سبک زندگی


2 دقیقه پیش

شناخت بهترین آتلیه کودک و بارداری

بچه ها به سرعت بزرگ می‌شوند، زودتر از چیزی که فکرش را می‌کنید یا انتظارش را دارید. زمانی توانایی راه رفتن یا حرف زدن ندارند ولی اندک زمانی بعد آنها را در حال دویدن و مکالمه ...
2 دقیقه پیش

فیلم: تزیین اتاق کودک با گل‌های مقوایی

همین الان یک نگاهی به اتاق کودکتان بیندازید. آیا دلتان نمی خواهد چیزی به آن اضافه کنید؟ وقتی پولش را ندارید، پس باید از خلاقیتتان کمک بگیرید. در این ویدئو گل هایی مقوایی ...

چه مواقعی کمک نکنیم؟!


همه ما می دانیم که کمک کردن و پذیرفتن مسئولیت از نقاط قوت شخصیتی محسوب می شود. اما گاه نیت خیر ما برای کمک کردن به ناکارآمدی می انجامد.





مجله زنان امروز: همه ما می دانیم که کمک کردن و پذیرفتن مسئولیت از نقاط قوت شخصیتی محسوب می شود. اما گاه نیت خیر ما برای کمک کردن به ناکارآمدی می انجامد. البته راه حل این نیست که از کمک کردن به دیگران خودداری کنیم؛ بهتر آن است که وقتی علائم کمک رسانی ناکارآمد دیده می شود برای مسئولیت پذیری مان حد و مرز در نظر بگیریم.

من این علائم را «12 خط  قرمز برای کمک رسانی ناسالم» می نامم.

چه مواقعی نباید کمک کنیم؟!

1-    زمانی که یاری رساندن و تعهد شما به طور مشخصص سبب افزایش وابستگی، بی مسئولیتی، ناتوانمندی و افزایش ضعف شخصیت در فرد می شود. گاه باید با این واقعیت رو به رو شوید که نیت های خیر شما به نتیجه خوبی منتهی نمی شود.

ادامه مسئولیت پذیری در این شرایط هدردادن انرژی است و به واقع یاری کننده نیست. به یاد داشته باشید که کمک رسانی سالم و درست سبب ارتقای ویژگی های مثبت، استقلال و رشد دیگران می شود و کمک رسانی ناسالم عملکرد معکوس دارد.

2-    وقتی فرد مقابل بارها تعهداتش را نقض کرده و این مسئله بار مالی زیادی در پی داشته است. به علاوه، کمک شما را به آن نحوه که قول داده بوده، به کار نبسته است. در این وضعیت، دست کم به طور موقت، بهتر است حرفه های او را باور نکنید و فرصت دیگری را در اختیارش قرار ندهید، تا زمانی که با شواهد محکمی مواجه شوید که نشان دهنده آمادگی او برای بهره گیری از کمک های شما در جهت پیشرفت زندگی اش باشد.

وقتی دیگران از کمک شما برای فرار پیاپی از مسئولیت سوءاستفاده می کنند، بهتر است سعی کنید به کمک کردن پایان بدهید. ادامه مسئولیت پذیری در قبال کسی که نمی توان نقطه پایانی برای کمک خواهی های او متصور شد هدردادن وقت و انرژی است. اگر ادامه دهید، به زودی و به طور فزاینده ای خشمگین و بی رغبت خواهید شد.

3-    وقتی کمک کردن یا پیشنهاد کمک سبب رکود فکری فرد یا نگه داشتن وی در مراحل ابتدایی رشد شود یا وی را از آموختن مهارت های مورد نیاز زندگی و حرفه ای باز دارد. کمک ناسالم سرنوشت دیگران را در سطح پایین تر از توانمندی شان رقم می زند، اما کمک سالم سبب ارتقای استقلال فرد و پیشرفت زندگی اشت می شود.

4-    وقتی کمک کردن شما مستلزم حقه زدن باشد یا به نحوی صداقت تان را زیر سوال ببرد. مثلا بهانه تراشی یا پنهان کردن حقیقت به خاطر دیگری و زیر پا گذاشتن اصول اخلاقی تقریبا هیچ وقت نمی تواند کمک رسانی سالمی باشد.

5-    زمانی که احساس کنید به جای کمک کردن به دیگری بازیچه دستش شده اید. گاهی این احساس کاملا واضح است، مثلا وقتی دیگری چیزی می گوید که در شما احساس گناه بر می انگیزد و سپس موقعیتی را پیشنهاد میکند که ضمن کمک به اواز احساس گناهتان بکاهید. برخی اوقات فقط احساس درونی تان م تواند به شما بگوید که دیگری و درخواستش برای یاری گرفتن از شما ناسالم است. وقتی متوجه می شوید که دیگری می خواهد از شما سوءاستفاده کند و با فریبکاری از شما درخواستی دارد باید به هشداری های درونی تان توجه کنید.

چه مواقعی نباید کمک کنیم؟!

6-    وقتی کمک کردن به طور فزاینده ای انرژی شما را کاهش می دهد. زمانی که کمک کردن به دیگران خارج از توانتان است از آن خودداری کنید. کمک سالم یعنی یاری رساندن به اندازه توان.

7-    وقتی کمک کردن این حس بد را در شما ایجاد کند که رابطه تان با او صرفا بر محور بخشیدن و کمک کردن استوار است.

8-    وقتی کمک کردن شما باعث شود فرد ترجیح بدهد از لحاظ جسمی بیمار باقی بماند، از مشاوره گرفتن از متخصص طفره برود، از مصرف داروها و انجام برنامه های کاری اش اجتناب کند و غیره.

موقعیتی را در نظر بگیرید که مسائل و مشکلات فرد بیش از حد توان شماست و به کمک تخصصی نیاز است. در این موقعیت کمک شما ممکن است سبب شود فرد از تلاش برای توانمندسازی خود و مدیریت شرایط خودداری کند.

9-    زمانی که کمک کردن و مسئولیت پذیری شما در یک کار گروهی سبب می شود فرهنگ کار گروهی- که در آن همه به یکدیگر کمک می کنند- به هم بریزد و دیگران ضعیف شوند و احساس کنید از شما سوءاستفاده شده است. در چنین شرایطی با آرامش بگویید که عقب می ایستید و موقعیت را در اختیار دیگران قرار می دهید. به آنها کمک کنید که مهارت هایشان را ارتقا بدهند و سپس از سر راهشان کنار نروند.

10-    وقتی فهمیدید کمکی که قصد داشتید فقط یک بار انجام دهید به شکل وظیفه ای اجباری و دائمی در آمده و برایتان ناخوشایند است. به خودتان یادآوری کنید که کمک گذشته شما تعهدی برای کمک کردن همیشگی نیست. شما قول نداده اید که این کار را همیشه انجام دهید.

11-    وقتی در رابطه ای که بوی «وابستگی» می دهد خود را قربانی می کنید. یعنی زمانی که رابطه براساس مطالبه یک طرف و کمک دائمی طرف دیگر است. در بعضی روابط صمیمانه و عاشقانه زمینه هایی از عملکرد ضعیف یک طرف و توانمندی و نجات بخشی طرف دیگر رابطه تجربه می شود. به عبارتی، در این گونه رابطه ها غالبا یک طرف بیش از حد کمک می کند و دیگری بیش از حد کمک می خواهد.

12-    وقتی پاداش ذهنی و بیمارگونه کمک کردنتان را نادیده می گیرید. واقعیت این است که کمک کردن به دیگران موجب می شود فرد خوبی به نظر برسید. اگر در نیت خود برای کمک کردن پیش از آنکه به فکر مفیدبودن باشید به این فکر هستید که در میان دیگران چه وجهه ای پیدا می کنید و چقدر باگذش و خوب به نظر می آیید باید در کمک رسانی خود تجدیدنظر کنید.


ویدیو مرتبط :
دکتر عباسی. به غزه کمک نکنیم?

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

چه زمانی به یکدیگر کمک نکنیم؟


در فرهنگ ایرانی همیشه کمک کردن، گرفتن دست دیگری و پیشقدم بودن برای یاری رساندن تحسین می شود.

هفته نامه امید جوان - احسان محمدی فاضل: در فرهنگ ایرانی همیشه کمک کردن، گرفتن دست دیگری و پیشقدم بودن برای یاری رساندن تحسین می شود. به همین دلیل شاید برخی خرده بگیرند که چرا وقتی «کمک» کردن ارزش است، مقاله ای در مورد «چه زمانی به یکدیگر کمک نکنیم؟» منتشر می شود. در دنیای مدرن با این مقوله هم برخورد حرفه ای می شود و هر اقدام برای کمک کردنی ستایش نمی شود حتی گاهی از آن به عنوان «مداخله» یاد می شود.«راس مک کامون» در مجله معتبر «کارآفرین» که در ایالات متحده منتشر می شود به این موضوع می پردازد. او می نویسد چگونه به همکاری که احتیاج به کمک دارد کمک کنیم و چگونه کمک نکنیم؟ «یه کار خیلی زیاد» همیشه راه حل مناسبی نیست. بیاید زیاد هیجان زده نشویم.

اگرچه ما به همکاران خود از نظر جسمی نزدیک هستیم ولی از لحاظ عاطفی اغلب فاصله زیادی داریم. وقتی یکی از ما یک بحران شخصی را تجربه کند، ما به سمت نقش های ناآشنا از شخصیت خود می رویم و این فاصله می تواند حداقل برای آن شخص آزرده خاطر، ناخوشایند و بی ثمر باشد.روابط حرفه ای بر پایه سلسله مراتب، خط مشی و تعهدات استوار هستند. حمایت عاطفی به این احتیاج دارد که گل آلود نباشد و نیازمند خلوص و سادگی است و برای رسیدن به این کمال شما باید به حدی متواضع باشید که درک کنید که وظیفه شما کاستن از بار غم و اندوه همکارتان نیست بلکه وظیفه شما کاستن از بار کاری اوست.

اولین مرحله این است که با ظرافت به بحران پیش آمده اذعان کنید. این بخش عمده وظیفه شماست و نکته همین است که این کار دشواری است. من فکر می کنم بخش عمده نگرانی ما از صحبت کردن با افرادی سرچشمه می گیرد که ممکن است مایل به صحبت کردن نباشند. پس در فضای امروز بهتر است ایمیل بزنید اما هنگامی که از راهرو عبور می کنید از نگاه کردن به آن شخص خودداری کنید.افراد همیشه تصور می کنند فقط با صحبت کردن می توانند درد شخصی را التیام ببخشند و تلاش می کنیم که کار «خیلی زیادی» انجام دهیم و «خیلی زیاد» دقیقا همان چیزی است که فرد بحران زده، در حال تجربه آن است.

چه زمانی به یکدیگر کمک نکنیم؟

«خیلی زیاد» به خیلی زیاد اضافه نکنید. سعی نکنید با پرسیدن سوالاتی نظیر «اوضاع چطور است؟» یا «چه کاری از من برمیاد؟» از فرد بخواهید که سر صحبت را با شما باز کند.شریل سندبرگ، مدیر اجرایی ارشد فیس بوک، در پی مرگ همسرش دیوید گلدبرگ به صفحه شخصی خود رفت و صادقانه از دردهایش سخن گفت. او با امید به اینکه به زودی به حالت عادی خواهد رسید به محل کارش بازگشت ولی اطرافیانش از وی فاصله می گرفتند یا با حضور وی خود را افسرده نشان می دادند زیرا مطمئن نبودند چگونه رفتار کنند یا چه بگویند.

آنها اغلب به جملات امیدوارکننده روی می آوردند؛ مثل «همه چیز درست میشه» یا می پرسیدند «حالت چطوره؟» اما وی در اولین پستی که پس از مرگ همسرش در فیس بوک گذاشت، هشدار داد که این نوع رفتارها اغلب منجر به درد و سرشکستگی بیشتر خواهد شد. اتفاقا سندبرگ می گوید: «گاهی اوقات همدردی واقعی اصرار بر اینکه همه چیز درست می شود نیست بلکه اقرار به این است که اوضاع خوب نیست.»

اقرار کنید که شرایط سخت و دشواری پیش آمده است. اقرار کنید که نمی دانید تحمل این سختی چه حسی خواهد داشت. به عقیده راسل فریدمن، مدیر اجرایی موسسه بهبود غم و اندوه که به مردم برای کمک به کسانی که از فقدان شخص عزیزی رنج می برند، آ»وزش می دهد. این دو عبارت عملی ترین، مفیدترین، با محبت ترین و بی طرفانه ترین نظرات هستند: «شنیدم چه اتفاقی افتاده» و «نمی تونم تصور کنم برای شما چه حسی داره».

شما می دانید که اگر اتفاق مشابهی برای شما رخ دهد چه حسی خواهید داشت اما باید از تلاش برای تداعی این حس خودداری کنید. سعی نکنید روانپزشک یا مشوق فراموش کردن بحران برای همکار خود باشید. اجرای هر کدام از این نقش ها فقط خود بزرگ بینی است. شما نمی توانید چیزی را بهتر کنید اما با جملات نامناسب می توانید اوضاع را بدتر کنید.

صحبت نکنید!

فریدمن پیشنهاد می دهد که یک «قلب گوش دار» باشید. (امیدوارم همه کسانی که مثل من از استعاره های بانمک نفرت دارند منو به خاطر نقل این اصطلاح ببخشند. همگی ببخشید.) نکته این است که افراد محزون و داغدار نیازمند شنیده شدن هستند نه شنیدن حرف دیگران.

وقتی در حال نصیحت کردن هستید دقیقا برخلاف گوش دادن عمل می کنید. نتیجه این است که آنها به شما گوش می دهند. در حالی که این مسئله برای شما پیش نیامده است و به شما ارتباطی ندارد.

نپرسید که چه کمکی از دست تان برمیاد

بگویید که چه کاری برای کمک انجام خواهید داد یا فقط کمک کنید، حرف زدن لازم نیست. وقتی اجازه می گیرید در واقع طرف مقابل را وادار به کاری یعنی پاسخ دادن به سوال خود می کنید. کار نتراشید، در عوض کاری از دوش فرد داغدیده بردارید.

البته آنها در انجام کارهای خود ناتوان نیستند ولی اگر شما در کوتاه مدت کارهایی را کم کنید، شرایط برای آنها قابل کنترل تر خواهد بود. مثلا بگویید ما در جلسات صحبت می کنیم، پروژه ها و تیم پروژه را مدیریت می کنیم.

چه زمانی به یکدیگر کمک نکنیم؟

حریم شخصی آنها را حفظ کنید

قبل از اینکه برنامه ای برای کمک به کارمند آزرده خاطر بچینید، کارهایش را برایش انجام دهید یا به وی کمک کنید. کار کمتری به عهده بگیرد و تا خودش آنها را انجام دهد.

برنامه شما ممکن است همکاران دیگر را نیز درگیر کند ولی وی ممکن است مایل نباشد که همه متوجه شوند در زندگی شخصی او چه می گذرد. همچنین برخی افراد ترجیح می دهند در اوقات سخت کار کنند تا توجه شان به چیز دیگری معطوف شود.

و در آخر یک کار صحیح انجام دهید

شاید دادن یک شاخه گل باشد. شاید حضور شما در مراسم خاکسپاری باشد. شاید نهایتا فرستادن ایمیلی باشد که سه روز پیش برایش نوشتید. بروید کاری کنید. چیزی بفرستید. علی رقم تمام هشدارهایی که در مورد تحت فشار قرار دادن و شکستن حد و مرزها داده شد، در حین انجام این کارها دقت کنید. وقتی پای کمک کردن به میان می آید، «خیلی زیاد» همیشه راه حل مناسبی نیست.