اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

ابهام 2/5ساله در قتل جواهرفروش مسیحی



 ابهام 2/5ساله در قتل جواهرفروش مسیحی

 پرونده مرد مسیحی که در مغازه جواهرفروشی‌اش به قتل رسیده ‌بود، در حالی برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده ‌شد که هنوز قاتل او شناسایی نشده‌ است.

 زنی 10 اسفند سال 89 با ماموران پلیس تهران تماس گرفت و گفت برادرش کشته ‌شده‌ است. این زن به پلیس گفت: از برادرم خبر نداشتم با او تماس گرفتم، وقتی دیدم جواب تلفن را نمی‌دهد، به محل کارش که جواهرفروشی است رفتم و دیدم جسد برادرم روی زمین افتاده ‌است.


ماموران پلیس پس از حضور در محل حادثه به دستور بازپرس جسد را به پزشکی‌قانونی انتقال دادند و کار تجسس در صحنه جرم را آغاز کردند. بررسی‌های اولیه نشان داد سرقتی از داخل مغازه جواهرفروشی که مقدار زیادی طلا و جواهر و پول نقد در آن بود، انجام نشده است همچنین مشخص شد فردی که وارد مغازه شده غریبه نبوده‌ و درگیری هم بین او و مقتول رخ نداده چون نه وسیله‌ای شکسته شده بود و نه آثار درگیری روی آن وجود داشت.

 

البته اثر انگشت در محل حادثه بود اما از آنجایی که افراد زیادی به جواهرفروشی رفت‌وآمد داشتند، پلیس نتوانست صاحبان آثار انگشت را پیدا کند و تشخیص دهد کدام‌یک متعلق به عامل قتل است.  تحقیقات در پزشکی‌قانونی ادامه ‌یافت و متخصصان اعلام کردند دست‌وپای مقتول بسته ‌بود و آثار خونمردگی نشان می‌دهد دست‌وپا زمانی بسته شده که مقتول زنده ‌بود.

 

همچنین مشخص است علت مرگ خفگی است و عامل قتل بعد از اینکه کیسه را به سر مقتول کشیده و آن را با چسب بسته او را به کام مرگ کشانده ‌است.  بازپرس برای پیداکردن قاتل دستور داد خانواده مقتول مورد بازجویی قرار گیرند. این در حالی بود که پلیس متوجه ‌شده ‌بود این مرد، خواهر و برادری دارد که هر دو آنها در خارج از ایران زندگی می‌کنند

 

و خواهرش چند ماه قبل از این حادثه به ایران برگشته بود. وقتی این زن مورد بازجویی قرار گرفت، گفت: برادرم هیچ‌وقت ازدواج نکرد و از خانواده جدا نشد. او حدودا 65‌ساله‌ بود و بیشتر با دوستانش رفت‌وآمد داشت. من و برادرم در مغازه با هم شریک بودیم.


چند سال قبل با توجه به اینکه بچه‌هایم در آمریکا زندگی می‌کردند، من مغازه را به برادرم سپردم و از ایران رفتم. قرار شد او مغازه را اداره کند و هرماه مبلغی سود به من دهد. بعد از اینکه به آمریکا رفتم متوجه ‌شدم به‌طور چشمگیری درآمد مغازه کم شده‌ است. برادرم نمی‌توانست مغازه را اداره کند.

 

ما بر سر این مساله دچار مشکل شده‌ بودیم اما اختلاف عمیقی بین ما به‌وجود نیامد تا اینکه من به ایران آمدم تا اختلاف حساب‌مان را حل کنم و همه‌چیز تمام شود. در این مدت با هم در ارتباط بودیم اما نمی‌دانم روز حادثه چه اتفاقی افتاد و او با چه کسی درگیر شد. ما هیچ‌ درگیری‌ای با هم نداشتیم.


بازپرس پرونده در ادامه دستور داد همه تلفن‌های یک ماه پایانی زندگی مقتول مورد بررسی قرار گیرد و از دوستان او نیز بازجویی شود. پلیس از تعداد زیادی از دوستان مقتول بازجویی و تماس‌های تلفنی این مرد را هم بررسی کرد اما هیچ‌کدام سرنخ جدیدی به ماموران نداد. همه افرادی که مورد تحقیق قرار گرفتند، گفتند مقتول مردی بسیار آرام بود. با هیچ‌کس درگیر نمی‌شد، همسایه‌هایش هم از او شکایتی نداشتند و مرد قانونمندی بود. از سویی نحوه قتل نشان می‌داد مقتول قربانی انتقامگیری شده‌ است.


چند روز بعد از مرگ مقتول بود که پلیس متوجه ‌شد فردی با همسایه مقتول تماس گرفته و در مورد مرگ او سوالاتی پرسیده ‌است. وقتی پلیس این تماس را ردیابی کرد، متوجه‌ شد فردی که تلفن زده جوانی 30‌ساله است که مدتی قبل نیز با مقتول دوست بود. این جوان دستگیر شد و مورد بازجویی قرار گرفت اما گفت از علت مرگ مرد طلافروش خبر ندارد. او گفت: ما‌ سال‌ها قبل با هم رفت‌وآمد داشتیم و چون او مرد تنهایی بود، خیلی‌ به خانه‌اش می‌رفتم.

 

در این مدت در خانه او با دختری آشنا شدم که از دوستانش بود و با هم رابطه داشتند. وقتی من و آن دختر با هم صحبت کردیم و من به او پیشنهاد ازدواج دادم با هم ازدواج کردیم. مقتول هم مخالفتی نداشت و دشمنی‌ای بین ما به‌وجود نیامد. بعد از آن من به شهرستان رفتم و در آنجا زندگی می‌کردم. بعد از مدتی چون مادرم مریض بود به تهران آمدم. به پول احتیاج داشتم و می‌خواستم از مقتول قرض بگیرم وقتی با او تماس گرفتم متوجه ‌شدم فوت شده ‌است. 

 

ماموران در این شاخه از تحقیقات نیز به بن‌بست رسیدند و هیچ‌کدام از سرنخ‌های پلیس برای پیداکردن قاتل مرد جواهرفروش به جایی نرسید تا اینکه خواهر مقتول به‌عنوان تنها ولی‌دم او اعلام کرد با توجه به اینکه هیچ ‌سرنخی وجود ندارد و تحقیقات پلیس به بن‌بست رسیده‌، درخواست دارد دیه برادرش از بیت‌المال پرداخت شود.


این پرونده در نهایت برای تصمیم‌گیری به شعبه 74دادگاه کیفری استان تهران فرستاده‌ شد و درخواست خواهر مقتول به‌زودی مورد بررسی قرار می‌گیرد./شرق


ویدیو مرتبط :
قتل دختر مسیحی توسط سگلفی ها...

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

نقض چهارمین حکم همسر خبرنگار ورزشی/ ابهام در قتل یا خودکشی نوعروس



نقض چهارمین حکم همسر خبرنگار ورزشی/ ابهام در قتل یا خودکشی نوعروس

حکم قصاص همسر خبرنگار ورزشی یکی از خبرگزاری ها برای چهارمین بار نقض شد.همسر این خبرنگار، مرگ او را خودکشی اعلام کرده اما اولیای دم معتقدند نوعروس به قتل رسیده است.

حوادث - به گزارش خبرنگار مهر، چهارم فروردین 1385 وقتی عقربه‌ها، ساعت 11 صبح را نشان می‌داد به بازپرس جنایی تهران گزارش شد، نوعروس 31 ساله‌ای به نام معصومه که مربی ورزش بسکتبال و خبرنگار سرویس ورزشی خبرگزاری ایپنا بود، به طرز مرموزی در خانه‌اش از پای در آمده است.

وقتی تیم کارآگاهان جنایی و بازپرس ویژه قتل در صحنه مرگ معصومه حاضر شدند، در تحقیقات خود دریافتند که در اتاق از بیرون قفل بوده و این نوعروس با گره زدن کمربند ورزشی رزمی دور گلویش و با بر جا گذاشتن وصیتنامه‌ای مرگ خودخواسته را انتخاب کرده است.

در بازرسی از خانه نوعروس، سه نامه به قلم وی به دست آمد و تیم تحقیق به گره‌های پارچه‌ای روی لوله حمام برخوردند که نشان می‌داد ابتدا سعی شده در آنجا برای مرگ نوعروس اقدامی صورت گیرد. این پرونده مرموز مورد بررسی‌های قضایی و پلیسی قرار گرفت تا اینکه بازپرس اصغرزاده برای تازه‌داماد در مرگ همسرش قرار منع تعقیب صادر کرد.

پرونده مرگ مرموز معصومه وقتی با اعتراض خانواده قربانی به دادگاه عمومی تهران ارجاع داده شد، قاضی پس از بررسی‌های تخصصی به آن ایراد گرفت و با اشاره به ابهام‌هایی در تحقیقات، شوهر قربانی را در قتل وی مقصر شناخت و خواستار محاکمه وی به اتهام قتل عمدی شد.

وی وقتی در برابر قضات شعبه 71 دادگاه کیفری قرار گرفت، گفت: من و معصومه از وقتی با هم ازدواج کردیم، عاشق هم بودیم. هیچ اختلافی بین ما نبود که بخواهم دست به قتل وی بزنم.

پس از اعترافات این مرد، قضات دادگاه کیفری پرونده را به دادسرای جنایی تهران فرستادند تا در تحقیقات نواقص پرونده برطرف شود. پس از تکمیل شدن بررسیها، پرونده دوباره به شعبه 71 دادگاه کیفری فرستاده شد و شوهر این خبرنگار دوباره پای میز محاکمه رفت.

در پایان جلسه با توجه به دلایل علمی از جمله تناقض‌گویی‌های متهم، بررسی صحنه حادثه و قفل بودن اتاق از بیرون که ماجرای خودکشی را رد می‌کرد ،شوهر خبرنگار زن به قصاص نفس - اعدام - محکوم شد.

در ادامه با اعتراض متهم پرونده به دیوان عالی کشور فرستاده شد که قضات دیوان عالی کشور حکم قصاص را نقض کرده و پرونده را برای رسیدگی مجدد به شعبه هم عرض فرستادند.

همسر این خبرنگار این بار در شعبه 113 دادگاه کیفری محاکمه شد که قضات این شعبه او را از اتهام قتل عمد تبرئه کردند. این بار اولیای دم به حکم اعتراض کرده و پرونده برای بررسی حکم به دیوان عالی کشور فرستاده شد اما این بار هم حکم نقض شد.

شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران سومین شعبه ای بود که برای رسیدگی به این پرونده تعیین شد. قضات این شعبه پس از بررسی پرونده با توجه به ابهامات دیوان عالی کشور پرونده را دوباره به دیوان فرستادند که قضات دیوان این بار پرونده را به دادگاه بازگرداندند. شعبه 113 دادگاه کیفری استان تهران رسیدگی دوباره به پرونده را آغاز کرد.

جلسه رسیدگی به پرونده برگزار شد که برادران مقتول پس از حضور در جایگاه گفتند: بعد از مرگ مادرمان ما و خواهرمان پیگیر ماجرای قتل معصومه هستیم. او به قتل رسیده و قسم خوردن قاتل برای اثبات بی گناهی اش را قبول نداریم.

در ادامه نیز یاورزاده - وکیل اولیای دم - نیز گفت: شواهد موجود حکایت از قتل معصومه به دست شوهرش دارد. آثار خونمردگی بر روی گیجگاه مقتول، کاراته کار بودن متهم، شکسته شدن کلید در خانه و آثار جراحت روی صورت متهم از جمله مواردی است که نشان می دهد او به قتل رسیده است.

همسر معصومه نیز با رد اتهامش گفت: 6 سال است که می گویم قاتل نیستم. من و همسرم با هم اختلاف ودرگیری داشتیم اما او را نکشتم. معصومه خودکشی کرد.

قضات دادگاه پس از این اظهارات برای تصمیم گیری در رابطه با این پرونده وارد شور شده و همسر این خبرنگار را در جلسه دادگاه بازداشت کردند.سپس با بررسی پرونده رئیس دادگاه و چهار قاضی مستشار با اکثریت متهم را به قصاص محکوم کردند.

این بار با اعتراض متهم پرونده برای رسیدگی به دیوان عالی کشور فرستاده شد و پس از بررسی پرونده این مرگ مرموز در هیات عمومی دیوان عالی کشور، با اشاره به نامه پیدا شده از معصومه که نشان دهنده خودکشی او بود، حکم قصاص را نقض کردند تا این پرونده برای بار پنجم مورد رسیدگی قرار گیرد.

مهر