اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

از قتل پدرم پشیمان نیستم



پسری ٢٣ ساله که پدرش را به‌دلیل اختلاف بر سرِ کار با رایانه به قتل رسانده است، همچنان در بازداشت به‌سر می‌برد و تحقیقات مقدماتی از او ادامه دارد. این جوان که مهدی نام دارد در گفت‌وگو با خبرنگار ما درباره زندگی خصوصی و جرمی که مرتکب شده، توضیحاتی داده است:

‌ اسمت چیست و چند سال داری؟
مهدی هستم و ٢٣ سال دارم.


‌چقدر درس خوانده‌ای؟
٦٢ واحد حسابداری در دانشگاه پیام‌نور پاس کردم و بعد یک ترم مرخصی گرفتم. قبل از اینکه تولیدی برادرم تعطیل شود، در تولیدی او کار می‌کردم.


‌ چرا پدرت را کشتی؟
خیلی فحش می‌داد. صبح دنبال کار رفته و بعد به خانه برگشته بودم. یادم نیست ناهار خورده بودم یا نه. پای کامپیوتر نشسته بودم. پدرم آمد و شروع کرد به فحش دادن. صدای ضبط را زیاد کردم تا صدایش را نشنوم، اما او دیوانه و روانی بود. به همه فحش می‌داد. درنهایت خواستم بیرون بروم، اما او همچنان به فحاشی ادامه می‌داد که دهانش را گرفتم. ناگهان متوجه شدم چشمانش سفید شد، دهانش کف کرد و مرد.


‌ مادرت کجا بود؟
وقتی هشت سالم بود، مادرم فوت شد. ما هشت خواهر و برادر هستیم که من بچه یکی‌مانده به آخر هستم و یکی از خواهرانم چهارسال از خودم کوچک‌تر است. ما دو نفر با پدرم زندگی می‌کردیم. بقیه ازدواج کرده‌اند، البته آنها هم از پدرم دل‌ِ خوشی نداشتند. به آنها هم فحش می‌داد.


‌ پدرت چند سال داشت و اخلاقش از چه زمانی تند شده بود؟
بین ٦٨ تا ٧٠ سال داشت. او همیشه همین‌طور بود. راه می‌رفت و فحش می‌داد. من هم این اواخر بیکار شده و خانه بودم و این کارش بیشتر اذیتم می‌کرد، البته قبلا این‌طور دعوا نکرده بودیم. فقط چندبار درگیری لفظی داشتیم. این‌بار می‌خواستم از خانه بروم که شروع به دادوبی‌داد کرد. دهانش را گرفتم تا همسایه‌ها صدایش را نشنوند و آبروریزی نشود. کل ماجرا هفت یا هشت ثانیه بیشتر طول نکشید.


‌ اما در پرونده نوشته شده است، روی گلوی پدرت هم آثار فشار وجود دارد.
نمی‌دانم. یادم نمی‌آید، من گلویش را نگرفتم. فقط دهانش را گرفتم، اصلا خوب شد که مرد.


‌ بعد از قتل چه کردی؟
ترسیده بودم. از خانه بیرون رفتم. از تهرانپارس تا انقلاب پیاده رفتم و بعد راهی خانه همکارم در رودهن شدم.


‌ چطور شد دستگیر شدی؟
خودم را معرفی کردم، برادر و خواهرانم شکایت کرده بودند. روز اول تلفنم خاموش بود، اما روز دوم افسر پرونده زنگ زد و صحبت کردیم. روز سوم هم خودم را معرفی کردم.


‌ بعد از این اتفاق خواهر و برادرانت را دیده‌ای؟
نه هنوز ندیده‌ام. تلفنم را اولش خاموش کرده بودم.


‌ مواد مصرف کرده بودی؟
نه هیچ‌وقت مواد مخدر مصرف نکرده‌ام.


‌ چرا با وجود مشکلاتی که داشتی، هنوز در خانه پدرت زندگی می‌کردی؟
من فقط ٢٣ سال دارم و پنج سال است که کار می‌کنم. تازه هم بی‌کار شدم. از تنها خوابیدن هم می‌ترسم.


‌ چرا خاطره بدی از تنهایی داری؟
فیلم ترسناک زیاد می‌دیدم، ١٥٠ تا دی‌وی‌دی دارم. هیجانش خوب بود. بیشتر فیلم‌ها درباره احضار ارواح بود، اما خودم هیچ‌وقت دنبال احضار روح نرفتم. کتاب‌های مربوط به آن را هم نمی‌خواندم، فقط کتاب درسی حسابداری می‌خواندم.


‌ بیماری عصبی یا روانی داری؟
نه، اما پدرم زوال عقل داشت.


‌آیا هیچ‌وقت به کشتن پدرت فکر کرده بودی؟
نه، هیچ‌وقت.


‌رابطه خواهر و برادرانت با پدرت چطور بود؟
آنها هم با او درگیر بودند، اما یک‌روز، درمیان یکی از خواهرانم می‌آمدند و کارهای خانه را انجام می‌دادند.


‌ الان چه حسی ‌داری، پشیمان نیستی؟
نه، پشیمان نیستم. الان آرام هستم، به‌خدا یک مورچه هم زیر پای من نمرده است.


‌ فکر می‌کنی خواهر و برادرانت رضایت بدهند؟
رضایت هم بدهند چه فایده؟ سه یا پنج سال از بهترین روزهای عمرم را باید در زندان باشم. درنهایت رضایت آنها به چه درد من می‌خورد؟

 

اخبار حوادث - شرق

 


ویدیو مرتبط :
اصلا پشیمان نیستم که به کشورم بازگشتم

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

متهم به قتل: گنده خواجه ربیع هستم، جنایت کردم اما پشیمان نیستم!



متهم به قتل: گنده خواجه ربیع هستم، جنایت کردم اما پشیمان نیستم!

مرد ۳۸ساله ای که روزجمعه گذشته جوانی را کشته بود به خراسان گفت: از ارتکاب قتل پشیمان نیستم چون من «گنده خواجه ربیع» هستم.

 



اخبار,اخبار جدید,اخبار جالب

 

به گزارش خراسان، متهم این پرونده صبح روز گذشته در گفت وگو با خراسان گفت: تاکنون چندین بار زندانی شده ام که طولانی ترین آن ۳سال بوده و در بقیه موارد هم هر بار چند ماهی را در زندان سپری کرده ام یک بار هم به خاطر داشتن اسلحه کلاشینکف ۴۵روز در زندان بودم. ۳ فرزند دارم که کوچک ترین آنها ۲سال دارد و دلم برای او تنگ می شود. وی اضافه کرد: سال ۸۰ ازدواج کردم و پس از آن نیز با دختری که اهل یکی از شهرهای شمال خراسان رضوی بود به عنوان همسر دوم ازدواج کردم که بعد از مدتی فوت کرد.

سرت هم بخیه خورده! شکسته بود؟

بله! حدود ۱۰روز قبل با برادرم دعوایمان شد. مرا سنگ باران کردند الان ۳روز است که از بیمارستان مرخص شده ام.

به چه جرمی زندانی بودی؟

همه چیز! من که از کسی باکی ندارم به من می گویند «گنده خواجه ربیع» همین را بنویس. چند وقت قبل یک مامور کلانتری را هم زدم و ۱۱ روز به زندان رفتم.

به چه شغلی مشغول بودی؟

ورشکسته شدم قبلا انبار ضایعاتی داشتم، کلاهم را برداشتند البته اطرافیانم و کارگرانم مواد می فروختند!

ماجرای قتل چه بود؟ چرا آدم کشتی؟

ساعت ۳ بعدازظهر جمعه من و دوستم با موتور به اسماعیل آباد (واقع در صدمتری) رفتیم ۱۵هزار تومان دادیم تا جنس (موادمخدر) بگیرم که دیدم یکی مرد کارتن خوابی را با لگد می زند راستش من به کارتن خواب ها حساسیت دارم یعنی آن ها را خیلی دوست دارم به او گفتم چرا می زنی؟ اگر مشکل مالی (برای تهیه مواد) دارد من ۲۰هزار تومان دارم می دهم اما او به مادرم ناسزا گفت. من هم که از فحش دادن بدم می آید به خصوص وقتی درباره مادر باشد کاردم را کشیدم و ضربه ای به صورتش زدم که زیر فکش خورد و روی زمین افتاد.

کارد را از قبل همراه داشتی؟

بله! کارد من ۳ تیغه است. همیشه کاردم را با خودم می برم.

بعد از آن چه کردی؟

آمدم به دوستم گفتم با یکی بحث کردم فرار کن برویم او با موتورسیکلت مرا به خانه رساند من هم کارد را شستم و پنهان کردم وقتی ماموران آمدند کارد را پیدا نکردند ولی به آنها گفتم آن را به همسایه روبه رویی داده ام که آن را تحویل ماموران داد.

الان از ارتکاب جنایت پشیمانی؟

نه! چرا پشیمان باشم من «گنده خواجه ربیع» هستم. پشیمانی معنی ندارد البته من واقعیت ها را می گویم چون مادرم ۳ نصیحت به من می کرد اول این که مال مردم را نخورم، دوم به ناموس مردم نگاه نکنم و سوم هم دروغ نگویم. چون مادرم گفته اگر این ۳ کار را انجام بدهی تن من در گور می لرزد.

شایان ذکر است: عصر جمعه گذشته شهروندان در تماس با پلیس ۱۱۰ اعلام کردند موتورسواران جوانی را به ضرب چاقو در منطقه اسماعیل آباد در منطقه صدمتری مجروح کردند و متواری شدند.

در پی دریافت این خبر و به دستور سرهنگ بانژاد (رئیس کلانتری خواجه ربیع) ماموران انتظامی به تحقیق در این باره پرداختند که مشخص شد جوان مجروح در بیمارستان جان باخته است بنابراین موضوع به قاضی اسماعیل شاکر (قاضی ویژه قتل عمد) اعلام شد و مقام قضایی پس از حضور در محل حادثه، دستورات ویژه ای را برای شناسایی و دستگیری متهمان صادر کرد. ماموران تجسس کلانتری پس از گذشت ۲ساعت موفق شدند موتورسواران را در مخفی گاه های خود دستگیر کنند. در این میان «ع.م» مرد ۳۸ساله به ارتکاب جنایت اعتراف کرد./خراسان