اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
احمدینژاد از نفرین مشایی میترسد!
باهنر: احمدینژاد از نفرین مشایی میترسد
روزنامه اعتماد در گفت وگویی با محمدرضا باهنر نوشت:
*خیلیها در طول این دوره برای رشد سیاسی تلاش نکردند.یا مقرراتی در ذهنشان بود که با واقعیات متفاوت بوده است. به طور مثال نهضت آزادی، اتفاقا اعضای آن از جمله افرادی بودند که صبر و حوصله خوبی داشتند. یعنی مرحوم مهندس بازرگان قبل از انقلاب سالها مبارزه کرد اما تصورش از حکومت اسلامی با تصور امام متفاوت بود. آنها قبل از انقلاب چند بار امام را نصیحت کردند شاه را که پذیرفته در چارچوب قانون اساسی عمل کند، بپذیرد؛
نکتهیی که امام قبول نداشتند. البته آنها مزاحمتی برای انقلاب و امام ایجاد نکردند و در راه انقلاب کمک هم کردند، اما مومن به راه امام هم نبودند و بعد از انقلاب، حضرت امام از روی ناچاری بازرگان را به عنوان نخستوزیر دولت موقت انتخاب کردند. امام خط فکری آنها را قبول نداشت و فکر میکرد چون تشکیلاتیتر از بقیه هستند برای دولت موقت مناسبترند....
امام میتوانست در همان اوایل انقلاب از کسانی استفاده کند که تجربه کار سیاسی نداشتند، در آن صورت آنها تندخویی و بیبرنامگی را حاکم میکردند اما امام بسیار عاقلانه برخورد کرد و آدمهایی را آورد که سیاست و برنامه حالیشان بود.
خود آنها هم باید این نکته را میدانستند و اگر نمیدانستند تقصیر خودشان بود چراکه انقلاب، شورای انقلاب و مردم انقلابی راه خودشان را میروند. آنها اگر توانستند با آنها راه بروند که هیچ، اگر نه حذف میشوند. شما توجه کنید اشغال لانه جاسوسی طراحی هیچکدام از سران انقلاب نبود اما بعد از اشغال امام آنها را تحویل گرفت و حرکت را انقلاب دوم نامید یا شهیدبهشتی مدیریتشان کرد.اما بازرگان استعفا کرد. بازرگان از اشغال لانه جاسوسی خبر نداشت، امام هم خبر نداشت. هر دو در مقابل عمل انجام شده قرار گرفتند اما امام آنگونه برخورد کرد و بازرگان هم استعفا کرد. بازرگان خودش، خودش را حذف کرد.
* من شخصا بازرگان را قبول داشتم، در حد خودش هم قبولش دارم و پشت سر مرده هم غیبت نمیکنم و دعا میکنم که خدا از تقصیراتش بگذرد و درجاتش را متعالی بگرداند اما امام راضی به ملاقات او با وزیر خارجه امریکا نبود. طبیعی بود که انقلاب نمیتوانست او را تحمل کند.*اینکه «مجلس در راس امور است» آرزوی امام نبوده بلکه برداشت ایشان از قانون اساسی است. قانون اساسی فریاد میزند که مجلس در راس امور است.*رییسجمهور اختیار زیاد دارد اما وزرایش باید از مجلس رای اعتماد بگیرند در حالی که نمایندههای مجلس از دولت رای اعتماد نمیگیرند. از نظر حقوقی نظام ما یک نظام پارلمانتاریستی است با این تفاوت که رییسجمهورش مستقیما از جانب مردم تعیین میشود. در حکومت ما اختیارات عموما در دست مجلس است. حتی با تصریح استقلال قوا اما بسیاری از اختیارات رییسجمهور منوط به اذن مجلس است.
*مجلس اگر بخواهد با رییسجمهور برخورد کند باید عدم کفایتش را مطرح کند یا استیضاح کند. استیضاح کردن مثل طلاق است. در اسلام طلاق حلال است اما میگویند تا آنجایی که میتوانی از این اهرم استفاده نکن. در یک خانواده طلاق وقتی رخ می دهد که دیگر هیچ راهی وجود نداشته باشد والا اگر قرار باشد به هر بهانهیی از اهرم طلاق استفاده شود به نظر من هیچ زن و شوهری 24 ساعت هم نمیتوانند با هم زندگی کنند. شما هم نمیتوانی هیچ دورهیی را پیدا کنی که یک وزیر 10 مخالف در مجلس نداشته باشد. این 10 نفر هم میتوانند او را استیضاح کنند اما باید تحمل کرد و در جاهایی هم باید وارد عمل شد، مثلا سال گذشته وزارت ورزش را تصویب کردیم و رییسجمهور آن را اجرا نکرد.
بعد از گذشت سه ما ه مهلت وی، من به عنوان معاون نظارت مجلس نامهیی به آقای اکرمی خزانهدار کل کشور و معاون راهبردی رییسجمهور (آن موقع آقای عزیزی) نوشتم و گفتم از امروز تخصیص یک ریال بودجه به سازمان تربیت بدنی و سازمان جوانان به منزله تصرف غیرقانونی در اموال دولت است و قابل محاکمه است که صبح فردایش قفل و تمام شد. هنوز که هنوز است آقای رییسجمهور دنبال قانونی است که تخلفات آن چند روز بخشیده شود. اگر قرار شود مجلس وارد میدان شود حتما میشود و میتواند.
*من بعد از انتخابات گفتم این وزرایی که من میبینم پنج شش نفر آنها رای نمیآورند چون نبض مجلس دست ماست، نگفتم آنها را میاندازیم....دو روز بعد آقا فرمودند که خیلی از وزرا را نیندازید. این حکم ارشادی آقا بود. من صحن علنی مجلس را میشناسم. برخی که به وزیر رای نمیدهند نمره او را صفر میدانند، برخی پنج و برخی 5/9 . آن کسی که به وزیر پیشنهادی نمره 5/9 میدهد اگر من بگویم رای بده رای میدهد. نظر آقا مولوی نبود اما نظر ارشادی ایشان خیلی روی نظر کارشناسی نمایندهها اثر دارد.نظر کارشناسی مقام معظم رهبری حتما از نظر کارشناسی رییس مجلس و بسیاری افراد دیگر مهمتر است.
منظور من موقعیت قانونی ایشان نیست بلکه به اطلاعات ایشان نظر دارم. یک زمانی یکی از فرماندهان ارتش به من گفت من به سه دلیل از آقا تبعیت میکنم ؛یک دلیل اینکه طبق قانون اساسی رهبری فرمانده کل قواست، دوم اینکه ایشان مرجع تقلید من است و من شرعا باید از ایشان اطاعت کنم و دلیل سوم این است که به نظر من هیچ کس بهتر از آقای خامنهای به مسائل نظامی کشور اشراف ندارند. اینکه شما میگویید چه شد هشت تا شد چهار تا چون آقا فرمودند. رای خود من هم نسبت به برخی وزرا عوض شد و در مورد دو سه وزیر هم عوض نشد.
*من خودم معتقدم آقای احمدینژاد به مشایی اعتقاد دارد، بدهی سیاسی به او ندارد. احمدینژاد آدمی نیست که به غیر از خدا از کسی دیگر بترسد، من به این مساله شهادت میدهم که احمدینژاد از کسی نمیترسد و فقط از خدا میترسد. بنابراین اگر رعایت حال مشایی را میکند به او اعتقاد دارد.
*احمدی نژاد چون به مشایی اعتقاد دارد و از نفرین او میترسد. وامدار او نیست ولی ما اعتقادی به مشایی نداریم....یعنی حرفهای مشایی برایش مهم است، فکر میکند مشایی بهتر از خودش میفهمد، مشایی را نسبت به خدا بندهتر میداند....من به مرجع تقلیدم اعتقاد دارم. آقای احمدینژاد به کارهای آقای مشایی باور دینی دارد. اگر همه بگویند حد مشایی این نیست که احمدینژاد از او تبعیت کند اعتقاد احمدینژاد نمیگذارد که از او تبعیت نکند.
*یک جایی هست که آقا به احمدینژاد حکم میکند و او گوش نمیکند و یک موقع ارشادش میکند و او گوش نمیکند. آنجایی که ارشاد میکند میتواند گوش نکند اما آنجایی که حکم میکند باید گوش بکند. اگرچه بسیاری از نظرات ارشادی رهبری هم به دلیل احاطه ایشان به امور لازمالاتباع است./تابناک
ویدیو مرتبط :
مشایی یعنی احمدی نژاد، احمدی نژاد یعنی مشایی
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
پدر داماد احمدینژاد: مشایی پتانسیل جذب آرای اصلاحطلبان را دارد!
بررسی فضای سیاسی فعلی کشور و کنجکاوی نسبت به فضای رقابتی انتخابات ریاست جمهوری پیش رو انگیزه ای شد تا پای صحبت های احمد خورشیدی، دبیر کل جمعیت خدمتگزاران انقلاب اسلامی بنشینیم.
به گزارش دادنا، با خورشیدی از هر دری سخن گفتیم، از فضای سیاسی فعلی گرفته تا پیش بینی هایش نسبت به انتخابات آینده. او که خود نسبتی سببی هم با رئیس جمهور دارد و فرزندش داماد احمدی نژاد است، برخی عملکردهای وی را مورد انتقاد قرار داد و البته طبق روال نانوشته فضای سیاسی این روزهای کشور، رئیس دفتر رئیس جمهور را نیز از انتقادات تندش بی نصیب نگذاشت.
علی رغم این مسائل، اما جالب ترین قسمت گفتگو با خورشیدی مربوط به پیش بینی هایش از انتخابات آتی ریاست جمهوری بود، خصوصا آنجایی که اشاره کرد که اصلاح طلبان نامزد اصلی نخواهند داشت و احتمالا به حمایت از یکی از چهره های موجود بسنده خواهند کرد. چهره ای که خورشیدی در کمال تعجب ما معتقد بود که رئیس دفتر رئیس جمهور می تواند باشد.
گفتگوی تفصیلی «دادنا» با احمد خورشیدی را در ادامه بخوانید.
-آقای خورشیدی! لطفا کمی در مورد فضای رقابتی انتخابات پیش رو و جریان شناسی این انتخابات توضیح دهید.
ببینید ما نه یک انتخابات که یک دوره انتخابات در پیش داریم. اینکه می گویم دوره به این دلیل است که انتخابات ما دیگر دوره ای شده است. یعنی اگر یک جریان انتخابات ریاست جمهوری را برنده شد، انتخابات مجلس را هم برنده می شود، به احتمال خیلی زیاد در انتخابات شورای شهر نیز برنده می شود. مجلس خبرگان البته بحث مجزایی دارد. بنابراین ما یک دوره انتخابات در پیش داریم که از این دوره انتخابات مجلس نهم سال آینده برگزار می شود و شامل انتخابات های ریاست جمهوری و شورای شهر هم می شود. طبیعی است مهمترین اینها انتخابات ریاست جمهوری خواهد بود و تصور می کنم سوال شما در مورد فضای رقابتی هم به این انتخابات بر می گردد.
-بله منظورم انتخابات ریاست جمهوری بود.
در مورد تحلیل فضای رقابتی انتخابات ریاست جمهوری آتی باید بگویم که تا الان نام 8-7 نفر به شکل روشن در فضای سیاسی مطرح شده است. البته گرچه الان شاید برای صحبت درباره انتخابات کمی زود به نظر برسد اما اگر بحث تحلیلی باشد و تبلیغی نباشد به نظر من اشکالی ندارد. اما طبعا اگر کسی بخواهد از الان تبلیغ کند، این مسئله با تدبیر مقام معظم رهبری معارض خواهد شد و قطعا کار درستی نیست. لذا تحلیل من در مورد انتخابات ریاست جمهوری این است که احتمالا یک نامزد، جریان اصلاح طلب را نمایندگی خواهد کرد. البته من معتقدم به احتمال زیاد این نامزد، نامزد اصلی آنان نخواهد بود، یعنی اصلاح طلبان منتظر خواهند ماند تا ببینند که از بین افراد حاضر در صحنه کدامیک به آنها نزدیک تر هستند و سپس از او حمایت خواهند کرد.
-یعنی شما معتقدید جریان اصلاح طلب به هر حال در انتخابات کاندیدا معرفی خواهد کرد؟
ببینید به اعتقاد بنده نخبگان جریان اصلاح طلبی حتما انتخابات را دنبال خواهند کرد و در پی نقش آفرینی در آن خواهند بود. همانطوری که عرض کردم به احتمال زیاد این جریان کاندیدای اصلی در انتخابات پیش رو نخواهد داشت. البته گاهی از آقای دکتر حسن روحانی به عنوان نامزد بالقوه این جریان نام برده می شود، اما خبری از تلاش یا تمایل جدی ایشان وجود ندارد.
-از بقیه رجال مطرح و مسئولان سابق و فعلی، فکر می کنید چه کسانی وارد عرصه انتخابات خواهند شد؟
در بین بقیه افراد شاخص خب آقای هاشمی که دیگر به دلیل شرایط سنی نمی تواند کاندیدا شود. آقای احمدی نژاد هم که دو دوره اش به اتمام می رسد و طبعا نمی تواند وارد این عرصه شود. ولی در مورد آقای احمدی نژاد این احتمال وجود دارد که چندان هم به انتخابات بی اعتنا نباشد و در این عرصه نقش آفرین باشد. طبق اخباری که هم اکنون به گوش می رسد، ممکن است که ایشان از کسی مثل آقای مشایی حمایت کند. ضمن اینکه رصد فضای سیاسی نشان می دهد که این تحلیل چندان بیراه هم نیست. بالاخره همانطوری که کاملا قابل مشاهده است، دست آقای مشایی بازگذاشته شده و ایشان در میان تمام افرادی که برای کاندیداتوری مطرح هستند، بیشترین تلاش مشهود را دارد و البته این انتقاد به دولت وارد است که چرا آقای احمدی نژاد به اینجا رسیده که اجازه می دهد کسی بیاید و به این شکل وارد کارزار انتخاباتی شود.
-طوری سخن می گویید که گویی کاندیداتوری آقای مشایی قطعی است، شما اینقدر به این مسئله اطمینان دارید؟ می دانید که تحلیل دیگری هم هست که می گوید ممکن است آقای مشایی توجهات را به خود جلب کند اما در نهایت کس دیگری از طیف دولت در انتخابات شرکت کند.
بالاخره تلاشهای ایشان مشهود است. البته این تحلیلی که شما اشاره می کنید هم محتمل است. حالت اول این است که آقای مشایی وارد انتخابات شود و آقای احمدی نژاد از ایشان حمایت کند. البته این را اشاره کنم که ما آقای احمدی نژاد را صاحب این روحیه نمی دانیم که بخواهد نامزدی معرفی کند و پشت او بایستد، من به شخصه بعید می دانم چنین اتفاقی بیفتد. یعنی اعتقاد بنده این است که ایشان انشاالله از کسی که مورد وثوق رهبری و مورد اعتماد مردم باشد حمایت خواهند کرد و وارد این بازی نخواهند شد. اما طبعا تحلیلی که شما می گویید هم ممکن است، یعنی ممکن است در آخر کس دیگری غیر آقای مشایی از طرف جریان دولت وارد انتخابات شود.
-در مورد جریان اصولگرا چطور، از بین چهره های شاخص این جریان پیش بینی می کنید چه کسانی وارد میدان شوند؟
از بین اصولگرایان به اعتقاد من آقای محسن رضایی تلاشهایی در این زمینه دارد و احتمالا وارد میدان خواهد شد، آقای قالیباف هم همینطور، آقای لاریجانی هم به نظرم در این زمینه تلاشهایی دارد. در این میان البته نام آقایان حداد عادل و ولایتی هم مطرح است، مثلا در مورد آقای حداد عادل چند هفته گذشته برخی اخبار مطرح شد مبنی بر اینکه برخی جلسات را برگزار می کند که بعدها خبری نشد و صحت و سقم آن اخبار پیشین نیز معلوم نگردید. در مورد آقای ولایتی هم چنین اخباری گاها منتشر می شود، اما ما از ایشان تا حالا فعالیت یا تلاشی در این زمینه مشاهده نکرده ایم.
-با این فضایی که ترسیم کردید، به نظر شما چه کسی پیروز خواهد شد؟
به طور کلی اگر مسئله تایید یا رد صلاحیت ها را کنار بگذاریم، در انتخابات آینده به نظر من یک جریان منتقد دولت فعلی همچون آقایان قالیباف و لاریجانی اقبال عمومی خوبی خواهند داشت، البته خود همین آقای مشایی هم در برخی جاها همچون سه استان شمالی اقبال خوبی خواهد داشت.
-در میان صحبت هایتان اشاره ای داشتید به اینکه ممکن است اصلاح طلبان نامزد اصلی نداشته باشند اما از میان چهره های موجود یکی را برای حمایت برگزینند، به نظر شما کدام یک از این اسامی که اشاره کردید پتانسیل جذب آرای اصلاح طلبان را دارند؟
در مورد آنهایی که می توانند آرای اصلاح طلبان را جذب کنند، به نظر من آقای مشایی این توانایی را دارد، کمی آنطرف تر آقای قالیباف هم تا حدودی می تواند طیف معتدل این جریان را جذب کند.
-با در نظر گرفتن جمیع شرایط، شما فکر می کنید انتخابات آینده با محوریات اشخاص باشد یا با محوریت جریان ها؟
به نظر من جریان های دوگانه کشور دیگر خیلی کمرنگ شده اند؛ هم اصلاح طلبی و هم اصولگرایی را می گویم. به اعتقاد من انتخابات آینده بیشتر شخص محور خواهد بود نه جریان محور چرا که جریان هایی که در اقبال عمومی و کانون توجه مردم بودند جایگاه خود را از دست داده اند و تاکنون جریان جدیدی هم شکل نگرفته و با شرایط موجود بعید است تا چند سال آینده هم چنین جریانی شکل بگیرد.
-یعنی شما شکل گیری جریان جدیدی را در شرایط فعلی بعید می دانید؟
بله واقعا بعید می دانم که حتی تا چند سال آینده جریان سومی شکل بگیرد. البته چنین جریانی شکل خواهد گرفت و شکل گیری آن تا حد بسیار بالایی قطعی است اما بعید است تا دو سه سال آینده شکل بگیرد. به نظر من برای شکل گیری جریان سوم، هنوز زود است. ضمن اینکه این را هم می دانید که بحث خط سوم از زمان مرحوم سید احمد خمینی مطرح بوده و تا همین اواخر هم که برخی تصور می کردند آقای احمدی نژاد نماد جریان سومی خواهد شد. ولی می دانید که چنین اتفاقی هرگز تاکنون نیفتاده و جریان سومی شکل نگرفته است. شکل گرفتن جریان سوم مستلزم شرایط و پارامترهایی است که این شرایط تاکنون محقق نشده و بعید است در آینده نزدیک هم محقق شود.
-انفعال و رکود فعالیت های حزبی در فضای کنونی چه دلایلی می تواند داشته باشد؟
دلایل زیادی می تواند داشته باشد. یکی از دلایل می تواند این باشد که عملکرد نیروهای انقلابی و طرفدار نظام، مورد رضایت همه مردم نبوده و طبعا این مسئله برخی ها را به حاشیه رانده است. علاوه بر این مسئله، جریانی که اپوزیسیون نظام بوده هم رفته و به خارج وصل شده است. نشانه آن هم این است که می بینیم که در 25 خرداد 88 جمعیت زیادی می آید و به انتخابات معترض می شود اما رفته رفته و با آشکار شدن خط و ربط جریان اپوزیسیون طرفداران کم و کمتر می شوند، تا اینکه در روز 9 دی بخشی از آن مردم و بخش دیگری که اصلا تا آن موقع احساس تکلیف نمی کردند وارد میدان شدند. این نشان می دهد که جریانی که اپوزیسیون بوده نگاه و امیدش به بیرون از کشور بوده است. مردم ایران هم چه اصلاح طلب باشند، چه اصولگرا باشند، چه ملی گرا باشند یا هرچیز دیگری، از دخالت خارجی ها استقبال نمی کنند. لذا می بینید که طرفداران اپوزیسیون وقتی می بینند که این جریان به نوعی به خارج وصل شده، از آن کنار می کشند. علاوه بر این جامعه ما از حیث مشکلات اجتماعی و اقتصادی در یک نقطه اوج قرار گرفته و همین مسئله هم در فعالیت ها تاثیر میگذارد..../ 'گزارش دادنا