اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

احمدی نژاد سرانجام راهی بهارستان شد


بررسی گزارش طرح سئوال از رئیس جمهور که با 79 امضاء تقدیم هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی شده است، هفته آینده با حضور محمود احمدی نژاد در صحن علنی بررسی مجلس خواهد شد.

مهر:  بررسی گزارش طرح سئوال از رئیس جمهور که با 79 امضاء تقدیم هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی شده است، هفته آینده با حضور محمود احمدی نژاد در صحن علنی بررسی مجلس خواهد شد.

مجلس شورای اسلامی هفته آینده پس از تعطیلی 3 هفته ای و در پی برگزاری انتخابات مجلس نهم، روزهای یکشنبه، سه شنبه و چهارشنبه تشکیل جلسه خواهد داد.

طرح سئوال از رئیس جمهور به عنوان مهمترین دستور کار این هفته مجلس در برنامه کاری نمایندگان ثبت شده است.  

 30 آذر ماه سال جاری طرح سئوال از رئیس جمهور که با 79 امضا به هیئت رئیسه مجلس رسیده بود به 6 کمیسیون مجلس ارجاع شد و کمیسیون های مذکور ظرف یک هفته باید طرح سئوال از رئیس جمهور را بررسی و گزارش آن را ارائه دهند.

 در صورتی که سئوال کنندگان از پاسخ های داده شده در کمیسیون ها توسط نمایندگان دولت قانع نشوند گزارش کمیسیون به هیئت رئیسه مجلس ارائه می شود و طبق ماده 197 آیین نامه این گزارش در صحن اعلام می شود و به رئیس جمهور ارسال خواهد شد.

پس از آن رئیس جمهور باید ظرف مدت یک ماه در صحن علنی مجلس حضور و پاسخگوی نمایندگان باشد.


علی مطهری نماینده تهران 5 تیرماه سال جاری طرح سئوال از رئیس جمهور را با 100 امضاء تقدیم هیئت رئیسه مجلس کرد. مهمترین محورهای این طرح تخلفات قانونی دولت از جمله عدم اجرای قانون مترو و عدم معرفی وزیر ورزش در مهلت قانونی و مقاومت 11 روزه رئیس جمهور در برابر حکم رهبر انقلاب مبنی بر ابقای مصلحی وزیر اطلاعات و نحوه عزل متکی وزیر سابق امور خارجه و همچنین مسائل مربوط به امور فرهنگی از جمله اجرای قانون عفاف و حجاب در کشور بود.
 
پس از آنکه طرح سئوال از رئیس جمهور از سوی طراحان به هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی تقدیم شد، برخی اعضای هیئت رئیسه با تایید تحویل این طرح به محمدرضا باهنر نایب رئیس مجلس شورای اسلامی، از پس گرفتن امضاهای این طرح خبر دادند و پیگیری آن را در شرایط کنونی مناسب ندانستند.
 
به دنبال این اظهار نظرها، علی مطهری نماینده مردم تهران به عنوان کسی که مسئولیت جمع آوری امضاها را بر عهده داشت طی نامه ای به هیئت رئیسه نسبت به این موضع گیری ها انتقاد کرد.
 
وی اینگونه اظهارات را عدم رعایت بی طرفی از سوی هیئت رئیسه مجلس خوانده و تاکید کرده بود اینگونه اظهارات مقدمه اعمال فشار به نمایندگان برای پس گیری امضاها است.
 
ادامه تلاش های هیئت رئیسه مجلس برای پس گرفتن امضاهای طرح سئوال از رئیس جمهور موجب شد علی مطهری نماینده تهران مهر ماه سال جاری در اعتراض به تعلل هیئت رئیسه مجلس در اعلام وصول سوال از رئیس جمهور استعفا دهد.
 
نمایندگان مجلس شورای اسلامی در جلسه علنی بررسی استعفای مطهری  ضمن اعلام حمایت از وی  با استعفایش از نمایندگی مجلس مخالفت کردند.
 
طراحان سئوال از رئیس جمهور که در جلسه علنی روز یکشنبه  8 آبان ماه به دنبال تکمیل تعداد امضاهای مورد نیاز برای این طرح بودند پس از آنکه تعداد امضاها را به 73 امضا (نصاب قانونی) رساندند، طرح مذکور را به محمدرضا باهنر نائب رئیس مجلس تقدیم کردند.
 
پس از آن هیئت رئیسه مجلس از رسیدن امضاهای طرح سئوال از رئیس جمهور به 69 امضا خبر داده و اعلام کرده بود که این طرح از نصاب لازم افتاده است.
 
بالاخره 30 آذر ماه سال جاری طرح سئوال از رئیس جمهور که با 79 امضا به هیئت رئیسه مجلس رسیده بود به 6 کمیسیون مجلس ارجاع شد و 18 بهمن ماه از سوی هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی اعلام وصول شد.

براساس آئین نامه مجلس شورای اسلامی رئیس جمهور یک ماه پس از اعلام وصول طرح سئوال، باید در صحن علنی مجلس پاسخگوی سئوالات ارائه شده باشد.


ده سئوال مطرح در این طرح به این شرح است:

1- چرا قانون تسهیلات ارزی برای متروی تهران و کلانشهرها و حمل و نقل عمومی سایر شهرها علیرغم نیاز مبرم این شهرها به روان‌سازی ترافیک خصوصاً با آغاز هدفمندی یارانه‌ها و افزایش قیمت حامل‌های انرژی ابلاغ و اجرا نشده است.

2- طبق آمار ارایه شده از سوی برخی مسئولان اقتصادی نرخ رشد اقتصادی کشور در سال 89 حدود 4.5 درصد بوده است. اگر نرخ اعلام شده از سوی صندوق بین‌المللی پول را بپذیریم حدود سه درصد بوده است در حالی که طبق برنامه باید حداقل 8 درصد باشد. آیا این امر حاکی از ضعف مدیریت اقتصادی کشور نیست. همچنین با این نرخ رشد آیا ممکن است یک میلیون و 600 هزار شغل در کشور ایجاد شده باشد؟
 
3- در اجرای قانون هدفمند سازی یارانه‌ها سهم بخش تولید صنعتی و کشاورزی تا کنون به درستی پرداخت نشده و باعث گران شدن هزینه تولید کالا و محصول و آسیب دیدن بنگاه‌های اقتصادی گردیده است، چرا دولت مقید به اجرای قانون مصوب مجلس نیست؟
 
4- مقاومت 11 روزه جنابعالی در مقابل حکم حکومتی رهبر بزرگ انقلاب اسلامی مبنی بر ابقای حجت‌الاسلام مصلحی وزیر محترم اطلاعات چه توجیهی دارد؟
 
5- این سخن جنابعالی که مجلس در راس امور نیست چه هدفی را نبال می‌کند؟
 
6- وزیر ورزش و جوانان پس از 5 ماه از ابلاغ قانون تشکیل وزارت ورزش و جوانان با نامه‌ای غیرمعمول به مجلس معرفی شد. آیا این امر نوعی تلاش برای گریز از اجرای قانون نیست؟
 
7- مبلغ هزار و 500 ملیارد تومان بودجه ارتقای شاخص‌های فرهنگی کشور در قانون بودجه سال 1389 چگونه هزینه شده است؟
 
8- چه ضرورتی وجود داشت که آقای منوچهر متکی وزیر سابق امور خارجه در زمان ماموریت خود به سنگال عزل شود به جای اینکه علاوه بر تحقیر شخصیت ایشان، نظام جمهوری اسلامی ایران در سطح جهان آسیب ببیند.
 
9- چرا جنابعالی با علم به این که انتقاد از برخی مجریان قانون عفاف و حجاب در رسانه ملی موجب کاهش اقتدار نظام در این حوزه و بدتر شدن وضع پوشش عمومی در جامعه خواهد شد، در برنامه زنده تلویزیونی ضمن متهم کردن برخی مجریان این قانون، برخلاف اجماع فقها بر وظیفه دولت اسلامی در آن مرتبه از امر به معروف و نهی از منکر که نیازمند اعمال قانون است، با اعلام این مطلب که راه حل این مسئله منحصر به کار فرهنگی است، از دولت سلب مسئولیت نمودید؟ پس از مخالفت گسترده مراجع تقلید، ائمه جمعه، علمای بلاد و نمایندگان مجلس با سخنان شما در مصاحبه زنده تلویزیونی بعد اعلام کردید که سخن من همان است که گفتم. این رفتار شما چگونه توجیه می‌شود؟
 
10- چرا بر نظریه ترویج مکتب ایرانی به جای مکتب اسلام که توسط رئیس دفتر شما بیان شد علیرغم ضدیت با مبانی انقلاب اسلام وی مخالفت قاطبه مراجع عظام تقلید و علمای بزرگ و دلسوزان نظام تایید و بر آن تاکید کرده و باعث تنزل جایگاه انقلاب اسلامی و زنده شدن تعصبات قومی در میان مسلمانان و سوء استفاده مخالفان وحدت اسلامی گردیدید؟ اصولاً چرا از گروه موسوم به جریان انحرافی علیرغم هشدار و اعلام خطر علمای بزرگ اعلام برائت نمی‌کنید بلکه از این افراد دفاع می کنید.


ویدیو مرتبط :
سرانجام وعاقبت اسفبار تنها افتخار دولت احمدی نژاد!!!

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

دولت احمدی نژاد بهار حزبی را خزان کرد / تحزب سرانجام در ایران شکل می گیرد



 

 

مرتضی مبلغ , تحزب در ایران

 

مرتضی مبلغ، معاون سیاسی وزیر کشور در دولت خاتمی بود و به خوبی با وضعیت تحزب در ایران امروز آشنایی دارد. وی معتقد است که لوازم و اقتضائات پیدایش و تداوم تحزب در جامعه ایران، نه در فرهنگ سیاسی نخبگان این جامعه وجود داشته و نه از سوی دولت پاس داشته شده است.

مبلغ به آینده تحزب در ایران، امید چندانی ندارد اما می کوشد با دلی خونین لب خندان بیارد همچو جام!

هم از این رو، در حالی که فرهنگ تحزب را در دولت و ملت ایران ( اعم از عوام و خواص ) بالا نمی بیند، در انتهای این گفتگو تاکید می کند که " جامعه ایران جامعه ای نیست که دیدگاههای منفی ضد تحزب بتوانند در آن دوام بیاورند. " متن زیر، گفتگویی است با مرتضی مبلغ درباره تحزب در ایران؛ از دیروز تا امروز.

***

چرا در جامعه ایران، علیرغم تلاش های بسیار، تحزب به گونه ای دموکراتیک و مقبول شکل نگرفته است؟

این مشکل علل متفاوتی دارد. من الان با دوران قبل از انقلاب، یعنی از مشروطه تا سال 1357، کاری ندارم و ترجیح می دهم ابتدا به علل عدم شکل گیری تحزب واقعی در جامعه ایران در دوران پس از انقلاب بپردازم. علت اصلی این امر در دوران پس از انقلاب، نهادینه نشدن روند و فرهنگ مردمسالاری در میان اقشار گوناگون جامعه و بویژه در بین دولتمردان است.

فرایند مردمسالاری، فرایندی فرهنگی، اجتماعی و زمان بر است و یک شبه ایجاد نمی شود. هر چند که پس از وقوع یک انقلاب بزرگ ساختارهای کهن می شکند و ساختارهای جدید بوجود می آید ولی تداوم ساختارهای جدید نیازمند آموزش، استمرار، تجربه، تمرین و عواملی از این دست است.

بعد از انقلاب اسلامی، به چنین مواردی کمتر توجه شد. یعنی نگاه نخبگان و دولتمردان به احزاب، عمدتا نگاهی ابزاری بوده است و یا اینکه آنها فکرمی کردند به صرف تشکیل یک گروه یا تشکل سیاسی، یک حزب ایجاد می شود و تحزب در ایران شکل می گیرد.

یعنی اهل سیاست در ایران به این نکته توجه نداشتند که تحزب، چه از حیث قانونی و فرهنگی و آموزشی و چه از حیث سیاسی و اجتماعی و اقتصادی، اقتضائات و لوازمی دارد. بی توجهی به لوازم تحزب مانع از مدیریت و کنترل اختلافات درون حزبی شده است.

همچنین احزاب در ایران پس از انقلاب بارها مورد تهاجم جریان های رقیب قرار گرفته اند. عدم درک اقتضائات تحزب مانع از آن شده است که جریان های رقیب به یکدیگر اجازه تنفس بدهند. یعنی احزاب و گروههای مخالف در پی شکستن و از میدان به در کردن یکدیگرند.

هر گاه که احزاب در جامعه ما اندکی پا گرفتند، عواملی چون عدم تحمل سیاسی و فقدان تمرین دموکراسی و کیفیت جامعه پذیری و فرهنگ پذیری، زمینه ساز تضعیف احزاب از سوی جریان های مخالف بوده است. زمانی هم که دولتمردان متوجه اهمیت احزاب می شدند و سعی در تقویت تحزب در ایران اسلامی از طریق ایجاد زمینه ها و بسترهای لازم داشته اند، بخش های دیگری از دولتمردان یا نخبگان، که درک درستی از ضرروت تحزب نداشتند، دست به کار تخریب  تلاش دولتمردان معتقد به تحزب شدند. این قصه متاسفانه داستان تلخ تحزب در ایران پس از انقلاب است.

موانع تحزب در ایران در دوران قبل و بعد از انقلاب اسلامی، تفاوت ماهوی داشته است؟

در دوران قبل از انقلاب، عواملی که برشمردم در کنار برخی عوامل دیگر وجود داشت. عامل وابستگی و دخالت خارجی یکی از عوامل ویژه دوران قبل از انقلاب بود. حزب توده و بخشی از احزاب ملی به نحوی با جریان های خارجی مرتبط بودند و قطعاً این عامل نیز در ناکارآمدی و عدم تداوم تحزب در ایران موثر بود.   

موانع تحزب در سده اخیر در جامعه ایران، از حیث فرهنگ سیاسی نخبگان حاکم چه بوده است؟

یکی از ویژگی های مشترک مقاطع گوناگون سد سال اخیر این بوده است که نخبگان حاکم درک لازم را از اقتضائات تحزب و مردمسالاری نداشته اند و همین امر مانع از شکل گیری فرهنگ و تمرین و ممارست و تجربه لازم برای مردمسالاری در جامعه ایران شده است.

وضع تحزب در چه دوره هایی از تاریخ معاصر ایران بهتر بوده است؟

هر گاه که فضای سیاسی تا حدی باز شده و امکان تمرین دموکراسی در جامعه ایران مهیا شده است، بوستان تحزب در ایران نیز تا حدی بهاری شده است. سال های مشروطه قبل از کودتا یکی از فراز های نسبتا مطلوب تحزب در ایران است.

در رژیم گذشته نیز، یکی دو فراز نسبتا مطلوب از این حیث داشتیم که مهمترینش دوران نهضت ملی است. پس از انقلاب نیز در چند سال اول و به ویژه در دوران اصلاحات شاهد بهار حزبی بودیم.

در دوران اصلاحات، دولتمردان حاکم، به نظر من، درک عمیقی از ضرورت تحزب برای شکل گیری مردمسالاری داشتند و در اوج تبلیغات منفی علیه تحزب، تلاش کردند تا بسترهای لازم برای تمرین کار حزبی در جامعه فراهم کنند ولی متاسفانه با مخالفت هایی از سوی بخش های دیگر مواجه شدند.

بعد از اصلاحات نیز متاسفانه دولتمردان جدید رسماً بی میلی و ناسازگاری خودشان را با تحزب اعلام کردند و تلاش ها و دستاوردهای دوره اصلاحات را کاملاً عقیم کردند.

تاریخ معاصر ایران سه حزب فراگیر به خود دیده است: حزب توده، حزب رستاخیز، حزب جمهوری اسلامی. از حیث تاثیرگذاری در تداوم تحزب در ایران،تفاوت این سه حزب را در چه می دانید؟

حزب توده به شوروی وابستگی داشت و حزب رستاخیز، حزبی دستوری و شکل گرفته از بالا بود و نظام تک حزبی را برای ایران به ارمغان آورد. اما بعد از انقلاب، حزب جمهوری اسلامی حزبی فراگیر بود که در کنارش احزب دیگری هم وجود داشتد.

حزب جمهوری اسلامی شروع خوبی داشت ولی به علت همان اشکالاتی که در پاسخ سئوال اول بیان کردم، این حزب به سرعت در درون خودش دچار مشکلات و اختلافات جدی شد و در اثر همان ناکارآمدی ها و فقدان توانمندی های حزبی نتوانست به مشکلات خودش فائق آید و به همین دلیل از همان اوان کار عقیم ماند و تداوم نیافت. یعنی بزرگترین تجربه حزبی ما در دوران پس از انقلاب، از همان بدو امر عقیم ماند.

بر اساس نظر شما می توان گفت مشکل اصلی حزب جمهوری اسلامی عاملی درونی بود ( فقدان فرهنگ حزبی ) و مشکل اصلی حزب توده عاملی خارجی بود ( وابستگی به شوروی )؟

بله، این گونه هم می توان گفت. در حزب توده آدم هایی حضور داشتند که در طول سالیان متمادی، تجارب زیادی از کار حزبی بدست آورده بودند ولی ایدئولوژی وابستگی شان به حکومت شوروی، مانع از تداوم عملکرد آنها در جامعه ایران شد.

ویژگی مشترک دیگر این دو حزب این بود که هر دو احزابی شکل گرفته از پایین بودند.

احزاب به دو نوع نخبه گرا و توده گرا تقسیم می شوند. احزاب دسته نخست تعداد محدودی از نخبگان را جذب می کنند و دنبال عضوگیری گسترده یستند. اما احزاب عام گرا یا توده گرا در پی جذب هر چه بیشتر اقشار گوناگون مردم هستند. حزب توده و حزب جمهوری اسلامی صرفا از این حیث شبیه هم بودند.

برخی از احزاب نخبه گرا " از بالا " شکل گرفته اند و به همین دلیل بعضی ها آنها را احزاب دولت ساخته یا حکومت ساخته می نامند. مثلاً حزب رستاخیز و حزب کارگزاران از این حیث شباهت هایی داشتند. اینکه گاه کلوپی از سیاستمدارن مستقر در قدرت حزب تاسیس کرده اند چه تاثیری در تحزب در ایران داشته است؟

قیاس کارگزاران و حزب رستاخیز کاملاً مع الفارق است زیرا تاسیس حزب رستاخیز محصول اراده حکومتی کاملاً دیکتاتور بود که نظامی تک حزبی را ایجاد کرد اما کارگزاران در اثر اراده بخشی از نخبگان جامعه در کنار سایر احزاب تاسیس شد.

اما درباره اصطلاح حزب دولت ساخته، که از سوی مخالفان تحزب در ایران رایج شده است، باید بگویم این اصطلاح را کسانی، آگاهانه یا ناآگاهانه، ابداع کرده اند که منافعشان با تحزب و مردمسالاری مغایرت دارد.

اینکه منشاء تاسیس احزاب کجاست، اهمیتی ندارد. یعنی فرق نمی کند فلان حزب را اعضای دولت تاسیس کنند یا اینکه کسانی که در قدرت نیستند آن حزب را تاسیس کنند و بعد به قدرت برسند. مهم این است که در یک جامعه فرایند تحزب ایجاد شود؛ چه از سوی افراد مستقر در قدرت چه از سوی افراد خارج از ساختار قدرت.

نکته مهم دیگر این است که ساز و کار سیاسی جامعه به رقابت حزبی اجازه ظهور و بروز بدهد. اگر یک حزبی از سوی جریان حاکم شکل بگیرد و با تکیه بر قدرتش در صدد ایجاد انحصار حزبی باشد و اجازه ندهد رقابت حزبی در جامعه پدید آید، این امر نامطلوب و خطرناکی است. اما اگر جریان حاکم فلان حزب را تاسیس کرد، با توجه به اینکه این جریان سیاسی دیر یا زود از قدرت بیرون می رود و دولت را تحویل می دهد، این کار نامطلوب و خطرناکی نیست. بنابراین حزب کارگزاران با حزب رستاخیز یکسان نیست.

چه اشکالی دارد کسانی که در ساختار قدرت هستند به ضرروت تحزب پی ببرند و بدون اینکه انحصار حزبی ایجاد کنند، حزب خودشان را تاسیس کنند؟ این کار خیلی خوبی است و فرقی نمی کند کارگزاران به آن مبادرت ورزیده باشد یا موتلفه یا اعضای همین دولت فعلی. ما نباید اصطلاح منفی احزاب دولت ساخته را در جامعه جا بیندازیم.

البته منظور من این نبود که رستاخیز و کارگزاران شباهت بنیادی دارند. اشاره ام به تاسیس " از بالا " بود صرفاً.

بله، من هم خواستم سوء تفاهم پیش نیاید و به همین دلیل این توضیح را دادم.

برخی از عالمان سیاست چندپارگی های جامعه ایران را  مانع شکل گیری و تدام نحزب در ایران می دانند. نظر شما چیست؟

مسائل اجتماعی جامعه ایران البته بی ارتباط با یکدیگر نیستد ولی ارتباط مستقیمی با مساله تحزب نداشته اند. علل ضعف تحزب در ایران ربطی به مشکلات قومی ما نداشته است.     

مشکلات سیاسی نقاط مرکزی مانع از تقویت تحزب در ایران بوده است.

اما احزاب قومی در ایران هیچ گاه با استقبال اپوزیسیون مرکزنشین هم مواجه نشده اند.   

بله، ولی حرف من این است که مسائل قومی در ایران پس از انقلاب ارتباط مستقیم و تعیین کننده ای با مشکلات تحزب در ایران ندارد. شاید مسائل قومی با یکی دو واسطه به مشکل تحزب در ایران ربط پیدا کند ولی ربط تعیین کننده ای در این زمینه ندارند.

ابتدا باید فرهنگ حزبی لازم در این کشور شکل بگیرد و بعد از آن بحث احزاب قومی مطرح شود. اینکه تاسیس احزاب قومی امکان پذیر و ضروری است یا نه و آیا مخل وحدت ملی است یا ممد آن و اینکه اقتضائات و لوازمش چیست، بحثی است که پس از نهادینه شدن سازو کارهای ابتدایی  و اصلی تحزب در ایران باید مطرح شود. این بحث متناسب با میزان پیشرفت دموکراسی و شرایط اقتضائی کشور باید مطمح نظر قرا گیرد.

منهای بینش و کنش نخبگان حاکم در ایران، ظاهراً مردم ایران نیز ذهنیت مثبتی نسبت به تحزب ندارند. اگر با این نظر موافقید، بفرمایید دلایل این بدبینی چیست؟

بله، این حرف درست است ولی علتش به جریان های حاکم بازمی گردد. به هر حال مردم باید آموزش ببینند و فرهنگ مردم توسط رسانه ها، نخبگان، موسسات و ... ارتقاء می یابد. فرض کنیم در جامعه ای بی سوادی از سوی نخبگان حاکم دامن زده شود و موسسات لازم برای باسوادکردن مردم وجود نداشته باشد، مردم آن جامعه بی سواد می مانند ولی مقصر اصلی در بی سواد ماندن آنها، نخبگان و حکومت است. مشکل تحزب در ایران نیز مشمول چنین حکمی است. یعنی بستر لازم برای شکل گیری و تقویت و تدام تحزب در جامعه ما بوجود نیامده است.

وقتی که دائماً به تحزب انگ می زنیم و دیدگاه منفی نسبت به احزاب را ترویج می کنیم و با افتخار می گوییم من به هیچ حزب و گروهی وابسته نیستم، طبیعی است که مردم هم این طور بار می آیند. نخبگان و دولتمردان ما باید این رویه خود را تغییر دهند.

اگر چنین شود، مردم هم آموزش می بینند و آگاه می شوند و به مزایای تحزب پی می برند. مردم ما خواستار پیشرفت و تعالی خودشان هستند. اگر آنها احساس کنند که فلان نهاد در خدمت پیشرفت و تعالی آنهاست، طبیعتاً از آن استقبال می کنند.

بعضی از منتقدین تحزب در ایران معتقدند عملکرد خود احزاب هم در بدبینی عامه مردم نسبت به تحزب موثر بوده است.

این حرف درستی است ولی وقتی یک نهاد در جامعه ما نوپا است، باید هزینه هایی هم برای رشد ان بپردازیم. نباید انتظار داشت نهادهای مدنی از همان آغاز کار همه چیزشان طبق ضابطه و حساب و کتاب و به شکلی ایده آل و عالی باشد.

این فرایند افت و خیزهایی دارد. یعنی همیشه مشکلاتی وجود دارد که باید بخشی از آنها را نادیده گرفت و بخشی دیگر را که قابل چشم پوشی نیستند، باید با کمک و دلسوزی رفع کرد. باید با چنین نگاهی پیش رفت ولی متاسفانه تحزب در جامعه ما بیشتر تخطئه شده است و همه منتظر بوده اند که کوچکترین اشکالی در کار احزاب دیده شود تا کل فرایند تحزب را بکوبند و آن را غیرضروری و به درد نخور جلوه دهند.

عملکرد احزاب قطعاً مشکلاتی داشته است ولی شما کار را از هر جا شروع کنید، بدون تردید مشکلاتی برایتان پیش می اید. اگر نگاهی دلسوزانه نسبت به احزاب وجود داشته باشد، تحزب در ایران نیز از این وضع خارج می شود. اگر ما به مردمسالاری اعتقاد داریم و تحزب را از اقتضائات اجتناب ناپذیر مردمسالاری می دانیم، باید نگاه انعطاف پذیرتری نسبت به عملکرد احزاب داشته باشیم.

با توجه به سیری که از مشروطه تا به امروز طی کرده ایم، ارزیابی  شما از آینده تحزب ایران چیست؟

متاسفانه با این وضعی که الان وجود دارد، پیش بینی مثبتی نسبت به آینده تحزب در ایران ندارم. در جامعه ما نسبت به تحزب نامهربانی های زیادی شده است و دستاوردهای سال های گذشته نیز عقیم مانده است.

البته این مشکلات قطعاً رفع می شود. جامعه ایران جامعه ای نیست که این دیدگاههای منفی ضد تحزب بتوانند در آن دوام بیاورند. ولی اینکه در آینده نزدیک چه خواهد شد و قصه تحزب در ایران به کجا خواهد رسید، لااقل برای من امری غیر قابل پیش بینی است.

من در مجموع به آینده امیدوارم و فکر می کنم جامعه ایران بر این مشکلات اساسی فائق می آید..../عصرایران