سبک زندگی


2 دقیقه پیش

شناخت بهترین آتلیه کودک و بارداری

بچه ها به سرعت بزرگ می‌شوند، زودتر از چیزی که فکرش را می‌کنید یا انتظارش را دارید. زمانی توانایی راه رفتن یا حرف زدن ندارند ولی اندک زمانی بعد آنها را در حال دویدن و مکالمه ...
2 دقیقه پیش

فیلم: تزیین اتاق کودک با گل‌های مقوایی

همین الان یک نگاهی به اتاق کودکتان بیندازید. آیا دلتان نمی خواهد چیزی به آن اضافه کنید؟ وقتی پولش را ندارید، پس باید از خلاقیتتان کمک بگیرید. در این ویدئو گل هایی مقوایی ...

زندگی و مرگ مو



 

 

زندگی و مرگ مو

 

تارهای موی سر از حدود صدهزار تا ۳۵۰ هزار پیاز مو که پوست سر را اشغال می کنند. سرچشمه می‌گیرد. با این وجود باید بدانیم که همه پیازهای مو به مرحله تولید نمی‌رسند. در هر پیاز موی سر ما مدت طبیعی چرخه حیا ...

 

دو سه مرحله زندگی را باید طی کند مرحله اول، مرحله فعالیت است که در طی آن رشد مو و ساخته شدن پروتئین و غلاف شاخی به طور مستمر صورت بگیرد. در افراد عادی این مرحله حدود ۵ سال طول می کشد، مرحله دوم یا مرحله واسطه بلافاصله پس از مرحله فعال اولیه شروع می شود و حدود سه هفته به طول می انجامد و بعد از آن آخرین مرحله در افراد عادی حدود دوازده هفته طول می کشد و سرانجام در اثر رشد موی جدید در زیر آن، از جای خود کنده شده و می افتد.

 

گرچه موی جدید باید از هر حیث مشابه سلف خود باشد، اما با افزایش سن شخص و در برخی بیماریها، موی جدید نسخه کاملی از موی پیشین را ارائه نمی دهد. تحت این شرایط ممکن است موی سرنازکتر و کوتاهتر شود که در زیبایی ظاهری شخص تأثیر خواهد گذاشت. چون تغییرات یاد شده طی چند چرخه حیاتی مو به طولی می انجامد، ممکن است چندین سال سپری شود تا شخص به واقعیت تلخ ریزش و کم پشتی مو پی ببرد. بنا بر نحوه ریزش مو آنها را به دو گروه مشخص طبقه بندی می کنند:

 

 

زندگی و مرگ مو

 

۱ـ ریزش ممکن است چشم گیر و ناگهانی باشد و مثلا در حالیکه تا چند روز پیش همه چیز معمولی بود ناگهان موها دسته دسته کنده شوند، بطوری که در ظرف چند روز به نصف مقدار اولیه برسد. این حالت غالبا از نظر روحی مصیبت بار است ولی عاقبت آن خوب است، زیرا ریزش مو بعد از چند دقیقه متوقف شده و به دنبال آن غالبا رویش مجدد کامل مو مشاهده خواهد شد.

 

۲ـ همچنین ریزش مو ممکن است پراکنده و خفیف باشد ولی ماهها بلکه سالها طول بکشد. اگر این ریزش مو در بهار و پاییز بیشتر از این ریزش فصول دیگر شد بدانیم که تا آخر سال ادامه دارد و کم کم سر به همان درجه از طاسی خواهد رسید که با ریزش حاد در ظرف یک هفته حاصل می شد. شکل اخیر ریزش مو با وجود ظاهر بی ضررش در ابتدا به دلیل تعامل شدید و غیر قابل اجتناب آن در انتها، علی رغم پیشگیریها و معالجات انجام شده، مصیبت بارتر از شکل اول است.

 

 

● ریزش حاد مو به چند دلیل می تواند به وجود آید:

 

۱ـ بحران های افزایش حرارت بدن (تب بیش از ۳۹ درجه) که همراه با عفونت های سخت مثل تب حصبه، مخملک و گریپ سخت است. به علت حرارت بالا، مجاری «پاپی» موها به طور موقت مسدود می شود و مو در اثر بی غذایی می میرد. با این وجود، این موهای مرده تا ۷۰ روز (۲.۵ - ۲ماه بعد از بحران) ، یعنی کلا در طول ایام نقاهت نمی ریزند. پس از این دوران، ریزش مو بویژه در بالا و پشت گوش شدید است. در ضمن، رویش مجدد مو در این گونه موارد به طور طبیعی و بدون هیچ گونه درمان انجام می شود.

 

۲ـ وضع حمل و توقف شیردهی که هر دو علت اصلی ریزش مو نز زنان جوان است و پس از گذشت حدود ۲.۵ ماه از وضع حمل و یا توقف شیردهی ، اتفاق می افتد. در اینجا ظاهرا نوعی تغییر ناگهانی در وضعیت عروق پاپی های مو، در اثر اختلالات شدید هورمونی موجب ریزش مو می شود و خوشبختانه بدون هرگونه تدابیر درمانی بعد از چند ماه به جای همه موهای ریخته شده، موهای جدید جایگزین می شود.

 

۳ـ اعمال جراحی بزرگ که با بیهوشی توأم بوده است و صدمات سخت از قبیل سوختگی های وسیع و شکستگی های استخوانی متعدد که مثل موارد قبل ریزش مو حدود ۲.۵ ماه بعد از حادثه شروع می شود و شدت آن مختلف و ممکن است زیاد طول بکشد و کلا به محض اینکه حال عمومی بیمار خوب شد رویش مجدد مو صورت می گیرد.

 

۴ـ تشعشات اشعه ایکس بروی پوست سر خواه به منظور معالجه(مثلا برای معالجه بعضی تومورهای مغز) یا تصادفی باشد (مثلا در مورد پرستاری که در اثر بی توجهی سر خود را در معرض تابش اشعه قرار دهد) ریزش موی زود رس حادث می شود، یعنی از روز پانزدهم بعد از تشعشع شروع می شود و تا روز سی ام ادامه دارد.

 

درآمدن مجدد مو یا در نیامدن آن بستگی به مقدار اشعه دریافت شده دارد. در این جا لازم می بینم بخاطر بیاورم که استفاده از اشعه ایکس برای ریختن موی بیمار مبتلا به کچلی که در قدیم انجام می گرفت در حال حاضر موقوف شده و هدف قرصهای ضد قارج جدید جای آن را گرفته است.

 

۵ـ جذب املاح تالیوم که در مرگ موش وجود دارد چنانچه عمدی یا سهوی توسط انسان مصرف شود تا حداکثر ۱۵ روز بعد از جذب سم ممکن است ریزش ابروها و حتی تمام موهای بدن را نیز سبب شود.

 

۶ـ بعضی فرآورده های مو که حاوی تالیوم باشند ممکن است در اثر جذب مقدار زیاد پماد که در سطح وسیعی از بدن به کار رفته ، منجر به مسمومیت واقعی شود.

 

۷ـ اختلالات هورمونی باعث نوعی ریزش موی منطقه ای و موضعی شبیه سکه می شود هر چند در کودکان شایعتر است ولی در بزرگسالان هم دیده می شود در این حالت غالبا اختلالات هورمونی باعث بروز آن می شود.

منبع:funpatogh.com


ویدیو مرتبط :
مرگ و مفهوم زندگی با دوبله فارسی - زندگی پس از مرگ

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

اسرار زندگی مردی ۲۰ سال پس از مرگ



 

اسرار زندگی مردی ۲۰ سال پس از مرگ

معمای زندگی پررمز و راز یك مرد كه سال ها با شناسنامه و هویت مرد دیگری زندگی كرده بود ۲۰ سال پس از مرگش، وحشتناك ترین كابوس زندگی همسر و چهار فرزندش شده است.

این در حالی است كه با شكایت صاحب اصلی شناسنامه، مدارك شناسایی فرزندان وی با حكم دادگاه باطل شده است.

حالا خانواده این مرد كه با شناسنامه مردی به نام محمد یزدیان، متولد ۱۳۳۳ و اهل اردستان ازدواج كرده و پس از ۱۰ سال زندگی مشترك نیز جان سپرده در شوك عجیبی به سر می برند و نمی دانند هویت واقعی این مرد چه بوده و در زندگی اسرارآمیزش چه گذشته است. همسر ۵۰ ساله این مرد كه ۱۰ سال در كنار شوهرش زندگی كرده و از او صاحب چهار فرزند شده، از این كه هیچ چیز از گذشته شوهرش و خانواده او نمی داند بشدت در رنج و عذاب است. چهار فرزند این خانواده هم از بی هویتی خود و گذشته مرموز پدرشان بشدت در رنج و عذابند و نمی دانند چرا او سال ها هویت و چهره اصلی خود را پشت نقابی مخفی كرده و همه اسرار زندگی اش را با خود برده است.

حمیده، همسر ۵۰ ساله مرد ناشناس كه همراه دختر جوانش به دفتر روزنامه ایران آمده و از گروه جویندگان عاطفه تقاضای كمك داشت در تشریح ماجرای زندگی عجیبش گفت: سال ۶۰، دختری ۲۲ ساله بودم كه از طریق یكی از اهالی محل با مرد جوانی به نام «محمد یزدیان» آشنا شدم كه آن موقع حوالی چهارراه ولیعصر تهران در فروشگاه پوشاك كار می كرد. پدرم پس از تحقیقات مختصری با ازدواجمان موافقت كرد و محمد به خواستگاری ام آمد. اما به دلیل این كه تنها بود همگی بشدت تعجب كردیم اما محمد در پاسخ به سؤالات ما گفت: «۱۰ ساله بودم كه پدرم فوت كرد. یك سال بعد هم مادرم به رحمت خدا رفت و سرپرستی من و خواهرم را عمویمان برعهده گرفت، اما چند سال بعد راهی تهران شدم و دیگر از هیچ كدام شان خبر ندارم.» یك سال بعد از ازدواج خیلی ساده، خداوند پسری به ما هدیه كرد كه نامش را اصغر گذاشتیم. یك سال بعد هم دخترم مریم به دنیا آمد.

مدتی بعد هم شوهرم در سازمان آب استخدام شد. طی چند سال بعدی زندگی مان نیز خداوند دو دختر دیگر به نام های كبری و رقیه به ما داد.

رقیه یك ساله شده بود كه شوهرم هنگام كار از روی داربست سقوط كرد و جان باخت. با شنیدن خبر مرگش غم دنیا وجودم را فراگرفت. چرا كه نمی دانستم با چهار بچه قد و نیم قد چه كنم. اما هر چه بود با توكل به خدا و حقوق اندكی كه از بیمه شوهرم می گرفتیم برای بچه ها هم پدر شدم و هم مادر.

بنابراین با سختی و بدبختی فراوان آنها را بزرگ كردم. دخترم مریم حدود ۸ سال قبل ازدواج كرد. چند سال بعد از آن پسرم كه به سن سربازی رسیده بود برای گرفتن معافیت اقدام كرد. برای این كار مجبور بود به زادگاه پدرش «اردستان» برود.

اما متأسفانه گرفتاری های ما از همان جا شروع شد. چرا كه پس از بررسی وضعیت شناسنامه و مدارك هویتی اش به پسرم گفته شد پدرش زنده است و نمی تواند معافی بگیرد. اما پسرم با تعجب گفته بود: پدرش سال ۷۰ فوت كرده و تمام مدارك مربوطه را نیز ارائه كرده بود.

با این حال به او گفته بودند برای بررسی و پیگیری ماجرا باید به اداره ثبت احوال شهرری مراجعه كند.

البته پسرم همان سال معاف شد. اما چندی بعد در حالی كه فكر می كردیم مسئولان ثبت احوال اشتباه كرده اند وقتی پسرم برای دریافت كارت ملی اش مراجعه كرد این بار در كمال ناباوری پی برد شناسنامه اش باطل شده و نمی تواند كارت ملی بگیرد. پسرم وقتی با ناراحتی و افسردگی این موضوع را با من مطرح كرد بلافاصله برای پیگیری ماجرا به اداره ثبت احوال رفتم.

اما با شنیدن حقایق تلخ زندگی شوهرم بشدت شوكه شدم. چرا كه به من گفتند شوهرم با شناسنامه فرد دیگری زندگی می كرده است!

در جریان بررسی پرونده قضایی نیز قاضی دادگاه اسلامشهر كه حكم ابطال شناسنامه فرزندانم را صادر كرده بود، گفت: «محمد یزدیان – صاحب اصلی شناسنامه – زنده است.

البته او سال ۱۳۵۵ شناسنامه اش را گم كرده و همان سال هم المثنی گرفته بود. اما مشخص نیست شناسنامه وی چگونه به دست شوهر شما افتاده و با آن سال ها زندگی كرده است؟

ضمن اینكه صاحب اصلی شناسنامه كه خود متأهل و دارای چند فرزند است به محض اطلاع از سوءاستفاده صورت گرفته از شناسنامه اش با مراجعه به دادگاه اسلامشهر خواستار ابطال شناسنامه فرزندان شما شده است!»

زن دل شكسته ادامه داد: با شنیدن این حرف ها برای پیگیری بیشتر موضوع و حل معضلات جدی زندگی فرزندانم به اداره ثبت احوال رفتیم كه همان جا شناسنامه های چهار فرزندم را مقابل چشمان مان باطل كردند.

البته چند بار نیز به نشانی محل زندگی محمد یزدیان واقعی مراجعه كردیم اما موفق به یافتن و صحبت با او نشدیم.

ضمن اینكه هیچ اطلاعی از وضعیت خانوادگی شوهر مرحومم نداریم. حالا هم با مشكلات فراوانی روبه رو هستیم. چرا كه چهار فرزندم بدون شناسنامه و هویت در این شهر زندگی می كنند. از سوی دیگر پسر بزرگم كه ازدواج كرده و صاحب یك دختر ۱۰ ماهه است هنوز نتوانسته برای فرزندش شناسنامه بگیرد.

همچنین نمی تواند شغلی برای خودش دست و پا كند. همسرش نیز از این وضعیت به ستوه آمده و بچه را برداشته و به خانه پدرش رفته است و خواستار رسیدگی فوری و حل این ماجرا است. دخترم مریم نیز با شوهرش اختلاف پیدا كرده و به خانه ما برگشته است. چرا كه به خاطر نداشتن شناسنامه نمی تواند بچه دار شود.

همین موضوع نیز مشكلات دیگری برای همه ما و شوهرش به وجود آورده است. دختر دیگرم نیز سه سال قبل نامزد كرده اما به دلیل اینكه شناسنامه ندارد نمی تواند ازدواج كند و به خانه شوهر برود.

این در حالی است كه پدرشوهرش پیغام فرستاده اگر تا عید نوروز تكلیفش مشخص نشود نامزدی را به هم خواهد زد چرا كه ۳ سال انتظار كافی است! دختر كوچكم هم كه در خانه است نه می تواند ادامه تحصیل دهد و نه می تواند كاری انجام دهد. او نیز همانند من و سایر بچه ها به آتش اشتباه پدر مرحومش می سوزد.

حالا هم مانده ایم با این همه مشكلات تك و تنها و بی هیچ یاوری چه كنیم. باور كنید برای دریافت شناسنامه بچه ها ۴ سال تلاش كرده ایم اما هنوز هم به جایی نرسیده ایم. از طرف دیگر به خاطر اینكه ۱۰ سال با مردی زندگی كردم كه حتی نمی دانم اسم واقعی اش چه بوده، از كجا آمده و خانواده اش چه كسانی بوده اند در شوك هستم.

با این حال بعد از این همه مدت و در حالی كه بشدت درمانده و گرفتار هستیم به فكرم رسید از گروه جویندگان عاطفه روزنامه ایران كمك بگیرم. حالا هم از شما می خواهم با چاپ عكس شوهر مرحومم ما را در یافتن هویت واقعی او و فرزندانم كمك كنید. از تمام افرادی هم كه شوهرم را می شناسند یا از هویت واقعی و خانواده اش اطلاعی دارند تقاضا دارم اطلاعات شان را با ما در میان بگذارند تا شاید گوشه ای از مشكلات ما حل شود و از این برزخ رهایی یابیم.... / گزارش : روزنامه ایران