آقای‌باهنر! شما هم در صف‌اید

تندروها که این بار با تیغ بران مسئولان روبرو شده‌اند سخن خود را با گوجه، سنگ و... بیان می‌کنند. در زمان اصلاحات این تصور وجود داشت که اصلاح‌طلبانی که دچار مشکل با گروه‌های تندرو شده‌اند باد کاشته‌اند که طوفان درو می‌کنند. مساله اصلی اما کسانی نیستند که احتمال برخورد با آنها وجود دارد، بلکه کسانی هستند که فکر می‌کنند آقای مطهری باد کاشته است. برخی فکر می‌کنند اگر کسی خلاف میل آنها حرف زد هر برخوردی با آنها شود حقشان است. این طرز تفکر درگذشته هم درمیان برخی اصولگرایان وجود داشت.

زمانی که به آنها می‌گفتیم دوستان اصولگرا! تندروها به ما اجازه تحرک نمی‌دهند و ما باید به جای مجوز از مراکز قانونی، ظاهرا از این افراد مجوز بگیریم، به ما می‌گفتند که شما صحبت‌هایی می‌کنید که به صلاح نیست! آزادی یعنی اینکه هر کسی صلاح و مشورت خود را خودش تشخیص دهد و جز حریم قانون محدودیتی نداشته باشد.

البته باید حدود قانون محترم شمرده شود اما جای نگرانی است که هنجارهای اجتماعی با منافع گروه خاصی درآمیخته شود. تشکل دانشجویی که آقای مطهری را به شیراز دعوت کرده بودند مجوز داشتند. در مقابل کسانی که مردم شیراز آنها را می‌شناسند اعتقاد داشتند احتمالا باید مجوز را از آنها می‌گرفتند.

این ها اعتقاد داشتند که روسا و مسئولین دانشگاه نباید به کسانی که آنها نمی‌پسندند مجوز بدهند. در حالی که مسئولین دانشگاه می‌دانستند آن سالن پر از دانشجویانی است که در انتظارند صحبت‌های آقای مطهری را بشنوند. آقای مطهری در بسیاری از دانشگاه‌ها سخنرانی کردند و فضای سخنرانی آرام و آزادی بوده است، حال چه شده برخی فکر می‌کنند آقای مطهری حدود فکری آنها را زیر پا گذاشته است؟ در این میان باید برای اشخاصی مانند آقای باهنر و اظهاراتش در خصوص مطهری تاسف خورد چرا که گفته‌اند رفتار آقای مطهری مصداق این جمله است که «پلیس بیا من را بگیر.»

وی انگشت اتهام را به سمت مطهری نشانه رفته که مشکلی را حل نخواهد کرد. این گونه اظهارات فقط بر ابهامات می‌افزاید و کمکی به حل مساله نمی کند. آقای باهنر! شما نایب رئیس قوه قانونگذاری کشورید و باید قانون شکنی را از سوی هر طیف و گروهی که باشد محکوم کنید. آقای مطهری هرچه باشد اصولگراست، لااقل به اصول درون ‌گروهی خود توجه بیشتری کنید. اگر امروز قانون‌شکنی قبحش ریخته شود فردا دامان شما را هم خواهد گرفت.

* فعال سیاسی اصلاح طلب

  اخبار  سیاسی   - آرمان 

آقای باهنر! عُرضه ها و فکرها را دیده ایم!

اخبار سیاسی - آقای باهنر! عُرضه ها و فکرها را دیده ایم!

هر چه به حافظه خود فشار می آوریم به یاد نمی آوریم که آقای مهندس باهنر از دولت احمدی نژاد طلب «عُرضه» کرده باشند. چه درآن چهار سال که به صورت تمام قد از آن حمایت می کردند و چه در چهار سال دوم که روابط قدری تیره شد ولی باز کسی را بی عرضگی متهم نکردند. شاید به این خاطر که کارنامه اقتصادی و سیاسی و فرهنگی شان را عرصه ابراز عُرضه آنان می دانستند.

نکته اما در آن «فکر دیگر» است. فکر دیگر این است که ظریف را بردارند و یک غیر ظریف بگذارند و با پرخاش به جهان، کار سیاست خارجی را پیش ببرند و از قدرت ها بخواهند آنقدر علیه ما قطعنامه صادر کنند تا "قطعنامه دان" شان پاره شود؟ اگر جز این است، این فکر دیگر که به آن می بالند کجاست که در سال های گذشته از دیدار آن محروم بودیم؟

 مگر ثمره عُرضه ها و فکرهای قبلی را ندیدیم و نچشیدیم؟ این همه تهدید به چه کار می آید؟ آیا بهتر نبود آقای باهنر، هنر و فکر خود را در دولت احمدی نژاد و در مواجهه با فساد سه هزار میلیارد تومانی و بدهی 9 هزار میلیارد تومانی یک شخص به وزارت نفت تحت عنوان دور زدن تحریم ها بروز می داد؟. آیا بهتر نبود این « فکر دیگر» را در سال های 90 و 91 و پیش از آن نشان می دادند؟

آقایان عرضه ندارند و گرنه مثل پارسال تا آخر اسفند نمایندگان را چشم به راه آمدن لایحه بودجه نگاه می داشتند. پارسال اما سه ماه انتظار کشیدند و بانگ اعتراضی برنخاست.

اگر اینها عرضه ندارند لابد آنهایی که در خرداد 92 نتوانستند از بین 5 نفر خودشان بر سر یکی به توافق برسند و یکی را به کارزار انتخابات بفرستند خیلی عرضه داشتند.

اگر اینها عرضه ندارند لابد آنها که به شکاف اروپا و آمریکا در قبال ایران پایان دادند و یک جبهه گسترده را خواسته یا ناخواسته در برابر ایران قرار دادند ، خیلی عرضه داشتند.

آقای باهنر، هم عُرضه ها را دیده ایم و هم فکرها را. ندیدیم بلکه با تمام وجود لمس کردیم. فکر دیگر چیست؟ تهدید به برکناری مردانی که نمی خواستند میراث گذشته به پای آنان نوشته شود اما آمدند تا حجم عظیمی از ویرانی ها را مرمت کنند؟

گذشته از همه اینها این چه نوع ادبیاتی است؟ شاید از عُرضه زیاد و فکر بسیار باشد. روح وروان جامعه از این که پول نفت به جیب یک نفر می رفت و بهانه می آورد دارد تحریم ها را دور می زند آزرده بود. همه احساس باختن می کردند. نکند عرصه عرضه عَُرضه مورد نظر همین باشد!

اگر زنده یاد محمد نوری می خواند «خون دل ها خورده ایم... رنج دوران دیده ایم » با استناد به هشت سالی که رفیق شفیق جناب باهنر دولت را اداره می کرد می توانیم بگوییم «ما در آن سال ها عُرضه ها دیده ایم»... .
 اخبار سیاسی - عصر ایران