سبک زندگی
2 دقیقه پیش | شناخت بهترین آتلیه کودک و بارداریبچه ها به سرعت بزرگ میشوند، زودتر از چیزی که فکرش را میکنید یا انتظارش را دارید. زمانی توانایی راه رفتن یا حرف زدن ندارند ولی اندک زمانی بعد آنها را در حال دویدن و مکالمه ... |
2 دقیقه پیش | فیلم: تزیین اتاق کودک با گلهای مقواییهمین الان یک نگاهی به اتاق کودکتان بیندازید. آیا دلتان نمی خواهد چیزی به آن اضافه کنید؟ وقتی پولش را ندارید، پس باید از خلاقیتتان کمک بگیرید. در این ویدئو گل هایی مقوایی ... |
كجا بروید كه بخندید؟
در زندگی ما به اندازه كافی مشكل و مساله هست كه بخواهد حالمان را بد كند، گاهی كه خودمان را میزنیم به بیخیالی و میخواهیم چند دقیقه خوشحال باشیم یك نفر پیدا میشود كه یك جور این شادی را به كاممان تلخ كند،
در زندگی ما به اندازه كافی مشكل و مساله هست كه بخواهد حالمان را بد كند، گاهی كه خودمان را میزنیم به بیخیالی و میخواهیم چند دقیقه خوشحال باشیم یك نفر پیدا میشود كه یك جور این شادی را به كاممان تلخ كند، حالا در خیابان یا خانواده، من فكر میكنم اینكه چهرههای ما اینقدر خسته است و خشونت اینقدر زیاد شده دلیلش همین است كه ما خنده را در زندگیمان فراموش كردهایم
از خانمی كه در ایستگاه اتوبوس منتظر است، میپرسم: «چقدر اهل خندیدن هستید؟» با تعجب نگاهم میكند و سوال را بیجواب میگذارد، دوباره تكرار میكنم و جواب میشنوم: «دختر جان مگر دیوانهام كه بخندم؟» وقتی توضیح میدهم كه خندیدن كار عاقلان است نه دیوانهها و منظورم خنده بیدلیل نبوده میگوید: «با اینهمه مشكل كسی وقت و حوصله خندیدن ندارد، صبح كه بیدار میشویم فكر این هستیم كه فلان قسط را بدهیم و فلان گره را باز و مشكل بچهها را حل كنیم، هر روز هم منتظریم تا سر ماه شود و حقوق بازنشستگی به حسابمان بیاید، كی وقت میكنیم، بخندیم؟»
آمارها میگویند ایران در میان ١٥٧ كشور كه میزان شاد بودن مردمانشان مورد بررسی قرار گرفته، در رتبه ١١٥ قرار دارد. طبق آماری كه سازمان ملل متحد در سال ٢٠١٢ منتشر كرد كه در آن به بررسی وضعیت خشنودی و خوشحالی در بین ١٠٠ كشور پرداخته شده بود، ایران رتبه ٨٤ را به خود اختصاص داده بود. این در حالی است كه احمد جلیلی، رییس انجمن علمی روانپزشكان ایران اعلام كرده است: «بر اساس تحقیقات به عمل آمده، بیش از یكپنجم مردم ایران درگیر مشكلات عصبی و افسردگی هستند و این رقم در تهران به یكسوم جمعیت میرسد.»
این آمارها مانند آمارهای رسمی دیگری كه در حوزههای مختلف منتشر میشوند، چندان غیرقابل باور و دور از ذهن نیستند. تنها كافی است در اماكن عمومی و خیابان و حتی خانه، نگاهی به اطرافمان بیندازیم تا متوجه این شویم كه ما مردم شادی نیستیم. هر روز بیشتر از قبل در خودمان فرو میرویم و آدمها را بیشتر از خود دور میكنیم.
در تاكسی وقتی مسافری با لبخند وارد میشود و با انرژی سلام میدهد، مسافران دیگر این جمله در ذهنشان میچرخد كه حتما مشكل اقتصادی ندارد و آنقدر خوشبخت هست كه توانسته اینقدر شاد باشد. وقتی فروشندهای با لبخند به مشتریها خدمات ارایه میكند همه تعجب میكنند، ما به عبوس بودن یكدیگر بیشتر از خندان بودن عادت داریم. خندیدن برایمان یك جور خرقعادت است و كار آسانی نیست.
كارشناسان میگویند: خندیدن یك نتیجه است و بازتابی است از یك حالت درونی، وقتی كه فرد یك شادی درونی را تجربه نكند، نمیتواند نمود بیرونی شادی را كه همان لبخند است را از خود نشان دهد. وقتی كه لبخند در یك جامعه كم میشود میتوان طبق این نظر كارشناسان به این نتیجه رسید كه مردم شادی درونی كمتری دارند كه نمود بیرونی آن را از خود نشان نمیدهند.
شهرنشینی
آقای دستفروش روبهروی بساطش به سایه كوچكی پناه برده و منتظر است تا كسی كنار بساط روسریفروشیاش توقف كند تا شروع به تبلیغ اجناس مرغوبش با قیمت مناسب كند. درباره خنده میگوید: «اگر این گرما اجازه بدهد، ما زیاد میخندیم با دوستان و همكاران» و ادامه میدهد: «یك شعری هست شاید شما بهتر بدانید، كه میگوید خنده ما از گریه بدتر است، حكایت ما است، ما مجبوریم به این شرایط و روزگار بخندیم دیگر، نخندیم چه كنیم؟!»
طبقه چهارم مجتمع تجاری فرهنگی كوروش از همیشه شلوغتر است، كم پیش میآید كه در روز وسط هفته این جمعیت برای تماشای فیلمی به سینما بیایند. صف عریض و طویل جلوی در ورودی سالن، تداعیكننده روزهای رونق سینماست. اما كمی دقت و پیگیری برای دلیل این شلوغی روشن میكند كه جمعیت برای تماشای تئاتر كمدی كه در یكی از سالنها روی صحنه است، آمدهاند.
آقایی كه در صف ورود به سالن است، میگوید: «ما در طول روز درگیر كارهای پراسترس و فشار هستیم، آنقدر هم در كنار خانواده نیستیم كه بخواهیم خنده و خوشی را تجربه كنیم، اما چنین فضایی فرصتی ایجاد میكند برای خندیدن از تهدل، ضمن اینكه تعریف این نمایش را از دوستانم شنیدهام، آمدهام تا با خانواده چنددقیقهای فقط بخندیم» غالب كسانی كه منتظرند تا ورودی سالن به رویشان باز شود، همراه خانواده آمدهاند تا لحظاتی را با خنده سپری كنند. خانمی كه مدام به سوالات كودك چهارسالهاش در مورد نمایش جوابهای سربالا میدهد، میگوید: «خنده در زندگی ما گم شده، من به پیشنهاد دوستم آمدهام، ولی خیلی تمایلی ندارم به تماشای اینجور نمایشها؛ به نظرم لودگی و مسخرهبازی است، ولی خب با دوستان خوش میگذرد.» دوست خانم كه ظاهرا همان كسی است كه ایشان را دعوت به تماشای تئاتر كرده وارد بحث میشود و ادامه میدهد: «حتی یك ساعت بیرون آمدن از فضای پراسترس و فشار زندگی برای ما غنیمت است، من فكر میكنم این فرصتها را نباید از دست داد.» و شروع میكند به تعریف كردن از نمایش و اینكه این چهارمینبار است كه به تماشایش مینشیند و هر بار هم كه آمده تا یك هفته حالش خوب بوده.
آقای راننده حتی به صورت مسافرانش نگاه هم نمیكند، آنقدر باجدیت اخم كرده و روبهرویش را نگاه میكند كه كسی جرات نمیكند در تاكسی حرف بزند، یك برگه بزرگ هم كنار آیینه ماشین نصب شده كه رویش نوشته: «مسافر محترم با موبایل صحبت نكنید.» سر حرف را با همراهم باز میكنم و شروع میكنم در مورد برنامه شب گذشته خندوانه و حرفهایی كه در مورد خنده زده میشد و بحثهای دیگر، آقای راننده نیمنگاهی از آینه میاندازد و به حرفهایمان گوش میكند و بالاخره تاب نمیآورد و میگوید: «خانم آنهایی كه میآیند در تلویزیون به مردم میگویند بخندید، شكمشان سیر است، مثل ما دنده صد تا یه غاز عوض نمیكنند كه بفهمند زندگی چقدر سخت شده!»
یكی از مسافران هم میگوید: «مشكلات در زندگی همه هست، كسی كه میخندد مشكلش صدبرابر است.» و آقای راننده با همان اخمی كه انگار به صورتش دوخته شده میگوید: «اینها همه حرف است، شما یك روز بیا جای من زیر آفتاب بنشین پشت فرمان، ببینم میتوانی بخندی یا نه؟ ما وقتی كارمان در خیابان تمام میشود تازه باید جوابگوی زن و بچه باشیم، هركدام یك چیز از ما میخواهند.» آقای راننده انگار كه سر درد دلش باز شده باشد. میگوید: «همین سر و كله زدن با مسافر مگر كم كاری است، به خاطر ٥٠ تومان و ١٠٠ تومان قشقرق به پا میكنند، اعصابی برای خندیدن نمیماند كه بخواهیم بخندیم.»
كافه در روزهای آخر هفته پر است از جوانانی كه به صورت گروهی یا دونفره و حتی بهتنهایی در حال گذراندن وقتشان هستند. ظاهرا بحثهای جدی بینشان در جریان است. یك نگاه كوتاه به چهرهها میگوید كه هیچ كدام خندهای به لب ندارد.
میان بحثمان یكی از گروهها كه ظاهرا به مناسبت تولد یكی از دوستانشان دور هم جمع شدهاند، با صدای بلند شروع به خندیدن میكنند، همه حاضرین به سمت گروه برمیگردند و گویی با نگاهشان گروه را به سكوت دعوت میكنند، جوانان گروه هم كمكم صدای خندهشان را پایین میآورند و ریزتر میخندند. این تصویر یك تصویر تكراری در شهر است كه شاید همه ما از نزدیك دیده باشیم.
دكتر حسینیزاده استاد دانشگاه است و در جوابم در مورد شادی و خنده در جامعه میگوید: «مردم ما پتانسیلهای شادی را دارند اما فرصتی برای ابراز آن پیدا نمیكنند، شما ببینید وقتی یك تیم فوتبال برنده میشود یا همین پیروزی آقای روحانی در انتخابات چه حجمی از شادی را در شهرها جاری كرد، اما مسالهای كه مهم است این است كه این اتفاقات مقطعی و كوتاهند، شادی در زندگی مردم جاری نیست.
مردم یك روز معمولی را همراه شادی نمیگذرانند. شادی یك امری است كه نیاز به یك دلیل بزرگ مثل پیروزی یك نفر در رقابت انتخاباتی دارد، یا به طور مثال راهیابی تیم ملی به رقابتهای جام جهانی. اگر این دلایل نباشند مردم بهانهای برای شاد بودنشان پیدا نمیكنند. در زندگی روزمره بهانههای شادی را نمیشود پیدا كرد. آنقدر مقدمهچینی میكنیم برای شاد بودن كه خود شادی به حاشیه میرود. شادی كه كم شد خنده هم كم میشود. یك موضوع دیگر كه باعث شده خنده و شادی در جامعه كم شود، یك پیشفرض ذهنی است كه میگوید: بعد از هر خنده گریه است. هر بار كسی میخندد، منتظر است اتفاق ناگواری برایش بیفتد و این به طور ناخودآگاه باعث میشود از خندیدن و شاد بودن بترسد.»
تكنولوژی و خنده
اگر بخواهیم در میان روزمرگیهایمان بهانهای برای خندیدن پیدا كنیم، باید در میان جملهها و لطیفهها و عكس و فیلمهایی به دنبالش بگردیم كه هر روز در دنیای مجازی به دستمان میرسد و به شكل بیامانی تكثیر میشود. خندههایی كه لحظهای بر لبمان مینشیند و بعد باز هم خودمان را گم میكنیم در میان تكنولوژی و صفر و یكهایی كه تمام زندگیمان شده است. خندههایی كه در دنیای یكنفرهمان شروع میشوند و تمام میشوند. ما شادیهای گروهی كمی داریم. بیبهانه به هم لبخند نمیزنیم.
خندوانه
«نسیم» یكی از شبكههای تلویزیونی است كه مدیرانش مدعیاند برنامههایی با محوریت طنز به مخاطبان ارایه میكنند و یكی از پرطرفدارترین برنامههای این شبكه «خندوانه» است كه مضمون اصلی آن خنده است. ٢٠ ثانیه از زمان برنامه اختصاص دارد به خندیدن مجری و شركتكنندگان برنامه كه بسیاری از مخاطبان در روزهای ابتدایی پخش برنامه به این بخش انتقاد داشتند، اما این روزها تبدیل شده به یكی از پرطرفدارترین بخشهای برنامه. این برنامه با همكاری شركت متروی تهران روزهای شنبه را به عنوان «شنبههای خندان» نامگذاری كرده است و با مخاطبان برنامهاش قرار گذاشته است تا روزهای شنبه در مترو به یكدیگر لبخند بزنند. خندیدن در متروی تهران برای مردم كار آسانی نخواهد بود، اما با یك فرهنگسازی درست میتواند تبدیل به یك عادت خوب شود؛ عادتی كه شهری مثل تهران بهشدت به آن نیاز دارد.
سینمای خنده
استقبالی كه مردم از سریالها و فیلمهای ژانر طنز در ایران دارند، نشاندهنده عطش مردم است برای خندیدن به هر بهانهای؛ صفی كه برای خرید بلیت فیلمهایی كه كارشناسان و منتقدین نمره خوبی به آنها نمیدهند، اما استقبال مردم تمام نقدها را بیاعتبار میكند، نشان میدهند كه مردم در پی خندیدن هستند، هر چند ممكن است از نگاه كارشناسان راههای درست خندیدن را بلد نیستند.
باشگاه خنده
پزشك هندی حین تهیه مقالهای برای یك مجله تخصصی این ایده به ذهنش میرسد كه فضایی برای خندیدن مردم طراحی كند. باشگاهی كه مردم بتوانند با خیال آسوده و بدون گشتن به دنبال دلیل در آن بخندند. دكتر «مادان كاتاریا» این ایده را در جمع دوستانش مطرح میكند و با واكنش عجیب آنها روبهرو میشود.
در ایران هم چند سالی است باشگاه خنده شكل گرفته و سمینارها و برنامههای مختلفی برای خندیدن برگزار میشود، مجید پزشكی پایهگذار این باشگاه در ایران كه در دورههای آموزشی دكتر «كاتاریا» در هند هم شركت كرده است در رابطه با وضعیت خنده در جامعه میگوید: «همه ما میدانیم كه جامعه ما جامعه شادی نیست و دلیل این مساله عوامل مختلف اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و حتی سیاسی است. این در حالی است كه دستاندركاران هم تلاشی در این زمینه انجام نمیدهند. بعضی افراد مثل من كارهایی را انجام میدهند اما این كارها در سطح وسیع انجام نمیشود.»
مجید پزشكی یك كتاب در سال ١٣٨٧ تالیف كرده است و در مورد این كتاب كه اولین كتاب به زبان فارسی است كه به طور مشخص به مقوله خنده میپردازد، میگوید: «فكر كردم شاید با این كتاب بشود مردم را بیشتر با خنده و خندیدن آشنا كرد، بعد از تالیف این كتاب با جنبش یوگای خنده آشنا شدم و بعد به هند سفر كردم تا با یادگیری تكنیكهای آن بتوانم این باشگاه را در ایران هم راهاندازی كنم. در این باشگاه خندیدن بیدلیل است، اما كمكم كه تكنیكها را آموزش میدهیم، این خندیدن آگاهانه میشود.»
نخندیدن و مقاومت در مقابل خنده برمیگردد به تیپ شخصیتی افراد و موقعیت اجتماعی بالایی كه فرد دارد. این افراد در جلسات اول مقاومت بیشتری دارند. بخشی از این سختی كار هم برمیگردد به باورهایی كه در جامعه هست، مثل این شعر كه میگوید: «اندر پس هر خنده دو صد گریه مهیا است» و تبدیل به یك باور جمعی شده است، اما ما در پی رسیدن به این مصرع هستیم كه: «از پس هر گریه آخر خندهایست.
ویدیو مرتبط :
سكوت كجا و شمشیر كشیدن حین نبش قبر مادرمون فاطمه كجا
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
برای خانه تكانی از كجا باید شروع كرد؟
خانه تکانی همراه با برنامهریزی صحیح و همیاری، این کار را به یک محصول مشترک و تفریحی دلپذیر تبدیل میکند و از استرس آن میکاهد.
یك برنامه ریزی صحیح برای خانه تكانی از اهمیت خاصی برخوردار است، زیرا اضطراب ناشی از انبوه كارها باعث فشار عصبی زیادی میشود كه شاید بازدارنده بوده و كار را همانند غولی عظیم جلوه گر كند.اگر شما بدانید چه كارهایی را باید انجام دهید و بدانید ترتیب انجام آنها كدام است مطمئن باشید نیمیاز كار را انجام داده اید.حالا قلم و كاغذ به دست بگیرید و تمام كارهایی كه باید انجام شود، بنویسید. سپس روی ورقه ای دیگر كارها را به ترتیبی كه باید انجام داده شود ردیف كنید.
آشپزخانه؛ شامل نظافت كاشیها (اگر كاشیهای آشپزخانه بیش از حد چرب و كثیف بود از یك دستمال آغشته به نفت برای پاك كردن چربیها استفاده كنید. سپس با آب و پودر بشویید)، كابینتها، پنجره، شستن پرده و تمیز كردن هواكش و لامپ.
اتاق خواب؛ نظافت دیوار و سقف، پنجره. شستن پرده و ملافهها. تمیز و مرتب كردن كمدها.
پذیرایی؛ نظافت دیوار و سقف، پنجره، شستن پرده. گردگیری كامل مبلمان و دیگر وسایل آن.
حمام و دستشویی؛ شستن كاشیها و لوازم بهداشتی
چگونگی نظافت :
1.دیوار و سقف:ابتدا تمام وسایل اتاق را جمع كنید تابلوها را بردارید و پنجرهها را باز كنید بعد با برس دسته بلند سقف و دیوارها را گردگیری كنید. اگر رنگ دیوارها قابل شستشو است محلول آب ولرم و صابون و مقدار كمیمایع سفید كننده را با اسفنج روی دیوار بكشید و با دستمال تمیز پاك كنید. هر بار قسمت كوچكی از دیوار را تمیز كنید (حداكثر نیم متر مربع). مرز بین دو قسمت تمیز شده را نیز هر بار تمیز كنید تا لكه به جا نماند.
2.تمیز كردن رادیاتور شوفاژ:برای این كار زیر و رو و اطراف رادیاتور روزنامه ی خیس قرار دهید. سپس با قسمت دمیدن هوای جاری برقی آنها را تمیز كنید و یا یك دستمال نمدار را با یك برس دسته بلند كه بین پرههای رادیاتور برود پاك كنید.
3.پردهها:بعد از شستن دیوارها، درها و كف منزل نوبت پردهها میرسد. پردههای نخی در اثر تابش نور آفتاب و تأثیر آب و هوا بر آنها الیافش ضعیف میشود ولی پارچههای الیاف مصنوعی كمتر دچار چنین زیانهایی میشوند.پردههای نخی را قبل از شستن به مدت 15-10 دقیقه در آب سرد یا ولرم خیس كنید تا گرد و غبار جمع شده بر روی آن جدا شود. پرده را به آرامیبلند كنید. آب كثیف را خالی نمایید. سپس پرده را در محلول كف صابون ولرم و غلیظ بشویید. البته با ملایمت سعی كنید كه آن را به هیچ وجه نچلانید. سه بار پرده را با آب ولرم آبكشی كنید.
اگر از ماشین لباسشویی استفاده میكنید. برای شستشوی اول دستگاه را روی درجه كم مقدماتی بشویید و شستشوی بعد را هم 2 دقیقه با درجه كم تنظیم كرده و بشویید.پرده را قبل از اینكه كاملاً خشك شود، وقتی كمینمدار است اتو بزنید. اتو را از پشت به موازات الیاف طولی آن بكشید.
4.پرده حمام:پرده ی حمام را روی سطحی صاف پهن كنید و با محلول غلیظ كف صابون و آب ولرم بشویید و به همین ترتیب بعد آبكشی كنید. سپس با پارچه ای تمیز آن خشك كنید.
در تنظیم برنامه توجه داشته باشید كه برای انجام كارهایی كه نیاز به كمك دیگران دارید. روزهای تعطیل را در نظر بگیرید و كارهایی كه دیگران باید انجام دهند به ترتیب اهمیت لیست كرده با نام هر فرد به او بدهید. به این ترتیب مطمئن باشید كه بدون فشارهای جسمیطی چند روز كارها تمام میشود. در این شماره نكاتی درباره نظافت دیوارها، رادیاتور و پردهها داده شده است.این اولین مرحله كار است.
نکته:در مرحله ی دوم باید برنامه ی غذایی خاصی برای این چند روز پر كار داشته باشید. برنامه ای كه وقت زیادی برای آشپزی صرف نشود و در عین حال از انرژی خوبی برخوردار باشید.