آخرین تلاش‌های مرد گرمساری برای ماندن

آخرین تلاش‌های مرد گرمساری برای ماندن

البته پیش از این تاسیس دانشگاه توسط برخی چهره‌های سیاسی سابقه داشته است اما هیچ رئیس‌جمهوری بعد از پایان کار چنین برنامه‌ای را نداشته است. به نظر می‌رسد رئیس دولت نهم و دهم که پیش از این سابقه حضور در دانشگاه‌های معتبر ایران را داشته است ترجیح داده به جای سختی‌های بازگشت به آن دانشگاه‌ها و قرار گرفتن در بین قشر دانشجو خود دانشگاهی تاسیس کند که باز هم به نوعی به فضای علمی بازگردد. گفته می‌شود دانشگاه مربوطه از جمله موسسات غیر انتفاعی است که تاسیس آنها در زمان احمدی‌نژاد اوج گرفته است.

15 نامدار موسسه‌دار
این برای بار اول نیست که برخی چهره‌های سیاسی تاسیس چنین مراکزی را در برنامه‌های خود دارند. تا به حال بنابر آنچه ثبت شده است 15 چهره شاخص اقدام به تاسیس این مراکز کرده‌اند که عبارتند از: آیت‌ا...‌هاشمی شاهرودی موسسه عدالت تهران، سید عبدالواحد موسوی لاری موسسه ارشاد دماوند، حسین نادری‌منش (معاون آموزشی وزارت علوم) موسسه ربع رشیدی تبریز، علی‌اکبر متکان (معاون اداری مالی وزیر علوم) موسسه پردیسان فریدون‌کنار، محمدباقر قالیباف موسسه خراسان در مشهد، خانواده‌هاشمی‌رفسنجانی و ناصر باهنر موسسه رفاه تهران، علیرضا محجوب موسسه کار قزوین، مصطفی کواکبیان موسسه فضیلت سمنان، مرتضی حاجی موسسه علوم و فنون مازندران، سیدکمال خرازی موسسه مهر البرز تهران، حمیدرضا ناطق‌نوری مؤسسه محدث نوری در نور، حسین عبده تبریزی (دبیرکل بورس دولت نهم) موسسه پژوهش صنایع ایران در قزوین، محمدمهدی زاهدی (وزیر علوم دولت نهم) موسسه کرمان، سعدا... نصیری قیداری موسسه عبدالرحمن صوفی زنجان.

همه یا یکی؟
احمدی‌نژاد می‌خواهد بماند؛ به نظر می‌رسد در این جمله نباید کمترین جای تردیدی برای خود باقی گذاشت. ابتدا ثبت نام اسفندیار رحیم مشایی در انتخابات، سپس خبر تشکیل بنیاد بهار، راه‌اندازی روزنامه و حالا نوبت به دانشگاه رسیده است. شاید عنوان رئیس‌جمهور سابق چندان خوشایند مرد گرمساری سیاست ایران نباشد که اینچنین به تکاپو افتاده است تا از آخرین روزهای حضورش در قدرت استفاده کند و به نوعی ویژه تر از دیگر صاحبان این منصب باشد. چندی پیش مدیركل دفتر آموزش‌های غیردولتی، غیرانتفاعی وزارت علوم صدور مجوز برای تاسیس دانشگاه‌های غیرانتفاعی را مگر در موارد خاص ممنوع اعلام کرده بود ولی در روزهای گذشته به محمود احمدی‌نژاد مجوز داده شده و به نظر می‌رسد او یکی از خاص‌های تبصره‌ای باشد.

روند پیگیری کارها به حدی سریع بوده است که عماد افروغ آنرا نمونه‌ای از رانت می‌داند. او گفته است: «اینجا دو تا سوال وجود دارد، رئیس دولت فعلی براساس چه قاعده‌ای این امتیاز را برای خود قائل می‌شود که بعد از اتمام دوره ریاست‌جمهوری خود دانشگاه راه‌اندازی کند؟ آیا این فرصت در اختیار دیگران نیز هست؟ آیا این مصداق رانت نیست؟ متاسفانه این مصداق رانت است، رانت هم فقط اقتصادی نیست، رانت می‌تواند فرهنگی باشد؛ البته این رانت فرهنگی درحد فرهنگی باقی نمی‌ماند و حتی به مباحث اقتصادی هم منجر می‌شود.»

 همچنین سعید لیلاز صدور سریع این مجوز را محل سوال دانسته است: «شأن و جایگاه ریاست‌جمهوری سابق بالاتر از ریاست یك دانشگاه غیرانتفاعی است. آقای احمدی‌نژاد و اطرافیانش در ماه‌ها و هفته‌های انتهایی دوران مسئولیت به دنبال مجوزهای فراوانی هستند كه خودشان به خودشان می‌دهند. این نمونه یك رانت سیاسی است. آیا اگر احمدی‌نژاد یك فرد عادی بود به این سرعت می‌توانست مجوز تاسیس دانشگاه بگیرد؟»

هر چند محمود احمدی‌نژاد همچنان بر پاک بودن و قانونمدار بودن دولتش تاکید می‌ورزد اما باید گفت او در آخرین روزها کاری نیز حرکاتی خارج از قواعد انجام می‌دهد و حالا باید منتظر ماند و دید که برخورد دولت روحانی با تلاش احمدی‌نژاد برای بقا در قالب دانشگاه ایرانیان چه خواهد بود. تا دو روز پیش گفته می‌شد احمدی‌نژاد برای تصویب اساسنامه و یا تایید اعضای هیات مؤسس دانشگاه باید کار خود را در شورای عالی انقلاب فرهنگی در دولت آینده که ریاست آن بر عهده حسن روحانی است، پیگیری کند.

اما روز گذشته خبرگزاری تسنیم به نقل از منبعی آگاه نوشت که روند تأسیس دانشگاه توسط احمدی‌نژاد به صحن شورای عالی انقلاب فرهنگی نخواهد آمد مگر اصرار و درخواست شود که اساسنامه در شورای عالی انقلاب فرهنگی بررسی شود، شاید دوباره به صحن اصلی شورای عالی انقلاب فرهنگی بیاید ولی این موارد به شورای گسترش ارجاع داده می‌شود. به گفته وی، با توجه به اینکه این دانشگاه نمی‌خواهد در رشته‌های انسانی فعالیت کند، بنابراین خیلی اصراری نیست که بخواهد اساسنامه آن در شورای عالی انقلاب فرهنگی مطرح شود.

یک سوال جدی
مهرماه 1364 کلیات‌ آیین‌نامه‌ تأسیس‌ موسسات‌ آموزش‌ عالی‌ غیردولتی‌ غیرانتفاعی‌ به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی در قالب سه فصل رسیده است که 2 بند از ماده اول این آیین‌نامه در شرایط فعلی جای بحث و بررسی دارد. این ماده که به اهداف تشکیل چنین موسساتی می‌پردازد در بند «ب» و «ج» خود دو هدف را اینگونه معرفی کرده است. «تامین‌ نیروی‌ انسانی‌ متخصص‌ مورد نیاز کشور» و «گسترش‌ آموزش‌ عالی‌ در کشور به‌ نحوی‌ که‌ بتواند پاسخگوی‌ عطش‌ جامعه‌ برای‌ کسب‌ علم‌ باشد.»

حال در شرایطی که شخص احمدی‌نژاد که هشت سال سکان مدیریت کلان کشور را در دست داشته است اقدام به تاسیس چنین مرکزی می‌کند جای سوال دارد که آیا زمینه‌های لازم برای این دو بند فراهم شده است؟ تامین نیروی انسانی متخصص برای کشور در درجه اول به نوع آموزش این نیروها برمی گردد.

طبیعی است هنگامی که اکثریت قریب به اتفاق فارغ التحصیلان دبیرستان‌ها راهی دانشگاه می‌شوند خروجی مناسبی نصیب کشور نخواهد شد. در درجه دوم زمانی که نیروی انسانی فارغ التحصیل می‌شود نیاز به بازار کار مناسب دارد؛

باید از آقای احمدی‌نژاد پرسید در شرایطی که بنابر استانداردهای بین‌المللی نرخ بیکاری در ایران در مقایسه با سال 84 کاهش چشمگیری نداشته است تکلیف دیگر فارغ التحصیلان چه می‌شود؟ به عبارتی می‌توان گفت آیا افزایش سطح علمی جامعه بدون بسترسازی مناسب برای ایجاد شغل پاسخگوی مشکلات خواهد بود؟ شاید به جای چنین طرحی برای باقی ماندن در صفحه‌ها بهتر بود که ابتدا در طول این هشت سال فکری اساسی برای بیکاری در کشور می‌شد.

آخرین وضعیت تاسیس دانشگاه احمدی‌نژاد
تسنیم:یک عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی که خواست نامش در خبر درج نشود، در مورد اعضای هیئت مؤسس دانشگاه بین‌المللی احمدی‌نژاد گفت: اعضای هیئت مؤسس در اساسنامه مشخص می‌شود و معمولا شورای عالی انقلاب فرهنگی به جز زمانی که لازم باشد، اساسنامه را به شورای گسترش وزارت علوم و یا وزارت بهداشت ارجاع می‌دهد.

وی افزود: در موارد خاصی مانند دانشگاه‌هایی که آیت‌الله شاهرودی و یا آیت‌الله سبحانی پیشنهاد دادند، اساسنامه آن در شورای عالی انقلاب فرهنگی مورد بررسی قرار گرفت، زیرا این دانشگاه‌ها صرفا مربوط به درس‌های حوزوی است ولی در حالت کلی برای دانشگاه‌هایی که در رشته‌های فناوری می‌خواهند فعالیت کنند، اساسنامه آنها در شورای گسترش وزارت علوم مورد بررسی قرار می‌گیرد.

این عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با بیان اینکه ادامه روند تأسیس دانشگاه توسط احمدی‌نژاد به صحن شورای عالی انقلاب فرهنگی نخواهد آمد، اظهار داشت: اگر اصرار و درخواست شود که اساسنامه در شورای عالی انقلاب فرهنگی بررسی شود، شاید دوباره به صحن اصلی شورای عالی انقلاب فرهنگی بیاید ولی این موارد به شورای گسترش ارجاع داده می‌شود.

به گفته وی، با توجه به اینکه این دانشگاه نمی‌خواهد در رشته‌های انسانی فعالیت کند، بنابراین خیلی اصراری نیست که بخواهد اساسنامه آن در شورای عالی انقلاب فرهنگی مطرح شود.
روزنامه آرمان/تسنیم

اهدای کلیه، و کبد آخرین نذری مرد جوان

پلیس در تعقیب راننده یک خودروی پراید است که بعد از تصادف با جوانی که مشغول پخش نذری در شب تاسوعا بود، پا به فرار گذاشته است.

به دنبال این تصادف، مرد جوان دچار مرگ مغزی شد و خانواده اش با اهدای اعضای بدن او، به ۳بیمار نیازمند امید به زندگی بخشیدند. ساعت ۲۲:۵۰ یکشنبه ۱۳ آذر ماه امدادگران اورژانس در جریان یک تصادف خونین در زیرگذر میدان حسن آباد تهران قرار گرفتند و راهی محل حادثه شدند.

بررسی ها نشان می داد که مرد جوانی زمانی که مشغول پخش کردن نذری بوده، با یک خودروی پراید تصادف کرده و به شدت مجروح شده است. امدادگران به سرعت این جوان را به بیمارستان سینا بردند و او تحت درمان قرار گرفت. همزمان، پلیس و خانواده این مرد جوان نیز در جریان حادثه قرار گرفتند و بررسی ها درخصوص این تصادف شروع شد.

شاهدان در تحقیقات اولیه به ماموران گفتند که یک پراید مشکی رنگ، زمانی که قصد عبور از زیرگذر را داشت با مشاهده دسته های عزاداری که در حال حرکت بودند، تصمیم گرفت مسیرش را عوض کند. به همین دلیل به صورت دنده عقب و در جهت خلاف شروع به حرکت کرد و با سرعت زیادی قصد داشت از زیرگذر خارج شود که ناگهان با مرد جوان تصادف و او و غذاهای نذری را به گوشه ای پرت کرد. بعد از تصادف نیز راننده پراید به جای کمک به مرد جوان، پایش را روی پدال گاز گذاشت و با سرعت زیاد اقدام به فرار کرد.

مرگ مغزی

دکتر ساناز دهقانی مسئول واحد فراهم آوری اعضا در بیمارستان سینا روز گذشته به خبرنگار همشهری گفت: آن شب وقتی جوان ۳۴ ساله به نام اکبر فارسی را به بیمارستان آوردند، او وضعیت وخیمی داشت. شدت ضربه به حدی بود که دست، پا، مهره های گردن، لگن و قفسه سینه اش شکسته بود و خونریزی داخلی داشت. از همه بدتر، ضربه شدیدی بود که به سرش خورده و باعث شده بود که او به کما برود.

وی ادامه داد: متخصصان مغز و اعصاب و پزشک بیهوشی پس از معاینات لازم و گرفتن نوار مغزی اعلام کردند که مرد جوان دچار مرگ مغزی شده و امیدی به بازگشت وی نیست. پس از آزمایش های نهایی و تایید مرگ مغزی، خانواده او بدجوری به هم ریختند. ساعت ها با آنها صحبت کردیم تا توانستیم کمی آنها را آرام کنیم. مادر اکبر خیلی بی تابی می کرد. شوهرش چند ماه قبل فوت کرده بود و حالا مرگ پسرش را نمی توانست باور کند.

این زن وقتی مطمئن شد که پسرش دیگر برنمی گردد و جانش را از دست داده، رضایت داد که اعضای بدن او را اهدا کنیم. بنابراین تعدادی از بیمارانی را که از سال ها قبل در صف پیوند اعضا بودند به بیمارستان دعوت کردیم و صبح روز جمعه ۱۸آذر ماه عمل پیوند صورت گرفت و ۲کلیه و کبد اکبر به ۳بیمار نیازمند اهدا شد.

با خانواده اکبر روز گذشته در بیمارستان سینا ملاقات کردیم، درست قبل از انجام عمل اهدای اعضاء. برادر اکبر که هنوز مرگ او را باور نداشت گفت: اکبر خیاط بود و در یک کارگاه تولیدی کار می کرد. بعد از مرگ پدرم او نان آور خانه بود و خرج مادر و خواهرانم را می داد. خیلی دلسوز بود. او شب تاسوعا غذای نذری پخش می کرد که این اتفاق برایش افتاد. هر سال در مراسم عزاداری آرزویش این بود که غذای نذری پخش کند و همیشه داوطلب بود.

برادرم نقشه های زیادی برای زندگیش داشت. قرار بود بعد از ماه محرم و صفر به خواستگاری برود و مادرم آرزو داشت تا هرچه زودتر او را در لباس دامادی ببیند برای همین وقتی متوجه تصادف و مرگ مغزی شدن اکبر شد، دنیا روی سرش خراب شد. شب عاشورا بود که مادرم گفت می خواهد اعضای بدن اکبر را اهدا کند. او اصرار داشت که علاوه بر بقیه اعضای بدن اکبر، هر طوری شده قلب او هم به یک بیمار نیازمند اهدا شود، اما متأسفانه در جریان تصادف، قلب اکبر به شدت آسیب دیده و قابل پیوند نبود.

وی درباره راننده فراری نیز گفت: نمی دانم راننده ای که با برادرم تصادف کرد، چرا پا به فرار گذاشت. او باید به اکبر کمک می کرد و برادرم را به بیمارستان می رساند. اگر این کار را می کرد، ما رضایت می دادیم. حالا ماموران کلانتری ۱۲۹ جامی در جریان حادثه قرار گرفته اند و با توجه به اینکه سرنخ های خوبی از راننده فراری به دست آمده، امیدواریم که او به زودی شناسایی و دستگیر شود.

براساس این گزارش، تحقیقات پلیس برای دستگیری راننده پراید مشکی در حالی ادامه دارد که پیکر اکبر صبح امروز در بهشت زهرا به خاک سپرده شد.... / گزارش : همشهری آنلاین