اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
از جذابیت «مدینه» تا اندوه «ماه عسل»
یک منتقد تلویزیون معتقد است: سریالهای مناسبتی تلویزیون در مناسبتهایی مثل ماه رمضان شهید میشوند.
خبرگزاری ایسنا: یک منتقد تلویزیون معتقد است: سریالهای مناسبتی تلویزیون در مناسبتهایی مثل ماه رمضان شهید میشوند.
او در نقدی که بر سریالهای رمضان امسال داشت «مدینه» سیروس مقدم را سریالی جذاب و تأثیرگذار دانست، سریال «فاخته» شبکه دو را مجموعهای شریف و آبرومند تلقی کرد و درباره «هفت سنگ» تلویزیون اظهار کرد که این مجموعه علیرغم گروه حرفهای که دارد در قصهاش ضعف دیده میشود وهمچنین نقدی که بر برنامه «ماه عسل» داشت این بود که این برنامه علیرغم مردمی و تاثیرگذار بودنش، بیننده را افسرده و ناراحت میکند.
«ماه عسل» تاثیرگذار اما روی اعصاب بیننده است
بهزاد صدیقی در گفتوگویی، درخصوص ارزیابی برنامههای ماه رمضان امسال تلویزیون، با اشاره به ویژه برنامه افطار «ماه عسل» گفت: این برنامه با وجودی که روند ثابتی را از ابتدای شکلگیری تا به حال داشته، توانسته میان مردم قابل توجه شود و به نوعی یکی از تأثیرگذارترین برنامههای مردمی شناخته شود اما «ماه عسل» در عین حالی که به خاطر انتخاب موضوعاتش برنامه تأثیرگذاری در میان مردم است وهمیشه با اقبال عمومی روبهرو میشود، به نظر کمی خستهکننده و تکراری شده است و دیگر همه مردم متوجه شدهاند آنچه که در پیرامون خود میبینند به این برنامه راه پیدا میکند و مخاطبان را متوجه خود میکند.
وی در عین حال عنوان کرد که در ایام ماه مبارک رمضان که روزهداران دقایق پایانی نزدیک به لحظه افطار را سپری میکنند، تماشای برنامهای مثل «ماه عسل» با موضوعاتی که دارد، از لحاظ روحی و روانی کمی روی اعصاب بینندگان است و باعث افسردگی در جامعه میشود که به نظرم باید زمان پخش آن را به تایم دیگری که نزدیک افطار نباشد، منتقل کنند و یا اینکه از روند یکسان و تکراری در شکل ساخت و سوژههایی که برای این برنامه انتخاب میکنند تجدید نظر کنند و کمی هم به سمت شادی بروند و مدام برنامه را به سمت غم و اندوه سوق ندهند.
مردم از دیدن سه سریال رمضانی پشت سرهم خسته میشوند
این منتقد در بخشی دیگر از گفتوگوی خود با ایسنا یکی از ضعفهای تلویزیون در ایام ماه مبارک رمضان را زمان پخش سریالهایش عنوان کرد و افزود: یکی از ضعفهای تلویزیون ما این است که وقتی در مناسبتی مثل ماه رمضان هر چهار شبکه قصد پخش سریال در این ایام را دارند، بالاخره ناخودآگاه یکی از سریالها همیشه ضربه میخورد که شاید اصلا لزومی نداشته باشد در ایامی که 30 روز است سه سریال که ویژگیهای معنوی دارند به شکل پشت سرهم برای بینندگان آماده کنیم که پای تلویزیون بنشینند.
او در عین حال به مدیران تلویزیون پیشنهاد داد: مدیران تلویزیون باید زمانهای مناسبتری را برای پخش سریالهای تلویزیون در نظر بگیرند؛ چرا که خواه ناخواه برخی سریالها در ایامی مثل رمضان شهید میشوند و برعکس سریالی که در زمان مناسبی به روی آنتن میرود، بُلد میشود و در مقابل سریالی که در زمان نامناسبتی پخش میشود که شاید هم از لحاظ قصه قویتر باشد حیف میشود و مردم کمتر متوجه آن میشوند. در کل من فکر میکنم پخش سه سریال پشت سر هم در این ایام مخاطب را خسته میکند؛ البته شاید مردم همه مجموعهها را در این ایام دنبال کنند ولی دقت لازم را روی آنها ندارند.
«مدینه» به لحاظ جذابیت اول است
صدیقی سپس به سریال «مدینه»ی سیروس مقدم اشاره کرد و توضیح داد: در میان سه سریال رمضانی «فاخته»، «مدینه» و «هفت سنگ» شاید بیشترین توجه و اقبال عمومی این روزها از سوی مردم به سریال «مدینه» اختصاص داشته باشد؛چراکه به نظر میرسد هم نسبت به بقیه مجموعهها قصه جذابتری دارد و هم اینکه نوع نگاه کارگردان به دلیل تسلط همیشگی و خوبی که سیروس مقدم داشته، باعث شده است که عوامل تولید این سریال سر جای خود به درستی بنشینند و حضور تأثیرگذاری در روند قصه داشته باشند؛ چرا که تجربه ثابت کرده بهرهمندی از عوامل تولید در یک کار در جهت رفع ضعفها خیلی تأثیرگذار است بر این اساس اگر بخواهیم نگاه کوتاهی به سریال «مدینه» در قسمتهای ابتداییاش داشته باشیم میتوان گفت این مجموعه درام، از همه سریالها جذابتر است و سپس سریال «فاخته» به خاطر قصهای که دارد سریالی جذاب شناخته شده است.
«فاخته» شریف است اما ای کاش زمان پخش مناسبی داشت
وی در ادامه «فاخته» را سریال قابل توجهی دانست و افزود: به نظرم «فاخته» سریال شریف و آبرومندی است و منهای ضعفی که قصه این مجموعه در بخش شخصیتپردازی دارد اما مجموعه قابل توجهی است که فکر میکنم اگر زمان مناسبتری برای پخش آن در نظر میگرفتند قطعا بهتر دیده میشد.
این منتقد در بخشی دیگر از گفتههایش به تنها سریال طنز تلویزیون که «هفت سنگ» نام دارد اشاره کرد و گفت: سریال «هفت سنگ» علیرغم اینکه تولید و گروه بازیگران حرفهای در آن حضور دارند، کمی ضعفهایش به قصه برمیگردد که متأسفانه اعلام شده که این مجموعه از یکی از سریالهای معروف آمریکایی کپیبرداری کرده است در حالی که در تیتراژ «هفت سنگ» نام چند نویسنده ذکر شده است. کلیت قصهی این مجموعه کپی است که من فکر نمیکنم کار درستی باشد. ما آنقدر ظرفیتهای ویژه برای ساخت سریالهای جدید در کشورمان داریم و در عین حال نویسندگان و فیلمنامهنویسان حرفهای داریم که میتوانیم در زمان مناسب پیش از فرارسیدن مناسبتها نسبت به تولید آنها اقدام کنیم.
چرا دقیقه 90 به فکر ساخت سریال مناسبتی میافتیم؟
وی سپس به شتابزدگی در ساخت سریالهای مناسبتی همچون رمضان، نوروز و سایر مناسبتها اشاره کرد و توضیح داد: اگر ساخت سریالهای مناسبتی برای تلویزیون با برنامهریزی حداقل یک سال قبل اتفاق بیفتد و دقیقه 90 به فکر ساخت سریال نیفتیم، قطعا به بخش فیلمنامه و شرایط تولید و همچنین کیفیت کلی کار آسیب وارد نمی شود؛ چرا که مناسبتهایی مثل رمضان و نوروز سالانه تکرار میشوند و مردم هم دیگر عادت کردهاند که در این ایام چندین سریال تماشا کنند به همین خاطر اگر ساخت سریالهای مناسبتی با شتاب و عجله همراه باشد مسلما با افت کیفی و ضعفهای عدیدهای به خصوص در بخش قصهپردازی مواجه میشوند.
صدیقی در پایان گفتوگوی خود اظهار کرد: ناگفته نماند که عوامل تولید و کارگردانانی که تجربه کارهای مناسبتی را در تلویزیون داشتهاند، قطعا کارشان را بلدند و کمتر کارگردانی است که سریال مناسبتی را نشناسد و شاید افرادی که اولین تجربههای سریال مناسبتی را داشتند، ضعفهایشان بیشتر دیده شود ولی عموما کارگردانهای شناخته شده سریالهای مناسبتی را میشناسند و میدانند آثارشان کیفیت لازم را دارند یا خیر؛ به نظرم بیشترین ضعف اینگونه سریالها در قصهپردازی و فیلمنامه است که این ضعف ناشی از شتابزدگی در ساخت کارهاست.
او در نقدی که بر سریالهای رمضان امسال داشت «مدینه» سیروس مقدم را سریالی جذاب و تأثیرگذار دانست، سریال «فاخته» شبکه دو را مجموعهای شریف و آبرومند تلقی کرد و درباره «هفت سنگ» تلویزیون اظهار کرد که این مجموعه علیرغم گروه حرفهای که دارد در قصهاش ضعف دیده میشود وهمچنین نقدی که بر برنامه «ماه عسل» داشت این بود که این برنامه علیرغم مردمی و تاثیرگذار بودنش، بیننده را افسرده و ناراحت میکند.
«ماه عسل» تاثیرگذار اما روی اعصاب بیننده است
بهزاد صدیقی در گفتوگویی، درخصوص ارزیابی برنامههای ماه رمضان امسال تلویزیون، با اشاره به ویژه برنامه افطار «ماه عسل» گفت: این برنامه با وجودی که روند ثابتی را از ابتدای شکلگیری تا به حال داشته، توانسته میان مردم قابل توجه شود و به نوعی یکی از تأثیرگذارترین برنامههای مردمی شناخته شود اما «ماه عسل» در عین حالی که به خاطر انتخاب موضوعاتش برنامه تأثیرگذاری در میان مردم است وهمیشه با اقبال عمومی روبهرو میشود، به نظر کمی خستهکننده و تکراری شده است و دیگر همه مردم متوجه شدهاند آنچه که در پیرامون خود میبینند به این برنامه راه پیدا میکند و مخاطبان را متوجه خود میکند.
وی در عین حال عنوان کرد که در ایام ماه مبارک رمضان که روزهداران دقایق پایانی نزدیک به لحظه افطار را سپری میکنند، تماشای برنامهای مثل «ماه عسل» با موضوعاتی که دارد، از لحاظ روحی و روانی کمی روی اعصاب بینندگان است و باعث افسردگی در جامعه میشود که به نظرم باید زمان پخش آن را به تایم دیگری که نزدیک افطار نباشد، منتقل کنند و یا اینکه از روند یکسان و تکراری در شکل ساخت و سوژههایی که برای این برنامه انتخاب میکنند تجدید نظر کنند و کمی هم به سمت شادی بروند و مدام برنامه را به سمت غم و اندوه سوق ندهند.
مردم از دیدن سه سریال رمضانی پشت سرهم خسته میشوند
این منتقد در بخشی دیگر از گفتوگوی خود با ایسنا یکی از ضعفهای تلویزیون در ایام ماه مبارک رمضان را زمان پخش سریالهایش عنوان کرد و افزود: یکی از ضعفهای تلویزیون ما این است که وقتی در مناسبتی مثل ماه رمضان هر چهار شبکه قصد پخش سریال در این ایام را دارند، بالاخره ناخودآگاه یکی از سریالها همیشه ضربه میخورد که شاید اصلا لزومی نداشته باشد در ایامی که 30 روز است سه سریال که ویژگیهای معنوی دارند به شکل پشت سرهم برای بینندگان آماده کنیم که پای تلویزیون بنشینند.
او در عین حال به مدیران تلویزیون پیشنهاد داد: مدیران تلویزیون باید زمانهای مناسبتری را برای پخش سریالهای تلویزیون در نظر بگیرند؛ چرا که خواه ناخواه برخی سریالها در ایامی مثل رمضان شهید میشوند و برعکس سریالی که در زمان مناسبی به روی آنتن میرود، بُلد میشود و در مقابل سریالی که در زمان نامناسبتی پخش میشود که شاید هم از لحاظ قصه قویتر باشد حیف میشود و مردم کمتر متوجه آن میشوند. در کل من فکر میکنم پخش سه سریال پشت سر هم در این ایام مخاطب را خسته میکند؛ البته شاید مردم همه مجموعهها را در این ایام دنبال کنند ولی دقت لازم را روی آنها ندارند.
«مدینه» به لحاظ جذابیت اول است
صدیقی سپس به سریال «مدینه»ی سیروس مقدم اشاره کرد و توضیح داد: در میان سه سریال رمضانی «فاخته»، «مدینه» و «هفت سنگ» شاید بیشترین توجه و اقبال عمومی این روزها از سوی مردم به سریال «مدینه» اختصاص داشته باشد؛چراکه به نظر میرسد هم نسبت به بقیه مجموعهها قصه جذابتری دارد و هم اینکه نوع نگاه کارگردان به دلیل تسلط همیشگی و خوبی که سیروس مقدم داشته، باعث شده است که عوامل تولید این سریال سر جای خود به درستی بنشینند و حضور تأثیرگذاری در روند قصه داشته باشند؛ چرا که تجربه ثابت کرده بهرهمندی از عوامل تولید در یک کار در جهت رفع ضعفها خیلی تأثیرگذار است بر این اساس اگر بخواهیم نگاه کوتاهی به سریال «مدینه» در قسمتهای ابتداییاش داشته باشیم میتوان گفت این مجموعه درام، از همه سریالها جذابتر است و سپس سریال «فاخته» به خاطر قصهای که دارد سریالی جذاب شناخته شده است.
«فاخته» شریف است اما ای کاش زمان پخش مناسبی داشت
وی در ادامه «فاخته» را سریال قابل توجهی دانست و افزود: به نظرم «فاخته» سریال شریف و آبرومندی است و منهای ضعفی که قصه این مجموعه در بخش شخصیتپردازی دارد اما مجموعه قابل توجهی است که فکر میکنم اگر زمان مناسبتری برای پخش آن در نظر میگرفتند قطعا بهتر دیده میشد.
این منتقد در بخشی دیگر از گفتههایش به تنها سریال طنز تلویزیون که «هفت سنگ» نام دارد اشاره کرد و گفت: سریال «هفت سنگ» علیرغم اینکه تولید و گروه بازیگران حرفهای در آن حضور دارند، کمی ضعفهایش به قصه برمیگردد که متأسفانه اعلام شده که این مجموعه از یکی از سریالهای معروف آمریکایی کپیبرداری کرده است در حالی که در تیتراژ «هفت سنگ» نام چند نویسنده ذکر شده است. کلیت قصهی این مجموعه کپی است که من فکر نمیکنم کار درستی باشد. ما آنقدر ظرفیتهای ویژه برای ساخت سریالهای جدید در کشورمان داریم و در عین حال نویسندگان و فیلمنامهنویسان حرفهای داریم که میتوانیم در زمان مناسب پیش از فرارسیدن مناسبتها نسبت به تولید آنها اقدام کنیم.
چرا دقیقه 90 به فکر ساخت سریال مناسبتی میافتیم؟
وی سپس به شتابزدگی در ساخت سریالهای مناسبتی همچون رمضان، نوروز و سایر مناسبتها اشاره کرد و توضیح داد: اگر ساخت سریالهای مناسبتی برای تلویزیون با برنامهریزی حداقل یک سال قبل اتفاق بیفتد و دقیقه 90 به فکر ساخت سریال نیفتیم، قطعا به بخش فیلمنامه و شرایط تولید و همچنین کیفیت کلی کار آسیب وارد نمی شود؛ چرا که مناسبتهایی مثل رمضان و نوروز سالانه تکرار میشوند و مردم هم دیگر عادت کردهاند که در این ایام چندین سریال تماشا کنند به همین خاطر اگر ساخت سریالهای مناسبتی با شتاب و عجله همراه باشد مسلما با افت کیفی و ضعفهای عدیدهای به خصوص در بخش قصهپردازی مواجه میشوند.
صدیقی در پایان گفتوگوی خود اظهار کرد: ناگفته نماند که عوامل تولید و کارگردانانی که تجربه کارهای مناسبتی را در تلویزیون داشتهاند، قطعا کارشان را بلدند و کمتر کارگردانی است که سریال مناسبتی را نشناسد و شاید افرادی که اولین تجربههای سریال مناسبتی را داشتند، ضعفهایشان بیشتر دیده شود ولی عموما کارگردانهای شناخته شده سریالهای مناسبتی را میشناسند و میدانند آثارشان کیفیت لازم را دارند یا خیر؛ به نظرم بیشترین ضعف اینگونه سریالها در قصهپردازی و فیلمنامه است که این ضعف ناشی از شتابزدگی در ساخت کارهاست.
ویدیو مرتبط :
هلالی در ماه عسل شبکه 3.سال91.سلام به امام رضا در برنامه ماه عسل با نوای حاج عبدالرضاهلالی
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
«ماه عسل» جز اندوه چه در پی دارد؟
«ماه عسل» در شرایطی به روال ماه رمضان سالهای گذشته پیش میرود و با همان مشی از یک ایده تکراری برای نگه داشتن مخاطبانش بهره میبرد که بقای این برنامه انعطاف عمل حداقلی عوامل این برنامه را برای تغییر فضایش را نیز گرفته است.
تابناک: «ماه عسل» در شرایطی به روال ماه رمضان سالهای گذشته پیش میرود و با همان مشی از یک ایده تکراری برای نگه داشتن مخاطبانش بهره میبرد که بقای این برنامه انعطاف عمل حداقلی عوامل این برنامه را برای تغییر فضایش را نیز گرفته است. با این اوصاف باید پرسید که آیا با این رویکرد قرار است سالها شاهد چنین برنامهای باشیم؟ عکسالعملهای عوامل این برنامه نشان میدهد که پاسخ مثبت است.
به گزارش «تابناک»، اولین بار که شبکه سوم سیما به عنوان شبکه جوان سراغ طراحی یک برنامه متفاوت مناسبتی رفت، کوله پشتی با اجرای تازه فرزاد حسنی بود که تابستانها روی آنتن میرفت تا آنجا که این تاک شو در برنامهای با حضور سردار رادان به جنجال کشیده شد و حسنی از این مجموعه حذف شد و از همین جا بود که احسان علیخانی به چشم آمد.
اما برنامه «ماه عسل» با اجرای او، نقطه اوج علیخانی بوده است؛ برنامهای که ظاهراً مهمان معمولی دارد و از چهرهها نیستند - هرچند بعضاً چهرهها نیز میانشان قرار داشتند- اما در واقع هرکدام به عنوان بخشی از یک اتفاق یا حادثه هستند و قرار است مخاطب با این حوادث آشنا شود و حس کند آنقدرها هم وضعیت بدی ندارد و از او بسیاری وضعیت بدتری دارند و به همین دلیل شکرگزار باشد؛ رویکردی که موافقین و مخالفانی دارد؛ مخالفانی که میگویند این ترویج کنار آمدن با دشواری است و موافقینی که میگویند دعوتشدگان از بدبختی عبور کردهاند اما در مقابل این پاسخ وجود دارد که چرا موارد همه شبیه به هم و تکراری شده است؟! پاسخ خوردن کفگیر این برنامه به ته دیگ است.
این برنامه سال به سال بیشتر تامین شد تا آنکه امسال دکور برنامه که شبیه جعبه جواهر یا صدف طراحی و ساخته شده از 1700 کیلوگرم آهن است، نشان داد احتمالاً منابع مالی این برنامه بیش از سالهای پیشین نیز بوده اما با وجود گذر از دکورهای کلیشهای، فضای این برنامه که به کلیشهای مملو از سوژههای تکراری و شعارزدگی با همان رویکرد مورد اشاره تبدیل شده و نه تنها ارادهای برای تغییرش نیز وجود ندارد، بلکه اصرار بر استمرار این وضعیت وجود دارد.
علیخانی در پاسخ به این که چرا برنامه با تغییرات بسیار کم نسبت به سری های قبل روی آنتن رفته است، گفته است: «ماه عسل یک برنامه برند است و بینندگان ما را با یک شاکله نسبتا ثابت پذیرفتهاند و برنامه برایشان با ویژگیهای مشخصی تعریف شده است. تغییر آن ریسکپذیری بالاتری دارد تا حفظ این ثبات. ضمن اینکه خود برنامه بستری است برای این که سوژه های مختلفی در آن اتفاق بیافتد. این برنامه فضایی کلی در ذهن مخاطب ایجاد کرده است که دستکاری آن ریسک دارد.»
در این میان گزارش تازه شرق مبنی بر اینکه میهمانان برنده جوایز چندصدمیلیونی این برنامه که عملاً برنده شدنشان به واسطه لطف خدا قلمداد شد و به این جوایز به اشتباه جنبه قدسی و معنوی داد، برندگان جوایز طرفهای قرارداد مشهور تلویزیون هستند و این برنامه یک عقبه اینچنینی داشته، بیشترین نگاهها را نسبت به این برنامه تغییر داد؛ مرد سرایداری از کرج که برنده «لکسوس» 260میلیون تومانی شده بود، نوجوانی از سلماس که برنده «بنز» 300 میلیون تومانی شده بود و نوجوان تبریزی که برنده 110میلیون تومان جایزه نقدی شده بود.
کاظم اسفندیاری میهمان اول برنامه «ماه عسل» همان برنده خودرو «لکسوس»260میلیونی یکی از شرکت های تولید و توزیع کننده آبمیوه است. میهمان دوم این برنامه مهدی تاج بخش که با پدرش در برنامه «ماه عسل» حضور یافت، همان برنده خودرو 300میلیون تومانی بنز از سوی یکی از شرکت های تولید و توزیع کننده برنج و چای است و برنده سوم یعنی ابوالفضل حیدری که به جای او برادرش در برنامه «ماه عسل» حضور یافت، برنده جایزه 110میلیون تومانی یکی از شرکت های تولید کننده برنج است.
حضور برندگان مسابقات قرعه کشی این سه شرکت در برنامه «ماه عسل» که مدعی اجرای برنامه هایی با تم مذهبی در ساعات افطار در ماه مبارک رمضان است در حالی است که این سه شرکت آگهی های تبلیغاتی به صورت مجزا و برخی به صورت برنامه زنده در شبکه سوم سیما داشته اند.
با این حال شاید این موضوع نیز قابل دفاع باشد و بعید نیست علیخانی با همان جسارتش که بسیاری از اوقات بیش از حد طبیعی است، عنوان کند بالاخره باید یک تعداد برنده میآوردیم و اینها را آوردیم یا اساساً منکر این موضوع شود و زیر بارش نرود. نقد اساسی شاید هیچ کدام از اینها نباشد، بلکه نقد اساسی متوجه بنیان این برنامه است که شیوهاش، همان شیوه صفحات حوادث برخی روزنامهها است که ممکن است هرکدام از ما دورهای مشتری ثابت شان بوده باشیم.
این برنامه در ماهی که باید مظهر شادی باشد، در لحظات افطار که باید برای یک روز جهاد با نفس و عبور موفق از این عرصه خوشحال بود، جز اندوه چه در پی دارد و مجری نیز جز این، چه برنامه دیگری ریخته است؟ «ماه عسل» دقیقاً شبیه فیلمهایی است که ضعف ساختاری اش را هر منتقدی میفهمد اما التهاب داستان و درآوردن اشک و آه کاراکترها، مخاطب عام را در فضایی میبرد که نه تنها این ضعفهای فاحش را نبیند، بلکه به شدت از اثر دفاع کند.
ماه عسل با همین رویکرد با همین رویکرد سرپا مانده است و تاکید دارد: «شما گریه میخواهید، ما هم تقدیمتان میکنیم!» بدترین صحنهها وقتی است که شخصی با گریه یا بغض یا ناراحتی شدید درباره گذشته و وضعیت کنونیاش سخن میگوید و مجری برنامه خندههایی میکند که روح هر بینندهای را میآزارد و این ذهنیت را تقویت میکند که سرنوشت این آدمها اهمیتی برای مجری برنامه ندارد و تنها هدف جذب مخاطب با وسیله کردن این طیف از مردمانمان است! اگر تجدیدنظری صورت نپذیرید، حق نداریم که بپذیریم واقعاً چنین فضای بدی در عقبه این برنامه وجود دارد و این خندهها در مقابل وضعیت ملتهب دیگر، یکی از نشانههایش است؟
به گزارش «تابناک»، اولین بار که شبکه سوم سیما به عنوان شبکه جوان سراغ طراحی یک برنامه متفاوت مناسبتی رفت، کوله پشتی با اجرای تازه فرزاد حسنی بود که تابستانها روی آنتن میرفت تا آنجا که این تاک شو در برنامهای با حضور سردار رادان به جنجال کشیده شد و حسنی از این مجموعه حذف شد و از همین جا بود که احسان علیخانی به چشم آمد.
اما برنامه «ماه عسل» با اجرای او، نقطه اوج علیخانی بوده است؛ برنامهای که ظاهراً مهمان معمولی دارد و از چهرهها نیستند - هرچند بعضاً چهرهها نیز میانشان قرار داشتند- اما در واقع هرکدام به عنوان بخشی از یک اتفاق یا حادثه هستند و قرار است مخاطب با این حوادث آشنا شود و حس کند آنقدرها هم وضعیت بدی ندارد و از او بسیاری وضعیت بدتری دارند و به همین دلیل شکرگزار باشد؛ رویکردی که موافقین و مخالفانی دارد؛ مخالفانی که میگویند این ترویج کنار آمدن با دشواری است و موافقینی که میگویند دعوتشدگان از بدبختی عبور کردهاند اما در مقابل این پاسخ وجود دارد که چرا موارد همه شبیه به هم و تکراری شده است؟! پاسخ خوردن کفگیر این برنامه به ته دیگ است.
این برنامه سال به سال بیشتر تامین شد تا آنکه امسال دکور برنامه که شبیه جعبه جواهر یا صدف طراحی و ساخته شده از 1700 کیلوگرم آهن است، نشان داد احتمالاً منابع مالی این برنامه بیش از سالهای پیشین نیز بوده اما با وجود گذر از دکورهای کلیشهای، فضای این برنامه که به کلیشهای مملو از سوژههای تکراری و شعارزدگی با همان رویکرد مورد اشاره تبدیل شده و نه تنها ارادهای برای تغییرش نیز وجود ندارد، بلکه اصرار بر استمرار این وضعیت وجود دارد.
علیخانی در پاسخ به این که چرا برنامه با تغییرات بسیار کم نسبت به سری های قبل روی آنتن رفته است، گفته است: «ماه عسل یک برنامه برند است و بینندگان ما را با یک شاکله نسبتا ثابت پذیرفتهاند و برنامه برایشان با ویژگیهای مشخصی تعریف شده است. تغییر آن ریسکپذیری بالاتری دارد تا حفظ این ثبات. ضمن اینکه خود برنامه بستری است برای این که سوژه های مختلفی در آن اتفاق بیافتد. این برنامه فضایی کلی در ذهن مخاطب ایجاد کرده است که دستکاری آن ریسک دارد.»
در این میان گزارش تازه شرق مبنی بر اینکه میهمانان برنده جوایز چندصدمیلیونی این برنامه که عملاً برنده شدنشان به واسطه لطف خدا قلمداد شد و به این جوایز به اشتباه جنبه قدسی و معنوی داد، برندگان جوایز طرفهای قرارداد مشهور تلویزیون هستند و این برنامه یک عقبه اینچنینی داشته، بیشترین نگاهها را نسبت به این برنامه تغییر داد؛ مرد سرایداری از کرج که برنده «لکسوس» 260میلیون تومانی شده بود، نوجوانی از سلماس که برنده «بنز» 300 میلیون تومانی شده بود و نوجوان تبریزی که برنده 110میلیون تومان جایزه نقدی شده بود.
کاظم اسفندیاری میهمان اول برنامه «ماه عسل» همان برنده خودرو «لکسوس»260میلیونی یکی از شرکت های تولید و توزیع کننده آبمیوه است. میهمان دوم این برنامه مهدی تاج بخش که با پدرش در برنامه «ماه عسل» حضور یافت، همان برنده خودرو 300میلیون تومانی بنز از سوی یکی از شرکت های تولید و توزیع کننده برنج و چای است و برنده سوم یعنی ابوالفضل حیدری که به جای او برادرش در برنامه «ماه عسل» حضور یافت، برنده جایزه 110میلیون تومانی یکی از شرکت های تولید کننده برنج است.
حضور برندگان مسابقات قرعه کشی این سه شرکت در برنامه «ماه عسل» که مدعی اجرای برنامه هایی با تم مذهبی در ساعات افطار در ماه مبارک رمضان است در حالی است که این سه شرکت آگهی های تبلیغاتی به صورت مجزا و برخی به صورت برنامه زنده در شبکه سوم سیما داشته اند.
با این حال شاید این موضوع نیز قابل دفاع باشد و بعید نیست علیخانی با همان جسارتش که بسیاری از اوقات بیش از حد طبیعی است، عنوان کند بالاخره باید یک تعداد برنده میآوردیم و اینها را آوردیم یا اساساً منکر این موضوع شود و زیر بارش نرود. نقد اساسی شاید هیچ کدام از اینها نباشد، بلکه نقد اساسی متوجه بنیان این برنامه است که شیوهاش، همان شیوه صفحات حوادث برخی روزنامهها است که ممکن است هرکدام از ما دورهای مشتری ثابت شان بوده باشیم.
این برنامه در ماهی که باید مظهر شادی باشد، در لحظات افطار که باید برای یک روز جهاد با نفس و عبور موفق از این عرصه خوشحال بود، جز اندوه چه در پی دارد و مجری نیز جز این، چه برنامه دیگری ریخته است؟ «ماه عسل» دقیقاً شبیه فیلمهایی است که ضعف ساختاری اش را هر منتقدی میفهمد اما التهاب داستان و درآوردن اشک و آه کاراکترها، مخاطب عام را در فضایی میبرد که نه تنها این ضعفهای فاحش را نبیند، بلکه به شدت از اثر دفاع کند.
ماه عسل با همین رویکرد با همین رویکرد سرپا مانده است و تاکید دارد: «شما گریه میخواهید، ما هم تقدیمتان میکنیم!» بدترین صحنهها وقتی است که شخصی با گریه یا بغض یا ناراحتی شدید درباره گذشته و وضعیت کنونیاش سخن میگوید و مجری برنامه خندههایی میکند که روح هر بینندهای را میآزارد و این ذهنیت را تقویت میکند که سرنوشت این آدمها اهمیتی برای مجری برنامه ندارد و تنها هدف جذب مخاطب با وسیله کردن این طیف از مردمانمان است! اگر تجدیدنظری صورت نپذیرید، حق نداریم که بپذیریم واقعاً چنین فضای بدی در عقبه این برنامه وجود دارد و این خندهها در مقابل وضعیت ملتهب دیگر، یکی از نشانههایش است؟