سبک زندگی
2 دقیقه پیش | شناخت بهترین آتلیه کودک و بارداریبچه ها به سرعت بزرگ میشوند، زودتر از چیزی که فکرش را میکنید یا انتظارش را دارید. زمانی توانایی راه رفتن یا حرف زدن ندارند ولی اندک زمانی بعد آنها را در حال دویدن و مکالمه ... |
2 دقیقه پیش | فیلم: تزیین اتاق کودک با گلهای مقواییهمین الان یک نگاهی به اتاق کودکتان بیندازید. آیا دلتان نمی خواهد چیزی به آن اضافه کنید؟ وقتی پولش را ندارید، پس باید از خلاقیتتان کمک بگیرید. در این ویدئو گل هایی مقوایی ... |
10 معضلی که روی مخ ایرانی هاست
بحرانهای اجتماعی عمدتا زمینههایی سیاسی و اقتصادی دارند که اگر به آنها توجه شود، میتواند از بسیاری معضلات جلوگیری کند.
ایران امروز در شرایطی قرارگرفته که به موجب تحولات ساختاری در محیط داخلی و خارجی از زمینههای بالقوه مناسبی برای بروز رفتارهای منازعهای برخوردار است.
چنین ساختاری استعداد مناسبی برای وقوع تضاد و منازعه میان نیروهای سیاسی و اجتماعی دارد و البته در هیاهوی مسائل روزمره، معمولا مسائل اصلی مملکت یا گم میشوند یا آنقدر دور از نظر باقی میمانند تا اینکه تبدیل به بحران شوند. این نوشته در مورد برخی نیروهای منازعه خیز در ایران است که در صورت مدیریت مناسب و کارآمد، میتوان از این تضاد رهایی جست.
سرنوشت پرونده هستهای
با وجود توافق ایران و گروه 1+5 میشود گفت هنوز مهمترین مسئله کشور، سرنوشت پرونده هستهای است و فرجام کار دست کم تا پایان سال ادامه خواهد داشت و بر مسائل کلیدی دیگری از جمله مسائل اقتصادی تاثیر خواهد گذاشت.
به عبارت دیگر فرآیند اجرایی برجام نه به معنای پایان تاثیر پرونده هستهای بر سرنوشت ایران است بلکه تازه آغاز دور دیگری از پیامدهای خواسته و ناخواسته خواهد بود.
تشدید تنشهای سیاسی و نزاع قدرت
با نزدیک شدن به موعد برگزاری انتخابات مجلس شورای اسلامی در اسفند ۹۴، تنشهای سیاسی افزایش مییابد و نزاع میان جریانهای مختلف قدرت مجال بروز پیدا میکند.
بررسی نشانههای اختلاف میان بخشی از مجلس با دولت، مهمترین نشانه آماری ادامه و افزایش تنش سیاسی در میان این دو نهاد اصلی کشور است.
به طور سنتی لااقل دو دهه، گذشته، گفتمان جدید سیاسی با انتخابات ریاستجمهوری آغاز و با تغییر ترکیب مجلس به تثبیت میل میکند. به همین دلیل است که در سال منتهی به انتخابات مجلس شورای اسلامی، این موضوع، هر چند ضمنی و نه چندان آشکار، به یکی از مسائل اصلی ایران تبدیل میشود.
تداوم رکود تورمی یا رشد اقتصادی
شاخصهای کلان اقتصادی ایران وضعیت مطلوبی ندارد. رشد اقتصادی منفی یا نزدیک به صفر به معنی کوچک شدن حجم اقتصاد ایران و از بین رفتن تعدادی از کسب و کارهاست.
این موضوع تاثیری بر بسیاری از مسائل دیگر ایران از جمله بیکاری، فضای کسب و کار، تورم و حتی مسائل غیر اقتصادی همانند میزان امید به آینده در میان جوانان دارد. بنا بر گزارش مرکز آمار ایران، میزان بیکاری در تابستان امسال یک ممیز چهار دهم درصد افزایش داشت و به ده ممیز نه دهم درصد رسید.
به این ترتیب بررسی تغییرهای فصلی میزان بیکاری جوانان ۱۵ تا ۲۹ ساله نشان میدهد، میزان بیکاری نسبت به فصل مشابه در سال قبل (تابستان ۹۳) سه ممیز دو دهم درصد و نسبت به بهار ۱۳۹۴ یک درصد افزایش یافته است. سیاستهای انقباضی دولت برای کاهش تورم، میتواند نگرانیها از افزایش بیکاری را دوچندان کند.
هر چند مسلئه فساد مالی – اداری قدمتی طولانی دارد و به اندازه عمر نظام اداری کشور قابل تعریف است؛ اما این موضوع در این سالها شدت بیشتری به خود گرفته است.
در حالی که هر روز افکار عمومی با فسادهای گستردهتر روبهرو میشود، مطالبات مردم در زمینه مقابله با فساد نیز افزایش مییابد اما کمتر نشانهای از ارتقای سلامت اداری و شفافیت مالی و اداری دیده میشود.
اگرچه دولت یازدهم در روبهرو شدن با فساد خود را جدی نشان میدهد؛ اما باید گفت بدون تغییر بروکراسی ناکارآمد و گسترش شاخصهای شفافیت اقتصادی، سیاست افشاگرانه تنها به بدبینی، کاهش سرمایه اجتماعی و بیاعتمادی سیاسی دامن میزند.
تشدید بحران کم آبی و خشکسالی
نشانههای این گفته معروف که جنگهای آینده نه بر سر نفت که بر سر آب خواهد بود، از گوشه گوشه ایران به چشم میخورد.
در حالی که ایران به گفته کارشناسان به دوره خشکسالی وارد شده است، فارغ از امکان پذیر بودن به لحاظ اقتصادی و مطلوب بودن به لحاظ زیستمحیطی، اجرای هر یک از سناریوهای مختلف برای حل بحرانهای آبی با مخالفت بخشی از مردم استانهای همجوار، عدهای از کارشناسان و دیگر افراد درگیر در آن، مواجه است. این موضوع بیانگر آن است که مسائل آبی کشور همچنان در اولویت بالایی قرار دارد.
جامعه ایران به عنوان جامعهای در حال گذار نیمه سنتی – نیمه مدرن از تعداد و شکل پیچیدهای از شکافهای اجتماعی برخوردار است. چالشهای قومیتی، دینی و خرده فرهنگی ابعاد مختلفی داشته و از وجود نوعی شکاف اجتماعی متراکم حکایت دارند.
در موضوع قومیتها، احتمالا خطرهای بالقوه امنیتی، بحران اقتصادی و توسعه نیافتگی و روش روبهرو شدن با خواستهای قومیتی مسائل اصلی ایران در سالهای آتی به شمار میرود.
خرده فرهنگهای گروههای به حاشیه رانده شده همچنان که با بیتوجهی و ممنوعیت مواجهند، به دلایل مختلف از جمله پدیده جهانی شدن به حیات خود- هر چند زیر زمینیتر و شاید به همین دلیل، همراه با مسائل و معضلهای بیشتر - ادامه خواهند داد.
بحرانهای زیست محیطی
آلودگی هوا تنها بحران کلانشهر تهران نیست و استانهای مختلف از آلودگیهای دیگر هوایی چون ریزگردها، طوفان شن، آلودگیهای نفتی و غیره رنج میبرند. علاوه بر این، رشد بیماریهایی چون سرطان را نیز به کاهش کیفیت هوا به ویژه در کلانشهرها نسبت میدهند.
با این وجود، همه معتقدند که بحران آلودگی هوا حداقل در شهر تهران و چند کلانشهر دیگر آنقدر پیچیده است که به این سادگیها و به این زودیها قابل حل شدن نیست.
تزلزل نهاد خانواده
سیر صعودی طلاق در کشور در حال جابهجا کردن رکوردهای جهانی است. براساس برآوردهای غیر رسمی، ایران در زمینه آمار طلاق رتبه چهارم دنیا را دارد.
آمار ازدواج نسبت به طلاق با کاهش ۲/۵ درصدی در 10 سال گذشته مواجه بوده است و برخلاف تصور، آمار طلاق در روستا تفاوت چندانی با شهرها ندارد. بررسی آمارها نشان میدهد که با ثبت هر ۱۰ طلاق در شهرها، ۹ طلاق در روستاهای کشور ثبت شده است.
افزایش آمار طلاق، کاهش آمار ازدواج، افزایش سبک زندگی مجردی و افزایش ناهنجاریهای جنسی از موضوعات تزلزل نهاد خانواده به شمار میروند.
رشد شاخصهایی مانند احساس نارضایتی از زندگی، آمار افزایش نزاعهای خیابانی و کاهش رتبه ایران در شاخص جهانی کامیابی در چند سال گذشته نشان میدهد که فارغ از ریشه یابی علل چنین پیامدهایی، ایران با چنین معضلاتی دست به گریبان است.
براساس آمارها، میزان ابتلا به عصبانیت و نگرانیها میان مردم ایران افزایش یافته است. این نارضایتیها و احساسات نامطلوب خود موجب مسئله دیگری شده و آن کاهش آستانه تحمل مردم است. آمارهای بالای نزاع خیابانی در شهرها موید این ادعاست.
کاهش سرمایه اجتماعی
بسیاری معتقدند که مهمترین مانع توسعه ایران، نه سرمایه اقتصادی و انسانی بلکه کمبود سرمایه اجتماعی است. این درحالیاست که شاخص سرمایه اجتماعی در سالهای گذشته به شدت کاهش یافته است.
ایران در فاصله پنج سال، نزول حدود ۴۰ رتبهای را در این شاخص داشته است و اکنون از جمله کشورهای رده پایین در شاخص سرمایه اجتماعی است.
همچون شاخص رشد اقتصادی امیدی به افزایش خلق الساعه این شاخص به فاصله کوتاه دور از انتظار است اما اگر دولت و نهادهای مدنی تلاش مضاعفی در بهبود این شاخص به عمل نیاورند، پیامدهای آن در حوزههای مختلف از رشد اقتصادی گرفته تا سلامت روان، روی مردم ایران تاثیر خواهد داشت.
با توجه به روند رشد متغیرهای کلیدی موثر بر ثبات سیاسی کشور، مناسبترین راهبرد جمهوری اسلامی ایران برای افزایش ثبات سیاسی در دهه ۱۴۰۰ هجری شمسی، به ترتیب اولویت برای افزایش روابط اقتصادی با نظام جهانی، افزایش کارایی حکومت، گسترش وفاق میان نخبگان سیاسی کشور، کنترل فساد اقتصادی، اشاعه فرهنگ سیاسی دموکراتیک، توسعه حاکمیت قانون در فرآیندهای سیاسی کشور، ایجاد اقتصاد سودمند و رشد اقتصادی متوسط و در نهایت مدیریت منازعات قومی است.
ویدیو مرتبط :
ناسا برای ایرانی هاست یا امریکایی ها
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
آرزوی گل در تهران : جانشینی امارات برای آن 10 میلیارد دلار ایرانی ها
سفر سه روزه عبدالله گل رییس جمهوری تركیه به ایران با هیئت " پروپیمان " اقتصادی كه شامل دهها تن از كارآفرینان و بازرگانان ترك است را باید از ابعاد و زوایای گوناگون مورد بررسی قرار داد.
نخستین بعد این سفر از جنبه روابط دو جانبه و نزدیكی دو كشور در سال های اخیر قابل تحلیل است . حزب حاكم عدالت و توسعه تركیه در سال های اخیر تلاش داشته است تا روابطی نزدیك تر با ایران برقرار سازد. رای منفی تركیه به چهارمین قطعنامه تحریمی ایران ( به همراه برزیل) نمود عینی این سیاست تركیه بوده است.
اما جنبه دیگر روابط دو كشور ایران و تركیه علاوه بر پیشینه های تاریخی به محاسبات عدد و رقمی دولتمردان تركیه بر می گردد . دولت رجب طیب اردوغان نخست وزیر اسلامگرای تركیه یكی از محاسبه گر ترین دولت های منطقه است و سنگ بنای سیاست خارجی این كشور را در جهت سیاست عملگرایی و توسعه اقتصادی قرار داده است .
از این رو دولت اردوغان در سال های گذشته با قلم كشیدن روی موضوع اختلافات تاریخی خود با ارمنستان ، تنش زدایی با یونان ، توسعه روابط با چین ، هند و روسیه و یافتن متحدان منطقه ای و فعال تر شدن در سیاست خاورمیانه ای تلاش كرده است فضایی مناسب تر برای جهش اققتصادی خود فراهم كند و تا حدود زیادی هم در این سیاست موفق عمل كرده است.
توسعه روابط با ایران یكی از اهدافی است كه در چارچوب این سیاست تركیه قابل تحلیل است . مقامات آنكارا به خوبی ضعف ها ، توانمندی ها و كمبودهای طرف ایرانی را می شناسند و به خوبی می دانند كه در شرایط كنونی می توانند بهره ای دو یا چند جانبه از رابطه با ایران ببرند.
توسعه روابط با ایران در شرایط كنونی برای تركیه چند ویژگی ممتاز و برجسته دارد ، از جمله اینكه :
1- در صورتی كه این كشور نقش دروازه تعامل ایران با شركت های اروپایی را بازی كند سود سرشار اقتصادی ، به جیب ترکیه می رود. تركیه می تواند با ایفای این نقش جای امارات و به ویژه دبی را پر كند و به عنوان دروازه ورود كالا و صادرات مجدد كالا به ایران مطرح شود.
2- دولت آنكارا می تواند با توجه به فشارهای تحریمی به ایران امتیازهای بیشتری را بابت توسعه روابط اقتصادی و سیاسی خود از ایران دریافت دارد.
3- تركیه می تواند از توسعه روابط با ایران به عنوان یك اهرم موثر در تعاملات خود با غرب ( آمریكا ، اتحادیه اروپا و حتی اسراییل ) بهره ببرد.
اما در سوی دیگر این معادله و به هنگام ارزیابی منافع طرف ایرانی از توسعه روابط اقتصادی با تركیه باید اشاره كرد كه مهم ترین دستاوردهای ایران از توسعه روابط اقتصادی با تركیه در دو عامل زیر خلاصه می شود :
1- دور زدن تحریم ها و ایجاد امكانی برای حفظ رابطه تجاری با شركت های اروپایی كه علی رغم میل خود مجبور به محدود كردن رابطه با ایران شده اند.
2- كسب ژست سیاسی و اعلام شكست تحریم ها با توسعه روابط اقتصادی و سیاسی با تركیه .
بنابراین با نگاهی به دو سوی معادله رابطه رو به توسعه ایران و تركیه باید اذعان داشت كه این روابط اگر چه برای ایران خالی از فایده و منافع نیست ، اما منافع تركیه از توسعه روابط اقتصادی با ایران بسیار بیشتر از منافعی است كه از توسعه رابطه با تركیه ، عاید ایران می شود.
از این رو می توان انگیزه های عبدالله گل را از آوردن هیئتی صرفا اقتصادی به تهران درك كرد و گفته های رییس اتاق بازرگانی تركیه در تهران در انتقاد از صاحبان سرمایه ایرانی در عدم سرمایه گذاری مناسب در تركیه را فهم كرد.
در این میان ، نکته غم انگیز ماجرا آنجاست که اقتصاد ایران حتی در بخش خصوصی ، برای عمده صادرات و واردات و تعاملش با جهان ، نیازمند واسطه است و اگر دیروز و امروز ، امارات متحده عربی و مشخصاً شیخ نشین دوبی ، این نقش را بازی می کردند ، امروز با تشدید بحث تحریم ها ، این ترکیه است که هوشمندانه برای ما کیسه دوخته است.
تراز تجاری ایران و امارات در سال های اخیر حدود 10 میلیارد دلار به سود امارات بوده است و این در حالی است که خود امارات ، راسا هیچ کالا و خدماتی به ایران صادر نکرده و فقط نقش واسطه را داشته است. در واقع این 10 میلیارد دلار ، حق الزحمه بادآورده واسطه گری شان بوده است که از جیب ملت ایران رفته و باعث گران شدن کالا در کشور شده است.
حال که امارات تحت فشار آمریکا ، محدودیت های جدیدی را علیه ایران وضع کرده ، ترکیه با این استدلال که چرا جای خالی امارات را پر نکند و میلیاردها دلار سود راحت الوصول را به اقتصاد خود تزریق نکند ، وارد گود شده است و در این میان ، این مردم ایران هستند که باید متحمل هزینه های واسطه گری ها شوند و چه فرقی می کند که پولشان به جیب همسایه عرب جنوبی برود یا همسایه ترک نشین غربی؟ مهم این است که ما داریم این هزینه را متحمل می شویم و این پول از جیب ما بیرون می رود.
... و خوشا همسایگانی که از این خوان نعمت ، متنعم اند!...../تحلیل:عصرایران