و مردانه بیشتر ریشه فرهنگی داشته و این امر زیاد به توانایی جسمی مربوط نمیشود، برای مثال 80 درصد فارغالتحصیلان رشته جنگلبانی خانم هستند، درحالی که گفته میشود جنگلبانی شغلی مردانه است ولی درسراسر جهان بسیاری از پژوهشگران گونههای گیاهی و حیوانی را زنان تشکیل میدهند.
این کارشناس بازار کار با بیان اینکه نرخ بیکاری در میان زنان جویای کار دو برابر مردان است، گفت: در سال 1385، کمتر از5 درصد زنان دارای تحصیلات عالی جویای کار، بیکار بودند که این آمار در سال 90 به 30 درصد رسیده است.
کریمی، رکود طولانی مدت اقتصاد ایران در سالهای گذشته به همراه نگرش تبعیضآمیز نسبت به اشتغال زنان را مهمترین عوامل موثر در نرخ بالای بیکاری زنان دانست.
وی با اشاره به تناقص جدی بوجود آمده در جامعه نسبت به اشتغال زنان، گفت: در حالی که فضای کلی جامعه همچنان با کار کردن زنان در بعضی مشاغل مخالف است، اکثر نسل جوان ترجیح میدهد زنی شاغل داشته باشند.
این پژوهشگر اقتصاد تصریح کرد: چنانچه بخواهیم نقش زنان را در اقتصاد بازار کار کشور پررنگ کنیم باید اقتصادی پویا داشته باشیم چرا که اگر چرخهی تولید روز به روز کوچک شود، فرصتهای شغلی به طور کلی کمتر خواهد شد.
کریمی افزود: مساله بعدی، ضرورت تغییر نگرش جامعه نسبت به اشتغال زنان است، این نگاه که مردان نانآور خانواده هستند میتواند برای جامعه آسیبهای جدی در پی داشته باشد چرا که برخی زنان دارای وظیفه تامین معاش خانواده را برعهده دارند و زمانی که شرایط برای کار زنان در جامعه فراهم نباشد شاهد گسترش فحشا و آسیبهای اجتماعی خواهیم بود.
زهرا کریمی با بیان اینکه حضور زنان در بازار کار نسبت به بسیاری از کشورهای همسایه قابل مقایسه با ایران محدود است، افزود: در ایران بیشتر کارها مردانه تعریف میشوند و به طور کلی واگذاری مسئولیتها بر مبنای شایستهسالاری نیست.
وی ادامه داد: تقسیمبندی کارها به صورت زنانه و مردانه بیشتر ریشه فرهنگی داشته و این امر زیاد به توانایی جسمی مربوط نمیشود، برای مثال 80 درصد فارغالتحصیلان رشته جنگلبانی خانم هستند، درحالی که گفته میشود جنگلبانی شغلی مردانه است ولی درسراسر جهان بسیاری از پژوهشگران گونههای گیاهی و حیوانی را زنان تشکیل میدهند.
این کارشناس بازار کار با بیان اینکه نرخ بیکاری در میان زنان جویای کار دو برابر مردان است، گفت: در سال 1385، کمتر از5 درصد زنان دارای تحصیلات عالی جویای کار، بیکار بودند که این آمار در سال 90 به 30 درصد رسیده است.
کریمی، رکود طولانی مدت اقتصاد ایران در سالهای گذشته به همراه نگرش تبعیضآمیز نسبت به اشتغال زنان را مهمترین عوامل موثر در نرخ بالای بیکاری زنان دانست.
وی با اشاره به تناقص جدی بوجود آمده در جامعه نسبت به اشتغال زنان، گفت: در حالی که فضای کلی جامعه همچنان با کار کردن زنان در بعضی مشاغل مخالف است، اکثر نسل جوان ترجیح میدهد زنی شاغل داشته باشند.
این پژوهشگر اقتصاد تصریح کرد: چنانچه بخواهیم نقش زنان را در اقتصاد بازار کار کشور پررنگ کنیم باید اقتصادی پویا داشته باشیم چرا که اگر چرخهی تولید روز به روز کوچک شود، فرصتهای شغلی به طور کلی کمتر خواهد شد.
کریمی افزود: مساله بعدی، ضرورت تغییر نگرش جامعه نسبت به اشتغال زنان است، این نگاه که مردان نانآور خانواده هستند میتواند برای جامعه آسیبهای جدی در پی داشته باشد چرا که برخی زنان دارای وظیفه تامین معاش خانواده را برعهده دارند و زمانی که شرایط برای کار زنان در جامعه فراهم نباشد شاهد گسترش فحشا و آسیبهای اجتماعی خواهیم بود.