سبک زندگی


2 دقیقه پیش

شناخت بهترین آتلیه کودک و بارداری

بچه ها به سرعت بزرگ می‌شوند، زودتر از چیزی که فکرش را می‌کنید یا انتظارش را دارید. زمانی توانایی راه رفتن یا حرف زدن ندارند ولی اندک زمانی بعد آنها را در حال دویدن و مکالمه ...
2 دقیقه پیش

فیلم: تزیین اتاق کودک با گل‌های مقوایی

همین الان یک نگاهی به اتاق کودکتان بیندازید. آیا دلتان نمی خواهد چیزی به آن اضافه کنید؟ وقتی پولش را ندارید، پس باید از خلاقیتتان کمک بگیرید. در این ویدئو گل هایی مقوایی ...

چگونه به یک شکست خورده عشقی کمک کنیم؟


شکست خوردن در عشق و رابطه یا شنیدن جواب نه، از کسی که دوستش داریم، یکی از شایع ترین اتفاقاتی است که برای هرکسی در طول زندگی ممکن است پیش بیاید؛ اما این دفعه این اتفاق برای شما نیافتاده بلکه یکی از دوستان نزدیکتان رابطه عاطفی اش به هم خورده.





مجله سپیده دانایی - مینو شیرین بیان، کارشناس ارشد روان شناسی: شکست خوردن در عشق و رابطه یا شنیدن جواب نه، از کسی که دوستش داریم، یکی از شایع ترین اتفاقاتی است که برای هرکسی در طول زندگی ممکن است پیش بیاید؛ اما این دفعه این اتفاق برای شما نیافتاده بلکه یکی از دوستان نزدیکتان از محبوبش نه شنیده یا رابطه عاطفی اش بعد از مدت ها به هم خورده و حالا کشتی آرزوهایش را غرق شده می داند.

او با حالی به هم ریخته و ناراحت پیش شما آمده و شما را محرم راز خود دانسته و سفره ی دلش را برایتان باز کرده است. در این مواقع چه کار می کنید؟ آیا تا به حال فکر کرده اید اصلا چه چیزهایی باید به او بگویید؟ و با انجام دادن و انجام ندادن چه کارهایی می توانیم به او کمک کنیم که راحت تر این دوره سخت را سپری کند؟!

یک شکست خورده عشقی را چگونه کمک کنیم؟

چه کارهایی کنید؟

1- بپذیرش!

قبل از هرچیز سعی کنید شرایط روحی او را درک کنید. او واقعا ناراحت است. نه شنیدن از کسی که دوستش داریم، در تمام حالات برایمان ناراحت کننده است. هر یک از ما فکر می کنیم قضیه عشقمان سوزناک ترین و پرماجراترین قضیه عاشقانه ی دنیاست و هیچ کس دیگری نمی تواند این را بفهمد. پس بهتر است این اصل را در ذهن داشته باشید. به احساس دوستتان احترام بگذارید و با آغوش باز او را بپذیرید. سعی کنید بستری فراهم کنید که بتواند با خیال راحت با شما صحبت کند.

2- گوش کن!


قبل از اینکه به این فکر کنید که چه چیزهایی به او بگویید، یادتان باشد در این مواقع نقش اولیه شما سنگ صبور بودن است. بنابراین شنونده ی خوب بودن، بهترین کمکی است که به او می کنید. صحبت کردن در مورد این رابطه و حتی بیان جزئیات به دوستتان کمک می کند احساس سبکی بیشتری پیدا کند.

وقتی حرف می زند با تمام وجودتان گوش کنید نه با حالتی خسته و یا در حالی که خمیاز می کشید. اجازه دهید صحبت کند. مدام وسط حرفش نپرید. او هنگام حرف زدن مطمئنا هیجاناتی را تجربه خواهد کرد.ممکن است غمگین شود و یک دفعه بزند زیر گریه یا حتی خشمگین شود و با خشم در مورد خودش و یا طرف مقابلش صحبت کند. سعی کنید با گوش دادن به او اجازه ی برون ریزی هیجاناتش را بدهید. اگر می خواهد گریه کند، مانع اشک ریختنش نشوید.

یک شکست خورده عشقی را چگونه کمک کنیم؟

3- رازدار باش!

او سفره دلش را پیش شما پهن کرده و خیلی از حرف ها و احساساتی که کاملا محرمانه بوده را به شما گفته است. بنابراین به اعتمادی که به شما کرده احترام بگذارید و واقعا رازدارش باشید. نباید اجازه دهید قصه عشق و جدایی دوستتان، نقل مجالس شود.

4- او را از گوشه اتاق بیرون بیاور!


سعی کنید تشویقش کنید که در حال پیاده روی با هم صحبت کنید. اجازه ندهید مدت زیادی را در خانه تنها بماند. اگر دیدید او بعد از گذشت مدتی هنوز هم بیشتر اوقاتش را در خانه می گذارند، دست به کار شوید و او را به جمع های دوستانه بکشانید. یکی دو تا از دوست های قدیمی و مشترکتان را پیدا کنید و برای یک مسافرت کوتاه یک کوهنوردی یا حداقل یک دورهمی معمولی برنامه ریزی کنید. سعی کنید خوش بگذرانید و در جمع در مورد این ماجرا و جدایی و دلایلش و... حرفی نزنید.

5- خطر سیگار و مواد مخدر را جدی بگیر!

یکی از کارهای خطرناکی که ممکن است دوستتان برای فراموشی غم عشقش انجام دهد، روآوردن به سیگار، الکل و انواع قرص های آرام بخش و مواد مخدر است. اگر این رفتارها از او سر زد، سعی کنید او را از محیط هایی که دسترسی به این مواد برایش آسان است، کاملا دور کنید. برای بهترشدن حالش به او پیشنهاد رفتن به باشگاه ورزشی، دویدن و یا کوهنوردی بدهید. اگر بتوانید او را در رفتن به باشگاه با خودتان همراه کنید، موفقیت بزرگی به دست آورده اید.

یک شکست خورده عشقی را چگونه کمک کنیم؟

6- کمک کن به دنیای واقعی برگردد

ممکن است دوستان به آهنگ های غمگین، شعرهای عاشقانه و فیلم های رمانتیک رو بیاورد و هم زمان به خاطرات عشق از دست رفته فکر کند. اگر دیدید دوستتان بعد از گذشت مدتی همچنان به این کار ادامه می دهد، سعی کنید او را از دنیای فانتزی این فیلم های رمانتیک بیرون بکشید. فیلم هایی با محتوای متفاوت را با هم ببینید و آهنگ هایی جدید به او پیشنهاد دهید.

7- به او پیشنهاد بده از روانشناس کمک بگیرد

اگر احساس می کنید حالت غمگینی دوستتان دارد به درازا می کشید، افکاری برای آسیب زدن به خودش دارد. نمی تواند وظایف شغلی یا تکلیف های تحصیلی اش را درست انجام دهد و خلاصه نمی تواند به راحتی از این مرحله بگذرد، سعی کنید او را قانع کنید پیش یک روانشانس یا مشاور مجرب برود. در این مواقع یک متخصص خیلی بهتر به او کمک خواهدکرد.

چه کارهایی نکنید؟

1- نصیحت نکن!

گفتن جملاتی مانند «من از اول می دانستم کارتان به این روز می کشد» یا «تقصیر خودت بود چند بار بهت گفتم...» دردی از او دوا نمی کند. با گفتن این جملات شما خودتان را دانای کل فرض کرده اید و دارید از بالا به پایین نگاه می کنید. خوب است بدانید شما با این حرف ها عزت نفس آسیب دیده دوستتان را نشانه گرفته اید و دارید به جای کمک کردن به او آسیب بیشتری می زنید.

2- جایگزین پیشنهاد نده!

متاسفانه دوستان گاهی دایه مهربان تر از مادر می شوند و به او پیشنهاد می دهند فرد دیگری را جایگزین کند و حتی ممکن است مورد جدیدی را برای آشنایی معرفی کرده و قرار ملاقاتشان را هم هماهنگ کنند. لطفا هرگز این کار را نکنید!  چون دارید دوستتان را از چاله در می آورید و در چاه می اندازید.

یک شکست خورده عشقی را چگونه کمک کنیم؟

3- نگو همه مثل هم هستند!

گاهی دوستان برای اینکه فرد عاشق را آرام کنند، این جمله های معروف را به کار می برند: «همه مردها/ زن ها مثل هم اند» یا «عشق و دوست داشتن الکیه». آن ها نسخه می پیچند که اصلا نباید به کسی تعلق خاطر پیدا کرد. شما با ارائه ی این توصیه ها او را به برقرار کردن روابط سطحی با افراد متفاوت تشویق می کنید. او نمی تواند به خوبی بیاموزد برای داشتن یک رابطه عاطفی سالم و پایدار به چه مهارت هایی نیاز دارد.

4- اغراق نکن!


گفتن جملاتی مانند «واقعا لیاقت تو رو نداشت»، «تو خیلی از اون بهتر بودی» و... کار را بدتر می کند. دوستتان مسلما می فهمد این ها را برای خوش کردن دل او می زنید و دارید در کوچک کردن طرف مقابل اغراق می کنید. او احساس می کند شما دارید کودکانه با او رفتار می کنید. سعی کنید واقع بینانه به رابطه نگاه کنید و آرام آرام دوستتان را برای پذیرش واقعیت آماده کنید.

5- نقش واسطه را بازی نکن!

این مشکل زمانی پیش می آید که شما شریک عاطفی دوستتان را می شناسید. گاهی دوستتان به شما پیشنهاد می کند بروید و با او صحبت کنید. وقتی طرف مقابل واقعا رابطه را تمام می کند، واسطه شدن شما او را منصرف نخواهد کرد و ممکن است سبب به وجود آمدن دلخوری و ناراحتی بیشتری شوید. این کار را نکنید. تنها اگر سوءتفاهمی سبب به هم خوردن رابطه شده و شما در حل کردن سوءتفاهم می توانید کمکی بکنید، واسطه شوید.


ویدیو مرتبط :
شکست عشقی خورده

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

آذرخش فراهانی: بدترین اتفاق زندگی‌ام شکست عشقی بود/ سینما حق هنرهای دیگر را خورده است



اخبار,اخبار امروز,اخبار جدید

آذرخش فراهانی فرزند دوم خانواده هنرمند فراهانی، متولد اولین ماه فصل تابستان در سال 1360، نوازنده، ترانه‌سرا و خواننده سبک راک موسیقی کشور و سرپرست یک گروه موسیقی است.

وی هنر موسیقی را از سنین کودکی آموخت و در سن سی و چهار سالگی در اولین فیلم سینمایی به ایفای نقش پرداخت که هیأت داوران برای این نقش او را نامزد دریافت سیمرغ بلورین سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر کردند.

آذرخش فراهانی در گفتگو با خبرنگار حوزه سینما گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ از فعالیت در حوزه موسیقی، اتفاقات تلخ و شیرین زندگی، تجربه ایفای نقش در سینما و محدودیت های اجتماعی بازیگران گفت که در اینجا می‌خوانید:


در خانواده‌ای که همه بازیگر بودند چه اتفاقی شما را به سمت هنر موسیقی کشاند؟
در حال حاضر مرز بین هنرها خفیف شده و به نوعی با هم تلفیق شدند. شما به کنسرت می‌روید و تئاتر هم می‌بینید، به سالن تئاتر می‌روید و موسیقی می‌شنوید و ممکن است در سالن سینما با موسیقی و تئاتر و فیلم مواجه شوید. برای برخی هنرها باید نام جدید اختراع کنند. کنسرت راجرواترز تلفیقی از تئاتر و مجسمه‌سازی و موسیقی و نمایش است. از نظر من هنر، هنر است و فکر می‌کنم در کشور ما زیاده از حد به سینما پرداخته شده؛ در واقع سینما حق هنرهای دیگر را خورده است.

پس از سال‌ها فعالیت در حوزه موسیقی، چه اتفاقی باعث شد در فیلم سینمایی بازی کنید؟
من کارهای آقای پرویز شهبازی را خیلی دوست داشتم، برای ایشان احترام زیادی قائلم و پذیرفتم که با افتخار در خدمت پروژه سینمایی یک هنرمند واقعی باشم.

واکنش پدرتان در مقابل تصمیم شما برای بازیگری چه بود؟
پدرم احترام زیادی به تصمیمات ما می‌گذارد و من از این نظر مدیون ایشان هستم که اجازه داد ما راهمان را خودمان انتخاب کنیم.

به عنوان کسی که سال‌ها فعالیت موسیقی داشته، انتقاد شما از فضای موسیقی کشور چیست؟
نقد من بیشتر به مسئولان موسیقی کشور است. نقد من به رفتار و منشی است که به جای حمایت، مانع فعالیت موسیقی می‌شود.

*اگر به دوران نوجوانی برمی‌گشتید همین مسیر را می‌رفتید یا هنر و شغل دیگری انتخاب می‌کردید؟
صد در صد انتخاب من همین راه بود.

از فضای هنری خانواده بگویید.
پدر و مادرم همیشه از کارهای هنری ما حمایت می‌کردند. مادر من خودش نقاش است. از سنین کودکی ما را در کلاس‌های هنری ثبت‌نام می‌کردند و مشوق ما در حوزه هنر بودند. کلاس نقاشی، موسیقی و ...

اگر در خانواده‌ای بودید که نسبت به هنر سخت‌گیر بودند و مانع انتخاب هنر و موسیقی می‌شدند چه کار می‌کردید؟
مسائلی که به منش انسانی برمی‌گردد آنقدر ساده نیست که بتوان راجع به آنها راحت صحبت کرد. خیلی وقت‌ها هنرمندان در خانواده‌هایی پا به عرصه وجود گذاشتند که مخالف هنر بودند. این اتفاقات هنرمند را مستقل‌تر می‌کند، در مواردی هنرمندی که خانواده‌اش سختگیر و مخالف امور هنری بودند، چغرتر و به عبارتی خودساخته‌تر و پوست کلفت‌تر می‌شود نمی‌توان گفت هر هنرمندی که خانواده‌اش مشوق او بودند موفق‌تر خواهد بود. خیلی از موارد هنرمند مستقل، نتیجه بهتری دارد.

از فعالیت موسیقی خود در حال حاضر بگویید.
15 سال است که یک گروه موسیقی را سرپرستی می‌کنم. نام گروه «کوچ‌نشین» است که از بهترین نوازنده‌ها تشکیل شده و تا به‌حال بیش از 20 اثر منتشر کرده‌ایم. من سرپرست، نوازنده، ترانه‌سرا و خواننده گروه هستم. از جمله نوازندگان گروه من حمزه یگانه، آرش پژندمقدم (از مطرح‌ترین درامرهای ایران) و دارا دارایی هستند.

تاکنون پنج کنسرت در پاریس داشته‌ام که دو کنسرت گروهی و سه اجرای سولو (تکی) داشته‌ام که با استقبال قابل قبولی مواجه شد. البته اگر فضای مناسبی در ایران فراهم باشد، استقبال ایرانی‌ها از کنسرت موسیقی بیشتر است، به نظرم ایرانی‌ها این شکل موسیقی را بهتر درک می‌کنند.

طرفدار کدام خواننده‌ها و گروه‌های موسیقی کشور هستید؟
چون با افرادی که کار می‌کنم از حرفه‌ای‌ها و بهترین‌ها هستند، کار حمزه یگانه سرپرست گروه «نائیما» و دارا دارایی سرپرست گروه «داماهی» را می‌پسندم. در سبک سنتی‌ هم استاد شجریان و فرزندشان، آقای شهرام ناظری، آقای قربانی، استاد علیزاده و گروه «دستان» و ... .

جذابیت سینما برای شما بیشتر است یا موسیقی؟
نقشی که بازی کردم در واقع به معرفی و شنیده شدن آثار موسیقی‌ام کمک کرد؛ چون آهنگسازی فیلم هم برعهده خودم بود اما جذابیت موسیقی برایم خیلی بیشتر از سینما است.

اگر باز هم پیشنهاد بازیگری در سینما داشته باشید قبول می‌کنید؟
بستگی دارد چه کسی پیشنهاد بدهد که من کار موسیقی را به خاطرش مدتی کنار بگذارم. من در جشنواره فیلم فجرامسال چند کار خوب از کارگردان‌های جوان دیدم که مرا تحت تأثیر قرار داد؛ هر کدام از آنها از من بخواهند در اثرشان بازی کنم، قبول می‌کنم.

پس از تصمیم‌ به بازیگری، خانواده چقدر شما را کمک و حمایت کرد؟
من 12 سال پیش در منزل خواهرم شقایق، با آقای شهبازی آشنا شدم ولی نمی‌توان گفت که به واسطه شقایق در کار آقای شهبازی وارد شدم چون آشنایی متعلق به 12 سال پیش است. اما از لحاظ دعوت به منزل و آشنایی با پرویز شهبازی مدیون شقایق هستم. در کل خانواده خیلی به من در این زمینه کمک کرد.

تجربه بازیگری چطور بود؟
به نظر من بازی در یک اثر زیبا، قشنگ است. اگر یک آدم استعداد چیزی را دارد، به طور قطع در آن رشته کار می‌کند و موفق می‌شود و منتظر دیگران نمی‌ماند ،به خودش و امکانات خودش نگاه می‌کند و بی‌نیاز از دیگران و حمایتشان موفق می‌شود. من یک سری از افراد را دیده‌ام که با دوربین از خودشان فیلم می‌گیرند و در اینستاگرام می‌گذارند و تعداد فالوئرهایشان بسیار بیشتر از بازیگران حرفه‌ای سینما است. توصیه من به کسانی که منتظر حمایت و معجزه هستند، این است که به خودشان تکیه کنند و از خودشان شروع کنند. من معتقدم بی‌نیاز به پارتی و پول و رابط هم می‌توان موفق بود.

زمانی که حس موفقیت را تجربه می‌کنید به یاد چه کسی می‌افتید؟
خوشبختانه من موفقیت‌های زیادی در زندگی نداشته‌ام! چون موفقیت چیز خطرناکی است چون می‌تواند آدمی را به دام منیِّت بیندازد و در ابتدای راه دچار غرور شود و فکر کند که کسی شده. خوشبختانه من کمتر به دام موفقیت افتاده‌ام اما در لحظه موفقیت یاد کسانی می‌افتم که دوستشان دارم، مثل خانواده.

به چه هنرهایی به غیر از موسیقی علاقمندید؟
انیمیشن را به اندازه هنر موسیقی دوست دارم. ادبیات، مجسمه‌سازی، نقاشی (لیسانس رشته نقاشی دارم) ؛ ولی تا به حال حتی یک ورق راجع به بازیگری و هنر سینما نخوانده‌ام.

ولی در اولین ایفای نقش نامزد دریافت سیمرغ شدید...
در یک بازی خوب عوامل مختلفی موثر هستند باید همه چیز را در نظر گرفت. همکاران و همبازی‌ها و البته شخص کارگردان که از همه عوامل مهم‌تر است. بازی خوب ترکیبی از زحمت و ذکاوت کارگردان و پتانسیل بازیگر است.

در سال چند بار به کنسرت موسیقی و سینما می‌روید؟
حضورم در کنسرت‌ها بیشتر در سفرهایم اتفاق می‌افتد. در تهران هم نسبتا زیاد می‌روم. به کنسرت گروه داماهی، نائیما، هومن اژدری و غیره می‌روم.

از سن 14 سالگی تا کنون به طور متوسط هر دو سال یکبار به سینما رفته‌ام. امسال روز هشتم جشنواره اولین روز حضورم در برج میلاد برای تماشای فیلم بود. در این روز چند فیلم دیدم که اشک مرا درآورد و خوشم آمد. با خودم فکر کردم در طول این سال‌ها که دو سال یکبار به سینما رفتم حتما فیلم‌های خوبی را از دست داده‌ام. تصمیم گرفتم از این پس بخشی از هنر سینمای ایران را دنبال کنم.

سال 94 برای شما چه سالی بود؟
سال 94 سال بز بود. اتفاقا من یک قطعه در خصوص جزیره هرمز منتشر کردم که پروژه بزرگی بود. 8 خواننده و 10 ساز مختلف در این کنسرت استفاده شد.

حضور در فیلم آقای شهبازی هم اتفاق دیگری بود که 4 ماه از سال را در آن گذراندم. برای من سالی بود که مثل بز که در ظاهر چابک نیست ولی از همه زودتر به قله می‌رسد من هم در کمال آسودگی نتیجه خوبی گرفتم.

سال 94 برای من همپای سال 91 بود که آلبومم را منتشر کردم البته سال 91 برای انتشار آلبوم زیاد کار کردم.

بهترین و بدترین اتفاق زندگی آذرخش فراهانی؟
آنچه آدم از اتفاقات قضاوت می‌کند با آنچه در واقعیت است تفاوت دارد. ممکن است اتفاقی را خوب ندانیم ولی برای ما لزوما اتفاق بدی نباشد.

شکست عشقی بدترین اتفاق زندگی‌ام بود. بهترین اتفاق هم آخرین مسافرت من به کشور ترکیه بود که ترکیبی از چادرنشینی در طبیعت و اجرای خیابانی موسیقی به همراه کوله به دوشان کشورهای مختلف بود.من اجرای خیابانی در آلمان، ترکیه، هند و ایران داشته‌‌ام که در ترکیه و ایران بیشتر بود.

با توجه به اینکه جذابیت موسیقی برای شما بیشتر از سینماست، دوست داشتید سیمرغ را می‌گرفتید؟
دوست داشتم ولی برای دریافت آن پافشاری نداشتم. کلا در جایزه‌ها، رقابت نسبی و قضاوت‎‌ها سلیقه‌ای است؛ جایزه خوشحالی کسی است که آن را می‌گیرد و افسوس کسی که آن را نبرده است. من هیچ گاه برای افسوس خوردن کسی دعا نمی‌کنم. در کاندیدا شدن من هم این نیست که قطعا حق من بوده که نامزد شوم شاید حق بازیگر دیگری بوده وسلیقه هیأت داوران من را پسندیده است.

اهل فوتبال هستید؟ طرفدار چه تیمی در ایران هستید؟
فقط تیم ملی. بازی‌های تیم ملی و باشگاه‌ها را در سطح بین‌الملل را می‌بینم و البته رقابت‌های جام جهانی را هم دنبال می‌کنم.

در اولین حضور سینمایی تا چه حد به مشکلات بازیگران سینما پی بردید؟
در سیستم بازیگری مشکل بزرگی وجود دارد و آن خطر کله پا کردن است. یک حس ناامنی در میان بازیگران وجود دارد که از طرف تیم رقبا و یک سری منابع قدرت کنار گذاشته شود این خطر همیشه بازیگران را تهدید می‌کند.

مشکل دیگر این است که در جامعه ما بازیگر و هنر بازیگری بسیار برجسته می‌شود. از نظر اقبال عمومی و رسانه‌ها، بازیگران در حد الگو برجسته می‌شوند. این موضوع زندگی بازیگران را سخت می‌کند. بازیگر مثل فیلمبردار، گریمور، مسئول تدارکات و ... در فیلم می‌آید و بخشی از فیلم را پیش می‌برد. فیلم یک اثر هنری است که جزئی از هنر است و هنرهای دیگر ترکیب می‌شود، ضمن اینکه کل هنر بخشی از فرهنگ است و همه فرهنگ نیست.

چهره بازیگر را خدا داده است و در خوشایند و جذاب به نظر آمدن آن طراح گریم، نورپردازی و کارگردان نقش دارند، حتی فیلمنامه و نقش نیز موثرند. بازیگر وقتی به عنوان پیشوای اجتماعی و الگوی ملی برجسته می‌شود مجبور است ضعف‌ها و خطاهایش را در حد اغراق شده‌ای پنهان کند و قطعا دچار مشکلات شخصیتی و روانی می‌شود چون مجبور است در جامعه هم نقش بازی کند و خودش نباشد. به نظرم بازیگر وقتی در هجوم رسانه‌ها قرار می‌گیرد پس از مدتی دچار غرور می‌شود و این غرور او را به دام می‌اندازد. بازیگر باید بیشتر از حرف زدن به دانش و اطلاعات خود بیافزاید تا اینکه سخنرانی کند.

حرف یک هنرمند با مردم جامعه؟
لزوما آنچه و آنکه برنده است و به اصطلاح امروزی لایک بیشتری دریافت کرده به اندازه بالا بودن و بهتر بودن فرد یا اثر یا عملکرد نیست. حالا دیگر لایک داشتن مثل پول داشتن است. چه بسا که لایک پول آورده و پول افراد را لایک‌دار کرده است.

این چیزها به معنای لایق بودن ومستحق بودن افراد نیست، خیلی مواقع پیش می‌آید که آثار اعلای هنری را کسانی خلق می‌کنند که به حاشیه رانده شده‌اند، گاهی افراد را در جایی می‌بینیم که لایق و مناسب آن موقعیت نیستند و جایگاهشان بالاتر و پایین‌تراست. عقیده من این است که اگر آدم‌ها می‌خواهد به دنبال زیبایی بروند و آن را ببینند به جستجوی آن بروند. زیبایی دم دستی که به آنها عرضه شده را قبول نکنند چون آنچه دم دستتان می‌گذراند دم دستی است. زیبایی را خودتان جستجو و قضاوت کنید نه تحت تأثیر تبلیغات و حرف و نظر و قضاوت دیگران.

اگر برای شما موقعیتی پیش بیاید که شرایط فوق‌العاده‌ای را برای هنر موسیقی یا بازیگری شما در خارج از کشور ایجاد کند، در آن جا ماندگار می‌شوید؟
نه. رفتن و برنگشتن تلخ است. اینکه چند سالی را در خارج از کشور بگذرانم و برگردم را قبول می‌کنم اما رفتن و برنگشتن فقط یک حس کابوس است. من وطن دوست هستم. وقتی جایی بروید و دیگر به کشور زادگاه خود برنگردید بخشی از وجودتان همیشه گرسنه می‌ماند، چون آدمی دوست دارد جایی باشد که بوی کودکی‌اش را بدهد.

 حرف یک هنرمند با مسئولان فرهنگ و هنر کشور؟
از هنر حمایت کنند و در مورد هنر اصل را بر برائت بگذارند. با پیشرفت‌هایی که در زمینه تکنولوژی کرده‌ایم من آینده خوب و روشنی را برای موسیقی ایران می‌بینم.

 

اخبار فرهنگی و هنری - باشگاه خبرنگاران