اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

اسارت صدها زن و دختر شیعه توسط داعش / داعش زنان شیعه را به صورت عریان در سلول‌های زندان نگهداری می کند



اخبار,اخباربین الملل,گروه تروریستی داعش


 اخبار بین الملل - اسارت صدها زن و دختر شیعه توسط داعش / داعش زنان شیعه را به صورت عریان در سلول‌های زندان نگهداری می کند

عناصر داعش پس از تسلط بر مناطق گسترده ای از استان های نینوا، کرکوک و صلاح الدین، هزاران زن و کودک از شیعیان ترکمان، شیعیان عرب، شیعیان شبکی و اتباع مسیحی و ایزدی را ربوده اند.

پایگاه اینترنتی شفق نیوز گزارش داد منابع اطلاعاتی خبر دادند که گروه تروریستی داعش، صدها زن و دختر شیعه را اسیر کرده و این افراد به قربانیان جنسی عناصر داعش تبدیل شده اند.


  اطلاعاتی رسیده حکایت از آن دارد که داعش در حمله به تلعفر و مناطق مختلف استان نینوا، صلاح الدین و کرکوک صدها زن و دختر شیعه را به اسارت گرفته است و این اسرا به قربانیان جنسی عناصر داعش در زندان بادوش تبدیل شده اند.

منبع اعلام خبر تصریح کرد: داعش زنان شیعه را به صورت عریان در سلول‌های زندان نگهداری می کند، آنان در این مکان با بدترین فحاشی ها روبرو هستند... البته در این زندان زنان و دخترانی از اقلیت های مسیحی، شبکی و ایزدی نیز نگهداری می شوند.

عناصر داعش پس از تسلط بر مناطق گسترده ای از استان های نینوا، کرکوک و صلاح الدین، هزاران زن و کودک از شیعیان ترکمان، شیعیان عرب، شیعیان شبکی و اتباع مسیحی و ایزدی را ربوده اند.

داعشی ها با خانواده های این زنان و دختران نیز برخوردهای وحشیانه‌‌ای داشته‌اند.


 اخبار بین الملل -شفق نیوز


ویدیو مرتبط :
چیزی که خون شیعه ها بجوش آورد.تجاوز داعش به زنان شیعه

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

روایت یک شاهد عینی از قتل عام سربازان شیعه در تکریب عراق بدست داعش



اخبار,اخبار بین الملل ,گروه تروریستی داعش

 

اخبار بین الملل - روایت یک شاهد عینی از قتل عام سربازان شیعه در تکریب عراق بدست داعش:
مردم با دیدن سربازان اسیر شده شادی و هلهله می کردند/در قصر صدام چشم ها را می بستند و اعدام می کردند

سه شنبه هفته پیش حدود 100 تن از نزدیکان مفقود شدگان این درگیری در پارلمان عراق حاضر شدند و سه ماه پس از این حادثه خواستار خبر و ردی از ناپدیدشدگان شدند.

رویترز در گزارشی از دیوانیه عراق به ماجرای قتل عام سربازان شیعه به دست نیروهای داعش در تکریت عراق در ماه ژوئن پرداخت و به نقل از یکی از معدود بازماندگان این فاجعه انسانی نوشت: در ماه ژوئن در نزدیکی شهر تکریت در شمال عراق، ‌نیروهای داعش 800 سرباز عراقی را به گروه های 10 نفری تقسیم کردند و بعد از یک بازجویی عجولانه آن ها را به قتل رساندند.

به گزارش «انتخاب»، محمد مجول حمود سرباز 24 ساله عراقی و اهل دیوانیه از معدود بازماندگان این قتل عام خاطرات آن روزها را برای رویترز تعریف کرده است. قتل عامی که عراق را تکان داد و نیروهای داعش در پایگاه های اینترنتی درباره آن فخرفروشی کردند.

سه شنبه هفته پیش حدود 100 تن از نزدیکان مفقود شدگان این درگیری در پارلمان عراق حاضر شدند و سه ماه پس از این حادثه خواستار خبر و ردی از ناپدیدشدگان شدند.

حمود می گوید به این دلیل توانسته از گزند داعشی ها جان سالم به در ببرد که ادعا کرده است یک بادیه نشین سنی مذهب است.

حمود عضو یک گروه نظامی 1500 نفری بود که تازه آموزش نظامی اولیه اش را به پایان رسانده بوده است. زمانی که پیشروی داعش اعلام شد این گروه به پایگاه هوایی الصحرا نزدیک تکریت فرستاده شد.

او از خیانت فرماندهانش سخن می گوید. حمود تاکید دارد به نیروهای جدید برای مقابله با جهادگرایانی که نزدیک می شدند سلاح نداده بودند.

فرماندهان 11 ژوئن زمانی که داعشی ها تکریت را گرفتند به آن ها گفتند می توانند از درگیری خارج شوند. داعشی ها در حقیقت شهر تکریت زادگاه صدام حسین را بدون هیچ مقابله ای از آن خود کرده بودند.

حمود می گوید: اگر سلاح داشتیم هیچ کسی نمی توانست اردوگاه نظامی الصحرا ، شهر تکریت یا سایر مناطق اطراف را بگیرد. 4000 نفر بودیم و هیچ نیرویی نمی توانست با ما مقابله کند اما ما را فروخته و فریب داده بودند.

حمود و دو سرباز دیگر می گویند : ژنرال علی الفریجی فرمانده استان به سربازان گفته بود با قبایل محلی توافق شده است تا به نظامیان اجازه ترک محل داده شود.

حسن خلیل شلال که با پنهان کردن خود در زیر جسد یک سرباز دیگر از قتل عام جان سالم به در برده است می گوید : فرماندهان به ما اطمینان داده بودند جاده امن است ، قبایل آن ها را ایمن کرده اند. به ما دستور دادند لباس نظامی نپوشیم . آن ها ما را به داعشی ها فروختند.

مقامات عراقی این شواهد را تکذیب می کنند. به گفته مسئولان نظامی هیچ قولی برای خروج سالم از این ماجرا داده نشده بود. آن ها سربازان بی سلاح را به فرار از پایگاه امنشان متهم می کنند و تاکید دارند آن ها این کار را به رغم دستور مافوق هایشان انجام داده اند.

ژنرال فریجی رفت و یک روز بعد از آن در تاریخ 12 ژوئن افراد قبایل سنی وارد پایگاه شدند تا سربازان را برای خروج از آن جا همراهی کنند.

حمود می گوید: افراد قبایل به ما اطمینان دادند حامی ما هستند و ما به سامرا در جنوب می رویم. وقتی سربازان به دانشگاه رسیدند قبیله نشین ها به سربازان دستور دادند روی زمین بخوابند و دستهای آن ها را دستبند زدند. هر کسی سرش را بلند می کرد یا تکان می خورد گلوله می خورد.

حمود تعریف می کند: در این میان زنی نزدیک شد و به یکی از افراد قبیله گفت تو مسلمان خوبی هستی. آن زن داعشی به شیعیان توهین کرد و دستور داد ما را بکشند. خودروها می ایستادند و مردم با دیدن سربازان اسیر شده شادی و هلهله می کردند. نفرت از دولت شیعه و ارتش در شهرهای سنی مذهب که از دولت مرکزی به ستوه آمده بودند نظیر شهر تکریت بیداد می کرد.

سپس به این اسرا دستور دادند کفش، جوراب، حلقه، کیف پول و اوراق شناسایی خود را در آورند. مردی که کنار حمود روی زمین خوابیده بود سعی کرد حلقه اش را پنهان کند و کشته شد.

سربازان به نیروهای داعش تحویل داده شدند . داعشی ها آن را به سمت قصرهای صدام بردند. در آن جا چشمانشان را می بستند و اعدام می شدند.

داعش که ویدئو و تصاویری را از قبر این افراد در اینترنت منتشر کرد مدعی است 1700 زندانی را کشته است. سازمان دیده بان حقوق بشر می گوید اطلاعاتی دارد که نشان می دهد 560 تا 770 سرباز کشته شده اند و تاکید دارد مجموع افراد کشته شده بیشتر است.

حمود می افزاید: ما بیش از 800 نفر در تالاری بزرگ بودیم. آب و غذا نداشتیم. آن ها یک بطری باز آب را به سمت ما انداختند و وقتی برخی از ما برای نوشیدن جرعه ای آب دهانشان را باز کردند قهقهه می زدند.فعالان داعش ما را به گروه های 10 نفری تقسیم کردند. هر فردی باید نام گروه و واحدش را اعلام می کرد.

حمود افزود: آن ها به ما دستبند می زدند، چشم ها را می بستند، کمی آب می دادند و سپس صدای الله اکبر و شلیک می آمد.

در گروه محمد مجول حمود برادرش کامل و چهار پسر عمویش نیز بودند. وقتی نوبت او شد که برای اعدام برود با لهجه بادیه نشیان عرب تقاضای کمی آب کرد. از او پرسیدند اهل کجاست . او به دروغ گفت متعلق به قبیله بزرگ شومر است که برخی از افرادش سنی و برخی شیعه اند و اهل شهر سنی نشین بیجی است. او برای پنهان کردن مذهبش می گوید نامش بندر است.

 او را از صف خارج می کنند و برادر و پسر عموهایش به دسته اعدام شوندگان منتقل شدند.

چشمان او را هم می بندند و دستبند می زنند. او امیدوار بود بقیه بستگانش هم جان سالم به در ببرند. سحرگاه روز بعد شلیک ها متوقف می شود. در اتاقی که صدها سرباز وجود داشت تنها 20 نفر باقی مانده بود.

او می گوید مردی با لهچه سعودی او را با سوالاتی درباره این که آیا آنها واقعاً سنی هستند سوال پیچ می کند. حمود می گوید بادیه نشین است و نماز نمی خواند. آن هایی که به نظر آن ها دروغگو آمدند اعدام شدند. فقط 11 نفر مانده بودند.

چند روز بعد آن محل هدف حمله موشکی قرار گرفت. چلچراغ اتاق قصر محل زندان ها فروریخت. دو نفر کوشیدند فرار کنند. حمود دستبندش را باز کرد و از پنجره دید که دو سرباز تیراندازی می کنند. دستبندش را دوباره می بندد. در نهایت 10 روز بعد از اسارت یک فعال داعش خبر آزادی آن ها را می دهد.

یکی از زندانبانان به حمود می گوید: بادیه نشین، به مردمت بگو ما به سنی ها کاری نداریم و به شما آب و غذا و همه مایحتاج را داده ایم.

روز بعد شش تن از آن ها به خانه دیگری منتقل شدند و دوباره بازجویی ادامه یافت.

حمود می افزاید : آن ها از من پرسیدند آیا نمازم را هر روز می خوانم. گفتم نه. یکی از آن ها به من گفت : بگیردش و به او نماز بیاموزید.

حمود می گوید: مرا گرفتند و شروع به کتک زدن کردند.

11 نجات یافته به یک منطقه کنترل منتقل شدند و شماره ای به آن ها داده شد که خود را به ایست های بازرسی داعشی ها بشناسانند. آن ها با وحشت به روستایی رفتند که یکی از آن ها آشنایی داشت.

حمود جرات نمی کند از بیم سایر سربازان که سنی هستند با خانواده اش تماس بگیرد. او صدای کشاورز را می شنود که به دیگران می گوید: به نظرم بندر شیعه است اما به خاطر خدا او را بیشتر از پسرانم پناه می دهم.

روز بعد حمود اعتراف می کند شیعه است و با پدرش تماس می گیرد. کشاورز به پدرش می گوید: مواظبش هستم و او را یکی از پسرانم می دانم. 

اخبار بین الملل - انتخاب