سبک زندگی


2 دقیقه پیش

شناخت بهترین آتلیه کودک و بارداری

بچه ها به سرعت بزرگ می‌شوند، زودتر از چیزی که فکرش را می‌کنید یا انتظارش را دارید. زمانی توانایی راه رفتن یا حرف زدن ندارند ولی اندک زمانی بعد آنها را در حال دویدن و مکالمه ...
2 دقیقه پیش

فیلم: تزیین اتاق کودک با گل‌های مقوایی

همین الان یک نگاهی به اتاق کودکتان بیندازید. آیا دلتان نمی خواهد چیزی به آن اضافه کنید؟ وقتی پولش را ندارید، پس باید از خلاقیتتان کمک بگیرید. در این ویدئو گل هایی مقوایی ...

سرگذشت ملیجک دربار + عکس


ملیجک روزگاری مقرب‌ترین فرد در نزد ناصرالدین شاه قاجار محسوب می‌شد و شاه او را ملیجک ثانی خود می‌خواند، اخترالدوله دخترش را به او داد و غلامعلی پسر محمدخان شد داماد شاه!

جام جم: ملیجک روزگاری مقرب‌ترین فرد در نزد ناصرالدین شاه قاجار محسوب می‌شد و شاه او را ملیجک ثانی خود می‌خواند، اخترالدوله دخترش را به او داد و غلامعلی پسر محمدخان شد داماد شاه!

سرگذشت ملیجک دربار + عکس

امینه اقدس یا همان زبیده خانم که از گروس به عنوان خدمه به دربار ناصری راه یافته بود و اندکی بعد شد صیغه شاه، به علت زرنگی و کاردانی و نیز امانتداری آنچنان ارج و قربی در دربار پیدا کرد که برادرش محمدخان را نیز به سلک خدمتکاران حرم شاهی درآورد. محمدخان که با دسایس امینه اقدس پیش شاه عزیز شده بود به امین‌الخاقانی ملقب ‌می‌شود. وی علاوه بر این لقب رسمی طبق مرسوم ناصرالدین شاه که لقبی مضحک یا خنده‌دار به هر کس می‌داد، لقبی جدید یافت؛ ملیجک. و این لقب در کنار دیگر القاب خنده‌دار درباری همچون؛ مردک، زیقوله، شغال‌الدوله، موچول‌خان و غیره خوب جا خوش کرد!

دلیل این لقب آن بود که در کودکی محمدخان، وی به دلیل ندانستن کامل زبان فارسی زمانی که به دنبال گنجشک‌ها نهاده بود با زبان گروسی آنان را ملیجک صدا می‌کرد. این نام پیش شاه خوش نشست و لقب ملیجک را به وی اعطا کرد. لقبی که بعدها جزو نام وی شد و سپس به فرزندش «غلامعلی خان یا ملیجک ثانی» رسید.

در این میان، امینه اقدس (همسر مورد علاقه ناصرالدین شاه) که بچه‌دار نمی‌شد فرزند بزرگ برادرش را که یکی دو سال بیش نداشت به صورت کاملاً محرمانه پیش خود نگاه داشته بود. چون می‌دانست شاه از حضور جنس مذکر از هر نوع در حرم شاهی غضبناک می‌شود. گفته شده است زمانی که شاه مریض احوال در اتاق امینه اقدس به سر می‌برد غلامعلی به دنبال ببری خان معروف (گربه‌ای که به شدت مورد علاقه شاه بود) وارد اتاق شاه شد و در عالم کودکی و بی‌خبری شاه را وادار می‌کند که از اتاق خارج شود. خروج شاه مصادف با سقوط سقف می‌شود. شاه این را معجزه‌ای می‌داند که واسطه آن غلامعلی است. از همان لحظه محبت غلامعلی بر جان شاه می‌نشیند.

البته خود ملیجک از این ماجرا روایتی دیگر دارد. وی می‌نویسد هنگام ورودش به دربار، شاه در همان شب طبق معمول که زیر چلچراغی می‌خوابیده از این کار خودداری می‌نماید. همان شب چلچراغ با شدت به زمین برخورد می‌کند و شاه آن را از خوش قدمی ملیجک می‌داند. حال هر چه که بود ملیجک کوچک یا ثانی عزیز می‌شود و عزیزالسلطان نامیده می‌شود. امینه اقدس که علاقه شاه را به این کودک می‌بیند از فرصت استفاده کرده هر روز با تند کردن این علاقه تخم حسادت دیگران را از عزیزالسلطان در دلشان می‌کارد.

عزیز شاه چنان ارج و قربی پیدا می‌کند که بزرگان قاجار و دیگر زنان حرمسرا برای به دست آوردن عنوان و یا مقامی از شاه به وی متوسل می‌شوند و در بسیاری مواقع نیز به آرزوی خود می‌رسیدند. مال و منالی که امینه اقدس از این راه به دست آورد بی حد و حساب است. بعدها خود ملیجک نیز قدم در این راه پر منفعت گذاشت. در سالهای پایانی عمر ناصرالدین شاه اخترالدوله دختر شاه نیز به ازدواج ملیجک درآمد. دیگر عزت عزیزالسلطان تام و تمام شد. عمارت عزیزیه که ساختمان فعلی کتابخانه مجلس شورای اسلامی است از سوی شاه به دامادش داده شد.

دلیل این علاقه و محبت ناصرالدین شاه به این کودک چندان مشخص نیست. مهدیقلی خان مجدالدوله که به شاه بسیار نزدیک بود و حتی شاه را «تو» خطاب می‌کرد حکایت می‌کند که : «آن هنگام که ناصرالدین شاه دیوانه‌وار به عزیزالسلطان مهر می‌ورزید، روزی در خلوت به او گفتم تو که فرزندان و نوه‌های زیبا و دوست‌داشتنی بسیار داری چرا به کودکی زشت و زردرو و الکن دل بسته‌ای و با همه قدرت و وقار در مقابل او اختیار از کف نهاده‌ای؟

شاه از گوشه چشم زمانی در من نگریسته گفت: اگر جز تو هر کس این سؤال را از من کرده بود سخت مجازت می‌شد ولی به تو می‌گویم که خود نیز به راستی دلیل آن را نمی‌دانم. شاید از آنجا که می‌باید کسی بدون چند یا حداقل یک عیب نباشد خداوند مهرورزی به ملیجک را عیب من قرار داده و در محبتش بی اختیارم ساخته. بارها خواسته‌ام از خواستنش بگذرم ولی نه تنها نتوانسته‌ام از او دل برکنم بلکه بیشتر به وی مایل گشته‌ام».

شاید ناصرالدین شاه واقعاً نمی‌دانست چرا این‌گونه به وی علاقه‌مند است. ولی شاید بتوان یکی از دلایل آن را سادگی و بی پیرایگی ملیجک در برخورد با شاه دانست. وی به راحتی هرچه می‌خواست به شاه می‌گفت بدون اینکه ترسی بروز دهد. شاهی که از این همه تملق خسته شده بود تشنه این بی‌پیرایگی بود.

پس از مرگ ناصرالدین شاه وضعیت زندگی ملیجک رو به سادگی و دور شدن از دربار گذشت. اخترالدوله نیز پس از مدتی از وی جدا شد. و او که همچنان دختر نایب‌السلطنه کامران میرزا را به همسری داشت، با انقراض سلسله قاجاریه به فراموشی سپرده شد و سرانجام در یکی از شبهای سرد زمستان 1319ش در یکی از کوچه‌های فرعی خیابان سعدی تهران در نهایت گمنامی تسلیم مرگ شد.

سرگذشت ملیجک دربار + عکس

ملیجک در خردسالی


سرگذشت ملیجک دربار + عکس

ملیجک در سنین کودکی به اتفاق چند تن از غلامان و رجال دوره ناصری


سرگذشت ملیجک دربار + عکس

مراسم سلام در کاخ گلستان؛
غلامعلی عزیزالسلطان، کامران میرزا، عبدالوهاب نظام‌الملک، فتحعلی وزیرنظام



سرگذشت ملیجک دربار + عکس

ناصرالدین شاه و ملیجک


سرگذشت ملیجک دربار + عکس

غلامعلی عزیزالسلطان به اتفاق جمعی از درباریان


سرگذشت ملیجک دربار + عکس

غلامعلی عزیز السلطان (ملیجک)


سرگذشت ملیجک دربار + عکس

اخترالدوله دختر ناصرالدین شاه و همسر عزیزالسلطان به اتفاق چند تن از خدمه خود


سرگذشت ملیجک دربار + عکس

عزیزالسلطان به اتفاق معزز اعظم همسر دوم و فرزندشان



سرگذشت ملیجک دربار + عکس

عزیزالسلطان همراه با کنیز منزلش


سرگذشت ملیجک دربار + عکس

غلامعلی عزیزالسلطان همراه با تعدادی از افراد خانواده


سرگذشت ملیجک دربار + عکس

عزیزالسلطان در اروپا


سرگذشت ملیجک دربار + عکس

اواخر دوره قاجار؛
عزیزالسلطان، یحیی لسان‌الحکما، نصرت‌السلطنه


سرگذشت ملیجک دربار + عکس

عزیزالسلطان به اتفاق همسر و فرزندش در اوایل دوره پهلوی

منبع: گاه نوشته های یک روزنامه نگار ،​ وبلاگ ققنوس


ویدیو مرتبط :
ملیجک دربار

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

سرگذشت تلخ اولین بازیگر زن سینمای ناطق ایران + عکس



سرگذشت تلخ اولین بازیگر زن سینمای ناطق ایران + عکس

سینما - 10 اردیبهشت سالروز درگذشت روح‌انگیز سامی‌نژاد اولین بازیگر زن اولین فیلم ناطق سینمای ایران است.

به گزارش خبرآنلاین، روح‌انگیز سامی‌نژاد با نام اصلی صدیقه سامی‌نژاد سوم تیرماه سال 1295 در بم به دنیا آمد.

 

او پدرش را در دوران کودکی از دست داد و با مادرش زندگی می‌کرد. سامی‌نژاد در 13 سالگی به ازدواج فردی به نام دماوندی درآمد و با او به هندوستان مهاجرت کرد.

 

دماوندی در استودیو امپریال فیلم بمبئی راننده اردشیر ایرانی صاحب این استودیو بود که بعدها «دختر لر» اولین فیلم ناطق سینمای ایران را با بازی سامی‌نژاد تهیه و کارگردانی کرد.

 

 , روح‌انگیز سامی‌نژاد,عکس روح‌انگیز سامی‌نژاد,عبدالحسین سپنتا ,دختر لر,اخبار

 

«دختر لر» در حالی ساخته شد که حدود 40 سال از تولد سینما در دنیا می‌گذشت. تولید یک فیلم ناطق در ایران تا آن زمان امکان‌پذیر نبود. تا این که عبدالحسین خان شیروانی معروف به سپنتا، شاعر، نویسنده و روزنامه‌نگار در نیمه‌ دوم دهه 1300 با هدف تحقیق در زمینه هنر و فرهنگ ایران باستان به هند رفت.

 

او در نهایت تصمیم گرفت وارد دنیای سینما شود و این کار را با نوشتن فیلمنامه «دختر لر» انجام داد.

 

«دختر لر» بر اساس داستان عامیانه «جعفر و گلنار» شکل گرفت. این فیلم درباره گلنار یک دختر لر در منطقه‌ای تحت کنترل راهزنان مسلح به فرماندهی قلی خان است. گلنار در قهوه‌خانه‌ای کار می‌کند و در آن‌جا با جعفر مامور دولت آشنا می‌شود و می‌خواهد با او ازدواج کند.

 

سپنتا پس از نوشتن فیلمنامه «دختر لر» سامی‌نژاد را برای بازی در نقش گلنار انتخاب کرد و در نهایت خودش نیز به نقش جعفر ظاهر شد. انتخاب سامی‌نژاد بیشتر به این خاطر بود که هیچ زنی قبول نمی‌کرد جلوی دوربین برود، چرا که آن زمان زنان در حجاب کامل بودند. ضمن اینکه خیلی‌ها استعداد این کار را نداشتند.

 

سامی‌نژاد بازی در «دختر لر» را پذیرفت و با سپنتا قراردادی چهل روزه‌ امضا کرد، اما به دلیل نهایی نبودن فیلمنامه، دیالوگ‌ها و امکانات فیلمبرداری، کار ساختن فیلم هفت ماه کشید. ضمن اینکه سپنتا به‌ خاطر لهجه‌ غلیظ کرمانی سامی‌نژاد ناچار شد داستان «دختر لر» را به گونه‌ای تغییر دهد تا موضوع آن مربوط به ایالات و قدرت حکومت مرکزی ایران باشد.

 

در نهایت «دختر لر» پس از مشکلات بسیار آبان‌ماه سال 1312 در مایاک و سپه که دو سینمای معروف آن زمان تهران بودند، به نمایش عمومی درآمد و مورد استقبال قرار گرفت.

 

سامی‌نژاد سپس در فیلم «شیرین و فرهاد» ساخته‌ سپنتا بود بازی کرد. او پس از بازی در این فیلم از دماوندی جدا شد و با نصرت‌الله محتشم از بازیگران سرشناس تئاتر ازدواج کرد. این ازدواج مدت زیادی به طول نکشید و محتشم در بازگشت به ایران او را غیابی طلاق داد.

 

سامی‌نژاد پس از 18 سال اقامت در هندوستان به ایران بازگشت، اما برای ادامه کارش در سینما با مخالفت خانواده روبرو شد. او به خاطر آزارهایی که از خویشان و آشنایان و مردم دید بعد از دو فیلم دیگر هرگز حاضر نشد در فیلمی ایفای نقش کند.

 

 , روح‌انگیز سامی‌نژاد,عکس روح‌انگیز سامی‌نژاد,عبدالحسین سپنتا ,دختر لر,اخبار

روح‌انگیز سامی‌نژاد و عبدالحسین سپنتا در «دختر لر»


سامی‌نژاد پس از بازگشت به ایران، گواهی‌نامه سیکل اولش را گرفت و در وزارت بهداری به عنوان پرستار مشغول به کار شد و در تهران اقامت گزید. او پس از مدتی کار پرستاری را به کنار گذاشت و از طریق اجاره دادن طبقه اول خانه‌ دوطبقه‌ای که خریده بود، گذران زندگی می‌کرد. ازدواج سوم سامی‌نژاد با یکی از بستگانش نیز شکست خورد و چون فرزندی نداشت حدود 30 سال تنها زندگی کرد.

 

سامی‌نژاد سال 1349 در فیلم مستند «تاریخ سینمای ایران؛ از مشروطیت تا سپنتا» از مصائبی که در آن گذشت صحبت کرد و به تلخی گریست.

 

او در‌این‌باره گفت: «به خاطر ناراحتی‌هایی که در موقع فیلمبرداری و بعد از آن چه از طرف فامیل و چه از طرف مردم کشیدم، هرگز راضی نشدم در فیلم دیگری بازی کنم ... هر موقع که از در شرکت می‌آمدیم بیرون، مجبور بودیم سه نفر مستحفظ داشته باشیم، یک شوفر و دو نفر کمک شوفر که شیشه پرت نکنند. هر جایی هم که می‌رفتیم باید یه چیزی سرمون می‌انداختیم تا کسی ما رو نشناسد...»

 

سامی‌نژاد 10 اردیبهشت سال 1376 در سن 81 سالگی در تهران درگذشت در حالی که محققان و کارشناسان سینمای ایران بی‌خبر از او معتقد بودند سال‌ها پیش در گذشته است. او در بهشت زهرا به خاک سپرده شد.

* برگرفته از منابع اینترنتی

خبرآنلاین