سبک زندگی
2 دقیقه پیش | شناخت بهترین آتلیه کودک و بارداریبچه ها به سرعت بزرگ میشوند، زودتر از چیزی که فکرش را میکنید یا انتظارش را دارید. زمانی توانایی راه رفتن یا حرف زدن ندارند ولی اندک زمانی بعد آنها را در حال دویدن و مکالمه ... |
2 دقیقه پیش | فیلم: تزیین اتاق کودک با گلهای مقواییهمین الان یک نگاهی به اتاق کودکتان بیندازید. آیا دلتان نمی خواهد چیزی به آن اضافه کنید؟ وقتی پولش را ندارید، پس باید از خلاقیتتان کمک بگیرید. در این ویدئو گل هایی مقوایی ... |
هفت نکته برای «نه» گفتن به مدیران
هیچکس دوست ندارد که همیشه به خواسته های اطرافیانش پاسخ مثبت بدهد اما این مسأله دلیل نمی شود که نه گفتن به مدیرتان برایتان آسان باشد.
فرقی ندارد که از شما خواسته شود حجم کاری تان را بالا ببرید یا اینکه انجام کاری را عهده دار شوید که در نظرتان مناسب شما نیست یا حتی درخواست مطرح شده به کار کردن در روزهای پایانی هفته مربوط گردد. معمولا چگونه درخواست های غیر منطقی را رد می کنید؟
اغلب مردم معمولا برای دادن پاسخ منفی مشکل دارند و آنطور که جوزف گرنی مولف مکالمات کلیدی می گوید زمانی که برای نه گفتناز موضوع قدرت وارد می شوید، اوضاع برایتان بدتر هم می شود.
طبق گفته دیان آماندسون مشاور ارتباطات کاری، با این همه مدیران خوب معمولا کارکنانی که از اعتماد به نفس کافی برای نه گفتن برخوردارند را بیشتر دوست دارند. به گفته وی، اغلب این مدیران می گویند دوست دارند کارمندشان برای نپذیرفتن یک خواسته دلیل و منطق برایشان بیاورد و مسأله صرفا به نحوه بیان و جمله بندی شما مربوط می شود.
گرنی و آماندسون معتقند که به جای فرار کردن از آن فرد بهتر است که هفت راهکار زیر را در نظر بگیرید. در ادامه این مطلب با دیجیاتو همراه باشید.
۱- از کشمکش و قدرتنمایی دوری نمایید
در ابتدا صحبت هایتان را با پذیرفتن این نکته آغاز کنید که تصمیم نهایی را مدیرتان می گیرد و با گفتن این جمله که «نظراتی در مورد بهترین راه حل دارید اما متوجه هستید که دستور دستور مدیر است» ثابت کنید که واقعا چنین دیدگاهی دارید، در غیر اینصورت مساله می تواند به یک کشمکش بر سر قدرت بدل شود.
آماندسون می گوید گاهی اوقات نه گفتن یک چالش محسوب می گردد تا جنگ و لازم است که از تفاوت این دو مسأله آگاه باشید. او ادامه می دهد: شاید بهتر باشد از خود سوال کنید بدترین نتیجه ای که این کار ممکن است برایتان داشته باشد چیست و آن را روی کاغذ بنویسید. در ادامه مشخص نمایید که کدامیک (قبول کردن یا رد یک درخواست) می تواند بیشترین اثر را روی حجم کاری و آینده تان در شرکت داشته باشد.
۲- تایید کنید که اهداف نهایی شما با مدیرتان یکی است
ضرب المثلی در میان نظامی ها وجود د دارد که می گوید اول به مافوقت احترام بگذار و سپس با وی مخالفت کند. همین مساله در کسب و کار نیز صادق است و در نظر داشته باشید هدف هر دوی شما یکی است: پیشبرد شرکت.
هدف مشترک هر دوی شما خدمت کردن به شرکت است و وظیفه تان تلاش برای رسیدن به اهداف. او در ادامه می گوید: مهم این نیست که حق با چه کسی است بلکه این اهمیت دارد که چه کاری صحیح تر است.
۳- پیامدهای درخواست مطرح شده را برای مدیرتان توضیح دهید
مردم اغلب باور دارند اگر مدیرشان آنها را باور داشته باشد، این شانس را به خود می دهند که پیشنهادات دریافتی را بپذیرفند اما در نظر داشته باشید زمانی که نیازی به شخصی کردن مخالفتتان وجود ندارد بهتر است که از این کار خودداری نمایید.
در عوض توصیه می شود از حقایق برای توجیه مخالفتتان استفاده نمایید و پس از آنکه در صحبت هایتان نشان دادید به اهمیت درخواست مطرح شده واقف هستید، بهتر است بگویید که وظیفه تازه محول شده از سوی مدیر چگونه می تواند بر پروژه های دیگر اثر بگذارد. برای مثال ممکن است باعث هدر رفتن منابع مورد نیاز شده یا حجم کاریتان را زیاد کند و پس از ذکر این موارد از مدیرتان درخواست راهکار نمایید.
اماندسون می گوید: از مدیرتان سوال کنید آیا می تواند یکی از وظایف کاریتان را کم کند تا در زمان اضافی تان بتوانید پروژه جدید را به انجام برسانید.
۴- تاکید کنید
به گفته گرنی، زمانی که افراد را به خوبی تفهیم نمایید راحت تر می توانند مخالفت را بپذیرند. «پیش از آنکه حرف خودتان را بزنید بهتر است که به صحبت ها و دلایل مدیرتان گوش دهید چراکه اگر بداند به حرف هایش گوش داده اید موضع دفاعی ضعیف تری را اتخاذ خواهد کرد. توجه داشته باشید که اگر دوست ندارید نظرتان را تغییر دهید نباید چنین انتظاری را از مدیرتان داشته باشید.
۵- حقایق را با مدیرتان در میان بگذارید
به گفته گرنی، بسیار پیش می آید که نتیجه گیری به بحث می انجامد. از همین رو، اگر قصد رد کردن درخواست مدیرتان را دارید و او هم اصرار دارد که حتما پاسخ مثبت بدهید، احتمالا اطلاعاتی که در اختیار هر دوی شما قرار دارد متفاوت از یکدیگرند و بهتر است که اطلاعات خود را با یکدیگر تطبیق دهید.
در حرف هایتان به مدیر خود بگویید که به نظرتان چه چیزی درست است و چگونه این موضوع بر نتیجه گیری شما اثر گذاشته. در ادامه از مدیر خود سوال کنید که چگونه به چنین نتیجه ای رسیده و اگر صرفا بر سر گفتن نه یا آری با یکدیگر بحث می کنید، نشان می دهد که بر سر نتیجه گیری هایتان با هم بحث می کنید نه حقایق.
۶- مرزها را از ابتدا تعریف کنید
زمانی که درخواست ها به زمان شما مربوط می گردند، بهتر است که قوانین را هم خودتان از همان ابتدا معین نمایید. اگر دوست ندارید که در روزهای پایانی هفته یا تعطیلات از طرف شرکت با شما تماس گرفته شود، از همان ابتدا که حریم های محکمی میانتان وجود دارد این موضوع را روشن نمایید. در این صورت مدیر شما با شنیدن پاسخ منفی زیاد هم شگفت زده نخواهد شد.
۷- در مورد زمان بندی فکر کنید
تا پیش از مطرح شدن این درخواست چه چیزی در دفتر رخ داده است؟ ممکن است پاسخ به این سوال در توانایی شما برای نه گفتن اثر بگذارد.
اگر تا قبل از این، عملکردتان از سوی مدیر ضعیف ارزیابی شده یا به تازگی به درخواست دیگری از سوی وی پاسخ منفی داده اید شاید وقت مناسبی را برای مخالفت با او انتخاب نکرده باشید.
اما اگر عملکرد سابق شما مورد تقدیر قرار گرفته، از آزادی عمل بهتری برای نه گفتن و مخالفت با مدیر برخوردار خواهید بود.
ویدیو مرتبط :
9 نکته درباره نه گفتن به کودکتان
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
40 نکته در باب افزایش انگیزه دانش آموزان
انگيزه، حالات دروني فرد است كه موجب تداوم رفتارش تا رسيدن به هدف ميشود. انگيزه ارتباط مستقيم و مثبت با پيشرفت تحصيلي دارد.
به همين علت علاوه بر آنكه انگيزه وسيلهاي براي پيشرفت تحصيلي در نظر گرفته ميشود، گاهي از آن به عنوان هدف نيز نام برده ميشود، زيرا با افزايش انگيزه، پيشرفت تحصيلي نيز پديد ميآيد.
از آنجا كه هوش و استعداد تحصيلي بهعنوان دو عامل اساسي در پيشرفت تحصيلي، كمتر تحت تأثير معلم يا مربي واقع ميشود، سعي بر آن است كه با افزايش انگيزه دانشآموزان حداكثر بهرهوري از هوش صورت گيرد. زيرا در حالت مساوي برابري هوش و استعداد تحصيلي افراد، مشاهده شده است كه پيشرفت تحصيلي افراد با انگيزه چشمگيرتر بوده است. با وجود آنكه معلمان در تغيير هوش و استعداد تحصيلي نقش چنداني ندارند، ولي ميتوانند در بالا بردن انگيزه دانشآموزان مفيد واقع شوند.
انگيزه به دو نوع دروني و بيروني قابل تقسيم است. از انگيزه بيروني ميتوان به تقويتكنندههايي چون پول، تائيد، محبت، احترام، نمره و از تقويتكنندههاي دروني ميتوان به رضايت خاطر و احساس خوب از يادگيري اشاره كرد.
آنچه كه بيشتر موجب رفتار خودجوش ميشود، انگيزه دروني است. هدف عمده فعاليتهاي پرورشي معلم يا مربي اين است كه دانشآموز به تدريج از انگيزههاي بيروني به سمت انگيزههاي دروني هدايت شود.
تفاوت اساسي افراد داراي انگيزه دروني با افراد داراي انگيزه بيروني اين است كه افراد با انگيزه دروني احساس كفايت بيشتري در خود دارند و كمتر به ديگران اجازه ميدهند كه محرك رفتارشان شوند. اين گروه از دانشآموزان، خود تعيين كننده رفتارها هستند و به خاطر كفايتي كه در خود احساس ميكنند، باور دارند كه ميتوانند با رفتارشان بر محيط خود تأثير بگذارند.
اين گروه از دانش آموزان با انگيزه درونگرا، تصورشان اين است كه موفقيت و عدم موفقيت در تحصيل به خاطر نحوه رفتار صحيح يا غلط خودشان است.
اما برخلاف آنها، دانشآموزان باانگيزه برونگرا، احساس بيكفايتي يا كفايت كمم داشته و همواره تصور ميكنند كه موفقيت آنها تحت تأثير عوامل محيطي نظير:
معلم و سوالات سخت است. اين گروه از دانشآموزان حتي اگر درس بخوانند، باز هم موفقيت چنداني نخواهند داشت. چرا كه اندك تلاش آنها به خاطر همان انگيزههاي بيروني، همچون فرار از تنبيه يا كسب خواست معلم است. اينان در صورت كسب موفقيت اندك هم آن را به شانس و تصادف نسبت ميدهند و نه به تلاش و استعداد خود.
اين دانشآموزان حتي اگر نيمنگاهي به موفقيت داشته باشند، آنقدر آن را صعبالوصول ميدانند كه دست به عمل نميزنند، در نتيجه هرگز طعم موفقيت را نخواهند چشيد.
در حقيقت گام اول در برخورد با اين افراد چشاندن طعم موفقيت به آنها و درهم شكستن تصور منفي آنها در مورد دستيابي به موفقيت است. در اين صورت است كه «موفقيت»، «موفقيت» ميآورد.
از آنجايي كه انسان آمادگي دارد تا فعاليتها و تصوراتش را تعميم دهد، موفقيت در يك درس منجر به موفقيت در دروس ديگر ميشود و اين موضوع در مورد دروس اصلي هر رشته مهمتر است.
درواقع، ضعف درسي در اين دروس منجر به بيعلاقگي به تحصيل و گاهي حتي ترك تحصيل ميشود و البته عكس آن هم صادق است. به همين علت به معلمان دروس اصلي هر رشته توصيه ميشود، شرايط آموزشي و امتحاني را مطلوب نمايند و با ارزشيابيهاي مناسب فضاي كلاس را لذتبخش كنند.
به طوركلي بهمنظور افزايش انگيزه دانشآموزان و سوق دادن آنها به سمت دروني شدن انگيزهها راهكارهاي زير توصيه ميشود:
1 - سعي كنيم اولويت تجربههاي دانشآموزان براي آنها جالب باشد، احساس موفقيت اوليه اعتماد به نفس آنها را افزايش ميدهد. اين موضوع در مسابقات ورزشي نيز مشهود است.
2 - براي موفقيت دانشآموزان پاداش در نظر بگيريم. منتظر نباشيم تا افت تحصيلي اتفاق افتد و سپس موفقيت را تحسين كنيم.
3 - با احترام گذاشتن به تفاوتهاي فردي دانشآموزان، هرگز آنها را با يكديگر مقايسه نكنيم.
4 - دانشآموزان را در كلاس كمتر درگير مسائل عاطفي منفي نمائيم و نسبت به حساسيتهاي عاطفي آنان آشنا و در كاهش آن كوشا باشيم. سختگيري و انضباط شديد، تبعيض، بيان قضاوتهاي منفي و خبرهاي ناخوشايند از جمله عواملي است كه موجب درگيري ذهني و كاهش علاقه به يادگيري ميشود.
5 - بلافاصله پس از آزمون يا پرسش كلاسي، دانشآموزان را از نتيجه كار آگاه كنيد.
6 - براي اينكه دانشآموز بداند، در طول تدريس بهدنبال آموختن به چيزي باشد، بيان اهداف آموزشي مورد انتظار از او را در ابتداي درس فراموش نكنيم.
7 - چگونگي يادگيري و نحوه انجام كار براي دانشآموز مشخص شود.
8 - بهمنظور افزايش حس كفايت در دانشآموز از او بخواهيم مطالب ياد گرفته شده را به دوستان يا كلاس آموزش دهد.
9 - در مورد مشكلات درسي دانشآموز و ريشهيابي آن، با او تبادل نظر و گفتوگو كنيم.
10 - تشويق كلامي در كلاس، به صورت انفرادي بسيار حائز اهميت است.
11 - مطالب درسي را به ترتيب از ساده به دشوار مطرح كنيم.
12 - از بروز رقابت ناسالم در بين دانشآموزان پيشگيري شود.
13 - در فرآيند آموزش متكلم وحده نباشيم و يادگيرندگان را در يادگيري مشاركت دهيم.
14 - علاقه به دانشآموزان و تعلق خاطر و اهميت دادن به يكايك آنها، سطح انگيزهها را افزايش ميدهد.
15 - آموزش را با «تهديد» پيش نبريم.
16 - براي دانشآموزان با انگيزه، خوراك علمي كافي داشته باشيم.
17 - با محول كردن مسئوليت به دانشآموزان كم توجه، آنان را به رفتارهاي مثبت هدايت و علل كمتوجهي در آنها را بررسي كنيد.
18 - شيوههاي تدريس را از سنتي به شيوههاي روز تغيير داده و با استفاده از تكنولوژي آموزشي، حواس پنجگانه دانشآموزان را به كار گيريم.
19 - ميان درس كلاس و مسائل زندگي كه به وسيله همان درس قابل حل است، ارتباط برقرار كنيم.
20 - تدريس را با طرح مطالب و پرسشهاي جالب توجه آغاز كرده و با تحريك حس كنجكاوي، دانشآموزان را برانگيختهتر سازيم.
21 - به وضعيت جسماني دانشآموزان توجه كرده و علل جسمي بيتوجهي و كاهش انگيزه آنان را بيابيم.
22 - محيط كلاس را با طراحي زيبا و مناسب، جذاب سازيم تا مانع بروز كسالت روحي شويم.
23 - با فرهنگ و تاريخچه زندگي افراد مدرسه يا محلهاي كه در آن تدريس ميكنيم، آشنا شده و در طول تدريس از مثالهاي آشنا استفاده كنيم.
24 - به منظور اطلاع از نتيجه فعاليت درسي دانشآموزان و ارائه بازخورد به موقع و مناسب، تكاليف آنان را بلافاصله در جلسه بعدي ملاحظه و با رفع اشكالات، جنبههاي مثبت را تشويق كنيد.
25 - در گرفتن آزمون و امتحان به قول خود عمل كنيم.
26 - زمان يادگيري بايد در حد توان دانشآموز باشد. براي تجديد قوا و انگيزه در ميان كلاس از وقت تفريح و استراحت غافل نشويم.
27 - دانشآموز را از ميزان پيشرفت خود آگاه سازيم تا بداند براي رسيدن به هدف چه گامهاي ديگري بردارد.
28 - به لحاظ اخلاقي و ايجاد انگيزه، هميشه خوشاخلاق و خوشرو باشيم.
29 - به منظور افزايش حس كفايت و مشاركت در ارائه دروس از نظرات دانشآموزان استفاده كنيم.
30 - مطمئن باشيم كه توجه دانشآموزان براي شروع تدريس آماده است.
31 - تمام مطالب دشوار را يكجا و در يك جلسه آموزش ندهيم.
32 - به خاطر داشته باشيم، توجه افراطي به دانشآموزان (قوي يا ضعيف) موجب متشنج شدن فضاي كلاس ميشود.
33 - دانشآموزان را به گروههاي «خوب»، «بد» و «ضعيف» تقسيمبندي نكنيم.
34 - از ورود به موضوعات حاشيهاي كه منجر به انحراف توجه كلاس ميشود، بپرهيزيم.
35 - با ايجاد جلسات بحث و تحليل به دانش آموزان فرصت تفكر و اظهار نظر بدهيم.
36 - هرگز دانشآموزان را مجبور به انجام فعاليتهاي تحقيركننده نظير «جريمه» نكنيم.
37 - به افراد درونگرا، كمرو، مضطرب كه تمايلي به ابراز وجود ندارند، توجه كرده و با تقويت رفتارهاي مثبت، آنها را به مشاركت در بحثهاي كلاسي و كارهاي گروهي تشويق كنيم.
38 - در روشهاي تدريس، كنفرانس و سمينار را مد نظر قرار دهيم.
39 - تأكيد بر نمره، اضطراب دانشآموزان را افزايش ميدهد و مانع از توجه كامل به موضوع درس ميشود. اين دانشآموزان با وجود تلاش زياد از نمرات پاييني برخوردارند و به تدريج رابطه ميان تلاش و نتيجه را ناديده مي گيرند كه در نهايت منجر به از دست رفتن انگيزه خواهد شد.
40 - گاهي از تجربههاي دوران تحصيل و شكستها و موفقيتهاي خود براي دانشآموزان صحبت كنيد.