سبک زندگی
2 دقیقه پیش | شناخت بهترین آتلیه کودک و بارداریبچه ها به سرعت بزرگ میشوند، زودتر از چیزی که فکرش را میکنید یا انتظارش را دارید. زمانی توانایی راه رفتن یا حرف زدن ندارند ولی اندک زمانی بعد آنها را در حال دویدن و مکالمه ... |
2 دقیقه پیش | فیلم: تزیین اتاق کودک با گلهای مقواییهمین الان یک نگاهی به اتاق کودکتان بیندازید. آیا دلتان نمی خواهد چیزی به آن اضافه کنید؟ وقتی پولش را ندارید، پس باید از خلاقیتتان کمک بگیرید. در این ویدئو گل هایی مقوایی ... |
چگونه در اوج مشکلات به سوی موفقیت پیش رویم؟
تمام کسب و کار های کوچکی که در شرایط دشوار سخت درگیر تقلا هستند محکوم به نابودی نیستند. در واقع حقیقت چیز دیگری است.
پاسخ سؤال بالا قطعاً منفی است. مثل بسیاری از کارآفرینان و رهبران دنیای کسب و کار، وینروت پول تجدید سازمان کرد، و از چالش های به وجود آمده و احتمال شکست برای بازآفرینی خود و رشد مجدد شرکتش بهره گرفت. چگونگی آن را در ادامه می خوانید.
مدل کسب و کار خود را مورد بازبینی قرار دهید
مثل خیلی از خرده فروش ها، وینروت نیز در دوران پسارکود، با مشکل مراجعه ی کم مشتری مواجه شد. به این ترتیب او خودش به سراغ مشتریانش رفت. از آنجایی که مدل خرده فروشی بوتیکی کسب و کار وی دیگر کارایی نداشت، او تجربه ی متفاوتی برای مشتری اش خلق کرد که با برندش نیز سازگار بود. پول وینروت از کارکنان خود خواست با مشتریان در منزل قرار ملاقات بگذارند و البسه، کفش و جواهرات خود را مستقیماً به منزل آنها ببرند. حال، شش سال بعد از آن دوران، اکثر فروش کاپیتول در منزل مشتریانش اتفاق می افتد.
راه های تازه ای برای گسترش بازار خود بیابید
وینروت پول می گوید: «کسب و کار دشوار بود چون من در فروشگاه خود گیر افتاده بودم و از طرف دیگر به نظارت بیشتری روی موجودی ام احتیاج داشتم». او به همراه شریک تجاری خود، اپلیکیشن House Account را راه اندازی کرد که اپلیکیشن به شدت سازمان یافته ای برای خرید بود. شراکت یک خرده فروش البسه ی لوکس با یک شرکت فناوری در ابتدا برای پول وینروت گسترش محدوده ی فعالیت محسوب می شد، اما به گفته ی خودش در نهایت «او را به مشتریانش نزدیک تر کرد». هاوس اکانت کماکان کسب و کار سکه ای دارد و مشتریانش می توانند از طریق ایپلیکیشن مستقیماً از 450 فروشگاه اقدام به خرید کنند.
وینروت پول نه تنها بازار فروشگاه خود را گسترش داد، بلکه پلتفرمی ایجاد کرد که از طریق آن می توانست به دیگر مالکین کسب و کار کمک کند آنها نیز بازارشان را توسعه دهند. خودتان را به دانش و تخصص شخص خود محدود نکنید. شرکایی پیدا کنید که بتوانند برای به کارگیری بهترین (نه راحت ترین) استراتژی ممکن به شما کمک کنند.
اشتباهات و شکست هایتان را با تیم خود در میان بگذارید
چاندرا جانسون، مالک و مدیر نوآوری گالری هنری سوکو که تخصصش در عکاسی است، یک تیم سه نفره ی مجازی را برای خدمات رسانی به مشتریان در سرتاسر کشور هدایت می کند. ارتباطات مداوم، شفاف و کنشگرانه برای تمام کسب و کار های کوچک ضروری است؛ مخصوصاً آنهایی که مثل جانسون تا این حد به کارمندان دورکار تکیه دارند.
وقتی یکی از مشتریان جانسون به خاطر مشکلات ارتباطی در مورد قیمت یک اثر هنری دچار سوء تفاهم شد، او همان کاری را کرد که اغلب صاحبان کسب و کار انجام می دهند: خودش را مقصر دانست. اما این تجربه به او کمک کرد از این زاویه به موضوع نگاه کند که می تواند از این اتفاق درس بگیرد. او در این باره می گوید: «نمی خواستم خودم را مخفی کنم یا خجالت زده شوم. من می توانم از اشتباهات و شکست هایم به عنوان فرصتی برای یادگیری و سازگاری با شرایط جدید استفاده کنم».
وقتی کسب و کار شما دچار وقفه شده است و در حالت کنترل خسارت قرار دارید، پیدا کردن راهی برای رشد احتمالاً بعید ترین فکری است که می تواند به ذهن شما خطور کند. اما واقعیت این است که این دوران ها می توانند یکی از مثمر ثمر ترین دوران های کسب و کار شما باشند. جانسون و گروهش پس از آرایش مجدد گروه خود، راه کنشگرانه تری برای تقویت ارتباطات و آگاهی رسانی به مشتران خود پیدا کردند.
جانسون در این باره می گوید: «من و تیمم با شکست به رشد می رسیم. مواجه شدن با ترسهایم برای من یک چالش است و من از این چالش استقبال می کنم. غلبه بر مشکلات توانمندساز است و باعث رشد شخصی و حرفه ای من می شود». اما در نظر داشته باشید که اگر رهبر کسب و کار سعی کند به تنهایی بر چالش های پیش رو غلبه کند، این اتفاق نخواهد افتاد.
علاقه و اشتیاق خود را به وجه تمایز کسب و کارتان بدل کنید
ظرف چند سال گذشته، بازار ورزش و تندرستی شاهد تکنیک ها و رویکرد های تازه ای بوده است که برتری را برای شرکت ها از هر زمان دیگری دشوار تر کرده است. هر وقت کسب و کار شما در فضایی متغیر با رقابتی فزاینده مواجه شد، عشقتان به این کار را به خود یادآور شوید.
تیم دو نفره ی مادر و دختری به نام های لیز هیلارد و کلاری هیلارد گری، صاحبان متد استودیویی هیلارد، در فضای اشباع شده ی بازار فیتنس، به خوبی می دانستند که رویکردشان باید منحصر به فرد باشد. این تمایز برای آنان به این معنی بود که باید دست به دامان تخصص و علاقه ی خود می شدند. لیز هیلارد بعد از سال ها تلاش صادقانه در جهت کسب مشتریان وفادار برای کسب و کار مربی گری شخصی خود و سفر به سرتاسر کشور برای محک زدن متد اختصاصی اش، احساس کرد آمادگی لازم برای راه اندازی استودیوی ورزشی خود را دارد.
اما رقابت کار آنها را سخت می کرد. خود هیلارد می گوید: «ما در آن برهه می دانستیم یا باید جا بزنیم و دست از کار بکشیم، و یا سرمان را پایین بیندازیم و بیشتر تلاش کنیم». آنها بلادرنگ تلاشی چندبرابری را شروع کردند و به افتتاح باشگاه و عرضه ی جنبه های منحصر به فرد متد ورزشی خود و همینطور خودشان به عنوان مغز متفکر پشت این ایده شتاب قابل توجهی بخشیدند. آنها می دانستند که تجربه ی حرفه ای و شخصیتشان، با تمام عشق و قدرتی که در وجودشان داشتند، به اندازه ی متد منحصر به فردی که عرضه می کردند اهمیت دارد.
رویکرد منحصر به فرد و شخصی آنها نتیجه داده است و آنها موفق شده اند کسب و کار خود را تا بیش از 40 کلاس هفتگی و مجموعه ای از ویدیوهای ورزشی قابل دانلود گسترش دهند. متد ورزشی آنها با استقبال خوبی مواجه شده است و هیلارد و گری کسب و کار دوم خود را نیز به راه انداخته اند.
مشکلات اقتصادی، رقابت و اشتباهات گوناگون می تواند صاحبان کسب و کار های کوچک را برای بازگرداندن شرایط به اوضاع پیشین وارد حالت دفاعی کند. اما این دشواری ها از طرف دیگر می توانند موتور تحول شرکت ها شوند. همه ی اینها به رویکردی بستگی دارد که در قبال این مشکلات در پیش گرفته می شود.
ویدیو مرتبط :
فراماسونری تمام شدنوبت .....واگر از این مرحله آخر با موفقیت بیرون رویم...
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
رمز آرامش در اوج مشکلات
من یک زن 35 ساله، متاهل و دارای یک دختر 6ساله هستم. مشکلات زیادی را پشت سر گذاشته ام و امروز......
تحصیلاتم را تا مقطع دکتری ادامه داده و الان به عنوان یکی از مدیران ارشد یک شرکت معتبر، در حال انجام وظیفه هستم.
در کودکی پدر و مادرم متارکه کرده اند و مرا به خانواده ی فقیری سپردند تا در ازای پول از من مراقبت کنند.در هفت سالگی پیش پدر و نامادریم برگشتم.سوای رفتار نامادریم،خواهرم هم به من حسادت میکرد و حتی خانواده پدرم مرا بعنوان یکی از خودشان قبول نداشتند.سختیهای زیادی کشیدم ولی هیچگاه ناامید نمیشدم متاسفانه مادر خودم هم مدتها سراغی از من نمیگرفت و بعد از ازدواج با اصرار من به خانه مان آمد ولی هیچوقت احساس نمیکردم مادرم مثل مادرهای دیگر تکیه گاهم باشد.
دوره کودکی سختی داشتم ولی با این اوضاع همیشه سعی می کردم روحیه شادی را در درونم زنده نگهدارم.
بعد از ازدواج هم مثل همه دختران دیگر با مشکلاتی در زندگی مواجه بودم اما متاسفانه هیچ پشت و پناه یا حداقل تسکینی بر آلام قلبم نداشتم.
به هر حال هر چه که بود گذشت و الان 10 سال از زندگی مشترک من می گذرد و خدا را شکر از زندگی، از همسرم و کلا از شرایط فعلی ام بسیار راضی هستم.
همیشه سعی کردم گذشته ام را بهانه ای برای افسردگی، عدم تلاش و شکستهایم قرار ندهم چون از صمیم قلب به این اعتقاد داشتم که:
برای رسیدن به آرامش و موفقیت و احساس و حال خوب، کلمات و عباراتی که در ذهن و زبان تکرار میشوند، نقشی اساسی دارند. کلمات و عبارتهایی که یادآور ناراحتیها، بدیها، مشکلات، غمها، ناکامیها و ... هستند، روح و ذهن ما را به سرعت آلوده میکنند و قدرت و اعتماد به نفسمان را به شدت کاهش میدهند. در چنین شرایطی، دیدن جنبههای مثبت خود، اطرافیان و محیط، برایمان دشوار میشود وبرای تسلط بر شرایط و احساس موفقیت، به انرژی روانی نیاز خواهیم داشت. توجه به مثبتهای جزئی زندگی خود و دیگران، این انرژی روانی را در ما تامین نموده و قدرت غلبه بر مشکلات و موانع را به ما هدیه میکند.
به همین دلیل، همیشه سعی کردم برخی عبارات و جملات را همیشه در ذهن مرور کنم که در صورت خواندن مکرر و تکرار مداوم آنها، در ذهن نقش بسته و خود بهخود، تحولات جالبی را پدید میآورند و جای افکار منفی ذهن را گرفته و احساس خوب و اعتماد به نفس ایجاد میکنن:
- من به جای فکر کردن به افتادنها، به بلند شدن فکر میکنم.
- در هر مشکل و مانعی، سوال طلایی ذهنم این است که: «خدایا تو بهترین راههای حل این مشکل را چگونه به من نشان میدهی، از تو سپاسگزارم.»
- من موانع و مشکلات را هدیهی خدای مهربان برای بزرگ و وسیع شدن خودم میدانم.
- به نظر من، زندگی یعنی رودررویی شجاعانه با موانع و چشیدن لذت موفقیت.
- من در هر حادثهای، به علتهای آن توجه میکنم.
- من مسوولیت کامل رفتارهای خود و زندگیام را میپذیرم.
- من در هر مشکلی، به خطاهای خود توجه میکنم و به سرعت آنها را اصلاح مینمایم.
- من در مشکلات، بسیار صبور و در موفقیتها، بسیار سپاسگزار و شادابام.
- من هر روز متولد میشوم و تولدم را جشن میگیرم.
- من با توجه به زیباییها و خوبیهای کوچک فراوان، نگاهم را زیباتر میکنم.
- خداوند مهربان در همهی مکانها و زمانها و شرایط، حامی من است.
- من بارهای زندگیام را به خدا میسپارم و خود را سبک میکنم.
کلمات و عبارتهایی که یادآور ناراحتیها، بدیها، مشکلات، غمها، ناکامیها و ... هستند، روح و ذهن ما را به سرعت آلوده میکنند و قدرت و اعتماد به نفسمان را به شدت کاهش میدهند
- من با اهمیت دادن به زیباییهای طبیعت، مردم و خودم، به خداوند مهربان عشق میورزم.
- دنیا زیباست چون خداوند در آن حضور دارد.
- بدیها و خوبیها، زشتیها و زیباییها، راحتیها و سختیها، گلها و خارها، شکستها و موفقیتها همیشه با هماند.
- من با بزرگ کردن لحظههای خوب و موفقیتهای خود و دیگران، انرژی زیادی برای غلبه بر مشکلات پیدا میکنم.
- خطاها و ناکامیها من، پلهای پیروزیام هستند.
- من عاشق دنیا، خوبیها، زیباییها و خداوند مهربان هستم.
- من در مشکلات، لبخند قدرت را فراموش نمیکنم.
- من جسور و مقاوم هستم.
- من سپاسگزار نعمتهای بیشمار خدای رحمان هستم.
- آیندهی من، بسیار روشن و موفقیتآمیز است.
البته شاید با خواندن این عبارات تصور می کنید که در حال شعار دادن هستم اما می بینید که با مرور دایمی همین افکار و جایگزین کردن افکار منفی به وسیله افکار مثبت توانسته ام سختی های زندگی را پشت سرگذارده و پله های موفقیت را یکی یکی طی کنم.
منبع:تبیان