سبک زندگی
2 دقیقه پیش | شناخت بهترین آتلیه کودک و بارداریبچه ها به سرعت بزرگ میشوند، زودتر از چیزی که فکرش را میکنید یا انتظارش را دارید. زمانی توانایی راه رفتن یا حرف زدن ندارند ولی اندک زمانی بعد آنها را در حال دویدن و مکالمه ... |
2 دقیقه پیش | فیلم: تزیین اتاق کودک با گلهای مقواییهمین الان یک نگاهی به اتاق کودکتان بیندازید. آیا دلتان نمی خواهد چیزی به آن اضافه کنید؟ وقتی پولش را ندارید، پس باید از خلاقیتتان کمک بگیرید. در این ویدئو گل هایی مقوایی ... |
زیور آلات به سبک معماری ایرانی
تنآویزهای«بنفشه همتیفر» آینه یک تمایل فرهنگی است به استفاده از موتیفهایی برگرفته از معماری سنتی ایران و برگردانی تازه از عناصر و اجزای معماری به شکلی مدرن و امروزی
مجله ایده آل: «بنفشههمتیفر» فارغالتحصیل کارشناسیارشد طراحی صنعتی از دانشکده هنر و معماری آزاد تهران است و به اعتبار تحصیل، تدریس و فعالیت حرفهای در زمینه معماری داخلی نگاهش به طراحی جواهرات هم برگرفته از علاقه به عناصر معماری قدیمی ایران است که به شیوه خودش آنها را مدرن میکند.
تنآویزهای«بنفشه همتیفر» آینه یک تمایل فرهنگی است به استفاده از موتیفهایی برگرفته از معماری سنتی ایران و برگردانی تازه از عناصر و اجزای معماری به شکلی مدرن و امروزی. در این آثار گنبدهای کهنه سال گاهی گردنآویز میشوند و گاه آینهکاری سقفها زمینهای برای نشاندن ستارههای چند پَر. گاهی خطوط و حروف از حاشیهها وارد قاب میشوند تا تداعی دیگری از نشانهای فرهنگی بسازند و مقرنسهایی که نوعی تجسم سهبعدی و برجسته نقشهای هندسی هستند. در آثار او درها دیگر معبری برای عبور نیستند یا پنجرهها دریچهای برای آوردن نور، بلکه قابهایی هستند برای به رخ کشیدن زیبایی رنگها و نمایش نگارهها، هر جا که سنگهای رنگی با طلا و نقره تلفیق شدهاند، درها و پنجرههای ارسی به زیورهای زنانه بدل شدهاند و گره چینی و کاربندیها و... الگوی دیگری برای انگشترها و گوشوارهها و ... و کلام آخر اینکه آثار «بنفشه همتیفر» علاوه بر اینکه زینتی است برای زیبایی، تلاشی است برای خلق نشانههای همراه...
دایرههای رنگی
نقطه اوج طراحی این آویز تضاد بین تکرار دایرههای رنگی در رنگهای آبی، سبز و بنفش به عنوان نشانههایی از دنیای مدرن با المانهای سنتیای است که کاملا هنرمندانه در آن به کار رفتهاند؛ المانهایی مثل شمسه، خط وموتیفهایی بر گرفته از معماری سنتی ایران ...
خیال...
واژه «خیال» در قالب خطوطی زاویهدار در این انگشتر به قاب کشیده شده است آن هم در حجمی کاملا هندسی. این انگشتر ترکیبی است از طلا و نقره و زمرد...
پنجرههای ارسی
بازهم نشان دیگری از معماری ایرانی...این بار این پنجرههای ارسیاند که به قاب کشیده شدهاند؛ قابی از طلا و عقیق در قالب گردنآویزی به سبک و سیاق امروزی!
این خطوط آشنا...
چرخش یکنواخت خطوط نرم و آشنای اسلیمی زمینهساز طراحی این انگشتر و همچنین چشمنوازی آن در اوج سادگی شدهاند.
بلندیهای بادگیر
تصویری آشنا که نزدیکی بسیاری با حافظه تاریخی ما از بناهای ایرانی دارد، در قالب تلفیق هنرمندانه خطوط، به کار بستن زاویهها و نمادی از آینه کاری در این گردنآویز هنرمندانه به قاب کشیده شده است. این تصویر آشنا همان بادگیرهای یزد است...
نشانی از دیروز
باز هم موتیفهای ایرانی این بار در قالب نقوش اسلیمی. این گوشواره نگاهی است امروزی به خطوط اسلیمی که همه نشان از هنر دیروز و امروز این سرزمین است.
صد دانه یاقوت...
الهامبخش این گردنآویز طرح آشنای انار است البته به سبک و سیاق نقش قالیهای قدیمی. سنگ عقیق هم همان دانههای انار را تداعی میکند که چون یاقوت در دل انار جای میگیرند...
شمسه
نقشه شمسهای که روی این انگشتر شکل گرفته پیوندی است میان سنت و مدرنیته. پایه انگشتر حجمی است نامتعارف با نگاهی کاملا مدرن. ارتفاع زیاد این پایه و بافت متفاوت آن تاکیدی است بر مدرن بودن این انگشتر. عقیق قرمز هم که نقطه عطف طراحی آن به شمار میرود.
تنآویزهای«بنفشه همتیفر» آینه یک تمایل فرهنگی است به استفاده از موتیفهایی برگرفته از معماری سنتی ایران و برگردانی تازه از عناصر و اجزای معماری به شکلی مدرن و امروزی. در این آثار گنبدهای کهنه سال گاهی گردنآویز میشوند و گاه آینهکاری سقفها زمینهای برای نشاندن ستارههای چند پَر. گاهی خطوط و حروف از حاشیهها وارد قاب میشوند تا تداعی دیگری از نشانهای فرهنگی بسازند و مقرنسهایی که نوعی تجسم سهبعدی و برجسته نقشهای هندسی هستند. در آثار او درها دیگر معبری برای عبور نیستند یا پنجرهها دریچهای برای آوردن نور، بلکه قابهایی هستند برای به رخ کشیدن زیبایی رنگها و نمایش نگارهها، هر جا که سنگهای رنگی با طلا و نقره تلفیق شدهاند، درها و پنجرههای ارسی به زیورهای زنانه بدل شدهاند و گره چینی و کاربندیها و... الگوی دیگری برای انگشترها و گوشوارهها و ... و کلام آخر اینکه آثار «بنفشه همتیفر» علاوه بر اینکه زینتی است برای زیبایی، تلاشی است برای خلق نشانههای همراه...
دایرههای رنگی
نقطه اوج طراحی این آویز تضاد بین تکرار دایرههای رنگی در رنگهای آبی، سبز و بنفش به عنوان نشانههایی از دنیای مدرن با المانهای سنتیای است که کاملا هنرمندانه در آن به کار رفتهاند؛ المانهایی مثل شمسه، خط وموتیفهایی بر گرفته از معماری سنتی ایران ...
خیال...
واژه «خیال» در قالب خطوطی زاویهدار در این انگشتر به قاب کشیده شده است آن هم در حجمی کاملا هندسی. این انگشتر ترکیبی است از طلا و نقره و زمرد...
پنجرههای ارسی
بازهم نشان دیگری از معماری ایرانی...این بار این پنجرههای ارسیاند که به قاب کشیده شدهاند؛ قابی از طلا و عقیق در قالب گردنآویزی به سبک و سیاق امروزی!
این خطوط آشنا...
چرخش یکنواخت خطوط نرم و آشنای اسلیمی زمینهساز طراحی این انگشتر و همچنین چشمنوازی آن در اوج سادگی شدهاند.
بلندیهای بادگیر
تصویری آشنا که نزدیکی بسیاری با حافظه تاریخی ما از بناهای ایرانی دارد، در قالب تلفیق هنرمندانه خطوط، به کار بستن زاویهها و نمادی از آینه کاری در این گردنآویز هنرمندانه به قاب کشیده شده است. این تصویر آشنا همان بادگیرهای یزد است...
نشانی از دیروز
باز هم موتیفهای ایرانی این بار در قالب نقوش اسلیمی. این گوشواره نگاهی است امروزی به خطوط اسلیمی که همه نشان از هنر دیروز و امروز این سرزمین است.
صد دانه یاقوت...
الهامبخش این گردنآویز طرح آشنای انار است البته به سبک و سیاق نقش قالیهای قدیمی. سنگ عقیق هم همان دانههای انار را تداعی میکند که چون یاقوت در دل انار جای میگیرند...
شمسه
نقشه شمسهای که روی این انگشتر شکل گرفته پیوندی است میان سنت و مدرنیته. پایه انگشتر حجمی است نامتعارف با نگاهی کاملا مدرن. ارتفاع زیاد این پایه و بافت متفاوت آن تاکیدی است بر مدرن بودن این انگشتر. عقیق قرمز هم که نقطه عطف طراحی آن به شمار میرود.
ویدیو مرتبط :
زیور آلات گوشواره
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
سبک معماری «قاجار - باروک ایرانی» در باغ غیبی
میگویند امینالسلطان بیسر و صدا از عمارت شهریاش بیرون میزد (غیبش میزد) و بیخبر به فضای این باغ پناه میبرد. از این روی دوستان باخبر از موضوع آنجا را «باغ غیبی» میخواندند.
مجله منزل - سارا مشفق نیا: در فرهنگ دهخدا جلد یازدهم خیلی مختصر و مفید آورده شده كه قیطریه ده كوچكی است. شاید این روزها با این تراكم ملك و جمعیت و این همه برج سر به فلك كشیده باورش سخت باشد اما در روزگاری نه چندان دور در قیطریه بنای مهمی به جز خانههای روستایی وجود نداشت تا آنكه میرزا علیاصغرخان اتابك، صدراعظم سه پادشاه آخر قاجار پایش به آنجا باز شد.
ماجرا از این قرار بود كه در آن ایام به دلیل آنكه تهران محدوده كوچكی بود، كمتر كسی میتوانست عمل خلاف عرف و شرع و قانونش را از چشم عوام دور نگاه دارد چراكه تمامی ساكنان شهر از آمد و رفت خانهاش آگاهی مییافتند. اتابك هم كه نسبت به این مساله واقف بود، تصمیم گرفت برای فراهم كردن اسباب تفریح و استراحت خود دو قطعه باغ متعلق به نظامالدولـه و آصفالسلطنه و مقداری هم از اراضی مجاور را ادغام كند و باغی وسیع پدید آورد؛ باغی با عمارت بیرونی و اندرونی تا هر وقت دلش خواست برای خوشگذرانی و فرار از اغیار به باغ قیطریهاش پناه ببرد و به قولی غیبش بزند.
میگویند اتابك وزیر بیسر و صدا از عمارت شهریاش بیرون میزد (غیبش میزد) و بیخبر به فضای روحانگیز، سایهسار درختان و نغمهخوانی دلانگیز بلبلان در این باغ پناه میبرد. از این روی دوستان و آشنایان خوشذوق باخبر از موضوع آنجا را «باغ غیبی» میخواندند. باغ غیبی امینالسلطان (امیر اتابك)، بعدها در اختیار قدرتمندان دولتهای بعدی هم قرار گرفت حتی احمدشاه هم یكی، دو بار برای اقامت كوتاه به آنجا رفته است. آن باغ غیبی كه وصفش رفت همین پارك مصفای قیطریه فعلی است و آن عمارت ساخته شده، حالا فرهنگسرای ملل نام گرفته است.
چندین جا به اشتباه عنوان شده كه اینجا محل سكونت امیركبیر بوده اما طبق بررسیها، جناب امیر هرگز در قیطریه سكونت نداشته و اصولا در ایامی كه این بنا ساخته شده، سالها از مرگ او میگذشته اما دو موضوع امیركبیر را به این باغ مربوط میكند كه شاید (فقط شاید) دلیلی باشد بر این اشتباه:
اول آنكه اراضی روستای قیطریه روزگاری متعلق به یگانه خواهر تنی ناصرالدینشاه یعنی ملكزاده خانم، دومین همسر امیرکبیر بوده است و دوم اینكه شهرداری این ملك را از خانم ویكتوریا مسعود یكی از نوادگان مسعود میرزا كه همسر یكی از دو دختر امیركبیر بود خریداری کرده است.
در هر صورت تقدیر چنین مقدر شد كه در سال 1372 كاخ مخروبه قیطریه توسط شهرداری خریداری و با تعمیرات و تغییراتی به فرهنگسرا تبدیل شده و نام امیركبیر بر آن گذاشته شود. این باغ گرچه این روزها بیشتر تحت عنوان فرهنگسرای ملل خوانده میشود اما مجسمه با ابهت امیر و نامش بر كتابخانه هنوز هم باقی است. باغ قیطریه با حدود 12 هكتار وسعت، هندسه نامنظم و درختانی كهنسال و سربه فلك كشیده و جوی آبهای روان در تمام قسمتهای باغ دارد.
ماجرا از این قرار بود كه در آن ایام به دلیل آنكه تهران محدوده كوچكی بود، كمتر كسی میتوانست عمل خلاف عرف و شرع و قانونش را از چشم عوام دور نگاه دارد چراكه تمامی ساكنان شهر از آمد و رفت خانهاش آگاهی مییافتند. اتابك هم كه نسبت به این مساله واقف بود، تصمیم گرفت برای فراهم كردن اسباب تفریح و استراحت خود دو قطعه باغ متعلق به نظامالدولـه و آصفالسلطنه و مقداری هم از اراضی مجاور را ادغام كند و باغی وسیع پدید آورد؛ باغی با عمارت بیرونی و اندرونی تا هر وقت دلش خواست برای خوشگذرانی و فرار از اغیار به باغ قیطریهاش پناه ببرد و به قولی غیبش بزند.
میگویند اتابك وزیر بیسر و صدا از عمارت شهریاش بیرون میزد (غیبش میزد) و بیخبر به فضای روحانگیز، سایهسار درختان و نغمهخوانی دلانگیز بلبلان در این باغ پناه میبرد. از این روی دوستان و آشنایان خوشذوق باخبر از موضوع آنجا را «باغ غیبی» میخواندند. باغ غیبی امینالسلطان (امیر اتابك)، بعدها در اختیار قدرتمندان دولتهای بعدی هم قرار گرفت حتی احمدشاه هم یكی، دو بار برای اقامت كوتاه به آنجا رفته است. آن باغ غیبی كه وصفش رفت همین پارك مصفای قیطریه فعلی است و آن عمارت ساخته شده، حالا فرهنگسرای ملل نام گرفته است.
چندین جا به اشتباه عنوان شده كه اینجا محل سكونت امیركبیر بوده اما طبق بررسیها، جناب امیر هرگز در قیطریه سكونت نداشته و اصولا در ایامی كه این بنا ساخته شده، سالها از مرگ او میگذشته اما دو موضوع امیركبیر را به این باغ مربوط میكند كه شاید (فقط شاید) دلیلی باشد بر این اشتباه:
در هر صورت تقدیر چنین مقدر شد كه در سال 1372 كاخ مخروبه قیطریه توسط شهرداری خریداری و با تعمیرات و تغییراتی به فرهنگسرا تبدیل شده و نام امیركبیر بر آن گذاشته شود. این باغ گرچه این روزها بیشتر تحت عنوان فرهنگسرای ملل خوانده میشود اما مجسمه با ابهت امیر و نامش بر كتابخانه هنوز هم باقی است. باغ قیطریه با حدود 12 هكتار وسعت، هندسه نامنظم و درختانی كهنسال و سربه فلك كشیده و جوی آبهای روان در تمام قسمتهای باغ دارد.
ایوان با ظاهری شكیلتر حفظ شده و گچبری در هماهنگی با ستونها دورتادور ایوانها و اتاقهای بیرونی رعایت شده است.
در معماری قاجار ستونها غالبا نقش مهمی داشتند که دلیل آن استفاده از شیروانی است كه در این زمان متداول شده بود. ستونهای اولیه این عمارت برخلاف ستونهای تزیین شده و پرنقش و نگار فعلی بودند؛ ستونهایی كه گرچه شاید ایده اولیه آنها برگرفته از معماری غرب بود ولی بدون شك با وجود سادگی مفرط، اقتباس مستقیم نبودند.
در نهایت مرمتگر بنا با نیمنگاهی به سبك قاجار – باروك ایرانی- نقشهای پیچیده در گچبریهای تزیینی گل و بوتهدار بر ستونهای مختلط مجلل را مناسب دانسته تا ستونها با صلابت و چیزی شبیه اقامتگاه ثروتمندان آن دوره باشند.
شاید جالب توجهترین موضوع در رابطه با ساخت این عمارت سادگی در اجراست؛ از آن جهت كه در دوره قاجار رجال دولتی به سبب سفرهای بسیار به فرنگ سلیقهشان مدام تغییر میكرده است.
در ساخت عمارتهای مفصل و كاخها توجه به ریزهكاریها و استفاده از گچبریهای افراطی و به کار بردن نقش برجستهها یا نقاشیهای رنگ روغن با تصاویر زنان فرنگی زیاد دیده میشده اما اینجا این سادگی بیش از اندازه در مقایسه با بناهای همدوره به خوبی خودنمایی میكند.
در اكثر اتاقهای این عمارت هم پیشبخاری هیزمی - گچی دیده میشود كه ابزار اصلی گرمایش خانهها در آن دوره بوده است. گرچه پیشبخاری این روزها استفاده ابزاری ندارد اما در مرمت سعی شده به خوبی حفظ و نگهداری شود تا زینتبخش اتاقها باشد.
حیاط اندرونی با آن حوض آب در وسط وگلدانهای شمعدانی پیرامونش در خنكای سایه درختان كهنسال حس خوب یك عمارت قجری را حفظ كرده است.