سبک زندگی
2 دقیقه پیش | شناخت بهترین آتلیه کودک و بارداریبچه ها به سرعت بزرگ میشوند، زودتر از چیزی که فکرش را میکنید یا انتظارش را دارید. زمانی توانایی راه رفتن یا حرف زدن ندارند ولی اندک زمانی بعد آنها را در حال دویدن و مکالمه ... |
2 دقیقه پیش | فیلم: تزیین اتاق کودک با گلهای مقواییهمین الان یک نگاهی به اتاق کودکتان بیندازید. آیا دلتان نمی خواهد چیزی به آن اضافه کنید؟ وقتی پولش را ندارید، پس باید از خلاقیتتان کمک بگیرید. در این ویدئو گل هایی مقوایی ... |
چرا باید از کتاب های موفقیت پرهیز کرد؟
یک تصویر معروف را حتما شما هم مثل من بارها و بارها دیده اید: دو مرد به دنبال یافتن الماس هستند، یکی از آن ها تنها چند سانتی متر مانده به موفقیت تسلیم می شود، او زحمات خود را هدر داده است، او می توانست با کمی تلاش بیش تر موفق شود اما تسلیم شد.
مجله روشن - صادق نوابی*: یک تصویر معروف را حتما شما هم مثل من بارها و بارها دیده اید: دو مرد به دنبال یافتن الماس هستند، یکی از آن ها تنها چند سانتی متر مانده به موفقیت تسلیم می شود، او زحمات خود را هدر داده است، موفقیت بزرگی را از خود دریغ کرده است، او می توانست با کمی تلاش بیش تر موفق شود اما تسلیم شد. مرد بالایی هنوز در حال کلنگ زدن است، او راه بیش تری تا موفقیت دارد و کسی نمی داند که آیا او نیز تسلیم خواهد شد یا به قدر کافی اراده دارد تا به موفقیت دستی یابد.
این تصویر خلاصه سخنرانی های انگیزشی است. سخنران انگیزشی یا نویسنده کتاب انگیزشی می خواهد شما را قانع کند که باید از فرد پایینی عبرت بگیرید. نباید تسلیم شوید و باید تا موفقیت تلاش کنید. اما در زندگی واقعی ما تصویری از مقطع زمین را نداریم که بدانیم چه قدر با الماس ها فاصله داریم؟ دو سانتی متر یا 200 کیلومتر؟ آیا اصلا الماسی در کار است؟ این یادداشت نقدی است بر این گونه متون و سخنرانی های انگیزشی. در این یادداشت می خواهم زیرآب این قبیل حرف های پوچ را بزنم.
ادعایی که نمی توان آن را رد کرد
فرض کنیم من به سراغ یکی از سخنرانان انگیزشی بروم و به او بگویم که من دو سال پیش پای سخنرانی شما نشسته بودم، از شما آموختم که تسلیم نشوم اما تلاش های دو سال گذشته من هیچ نتیجه ای نداشته و کسب و کارم روز به روز وضع بدتری پیدا کرده است. به همین دلیل تصمیم گرفته ام که تسلیم شوم و شرکتم را تعطیل کنم.
آن استاد انگیزشی شاید همان عکس را به من نشان دهد و من را به مرد تسلیم شده پایینی تشبیه کند. اما نکته بسیار مهم این است که نمی توان حرف او را رد کرد. شاید واقعا اگر یک سال دیگر تلاش کنم موفق شوم، ولی اگر نشدم چه؟ اگر بعد از یک سال دیگر تلاش، دوباره پیش استاد انگیزشی آمدم و دوباره همان گفت و گوها بین ما تکرار شد چه؟ آیا این بار می توانم حرف او را رد کنم؟ نه!
شاید واقعا حق با او باشد و من اگر کمی دیگر تلاش کنم، موفق شوم. او هیچ وقت نمی گوید که چه میزان از منابع (از جمله تلاش من) یا چه قدر زمان برای موفقیت لازم است. او تنها می گوید که اگر تاکنون موفق نشده ای حتما به قدر کافی تلاش نکرده ای. یا در ذهن خودت موفقیت را باور نکرده ای. او ادعایی را مطرح می کند که قابل رد کردن نیست و دلیل آن که مشتریان زیادی دارند نیز همین است. احتمالا تنها هنگامی که من ورشکست بشوم، به زندان بیفتم و در زندان خودم را دار بزنم می توان گفت که استاد انگیزشی نسخه اشتباهی پیچیده است.
دستور پخت کیک کسب و کار
برای این که یک کیک خوشمزه بپزید لازم است که یک دستور پخت خوب داشته باشید، موارد مورد نیاز را مطابق با دستورالعمل تهیه و دقت کنید که تازه و باکیفیت باشند و فرآیند پخت کیک را نیز مطابق با دستورالعمل طی کنید. به مرور زمان، با کسب مهارت و آموختن برخی فوت و فن ها کیک شما خوشمزه تر خواهد شد.
اگر شما از من بپرسید چه طور می توانم یک کیک خوب درست کنم من باید به شما دستور پخت کیک را بدهم. مثلا من در دستور کیک می نویسم در فر در دمای 175 درجه سانتی گراد به مدت 45 دقیقه پخته شود. اما اگر بخواهم برای موفقیت کسب و کار شما نسخه بپیچم همه چیز آکنده از ابهام خواهد بود. به شما میگویم که مشتری تان را بشناسید و ارزش مطلوب را به او ارائه کنید. اما برای شناخت مشتری تان به تحقیقات بازار نیاز دارد. تحقیقات بازار پیچیده و هزینه بر است. و بسیاری از کسب و کارها به سراغ آن نیم روند. آن ها با درک شهودی خود از بازار عمل می کنند و معمولا مهارت کافی برای این کار را نیز ندارند.
این وضع مانند این است که شما برای اولین بار در زندگی تان می خواهید کیک بپزید و من به شما بگویم کیک را در «دمای مناسب» و «به میزان کافی» بپزید، آن هم در شرایطی که فر قدیمی شما هم درجه حرارت را درست نشان نمی دهد و در خانه ساعت هم ندارید.
می توان گفت که به احتمال زیاد کیک تان یا می سزد یا به قدر کافی نمی پزد. پس از چند بار خراب کردن کیک، از این وضع کلافه می شوید و می روید پای سخنرانی کسی می نشینید که به شما می گوید باید انگیزه کافی برای پختن کیک را داشته باشی و باید در ذهنت مجسم کنی که یک کیک خوب پخته ای. شاید با شنیدن این توصیه ها انگیزه بیشتری پیدا کنید که فردا هم دوباره پختن کیک را امتحان کنید اما شانس تان برای پختن کیک خوب بیش تر از دیروز نخواهد بود.
در ستایش تسلیم شدن
سخنران انگیزشی برای هزار نفر سخنرانی می کند. هر یک از آنان شرایط متفاوتی دارند. اما سخنران برای همه آن ها نسخه یکسانی می پیچد، باور داشتن به موفقیت و تسلیم نشدن. اما سرسخت بودن و تسلیم نشدن همیشه هم ارزشمند نیست.
به عنوان مثال فرض کنید فردی که واقعا توانایی ذهنی اندکی دارد توانسته در سن 45 سالگی و پس از سال ها تلاش و اخراج از دانشگاه و دوباره رفتن به دانشگاه و افتادن واحدهای درسی مدرک لیسانس خود را بگیرد. خب باید از این فرد پرسید که شما که توانایی ذهنی کمی برای تحصیل داری چه اصراری داشتی که مدرک لیسانس بگیری؟ چرا نرفتی به سراغ کارهایی که مطابق با قابلیت های تو باشد؟ مثلا ممکن است آن فرد در ارتباط برقرار کردن با دیگران بسیار توانمند باشد و می توانست فروشنده خوبی باشد. شاید اگر این فرد یک مغازه کوچک باز می کرد تا به حال توانسته بود تاجر موفقی شود.
حالا به کمک روحیه سرسخت خود چه چیزی به دست آورد؟ هیچ. برخی از کسب و کارها به دلایل مختلف از جمله شرایط محیطی و... محکوم به نابودی هستند. شاید بتوان به زحمت آن ها را سرپا نگه داشت اما در بسیاری اوقات منفعتی متناسب با این زحمت در انتظار ما نخواهد بود.
نکته مهم این است که درایت کافی داشته باشید تا بدانید چه زمانی باید تسلیم شوید و شجاعت کافی داشته باشید تا بدانید چه زمانی باید تسلیم شوید و شجاعت کافی داشته باشید که در زمانی که تشخیص داده اید، تسلیم شوید.
عبرت گرفتن از گورستان کسب و کارها
موفقیت یک کسب و کار الزامات زیادی دارد. شما باید یک کسب و کار را طراحی کنید، طرح تان را به اجرا بگذارید و سپس در عمل آن را اصلاح کنید. هر کسب و کار جنبه های متعددی دارد و برای بررسی هر یک از این جنبه ها ناچارید که تحلیل هایی بسیار بسیار پیچیده تر از موضوع دمای فر و زمان پخت کیک را فراهم کنید. این که کسی به شما بگوید که باید انگیزه کافی داشته باشید تا بتوانید کسب و کارتان را به موفقیت برسانید حرف درستی است، اگر شما انگیزه نداشته باشید، با بارش اولین قطرات باران پاییزی به زیر پتو می لغزید و سر کار نمی روید.
بدیهی است که برای موفقیت کسب و کارتان باید انگیزه داشته باشید، اما داشتن انگیزه تنها شرط ضروری اولیه است. مثلا اگر شما مهاجر غیرقانونی باشید نمی توانید رییس جمهور ایران شوید. ما این که ایرانی باشید هم برای این که رییس جمهور شوید کافی نیست. داشتن انگیزه نیز اگرچه لازم است اما در رقابت با سایر رقبای باانگیزه کمی به شما نخواهد کرد. دلیل موفقیت شرکت هایی که توانسته اند در دنیای کسب و کار افسانه شدند، این نبوده که مدیر آن ها بیش تر از دیگران انگیزه داشته اند یا مثلا بیش تر از دیگران به موفقیت خودشان باور داشته اند.
عوامل بسیار پیچیده تر و قابلیت های بسیار سطح بالاتری این گونه موفقیت ها را رقم می زند. همین طور اگر سری به قبرستان کسب و کارها بزنید، کسب و کارهایی را می بینید که صاحبان آن ها تا پای جان برای شان زحمت کشیده اند اما نمی دانستند که باید کیک را در چه دمایی یا به چه مدت بپزند.
*مشاور و تحلیل گر مسائل کسب و کار
این تصویر خلاصه سخنرانی های انگیزشی است. سخنران انگیزشی یا نویسنده کتاب انگیزشی می خواهد شما را قانع کند که باید از فرد پایینی عبرت بگیرید. نباید تسلیم شوید و باید تا موفقیت تلاش کنید. اما در زندگی واقعی ما تصویری از مقطع زمین را نداریم که بدانیم چه قدر با الماس ها فاصله داریم؟ دو سانتی متر یا 200 کیلومتر؟ آیا اصلا الماسی در کار است؟ این یادداشت نقدی است بر این گونه متون و سخنرانی های انگیزشی. در این یادداشت می خواهم زیرآب این قبیل حرف های پوچ را بزنم.
ادعایی که نمی توان آن را رد کرد
فرض کنیم من به سراغ یکی از سخنرانان انگیزشی بروم و به او بگویم که من دو سال پیش پای سخنرانی شما نشسته بودم، از شما آموختم که تسلیم نشوم اما تلاش های دو سال گذشته من هیچ نتیجه ای نداشته و کسب و کارم روز به روز وضع بدتری پیدا کرده است. به همین دلیل تصمیم گرفته ام که تسلیم شوم و شرکتم را تعطیل کنم.
آن استاد انگیزشی شاید همان عکس را به من نشان دهد و من را به مرد تسلیم شده پایینی تشبیه کند. اما نکته بسیار مهم این است که نمی توان حرف او را رد کرد. شاید واقعا اگر یک سال دیگر تلاش کنم موفق شوم، ولی اگر نشدم چه؟ اگر بعد از یک سال دیگر تلاش، دوباره پیش استاد انگیزشی آمدم و دوباره همان گفت و گوها بین ما تکرار شد چه؟ آیا این بار می توانم حرف او را رد کنم؟ نه!
شاید واقعا حق با او باشد و من اگر کمی دیگر تلاش کنم، موفق شوم. او هیچ وقت نمی گوید که چه میزان از منابع (از جمله تلاش من) یا چه قدر زمان برای موفقیت لازم است. او تنها می گوید که اگر تاکنون موفق نشده ای حتما به قدر کافی تلاش نکرده ای. یا در ذهن خودت موفقیت را باور نکرده ای. او ادعایی را مطرح می کند که قابل رد کردن نیست و دلیل آن که مشتریان زیادی دارند نیز همین است. احتمالا تنها هنگامی که من ورشکست بشوم، به زندان بیفتم و در زندان خودم را دار بزنم می توان گفت که استاد انگیزشی نسخه اشتباهی پیچیده است.
دستور پخت کیک کسب و کار
برای این که یک کیک خوشمزه بپزید لازم است که یک دستور پخت خوب داشته باشید، موارد مورد نیاز را مطابق با دستورالعمل تهیه و دقت کنید که تازه و باکیفیت باشند و فرآیند پخت کیک را نیز مطابق با دستورالعمل طی کنید. به مرور زمان، با کسب مهارت و آموختن برخی فوت و فن ها کیک شما خوشمزه تر خواهد شد.
اگر شما از من بپرسید چه طور می توانم یک کیک خوب درست کنم من باید به شما دستور پخت کیک را بدهم. مثلا من در دستور کیک می نویسم در فر در دمای 175 درجه سانتی گراد به مدت 45 دقیقه پخته شود. اما اگر بخواهم برای موفقیت کسب و کار شما نسخه بپیچم همه چیز آکنده از ابهام خواهد بود. به شما میگویم که مشتری تان را بشناسید و ارزش مطلوب را به او ارائه کنید. اما برای شناخت مشتری تان به تحقیقات بازار نیاز دارد. تحقیقات بازار پیچیده و هزینه بر است. و بسیاری از کسب و کارها به سراغ آن نیم روند. آن ها با درک شهودی خود از بازار عمل می کنند و معمولا مهارت کافی برای این کار را نیز ندارند.
این وضع مانند این است که شما برای اولین بار در زندگی تان می خواهید کیک بپزید و من به شما بگویم کیک را در «دمای مناسب» و «به میزان کافی» بپزید، آن هم در شرایطی که فر قدیمی شما هم درجه حرارت را درست نشان نمی دهد و در خانه ساعت هم ندارید.
می توان گفت که به احتمال زیاد کیک تان یا می سزد یا به قدر کافی نمی پزد. پس از چند بار خراب کردن کیک، از این وضع کلافه می شوید و می روید پای سخنرانی کسی می نشینید که به شما می گوید باید انگیزه کافی برای پختن کیک را داشته باشی و باید در ذهنت مجسم کنی که یک کیک خوب پخته ای. شاید با شنیدن این توصیه ها انگیزه بیشتری پیدا کنید که فردا هم دوباره پختن کیک را امتحان کنید اما شانس تان برای پختن کیک خوب بیش تر از دیروز نخواهد بود.
در ستایش تسلیم شدن
سخنران انگیزشی برای هزار نفر سخنرانی می کند. هر یک از آنان شرایط متفاوتی دارند. اما سخنران برای همه آن ها نسخه یکسانی می پیچد، باور داشتن به موفقیت و تسلیم نشدن. اما سرسخت بودن و تسلیم نشدن همیشه هم ارزشمند نیست.
به عنوان مثال فرض کنید فردی که واقعا توانایی ذهنی اندکی دارد توانسته در سن 45 سالگی و پس از سال ها تلاش و اخراج از دانشگاه و دوباره رفتن به دانشگاه و افتادن واحدهای درسی مدرک لیسانس خود را بگیرد. خب باید از این فرد پرسید که شما که توانایی ذهنی کمی برای تحصیل داری چه اصراری داشتی که مدرک لیسانس بگیری؟ چرا نرفتی به سراغ کارهایی که مطابق با قابلیت های تو باشد؟ مثلا ممکن است آن فرد در ارتباط برقرار کردن با دیگران بسیار توانمند باشد و می توانست فروشنده خوبی باشد. شاید اگر این فرد یک مغازه کوچک باز می کرد تا به حال توانسته بود تاجر موفقی شود.
حالا به کمک روحیه سرسخت خود چه چیزی به دست آورد؟ هیچ. برخی از کسب و کارها به دلایل مختلف از جمله شرایط محیطی و... محکوم به نابودی هستند. شاید بتوان به زحمت آن ها را سرپا نگه داشت اما در بسیاری اوقات منفعتی متناسب با این زحمت در انتظار ما نخواهد بود.
نکته مهم این است که درایت کافی داشته باشید تا بدانید چه زمانی باید تسلیم شوید و شجاعت کافی داشته باشید تا بدانید چه زمانی باید تسلیم شوید و شجاعت کافی داشته باشید که در زمانی که تشخیص داده اید، تسلیم شوید.
عبرت گرفتن از گورستان کسب و کارها
بدیهی است که برای موفقیت کسب و کارتان باید انگیزه داشته باشید، اما داشتن انگیزه تنها شرط ضروری اولیه است. مثلا اگر شما مهاجر غیرقانونی باشید نمی توانید رییس جمهور ایران شوید. ما این که ایرانی باشید هم برای این که رییس جمهور شوید کافی نیست. داشتن انگیزه نیز اگرچه لازم است اما در رقابت با سایر رقبای باانگیزه کمی به شما نخواهد کرد. دلیل موفقیت شرکت هایی که توانسته اند در دنیای کسب و کار افسانه شدند، این نبوده که مدیر آن ها بیش تر از دیگران انگیزه داشته اند یا مثلا بیش تر از دیگران به موفقیت خودشان باور داشته اند.
عوامل بسیار پیچیده تر و قابلیت های بسیار سطح بالاتری این گونه موفقیت ها را رقم می زند. همین طور اگر سری به قبرستان کسب و کارها بزنید، کسب و کارهایی را می بینید که صاحبان آن ها تا پای جان برای شان زحمت کشیده اند اما نمی دانستند که باید کیک را در چه دمایی یا به چه مدت بپزند.
*مشاور و تحلیل گر مسائل کسب و کار
ویدیو مرتبط :
کتاب صوتی 12ستون موفقیت
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
معرفی جدیدترین کتاب های موفقیت در بازار
جشن زندگی برای روپرت مك كرون در لندن شروع شد. جایی كه او شغلی خوب در بانك داشت و زندگی هماهنگ با برنامهها پیش میرفت اما ناگهان روپرت متوجه شد كه از كارش راضی نیست و احساس فرسودگی و بیماری سراغش آمد...
صبح بخیر: جشن زندگی برای روپرت مك كرون در لندن شروع شد. جایی كه او شغلی خوب در بانك داشت و زندگی هماهنگ با برنامهها پیش میرفت اما ناگهان روپرت متوجه شد كه از كارش راضی نیست و احساس فرسودگی و بیماری سراغش آمد. این بود كه برای بهبود به آفریقایجنوبی سفر كرد و این كتاب نتیجه فرایند بهبود اوست كه بهخوبی برای ما بازگو كرده است:
زندگی زنجیرهای تمامنشدنی از چالشهای مختلف است. وقتی كارهایی را انجام میدهیم كه دوست داریم، از مشكلات زندگی ترس كمتری خواهیم داشت و وقتی بتوانیم با این مشكلات روبهرو شویم، میتوانیم به جلو پیش برویم و اختیار زندگی را در دست بگیریم و رشد كنیم.
كافی است خودمان را باور داشته باشیم. هدفهای مشخصی در زندگی داشته باشیم و برای رسیدن به زندگی موفق، مسئولیت آنچه در زندگیمان رخ میدهد را بپذیریم. باید یاد بگیرید كه با قلب خودتان به خود احترام بگذارید، وقتی به خودتان احترام بگذارید، میتوانید بدون هراس زندگی كنید. در این صورت است كه دیگر قضاوتهای دیگران برایتان مهم نیست. با احترام به خودتان میتوانید به دیگران هم احترام بگذارید.
كتاب: جشن زندگی نویسنده: روپرت مك كرون ترجمه: فرشید قهرمانی نشر: مثلث قیمت: 5هزار تومان
قوانین ایدهآل بودن
تا بهحال به این اندیشیدهاید، آخرینباری كه هدیهای را دوست نداشتید، دریافت كردید چه عكسالعملی داشتید؟ یا اینكه چه زمانهایی اگر سكوت میكردید، بهتر بود؟ اینكه اگر دوست خود را طور دیگری به پدرومادرتان معرفی میكردید، اكنون احساس بهتری داشتید. هیچوقت موقع بازی درگیر این مسئله نبودید كه چطور آبرومندانه ببازید یا پیروز شوید؟ جایی كه ماندن برایتان خستهكننده است، باید چه عملكردی داشته باشید؟ آیا برای شما هم نوشتن یك دعوتنامه رسمی سخت است؟ چقدر خوشحال میشوید اگر آداب صرف غذا را به خوبی بدانید؟ شاید باورش سخت باشد، اما دانستن جواب همین سؤالهای به ظاهر ساده و اینكه بدانید چرا، چطوری، كی و كجا به بایدها و نبایدها عمل كنید، تاثیر عمیقی بر زندگی شما خواهد داشت.
منظور از شخصیت ایدهآل داشتن، این نیست كه اوقات خوشی نداشته باشید. درحقیقت آگاهی از نحوه درست انجامدادن كارها، به صورت مفرح و درعین حال آرامشبخش خواهد بود اما اگر میخواهید رفتاری مودبانه داشته باشید، قوانینی وجود دارد كه باید از آنها پیروی كنید. شما با همراهی این كتاب به شخصیت ایدهآل نزدیكتر خواهید شد. اگر از همین حالا پیروی از این قوانین را آغاز كنید، سالها در ذهنتان باقی خواهد ماند.
مردم با مشاهده شما خواهند گفت: «خب، چه شخصیت ایدهآلی!» با این حساب دوستان خوب فراوان و اوقات بسیارخوشی انتظار شما را میكشند.
كتاب: شخصیت ایدهآل باشید! نویسنده: برایان كوریتس و جان بریجز ترجمه: مژگان احمدی قیمت: 4500 تومان
ارتباط، كلید خوشبختی
مهمترین قانونی كه در زندگی باید آموخت، این است كه زندگی شما فقط درصورتی بهتر میشود كه خودتان بهتر شوید و كلید خوشبختی شما در زندگی، ارتباط است؛ آنچه مهم است كیفیت زمان است نه كمیت آن. طبق گفته یك موسسه مطالعاتی- روانشناسی، 85درصد خوشبختی شما در زندگیتان از تعاملات با كسانی است كه برایتان مهم هستند و تنها 15درصد باقیمانده خوشبختی شما برآمده از دستاوردهایتان خواهد بود.
مسلما شما هم بهدنبال تعادل در زندگیتان هستید؛ حال این تعادل ممكن است حول محور مدیریت زمان باشد یا شاید بتوان گفت حول محور مدیریت زندگی تشكیل شده باشد. برای مدیریت هرچه بهتر زندگیتان با دانستن «اصول موفقیت» رشد چشمگیرتری خواهید داشت.
اینكه چقدر به خودتان احترام میگذارید و برای خودتان ارزش قائل هستید، نشاندهنده عزتنفس شماست و با كنترل و مدیریت 24ساعته زندگیتان طبق اصول موفقیت، شما میتوانید احساسی بسیارعالی درباره خودتان و زندگیتان داشته باشید. واقعیت این است كه برای اینكه به موفقیت دست پیدا كنیم، نهتنها باید در كاری كه میكنیم خوب باشیم، بلكه باید دیگران هم خوببودن ما را درك كنند. چون انسانها موجوداتی ادراكی هستند.
شاید باورش سخت باشد اما با صرف انرژی و زمانیكه داوطلبانه به دیگران میدهید، سرعت شما بسیار زیاد میشود. این یكی از سریعترین راهها برای بالارفتن از نردبان موفقیت است.
كتاب: اصول موفقیت نویسنده: برایان تریسی ترجمه: ابوذر كرمی نشر: نسل نواندیش قیمت: 4800 تومان
میلیونر شوید
در هر 60 ثانیه، یك نفر به دنیای میلیونرها میپیوندد! این موضوع حقیقت دارد. در هر دقیقه از هرروز، یك جای این دنیای بزرگ یك میلیونر خلق میشود. به طوری كه میلیونها میلیونر وجود دارد. بسیاری از میلیونرها، ویژگیهای یكسانی دارند. شما نیز باید راهبردها و فنون آنها را یاد بگیرید و بهعلاوه، از باورها و نگرشهای آنها برای خلق ثروت بهرهمند شوید. همه ثروتمندان روش كار مشخصی دارند. آنها این روش را طی سالها آزمون و خطا كسب كردهاند و اكنون برایشان قابل پیشبینی است. همه میلیونرهای دنیا، معیارهای میلیونی داشتهاند. آیا شما هم چنین معیارهای دارید؟
میدانید بهترین روشهای كسب درآمد، چه ویژگیهایی دارند؟ هرقدر میلیونر روشنفكر بیشتری وجود داشته باشد، دنیای بهتری خواهیم داشت. با اضافهشدن هر تعداد میلیونر دردهه آینده، موجی از میلیونرهای روشنفكر به وجود میآید كه با قسمتكردن ثروت مالی و علمی خود، آینده اقتصادی دنیا را متحول خواهند كرد. میلیونر روشنفكر یك دقیقهای بودن، به همین سادگی است:
كاری كه دوست دارید را انجام دهید. ارزش زیادی برای خود و كارتان قائل باشید. به كارتان عشق بورزید.
كتاب: میلیونر یك دقیقهای نویسنده: مارك ویكتور هنسن، رابرت آلن ترجمه: امیر بهنام قیمت: 7900 تومان