سبک زندگی


2 دقیقه پیش

شناخت بهترین آتلیه کودک و بارداری

بچه ها به سرعت بزرگ می‌شوند، زودتر از چیزی که فکرش را می‌کنید یا انتظارش را دارید. زمانی توانایی راه رفتن یا حرف زدن ندارند ولی اندک زمانی بعد آنها را در حال دویدن و مکالمه ...
2 دقیقه پیش

فیلم: تزیین اتاق کودک با گل‌های مقوایی

همین الان یک نگاهی به اتاق کودکتان بیندازید. آیا دلتان نمی خواهد چیزی به آن اضافه کنید؟ وقتی پولش را ندارید، پس باید از خلاقیتتان کمک بگیرید. در این ویدئو گل هایی مقوایی ...

چطور پس از زایمان زشت نشویم؟



زشت شدن پس از زایمان,بارداری

 

بارداری یكی از لذت‌بخش‌ترین تجربیاتی است كه یك زن طی زندگی خود از سر می‌گذراند؛ تجربه‌ای كه البته با رخ دادن تغییرات زیادی در بدن مادر همراه است كه بخش زیادی از این تغییرات در پوست مادر اتفاق می‌افتد. در اینجا به این تغییرات اشاره می‌كنیم، البته همه این تغییرات ممكن است در بدن یك خانم باردار اتفاق نیفتد اما به هرحال آگاه بودن از آنها برای هر زنی كه ممكن است در آینده تجربه بارداری داشته باشد، لازم است.

 

پمادهایی برای خط‌های زشت

stretch mark (خطوط بارداری)

براساس تحقیقات موسسه ملی بارداری آمریکا، بیش از 90درصد زنان باردار طی 9 ماه بارداری خود خطوط بارداری را روی پوست بخشی از بدن خود خواهند دید. این خطوط به رنگ‌های صورتی یا قرمز هستند و به صورت عموما افقی روی ناحیه شكم، ران‌ها یا سینه‌ها ظاهر می‌شوند و حالت آنها به گونه‌ای است كه انگار پوست در آن نواحی تا‌خورده است. هنوز راه‌های مشخص و قاطعی برای پیشگیری از بروز این خطوط یافت نشده است اما برخی مطالعات محدود نشان داده كه شاید استفاده از بعضی كرم‌های پوستی بتواند میزان بروز این خطوط را كاهش دهد. در مطالعه‌ای در سوئد مشخص شد زنانی كه از ماه‌های اولیه بارداری روی پوست ناحیه شكم خود كرم‌های پوستی حاوی ویتامین E و اسید آلفاهیدروكسی می‌مالیدند با تعداد و شدتی كمتر شاهد بروز خطوط بارداری بودند.

 

چه كنید تا ماسك از روی صورت شما بیفتد؟

ماسك بارداری (كلواسما)

دكتر مانوئل سرا، پروفسور زنان و زایمان در كالج هرش آیلند آپتون می‌گوید: « طی 3 ماهه دوم بارداری، ممكن است تغییرات رنگ پوست صورت در گروهی از زنان باردار اتفاق بیفتد كه این گروه از تغییرات را كلواسما یا ماسك بارداری می‌نامند.» این استاد دانشگاه توضیح می‌دهد كه علت بروز این پدیده این است كه هورمون‌هایی كه در دوران بارداری در بدن مادر ترشح می‌شوند هورمون ملانین را تحریك می‌كنند و این هورمون هم باعث می‌شود رنگدانه‌های بیشتری از سلول‌های پوستی ترشح شود.

 

البته تغییرات پوستی گاه آنقدر خفیف است كه خود فرد یا اطرافیانش متوجه آن نمی‌شوند. گاه هم تغییرات به گونه‌ای است كه حالت آفتاب‌سوختگی را تداعی می‌كند. البته در این موارد تنها پوست صورت این حالت را داشته و پوست باقی بدن حالت طبیعی دارد. درست است كه نمی‌توان جلوی ترشح هورمون‌های بارداری را گرفت اما هرچقدر در معرض نورآفتاب كمتری قرار بگیرید احتمال بروز كلواسما در شما كاهش می‌یابد. زنانی كه از ضدآفتاب مناسب استفاده می‌كنند و درخارج از خانه كلاه بر سرشان می‌گذارند به میزان كمتری این تغییر رنگ را در صورت خود شاهد خواهند بود.

 

با استحمام می‌توانید این مشکل را حل کنید

خارش پوستی

طی دوران بارداری پوست شكم كشیده و سفت می‌شود و در اواخر بارداری ممكن است به این علت خارش شدید در ناحیه شكم ایجاد شود. افزایش تعریق و بالا رفتن گرمای بدن می‌تواند باعث بروز جوش‌های حساسیتی و چركی در ناحیه شكم شود. در بعضی موارد دوش گرفتن با آب خالی، حتی چندبار در روز می‌تواند تمام این مشكلات را برطرف كند. پوشیدن لباس‌های نخی نازك و به حداقل رساندن تماس پوست شكم با لایه‌های مختلف لباس و جلوگیری از تعریق هم می‌تواند شدت علائم را كاهش دهد. استفاده از یك مرطوب‌كننده مناسب برای جلوگیری از خشكی پوست هم می‌تواند كمك‌كننده باشد اما اگر با تمام این توصیه‌ها جوش‌های شكمی شما بهبود نیافت حتما با یك پزشك متخصص پوست در این مورد مشاوره كنید.

 

ویتامین C علیه رگ‌های زشت

وریدهای واریسی

طی دوران بارداری میزان جریان خون مادر افزایش می‌یابد و به دلیل افزایش وزن شكم، میزان بار روی وریدهای قسمت تحتانی بدن افزایش می‌یابد و این به معنای افزایش احتمال ابتلا به واریس است. رگ‌های واریسی رنگ‌های آبی یا سبز تیره‌ای هستند كه ضخیم شده و سفت به نظر می‌رسند و ظاهری زشت به اندام‌ها می‌دهند. بخشی از احتمال ابتلا به واریس ناشی از ژنتیك است اما شما می‌توانید با برخی اقدامات ساده از احتمال ابتلا به این حالت بكاهید. مهم‌ترین نكته این است كه از ایستادن یا نشستن در یك حالت ثابت برای مدت طولانی پرهیز كنید. درصورتی كه باید بایستید هرچند دقیقه یك‌بار برای مدتی كوتاه بنشینید یا راه بروید. پوشیدن جوراب‌های مخصوص واریس هم در این مورد كمك‌كننده است. در زمان نشستن هم پای خود را بالا بگذارید و ویتامین C كافی به بدن‌تان برسانید تا احتمال واریس در شما كمتر شود.

 

این تغییر خودبه‌خود برطرف نمی‌شود

تیرگی هاله سینه‌ها

ناحیه سینه‌ها در بسیاری از زنان باردار طی دوران بارداری تغییر رنگ می‌یابد و تیره‌تر می‌شود كه این تیرگی برخلاف خط سیاه پس از زایمان خودبه‌خود برطرف می‌شود. ضمنا این تغییرات رنگی و تیره شدن ممكن است در خال‌ها و دانه‌های گوشتی پوست هم دیده شود اما این نكته را هم در نظر بگیرید كه هر تغییر دیگری در خال‌هایتان (مثلا اندازه، شكل، پیدا شدن حاشیه‌های نامنظم و ایجاد خونریزی‌ در آنها) را حتما باید به متخصص پوست اطلاع دهید تا در مورد احتمال سرطانی بودن این خال‌ها تحقیق كند.

 

سرخود دارو نخورید!

جوش و آكنه

افزایش برخی هورمون‌ها طی بارداری باعث افزایش ترشح چربی از سلول‌های پوست می‌شود و این حالت همان‌طور كه می‌دانید باعث افزایش احتمال بروز آكنه می‌‌شود. اگر می‌خواهید طی بارداری پوستی پر از جوش پیدا نكنید روزی دو بار صورت‌تان را با یك شوینده غیرمعطر مناسب پوست‌تان بشویید. این را هم بدانید كه بسیاری از داروهای معمول ضدجوش، حتی آنهایی كه بدون نسخه به فروش می‌رسند، برای استفاده در مقطع بارداری مناسب نیستند و برای مصرف آنها حتما باید بروشور و نقاط احتیاط دارو را مطالعه كنید اگر نگران زیاد شدن جوش‌ها روی صورت یا بدن‌تان هستید حتما با یك متخصص پوست در این مورد مشورت كنید.

 

خود به خود پاك می‌شود

خط سیاه (Linea nigra)

خیلی از زنان باردار در 3ماهه دوم بارداری شاهد بروز خطی در ناحیه زیرناف خود به صورت مستقیم به سمت پایین هستند. این خط در آغاز معمولا كمرنگ است اما به مرور شروع به سیاه شدن می‌كند و به همین دلیل به خط سیاه شهرت دارد. به طور معمول پس از زایمان، تیره‌تر شدن این خط برای چندروز ادامه می‌یابد اما طی ماه‌های پس از بارداری این خط بدون هیچ درمان و به صورت خود به خود محو خواهد شد.

منبع:برترین ها


ویدیو مرتبط :
مراحل قبل از زایمان،زایمان و بعد از زایمان گربه

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

قصه جوجه اردک زشت



یکی از بعداز ظهرهای آخر تابستان بود . نزدیک یک کلبه قدیمی در دهکده ،خانم اردکه لانه اش را کنار دریاچه ساخته بود.

 

اون پیش خودش فکر می کرد: مدت زیادی هست که روی این تخم ها خوابیده ام . او تنها نشسته بود و بقیه اردکها مشغول شنا بودند .

 

کم کم تخم ها شروع به حرکت کردند و با نوکهای قشنگ کوچکشان پوسته ی تخم شان را شکستند . آنها یکی یکی بیرون آمدند اما هنوز خیس بودند و نمی توانستند که بخوبی روی پاهایشان بایستند.

 

جوجه اردک زشت

بزودی جوجه ها روی پا هایشان ایستادند و شروع به تکان دادن خودشان کردند.تا اینکه پرها یشان خشک شد خانم اردکه نگاهش به تخم بزرگی افتاد و پیش خودش گفت : اوه نه هنوز یکی از تخم ها اینجاست اردک پیری کنار خانم اردک آمد .

 

به تخم نگاه کرد و گفت: شاید این تخم یک بوقلمون باشد این اتفاق یکبار برای من هم رخ داده است اون جوجه حتی نمی توانست به آب نزدیک شود. چرا ناراحتی ؟ من پیشنهاد می کنم که او را ول کنی . سپس اردک پیر آهسته شنا کرد و رفت.

 

خانم اردکه فکر کرد کمی بیشتر روی این تخم بنشیند . بعد از مدتی صداهای ضعیفی از داخل تخم شنید و بزودی جوجه کوچولو از تخم بیرون آمد.

 

مادر مدتی به جوجه نگاه کرد او با پرهای خاکستریش ظاهر عجیبی داشت و مادر را نگران کرد. اما وقتی که به پاهایش نگاه کرد خیالش جمع شد که این جوجه ی بوقلمون نیست.

 

اما جوجه ی بزرگ و زشتی بود روز بعد مادر جوجه هایش را به کنار دریاچه برد . جوجه ها یکی یکی داخل آب پریدند . بزودی همه آنها حتی جوجه اردک زشت روی آب شناور بودند.

 

سپس مادر جوجه هایش را به حیاط طویله برد .سرش در برابر اردک پیر به نشانه ی احترام خم کرد و گفت : نوار بین پاهای این جوجه نشان می دهد که یک جوجه بوقلمون نیست بوقلمونی که در نزدیکی آنها راه می رفت سرش را بالا آورد و گفت : تا حالا چنین جوجه اردک زشت و بزرگی ندیده ام این تازه شروع مشکلات جوجه اردک بود .

 

حیوانات با او رفتار دوستانه ای نداشتند چون اوخیلی زشت بود . جوجه اردکهای دیگر با او بازی نمی کردند و او را اذیت می کردند . مرغها به او نوک می زدند و همه حیوانات به او می خندیدند.

 

جوجه اردک بیچاره خیلی غمگین و تنها بود . و با گذشت زمان بیشتر ناراحت می شد . هرچند که مادرش سعی می کرد به او دلداری بدهد احساس می کرد کسی او را دوست ندارد و فکر می کرد چرا با بقیه برادرهایش فرق دارد .

 

 

یک شب که دیگر جوجه اردک زشت نتوانست این همه ناراحتی را تحمل کند از حیاط طویله خارج شد و تا جایی که می توانست دوید . بزودی به جنگل رسید . هر چه جلوتر می رفت پیدا کردن راه سخت تر می شد .

 

اما او به دویدن ادامه داد تا اینکه به نزدیکی مردابی رسید که اردکهای وحشی در آنجا زندگی می کردند . جوجه اردک پشت درختی پنهان شد . احساس می کرد که خیلی تنها و خسته است صبح هنگامیکه تعدادی از اردکها پرواز میکردند متوجه جوجه تازه وارد شدند ایستادند به او سلام کردند .

 

از او پرسیدند: تو کی هستی ؟ جوجه اردک زشت گفت : من اردک مزرعه هستم آیا تا حالا جوجه اردکی مثل من دیده اید که پرهای خاکستری داشته باشد. او مدت طولانی به اردکهای وحشی که با اردک های مزرعه خیلی فرق داشتند نگاه کرد آنها گفتند : یک اردک ؟ ولی ما تا حالا جوجه اردکی مثل تو ندیده ایم . اما مهم نیست . تو می توانی اینجا بمانی چون این مرداب به اندازه کافی برای همه ما جا دارد .

 

 

جوجه اردک زشت خوشحال بود که می توانست در کنار مرداب استراحت کند و از حیوانات بیرحم مزرعه دور باشد هوا سرد بود جوجه اردک زشت به برگ های درختها نگاه کرد که طلایی و قرمز بودند . همانطور که او میان نیزار برای پیدا کردن غذا می گشت دو غاز وحشی جوان از آسمان کنار او به زمین نشستند.

 

سلام دوست داری از ما باشی. ما داریم به مرداب دیگری پرواز می کنیم که کمی از اینجا دورتر است جائیکه غازهای جوان زیادی مثل ما آنجا زندگی می کنند .

 

جوجه اردک زشت از این اتفاق خوشحال بود اما قبل از اینکه کاری کند صدای شلیک گلوله ای را شنید و غاز به درون مرداب افتاد . یک سگ گنده داخل آب پرید تا آنها را بگیرد .

 

اسلحه ها شروع به شکلیک در اطراف مرداب کردند سگ دیگری از میان نیزارها بطرف جوجه اردک آمد سگ لحظه ای به او نگاه کرد و سپس از آنجا دور شد .

 

جوجه اردک در حالیکه از ترس نفس نفس می زد گفت : خدایا متشکرم . من اینقدر زشتم که حتی سگ هم مرا نمی خواهد . او تمام روز در میان نیزار ماند .بالاخره زمانیکه خورشید غروب کرد سگها رفتند و شلیک ها قطع شد .

 

او آشفته خودش را از کناره دریاچه به میان جنگل رساند همانطور که او در تاریکی راه می رفت باد شدیدی می وزید .ناگهان خودش را جلوی یک کلبه خیلی قدیمی دید . نور ضعیفی از لای سوراخ در دیده می شد . جوجه اردک فکر کرد که باید داخل بروم و از دست باد خلاص شوم .بنابر این بزور از سوراخی وارد خانه شد و در گوشه ای شب را گذراند.

 

 

جوجه اردک زشت

 

زن پیری با گربه و مرغش در این کلبه زندگی می کرد . صبح روز بعد که پیرزن جوجه اردک را دید از خودش پرسید : این دیگه چیه ؟ از کجا آمده ؟ اردک آنجا ماند .

 

اما جوجه بیچاره در گوشه ای غمگین نشسته بود لذت شنا کردن روی آب را بیاد آورد . به مرغ گفت من می خواهم به دنیای وحشی بروم مرغ به او گفت : تو دیوانه هستی . اما من نمی توانم تو را اینجا نگه دارم .

 

جوجه اردک گشت و حوضچه بزرگی را پیدا کرد . و در زیر نور خورشید شناور شد . روز بعد یکباره یک گروه از پرندگان سفید بزرگی رابا گردنها دراز و جذاب در حال پرواز دید .

 

 

او تا آن روز چنین پرندگان زیبایی را ندیده بود . او پیش خودش فکر کرد ، کاش می توانستم با آنها دوست شوم .

 

این پرندگان به سمت جنوب مهاجرت می کردن باد سرد زمستان شروع به وزیدن کرد . جوجه اردک مجبور بود برای محافظت از یخ زدگی به سختی با پاهایش پارو بزند .

 

یک روز صبح پاهایش یخ زد کشاورزی که از آنجا عبور می کرد او را نجات داد . او پرنده بیچاره را به خانه گرمش برد .اما بعد بچه های کشاورز جوجه اردک را ترساندن و او بال و پر زد و به آشپزخانه پرید و چیزهای مختلفی برخورد کرد و وقتی که در برای لحظه ای باز شد او بیرون پرید.

 

خلاصه جوجه اردک از زمستان جان سالم بدر برد یک روز صبح که لای نیزار خوابیده بود گرمای خورشید را احساس کرد . کش و قوسی به بالهایش داد و به آسمان پرواز کرد . او بطرف یک باغ که یک حوض بزرگ در وسطش داشت پرواز کرد .

 

او سه پرنده سفید زیبا راروی آب دید که خیلی با جذبه و نرم شنا می کردند . آنها قو بودند ولی او این را نمی دانست او خیلی نرم بدون آنکه بال بزند بالای سر قوها پرواز کرد و سرش را برای احترام خم کرد .

 

در انعکاس آب قوی زیبای دیگری دید . دو بچه کوچک به سمت باغ می دویدند فریاد زدند ، نگاه کن یکی دیگه . این یکی از بقیه زیباتر است آن جوجه اردک زشت حالا یک قو بود . قلب او پر از عشق به قوها دیگر بود و فهمید که چه حقیقتی رخ داده است . و قبلا که یک جوجه زشت بود فکرنمی کرد روزی چنین اتفاقی بیافتد.