سبک زندگی


2 دقیقه پیش

شناخت بهترین آتلیه کودک و بارداری

بچه ها به سرعت بزرگ می‌شوند، زودتر از چیزی که فکرش را می‌کنید یا انتظارش را دارید. زمانی توانایی راه رفتن یا حرف زدن ندارند ولی اندک زمانی بعد آنها را در حال دویدن و مکالمه ...
2 دقیقه پیش

فیلم: تزیین اتاق کودک با گل‌های مقوایی

همین الان یک نگاهی به اتاق کودکتان بیندازید. آیا دلتان نمی خواهد چیزی به آن اضافه کنید؟ وقتی پولش را ندارید، پس باید از خلاقیتتان کمک بگیرید. در این ویدئو گل هایی مقوایی ...

چــه سنی برای عاشق شدن مناسب است؟


بیشتر از این‌كه به‌دنبال زمانی مناسب برای عاشق شدن و تشكیل زندگی مشترك باشید و ذهن‌تان را درگیر پیدا‌كردن یك فرد ایده‌آل برای ازدواج كنید..





صبح بخیر:  جواب این سوال را در همین ابتدای مقاله به شما می‌گوییم: «نه» واقعا هیچ محدودیت سنی برای عاشق شدن برای ازدواج وجود ندارد. هر شخصی با هر سنی می‌تواند در هر شرایطی عشق را تجربه كند و به‌دنبال عشق، زندگی زیر یك سقف مشترك را شروع كند. گاه یك فرد 50‌ساله و گاه یك نوجوان 16‌ساله در یك دوره زمانی كاملا شبیه هم عمل می‌كنند آن هم تنها درصورت مسئله! یعنی عاشق شدن و تشكیل زندگی دادن اما این‌كه عاشق شدن و ازدواج در سنین پایین یا سنین بالا می‌تواند چه تفاوت‌هایی داشته باشد؛ داستانش كاملا متفاوت است. اگر شما به تازگی عاشق شده‌اید و قصد ازدواج با فرد مورد علاقه‌تان را دارید و به‌دنبال این تصمیم‌تان، دیگران با زبان انتقاد به شما گفته‌اند: الان خیلی زود است» بهتر است قبل از این‌كه در این مورد موضع‌گیری كنید قدری بیشتر روی نكاتی كه برای‌تان شرح می‌دهیم، تامل كنید. در پایان این مقاله متوجه می‌شوید كه بهترین سن برای انتخاب فرد مورد علاقه‌تان چه زمانی است و آیا الان شرایط ازدواج را دارید یا نه!



وقتی همه چیز را فدا  می‌كنی

در سنین پایین، افراد به دلیل نداشتن تجربه‌های كمتر اسیر احساسات زودگذر می‌شوند. درست است كه عشق و ازدواج در سنین پایین پرسوز و گداز‌تر از ازدواج در سنین بالاتر است اما این نكته را هم درنظر داشته باشید كه همین احساسات مهیج و پرسوز و گداز و ازدواج‌های زودهنگام می‌تواند پایانی تلخ و ناخوشایند را هم برای طرفین داشته باشد. در سنین پایین انسان‌ها واقع بین نیستند و اگر پایان یك ارتباط زناشویی به جدایی ختم شود، افراد قادر به درك درستی نیستند و وقفه بلندمدت تری را در زندگی افراد به جا می‌گذارد ولی در سنینی كه افراد به رشد اجتماعی بیشتری رسیده اند، با وجود سختی و درد شكست ازدواج، راحت‌تر با این اتفاق كنار می‌آیند. ترس از تنهایی یكی از علت‌های عاشق شدن و ازدواج در سنین پایین است و همین ترس باعث می‌شود در مواردی كه حتی فرد مورد علاقه‌تان مناسب با معیارهای شما نیست، در كنارش بمانید و خودتان را قربانی یك ارتباط زناشویی ناموفق بدانید اما اگر فرد با تجربه‌ای باشید به‌خوبی تصمیم می‌گیرید و خود را برای تجربه‌ای بهتر آماده می‌كنید. چه خوش‌مان بیاید یا نه در سنین پایین به خصوص تا 20‌سالگی چنین درك درستی از ازدواج و عشق در ما وجود ندارد و به همین دلیل عاشق شدن در این دوره پر دردسر‌تر از سنین بالاتر است.



آدم مناسب، زمان مناسب

 این انتخاب شماست كه در سنین كم به‌دنبال عشق و ماجراجویی‌های آن بروید یا در سنی كه كاملا با تجربه هستید دل به كسی ببندید و باقی‌مانده مسیر را با همسر ایده‌آلی كه انتخابش كرده‌اید، ادامه دهید اما یادتان باشد آدم مناسبی كه شما قرار است عاشق و دلباخته‌اش شوید و به‌عنوان همسر او را به همه معرفی كنید، در زمانی مناسب به سمت شما خواهد آمد. در سنین بسیار كم كه هنوز دیدگاه‌ها و ایده‌های فكری فرد شكل نگرفته، انتخاب‌ها هم به همان اندازه می‌تواند ناپخته و نادرست باشد. ممكن است فردی كه شما در 17‌سالگی علاقه به ازدواج با او را داشتید چند‌سال بعد مثلا در 25 سالگی، به‌نظرتان كامل و مناسب نیاید اما دلیل این تغییر عقیده به دلیل بد بودن یا نامناسب بودن فرد مورد علاقه‌تان نیست بلكه این اتفاق به دلیل تغییراتی است كه همزمان با رشد اجتماعی و فردی شما صورت گرفته است. معیارهای شما مدام در حال تغییر هستند تا زمانی كه شما به یك ثبات درستی از زندگی برسید. فردی كه در 20 سالگی برای ازدواج  عاشقش شده‌اید با فردی كه شما در سنین بالاتری نسبت به او علاقه‌مند شده‌اید، كاملا با یكدیگر متفاوت هستند. زیرا معیارها و نوع دیدگاه شما در مورد انتخاب افراد تغییر بزرگی كرده است. پیشنهاد ما به شما این است در سنینی ازدواج كنید كه شناخت كافی از اطراف خود و آدم‌های زندگی‌تان داشته باشید. هرچه‌قدر شما كامل‌تر باشید، فرد مناسبی كه وارد زندگی‌تان می‌شود، به معیارهای شما نزدیك‌تر خواهد بود و ارتباطی ماندگار‌تر را تجربه خواهید كرد.



تو آدم درستی باش!

بیشتر از این‌كه به‌دنبال زمانی مناسب برای عاشق شدن و تشكیل زندگی مشترك باشید و ذهن‌تان را درگیر پیدا‌كردن یك فرد ایده‌آل برای ازدواج كنید، این نكته را در ذهن‌تان بسپارید كه تا زمانی كه شما درست عمل نكنید و فرد ایده‌آلی نباشید، فرد مناسبی برای شما پیدا نخواهد شد. بیشتر ما به‌دنبال این هستیم كه دیگران چه چیزی به ما می‌دهند. ما همیشه به این سوال فكر می‌كنیم كه وقتی زمان درست عشق ورزیدن رسید و شخص مورد علاقه‌مان را برای ازدواج پیدا كردیم، چه چیزهایی از سمت عشق‌مان در انتظارمان است اما هرگز به این فكر نمی‌كنیم كه ما در این عشق قرار است چه كارهایی را برای عشق‌مان انجام دهیم. این‌كه همیشه به‌دنبال دریافت خدمت باشیم و خودمان دست روی دست بگذاریم، كار درستی نیست و حتی با وجود زمان درست و شخص مناسب، عشق خوبی در انتظارمان نخواهد بود. اگر چیزی ندهید نمی‌توانید چیزی هم دریافت كنید.



دلیل درست، زمان درست

تنها انتخاب زمان مناسب و فرد مناسب برای عاشق شدن و ازدواج كافی نیست بلكه مهم‌ترین موردی كه باید در عاشق شدن در نظر گرفت، دلیل قابل‌قبولی است كه شما به خاطر آن عاشق می‌شوید و ازدواج می‌كنید. بگذارید این موضوع را دوباره با مقایسه‌ای بین عشق در سنین پایین و در سنین بالا برای‌تان توضیح دهیم. یكی از دلایلی رایج عاشق شدن و ازدواج در سنین پایین احساس تنهایی است و افرادی كه مثلا در سنین 16 تا 20 سالگی دلباخته كسی می‌شوند و با او ازدواج می‌كنند، به‌دنبال پر كردن خلأ تنهایی خود هستند و این دلیل خوبی برای علاقه‌مند شدن به او نیست چون به‌تدریج علاقه جای خود را به سردی خواهد داد. در این دوره زمانی افراد به جای این‌كه بعد از شناخت طرف مقابل‌شان، عاشق و دلباخته‌اش شوند، در عوض ابتدا عاشق او می‌شوند و به‌تدریج او را می‌شناسند. به همین دلیل چون عشق قبل از شناخت شكل گرفته، حتی اگر فرد عاشق ویژگی‌های بدی را در فرد مورد علاقه‌اش ببیند اصلا به چشمش نمی‌آید و به‌اصطلاح ساده تر«كور و كر می‌شود» اما در سنین بالاتر این موضوع كاملا برعكس است. عشق در افرادی كه به دلیل سن بالا پختگی و تجربه بیشتری دارند، خیلی منطقی‌تر و قابل‌قبول‌تر است. افراد در سنین بالاتر بعد از این‌كه به شناخت كافی از فرد مورد نظرشان رسیدند، دلباخته او می‌شوند و این نوع علاقه روز به روز با شناخت بیشتر، بهتر و عمیق‌تر می‌شود اما گاهی اوقات دلیل عاشق شدن و ازدواج‌های سریع و بدون شناخت، به خاطر خواسته‌های غلطی است كه هم در سنین پایین این موضوع صدق می‌كند و هم در سنین بالا. عده‌ای عاشق می‌شوند چون دوست دارند با آن‌ها به‌خوبی رفتار شود، آن‌ها دوست دارند عشق خود را برای دیگران توصیف كنند و از توجه دیگران برخوردار شوند. مراقب باشید كه دلیل درستی برای عاشق شدن بیابید چون در غیراین صورت عشق چیزی جز تنفر برای‌تان باقی نمی‌گذارد.



پول واقعا مهم نیست؟

گاهی اوقات به سن قابل‌قبول و منطقی برای عاشقی و ازدواج رسیده‌اید و از همه لحاظ خودتان را آماده عشق ورزیدن و تشكیل یك زندگی مشترك می‌دانید اما هنوز دیدگاه درستی از اطراف ندارید. شما برای عشق و انتخاب همسر ایده‌آل‌تان نیاز به تجربه دارید و این تجربه با نگاه به تجربه‌های دیگران تا حدودی به دست می‌آید ولی باز هم نسبی است و نمی‌توان تنها روی آن‌ها تكیه كرد. در سنینی خاص وقتی به پول فكر می‌كنید آنقدر غرق در عشق هستید كه این موضوع را كاملا بی‌اهمیت فرض می‌كنید و اگر سنی داشته باشید كه تجربه شكست مالی را داشته باشید، به‌خوبی می‌دانید كه ازدواج بدون پول هیچ سرانجامی نخواهد داشت. این تجربه در سنین پایین به دست نمی‌آید و تنها با رشد اجتماعی فرد شكل می‌گیرد. با این همه باز هم نمی‌شود مانع عاشق شدن و تمایل افراد كم سن و سال برای ازدواج شد و افراد را به‌دلیل داشتن سن پایین از عشق ورزیدن منع كرد ولی دانستن تفاوت‌های عشق در سنین پایین و بالا می‌تواند كمك زیادی به انتخاب‌های شما كند. این‌كه حالا چه سنی دارید مهم نیست، این‌كه چه دلیلی برای علاقه‌مندشدن دارید و چقدر آگاهانه این مسیر را برای انتخاب همسر مورد علاقه‌تان انتخاب كرده‌اید، پایان خوب یا بد را برای‌تان رقم خواهد زد.


ویدیو مرتبط :
کلیپ عاشق ترین عاشق خداحافظ مناسب استوری اینستاگرام

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

سن مناسب کودکان برای تنها گذاشتن در خانه چه سنی است؟



اضطراب جدایی,اضطراب جدایی کودکان

 

حتی اگر والدین احساس کنند که فرزندشان آمادگی تنها ماندن در خانه را دارد،‌ توصیـــه می‌شود تا زمانی که خود کودک تمایلی به این کار ندارد و از تنها ماندن راضی نیست، او را در خانه تنها نگذارید. در واقع، خواست و میل کودک در این مورد نقشی تعیین‌کننده دارد.
برای بسیاری از خانواده‌ها اتفاق می‌افتد در موقعیتی قرار بگیرند که ناچار شوند فرزند خود را برای مدتی در خانه تنها بگذارند. البته، تنها گذاشتن کودک در خانه‌ راه‌ حلی است که معمولا توصیه نمی‌شود. بنابراین،‌ آن را تنها به عنوان آخرین گزینه ببینید. اگر فرزندتان در زمان‌های معینی قرار است در خانه تنها بماند، بهتر است برای آن زمان‌ها از قبل برنامه‌ ریزی داشته باشید. او را به کلاس‌هایی که علاقه دارد بفرستید، ‌اجازه بدهید از فضای کتابخانه متناسب با سنش استفاده کند یا به منزل یکی از اقوام برود. این برنامه‌ها به فرزند شما کمک می‌کند از وقتش بهتر استفاده کند و خیال شما هم راحت‌تر خواهد بود. با وجود این، در مواقعی، شرایط به گونه‌ای پیش می‌رود که تنها گذاشتن کودک در خانه اجتناب‌ناپذیر می‌شود. در این صورت‌ چه باید کرد؟
از چه سنی‌؟
یکی از مهم‌ترین سوال‌ها در این زمینه این است که از چه سنی می توان کودک را در خانه تنها گذاشت. برخی کارشناسان بالاتر از 8 سال و بسیاری‌ بالاتر از 10 تا 12 سال را سن شروع تنها گذاشتن کودک در خانه می‌دانند. بنابراین،‌ اگر فرزند شما کم‌تر از 8 تا 10 سال دارد،‌ به هیچ عنوان به تنها گذاشتن او در خانه فکر هم نکنید. اگر سن او بیشتر است، می‌توانید سایر شرایط لازم را در نظر بگیرید.
خطرهای جسمانی
یکـــــی از مشکلات مهم در تنها گذاشتن کودک در خانه‌ احتمال روی دادن اتفاقاتی است که به کودک آسیب جسمانی می‌‌زند. کودکان در نبود والدین با احتمال بالاتری به سراغ رفتارهای خطر‌آفرین مانند روشن کردن آتش یا کار با وسایل برقی می‌روند. به علاوه، آن‌ها به اندازه‌ بزرگسالان، راه چاره برای مقابله با خطر یا متوقف کردن یک آسیب را بلد نیستند و در مقایسه با یک بزرگسال در موقعیت مشابه، بیشتر آسیب می‌بینند و حتی در برخی موارد، جان خود را از دست می‌دهند.
در مورد امنیت جسمانی کودک چند نکته را حتما رعایت کنید
1 - قفل کردن در خانه کمکی نمی‌کند
برخی والدین فکر می‌کنند که اگر در خانه را روی کودک خود قفل کنند و بروند،‌ همه‌چیز رو به‌ راه خواهد بود. البته این کار می‌تواند جلوی برخی از اتفاقات ناگوار مانند ورود غریبه به خانه، یا خارج شدن کودک از منزل و آسیب‌های ناشی از آن را بگیرد،‌ اما از طرف دیگر،‌ اگر برای کودک اتفاقی بیفتد، خانه آتش بگیرد یا‌ دچار جراحت شود، نه راه فراری دارد و نه می‌تواند از افراد دیگر مثلا همسایه کمک بگیرد. بنابراین،‌ قفل کردن در راه چاره نیست.
2 - مواد خطرناک، آتش‌زا و داروها
مطمئن شوید مواد خطرآفرین را دور از دسترس و جای امنی قرار داده‌اید.
3 - آموزش کمک‌های اولیه و نحوه‌ی مقابله با خطراتی مانند آتش‌سوزی.
آسیب‌های روانی
از دیگــــــر مشکلاتی که تنها گذاشتن کودک در خانه ایجاد می‌کند، ‌آسیب‌های روانی است. کودکی که از تنهایی می ترسد‌ با تنها ماندن در خانه تجربه‌های تلخی خواهد داشت که به او آسیب می‌رساند. کودکی که بعد از مدرسه، به خانه‌ای می‌آید که در آن هیچ‌کس نیست‌ دچار احساس تنهایی و مورد بی‌توجهی قرار گرفتن می‌شود، ‌چون همه‌ کودکان دوست دارند وقتی از مدرسه به خانه برمی‌گردند، اتفاقات روزمره را برای کسی تعریف کنند،‌ در مورد احساس خود صحبت کنند و مشکلات خود را با کسی در میان بگذارند تا شاید راه‌حلی برای آن‌ها پیدا کنند.
بنابراین، اگر نمی توانید در همان لحظه همراه فرزندتان باشید و او تنهاست، ‌ زمان‌های دیگر وقت کافی به او اختصاص دهید تا بتواند با شما صحبت کند. زمان مشخصی را در روز فقط برای گوش دادن به حرف‌های او بگذارید.‌ مثلاً بعد از عصرانه، بعد از فلان سریال، بعد از اخبار ساعت فلان،‌ زمانی که مشخص باشد و سر قرار خود هم بمانید. البته با علاقه و توجه گوش کردن شما است که نیاز او را برطرف می‌کند، نه این‌که از سر اجبار و با اکراه، ‌این کار را انجام دهید.
چقدر با اضطراب جدایی آشنا هستید؟
مفهوم اضطراب جدایی، در برخی موارد، در تنها گذاشتن کودک در خانه مهم می‌شود. گاهی والدینی که فرزند وابسته‌ای دارند که بسیار از تنها ماندن و جدا شدن از آن‌ها حتی برای زمانی کوتاه می‌ترسد، تصمیم می‌گیرند برای این که به او یاد بدهند روی پای خودش بایستد و این همه نترسد،‌ او را به تنها ماندن عادت بدهند: « دو بار که تنها بمونه دیگه نمی‌ترسه »، « بذار یه روز تو خونه خودش تنها باشه ببینه در و دیوار ترس نداره ».
اما در واقع، در مواردی که کودک مبتلا به اضطراب جدایی است‌ چنین تصمیمی می‌تواند به‌ شدت به او آسیب بزند و شرایط را از پیش بدتر کند. ممکن است کودکی دقیقاً به اختلال اضطراب جدایی مبتلا نشود، ‌اما داشتن رگه‌ها یا نشانه‌هایی از آن هم نیاز به توجه تخصصی و بالینی دارد و باید در چنین مواردی با یک متخصص مشورت شود و شیوه‌ی درمانی مناسب به کار برده شود.
علائمی که به طور تخصصی برای تشخیص اضطراب جدایی به کار می‌روند، ‌ این‌ها هستند:
1 - اضطراب افراطی و نامتناسب با سطح رشد در مورد جدایی از خانه و یا کسانی که کودک به آن‌ها دلبسته است.
2 - ناراحتی مفرط و پایدار درباره‌ی احتمال بروز خطر قریب‌الوقوع از دست دادن اشخاصی که کودک به آن‌ها دلبسته است.
3 - دلواپسی مفرط در مورد از دست دادن یا صدمه احتمالی به افراد مورد دلبستگی.
4 - مقاومـــت پیگیر یا امتناع از رفتن به مدرسه یا جای دیگر به دلیل ترس از جدایی.
5 - مقاومت یا ترس پایدار و مفرط از تنها ماندن یا ماندن در منزل بدون افرادی که کودک به آنها دلبسته است.
6 - مقاومت مفرط و پایدار هنگام جدایی از خانه و افرادی که کودک به آنها دلبسته قابل پیش‌بینی باشد.
7 - مقاومت پیگیر یا امتناع از خوابیدن بدون حضور افرادی که کودک به آنها دلبسته است و مقاومت از خوابیدن در بیرون خانه.
8 - کابوس‌های مکرر با موضوع جدایی.
9 - شکایت‌های مکرر از نشانه‌های جسمانی مانند سردرد، دل‌درد و حالت تهوع هنگام وقوع یا انتظار جدایی از منبع مهم دلبستگی (در بیشتر مواقع، مادر).
این علائم قبل از 18 سالگی خود را نشان می‌دهند و معمولاً چند هفته‌ای هم ماندگار هستند. گاه شدت علائم در حدی است که عملکرد روزمر‌ه‌ی کودک ‌مانند رفتن به مدرسه و بازی با همسالان را تحت تاثیر قرار می‌دهد. لزومی ندارد که کودک همه‌ی این علائم را نشان دهد.میگنا دات آی آر.وجود تعداد کمی از آن‌ها نشان می‌دهد که باید با یک متخصص مشورت کنید.
آمادگی و خواست کودک
حتی اگر والدین احساس کنند که فرزندشان آمادگی تنها ماندن در خانه را دارد،‌ توصیـــه می‌شود تا زمانی که خود کودک تمایلی به این کار ندارد و از تنها ماندن راضی نیست، او را در خانه تنها نگذارید. در واقع، خواست و میل کودک در این مورد نقشی تعیین‌کننده دارد.
زمان تنها گذاشتن
از دیگر نکاتی که برای تنها گذاشتن کودک در خانه باید بدان توجه داشت‌ زمانی است که کودک در خانه تنها می‌ماند. بهتر است این زمان تا حد ممکن کوتاه باشد. بسیاری، یک تا سه ساعت را برای تنها ماندن کودک در خانه، ‌بسته به آمادگی‌ها و توانایی‌های کودک و سایر شرایط، ذکر کرده‌اند و بیشتر از آن اصلاً به نفع کودک نیست.
برخی والدین فکر می‌کنند اگر کودک به خواب برود، دیگر تا وقتی او بیدار می‌شود، ‌برای تنها گذاشتن او در خانه فرصت دارند. اما اگر اتفاق دیگری افتاد چطور؟ اگر او زودتر بیدار شد چطور؟ به علاوه، در شرایط اضطراری، ‌مثل وقتی که کودک بیمار است، حتی اگر یک سرماخوردگی ساده باشد، زمان مجاز برای تنها ماندن کودک در خانه به صفر می‌رسد. هنگام بیماری، بسیاری از موقعیت‌ها و شرایط پیش‌بینی‌ناپذیرند و می‌توانند احتمال خطر را بالا ببرند.
ویژگی‌های کودکی که می‌تواند تنها بماند
کودکی می‌تواند در خانه تنها بماند که از اعتماد به‌ نفس کافی برخوردار باشد. زیاد نترسد و از بیان خواسته‌ی خود خجالت نکشد. بتواند احساس خود را با والدینش در میان بگذارد و آن‌قدر با والدین خود رابطه‌ی خوب و صمیمانه‌ای داشته باشد که در صورتی که هر مشکلی به وجود آمد،‌ یا هر نگرانی‌ای داشت،‌ قبل از هرچیز، آن را با والدین خود در میان بگذارد. به علاوه، او باید مهارت‌های کلامی کافی را برای برقراری ارتباط با دیگران داشته باشد.

منبع :parandcc.blogfa.com