اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

اعظم طالقانی: خاتمی شبیه‌ترین به پدرم است



اخبار,اخباراجتماعی,مصاحبه با اعظم طالقانی


 اخبار سیاسی - اعظم طالقانی: خاتمی شبیه‌ترین به پدرم است

اگر آیت‌ا... طالقانی امروز زنده بود چه می‌كرد؟ چه راهكاری برای مشكلات فرهنگی جامعه مدنظر قرار می‌داد؟ چه كسانی یا بهتر بگوییم چه كسی شبیه‌ترین روحیه را در میان فعالین سیاسی به آیت‌ا... طالقانی دارد؟ همه اینها را اعظم طالقانی می‌گوید.

 او معتقد است «اگر اصلاح‌طلبان در مسیر حق و عدالت حركت‌شان را ادامه دهند، پایدار خواهند بود و این قانون آفرینش است كه حق را پایدار كند و جریانی كه در مقابل حق قرار می‌گیرد محكوم به زوال می‌شود». اعظم طالقانی پس از انقلاب ۱۳۵۷ جامعه زنان مسلمان را به خواست پدرش و با هدف آموزش زنان و حل مشکلات آنها تاسیس کرد.

 

سپس نماینده مجلس اول شد و پس از آن دوباره به تدریس پرداخت و همچنین امتیاز انتشار مجله  «پیام‌هاجر» را گرفت. این نشریه توقیف‌شده به حقوق زنان در ایران اختصاص داشت. او اكنون دبیرکل جامعه زنان انقلاب اسلامی نیز هست. مشروح گفت‌وگوی آرمان با اعظم طالقانی در ذیل آمده است:

 مرحوم آیت‌ا... طالقانی از دهه 30 با جبهه ملی همکاری می‌کردند و به‌عنوان یک روحانی در این تشکل حضور داشتند. جمله‌ای که از ایشان نقل شده این است که بنده پیش از اینکه در کسوت یک سیاستمدار متعارف و معمول باشم یک شاگرد کوچک مکتب قرآن و معلم قرآن هستم. آیا تمام تلاش‌شان از ابتدای فعالیت‌هایشان بر این بود که حکومت اسلامی را پایه‌گذاری کنند؟
مرحوم طالقانی هنگامی که در نجف مشغول تحصیل در حوزه بودند، متوجه شرایط داخلی ایران شده و از نجف بازگشتند و به‌دلیل اینکه پدرشان با پدر مهندس بازرگان دوست بودند در این رابطه ایشان هم با آقای مهندس بازرگان مشی رفاقت و دوستی پیدا کردند. در آن زمان منزل پدرم در قلعه‌وزیر بود و در منزل جلسات قرآن و نهج‌البلاغه برگزار می‌کردند سپس به اتفاق آقای مهندس بازرگان مجله دانش‌آموز را منتشر کردند.

 

ایشان در سال 1318 بازداشت شدند. در آن هنگام در زمان رضاشاه که برداشت حجاب زنان اجباری شده بود او در خیابان می‌بیند که ماموری پا روی چادر خانمی می‌گذارد و می‌خواهد چادر را از سر او بکشد، به پاسبان سیلی می‌زند و به او اعتراض می‌کند و درنتیجه به 3 ماه زندان انفرادی محکوم می‌شود. وی آن جلسات قرآن را پس از آزادی از زندان ادامه می‌دهد.

در دهه 20 به‌دلیل رفتن رضاشاه از کشور فضای سیاسی قدری باز می‌شود و این موضوع باعث فعال شدن گروه‌ها و احزاب شد. به عقیده بنده ایشان این جمله را  پس از تشکیل جبهه ملی اول و دوم که نهضت مقاومت ملی تشکیل می‌شود اظهار می‌کند همان‌طور که منبع حرکت سیاسی شخص بنده نیز قرآن است، سیاستمداری که منبع حرکتش قرآن باشد به نوعی تکلیف همه با او روشن است. ایشان نهج‌البلاغه را عین سیاست می‌دانستند. شما مفاهیم قرآن، نهج‌البلاغه و مکتب اسلام را مطالعه فرمایید درمی‌یابید که زندگی انسان باید همراه با سیاست باشد. منتهی این سیاست باید اثرگذار و اصلاح‌گر باشد.

 ایشان به‌طور کلی فعالان سیاسی را کمک می‌کردند و انتقادات خودشان را هم نسبت به آنها مطرح می‌کردند با اینکه با مشی مسلحانه موافق نبود این موضوع را هیچ کجا مطرح نکردند. بنده یکبار از ایشان سوال کردم که  شما فکر می‌کنید قوانین شرع که احکام اسلام است، ایده‌آل‌ترینِ قوانین است؟ ایشان در پاسخ به من گفتند هر گروه و هر جمع و هر ملتی احساس می‌کند که نیازهایی دارد و قوانینی وضع می‌کند و با توجه به گذر زمان نیازهایش تغییر کرده و تواما قوانین را عوض می‌کند.

 

قوانین اسلام خطوطی کلی هستند و به همین دلیل اجتهاد را پایه‌گذاری کردند که بتوانند با توجه به شرایط زمانی، آن خطوط کلی را تطبیق دهند و به نوعی آن را با شرایط روزمطابق کنند که این همان فقه پویا می‌شود. مساله فقه پویا زمانی که مطرح شد مرحوم دکتر کاتوزیان چند جلسه سخنرانی کرد و ما در نشریه «پیام‌هاجر» آن را چاپ کردیم.

 اکثر فعالان بر این معتقدند که آیت‌ا... طالقانی حلقه واسطی بین مبارزین ملی و مبارزین مذهبی بودند. شما نقش ایشان را تا چه میزان موثر می‌دانید؟
ایشان هر کسی که فعالیت داشت را قبول داشتند. او از شهید نواب صفوی حمایت می‌کرد. با اینکه با مشی مسلحانه خیلی موافق نبود اما با او مباحثه و مجادله می‌کرد و او را در خانه‌اش پناه می‌داد. بنده را در سن 18 سالگی تشویق به مباحثه با دیگران می‌کرد. همسر یکی از ملیون که نامش خاطرم نیست در مسائل اسلامی شبهاتی برایش پیش آمده بود. «پدر» من را به خانه ایشان برای صحبت با او فرستاد.

 

اعتقاد وی بر این بود که در مباحثه هر دو طرف گرچه با اختلاف عقیده اما رشد می‌کنند. بنده گمان می‌کنم که ایشان این آیه سوره آل‌عمران را مدنظر قرار دادند که خداوند می‌فرمایند «یا ایها الذین امنوا اصبروا و صابروا و رابطوا واتقوا ا... ان‌ا... لعلکم تفلحون» (صبور باشید، مقاوم باشید، دیگران را به صبر و مقاومت دعوت کنید، ارتباطات خود را قطع نکنید، تقوا پیشه کنید تا پیروز شوید.)

 شما فرمودید که از نواب صفوی حمایت می‌کردند اما با مشی مسلحانه مخالف بودند. اما در جایی آورده شده است که ایشان ترور رزم‌آرا را تائید کرده است.
ایشان بارها ترور را رد کردند. شخصیت آیت‌ا... به‌گونه‌ای بود که هر مساله و روشی را تحلیل می‌کرد و نتایج آن را به نوعی پیش‌بینی می‌نمود. زمانی که ایشان را قبل از انقلاب به ملاقات مجاهدین(منافقین) می‌بردند، پس از بازگشت می‌گفتند که آنها اعتقادی به‌جز جنگ مسلحانه ندارند و زمانی که پدر از آنها می‌پرسیدند که چرا روشی جز جنگ مسلحانه وجود ندارد آنها در پاسخ از انباشته شدن ثروت اشخاص و به مبارزینی که مسلحانه مبارزه می‌کردند، اشاره داشتند. پدر در زمان نقل این صحبت‌ها بسیار عصبانی می‌شد از این بابت که عده‌ای از جوانان فعال سیاسی به سمت رادیکال شدن پیش می‌رفتند.

 زمانی که منشور 6 ماده‌ای انقلاب سفید شاه تصویب شد روحانیون به 2 ماده از آن اعتراض کردند. یکی اصلاحات ارضی و دیگری حق رای زنان. آیا آیت‌ا... طالقانی جزو مخالفین ماده حق رای زنان بودند؟
ایشان انقلاب سفید را یک بازی سیاسی می‌دانستند. می‌گفتند رضاشاه چرا و به چه حقی به اجبار زمین‌ها را از مردم گرفت و  به نام خودش کرد و پسرش در شرایط خطرناک سیاسی اصلاحات ارضی را اجرا می‌کند و در واقع همین زمین‌ها را با منت به مردم برمی‌گرداند. او این بازی را برای تداوم سلطنت و به تعویق افتادن انقلاب می‌دانست. ایشان حق رای زنان را بازی می‌دانستند اما در واقع با فعالیت زنان نه‌تنها مخالفت نداشتند بلکه از 17  سالگی به من می‌گفتند که باید در اجتماع و فعالیت‌های اجتماعی حضور جدی داشته باشم.

همین‌طور که مطلع هستید در شب شش بهمن که قرار بود رفراندوم برگزار شود همه روحانیون را بازداشت و به زندان قزل‌قلعه منتقل کردند و اکثر آنها فردای آن روز آزاد شدند. یکی از آنها پدر آن فقیه دزفولی‌ها بود که به من بعدها گفت که پدرت به طرز عجیبی شجاع است. زمانی که ما برای ملاقات پدرمان فردای آن روز به زندان رفتیم، دیدیم که پیش‌نمازهای مساجد و روحانیون  نیز در زندان بودند که اکثرا نیز آزاد شدند.

 مهندس محمد توسلی گفتند كه مرحوم بازرگان درسال 56 به این معتقد بود که شاه باید برود .
اولا آیت‌ا... طالقانی در دادگاه صحبت نکردند و هیچ دفاعی به‌دلیل عدم صلاحیت دادگاه برای قضاوت ارائه نکردند. اما مانند دیگر متهمان وکیل داشتند؛ این دادگاه‌ها یک سال و نیم طول کشید. این دادگاه به شکلی بود که برای ما کلاس آموزشی حقوق و دفاع بود. در آخرین جلسه دادگاه درحالی که مهندس بازرگان ایستاده بود، گفت ما پیرو اجرای قانون اساسی بودیم ولی در آینده نزدیک در زیر زمین یا روی زمین گروه‌هایی پیدا خواهند شد. آنها از برخوردشان با حنیف‌نژاد و همرزمانشان دریافته بودند که آنها روش متفاوتی را در پیش خواهند گرفت. طالقانی پس از این دادگاه‌ها دیگر به گروه‌ها یا دسته‌ها فکر نمی‌کرد.

 وی می‌گفت بنده زمانی که از زندان آزاد شدم خیزش عظیم مردم برایم غیرقابل باور بود. اعدام‌ها، شکنجه‌ها و زندان‌ها باعث شده بود که مردم بیدار شوند و با هزاران پرسش روبه‌رو شوند. در زمان تبعید امام به عراق ایشان با افرادی بودند که از طریق رودخانه‌های مرزی به سمت عراق می‌رفتند و با امام دیدار می‌کردند و نوار صحبت‌های ایشان را با خود به داخل کشور می‌آوردند و با همکاری دیگران نوار‌ها را به اعلامیه تبدیل می‌کردند.

 

بازاری‌ها، مردم عادی و برخی ثروتمندان تلاش‌های بسیار زیادی می‌کردند. امثال آقایان ‌هاشمی‌رفسنجانی به سازمان کمک مالی می‌کردند، در برخی جاها دیده‌ام که گفته‌اند اما این مسائل را قبول نداشتند. با فرض اینکه ما این صحبت را درست بدانیم در زمانی که دژخیمان شاه در شب عاشورا به سمت مردم تیراندازی کردند و مردم کشته شدند ولی دستور داده شد مردم به سربازها گل بدهند.

 اخیرا دکتر ابراهیم یزدی در مصاحبه‌ای به دو موضوع درمورد آیت‌ا... طالقانی اشاره کرده‌اند که اولین مورد این بوده که آیت‌ا... طالقانی پس از انقلاب نظرات دیگری هم  داشته است. به‌عنوان مثال زمانی که ما می‌خواستیم در اجلاس غیرمتعهد‌ها شرکت کنیم ایشان به ما گفتند که چرا می‌خواهید شرکت کنید؛ لزومی ندارد و دومین مورد اینکه زمانی که قانون اساسی نوشته می‌شد در ابتدای امر آیت‌ا... طالقانی گفته‌اند که اجرای قوانین اسلام کافی است. نظر شما چیست؟
اولا که مجمع کشورهای عدم تعهد به این معناست که تعهد به غرب ندارند اما منظور از پدر از عدم تعهد این است که انسان بالاخره متعهد است. به عقیده من این موضوع حضور در بین کشورهای عدم تعهد به چند سال بعد از انقلاب برمی‌گردد که آن زمان پدرم در قید حیات نبود و اما  درمورد مساله قانون اساسی که گفته‌اند بحث این بود که پدر می‌ترسیدند که قانون اساسی به شکل دیگری تبیین شود. به عقیده بنده آنها متوجه نشدند که منظور ایشان چیست. باید از دکتر یزدی پرسید که آیا ایشان این موضوعات را برای پدر باز کرده‌اند یا اگر پرسشی داشته‌اند با پدر به تفصیل بحث کرده‌اند؟ بیشتر عقیده پدر درمورد تصویب قانون اساسی این بود که عجله‌ای صورت نگیرد و باید انقلابیون تجربه بیشتری کسب کنند.

  شیوة تربیتی آیت‌ا... طالقانی در قبال فرزندانشان چگونه بود؟
به‌عنوان مثال زمانی که دبیرستانی بودم چادر به‌سر می‌کردم. روزی چادرم را دو تکه کردم و یک تکه آن را روی سرم انداختم و با روپوش مدرسه به مدرسه می‌رفتم. پدر و مادرم هردو سکوت کردند. پس از یک ماه پدر به من گفتند که بیا درمورد این موضوع صحبت کنیم. پدر به‌نوعی در زمان نوجوانی بنده را قانع و مسئولیت من را در رابطه با خالقم یادآوری کرد و تا بدان‌جا بر نظر من تأثیر گذاشت که مرا دو ماه پشت در دانشگاه نگه داشتند تا چادرم را بردارم. من با چندنفر دیگر پشت در دانشگاه می‌ایستادیم و آنها مجبور شدند ما را ثبت‌نام کنند. تأکید می‌کنم که پدر بر سر این مسأله هیچ‌گاه با من وارد دعوا نشد. ایشان مرا به انجام فعالیت‌های اجتماعی ترغیب برای هر فعالیت خوبی که انجام می‌دادم، تشویق می‌کرد.

 به عقیده شما در بین جریانات سیاسی امروز کشور، خط مشی پدر شما به کدام جریان نزدیک بود؟ بین فعالان سیاسی چطور؟
شبیه‌ترین روحیه را می‌توانم به آقای خاتمی نسبت دهم. کافی است نگاهی به شیوه مدیریت و اطرافیان این دو بزرگوار بیندازیم .

  خاتمی چطور می‌تواند بر مشكلات گذشته فائق آید؟ اگر آیت‌ا... طالقانی زنده بودند در شرایط کنونی چه موضعی می‌گرفتند؟
بنده زمانی که در جلسه احزاب وزارت کشور و نیز جلسه ریاست‌جمهوری شركت كردم، محور اصلی بحث نبود فضای لازم برای احزاب بود. باید این نگاه از روی احزاب، مطبوعات و سازمان‌های مردم‌نهاد برداشته شود. درمورد دولت کنونی، اعتقاد بنده این است که باید با دولت همکاری بالفعلی داشت. اگر سکوت دانشگاه‌ها، اصناف و اقشار مردم در مقابل مشکلات دولت روحانی ادامه‌دار باشد، نه‌تنها مشکلات حل نمی‌شود بلکه وسیع‌تر نیز می‌گردند.

 

باید به برخی افراد گفت، شما که توان اداره امور را نداشتید حالا نام خائن روی کسانی می‌گذارید که توان‌شان از شما بیشتر است. برخی دوستان اصلاح‌طلب با تعدادی از اصولگرایانی که خصومت مستقیمی با دکتر روحانی ندارند، رفت‌وآمد می‌کنند. یادمان باشد بدترین شیوه کارشکنی در کار کسانی که خدمتگزارند، تخریب آنها به‌وسیله تبلیغات سوء و عدم همكاری با دولت است.
 اخبار سیاسی  - آرمان


ویدیو مرتبط :
گفتگوی متفاوت با مهدی طالقانی فرزند آیت الله طالقانی

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

رفیقدوست:مشی‌سیاسی روحانی‌شبیه‌خاتمی‌نیست/ احمدی‌نژاد درسیاست‌نمی‌ماند،چون پایگاه اجتماعی ندارد



رفیقدوست:مشی‌سیاسی روحانی‌شبیه‌خاتمی‌نیست/ احمدی‌نژاد درسیاست‌نمی‌ماند،چون پایگاه اجتماعی ندارد

محسن رفیقدوست از ملاقات خود با آیت‌الله هاشمی سخن گفت که در آن هاشمی پیش بینی کرده بود به دلیل سن بالا رد صلاحیت شود.

«به روزهای آینده با روحانی امیدوارم»، «روحانی همیشه مشی اعتدال داشت نه اصولگرای مصطلح است نه اصلاح‌طلب مصطلح»، «اعتدال این نیست که دو جریان قدرتمند سیاسی را کنار بگذاریم»، «رد صلاحیت هاشمی رد هاشمی نبود»، «هاشمی می دانست مشایی تایید صلاحیت نمی شود و رد صلاحیتش به رد صلاحیت او ربطی نداشت»، «روحانی وامدار هیچ کس نیست، روحانی به هاشمی شبیه است اما به خاتمی نه»، «پیروز انتخابات رهبری و ملت بودند نه روحانی»، «مطمئن بودم احمدی نژاد به این راحتی از قدرت کنار می‌رود، او پایگاه اجتماعی ندارد که در سیاست ماندگار شود» و ....

 

این جملات بخشی از سخنان مرد سال‌های دور انقلاب و جنگ است که گرچه این روزهای خود را در بنیاد اقتصادی اش دور از هیاهوهای سیاسی می‌گذراند اما هنوز نیز خود را سیاستمداری معتدل و اصولگرا می داند. محسن رفیقدوست در گفت‌وگویی یک ساعته با خبرآنلاین، از انتخابات ریاست جمهوری یازدهم و انتخاب روحانی سخن گفت، از رابطه اش با رییس جمهور منتخب در سال های جنگ که او وزیر سپاه بود و روحانی رییس کمیسیون دفاع مجلس.

اولین وزیر سپاه جمهوری اسلامی ایران، روحانی را مردی اعتدال گرا می داند که روزهای امیدبخشی را می توان با او متصور بود. رفیقدوست در این مصاحبه گریزی نیز به رد صلاحیت هاشمی و دیدارهایش با آیت الله زد و اینکه هاشمی رد صلاحیتش را پیش بینی می کرده است. رفیقدوست اما آنجا که از احمدی نژاد سخن می گوید آینده سیاسی‌ای را برای او متصور نیست چه آنکه به گفته او، احمدی نژاد دیگر پایگاه اجتماعی ندارد.

مشروح گفت‌وگوی خبرآنلاین با «محسن رفیقدوست» اولین وزیر سپاه را در ادامه مطالعه فرمایید؛

فکر می‌کردید آقای روحانی رای بیاورد؟

تقریبا از بعد از مناظره دوم این پیش بینی را می‌کردم.

 

چرا؟

پاسخ‌هایی که آقای روحانی در مناظرات می‌داد چند ویژگی داشت، اول اینکه تقریبا در پاسخ‌های ایشان مطالبات مردم وجود داشت، دوم خوب خودش را معرفی می‌کرد، سوم اینکه به جز یکبار در طول مناظرات و مصاحبه‌هایی که از رسانه ملی پخش می‌شد عصبانی نشد و خونسردی و آرامش خود را داشت. مردم هم در مجموع و بعد از تجربه 16 سال گذشته می دیدند که تغییری در فضای سیاسی لازم است و ‌آقای روحانی هم امید تغییر را بر مبنای آنچه که احساس می‌کرد در جامعه نیاز است به مردم می‌داد.

 

فارغ از این خود من آقای روحانی را از دوران قبل از انقلاب می‌شناختم و در سی و چند سال بعد از انقلاب هم دوست بودیم، با شناختی که از ایشان داشتم تقریبا به این نتیجه رسیده بودم که اقبال مردمی روز به روز نسبت به ایشان بیشتر می‌شود.

 

احمدی‌نژاد را از اول اصولگرا نمی‌دانستم

 اشاره کردید به اینکه رویه سیاسی 16 سال اخیر میل به «تغییر» را در مردم ایجاد کرده بود، شاید آنچه در این 16 سال بیشتر موجبات سرخوردگی مردم را فراهم ساخت، دلخوری از 8 سال تندروی برخی اصلاح طلبان و 8 سال تندروی برخی از اصولگرایان و دولتی‌ها بود که مردم را از دو جناح سرخورده و به سمت کاندیدایی با شعار اعتدالی سوق داد. همینطور است؟

در مورد 8 سال اخیر باید بگویم که من از اول آقای احمدی نژاد را اصولگرا نمی‌دانستنم و به عنوان یک ایرانی از اول با کارهای ایشان در ریاست جمهوری موافق نبودم.

اما بحث تندروی در 8 سال دوره اصلاحات و برخی تندروی‌ها و بدخلقی‌ها در 8 سال اخیر در حساس کردن مردم به فضای سیاسی موثر بود و وقتی کسی پیدا شد و ندای اعتدال را داد مردم به او گرویدند و در دور اول او را انتخاب کردند.

 

اتفاق دیگری که در این انتخابات افتاد همین بود که مردم درگیر شعارهای جذاب اقتصادی و وعده‌های یارانه‌ای نشدند و شعاری را برگزیدند که شاید وجه سیاسی آن سنگین‌تر بود، برخلاف دو انتخابات قبل.

اگر به صحنه رشد ملت ایران از اول انقلاب تا به الان دقت کنیم، همان زمان هم ما می گفتیم که از مردم عقب هستیم. شعارهایی که مردم می‌دادند را کسی تهیه نمی‌کرد به مردم بدهد، بلکه ما بودیم که از شعارهای مردم پیروی می‌کردیم. این رشد در همه زمینه‌ها خودش را امروز نشان داده است. اینکه ملت ایران از رتبه 150 به رتبه 14 علمی جهان می‌رسد، اینکه در بعد ورزشی اینگونه چهره می‌شویم، عین همین را هم در درک و فهم سیاسی مردم می‌شود دید.

 

یک جوان16، 17 ساله الان با جوان 16 ساله 50 سال پیش اصلا قابل مقایسه نیست، هم اهل مباحث سیاسی و روز است هم مسائل را پیگیری و تعقیب می‌کند. با وجود اینکه الان نسل سوم و چهارم روی کار آمده‌اند اما یک واقعیتی در کشور ما نهادینه شده است و آن اینکه یک انقلابی در کشور ما شد و این انقلاب یک حرکت باارزشی بود که نسل چهارم ما نیز آن را قبول دارد.

 

می‌بینیم با ندای رهبری توده‌ها مردم به میدان می‌آیند. آن هم در شرایطی که کسی توقع نداشت بعد از داستانی که در سال 88 رخ داد در این دوره هم این میزان مشارکت مردمی را شاهد باشیم. این نشانگر رشد و بلوغ سیاسی مردم است و سبب شد هم انتخابات به یک حماسه سیاسی تبدیل شود و هم اینکه مردم بهترین را انتخاب کنند.

 

به روزهای آینده کشور در دولت آقای روحانی امیدوارید؟

شخصا خیلی امیدوارم. من از قبل از انقلاب ایشان را می‌شناختم. در دوران 10 ساله اول انقلاب هم به دلیل اینکه ایشان رییس کمیسیون دفاعی مجلس بودند و من هم وزیر سپاه بودم ارتباطات نزدیکی با هم داشتم. بعد از آن هم مراودات زیادی با هم داشتیم و همدیگر را زیاد می دیدیم.

 

امروز یک مشی اعتدالی و حرکتی که از همه ظرفیت‌های موجود در کشور استفاده کند قطعا آینده بهتری را نوید می‌دهد، روابط خارجی بهتری را سبب خواهد شد و زمینه حماسه اقتصادی انشاالله فراهم می‌شود.

 

در همان زمان هم آقای روحانی همین مشی اعتدالی را داشتند؟ خاطره و مصداقی در ذهن دارید که برای ما بگویید؟

بله از اول همین مشی را داشتند و همیشه همینطور بودند. حتی در جریان سال‌هایی که ایشان دبیر شورای عالی امنیت ملی بودند هم در برخورد با مسائل از مشی خویشتنداری خارج نمی‌شدند. الان هم بعد از انتخابات دیدیم که در چند اظهارنظری که داشتند خود را رییس جمهور همه مردم معرفی کردند و همه را به مشورت دعوت کرده اند. براساس اخباری که من دارم در دفترشان به روی همه جریانات و گروه‌های سیاسی باز است و با همه طوری برخورد می‌کنند که همه او را از خودشان می‌دانند.

 

براساس همان حرفی که خود آقای روحانی می‌گویند ایشان نه اصلاح‌طلب مصطلح هست و نه اصولگرای مصطلح. بلکه فردی معتدل، یک اصولگرای اصلاح‌طلب و یک اصلاح‌طلب اصولگرا است.

 

اعتدال این نیست که دو جریان سیاسی قدرتمند را کنار بگذاریم

 این روزها خیلی تاکید می‌شود که واژه «اعتدال» باید سریعتر از سوی آقای روحانی تعریف و حد و مرز آن مشخص و روشن شود تا مورد سوءاستفاه و بهره‌برداری جریانات سیاسی قرار نگیرد. تعریف شما از این واژه چیست؟

انشاالله در یک ماه آینده که آقای روحانی ریاست جمهوری را بعد از تنفیذ مقام معظم رهبری و تحلیف در مجلس آغاز کنند نوبت به معرفی کابینه می‌رسد که در این گام به خوبی می‌توان تحقق شعار ایشان را سنجید. اینگونه هم که با اشخاص مذاکره می‌کند، حس می‌کنم یک کابینه معتدل که همه افراد و شخصیت‌هایی که به درد کار می‌خورند را تشکیل دهند.

 

اگر چنین کابینه‌ای بدون توجه به جهت‌گیری‌های سیاسی افراد تشکیل شود، قطعا این معنای اصلی اعتدال است. اعتدال این نیست که دو جریان سیاسی قدرتمند و شناخته شده را کنار بگذارند و به سمت افراد دیگر بروند، باید از افرادی در درون همین جریانات استفاده شود.

 

به عنوان کسی که منتسب به اصولگرایان هستم، در این 16 سال هر زمانی که از اصلاح‌طلبان صحبت می‌کردم می‌گفتم دو دسته اصلاح‌طلب داریم، اصلاح‌طلب ولایتی و اصلاح‌طلب برانداز. دسته دوم همان افرادی بودند که در مجلس ششم آن داستان‌های تحصن و اعتصاب را راه انداختند یا در سال 88 آن فتنه را به پا کردند.

 

این دسته از اصلاح‌طلبان شعارهایی برخلاف شعارهای مردم می‌دادند ولی عده دیگری هم در این جریان هستند که افرادی ولایتی هستند. یکی از افرادی که من همیشه از او به عنوان اصلاح‌طلب ولایی نام می‌بردم همین آقای عارف بود. یا آقایان جهانگیری، زنگنه، عباس آخوندی اینها افرادی هستند که در عین اصلاح‌طلب بودن، همه نظام و ولایت را قبول دارند و برای اداره مملکت یک مشی خاصی را می‌پسندند.

 

در بین اصولگرایان هم به همین منوال است و برخی افراد از در تندروی  وارد می شوند و برخی بر مشی اعتدال و ولایت‌پذیری حرکت می‌کنند. خود من در دوره‌ای که در سپاه و بنیاد مستضعفان حضور داشتم، همیشه مشی اعتدال را داشتم و کسانی معاون من بودند که علنا می‌گفتند فلانی ما مشی سیاسی تو را قبول نداریم. اما من افراد را بدون خط سیاسی در سمت‌ها قرار می‌دادم.  تندروها همیشه کار را خراب می‌کنند. باید امیدوار باشیم با شعاری که رییس جمهور منتخب داد این مشی اعتدال در کشور حاکم شود. خیلی از مشکلات را با همدلی می توان حل کرد.

 

هاشمی شخصیت برجسته‌ای است که هر دو جناح سعی دارد او را مصادره کند

 در دولت‌های آقای هاشمی، هم آن خط کشی‌های سیاسی به اندازه امروز و 16 سال پیش پررنگ نشده بود و هم مشی اعتدال در کابینه آیت الله حاکم بود. آیا خط کشی‌های سیاسی به شکل امروزش در دولت های بعدی ایجاد شد؟

 

بله همینطوراست. ایشان نگاه جناحی خاصی در چیدمان کابینه نداشتند. چون خود آقای هاشمی هم فرد معتدلی است. آقای هاشمی شخصیت برجسته‌ای است که هر طرف سعی دارد او را مصادره کند اما هاشمی مصادره شدنی نیست. ایشان جایگاه خودشان را دارند و با همه بی مهری‌هایی که هر دو جناح به آقای هاشمی کردند اما هاشمی، هاشمی ماند و در یک گردش سیاسی نشان داد که چه جایگاهی دارند.

 

هاشمی می‌توانست درمقابل رد صلاحیتش واکنش نشان دهد اما اینکار را نکرد

 اتفاقاتی که در نتیجه ردصلاحیت آقای هاشمی رخ داد و نزدیک بودن آقای روحانی به ایشان تا چه اندازه آرا را به سبد روحانی سوق داد؟

معتقدم رد صلاحیت آقای هاشمی، رد صلاحیت هاشمی نبود. چون من در ملاقاتی که با آقای هاشمی قبل از اعلام اسامی احراز صلاحیت شدگان داشتم ایشان احتمال می‌دادند که رد صلاحیت شوند. می‌گفتند واقعا هم سن من بالاست و می‌گویند که رییس جمهوری بیش از 16، 17 ساعت در روز زمان می‌خواهد اما من بیش از چند ساعت توان جسمی ندارم.

 

رد صلاحیت ایشان هم مساله خاصی بود که تصمیم‌گیرانی که در شورای نگهبان مسئول بودند همین موضوع را حس کردند، خیلی هم در کمال صفا با آقای هاشمی برخورد می‌کردند و حتی از ایشان خواهش کردند که انصراف دهند اما ایشان می گفتند چون احساس تکلیف شرعی کردم باید بمانم. همانطور که دیدید واکنشی هم نشان ندادند در صورتیکه او می‌توانست واکنشی داشته باشد. ما هم که با ایشان ملاقات کردیم می‌گفتند من واکنشی نشان نمی‌دهم اما اگر صلاحیتم تایید نشود به آن احساس مسئولیت پاسخ داده می‌شود؛ یعنی من خودم را مطرح کردم، قانون من را نپسندید.

 

مردم به دنبال این بودند که انتخابات در دور اول تمام شود

اما اینکه این موضوع چه تاثیری در رای آقای روحانی داشت؛ به هرحال حمایت آیت‌الله از ایشان در رای آوریشان تاثیرگذار بود. اما من می‎گویم نگاه کلان تری باید داشته باشیم. در روز انتخابات که من به چند حوزه رای گیری سر می‌زدم اینگونه نبود که همه به خاطر آقای هاشمی به روحانی رای بدهند، مردم بیشتر به دنبال این بودند که انتخابات در دور اول تمام شود. من در برخی صندوق‌ها می دیدیم که برخی افراد به دیگر رای دهندگان می‌گفتند به روحانی رای بدهید که در همین دور اول روحانی انتخاب شود، یا برخی می‌گفتند ما قصد نداشتیم به روحانی رای بدهیم اما وقتی پای صندوق آمدم، دیدم همه به روحانی رای می‌دهند گفتم من هم رای بدهم که دور اول انتخابات تمام شود.

 

از طرف دیگر ببینید مردم از هیچکدام از کاندیداهای این دوره ترسی نداشتند. همه کاندیداهای مقبولی بودند اما حرف‌های آقای روحانی بیشتر به دل می نشست. مهمتر از همه فرمایشات رهبری که تا خود روز قبل از انتخابات بی طرفی خود را به مردم اعلام می‌کردند. فرمانی که ایشان صبح روز انتخابات به وزارت کشور دادند که رای مردم امانت مردم است و باید حفظ شود، جو جامعه که این شعار آقای روحانی برایشان دلچسب‌تر بود و.... همه و همه در این انتخاب و رای آوری تاثیرگذار بود.

 

هاشمی مطمئن بود مشایی رد صلاحیت می‌شود

 در فضای سیاسی و رسانه‌ای گفته می‌شد آقای هاشمی ردصلاحیت شد تا شورای نگهبان راحت‌تر اسفندیار رحیم مشایی را ردصلاحیت کند و جلو برخی اتفاقات گرفته شود. نظر شما درباره جنین اظهارنظرهایی جیست؟

در ملاقاتی که من با آقای هاشمی پیش از ثبت‌نامشان داشتم، ایشان عنوان می‌کردند که مطمئن هستند که مشایی رد صلاحیت می‌شود. اصلا مشایی صلاحیتی نداشت که قرار باشد تایید یا رد شود. آنقدر مساله در مورد او وجود داشت که دیگر جایی برای بررسی صلاحیت باقی نمی‌گذاشت. حتی در این ملاقات آقای هاشمی عنوان می‌کردند که من اصلا کاندیدا نمی‌شوم، ولی بعد شدند و وقتی از دلیل این اقدامشان سوال کردم گفتند خیلی زیاد به من مراجعه شد و احساس تکلیف شرعی کردم.

 

احساس تکلیف هاشمی با عدم احراز صلاحیت از روی دوشش برداشته شد

 به ایشان گفتم با این زمزمه‌هایی که درباره ردصلاحیت‌تان ایجاد شده چه خواهید کرد، گفتند اگر بشود هم بار از روی دوش من برداشته می‎شود و من اعتراض و واکنشی نشان نمی‌دهم. یعنی امر طبیعی بود و مردم خیلی آن را غیرطبیعی نمی‌ببینند. درواقع این احساس تکلیف آقای هاشمی با عدم تایید صلاحیت از روی دوششان برداشته می‌شد همین اتفاق هم افتاد. بنابراین رد صلاحیت هاشمی ربطی به رد صلاحیت مشایی نداشت. 

بعد هم دیدید که ایشان مردم را به شرکت در انتخابات دعوت کردند و حماسه سیاسی ایجاد شد. ولی خب این هم درست است که کسی رییس جمهور شده است که به آقای هاشمی نزدیک است.

 

مشی اکثریت نمایندگان مجلس و شخص رییس مجلس اعتدالی است

 آقای روحانی نوید تشکیل کابینه‌ای فراجناحی از نیروهای متخصص و نخبگان همه تشکلات و جریانات سیاسی را داده‌اند، با توجه به اینکه مجلس نهم مجلسی با اکثریت اصولگرایان است چقدر احتمال می‌دهد مجلس با وزاری معرفی شده ای که خاستگاه اصلاح‌طلبی داشته باشند موافقت کند؟

جو غالب مجلس، اکثریت اصولگرایان مجلس و خود رییس مجلس هم عقیده با آقای روحانی و طرفدار اعتدال هستند. این را به عنوان مطلبی که کاملا از آن مطمئن هستم می‌گویم. حدود 150 نماینده مجلس که اکثرا اصولگرا هستند را من می‌دانم که طرفدار اعتدال هستند. این حرکاتی که در جامعه ما باعث زدگی مردم از برخی دولتمردان شد باعث شده که امروز همه به سمت اعتدال سوق پیدا کنند. در این انتخابات هم اعتدال پیروز شد و من مطمئنم مجلس هم همین مشی را خواهد داشت نه مجلس اصولگرایی که در راه رییس جمهوری که مردم او را انتخاب کردند سد ایجاد کند. امیدواریم کابینه‌ای هم که معرفی می‌شود بوی اعتدال بدهد و قطعا مجلس با چنین کابینه‌ای مخالفت نخواهد کرد.

 

پیش‌بینی می‌کنید وزنه کدام جریان و جناح سیاسی در دولت یازدهم سنگین‌تر باشد؟

پیش‌بینی نمی‌توان کرد. فکر می‌کنم در کابینه ایشان تخصص به اضافه تعهد بیشتر از وابستگی جناحی حرف خواهد زد.

 

روحانی به من گفت وامدار هیچ شخصی نیست

 در این روزهای بعد از انتخابات اظهاراتی در قالب هشدار، نصیحت یا تذکر به رییس جمهور منتخب داده می‌شود که کمتر درگیر وزرای اصلاح‌طلب و سهم دهی به اصلاح‌طلبان شود، حتی برخی اصولگرایان با معاونت اولی عارف که خواست اصلاح طلبان است هم مخالفت می‌کنند. این هشدارها و اینکه روحانی باید حمایت هر دو جناح را با معرفی کابینه با خود همراه کند می‌تواند رییس جمهور منتخب را در چیدمان کابینه دچار مشکل کند؟

 

روحانی سابقه طولانی در جریانات سیاسی کشور دارد و تا آنجا که من ایشان را می‎شناسم بیدی نیست که با این بادها بلرزد. در ملاقاتی که من بعد از انتخابات با ایشان داشتم ایشان گفتند «من به هیچ‌کس و به هیچ جریان سیاسی وامدار نیستم» و واقعا هم درست می‌گویند.

 

حتی اشخاصی را نام بردند و گفتند به هیچکدام از اینها وامدار نیستم. آقای روحانی کاملا معتقد به نظام و ولایت فقیه هستند. لذا این اخطارهایی که داده می شود به نظرم در ایشان اثری ندارد و با همین تانی و حوصله که دارد کار می‌کند از همه هم مشورت می‌گیرد و فکر نمی‌کنم نتیجه این رویه اتفاق بدی باشد.

 

البته من معتقدم ایشان هم قبول ندارند که تندروهای اصولگرا یا اصلاح طلب در دولت جایی داشته باشند. اگر این کار را بکنند هم نظر اصولگراها و هم اصلاح‌طلبان رعایت نشده است. حتی وقتی با اصلاح‌طلبان ولایی صحبت می‌کنی خود آنها هم تاکید دارند که تندروی‌ها را قبول نداشتیم. من بدون اینکه اسم ببرم خاطره‌ای را از دوران وزارتم تعریف می کنم.

 

من زمانی خدمت حضرت امام(ره) رسیدم، در همان زمان عین همین دو دستگی در دولت اقای موسوی بود. ایشان گفتند تندروی‌ها مشکل ایجاد می‌کنند؛ یکی از این ور یکی از اون ور کنار بگذارید مشکل حل می‌شود. حتی اسم هم آوردند ولی من به مصلحت نمی‌دانم که نام ببرم. واقعا هم اینگونه است و تعادل برقرار می‌شود.

 

امیدواریم آقای روحانی هم کابینه‌ای انتخاب کنند که به شعارهایی که به مردم دادند سریعتر جامعه عمل بپوشاند. در واقع مردم منتظرند که نتیجه حماسه سیاسی خودشان را در حماسه اقتصادی ببینند، همه هم باید پای کار بیایند و به اقای روحانی کمک کنند این کمک کردن هم پست گرفتن در کابینه نیست.

 

اگر از خود شما برای حضور در کابینه دعوت شود، می‌پذیرید؟

من معتقدم که برای تصدی یک وزارتخانه یکی از عواملی که بسیار نقش دارد سن، قدرت تحرک و شادابی است که دیگر در امثال ما نباید سراغ گرفت. ما دهه آخر عمرمان است لذا خود من تمایلی به قبول کردن کار اجرایی ندارم.

 

اگر پیشنهاد شود؟

فکر نمی کنم، ببینید یک زمانی بحث تکلیف است. من همیشه گفتم در کشور ما قحط الرجال نیست بلکه جهل‌الرجال است! لذا آنقدر نیروهای تحصیلکرده، کارکشته و شایسته وجود دارد که دیگر افرادی مانند من نباید جایی را اشغال کنیم. افرادی مانند من آدم های بحران هستند خدایی ناکرده برای کشور مشکلی پیش بیاید آن کسانی که با همه سن و سال بالامی‌تواند برود روزی 20 ساعت کار کنند و در سنگر باشند ما هستیم. تکلیف اگر باشد هرکاری بگویند می‌کنیم اما اگر اختیار با خود من باشد، نه رغبتی به کار اجرایی ندارم.

 

کابینه آقای احمدی نژاد خصوصا کابینه دوم ایشان متشکل از نیروهایی ناشناخته‌ای بود که سابقه اجرایی مشخص و خاصی نداشتند. با توجه به شرایط فعلی کشور در بعد داخلی و خارجی و خصوصا اقتصادی فکر می‌کنید کابینه یازدهم باید از نیروهای جوان باشد یا نیروهای کارکشته و وزرای دولت های قبلی که احاطه به کار داشته باشند؟

باید مجموعه ای از آدم‌هایی که در سن و سال تلاش و کار کردن هستند و افراد جوانی که می‌توانند کار کنند حضور داشته باشند. روشی که دولت نهم و مخصوصا دهم داشت روش مقبول و معقولی نبود. اینکه یک نفر تصمیم بگیرد و بقیه اجرا کنند! اصلا دولت یعنی جمع وزرا به اضافه رییس جمهور و معاونانش و تصمیم گیری‌ها باید در این مجموعه گرفته شود. امری که در این 8 سال اینگونه نبود.

 

همین روزهای اخیر نوشته بودند که یک چهارم یا 25 درصد مصوبات دولت خلاف قانون است، یا این تعداد از قوانین مجلس را دولت اجرا نکرده است. این رویه‌ها خوب نیست و نباید تکرار شود. نباید یک ملت اجازه تکرار این رویه را بدهند. وزیر باید وزیر باشد، رییس جمهور هم مثل وزرا در هیات دولت یک رای باید داشته باشد و وقتی مجموعه تصمیم گرفت اقدامی صورت گیرد، قانون حاکم شود و ... لذا معتقدم ممکن است که برخی پست‌های کلیدی و سخت را افراد باتجربه و کارکشته واگذار شود ولی باید از نیروهای جوان و متخصص هم بهره گرفته شود. ما اگر به جوانان بها بدهیم کشور پیشرفت می‌کند. کاری که امام می‌کردند و کاری که مقام معظم رهبری می‌کنند. بها دادن به جوانان اصل کلیدی پیشرفت کشور است.

 

در کنار این مسائل باید این روحیه را داشته باشیم که هرآنچه به نظرم رسید به مسئولان و مقام های اجرای کشور منتقل کنیم، حتی باید این را یک تکلیف شرعی بدانیم. در دین داریم که وظیفه هرکسی است که هر چیزی از یک مومنی می‌بیند به آن مسئول کشور از مقام رهبری تا دیگر مسئولان منتقل کند. اینکه من فلان مطلب را دیدم و در نهایت آنها صاحب تشخیص هستند که چه باید بکنند. خود من چندین موضوع را در مورد مسائل اقتصادی، نحوه برخورد با توده‌های مردم و ...تهیه کردم و به رییس جمهور منتقل کردم و حتی می خواهم مکتوب هم بکنند.

محسن رفیقدوست,مصاحبه جدید بامحسن رفیقدوست,آینده کشور

آنچه در فضای سیاسی رسانه ای دیده می شود این است که اصلاح‌طلبان خیلی خوشحال از نتیجه این انتخابات هستند، فکر می کنید با انتخاب آقای روحانی اصلاح طلبان به قدرت برگشته‌اند؟

اصلا! ببینید شخص من که منتسب به اصولگرایان هستم خیلی از نتیجه این انتخابات خوشحال هستم. در بین دوستان خودم هم اکثرا را خوشحال می‌بینم، اینکه جو مطبوعاتی کشور خصوصا رسانه‌های اصلاح‌طلب این را تبلیغ می کنند شاید یک نوع حرکت سیاسی مصادره کردن آقای روحانی باشد. در مجامع اصولگرایی که حضور دارم آنها هم خوشحال هستند.

 

اصولگرای واقعی از نظر من کسی است که ولایت فقیه در درون او نهادینه شده است. وقتی مثلا موتلفه اسلامی می‌شنوند که رهبری‌ می‌فرمایند من از این انتخابات و از انتخاب آقای روحانی هم راضی هستم، من نشنیدم دیگر کسی در درون این تشکل بگوید ما ناراضی هستیم. بیشتر روزنامه‌هایی که من مطالعه می‌کنم که وابسته به اصلاح‌طلبان است می‌بینم که دائما در حال تبلیغ این موضوع هستند که اصولگرایان شکست خوردند، دچار تفرقه شدند و ... اولا آقای روحانی هیچ‌وقت اصلاح‌طلب نبوده است، اصلا! اقای عارف هم که انصراف داد نگفت به نفع آقای روحانی انصراف می‌دهم مثل آقای حدادعادل که وقتی انصراف داد نگفت به نفع چه کسی انصراف داده است. البته من تندروی‌های کیهان به عنوان رسانه اصولگرا را هم قبول ندارم.

 

بنابراین من به هردو جناح توصیه می‌کنم که جلو نباید بدویم و اجازه دهیم ببینیم در آینده چه پیش خواهد آمد. تا آن اندازه که رییس جمهور منتخب را می شناسم مشی اعتدالی دارند. نکته مهم در این انتخابات این بود که مردم بعد از چندسال بار دیگر به یک شخصیت روحانی پناه بردند. این انتخابات برای نظام و کشور برکات زیادی داشت و انشاالله آینده هم مشخص می‌شود که مردم درست تشخیص دادند.

 

پس شما نمی پذیرید که پیروز این انتخابات اصلاح‌طلبان بودند؟

خیر! پیروز این انتخابات یک رهبر بود و ملتش. اصلا آقای روحانی پیروز انتخابات نبود.

 

اصلاح‌طلبان اگر از رای آوری عارف مطمئن بودند او را وادار به کناره‌گیری نمی‌کردند

می‌پذیرید که اصولگرایان در این انتخابات توفیق چندانی نداشتند؟

ببینید این انتخابات درس‌ها و پیام‌های زیادی داشت. این پیام را به اصولگرایان داد که ببینید مردم چه دردی دارند، درد مردم را احساس کنید. همه تصور می‌کردند که با توجه به عدم تایید صلاحیت هاشمی، با اتفاقاتی که در سال 88 افتاد و ... مشارکت مردم زیر 40 درصد باشد اما مقام رهبری خیلی زیبا انتخابات را مهندسی کرد. حتی خود ما هم توقع نداشتیم 72 درصد مردم در انتخابات حضور یابند. لذا اینگونه نیست که بگوییم پیروز انتخابات اصلاح طلبان بودند. اگر اصلاح‌طلبان درصد کمی هم اطمینان داشتند رای مردم را دارند عارف را وادار به انصراف نمی‌کردند.

 

اکثریت اصولگرایان شاخص که به آنها تماس دارم از انتخاب آقای روحانی راضی هستند، از این رو معتقدم اصولگرایان شکست نخورده‌اند. در جلسه ای که اکثریت آن اصولگرایان بودند و سه چهار روز مانده به انتخابات برگزار شده بود به من پیشنهاد کردند که شما که به آقای ولایتی نزدیکی و رفیق هستید به ایشان بگویید که به نفع آقای روحانی انصراف بدهند. ولی خب من نتوانستم در آن فاصله ایشان را ببینیم.

 

با این حساب چطور می توان گفت اصولگرایان شکست خورده اند؟ این مسائل را خیلی سیاسی مطرح می‌کنید ولی من بلد نیستم که خیلی سیاسی پاسخ بدهم. من آن چیزی که از بدنه مردم و اصولگرایان می‌دانم این است که آنها می بینند که چه چیزی به نفع کشور و به نفع ملت است. وقتی در روزهای نزدیک به انتخاب حس می‌کنند که مردم به سمت فردی پیش می روند که به او اعتماد دارند، درست است که کاندیدای آنها نیست ولی به سمت او سوق پیدا می کنند. مثل درخواستی که در مورد آقای ولایتی از من داشتند.

 

برخی همچون آقای مطهری می‌گویند که سیدمحمد خاتمی خوب توانست بدنه اصلاح‌طلبان را مدیریت کند تا برای بازگشت به سیاست به سمت یک چهره میانه رو اصولگرا بروند. این تحلیل را می‌پذیرید که رهبری جریان اصلاحات در این انتخابات مدیریت شده تر از قبل حرکت کرد؟

قبول دارم اما اصلاح‌طلبان از آقای روحانی حمایت نکردند. غیر از شخص آقای خاتمی هیچ اصلاح‌طلب و جریان منتسب به اصلاحات از آقای روحانی حمایت نکرد.

 

یعنی رای اصلاح‌طلبان و آقای عارف به سبد آقای روحانی ریخته نشد؟

اصلاح طلبان هم به آقای روحانی رای دادند، مثل خیلی از اصولگرایان که به آقای روحانی رای دادند. در کشور ما اکثریت مردم را نمی توان اصولگرا یا اصلاح طلب دانست. این افراد زندگی روزمره خودشان را دارند و همیشه هم همین‌ها رییس جمهور را تعیین می‌کنند. ممکن است اکثریت اینها هم در طیفی باشند که به اصولگرایان وابسته شوند ولی وقتی پای صندوق می آیند به اینکه فلان جریان چه گفته نگاه نمی‌کنند یعنی اقتضای امروز کشور را در نظر می‌گیرند.

 

این باعث افتخار است که در هیچ کجای دنیا انتخابات مثل کشور ما آزاد نیست. هرچه می‌خواهند بگویند! می‌پذیریم که قبل از انتخابات یکسری قید و بندها وجود دارد ولی وقتی بحث انتخاب مردم می شود، دیگر این مردم تصمیم گیرنده هستند. چرا در شورای شهر تهران این تعداد ورزشکار رای آوردند چون مردم خواستند و رای دادند. لذا انتخاب آقای روحانی پیروزی مقام رهبری و مردم بود. بعد از انتخابات من خدمت رهبری رسیدم ایشان فرمودند من از انتخابات خیلی راضی هستم.

 

از آقای ولایتی در جریان اصولگرا به عنوان نماد اعتدال نام برده می‌شود، چرا مردم به اعتدال‌گرایی روحانی رای دادند و به اعتدال اقای ولایتی رای ندادند؟

مردم در این دو سه هفته قبل از انتخابات خوب فکر کردند و به نظر من رای نیاوردن آقای ولایتی یا آقای قالیباف یا جلیلی چیزی از صلاحیت این افراد کم نمی کند. ولی حرف‌های روحانی برای مردم جذاب‌تر بود و به دل‌شان نشست و به نظرشان آمد که در این فضایی که خیلی مشکلات هست و خیلی‌ها هم قبول ندارند که این مشکلات وجود دارد، شاید ایشان بتواند حلال مشکلات باشد.

 

برخی معتقدند در این دولت فضا برای ورود اصلاح‌طلبان بازتر خواهد شد. نظر شما چیست؟

چه اشکالی دارد، من معتقد نیستم که برای اصلاح‌طلبانی که در دایره نظام هستند فضا تنگ شود. آنهایی که خودشان را به جبهه اصلاحات وابسته می کنند و در فکر براندازی هستند، همان جریانی که بعد از فتنه 88 از ایران رفتند، هیچکدام از اینها اصلاح طلب نبودند و با آنها کاری نداریم. یک ایرانی وطن پرست مسلمان در هیچ شرایطی از کشور نمی رود و می ایستد و کشور را می سازد. فضا به طور طبیعی در این دولت بازتر خواهد شد و ما هم امیدواریم این اتفاق بیفتد. در آنها هم توانایی‌هایی هست و باید به میدان بیایند و کار کنند. اعتقادی ندارم به اینکه مملکت را دست یک جناح بدهند.

 

اصلاح‌طلبان در انتخابات شورای شهر تهران تقریبا همپای اصولگرایان کاندیدا به شورا فرستادند، این احتمال وجود دارد که گام بعدی اصلاح طلبان در انتخابات مجلس دهم و فرستادن نماینده‌های بیشتری باشد که مجلسی متفاوت از سه مجلس قبلی که اکثریت با اصولگرایان بود را تشکیل دهند؟

اگر الان که فضا درحال باز شدن است نشان دهند که در جهت اهداف ملت و خیر صلاح مردم حرکت می‌کنند چه اشکالی دارد که در انتخابات بعدی تعداد زیادی اصلاح‌طلب به مجلس بروند. اما مجلس ششم دیگر تکرار نمی‌شود. کما اینکه خیلی دنیا سرمایه گذاری کرد که انتخابات 92 هم مثل انتخابات 88 شود ولی اصلا این اتفاق نیفتاد. این نبوغ مردم را می‌رساند. مردم هوشیار شدند، سیاستمدار و تحلیل‌گر شده‌اند، مجلس بعدی هم معتقدم مجلس اعتدالیون خواهد بود.

 

احمدی‌نژاد شبیه هیچکدام از روسای جمهور قبلی نیست، خاص خودش است

 چه تفاوت‌ها وشباهت‌هایی بین حسن روحانی با سه رییس جمهور قبل آقایان هاشمی، خاتمی و احمدی نژاد وجود دارد؟

آقای احمدی‌نژاد شکل هیچکدام از این سه نفر نیست. اصلا! برای خودش و خاص خودش باید تحلیل شود. آقای روحانی با آقای خاتمی هم کمتر شباهت دارد. پخته‌تر است، کمتر تحت تاثیر قرار می‌گیرد، بیشتر اهل تعامل است. ولی به آقای هاشمی نزدیکی‌ها و قرابت‌هایی دارد. که قطعا برای ایشان مفید خواهد بود

 

مصداقا ؟

استادی دارم که حرفای من به او خیلی شبیه است، این استاد هم آقای عسگراولادی است. در این 16 سال گذشته انتقاد به آقای هاشمی را از ما شنیدید اما هیچوقت به خودمان اجازه ندادیم که از منزلت آقای هاشمی کم بگذاریم. شناخت من از آقای هاشمی حتی به قبل از آن زمانی که حضرت امام بعد از فوت آیت الله بروجردی به مرجعیت برسند بازمی‌گردد. من ارتباط نزدیک با ایشان داشتم. فرد کارکشته، متدین، مجتهد و سیاستمداری هستند. دوران حساس و بحرانی زیادی را پشت سرگذاشته اند.

 

اینکه فردی توان داشته باشد از همه امکانات و ظرفیت‌های کشور استفاده کند یک قدرت است، آقای هاشمی این توان و قدرت را داشت. آقای روحانی از نظر سابقه در انقلاب و نزدیکی به حضرت امام در جایگاه آقای هاشمی نیست اما کاملا این قدرت را در ایشان می‌بینم که بتواند از همه پتانسیل‌های موجود استفاده کند. در این بعد ایشان به آقای هاشمی شباهت دارند تا خاتمی!

 

به نظرتان جایگاه آقای هاشمی و خاتمی در دولت اقای روحانی کجاست؟

آقای هاشمی الان در یک سمتی است که هر وقت در آن سمت و جایگاه قرار می‎گیرد رییس سران سه قوه است. یعنی در جلسات مجمع تشخیص مصلحت نظام، سران سه قوه باید با ریاست ایشان شرکت کنند. یک انتقادی که در همه این سال‌ها به احمدی نژاد می شد و بعد از این و در آینده هم مطرح خواهد شد و آن عدم حضورش در جلسات مجمع بود که حرکت بدی بود.

 

از این رو آقای روحانی با آقای هاشمی کار دارد. بالاخره تنها یکی از کارهای مجمع تشخیص تصمیم گیری درخصوص اختلافات مجلس و شورای نگهبان است. وظیفه اصلی این نهاد تنظیم سیاست‌های کلی نظام است که بعد از تایید رهبری به مرحله تصویب و اجرا برسد. لذا روسای سه قوه با مجمع تشخیص کار دارند.

 

مشی سیاسی روحانی شبیه خاتمی نیست

 ولی آقای روحانی از نظر ارگانیک و سازمانی خیلی با آقای خاتمی کاری ندارد. ولی به عنوان دو تا دوست و هم لباس می تواند از ایشان استفاده کند و کمک فکری بگیرد. ولی از نظر مشی سیاسی تا آنجا که من اطلاع دارم به آقای خاتمی شبیه نیست.

 

در بحث جریان اصولگرایی اخیرا انتقاد آیت الله یزدی را داشتیم که عنوان کرده بودند چنانچه رهبری واحدی در بین روحانیت اصولگرا شکل می گرفت و برخی تک‌روی‌ها نبودۀ نتیجه انتخابات به گونه دیگری رقم می‌خورد. ایشان هشدارهایی هم درمورد احتمال انشعاب در تشکل‌های روحانی اصولگرا به دلیل همین تک روی‌ها داده بودند. این هشدارها را چطور می‌بینید؟

انشعابی صورت نخواهد گرفت. حتی جامعه مدرسین به دلیل اینکه نمی‌خواست اجازه انشعاب بدهد، خیلی در انتخابات فعال نشد. یعنی آن انسجام را برای مملکت در بعد اثرگذاری بیشتر برای خودش دید. مخصوصا که از کاندیداهای موجود احساس خطر نمی کرد.

ببینید در بین کاندیداها همه مورد قبول و تایید رهبری بودند اما بیشتر از همه اقای روحانی مورد تایید بودند. یعنی ایشان از اول نماینده ایشان در شورای عالی امنیت ملی بوده و هست و چند دوره است عضو مجلس خبرگان رهبری است و بیشتر از همه از طرف آقا حکم و انتصاب داشت. و حتی در اولین فیلم تبلیغاتی شان هم دیدیدم که خیلی زیبا از همه ظرفیت های کشور به نفع خودشان استفاده کردند. فرمایشات رهبری در مورد آقای روحانی وقتی پخش شد برای مردم شکی باقی نمی گذاشت.

 

طیف آیت‌الله مصباح در حوزه علمیه در اقلیت هستند و قادر به ایجاد انشعاب در جامعه مدرسین نیستند

 تا آنجا که من اطلاع دارم حوزه علمیه و جامعه مدرسین چون کسی بین کاندیداها برایشان ارجح نبود، بیشتر دنبال این رفتند که انسجام خودشان را حفظ کنند. جریانی که منسوب شد به اینکه از دولت نهم و دهم حمایت می‌کرد؛ آن جریان در حوزه در اقلیت کامل است.

 

یعنی طیف اقای مصباح؟

بله، قطعا جامعه مدرسین انسجام خودش را حفظ می کند و اجازه نمی دهد انشعابی صورت گیرد. تعداد زیاد اعضای جامعه مدرسین با سه چهار نفری که از ترکیب این تشکل خارج شوند، آسیب نمی بیند و اتفاق نمی افتد.

 

آقای روحانی در مواضع و عملکرد بعد از انتخاباتشان خوب پازل‌ها را کنار هم چیدند، چه در چند مصاحبه اخیر و اینکه به خوبی از سوالات و اظهارنظرها درخصوص منتسب شدن به یک جریان خود را پاسخ دادند. چه در اولین سفرشان به قم و دیدارهای خاصی که داشتند که در ضمن آن به دیدار آقای یزدی هم رفتند. برآیندتان از آینده این دولت خصوصا در رابطه با مرجعیت وحوزه علمیه چیست؟

اگر این پیوند بین دولت و مرجعیت محکم شود خیلی به روند پیشبرد امور کشور کمک خواهد کرد و خیلی از مشکلات را حل می کند، معتقدم که روحانی خیلی هوشمندانه حرکت می کند. حتی در قم هم اگر دقت کنید آنجا هم هوشمندانه حرکت کردند و به دیدار برخی از افراد نرفتند.

 

فکر می کردید احمدی نژاد راحت از قدرت کنار برود؟

بله، راحت تر از این حتی!

یعنی شما جز آن دسته که پیش‌بینی می‌کردند بعد از رد صلاحیت مشایی رییس جمهور واکنشی نشان دهند نبودید؟اصلا من همیشه می‌گفتم هیچ اتفاقی نمی افتد.

 

چرا تحلیل متفاوتی داشتید؟

ببنید مردم در سال 84 کسی را برای ریاست جمهوری انتخاب کردند که به قول آقای کلهر در آن زمان 10 نفر هم یار نداشت. مگر می‌شود بعد از این مدت که باید طبق قانون کنار برود در مقابل آن مقاومت کند و با مساله کنار برود؟ آدم عاقلی هستند انشاالله!

 

تمایل به ماندگاری در قدرت در احمدی نژاد و اطرافیانش حس می‌شد

 ولی تمایل به ماندگاری در قدرت در اطرافیان ایشان و خودشان وجود داشت؟

بله همه این را حس می کردند ولی اشتباه بود.

 

فکر می‌کنید احمدی نژاد بعد از 12 مرداد از قدرت کنار می‌رود یا قابلیت به ماندگاری در قالب یک نهاد یا تشکیلات سیاسی را دارد؟

اصلا فکر نمی کنم تشکیلات سیاسی داشته باشد یا در سیاست بماند.

 

توانایی رهبری یک جریان یا تشکیلات سیاسی را چطور؟

نخیر ندارد. یعنی زمینه آن در جامعه وجود ندارد. دیگر چه می خواهند بگویند؟

 

پایگاه اجتماعی ندارند؟

نه ندارند. من یکی از منتقدین این دولت از اولین روز بودم همیشه هم می گفتم که وقتی دولتی‌ها می آیند و می‌گویند که این کار و آن کار را کردیم، یک کلمه هم بگویند که ما به اندازه دو برابر درآمد نفت از زمان دارسی تا سال 84 نفت فروختیم!

 

اتفاقا رییس جمهور در مصاحبه اخیر خودشان این موضوع را هم انکار کردند.

نه اینگونه نیست، ببینید ما تقریبا 470 میلیارد دلار در 96 سال درآمد نفت داشتیم، نزدیک به 800 میلیارد دلار در 8 سال این دولت. یعنی چیزی نزدیک به دو برابر. پس باید 10 برابر این کارهایی که شد کار می شد. کارهای خوبی در دولت نهم و دهم شروع شد اما مسیر آن خوب پیش نرفت. اگر همراه هدفمندی یارانه بحث اول تولید بود امروز این گرانی افسار گسیخته نبود.

 

به عنوان یک اقتصاددان سنتی معتقدم وقتی پول دست مردم باشد اما کالا نباشد چه فایده‌ای دارد. زمانی نقدینگی خوب است در دست مردم باشد که در مقابلش کالا هم باشد. که گردش پول و کالا اقتصاد را حرکت دهد. اما اینکه پول دست مردم است اما کالا نیست نتیجه این می شود که لوبیا چیتی کیلویی 10 هزار تومان می شود.

 

فارغ از حوزه اقتصاد، چه نقاط مثبت یا منفی‌ در دولت آقای احمدی نژاد وجود داشت؟

من به اصل تصمیمات برمیگردم ولی وقتی به ریز آن توجه می کنیم می بینیم که در اجرا مشکل داشته است. اصل سفرهای استانی اقدام خوبی بود اما من با یک استانداری صحبت می کردم، می‌گفت مصوباتی که در یک سفر استانی رییس جمهور نزدیک به 130 مصوبه به تصویب میرسید که 6 تای آن در حد رییس جمهور و هیات دولت بود بقیه در حد شهردار و استاندار و فرماندار بود.

 

آن 6 تا مصوبه هنوز تمام نشده است با اینکه تقریبا 8 سال از آن مصوبه گذشته است! لذا اصل سفرهای استانی و رفتن به نقاط دور دست خوب است، من همیشه این ابهام را داشتم که می گفتند جلسه هیات دولت تشکیل شد و 270 مصوبه تصویب شد.