سبک زندگی


2 دقیقه پیش

شناخت بهترین آتلیه کودک و بارداری

بچه ها به سرعت بزرگ می‌شوند، زودتر از چیزی که فکرش را می‌کنید یا انتظارش را دارید. زمانی توانایی راه رفتن یا حرف زدن ندارند ولی اندک زمانی بعد آنها را در حال دویدن و مکالمه ...
2 دقیقه پیش

فیلم: تزیین اتاق کودک با گل‌های مقوایی

همین الان یک نگاهی به اتاق کودکتان بیندازید. آیا دلتان نمی خواهد چیزی به آن اضافه کنید؟ وقتی پولش را ندارید، پس باید از خلاقیتتان کمک بگیرید. در این ویدئو گل هایی مقوایی ...

سپاه چگونه شکل گرفت؟


با پیروزی انقلاب نیروهای نظامی و انتظامی به نوعی دچار فروپاشی اداری و کادری شده بودند و قدرت مقابله با برخی جریانات را نداشتند.





مجله صدا  - محمدحسن نجفی: با پیروزی انقلاب نیروهای نظامی و انتظامی به نوعی دچار فروپاشی اداری و کادری شده بودند و قدرت مقابله با برخی جریانات را نداشتند. شاید درگیری های گروه های مخالف انقلاب درگوشه و کنار کشور و همچنین برخی سازمان های جداشده از انقلاب نظیر مجاهدین خلق که در آن زمان همچنان به صورت رسمی فعالیت داشت، مزید بر علت شد تا ضرورت تشکیل و تقویت یک نیروی حافظ انقلاب در نگاه انقلابیون، بیش از پیش اهمیت پیدا کند. بالارفتن این اهمیت باعث شد تا چندین نهاد موازی برای مقابله با تهدیدات، تحرکات و فعالیت های مخالفان انقلاب ایجاد شود.

نخستین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی بود که دولت موقت برای برقراری نظم در کشور دست خود را خالی از قوای نظامی و انتظامی می دید. همین مشکل دلیلی شد تا مرحوم بازرگان در هیات دولت، برای تشکیل نیرویی تحت عنوان «گارد ملی» یا «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» اقدام کند. 10 روز پس از پیروزی انقلاب، «عباس امیرانتظام»، سخنگوی دولت موقت در یک مصاحبه مطبوعاتی خبر از تصمیم دولت برای تشکیل این نیرو می دهد: «آیین نامه این نیرو تهیه شده و در دست مطالعه و رسیدگی است و تا چند روز دیگر پس از تصویب، این آیین نامه اعلام خواهدشد و گارد ملی به وجود خواهدآمد تا برادرانی که در انقلاب شرکت داشتند.

سپاه چگونه شکل گرفت؟

در تشکیلات جدید و با انضباط لازم و لباس مخصوص به پاسداری ادامه دهند.» یک هفته پس از این سخنان، یعنی 9 اسفند 1357، امام خمینی (ره) نیز پیرو درخواست دولت، مرحوم «حسن لاهوتی» را مامور تشکیل این نیرو کردند. از طرف دولت نیز «ابراهیم یزدی» مامور شد تا با آنها همکاری کند. شرح وظایف «گارد ملی» یا همان «پاسداران» اینگونه تعریف شده بود: «حفظ انضباط در شهرها و روستاها، جلوگیری از تحریک و توطئه، جلوگیری از خرابکاری در موسسات دولتی و ملی و مراکز عمومی و سفارتخانه ها، جلوگیری از رسوخ عناصر فرصت طلب و ضدانقلابی در داخل صفوف مردم، اجرای دستور دولت موقت و اجرای احکام دادگاه های فوق العاده اسلامی».

دولت برای فعالیت های این گارد که قرار بود زیر نظرش فعالیت کند، ساختمان ساواک در خیابان «سلطنت آباد» سابق و «پاسداران» فعلی را در نظر گرفت. آنها برخی مراکز نظیر «هنگ نوجوان» سابق یا دانشگاه امام حسین (ع) فعلی و پادگان سعدآباد را برای آموزش داوطلبان انتخاب کردند. «سید محمد غرضی»، «علی محمد بشارتی»، «محسن رفیق دوست»، «صباغیان» و «حسن عابدی جعفری» افراد شاخص این تشکیلات بودند.

«گارد انقلاب» نام تشکیلاتی بود که توسط جمعی از زندانیان سابق رژیم شاه در پادگان جمشیدیه ایجاد شد. آنها مستقل از «گارد ملی» برای مقابله با تهدیدات علیه انقلاب مشغول فعالیت شدند. «جواد منصوری»، «عباس آقازمانی» (ابوشریف)، «عباس دوزدوزانی»، «ابراهیم حاج محمدزاده» و «یوسف کلاهدوز» از موسسین این نیرو بودند که «آقازمانی» سرپرست انقلابیون پادگان جمشیدیه محسوب می شد. آنها از حمایت آیت الله «موسوی اردبیلی» برخوردار بودند.

«گارد دانشگاه ها» یا «پاسا» با مدیریت شهید محمد منتظری دیگر نیروی مسلحی بود که برای حفاظت از انقلاب تشکیل شد. آنها عمدتا از نیروهای مبارزی بودند که در لبنان آموزش چریکی دیده و به کشور برگشته بودند.

سپاه چگونه شکل گرفت؟

همچنین «نیروهای مسلح سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی» چهارمین گروه مسلحی بود که در راستای پاسداری از انقلاب به سرپرستی شهید «محمد بروجردی» تشکیل شد که مورد حمایت شهید مطهری قرار داشتند. سازمان مجاهدین انقلاب قبل از انقلاب پایه ریزی شده بود و در مقایسه با دیگر گروه ها، بیشترین سابقه تشکیلاتی و نظامی را داشت.

گروه های تشکیل دهنده این سازمان قبل از پیروزی در قالب سازمان های مخفی مرسوم کار می کردند.

هرچه از شکل گیری این تشکیلات نظامی می گذشت، اصطکاک بین آنها بیشتر می شد که البته به دلیل موازی کاری آنها، باید انتظارش می رفت. این  اصطکاک ها، به گوش شورای انقلاب رسید تا نهایتا این شورا تصمیم بگیرد، «هاشمی رفسنجانی» به عنوان حلال اختلافات وارد شود دست او برای هماهنگی و یکپارچه سازی این چهار تشکیلات یعنی «گارد ملی» یا همان «پاسداران انقلاب اسلامی» باعث شد تا این نیرو، قوت بیشتری داشته باشد. از سوی دیگر «گارد ملی» یا همان «سپاه پاسداران» از فعالیت تحت نظارت دولت موقت گله مند بود و خواستار آن بود تا به زیرمجموعه «شورای انقلاب» اضافه شود.

همین مشکلات باعث شد تا «هاشمی رفسنجانی» با هماهنگی «شورای انقلاب» تصمیم بگیرد سه تشکیلات دیگر در یک تشکیلات قوی تر که همان سپاه پاسداران یا گارد ملی باشد، ادغام شوند.

هاشمی رفسنجانی برای عملی کردن این تصمیم، گروهی دوازده نفره را از اعضای چهار تشکیلات موجود ایجاد کرد که از این گروه دوازده نفره، «محسن رضایی»، «محسن رفیق دوست» و «عباس دوزدوزانی» به عنوان نماینده گروه ها اواخر فروردین 58 در قم به دیدار امام خمینی رفتند. امام (ره) در آن دیدار ایجاد یک نیروی مسلح مکتبی مستقل از دولت برای پاسداری از انقلاب اسلامی را مورد تاکید قرار دادند و خطاب به حاضران، عملا دستور تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را زیر نظر شورای انقلاب صادر کردند.

در پی این فرمان، گروه دوازده نفره، اساسنامه ای را در 9 ماده و 9 تبصره تهیه کرده و به تصویب شورای انقلاب رساندند. به دنبال آن شورای فرماندهی سپاه تشکیل گردید و اعضای آن احکام خود را از شورای انقلاب دریفات کردند و در 2 اردیبهشت 1358 سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با انتشار بیانیه ای، موجودیت خود را به طور رسمی اعلام کرد: «حسب الامر رهبر عالیقدر انقلاب اسلامی امام خمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تحت نظارت شورای انقلاب تشکیل شده و شورای فرماندهی آن به تایید و تصویب این شورا رسیده است.

سپاه چگونه شکل گرفت؟

مسئولین منتخب و افراد ذیصلاح به یاری خداوند متعال و براساس ضوابط مصوبه در یاری و پیشبرد امر عظیم انقلاب اسلامی کوشا و به انجام وظایف محوله موفق گردند». شاید به دلیل ادغام سه گروه دیگر در گارد ملی یا همان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی آن زمان باشد که سال 1357 به عنوان سال تشکیل این نهاد در آرم سپاه حک شده است.

پس از آن بود که شورای فرماندهی معرفی شدند: «جواد منصوری» فرمانده و عضو شورای فرماندهی، «یوسف کلاهدوز» مسئول آموزش و عضو شورای فرماندهی، «علی محمد بشارتی» مسئل اطلاعات و تحقیقات و عضو شورای فرماندهی، «عباس آقازمانی» مسئول واحد عملیات و عضو شورای فرماندهی، «سید اسماعیل داودی» مسئول اداری و مالی، «محسن رفیق دوست» مسئول تدارکات، «مرتضی الویری» مسئول روابط عمومی، «یوسف فروتن» معاون روابط عمومی.

سپاه از آغاز تشکیل تا سال 1376، پنج فرمانده به خود دید که «جواد منصوری»، «عباس دوزدوزانی»، «عباس آقازمانی» و «مرتضی رضایی» چهار فرمانده سپاه از بدو تشکیل تا شهریور 1360 بودند. از سال 1360 تا 1376 هم «محسن رضایی» فرماندهی کل سپاه را بر عهده داشت. رضایی اولین فرمانده سپاه بود که با حکم مستقیم امام (ره) منصوب شد.

سپاه برای انجام ماموریتش که حفاظت از انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن باشد شروع به عضوگیری کرد. در هر شهر و شهرستانی، سپاه به تناسب نیرویی که جذب می کرد و وسعت سرزمینی و حساسیت های امنیتی خاصی که آن منطقه داشت، وضعیت خود را سامان می دهد.


ویدیو مرتبط :
بازوی موشکی سپاه چگونه شکل گرفت

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

عید نوروز چگونه شکل گرفت



پیدایش نوروز

انسان‏، از نخستین ادوار زندگی اجتماعی، متوجه بازگشت و تكرار برخی از رویدادهای طبیعی، یعنی تكرار فصول شد. نیاز به محاسبه در دوران كشاورزی ، یعنی نیاز به دانستن زمان كاشت و برداشت، فصل بندی ها و تقویم دهقانی و زراعی را به وجود آورد. نخستین محاسبه فصل ها، بی گمان در همه جوامع با گردش ماه كه تغییر آن آسانتر دیده می شد صورت گرفت. و بالاخره در نتیجه نارسایی ها و ناهماهنگی هایی كه تقویم قمری، با تقویم دهقانی داشت، محاسبه و تنظیم تقویم بر اساس گردش خورشید صورت پذیرفت. سال در نزد ایرانیان از زمانی نسبتا كهن به چهار فصل سه ماهه تقسیم شده و همان طور كه ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه آورده است آغاز سال ایرانی از زمان خلقت انسان ( یعنی ابتدای هزاره هفتم از تاریخ عالم) روز هرمز از ماه فروردین بود، وقتی كه آفتاب در نصف النهار ، در نقطه اعتدال ربیعی ، و طالع سرطان بود.

 

پیدایش جشن نوروز

جشن نوروز را به نخستین پادشاهان نسبت می دهند. شاعران و نویسندگان قرن چهارم و پنجم هجری چون فردوسی، عنصری، بیرونی، طبری و بسیاری دیگر كه منبع تاریخی و اسطوره ای آنان بی گمان ادبیات پیش از اسلام بوده ، نوروز را از زمان پادشاهی جمشید می دانند.

در خور یادآوری است كه جشن نوروز پیش از جمشید نیز برگزار می شده و ابوریحان نیز با آن كه جشن را به جمشید منسوب می كند یادآور می شود كه : «آن روز كه روز تازه ای بود جمشید عید گرفت؛ اگر چه پیش از آن هم نوروز بزرگ و معظم بود».

 

روایت های اسلامی درباره نوروز

آورده اند كه در زمان حضرت رسول (ص) در نوروز جامی سیمین كه پر از حلوا بود برای پیغمبر هدیه آوردند و آن حضرت پرسید كه این چیست؟ گفتند كه امروز نوروز است. پرسید كه نوروز چیست؟ گفتند عید بزرگ ایرانیان. فرمود: آری، در این روز بود كه خداوند عسكره را زنده كرد. پرسیدند عسكره چیست؟ فرمود عسكره هزاران مردمی بودند كه از ترس مرگ ترك دیار كرده و سر به بیابان نهادند و خداوند به آنان گفت بمیرید و مردند. سپس آنان را زنده كرد وابرها را فرمود كه به آنان ببارند از این روست كه پاشیدن آب در این روز رسم شده. سپس از آن حلوا تناول كرد و جام را میان اصحاب خود قسمت كرده و گفت كاش هر روزی بر ما نوروز بود.

 

پیدایش نوروز

و نیز حدیثی است از معلی بن خنیس كه گفت: روز نوروز بر حضرت جعفر بن محمد صادق در آمدم گفت آیا این روز را می شناسی؟ گفتم این روزی است كه ایرانیان آن را بزرگ می دارند و به یكدیگر هدیه می دهند. پس حضرت صادق گفت سوگند به خداوند كه این بزرگداشت نوروز به علت امری كهن است كه برایت بازگو می كنم تا آن را دریابی. پس گفت: ای معلی ، روز نوروز روزی است كه خداوند از بندگان خود پیمان گرفت كه او را بپرستند و او را شریك و انبازی نگیرند و به پیامبران و راهنمایان او بگروند. همان روزی است كه آفتاب در آن طلوع كرد و بادها وزیدن گرفت و زمین در آن شكوفا و درخشان شد. همان روزی است كه كشتی نوح در كوه آرام گرفت. همان روزی است كه پیامبر خدا، امیر المومنین علی (ع) را بر دوش خود گرفت تا بت های قریش را از كعبه به زیر افكند. چنان كه ابراهیم نیز این كار را كرد. همان روزی است كه خداوند به یاران خود فرمود تا با علی (ع) به عنوان امیر المومنین بیعت كنند. همان روزی است كه قائم آل محمد (ص) و اولیای امر در آن ظهور می كنند و همان روزی است كه قائم بر دجال پیروز می شود و او را در كنار كوفه بر دار می كشد و هیچ نوروزی نیست كه ما در آن متوقع گشایش و فرجی نباشیم، زیرا نوروز از روزهای ما و شیعیان ماست.

 

جشن نوروز

جشن نوروز دست كم یك یا دو هفته ادامه دارد. ابوریحان بیرونی مدت برگزاری جشن نوروز را پس از جمشید یك ماه می نویسد: « چون جم درگذشت پادشاهان همه روزهای این ماه را عید گرفتند. عیدها را شش بخش نمودند: 5 روز نخست را به پادشاهان اختصاص دادند، 5 روز دوم را به اشراف، 5 روز سوم را به خادمان و كاركنان پادشاهی، 5 روز چهارم را به ندیمان و درباریان ، 5 روز پنجم را به توده مردم و پنجه ششم را به برزگران. ولی برگزاری مراسم نوروزی امروز، دست كم از پنجه و «چهارشنبه آخر سال» آغاز می شود و در «سیزده بدر» پایان می پذیرد. ازآداب و رسوم كهن پیش از نوروز باید از پنجه، چهارشنبه سوری و خانه تكانی یاد كرد.

 

پیدایش نوروز

پنجه (خمسه مسترقه)

بنابر سالنمای كهن ایران هر یك از 12 ماه سال 30 روز است و پنج روز باقیمانده سال را پنجه، پنجك، یا خمسه مسترقه، گویند. این پنج روز را خمسه مسترقه نامند از آن جهت كه در هیچ یك از ماه ها حساب نمی شود. مراسم پنجه تا سال 1304 ، كه تقویم رسمی شش ماه اول سال را سی و یك روز قرارداد، برگزار می شد.

 

میر نوروزی

از جمله آیین های این جشن 5 روزه، كه در شمار روزهای سال و ماه و كار نبود، برای شوخی و سرگرمی حاكم و امیری انتخاب می كردند كه رفتار و دستورهایش خنده آور بود و در پایان جشن از ترس آزار مردمان فرار می كرد. ابوریحان از مردی بی ریش یاد می كند كه با جامه و آرایشی شگفت انگیز و خنده آور در نخستین روز بهار مردم را سرگرم می كرد و چیزی می گرفت. و هم اوست كه حافظ به عنوان « میرنوروزی» دوران حكومتش را « بیش از 5 روز» نمی داند.

از برگزاری رسم میر نوروزی، تا لااقل 70 سال پیش آگاهی داریم. بی گمان كسانی را كه در روزهای نخست فروردین، با لباس های قرمز رنگ و صورت سیاه شده در كوچه و گذر وخیابان می بینیم كه با دایره زدن و خواندن و رقصیدن مردم را سرگرم می كنند و پولی می گیرند بازمانده شوخی ها و سرگرمی های انتخاب «میر نوروزی» و «حاكم پنج روزه » است كه تنها در روزهای جشن نوروزی دیده می شوند و آنان در شعرهای خود می گویند: «حاجی فیروزه، عید نوروزه، سالی چند روزه».