اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

اصول‌گرایان رادیکال‌تر می‌شوند؟



به نظر می‌رسد بعد از مجلس نهم و شکست اصول‌گرایان، این جریان بازهم رادیکال تر شود و به سمت مخالفت با دولت روحانی و نمایندگان طرفدار دولت در مجلس دهم برود. باید منتظر نسل تازه‌ای از اصول‌گرایان در سپهر سیاست ایران در آینده‌ای نزدیک باشیم.

سوالی که بعد از مشخص شدن نتایج انتخابات تهران درهفتم اسفند سال 94 ذهن تحلیل‌گران و ناظران سیاسی را به خود مشغول کرد این مسئله بود که بعد از شکست بزرگ اصول‌گرایان، آینده سیاسی آنها چگونه رقم خواهد خورد؟


برای پاسخ به این سوال بهتر است کمی به گذشته برگردیم و رفتار اصول‌گرایان یا همان محافظه کاران دهه 60 و 70 را بعد از شکست در دو انتخابات مجلس سوم و ششم بررسی کنیم.

محافطه کاران یا همان راست گرایان در مجلس دوم به واسطه ماجرای 99 نفر ( 99 نفر از نمایندگان مجلس دوم که علی رغم نظر و نامه امام خمینی در حمایت از نخست وزیر میرحسین به او رای منفی دادند.) از رسیدن به مجلس سوم بازماندند. این جناح بعد از عدم توفیق در انتخابات مجلس سوم تبدیل به مهم ترین مخالفان کابینه میرحسین موسوی شدند. این مخالفت در حالی شکل گرفت که نخست وزیر وقت (موسوی) تمام اعضای راست کابینه اول خود را درآغاز کار دولت دومش بیرون گذاشت و یک کابینه یک دست را به مجلس معرفی کرد. احمد توکلی جای خود را به ابوالقاسم سرحدی‌زادهکه از خانه کارگر برخاسته بود داد. مرتضی نبوی رفت و جای خود را به محمد غرضی داد. به جای حبیب‌الله عسگراولادی هم ابتدا جعفری و سپس وهاجی آمدند. رضا اکرمی به جای پرورش وزیر ‌آموزش و پرورش شد. علی‌اکبر محتشمی‌پور هم بر جای ناطق‌نوری نشست. دولت موسوی چپ‌گرا‌تر شد.

همین اتفاقات و تغییرات باعث شد تا جریان محافظه کاران ایران در دهه 60 به سمت رادیکال بودن حرکت کند. به طور مثال در این دهه روزنامه رسالت تندترین انتقادها را در زمان جنگ علیه دولت موسوی نوشت و یا به زبان ساده‌تر می‌شود گفت که شمشیر را برای دولت چپ گرای آن زمان ایران از رو بست.

راست‌گرایان مخالف دولت موسوی بعد از درگذشت امام و روی کارآمدن هاشمی رفسنجانی به عنوان رئیس جمهور و حذف پست نخست وزیر از ارکان جمهوری اسلامی، تصمیم گرفتند با تمام قوا در انتخابات مجلس چهارم شرکت کنند. شرکت این جریان سیاسی در انتخابات همزمان شد با رد صلاحیت گسترده جناح اکثریت مجلس سوم( چپ‌ها) از سوی شورای نگهبان. اگر توصیه رهبری به مجمع روحانیون مبارز به عنوان رهبر جریان چپ نبود، قطعا این جناح در انتخابات مجلس چهارم شرکت نمی‌کرد. با تمام این شرایط راست‌گرایان توانستند کرسی‌های مجلس چهارم را به خود اختصاص دهند و این درست زمانی بود که آنها تصمیم گرفتند وزرای دولت اول هاشمی را پالایش کنند و راه خروج از دولت دوم هاشمی را به وزرای چپ‌گرای او نشان دهند.

این مجلس سعی کرد از تمام آنچه در اختیار دارد نهایت استفاده را ببرد و از تمام ظرفیت‌های قانونی خود استفاده کنند و اقتدار خود را به رئیس جمهور هاشمی نشان دهند. عبدالله نوری و  خاتمی به عنوان دو وزیر نزدیک به شخص هاشمی در تیررس این تغییرات بودند. تغییرات استانداران در نزدیکی انتخابات مجلس چهارم که از قضا از جناح راست بودند، موجب مخالفت شدید نمایندگان مجلس با این وزیر نزدیک به هاشمی رفسنجانی بود. به جز این دو چهره روحانی دولت هاشمی، مصطفی معین وزیر علوم و عبدالحسین وهاجی از اعضای جناح چپ کابینه و سعیدی کیا وزیر راه، علی اکبر ولایتی وزیر امور خارجه و کازرونی وزیر مسکن نیز جز افرادی بودند که مجلس چهارم خواهان برکناری آنان بود. خاتمی وزیر ارشاد هاشمی که با 260 رای مثبت از مجلس سوم رای اعتماد گرفته بود در سال 71 و در زیر فشارهای مجلس چهارم با حالت قهر از این وزارتخانه استعفا کرد و پس از او علی لاریجانی یک چهره متمایل به جناح راست عهده دار وزارت ارشاد شد تا هاشمی متوجه شود مجلس چهارم برای کابینه او برنامه‌های ویژه‌ای دارد.

روزنامه رسالت، ارگان رسمی جناح راست در آن زمان، در مورد لزوم تغییرات در دولت ششم نوشت:« وضع موجود و انتظارات مردم، ضرورت تحول را اجتناب ناپیذریر ساخته است، کسانی که از امور اجرایی کنار کشیدند« جناح جپ» تا به مخالفت خوانی بپردازند، چرا از ترکیب فعلی کابینه حمایت می‌کنند؟!» نمایندگان مجلس چهارم، بعد از متقاعد کردن هاشمی رفسنجانی برای ایجاد تغییرات در دولت، افرادی را نیز به عنوان وزیر پیشنهادی مجلس به دولت معرفی کردند که در میان آنان چهره‌های آشنا جناح راست از جمله، احمد توکلی، محمدرضا باهنر، مصطفی میرسلیم، محمد جواد لاریجانی، علی نقی خاموشی، اسدالله بادمچیان و حسن روحانی به چشم می‌خورد.

نمایندگان مجلس چهارم، روحانی رئیس جمهور امروز ایران را به عنوان وزیر پیشنهادی وزارتخانه‌های اطلاعات و امور خارجه به هاشمی معرفی کردند. معرفی روحانی به هاشمی برای این دو وزارتخانه استراتژیک دولت جمهوری اسلامی، نشان از اعتماد بیش از اندازه جناح راست به حسن روحانی در آن زمان بود.

هاشمی رفسنجانی اما سعی کرد در تغییرات کابینه خود افراد نزدیک به خود که مورد قبول مجلس نیز هستند، را به عنوان وزیر به مجلس معرفی کند. وی روحانی را به عنوان وزیر به مجلس معرفی نکرد و ترجیح داد فلاحیان و ولایتی به عنوان وزرای اطلاعات و خارجه به فعالیت خود ادامه دهند.

همانطور که مشاهده می‌کنید راست گرایان بعداز کنار گذاشته شدن از مجلس سوم، رادیکال تر شدند و تصمیم گرفتند به هر شکل ممکن رقیب را از ساحت قوای مقننه و مجریه خارج کنند.

این جریان برای بار دوم بعد از مجلس‌های چهارم و پنجم با رای مردم از رسیدن به پارلمان ششم ( سال 78) بازماند. این بازماندن در حالی شکل گرفت که این جریان در انتخابات ریاست جمهوری سال 76 رقابت را به جریان چپ واگذار کرده بود. خاتمی با فاصله زیاد نسبت به ناطق نوری راهی نهاد ریاست جمهوری شد.

 اخبارسیاسی ,خبرهای  سیاسی , اصولگرایان


بعد از این دو انتخابات راست گرایان به دو شقه تقسیم شدند. زعمای این جریان مانند ناطق نوری و مهدوی کنی روش همراهی کج دار و مریز را در دستور کار خود قرار دادند اما راست گرایان جوان تصمیم گرفتند با حضور در خیابان و کفن پوشیدن با تصمیمات اصلاح طلبان در دولت و مجلس مخالفت کنند. همین بخش جوان اصول‌گرایان با کنار گذاشتن نسل اول جریان راست تصمیم گفتند وارد کارزار شوند و در گام اول به شورای شهر رسیدند به در مجلس هفتم نیز به واسطه رد صلاحیت گسترده نامزدهای جریان چپ( به واسطه تحصن و استعفای نمایندگان مجلس ششم ) به قدرت بازگشتند.

 اخبارسیاسی ,خبرهای  سیاسی , اصولگرایان

این بازگشت به معنای واقعی زمینه رادیکال تر شدن جریان اصول‌گرا را فراهم کرد. نمایندگان مجلس‌های سه گانه اصول‌گرا(هفتم، هشتم و نهم) که بعد از مجلس ششم شکل گرفت، اکثرا از افرادی تشکیل شده بود که از معترضین به سیاست‌های فرهنگی دولت اصلاحات و مجلس ششم بودند. کسانی که در دهه 70 معروف به کفن پوش‌ها بودند.

بر همین اساس می‌توان نتیجه گرفت که بعد از مجلس نهم و شکست اصول‌گرایان، این جریان بازهم رادیکال‌تر شود و به سمت مخالفت با دولت روحانی و نمایندگان طرفدار دولت در مجلس دهم برود. باید منتظر نسل تازه‌ای از اصول‌گرایان در سپهر سیاست ایران در آینده‌ای نزدیک باشیم.


اخبار  سیاسی - عصر ایران


ویدیو مرتبط :
اصول گرایان در مجلس شورای اسلامی از نمایی دیگر!!!!

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

واکنش زیباکلام به حمله کیهان / رحیم مشایی مثل آب خوردن اصول گرایان را شکست می دهد



صادق زیبا کلام,کانددیاتوری اسفندیار رحیم مشایی

واکنش زیباکلام به حمله کیهان / توصیه به شریعتمداری

من فکر می کنم این مطالب دلیل حمایت بنده از رحیم مشایی نمی تواند باشد . بنده معتقد هستم به غیر از آقای رحیم مشایی هیچ کدام از نامزدهای حامیان دولت شانسی برای پیروزی ندارند.

 روزنامه کیهان امروز در ستون اخبار ویژه خود، صادق زیباکلام را فردی "فتنه گر" نامید که حامی "مفسدان اقتصادی" است و دیگر دستش روشده است.

کیهان همچنین به زیباکلام توصیه کرده است تا به جای آنچه "پیشمرگی برای منحرفان" نامیده به فکر جمع کردن "افتصاحات اصلاح طلبان" باشد. خبرنگار شبکه ایران نظر صادق زیباکلام را در این باره جویا شده است:

آقای دکتر! کیهان را عصبانی کردید ...

هر از گاهی روزنامه کیهان من را مورد مرحمت قرار می دهد. این دفعه  نه بار اولی است که روزنامه کیهان من را مورد مرحمت قرار می دهد و نه بار آخری خواهد بود. منتها بحثی که باعث ناراحتی و عصبانیت روزنامه کیهان شد چیست؟

روزنامه کیهان نوشته است من از رحیم مشایی حمایت کردم یا طرفداری کردم در حالیکه به هیچ عنوان در آن یادداشتی که در روزنامه شهروند چاپ شده بود اصلا من از مهندس رحیم مشایی حمایت نکردم. ای کاش روزنامه کیهان آن یادداشت را کامل چاپ می کرد تا خوانندگان بفهمند من حمایت کرده ام یا نه!

من از آقای رحیم مشایی حمایت نکردم منتها یک سوال را مطرح کردم. پرسیدم شورای نگهبان به چه دلیل و مستنداتی قصد دارد  رحیم مشایی را رد صلاحیت کند، دلایل شورای نگهبان درباره رد صلاحیت ایشان چه مواردی است.

فکر می کنید علت عصبانیت کیهان چه بود؟

بنده به هر حال یک تحلیلگر سیاسی هستم و بنا به دلایلی معتقد هستم چنانچه آقای رحیم مشایی نامزد ریاست جمهوری باشد و در مقابل ایشان اصولگرایان قرار داشته باشد مثل آب خوردن آنان را شکست خواهد داد ولی من بارها تکرار کردم چنانچه در برابر آقای رحیم مشایی هاشمی رفسنجانی قرار بگیرد، قطعا رحیم مشایی نمی تواند پیروز بشود، زیرا محبوبیت آقای هاشمی رفسنجانی بسیار بیشتر از محبوبیت آقای رحیم مشایی است.

من فکر می کنم این مطالب دلیل حمایت بنده از رحیم مشایی نمی تواند باشد .

بنده معتقد هستم به غیر از آقای رحیم مشایی هیچ کدام از نامزدهای حامیان دولت شانسی برای پیروزی ندارند، هیچکدامشان در مقابل آقای هاشمی هیچ شانسی ندارند، حتی در مقابل نامزد های جناح اصول گرایان مثل آقای ولایتی هم هیچ شانسی ندارند! اما اگر یک نامزد آقای مشایی باشد یک نامزد آقای ولایتی باشد، قطعا آقای رحیم مشایی با اختلاف بسیار بالایی از آقای ولایتی  به پیروزی خواهد رسید.

به نظر شما بازخورد اجتماعی رفتار کیهان چه می تواند باشد؟

به نظر این مدل رفتارهای کیهان در جامعه نتیجه عکس خواهد و به نفع کسانی که تخریب شده اند تمام می شود. تا حالا که اینگونه بوده است. منتها کاری که روزنامه کیهان و اصول گرایان خواهند کرد این است که خیلی به چهره های اصلاح طلبی مثل کواکبیان و حسن روحانی پر و بال بدهند، که بگویند طیف آقای هاشمی و طیف اصلاح طلبان هم در انتخابات حضور دارند، ولی واقع مطلب این است که آقای کواکبیان و روحانی هیچ شانسی ندارند. 

یکی از دلایل این است که می خواهند بگویند انتخابات چند وجهی است. اگر آقای مشایی شرکت نکند و جلوی ایشان گرفته بشود و جلوی آقای هاشمی و خاتمی گرفته بشود انتخابات یک قطبی خواهد بود و رقابت بین اصول گرایان برگزار خواهد شد.

توصیه بنده به روزنامه کیهان این است که مقداری از تندروی و افراطی گری دست بردارد و اخلاق اسلامی و صعه صدر اسلامی را الگوی کار حرفه ای کارشان کنند./سایت روزنامه ایران