سبک زندگی


2 دقیقه پیش

شناخت بهترین آتلیه کودک و بارداری

بچه ها به سرعت بزرگ می‌شوند، زودتر از چیزی که فکرش را می‌کنید یا انتظارش را دارید. زمانی توانایی راه رفتن یا حرف زدن ندارند ولی اندک زمانی بعد آنها را در حال دویدن و مکالمه ...
2 دقیقه پیش

فیلم: تزیین اتاق کودک با گل‌های مقوایی

همین الان یک نگاهی به اتاق کودکتان بیندازید. آیا دلتان نمی خواهد چیزی به آن اضافه کنید؟ وقتی پولش را ندارید، پس باید از خلاقیتتان کمک بگیرید. در این ویدئو گل هایی مقوایی ...

کبوتر و کبوتربازی؛ عشق بازی به سبک ایرانی


نگهداری کبوتر و کبوتربازی که در گذر زمان به «عشق‌بازی» نیز شهرت یافته است، یکی از سرگرمی‌های دیرینه ایرانیان به شمار می‌آید.

روزنامه شهروند: نگهداری کبوتر و کبوتربازی که در گذر زمان به «عشق‌بازی» نیز شهرت یافته است، یکی از سرگرمی‌های دیرینه ایرانیان به شمار می‌آید. هرچند نمی‌توان آغازی برای آن برشمرد و معین کرد، اما با بهره‌گیری از گواهی‌های تاریخ می‌توان دریافت، ایرانیان از روزگاران دور به نگهداری این پرنده به دلایل گوناگون علاقه داشته‌اند.

اعضای بلندپایه حلقه عشق‌بازان

 علاقه‌ای اولیه به نگهداری یک پرنده سودمند و کاربردی برای انسان به‌ویژه در زمینه نامه‌بری، که در گذر زمان به یک سرگرمی و تفریح بدل شده است. از برخی منابع قدیم تاریخی درمی‌یابیم که کبوتربازی در ایران و دیگر سرزمین‌های اسلامی دست‌کم در ‌هزار ‌سال پیش رونق داشته است.

 عمادالدین ابن کثیر در کتاب «البدایه و النهایه» مفسر قرآن و تاریخ‌نگار سده هشتم هجری به رواج سنت کبوتربازی در سده‌های چهارم و پنجم هجری اشاره دارد. او همچنین از مزاحمت‌هایی یاد می‌کند که کبوتربازان برای مردم پدید می‌آوردند و حکومت‌های وقت را برآن می‌داشت ممانعت‌هایی در این زمینه ایجاد کنند,

کبوتر در کنار گونه‌های زینتی پرندگان همچون قناری و بلبل، یکی از پرندگان محبوب در میان ایرانیان از هزاران‌سال پیش به شمار می‌آمده است. بهره‌گیری از این پرنده همخوان با انسان در زمینه‌هایی چون نامه‌رسانی، کاربرد فضولات آن در تهیه کود کشاورزی و گوشت آن برای خوراک، موجب شده بود در گذر روزگار پیوندی ناگسستنی میان انسان و کبوتر پدید آید.

 همین مسأله، زمینه‌ای مناسب برای هم‌زیستی اینها در کنار یکدیگر فراهم آورده بود؛ به‌گونه‌ای که منابع تاریخی در دوره‌های گوناگون تاریخ ایران از برج‌های فراوان کبوترخانه در پیرامون شهرهای بزرگ یاد کرده‌اند که صدها کبوتر را در خود جای می‌داده‌اند.

اعضای بلندپایه حلقه عشق‌بازان

حکومت کبوتردوست صفویه

دو جهانگرد مشهور فرانسوی، ژان باپتیست تاورنیه و ژان شاردن، که هر دو در روزگار حکومت صفویان به ایران آمده‌اند، علاقه فراوان ایرانیان به نگهداری از کبوتر را مورد توجه قرار داده‌اند.

تاورنیه در سفرنامه خود از هنر ایرانیان در تربیت کبوترها در شهرها یاد می‌کند: «کبوترها همه به دشت و صحرا می‌گریزند.

در شهرها آنها را تربیت می‌کنند تا بروند و کبوتران دیگر را بیاورند و ایرانیان برای این منظور، تمامی روز را چه در سرما و چه در گرما می‌گذرانند.

 چون مسیحیان اجازه پرورش کبوتر را ندارند بعضی از عوام اجامر برای کسب این آزادی مسلمان می‌شوند», او سپس به کبوترخانه‌هایی اشاره می‌کند که در سراسر اصفهان صفوی گسترده‌اند «در اطراف اصفهان بیش از سه‌هزار کبوترخان وجود دارد که مانند کبوترخان‌های ما دارای برجهای آجری بزرگ اما پنج یا شش برابر بزرگتر است.

هرکس می‌تواند از این کبوترخان‌ها در ملک خود بنا کند، با وجود این کمتر این کار را می‌کنند و عمده کبوترخان‌ها متعلق به شاه است که بیش از گوشت کبوترها از فضله و کود آنها سود می‌برد. این کود برای پرورش خربزه به کار می‌رود و چون در پای هر بوته کود بسیار می‌ریزند در مملکت به مقدار فراوان به آن نیاز هست».

از اشاره‌هایی که جهانگردان، بازرگانان و ماموران سیاسی در سفرنامه‌ها و گزارش‌های خود از این مسأله داشته‌اند، درمی‌یابیم که اصفهان عصر صفوی یکی از مرکزهای پررونق پرورش و نگهداری کبوتر و کبوتربازی بوده است.

اعضای بلندپایه حلقه عشق‌بازان

شاردن در بازدید خود از گودال لطفی، یکی از منطقه‌های اصفهان، آنجا را «مرکز بزرگ مرغ‌فروشی» یاد می‌کند که «عده‌ای کبوترباز حرفه‌ای در این محل به فریبکاری مشغولند، زیرا کبوترانی را که می‌فروشند طوری تربیت کرده‌اند که پس از فروش همین که به هوا پرواز کردند، به سوی محل اصلی بازمی‌گردند»,

گاهی محبوب، گاهی مغضوب

سنت کبوتربازی در تاریخ ایران، همواره در دو سر طیف «محبوبیت» و «ممنوعیت» روزگار گذرانده است.

کبوتربازی در دوره‌هایی تا آنجا یک تفریح همگانی و دوست‌داشتنی به شمار می‌آمده است که در کنار مردم کوچه و بازار، حتی شاهان و نیز رجال حکومتی و درباری و مشاهیر زمانه را مجذوب و شیفته خود می‌کرده است,همین مسأله موجب می‌شد کبوترخانه‌ها و نیز مراکز فروش کبوتر در شهرهای بزرگ رونق داشته باشند.

 در کنار وجود کبوترخانه‌های بزرگ دوره صفوی که منابع ایرانی و غیرایرانی گواهی می‌دهند، در برخی شهرها دکان‌هایی ویژه فروش کبوتر فعالیت می‌کرده‌اند. در سرشماری‌ سال ١٣٠١ خورشیدی، از ٦ کبوترفروشی یاد شده است که در پایتخت فعالیت می‌کرده‌اند.

 علاقه به این پرنده سودمند در برخی دوره‌ها تا آنجا پیش می‌رفت که برخی مال‌داران و رجال حکومتی را برآن می‌داشت نژادهایی از آن را از کشورهای دیگر به ایران وارد کرده، باغ‌هایی بزرگ برای پرورش و نگهداری آن کبوتران پدید آورند.

 دوستعلی معیری در یکی از مقالات «رجال عصر ناصری» که سلسله‌وار در ‌سال ١٣٣٤ خورشیدی در مجله یغما منتشر می‌شد، روایتی جذاب از این مسأله به دست می‌دهد: «در سفر آخر ناصرالدین شاه بفرنگ که در‌ سال ١٣٠٦ قمری اتفاق افتاد پدرم [دوستمحمدخان معیرالممالک] برای بار دوم در آنجا بسر میبرد.

هنگام بازگشت سی جفت از انواع مختلف خروس و مرغ کاکلی و پَرپا و غیره، سیصد جفت از نژادهای مختلف ازجمله کبوترهای نامه‌بر، بیست جفت قناریهای فِری و سفید و ابلق و چهار جفت اردک کاکلی با خود بایران آورد و بازدیاد و تربیت آنها همت گماشت.

 در مهرآباد (ابتدا نظام‌آباد نامیده می‌شد و پس از آن‌که جزو مهریه مادرم عصمه‌الدوله شد مهرآبادش نامیدند) باغی بوسعت شصت‌هزار متر ایجاد کرد. سی‌هزار متر آن را برای پروراندن گل و درخت میوه و پرندگان فوق‌الذکر تخصیص داد.

اعضای بلندپایه حلقه عشق‌بازان

 کبوترهای نامه‌بر اغلب بین تهران و مهرآباد در پرواز و حامل پیام بودند». آوازه این باغ وسوسه‌انگیز و گونه‌های پرندگان به‌ویژه کبوترهای مشهورش تا آنجا پیچید که شاه قاجار را برآن داشت از آنجا بازدید کند: «روزی ناصرالدین شاه از ناهار بباغ مزبور که «عصمتیه» نام داشت آمد و زحمات معیر را مورد تقدیر قرار داد».

این تفریح محبوب، در سوی دیگر ماجرا، در دوره‌هایی مغضوب مردم و حکومت می‌شده است. شکایت‌هایی که مردم محله‌های گوناگون همواره از کبوتربازان داشته‌اند موجب می‌شده است دربار و دستگاه حکومتی در دوره‌های مختلف تاریخ ایران بر ممنوع کردن نگهداری کبوتر با هدف کبوتربازی روی آورند, نمونه‌هایی از این محدودیت و ممنوعیت را می‌توان در سده‌های اولیه اسلامی در دستگاه خلافت بغداد و نیز در اواخر حکومت پهلوی دوم یافت.

 کبوتربازی گاه گرفتاری‌هایی اجتماعی پدید می‌آورد. رقابت‌هایی شدید که میان کبوتربازان حرفه‌ای برای دزدیدن کبوترهای یکدیگر به روش‌های حیله‌گرانه وجود داشت، به تعبیر مرتضی راوندی در کتاب «تاریخ اجتماعی ایران»، گاه به شورش‌هایی گسترده در محله‌های شهرهای بزرگ چون تهران و اصفهان می‌انجامید.همین مزاحمت‌ها و گرفتاری‌ها موجب می‌شد این تفریح کهن، در میان برخی خانواده‌ها به بدنامی شهره شود.

 در کنار این بدنامی، گاه برخی رخدادها موجب می‌شد کبوتربازها و کبوترپران‌ها به نیکنامی بر سر زبان‌ها بیفتند.

 همزمان با ممنوعیتی اکید که شهربانی کل کشور در دهه چهل خورشیدی برای کبوتربازی در تهران پدید آورد، روزنامه اصفهان در شماره ٢٣ آذر ١٣٤٥ خورشیدی، با تیتر درشت، ماجرای کبوترپرانی را در اصفهان گزارش داد که هنگام کبوتربازی روی پشت بام، به گونه‌ای کاملا اتفاقی توانسته بود دو زن سارق خانه همسایه را دستگیر کند.

اعضای بلندپایه حلقه عشق‌بازان

طوقی؛ یادآور تعصبات کبوتربازان

رونق کبوتربازی در ایران در گذر سده‌های پیاپی، برخی سنت‌ها و تعصبات را میان کبوتربازان و عشق‌بازان پدید آورده بود.

علی حاتمی، کارگردان پرآوازه سینمای ایران، در ‌سال ١٣٤٩ خورشیدی در روزگاری که کبوتربازی در میان خانواده‌ها و حکومت وقت، به خوشنامی شهره نبود، با ساخت فیلم «طوقی» که درامی عشقی به شمار می‌آمد، آداب و تعصبات جماعت کبوترباز ایرانی را هنرمندانه به نمایش درآورد, نکته جالب «طوقی» آن بود که پس از نمایش فیلم در تهران و دیگر شهرهای کشور، یکی از گونه‌های کبوتر که طوقی نامیده می‌شد، بیش از گذشته مورد توجه و علاقه کبوتربازان حرفه‌ای و کارکشته قرار گرفت.



چون کبوتر بچه پروازی/ برگشودی پر و کردی بازی؛ شاعر کبوترباز

در میان کبوتربازان مشهور تاریخ ایران که منابع از آنها یاد کرده‌اند، یک نام، بیش از دیگران توجه‌ها را به خود می‌کشاند؛ محمدتقی بهار «ملک‌الشعرا»، شاعر، ادیب و سیاستمدار نامدار تاریخ معاصر ایران. دوستعلی معیری که بخشی از کتاب «رجال عصر ناصری» را به «کبوتر و کبوتربازی» اختصاص داده است.

در کنار نام‌هایی چون «شاهزاده مرآت‌السلطان، نظام‌الدوله خواجه‌نوری، شاهزاده عبدالصمد میرزا جهانبانی، شاهزادگان مقبل‌الدوله و مفاخرالسلطنه، نوه‌های شاهزاده تیمور میرزا سردار معتضد و نصیرهمایون، پسر میرزا زینل»، از ملک‌الشعرای بهار نام می‌برد که در کنار این نامبردگان، «کبوتربازان معروف و طراز اول» پایتخت به شمار می‌آمده‌اند,ملک‌الشعرای بهار در نزدیک به ١٠ قصیده یا غزل خود به کبوترهایی اشاره می‌کند که «رفیقان وفادار»ش به شمار می‌آمده‌اند: «بیایید ‌ای کبوترهای دلخواه/ سحرگاهان که این مرغ طلایی ... بپرید از فراز بام و ناگاه/ ببینمتان به قصد

خودنمایی ... بیایید ‌ای رفیقان وفادار/ من اینجا بهرتان افشانم ارزن ... که دیدار شما بهر من زار/ به است از دیدن مردان برزن»,

مشاهیر عشق‌باز

اعضای بلندپایه حلقه عشق‌بازان

آنگونه که از گفت‌وگوی نگارنده با چند کبوترباز قدیم تهران برمی‌آید، در کنار نام‌های کبوتربازان مشهور که در این گزارش آمد، رحمان خان، شاهزاده حبیب‌اله میرزا رکنی، سرهنگ وقار، سرتیپ علی‌اکبر خان سیاهپوش، آقا تقی امام‌بخش (معروف به عمو تقی)، پهلوان اکبر کاشی، حاجی سئله‌دار، اکبر خان قجر، آقا شعبان قمی، اسماعیل خان معروف به (اسماعیل بقال)، ابوالقاسم‌خان معروف به (لحافدوز)، اسداله‌خان معروف به (باغبان)، مشهدی رجب معروف به (رجب تنبل)، دکتر جهانشاه‌لو، کهن، ماشااله‌خان معروف به ماشاالله ابراهیم‌خان.

 قربان‌خان، تقی ارباب، مجتبی رضازاده (معروف به گلفروش)، رحیم امام‌بخش (معروف به میرزا رحیم رنگساز)، علی بهروزی (معروف به علی زکی)، علی نصیبی (معروف به شیشه‌بر)، باقر‌خان اسفندیاری، محمود حاج‌نبی (معروف به آهنگر)، ایرج خان بختیاری (معروف به ایرج زاغی)، اکبرخان محمدطاهر (معروف به اکبر ابراهیم‌خان)، قاسم رییس، رضا عشقیار، حسن علیشیر (معروف به حسن قاسم)، عباس مجیدی (معروف به عباس مشدی) و محسن مشایخی ( معروف به محسن گلی) از کبوتربازان و عشق‌بازان نامدار تهران در یک سده اخیر به شمار می‌آیند.


ویدیو مرتبط :
عشق بازی با کبوتر

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

پلیس بازی به سبک سریال های ایرانی


شبکه‌های مختلف تلویزیون با تولید 5 سریال پلیسی در این بخش کارنامه خوبی داشته‌اند.

روزنامه جام جم: سالی که ماه‌های آخرش را پشت‌سر می‌گذارد، برای تلویزیون پر از اتفاقات ریز و درشت بود که شاید همین باعث شده کمتر کسی به یاد بیاورد در این سال، تلویزیون پنج سریال پلیسی - معمایی به مخاطبانش ارائه کرده است؛ سریال‌های آمین، فوق‌سری، میکائیل، تعبیر وارونه یک رویا و آسمان من امسال  از شبکه‌های یک، دو، سه و افق به نمایش درآمده و تمام آنها با استقبال مخاطب مواجه شد.

مهم‌ترین ویژگی‌ این سریال‌ها آن است که در مجموعه سریال‌های پلیسی و یکی از زیرشاخه‌های این ژانر قرار می‌گیرند و از همین رو طیفی رنگین از سریال‌های پلیسی را شکل داده‌اند.

نگاهی گذرا بر سریال های پلیسی ایرانی در سال جاری

گرفتن سر نخ

برای جذابیت سریال‌های پلیسی معمایی، دلایل زیادی وجود دارد که دلهره، تعلیق، پیچیدگی، غیرقابل پیش‌بینی بودن و هیجان از مهم‌ترین آنهاست. این ویژگی‌ها دست به دست هم داده و این آثار را به یکی از گونه‌های پرطرفدار تلویزیونی بدل کرده است.

محمدتقی فهیم به عنوان منتقد، مدیران تلویزیون را به گرفتن این سر نخ تشویق می‌کند و می‌گوید: جذابیت ذاتی سریال‌های پلیسی و معمایی می‌تواند سرنخی باشد برای رسیدن به شیوه‌های جذب تماشاگر بیشتر.

سریال‌های پلیسی و معمایی تقریبا از گونه‌های پرتعداد در شبکه‌های مطرح جهانی است و در مواردی ملودرام نیز در زیر مجموعه این آثار قرار گرفته و ملودرام‌های پلیسی را ایجاد کرده که نه‌تنها برای جوان‌ترها بلکه برای همه مخاطبان از هر سن و جنسیتی جذاب است.

این منتقد رویکرد تلویزیون درباره توجه به سریال‌های پلیسی در سال 94 را قابل توجه می‌داند و امیدوار است مانند بسیاری از پدیده‌های سینما که ابتدا در تلویزیون شکل گرفته و بعد به سینما راه یافته، سینمای پلیسی هم می‌تواند در تلویزیون شکل و هویت پیدا کند.

یک کارآگاه علوی امروزی

در کشورهایی که صنعت سینما جان دارد و حرفی برای گفتن، حتما می‌توان چند اثر پلیسی خوب دید و قطعا یک پلیس مطرح و معروف، اما در کشور ما مهم‌ترین پلیسی که از دنیای درام به مردم معرفی شده، کارآگاه علوی است که به نظر می‌رسد باید به روز شود و شکل و شمایل امروزی به خود بگیرد تا همان کارکردی را برای تماشاگران ایرانی داشته باشد که ناوارو برای فرانسوی‌ها دارد.

محمدتقی فهیم معتقد است: امیرحسین اوصیا در سریال سرنخ می‌توانست چنین کارکردی داشته باشد، اما چندان که باید حضورش تداوم نداشت. این منتقد توضیح می‌دهد: لازم است در سریال‌های تلویزیونی، یک پلیس با شمایل و سلوکی که حامل و مبشر فرهنگ جامعه ایرانی باشد، به مخاطبان معرفی شود. کیومرث پوراحمد در سریال سرنخ تا حدی به الگوی پلیس ایرانی نزدیک شده بود، اما این الگوسازی به تکرار و تداوم نیاز دارد.

نگاهی گذرا بر سریال های پلیسی ایرانی در سال جاری

به گفته این منتقد، سریال‌هایی مانند تعبیر وارونه یک رویا، آمین، میکائیل، فوق‌سری و آسمان من به دو دلیل به اندازه کافی ماندگار نمی‌شوند؛ یکی نبود شخصیت‌محوری و ماندگار و دوم تعداد قسمت‌های کم و محدود.

قصه‌های خوب برای پلیس‌های خوب

سریال‌های پلیسی ـ معمایی تلویزیون امسال، هم به لحاظ کمی قابل توجه است و هم تا اندازه‌ای به لحاظ کیفی. اگرچه تولید این سریال‌ها می‌تواند حاصل اتفاق باشد، نه براساس استراتژی و برنامه‌ریزی هدفمند، اما در هر صورت بد نیست آن را یک شروع نیک فرض کنیم.

سرهنگ هدایت‌الله سجادی، کارشناس و مشاور نیروی انتظامی که ضمن همکاری با تولید سریال‌های پلیسی گاهی در مقابل دوربین بازی کرده است، تولید سریال‌های پلیسی با کیفیت و تاثیرگذار را در گرو فیلمنامه‌های خوب و موثر می‌داند و بر آمادگی پلیس برای همکاری با نویسندگان فیلمنامه‌های پلیسی تاکید دارد.

از نگاه این کارشناس، تلویزیون باید بتواند یک پلیس متفکر، توانمند و دوست داشتنی به تماشاگرانش معرفی کند که در صورت لزوم دست به اسلحه می‌برد و در این زمینه هم توانمند است.

پلیس‌بازی با چاشنی طنز

نگاهی گذرا بر سریال های پلیسی ایرانی در سال جاری

سریال فوق سری به کارگردانی مهدی فخیم‌زاده، این ویژگی‌ را داشت که یک داستان پلیسی را در قالب طنز روایت کند و از این بابت با سریال‌های پلیسی معمول تلویزیون تفاوت‌های جدی داشت، اما نکته اینجاست که به اندازه کافی کمدی و جذاب از کار درنیامد.

 این سریال که نوروز امسال از تلویزیون پخش شد، در نبود سریال پایتخت این شانس را پیدا کرد که مخاطبانی را به خود جلب کند، اما به لحاظ کیفی، سنخیتی با دیگر آثار فخیم‌زاده نداشت. مهدی فخیم‌زاده بعد از پخش سریال فوق‌سری اعلام کرد آنچه از تلویزیون به نمایش درآمده سریال او نیست، بلکه لاشه‌ای لت و پار شده از سریالی است که او ساخته.

 این کارگردان معقتد است ممیزی معاونت اجتماعی نیروی انتظامی و پخش شبکه یک به کیفیت سریال لطمه وارد کرده، اما لحن سریال نشان می‌دهد حتی بدون ممیزی هم مسائل و مشکلاتی دامنگیر سریال بوده است.

پلیس آسمان

تماشای یک سریال تلویزیونی درباره امنیت پرواز، یکی دیگر از اتفاقات خوب تلویزیون در مورد آثار پلیسی است که امسال رخ داد و فرصتی فراهم آورد تا سریال‌های پلیسی تنوع بیشتری پیدا کنند. اگرچه طی سال‌های گذشته در سینما آثار متعددی با نگاهی به امنیت پرواز ساخته شده، اما سریال آسمان من اولین اثر تلویزیونی است که به صورت مستقیم به این موضوع توجه کرده و خوشبختانه، هم نویسنده و هم کارگردان از پس خلق یک اثر باورپذیر برآمده‌اند.

 این سریال در شبکه افق تولید شد و در آغاز سال برای اولین بار از شبکه افق به نمایش درآمد، اما آبان ماه شبکه سه آن را تکرار کرد تا مخاطبان بیشتری شانس تماشای این سریال را داشته باشند.

فیلمنامه سریال آسمان من را هومان فاضل نوشته که فارغ‌التحصیل رشته تئاتر است و محمدرضا آهنج آن را برای تلویزیون کارگردانی کرده است. نویسنده توانسته قصه‌های دیدنی ارائه کند و کارگردان هم برای ارائه یک اثر باورپذیر از هیچ تلاشی فروگذار نبوده است.

کیوکیو بنگ‌بنگ!

نگاهی گذرا بر سریال های پلیسی ایرانی در سال جاری

سریال پلیسی آمین به کارگردانی بهرنگ توفیقی و تهیه‌کنندگی جواد نوروزبیگی مهر امسال از تلویزیون به نمایش درآمد و از آن آثاری بود که بر توانمندی‌های فنی و تاکتیکی پلیس تاکید داشت.

حضور هادی ساعی، قهرمان تکواندوی جهان و المپیک در این سریال به تنهایی کافی است تا بدانیم سهم قدرت‌نمایی، تاکید بر صحنه‌های پرتحرک و ایجاد هیجان بصری تا چه حد بوده است. آمین مورد توجه مخاطبان و بخصوص جوان‌ترها قرار گرفت، اما تعداد قسمت‌های آن حتی به 20 هم نرسید که چند صباحی مخاطب از همراهی با آن لذت ببرد یا افراد بیشتری به مرور به جمع مخاطبانش بپیوندند.

آمین البته از حضور بازیگران محبوب تلویزیون هم بی‌بهره نبود و می‌توانست با اندکی عمق بیشتر و در زمانی طولانی‌تر، اتفاق مهمی را رقم بزند؛ به شرط آن که مجال و امکانی فراهم می‌شد که تماشاگر با سرهنگ شیرازی ارتباط عمیق‌تر برقرار کند و با او همراه شود. با این همه شاید بتوان آمین را یکی از سریال‌های قابل قبول این سال‌ها دانست که از پس تبدیل الگوی سریال‌های پلیسی غربی به پلیس بومی و ایرانی برآمده است.

پلیس قهرمان عاشق

نگاهی گذرا بر سریال های پلیسی ایرانی در سال جاری

قصه سریال میکائیل با سریال‌های پیش از خودش تفاوت‌های جدی دارد. او یک پلیس سرسخت، اما عاشق و مهربان است که با بی‌عدالتی‌ها و نامردی‌ها می‌جنگد، جدی و خشن ظاهر می‌شود، اما پشت ستاره‌ حلبی، قلبی از طلا دارد که بد جور می‌تپد و خلافکارها از دستش در امان نیستند.

 او هیچ وقت یک جا نمی‌ماند. همیشه می‌رود که در افق محو شود و مخاطب بماند با یک دنیا حسرت. او برای خودش یاد و خاطره‌ای پر از تمجید و ستایش به جا می‌گذارد و همین است که با همه مشکلات احتمالی، قصه‌اش دیدنی است.

سریال میکائیل، دگردیسی مولفه‌های یک اثر وسترن را به نمایش می‌گذارد که شکل و شمایل ایرانی پیدا کرده‌اند و از این بابت وجودش در فهرست سریال‌های تلویزیونی امسال تنوع قابل توجهی ایجاد کرده است.

میکائیل را سعید نعمت‌الله نوشته و سیروس مقدم کارگردانی کرده است. این سریال بهار امسال از شبکه یک به نمایش درآمد و اگرچه تعداد قسمـت‌هایش محدود بود ولی توانست نظر مخاطبان را به خود جلب کند.

رویای وارونه یک جاسوس

نگاهی گذرا بر سریال های پلیسی ایرانی در سال جاری

سریال‌های جاسوسی می‌توانند بسیار نفسگیر باشند و مخاطب را به نوعی معتاد کنند، اما در تلویزیون ما چنین سریالی دست‌کم با این قوت وجود نداشته است. فقط امسال این امکان را داشتیم که یک سریال جاسوسی از کارگردان نام‌آشنای سینما و تلویزیون ببینم. تعبیر وارونه یک رویا به کارگردانی فریدون جیرانی و تهیه‌کنندگی سیدکمال طباطبایی مرداد از شبکه یک پخش شد.

این سریال، ماجرای یک مامور امنیتی را روایت می‌کرد که از طریق یکی از منابع خبری و رابط‌های خارج از ایران متوجه می‌شود قرار است یکی از دانشمندان زبده هسته‌ای کشور را ترور کنند و در راستای شناسایی و دستگیری این جاسوس اتفاقاتی رخ می‌دهد که بخش خانوادگی و شخصی آن کمک کرد طیف وسیع‌تری از تماشاگران تلویزیون پای این سریال بنشینند.

تعبیر وارونه یک رویا اگرچه نتوانست توقع مخاطب را از یک سریال پلیسی جاسوسی برآورده کند، اما قابلیت داشت برچسب سفارشی بودن، در امان بماند و بدون پیشداروی مورد تماشا قرار بگیرد.