اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

آیت الله هاشمی: اکثریت مردم با انتخاب خود ثابت کرده اند که نمی خواهند با دنیا قهر باشند



اخبار,اخبار امروز,اخبار جدید

آیت‌الله هاشمی: کسی نمی‌تواند حریت بشر را به بند بکشد

رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام، اشتغال زایی به ویژه، اشتغال جوانان تحصیلکرده را امری مهم و ضرروی برشمرد.

آیت‌الله هاشمی رفسنجانی صبح امروز در دیدار مسؤولین شهرک علمی و تحقیقاتی اصفهان، تحقیق و پژوهش را پایه همه حرکت‌های بشری و «بخش مادر» به سوی توسعه و پیشرفت دانست و گفت: انسان امروز که به اعماق دریاها و تا اوج فضا رفته، با شهپر دانش بود که روز به روز هم پیشرفته‌تر می‌شود.

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با تقدیر از اقدامات مسؤولین شهرک‌های علمی و تحقیقاتی کشور به ویژه اصفهان، گفت: اگر آن روز که شما شروع کردید، جامعه مثل امروز ضرورت کارهای دانش بنیان را احساس کرده بود، الان شاهد گسترش آن در اکثر نقاط کشور بودیم.

هاشمی رفسنجانی، «استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی» را نه فقط یک شعار احساسی، بلکه یک هدف عقلانی برای انقلاب توصیف کرد و گفت: اگر چه در این مسیر حرکت‌های بسیار خوبی شده، اما هنوز این سه بخش کاملاً محقق نشده و باید تلاش کنیم تا در آینده آن را کامل کرده و به قله افتخارات آن سه هدف متعالی، برسیم.

وی در بحث استقلال با تأکید بر استقلال کامل سیاسی نظام اسلامی، به عدم تکمیل استقلال اقتصادی اشاره کرد و اشتغال زایی به ویژه، اشتغال جوانان تحصیلکرده را امری مهم و ضرروی برشمرد و افزود: متأسفانه در شرایط فعلی، بیشترین آمار بیکاری مربوط به جوانان فارغ التحصیل دانشگاهی است که باید با توسعه پارک‌های علم و فناوری، مراکز رشد و شرکت‌های دانش‌بنیان زمینه اشتغال آنها را فراهم کرد.

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، «آزادی» انسان‌ها را مخصوصاً اگر بر پایه ساختار متعالی اسلام باشد، باعث ارتقای جایگاه بشریت خواند و گفت: پیامبر(ص) و ائمه(ع) مسلمین تأکید کرده‌اند که انسان، آزاد آفریده شده و کسی نمی‌تواند حرّیت بشر را به بند بکشد.

هاشمی رفسنجانی، با استناد به قانون اساسی و اصول مربوط به انتخاب مسؤولین براساس آرای مردم، گفت: با اینکه امام بارها بر اصل بودن مردم برای انتخاب نظام تأکید می‌کردند و رهبری هم با تعبیر «حق‌الناس» برای رأی مردم، مسیر انقلاب اسلامی را در سپردن مسؤولیت‌ها به مردم ترسیم کرده، اما تاکنون به بخشی از اهداف انقلاب و منویات امام و رهبری نرسیده‌ایم.

وی در ادامه سخنان خویش «جمهوری اسلامی» را سخنی بر حق دانست و تأکید کرد: مردم در جامعه وظایف فردی و اجتماعی دارند که می‌بایست با رعایت اخلاق انسانی و اسلامی به آنان بپردازند، اما همیشه عده‌ای افراطی، در این مسیر سنگ‌اندازی کرده‌اند.

هاشمی رفسنجانی با تجمیع مباحث مربوط به سه اصل «استقلال»، «آزادی» و «جمهوری اسلامی» و تأکید بر این نکته که اصل و اساس این هدف در اسلام راستین نهفته است، گفت: قبل از اسلام، در جزیره العربی که با‌سوادان آن اندک و از ابتدایی ترین رفاهیات زندگی انسانی بی‌اطلاع بودند، دینی آمد که در اولین آیات بر دانش تأکید کرد و باعث خلق تمدنی در جهان شد که تمام تمدن‌های آن روز دنیا را تحت‌الشعاع قرار داد.

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با ارائه تحلیلی از گسترش تدریجی اسلام در اقصی نقاط جهان، به مقطع ورود اسلام به ایران اشاره کرد و گفت: دانشگاه جندی شاپور که ریشه در تمدن ایرانی داشت، توانست علم و دانش را با فرهنگ ناب اسلامی درآمیزد که علاوه بر گسترش علم و دانش به وسیله تحقیق و پژوهش و بعدها ترجمه آثار اسلامی به اروپا، سرمایه‌ای برای دانشمندان اقصی نقاط گیتی بود.

وی در بخش دیگری از سخنان خویش، به مقطع انقلاب اسلامی به ویژه پس از پایان جنگ تحمیلی اشاره کرد و گفت: وقتی قرار شد کشور را بسازیم، متوجه شدیم که نقطه ضعف ما، عدم همخوانی علم و صنعت در کشور است.

هاشمی رفسنجانی، تدوین برنامه‌های 5 ساله را، راهی برای گذشتن از روزمرگی و ترسیم آینده‌ای کوتاه مدت با دورنمای علم و دانش دانست و گفت: در مقطعی به این نتیجه رسیدیم که باید افق دور دست‌تری داشته باشیم که اسناد و منابع تمدن بزرگ اسلامی ایران 1400 در دولت سازندگی تهیه شد که متأسفانه در دولت‌های بعدی پیگیری نشد.

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با تشریح برنامه‌های آن مقطع، که از بخش‌های میانی جامعه خواسته بودند تا داشته‌ها و نیازها را اعلام کنند، گفت: متوجه شدیم که وقتی حرکت کشور به سوی پیشرفت سرعت بگیرد، شاید شکاف طبقاتی ایجاد شود که برای جلوگیری از آن، لایحه تأمین اجتماعی جامع را در دولت تصویب کردیم که برای حل مراحل قانونی به مجلس فرستاده بودیم و متأسفانه پیگیری نشد.

وی به مقطع مسؤولیت جدید خویش در مجمع تشخیص مصلحت نظام اشاره کرد و گفت: با تجربه طرح ایران 1400 و تأکیدات رهبری، سند چشم‌انداز 20 ساله نظام را با افق 1404 تدوین کردیم که دست بر قضا برای اجرا به دولتی سپرده شد که اعتقادی به برنامه‌نویسی نداشت و کشور را با درآمدهای نجومی نفت، با روزمرگی اداره می‌کرد.

هاشمی رفسنجانی، انبوه مصوبات استانی دولت گذشته را یکی از مستندات عدم موافقت دولت با برنامه‌ها و سیاست‌های کلی دانست و گفت: نتیجه این شد که در آخر اعلام کردند فقط 23 درصد از برنامه چهارم اجرا شد، در حالی که اگر هیچ دولتی نبود، مردم با زندگی عادی خود همین مقدار از برنامه را اجرا می‌کردند.

وی «دانش محوری» را اصل و اساس سند چشم‌انداز و سیاست‌های کلی آن دانست و عدم توجه به آن را «جاهلانه» خواند و گفت: مگر می‌شود در زمانی که دنیا با دانش، کارهایش را پیش می‌برد، به قشر تحصیلکرده، محققان و پژوهشگران بی‌توجهی کرد.

وی برخوردهای قهرآمیز با دانشگاه آزاد اسلامی، بازنشسته کردن اجباری استادان برجسته دانشگاه‌های کشور و اقدامات آنها برای تغییر غیرقانونی اساسنامه دانشگاه آزاد اسلامی را مصداقی برای برخورد با علم و دانش، دانست و گفت: لازمه‌ی توجه به تحقیق و پژوهش، پرورش استعدادهای درخشان و تلاش برای تجاری سازی طرح های تحقیقاتی دانشجویان و استادان است که در یک مقطع متوجه شدم بسیاری از طرح هایی که از مرحله آزمایش نیز گذشته‌اند، در آزمایشگاه‌ها خاک می خورند که البته باعث یأس و سرخوردگی محققان و دانشجویان جوان نیز می شود.

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با یادآوری شرایطی که در سالهای آغازین دهه 90 برای دانشگاهیان، عموم مردم و انقلاب اسلامی در بعد داخلی و خارجی ایجاد شده بود، خاطر نشان کرد: خدا را شکر که مردم هوشیار ایران با فریاد خاموش رأی، انقلاب را به مسیر اصلی خویش برگرداندند که یکی از مظاهر آن، توافقنامه هسته‌ای و باز شدن راه تعامل کشور با دنیاست.

هاشمی رفسنجانی، در خصوص «برجام» به مباحث مربوط به آن در کنگره و دولت آمریکا و عزم آنها برای اجرا آن اشاره کرد و گفت: در ایران هم اگر چه اکثریت مردم با انتخاب خود ثابت کرده‌اند که نمی‌خواهند با دنیا قهر باشند و می‌خواهند حق تاریخی امروز و نسل‌های آینده را بگیرند، یک عده محدود با تندروی‌های خویش مانع تراشی می‌کنند و متأسفانه بعضی از رسانه‌ها هم خواسته‌های ملی را فدای شعارهای سیاسی یک جناح خاص می‌کنند.

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، با اظهار امیدواری نسبت به حل مسایل هسته‌ای و آغاز دوره جدیدی برای روابط علمی، تحقیقاتی و اقتصادی ایران با جهان، گفت: در این مقطع، نقش محققانی چون شما و مراکز علمی و تحقیقاتی بسیار برجسته خواهد بود.

وی در بخش دیگری از سخنان خویش به طرح‌های دانش‌بنیان، مراکز رشد و باشگاه نخبگان در دانشگاه آزاد اسلامی اشاره کرد و گفت: این دانشگاه با 11 هزار آزمایشگاه و کارگاه و استادانی محقق، در خدمت شهرک‌های علمی و تحقیقاتی است تا برای حل مشکلات جدی امروز و آینده، مثل آب، زباله، انرژی، به ویژه گداخت هسته‌ای برنامه‌ریزی و تحقیق شود.

هاشمی رفسنجانی، نقش خانم‌های تحصیلکرده و محقق را در این مرحله بسیار تأثیرگذار دانست و گفت: با توجه به مجموعه شرایط، زمینه همکاری شما با دانشگاه آزاد اسلامی کاملاً فراهم است و امیدواریم در این مسیر کوشا باشید که آینده ایران منوط به فعالیت‌های علمی و پژوهشی دانشمندان است.

 

اخبار سیاسی - ایسنا

 


ویدیو مرتبط :
سخنان آیت الله جوادی آملی راجع به آیت الله هاشمی

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

احتمال آمدن آیت‌الله هاشمی بیشتر شده/ او اهل قهر کردن از نظام نیست...



اخبار,اخبار سیاسی اجتماعی,انتخابات ریاست جمهوری

احتمال آمدن آیت‌الله هاشمی بیشتر شده/ او اهل قهر کردن از نظام نیست/ می خواستند در انتخابات تقلب کنند، هاشمی وزیرش را با فالکون به محل فرستاد

اتهامات منافقین به هاشمی در سال 54، در سال 84 تکرار شد/ حتی اگر فرزندان‌شان هم در كمپین انتخاباتی یك كاندیدا حاضر شده باشند... بر اساس آنچه ایشان در ملاقات‌هایشان می‌گویند یا در دیدارهای خصوصی اظهار می‌كنند تصمیمی به آمدن نداشتند اما پس از درخواست‌های زیادی كه از ایشان شد، فكر می‌كنم تاحدودی باعث شده تا كمی از این تصمیم خود دست بردارند

برادر آیت الله هاشمی رفسنجانی می گوید: آقای هاشمی تصمیمی به آمدن نداشتند اما پس از درخواست‌های زیاد، فكر می‌كنم تاحدودی از این تصمیم دست بردارند. مسائل سنی و جسمی و امثال اینها نمی‌تواند مانع باشد چرا كه هنوز هم حاج آقا هر روز قبل از ساعت 9 صبح به مجمع می‌آیند و تا پس از نماز مغرب و عشا دائما هم فعال هستند. حاج آقا مشكل جسمانی ندارند
محمد هاشمی می افزاید: ریشه تباری اتهامات به آیت‌الله هاشمی را باید در ساواك، مجاهدین خلق و گروه‌های الحادی جست‌وجو كرد به نحوی كه مجاهدینی‌ها پس از تغییر ایدئولوژی و كودتای درون‌گروهی‌ای كه داشتند، بغض خود را نسبت به انقلابیون و مبارزان مسلمان و اشخاص موثر در این جریان داشتند با اتهام‌سازی‌ها جاعلانه، عملیاتی كردند
در گفت‌وگوی "اعتماد" با محمد هاشمی‌رفسنجانی از او خواستیم تا از تصمیم نهایی آیت‌الله برایمان بگوید. محمد هاشمی حرف‌های جالبی زد اما گویا او هم نمی‌دانست تصمیم نهایی اكبر هاشمی‌رفسنجانی چیست.
در حال حاضر از یك‌سو شاهد حضور حداكثری نامزدهای انتخابات جناح حاكم هستیم و از سوی دیگر كشور هم از مشكلات و نارسایی‌های زیادی رنج می‌برد. با توجه به این شرایط برای برون‌رفت از وضعیت موجود، ایران و ایرانی به چه دولتی نیاز دارد؟
دولت بعدی باید دولت فراگیر باشد به این معنا كه دولت جناحی و حزبی و گروهی نباشد. دولتی باشد كه تجربه اداره كشور را داشته باشد، بتواند مشكلات كشور را حل كند. مشكلات هم با حرف و شعار حل نمی‌شود. كشور نیاز به برنامه دارد. بر همین اساس باید دولتی برنامه‌محور سر كار بیاید. برنامه‌محوری این دولت هم مستلزم رعایت اولویت‌هاست. برای شناسایی اولویت‌ها هم مجبور است تا تحلیلی جامع، منصفانه و واقع‌بینانه از وضعیت كشور در حوزه‌های مختلف داشته و بدون تعصب هر آنچه هست را مورد توجه داشته باشد. برنامه دولت آتی باید با محوریت نقاط ضعف و قوت كشور باشد.
به نظر جنابعالی در میان این صف طولانی كاندیداهای انتخابات بیشتر شاهد حضور چهره‌های سیاسی هستیم یا برنامه‌ها؟
من نمی‌دانم، اما كمتر درباره برنامه‌ها حرف می‌زنند.
اینكه بیشتر چهره‌های سیاسی مطرح باشند تا برنامه‌های دولت داری، حسن است یا یك نقص؟
نه، این آفت است. تجربه نشان داده اگر دولت برنامه نداشته باشد و بخواهد اقتضایی عمل كند گرفتار تسلسل باطل خواهد شد كه هیچ نفعی برای كشور نخواهد داشت. اما وقتی برنامه مشخص باشد دیگر معلوم است كه نقطه هدف این دولت كجا خواهد بود. فرض كنید نرخ تورم و بیكاری را از A درصد به B درصد برساند و كاهش دهد، یعنی نیاز به هدف‌گذاری دارد و وقتی كه نقطه ابتدا مشخص است، نقطه انتها یا هدف هم مشخص باشد تا دولتی كه سر كار می‌آید، بداند كه ابتدای فعالیت خود كه سال 92 است تا انتهای برنامه چهار ساله خود كه سال 96 خواهد بود چه باید بكند. به نظرم كشور ما امكانات خیلی خوبی دارد. برای اثبات این ادعا می‌توان به گزارش‌های رسمی اشاره كرد كه ایران را به لحاظ انرژی، نیروی انسانی و بازار كار در كنار امریكا و روسیه به عنوان یكی از كشورهایی معرفی كرده است كه می‌توانند رشد اقتصادی رو به جلو داشته باشند.
با توجه به شرایط امروز، دولت بعدی باید دارای چه پارامترهایی باشد؟
شرایط كشور در حال حاضر ایجاب می‌كند كه دولت بعدی یك دولت برنامه‌محور باشد و بداند كه كجا ایستاده و كجا باید برود. باید با یك برنامه‌ریزی ملی، نواقص و كاستی‌های موجود در حوزه‌های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را برطرف كرد.
آقای هاشمی، هشت سال است كه یك دولت اصولگرا فرمان ماشین اجرایی كشور را در اختیار گرفت به نظر جنابعالی ثمره این دولت اصولگرا برای ایران و ایرانی چه بوده است؟از سوی دیگر كمتر از شش هفته تا روز انتخابات باقی‌ مانده است؛ انتخاباتی كه در آن شاهد حضور متكثر چهره‌های اصولگراهستیم. به نظر شما افكار عمومی به یك دولت اصولگرای دیگر اعتماد خواهند كرد؟
در هشت سال گذشته نقاط قوت و ضعف توامان به همراه تجاربی وجود داشته است. اما به نظر من وقتی خود اصولگرایان هم از دولت فعلی رضایت ندارند و منتقد و مخالف این دولت هستند افكار عمومی چگونه می‌توانند به اصولگرایان دیگری اعتماد كنند.
حتی خیلی از اصولگرایان به دنبال اعلام برائت از احمدی‌نژاد هستند.
بله، اعلام برائت از احمدی‌نژاد به یك رقابت میان اصولگرایان تبدیل شده است. همین امروز در یكی از اس‌ام‌اس‌هایی كه سایت مشرق برایم ارسال كرده بود، دیدم كه یكی از این آقایان اصولگرا كه حامی سرسخت آقای احمدی‌نژاد و دولت بوده، آمده و گفته كه شمشیرمان را بلند كرده‌ایم و از این قبیل حرف‌ها. یعنی در این طیف و گروه اظهارات این‌گونه هم وجود دارد كه نشانه عدم رضایت جریان اصولگرایی از عملكرد دولت آقای احمدی‌نژاد است.

نگاه اصولگرایان در روز اول از این دولت با رفتارشان در این روزها كاملا متفاوت است. این دولت با یك امید، با یك ایده و كلی حمایت سر كار آمد و آرزوهای بزرگی قرار بود با این دولت محقق شود، اما هر چه به روز آخر این دولت نزدیك می‌شویم، می‌بینیم نه تنها اهدافی كه مد نظر بوده، محقق نشده است كه در بسیاری از حوزه‌ها خلاف این آرزوها اتفاق افتاده است.
آقای دكتر بسیاری از اصولگرایان وقتی كه آقای احمدی‌نژاد به ریاست‌جمهوری رسید دولت وی را دولت امام زمان خواندند و آقای احمدی‌نژاد را معجزه هزاره سوم دانستند اما این روزها می‌بینیم كه اصولگرایان همین دولت را این روزها دولت انحرافی معرفی می‌كنند. به اعتقاد اصولگرایان آقای احمدی‌نژاد و تیم ایشان درصدد ماندگاری در قدرت است كه این مساله منجر به دلهره و اضطراب اصولگرایان شده است. بر همین اساس شاهد آن هستیم كه آنقدر كه اصولگرایان در نقد و مخالفت با دولت احمدی‌نژاد سرعت گرفته‌اند، اصلاح‌طلبان عملكرد این دولت را مورد نقد قرار نداده‌اندچرا كه نه فضای این كار را دارند و نه ابزار لازم برای نقادی را.در همین شرایط می‌بینیم كه شعار زنده‌باد بهار از سوی جریان آقای احمدی‌نژاد سر داده می‌شود و ایشان در تفسیر این شعار می‌گوید كه منظورمان از زنده‌باد بهار زنده باد امام زمان است. اما اصولگرایان زنده‌باد بهار را زنده باد مشایی و شعار انتخاباتی او می‌دانند. به نظر جنابعالی چه اتفاقی طی این سال‌ها رخ داد تا اصولگرایانی كه خودشان دولت فعلی را دولت امام زمان خوانده بودند به دنبال اعلام برائت از این دولت و رییس دولت هستند؟چه اتفاقی رخ داد؟ آیا این اعلام برائت برای نجات گفتمان اصولگرایی و ترمیم نارضایتی افكار عمومی از این گفتمان است یا آنكه اتفاق دیگری در شرف تكوین است؟
تحلیل این مسائل پیچیده است. ما بیشتر به آن مساله‌یی كه می‌توانیم اشاره داشته باشیم تهدیدها و ریشه‌های این تهدید‌ها نیست. ما تنها می‌توانیم روایت‌گر باشیم و بگوییم كه آنچه دیروز اتفاق افتاده با آنچه امروز اتفاق افتاده است چقدر متفاوت بوده است. اختلافات درونی اصولگرایان به خودشان مربوط است و بنده و جریان سیاسی‌ای كه به آن تعلق دارم خیلی علاقه‌مند به این نیستیم كه وارد دعوای اصولگرایان با یكدیگر بشویم.
این سوال را به این جهت مطرح می‌كنم كه برخی از اصلاح‌طلبان نقد عملكرد دولت فعلی را فرصتی برای بازگشت به عرصه سیاسی می‌دانند. به اعتقاد این افراد كه به سخنان نخستین روز فروردین رهبری نظام در مشهد استناد می‌كنند اصلاح‌طلبان باید از ظرفیت‌های موجود برای بازیگری سیاسی استفاده كنند. اینان معتقدند كه مدیریت كشور توسط یك جناح سیاسی ممكن نیست. به نظر شما این اعتقاد، اعتقاد غلطی است؟
در پاسخ به این سوال‌تان باید بگویم كه دولت یازدهم متعلق به یك جریان فكری و سیاسی نیست. این دولت به اعتقاد من اصلا مهم نیست كه اصولگرا یا اصلاح‌طلب باشد، كارگزار یا اعتدالگرا باشد. من می‌گویم با توجه به شرایطی كه در كشور ما وجود دارد، كشور نیاز به دولت و رییس دولتی دارد كه برنامه‌محور باشد. اگر شناخت حقیقی از شرایط كشور وجود داشته باشد برنامه‌ها برای حل مصایب و رفع نواقص خیلی با یكدیگر فرق نمی‌كنند. یعنی دولت اصولگرا یا دولت اصلاح‌طلب با برنامه می‌توانند مشكلات را برطرف كنند به شرط آنكه بدانند مشكلات كجای كار است و چه باید كرد.
با این تفاسیر اصلاح‌طلبان باید در انتخابات حضور پیدا كنند؟
بله، انتخابات یك پدیده ملی است و وابسته به هیچ گروه و جناحی نیست. شرایط كشور هم بسیار حساس است. ما زندگی در یك مقطع حساس را در حال تجربه كردن هستیم. تجربه تمامی سال‌های پس از انقلاب نشان داده هر وقت مردم در صحنه حضور داشته‌اند به معنای حمایت مردم از نظام سیاسی بوده است و این حضور و حمایت برای دشمنان ایران همیشه جنبه بازدارندگی داشته است. ما در این سه دهه همواره مورد تهدید بوده‌ایم اما هرگاه مردم وارد صحنه شدند دیده‌ایم كه دشمنان چگونه از مواضع و برنامه‌های تهدیدی خود عقب نشسته‌اند. بنابراین اصل شركت در انتخابات به عنوان یك وظیفه ملی است.
پس به اعتقاد شما قهر با صندوق كار غلطی است؟
معلوم است كه كار غلطی است. قهر از صندوق رای، قهر با خود است، چرا كه نظام متعلق به یك فرد نیست متعلق به همه ملت است. همه مردم ایران حتی آنهایی كه خارج از ایران زندگی می‌كنند صاحبان این نظام و كشور هستند و حق دارند برای كشور تعیین تكلیف كنند. این نظام به راحتی به دست نیامده كه به راحتی از دست برود. این همه شهید و جانباز و مفقودالاثر برای این بود كه یك نظام اسلامی و مردمی داشته باشیم. نمی‌توانیم نسبت به خون‌های ریخته شده برای تثبیت این نظام بی‌توجه باشیم. انقلاب یك شبه به دست نیامده كه یك شبه آن را از دست بدهیم. نظام سیاسی ما با یك كودتا بر سر كار نیامده بلكه مبارزه مستمری بوده كه به ثمر نشسته است. در نتیجه انتخابات و تعیین سرنوشت كشور یك وظیفه ملی است و همه با هم باید برای حل مشكلات در انتخابات شركت كنند.
شركت نكردن، خالی كردن صحنه برای كسانی است كه همواره به دنبال عملیاتی كردن دیدگاه‌های خودشان در پیكره نظام سیاسی هستند. در این پدیده ملی كه وجود دارد همه وظیفه دارند. من اعتقاد دارم كه هر گروه سیاسی اگر بخواهد واقعا احساس تكلیف بكند در شرایط فعلی باید بهترین‌هایشان را به مردم عرضه كنند، فرقی هم نمی‌كند اصلاح‌طلب باشد یا اصولگرا. من می‌گویم كه در جبهه اصولگرایان اگر كسی وجود دارد كه بهترین است، باید این بهترین را به مردم عرضه كنند چرا كه شرایط حساس است و كشور به بهترین مردان خود نیاز دارد.
به نظر شما كاندیداهای موجود بهترین‌ها هستند؟
این را من نمی‌دانم و خودشان باید بگویند. هر گروهی بر اساس یك مكانیزم می‌تواند بهترینش را معرفی كند.
یعنی با معرفی بهترین‌هاست كه حماسه سیاسی رقم می‌خورد؟
بله، این كار می‌تواند مردم را تشویق كند تا پای صندوق‌های رای بیایند و حماسه سیاسی اینگونه است كه شكل می‌گیرد. آنچه باعث خلق حماسه در انتخابات می‌شود دو مطلب است، یكی بحث رقابت واقعی است و دیگری انگیزه‌سازی برای مردم. بالاخره هر كاندیدایی باید سعی كند هوادارانش را ترغیب بكند تا در انتخابات حاضر شوند. از سوی دیگر برای مردم باید انگیزه‌سازی شود. مردمی كه می‌خواهند پای صندوق رای بیایند باید برایشان خلق امید و انگیزه كرد. این مساله هم به برنامه محوری كاندیداها و جریان‌های سیاسی بازمی‌گردد.
و اگر بهترین‌ها نیایند یا مجوز حضور به آنها داده نشود نباید توقع مشاركت حداكثری داشته باشیم؟
اینكه حماسه سیاسی با حضور بهترین‌ها در عرصه انتخابات اتفاق می‌افتد حرف درستی است. اگر در انتخاباتی ببینیم كه برای مثال پنج نفر حضور دارند و فرقی میان آنها نیست یقینا این مساله دیگر انگیزه‌یی برای حضور مردم در انتخابات باقی نمی‌گذارد اما مردم اگر تفاوت میان كاندیداها و برنامه‌ها را ببینند و رقابت واقعی را لمس كنند انگیزه پیدا می‌كنند تا درباره كاندیداها و برنامه‌هایشان تحقیق كنند تا بفهمند كه به چه كسی باید رای بدهند.

معتقدم كه حماسه سیاسی با كنار هم قرار گرفتن سلایق و دیدگاه‌ها مختلف است كه شكل می‌گیرد اما اگر برخی در ظاهر بگویند كه باید مطالبه رهبری برای حماسه سیاسی را عملیاتی كنیم و در عمل از ابزاری كه در اختیار دارند، نگذارند كاندیداهای جناح رقیب‌شان وارد عرصه شود، مردم این را می‌فهمند و نه تنها پای صندوق رای نمی‌آیند كه به این افراد هم بدبین می‌شوند.
اما مهم‌تر از اینها این مساله است كه همه باید به این نكته توجه داشته باشند كه شرایط كشور چه كسی را برای ریاست‌جمهوری می‌طلبد كه بیاید كشور را از این وضعیت عبور دهد.

مردم و گروه‌های سیاسی و نخبگان، اشخاصی مد نظرشان هست و آنها را معرفی می‌كنند. نظرسنجی‌ها نشان‌دهنده برخی نظرات مردمی است كه وجدان عمومی جامعه چه كسی را می‌خواهد و در انتظار حضور چه كسی است. اگر به این خواسته‌ها توجه شود ما هم امیدواریم كه نتیجه مطلوب حاصل شود.
آقای دكتر هشت سالی است كه شاهد حاكمیت یكدست در عرصه مدیریت كشور بودیم؛ مساله‌یی كه در مقطعی كه اصلاح‌طلبان هم بر سر كار بودند درباره آن حرف و حدیث‌های بسیاری وجود داشت و گفته می‌شد كه اگر حاكمیت یكدست باشد بسیاری از مشكلات حل می‌شود كه این اتفاق در این دوره رخ داد و سران قوا همه اصولگرا بودند اما نه تنها مشكلات حل نشد كه اختلافات در مقاطعی كشور را با بحران مواجه ساخت. به نظر جنابعالی آیا مدیریت یكدست برای استمرار یكدستی خود اجازه حضور به جریان سیاسی‌ای كه دارای پایگاه مقتدر اجتماعی است را می‌دهد؟
این بحث‌ها همیشه مطرح بوده كه حاكمیت یكدست باشد یا حاكمیتی از سلایق متفاوت. یكدست بودن پاسخگویی بودن را كاهش می‌دهد. این یك اصل عمومی در مدیریت است. ریشه برخی از اختلافاتی كه بین سران قوا یا مسوولان پدیدار شد ناشی از همین عدم پاسخگویی است. اما رقابت میان سلایق سیاسی متفاوت همواره باعث رونق كار و پاسخگو بودن است.

من وقتی رقیب داشته باشم همیشه تصورم این است كه رقیبم در حال تعقیب و رصد من است تا ضعف من را بگیرد و با علم كردن آن، من را بكوبد. همین مساله باعث می‌شود تا من همواره تلاش كنم ضعفی از خودم به جای نگذارم و دربرابر هر سوالی، جواب اقناعی داشته باشم. اما وقتی خیالم راحت باشد كه دست و پای رقیبم بسته است و من هر كاری بكنم، او نمی‌تواند حرفی بزند همین می‌شود كه از درون دچار اختلاف با دوستان می‌شوم. ریشه همه انشعاب‌های سیاسی خودشیفتگی بوده است. در این دوره هم اصولگرایان گرفتار این مساله شدند.
آقای دكتر اگر موافق باشید كمی درباره آیت‌الله هاشمی صحبت كنیم. این روزها شاهد آن هستیم كه نام آیت‌الله هاشمی فضای سیاسی كشور را به خود اختصاص داده است. همه در حال گمانه‌زنی هستند كه ایشان به عرصه انتخابات ورود پیدا خواهند كرد یا آنكه نخواهند آمد. جنابعالی از تصمیم ایشان اطلاعی دارید؟
بر اساس آنچه ایشان در ملاقات‌هایشان می‌گویند یا در دیدارهای خصوصی اظهار می‌كنند تصمیمی به آمدن نداشتند اما پس از درخواست‌های زیادی كه از ایشان شد، فكر می‌كنم تاحدودی باعث شده تا كمی از این تصمیم خود دست بردارند.
مخالفت‌هایی كه این روزها با ایشان می‌شود باعث شده تا آیت‌الله هاشمی تصمیم به نیامدن بگیرند؟ این سوال را به این جهت مطرح می‌كنم كه اقبال و اشتیاق اجتماعی فراوانی در حال حاضر برای حضور ایشان در انتخابات وجود دارد. شرایط جسمانی آیا می‌تواند دلیلی برای نیامدن ایشان باشد یا آنكه در نیامدن احتمالی ملاحظات دیگری وجود دارد؟
قاعدتا ملاحظات دیگری دارند. مسائل سنی و جسمی و امثال اینها نمی‌تواند مانع چنین مساله‌یی باشد چرا كه هنوز هم حاج آقا هر روز قبل از ساعت 9 صبح به مجمع می‌آیند و تا پس از نماز مغرب و عشا دائما هم فعال هستند. همین اخیرا هم كه ایشان یك ساعت و نیم سر پا پشت تریبون می‌ایستند نشان از آن داشت كه حاج آقا مشكل جسمانی ندارند.
به نظر جنابعالی جنس تخریب‌های آیت‌الله هاشمی تا چه اندازه با تخریب‌هایی كه پیش از انقلاب علیه ایشان صورت می‌گرفت شباهت دارد؟
یك محققی درباره این سوالی كه مطرح كردید یك كار پژوهشی در قالب تبارشناسی انجام داده است كه بررسی نوع اتهاماتی كه از سال 54-53 تا به امروز علیه آقای هاشمی وجود دارد هدف اصلی این كار پژوهشی است. با مطالعه این پژوهش ما می‌دیدیم كه جنس خیلی از اتهامات قبل و بعد انقلاب علیه حاج آقای هاشمی شبیه هم و یك نوع است.
موردی هست كه خاطرتان باشد؟
فرض كنید سال 54 گروه مجاهدین خلق یا به تعبیر امروز منافقین خلق، اینها شروع كردند یك سری اتهام سرمایه‌داری و این نوع مسائل را به آقای هاشمی نسبت دادند.
یعنی ریشه این اتهام كه گفته می‌شود خانواده هاشمی سرمایه‌دار هستند را باید دراتهاماتی كه سازمان مجاهدین خلق به آیت‌الله هاشمی نسبت داد جست‌وجو كرد؟
بله. ریشه این اتهام از مجاهدین خلقی‌ها است. آنها نمی‌‌توانستند یك روحانی خوشفكر موثر در انقلاب را تحمل كنند. به موازات این مساله، می‌بینیم كه ساواك اتهاماتی نظیر اتهاماتی كه مجاهدینی‌ها مطرح می‌كردند را به آقای هاشمی نسبت می‌دادند. به نظر می‌رسید جنس اتهاماتی كه به آقای هاشمی می‌زنند ریشه مشترك دارد. یعنی آنچه مجاهدین می‌گفتند با آنچه كه ساواكی‌ها سازنده آن بودند یك ریشه مشترك داشت.
در كنار این برخی نشریات خارج از كشور متعلق به برخی از گروه‌های الحادی مانند حزب توده و توده انقلابی، مطالبی را منتشر می‌كردند كه وقتی اینها را كنار هم می‌گذاریم، مشاهده می‌شود اتهامات این گروه‌های الحادی هم چقدر شبیه همین اتهاماتی است كه مجاهدین خلق و ساواك به آقای هاشمی نسبت داده بودند. یعنی ریشه تباری اتهامات به آیت‌الله هاشمی را باید از سوی ساواك، مجاهدین خلق و گروه‌های الحادی جست‌وجو كرد به نحوی كه مجاهدینی‌ها پس از تغییر ایدئولوژی و كودتای درون‌گروهی‌‌یی كه داشتند، بغض خود را نسبت به انقلابیون و مبارزان مسلمان و اشخاص موثر در این جریان داشتند با اتهام‌سازی‌ها جاعلانه، عملیاتی كردند.
 جالب اینجاست كه شبیه همین اتهامات را از طرف گروه‌های به اصطلاح چپ می‌دیدیم. در آن زمان چپی‌ها علیه مذهب بودند و مذهب را افیون توده‌ها می‌دانستند و می‌گفتند كه مذهب به جای آنكه مردم را به حركت وادار كند، تخدیر می‌كند. بنابراین وقتی یك روحانی جوان خوشفكر مبارز را می‌دیدند برایشان بسیار گران می‌آمد و آن فرد برای اینها دشمن تلقی می‌شد و رژیم پهلوی هم به خوبی به این گروه‌ها فضا می‌داد تا اینچنین اتهامات را علیه انقلابیون در جامعه پخش كنند.
پس از پیروزی انقلاب اما این اتهامات نه تنها برطرف نشد كه حتی بازخوانی هم شد...
پس از پیروزی انقلاب دو مطلب باید مورد توجه قرار بگیرد. نخستین مساله این است كه گروه‌های مهاجم به آقای هاشمی چه كسانی هستند و مطلب دوم این است كه نوع اتهاماتی كه به ایشان نسبت داده می‌شود، چیست.
 البته پس از انقلاب هم تنها آقای هاشمی نبود كه مورد تخریب قرار می‌گرفت. یعنی بنیانگذاران حزب جمهوری و هیات موسس این حزب و به ویژه سه نفر از آنها یعنی مقام معظم رهبری، شهید بهشتی و آقای هاشمی بیش از همه مورد اصابت تیر تخریب و كینه دشمنان بودند. البته درباره آیت‌الله موسوی‌اردبیلی هم مسائلی را مطرح می‌كردند اما عمده موج تخریب‌ها به سمت این سه نفر بود كه در مقابل این تخریب‌ها مردم شعاری را درست كرده بودندكه درود بر سه یاور خمینی/بهشتی و هاشمی و خامنه‌ای.
نوع اتهامات بعد از انقلاب با قبل از پیروزی انقلاب تفاوت نكرده بود و به اقتضای زمان یك سری مطالب نامربوط به اتهامات قبلی اضافه شده بود اما مركز ثقل همه این اتهامات بحث سرمایه‌داری و ثروتمندی و چپاول اموال مردم و امثالهم بود و عمدتا هم بلندگوهایی هم كه اتهامات را پخش می‌كردند همان بلندگوهای سابق بودند. توده انقلابی، مجاهدین خلق، سلطنت‌طلبان و گروه‌های الحادی بلندگوهایی بودند كه این اتهامات را به این بزرگان نسبت می‌دادند. در یك مقطعی هم حامیان و وابستگان آقای بنی صدر كه رییس‌جمهور بود چنین حرف‌هایی را می‌زدند. پس از رحلت امام هم می‌بینیم كه یك سری حرف‌ها و اتهامات همان قبلی‌هاست اما بعضی صداها از جاهایی كه این مخالفت را می‌كند، عوض شده است.
یعنی اتهامات همان اتهامات پیشین است اما صداها فرق كرده بود؟
بله، اتهامات قبلی از تریبون‌ها و حلقوم‌های دیگری بیرون می‌آمد.
مثل روزنامه...؟
غیر از روزنامه رسالت هم بود مثل روزنامه سلام و میزان. البته اینها كمتر اتهام می‌زنند و بیشتر انتقاد می‌كردند یعنی نوع كارشان انتقادی بود اما لابه‌لای این مباحث، اتهاماتی را هم مطرح می‌كردند. این مساله وجود داشت تا سال 83 -82. كه نوع اتهامات همان اتهامات قبلی بود اما دامنه‌اش وسیع‌تر شد. مثل اینكه آمدند و گفتند ببینید فرزندان هاشمی چه می‌كنند. یك سری اتهامات كلی بدون آنكه اثبات شود در جامعه منتشر شد. در اینجا باز می‌بینیم كه بلندگوها مجددا عوض می‌شود. یعنی از سال 84به بعد یك جریان افراطی كه عمدتا شناسنامه مشخصی هم نداشت وارد میدان شد و بسیار آزادانه با بهره‌گیری از رسانه‌های فراوان اتهامات همیشگی علیه حاج آقای هاشمی را توزیع كردند. یعنی همان اتهامات سال 54-53 را ما از سال 84 به بعد دوباره شنیدیم.
می‌توانیم این گمانه را مورد توجه قرار بدهیم كه این اتهامات كه از سال 54-53 تا به امروز وجود داشته در یك اتاق فكری تهیه و تنظیم شده است كه عناصر اصلی این اتاق فكر همچنان در حال فعالیت هستند. در این مقطع می‌بینیم كه فردی مانند پرویز ثابتی كه رییس كمیته مشترك ضدخرابكاری رژیم پهلوی بوده و در تمامی سال‌های پس از انقلاب سكوت اختیار كرده بود كتاب خاطرات خود را منتشر می‌كند كه در بخش‌هایی از این كتاب خاطرات همان اتهاماتی را كه قبل و بعد از انقلاب علیه شخصیت‌های كارآمد و دلسوز نظام وجود داشت را دوباره تكرار می‌كند.
قطعا اتهام‌سازی علیه آقای هاشمی و دیگر بزرگان از یك مركز و اتاق فكری برخوردار است اما اینكه عنصر اصلی این مسائل كیست را نمی‌دانم.
آیت‌الله هاشمی به عنوان یك آكتور متبحر و مسلط سیاسی در این سال‌ها گلایه‌ها و نقدهای خود را به سبك مدیریتی كشور اعلام كرده‌اند كه اگر این بحث را یك رفتار سلبی سیاسی مد نظر قرار دهیم، كار ایجابی آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی در صورت عدم حضور در عرصه انتخابات چه خواهد بود؟آیا در انتخابات از گزینه خاصی حمایت خواهند كرد یا آنكه نه این كار را هم نخواهند كرد و همچنان تمام انرژی خود را هزینه مجمع تشخیص مصلحت نظام خواهند كرد؟
سوال مشكلی است. با توجه به آنچه تا به حال آقای هاشمی گفته‌اند دو مطلب مشهود است؛ یك مطلب این است كه در پی درخواست‌های بسیار برای حضور در انتخابات، آمدند و گفتند كه نمی‌گویم نمی‌آیم. این نشان می‌دهد رویكرد قبلی‌شان برای نیامدن تا حدود زیادی تلطیف شده است. بعضا هم گفته‌اند كه آمدنم مشروط به شرایطی است. حتی جایی گفتند ببینم روند چگونه می‌شود كه این حرف‌ها تا حدودی نیامدن قطعی ایشان را منتفی كرده است. از مجموع حرف‌های آقای هاشمی من این‌گونه استنباط می‌كنم كه احتمال حضور ایشان در انتخابات بیشتر شده است.
یعنی امیدوارید آیت‌الله هاشمی برای انتخابات ثبت نام كنند؟
ما قطع امید نكرده‌ایم. ایشان بنایی برای آمدن نداشتند اما با رصد شرایط كشور و درخواست‌های فراوانی كه هر روز از ایشان می‌شود از آن تصمیم اولیه خود تا حدودی فاصله گرفته‌اند. آقای هاشمی معتقد است اگر آمدن‌شان به نفع كشور و نظام باشد درنگ نخواهد كرد. ایشان خودشان هم گفته‌اند كه اگر تصمیم بگیرند بیایند قطعا می‌آیند.
در عالم احتمالات همه‌ چیز ممكن است. اما درباره اینكه اگر نیایند از كسی حمایت خواهند كرد، من از ایشان این مساله را سوال كردم كه آقای هاشمی در پاسخ به این سوال گفتند من از كسی تا به حال حمایت نكرده‌ام. اما كاندیداهای همین انتخابات برای آمدنشان، آمده‌اند و با من مشورت كرده‌اند. من هم شاهد این بودم كه تعدادی از كاندیداهای انتخابات به مجمع آمدند و با حاج آقا برای حضور در انتخابات مشورت كردند. این مشورت به معنای حمایت آقای هاشمی نیست حتی اگر فرزندان‌شان هم در كمپین انتخاباتی یك كاندیدا حاضر شده باشند.
با این تفاسیر به نظر جنابعالی احتمال اینكه آیت‌الله هاشمی در صورت نیامدن از شخص خاصی در انتخابات حمایت بكنند، وجود دارد؟
برداشت كلی من این است كه آیت‌الله هاشمی وابسته به یك جناح یا گروه خاص نیست و یك شخصیت ملی و حتی فراملی است. خیلی از سیاستمداران كشورهای خارجی هم آقای هاشمی را به عنوان یك سیاستمدار مدبر قبول دارند. در نتیجه بحث آقای هاشمی بحث حزب و گروه نیست.
اگر كسی را برای مثال بخواهد حمایت كند لابد آن فرد باید یك سری ویژگی‌های خاص را داشته باشد اما شناختی كه من از آقای هاشمی دارم این را نمی‌بینم كه ایشان بیایند و از كسی حمایت كنند و بگویند كه به آقای زید یا عمر رای بدهید. تا به حال هم سابقه نداشته است كه ایشان این كار را كرده باشند حتی در انتخابات سال 76 هم كه دوستان اصولگرا ایشان را متهم می‌كردند كه ایشان از آقای خاتمی حمایت كردند، این‌گونه نبود. ایشان قبل از انتخابات سال 76 به عنوان رییس‌جمهور در نماز جمعه آمدند و گفتند كه باید جلوی تقلب را بگیریم و بر همین اساس وزیر كشورشان را هم مامور كردند تا از تقلب در انتخابات جلوگیری كند.
حتی یك موردی هم وجود داشت كه می‌خواستند در یك استانی تقلب كنند، ایشان آقای بشارتی را كه وزیر كشور بود با هواپیمای فالكون به آن استان فرستادند تا جلوی این كار را بگیرند. می‌خواهم بگویم آقای هاشمی همان موقع هم نیامدند از آقای خاتمی حمایت كنند. اما بر سلامت انتخابات اصرار داشتند كه آن آرایی كه در صندوق ریخته می‌شود همان خوانده شود و از صندوق بیرون بیاید.
اگر آیت‌الله هاشمی نیایند و از شخص خاصی هم در انتخابات حمایت نكنند چه فعل سیاسی‌ای را در آینده خواهند داشت؟
این بستگی به آن دارد كه آقای هاشمی خودشان نیایند. ایشان اگر نیایند باید دید چه دولتی سر كار می‌آید و چه چیزی از ایشان می‌خواهد. آقای هاشمی هرگز خودشان داوطلب كاری نشده‌اند یعنی در تجربه سیاسی بعد از انقلاب می‌بینیم كه ایشان همواره بر اساس تكلیف و درخواست عمل كرده است. اگر دولت یازدهم دولت ایشان نباشد و رییس این دولت از آقای هاشمی كمك بخواهد شك ندارم كه ایشان از كمك دریغ نخواهند كرد اما اگر از ایشان كمكی یا مشورتی نخواهند آقای هاشمی گوشی تلفن را برنمی‌دارد كه به آن مسوول زنگ بزند كه آقای فلانی بیا من می‌خواهم به تو مشورت بدهم. اما اگر نیایند و از كسی هم حمایت نكنند مسوولیت رسمی‌شان در مجمع تشخیص مصلحت نظام است. مجمع تشخیص هم به لحاظ كاری جایگاه مهمی دارد و ایشان هم بر اساس مسوولیتی كه در مجمع دارند به وظایف خود رسیدگی خواهند كرد.
آقای دكتر تقریبا سه، چهار سال پیش بود كه آیت‌الله هاشمی طی گفت‌وگویی اعلام كردند علاقه دارم تا از قدرت كناره‌گیری بكنم اما چون می‌ترسم این كار قهر سیاسی تلقی شود این كار را نمی‌كنم. آیا به واقع ایشان اهل كناره‌گیری از قدرت و سیاست هستند؟
آقای هاشمی از سال 39 تا به امروز برای انقلاب و نظام همیشه فعالیت و خدمت كرده است. بنابراین نسبت به نظام تعصب دارد. ایشان معتقد است باید نظام را حفظ كرد و باید كاری كرد تا جمهوری اسلامی در دنیا نمونه باشد. ایشان به هیچ‌وجه نمی‌خواهد كاری را انجام دهد كه آسیب و خدشه‌یی به نظام وارد شود و برای این اعتقاد خود هم هزینه‌های بی‌شماری را داده است.
با این تفاسیر به نظر می‌رسد آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی همچنان آماده پرداخت هزینه‌های بیشتری هم برای دفاع از این اعتقاد خود هستند؟
بله. ایشان هیچ‌وقت برای نظام كم نگذاشته و با نظام قهر نكرده و قهر نمی‌كند. ایشان اگر بتواند كمكی به مردم بكند یقینا كمك خواهند كرد. آقای هاشمی، خودشان را جدای از نظام نمی‌دانند. شما به همین یك جمله امام دقت كنید كه ایشان فرمودند: «بدخواهان بدانند هاشمی زنده است چون نهضت زنده است». امام آقای هاشمی را مترادف با نهضت دانستند. بنابراین آقای هاشمی از نهضت و نظام جدا نیست. معتقدم آقای هاشمی تا روزی كه حیات دارند در كنار نظام خواهند بود و كسانی كه تلاش می‌كنند تا ایشان را از نظام بگیرند تلاش عبثی می‌كنند. آقای هاشمی چه در مسوولیتی باشد یا مسوولیتی نداشته باشد دست از اعتقاد خود برای سربلندی نظام بر نخواهد داشت..../entekhab.ir