سبک زندگی
2 دقیقه پیش | شناخت بهترین آتلیه کودک و بارداریبچه ها به سرعت بزرگ میشوند، زودتر از چیزی که فکرش را میکنید یا انتظارش را دارید. زمانی توانایی راه رفتن یا حرف زدن ندارند ولی اندک زمانی بعد آنها را در حال دویدن و مکالمه ... |
2 دقیقه پیش | فیلم: تزیین اتاق کودک با گلهای مقواییهمین الان یک نگاهی به اتاق کودکتان بیندازید. آیا دلتان نمی خواهد چیزی به آن اضافه کنید؟ وقتی پولش را ندارید، پس باید از خلاقیتتان کمک بگیرید. در این ویدئو گل هایی مقوایی ... |
زنان بیشتر عشق تلویزیون دارند یا مردان؟
اوقات فراغت را یکی از ویژگی های تمدن مدرن برشمرده اند که در آن فضای کار و خانه با تمایزهای زیادی از هم فاصله گرفته است. حالا دیگر فقط جنبه های سرگرمی و پرکردن اوقات آزاد اهمیت ندارد، بلکه انتخاب شیوه گذراندن اواقت فراغت نشانگر وجوه هویتی، و تداوم آن نشان دهنده الگوهای رفتاری و باوری است.
مجله زنان امروز - فرنگیس بیات: اوقات فراغت را یکی از ویژگی های تمدن مدرن برشمرده اند که در آن فضای کار و خانه با تمایزهای زیادی از هم فاصله گرفته است. حالا دیگر فقط جنبه های سرگرمی و پرکردن اوقات آزاد اهمیت ندارد، بلکه انتخاب شیوه گذراندن اواقت فراغت نشانگر وجوه هویتی، و تداوم آن نشان دهنده الگوهای رفتاری و باوری است.
در کنار اینها، فعال شدن زنان در بازار کار و حاکم شدن تمایز میان کار و خانه اوقات فراغت را به یکی از موضوعات مهم برای زنان تبدیل کرده است. بسیاری معتقدند گستره انتخاب ها برای اوقات فراغت در جامعه ایرانی هرچه بیشتر و بیشتر مرزهای جنسیت زده را در می نوردد و حیطه وسیع تری را برای زنان فراهم می کند، اما وقتی صحبت از تلویزیون- به عنوان منبع اصلی سرگرمی و پرکننده ساعات آزاد افراد- به میان می آید. باید با احتیاط سخن گفت.
در سال های گذشته در مورد چگونگی پرکردن اوقات فراغت زنان پژوهش های متعددی صورت گرفته است. اما، این پژوهش ها پراکنده اند و در نتیجه، حیطه های پوشش داده شده از لحاظ زمانی و مضمونی آن قدر گسترده نیست که از آن به طور کلی چهارچوب هایی مفهومی برای موضوع فراغت و نسبت آن با امر جنسیت در ایران به دست آورد.
با این حال نمی توان نقش تکنولوژی را در پرکردن اوقات فراغت نادیده گرفت، و به همین اعتبار زمانی که صحبت از فناوری و جنسیت می شود، باید اذعان کرد زنان و مردان در کاربرد فناوری های مرتبط با سرگرمی تفاوت های قابل توجهی با هم دارند. طبق تحقیقات هیتر (1998)، زنان و مردان در انتخاب برنامه های تلویزیون، الویت بندی چند گزینه مطلوب و زمان بندی تماشای تلویزیون تفاوت های معناداری با هم داشتند. زنان بینندگان دائمی رمان های تلویزیونی و سریال های دور و دراز دراماتیک بودند، در حالی که مردان بیشتر برنامه های ورزشی یا خبری را دنبال می کردند.
زنان در عین حال معمولا بینندگان ناراضی برنامه های تلویزیونی بودند و به شبکه فیلم های خانگی هم اقبال نشان می دادند، در حالی که مردان با بازی های کامپیوتری و گجت های مختلف خود را سرگرم می کردند.
تمایل همیشگی زنان، خانه دار و شاغل، به دنبال کردن سریال های تلویزیونی بیشتر به دلیل شرایط و مسئولیت های دائمی آنها در خانه است. درواقع دنبال کردن برنامه های تلویزیون سهل الوصول ترین امکان سرگرمی برای زنان و مادرانی است که حتی اوقات فراغت را نیز باید با مسئولیت خانه داری هماهنگ کنند. شاید تلویزیون پلی میان اوقات فراغت و کار برای زنانی باشد که ادغام مسئولیت های دائمی و همه جایی فراغتی برایشان باقی نمی گذارد.
تلویزیون هنوز نمرده است
آخرین تحقیقات درباره رفتار رسانه ای شهروندان در سراسر دنیا، که اخیرا یکی از مراکز تحقیقاتی و نظرسنجی (TSN) انجام داده است، نشان می دهد تلویزیون، به رغم ظهور انواع تکنولوژی های فناوری اطلاعات، سهم مهمی در پرکردن اوقات فراغت مردم دارد. متوسط تعداد وسیله های حوزه فناوری اطلاعات که امروزه حداقل در آسیا و اقیانوسیه برای هر شهروند محاسبه شده، 3.6 دستگاه است.
اما با وجود دسترسی گسترده افراد به چند وسیله در حوزه فناوری های اطلاعاتی و اینترنتی- مثل تبلت، موبایل های هوشمند، و کامپیوترهای شخصی- تلویزیون همچنان یکی از منابع بی رقیب پرکننده اوقات فراغت و تامنی کننده اطلاعات است. همچنین در تحقیقات مختلفی که عمدتا به قصد بازاریابی و برای مخاطب شناسی در مناطق جغرافیایی مختلف صورت گرفته است بزرگسالان در سراسر دنیا همچنان «چسبیده» به صفحه های نمایش توصیف شده اند.
در سراسر جهان، تلویزیون همچنان در کانون توجه مردم است. درعین حال که مخاطبانش با وسایل اطلاعاتی و ارتباطی دیگر نیز هم زمان درگیرند. در این زمینه چند ویژگی در مخاطبان تلویزیونی از سراسر جهان قابل شناسایی است.
اول. مردم هم زمان با تماشای تلویزیون به شبکه های اجتماعی و فعالیت های آنلاین مثل خرید، بازی و نامه نگاری های الکترونیکی هم مشغول اند. همچنین بینندگان تلویزیون در خاورمیانه بیش از متوسط جهانی هم زمان با تماشای تلویزیون به دیگر فناوری ها و وسایل ارتباطی و اطلاعاتی متصل اند. (64 درصد در عربستان سعودی و 50 درصد در امارات متحده عربی).
دوم. با وجودی که تماشای برنامه های تلویزیونی با کمک تلفن های هوشمند، تبلت و غیره در سراسر دنیا رو به گسترش است، در خاورمیانه همچنان مردم ترجیح می دهند این برنامه ها را از همان دستگاه های تلویزیون دنبال کنند. در سراسر دنیا متوسط مردمی که از دستگاه های تلویزیون برای تماشای برنامه ها استفاده می کنند 75 درصد است، اما در عربستان این آمار به 91 درصد و در امارات متحده عربی به 86 درصد می رسد.
سوم. مردم مصر و ترکیه بیش از مردم آمریکا و انگلستان تلویزیون می بینند. مردم در امرکا 19 ساعت در هفته و در انگلستان 18 ساعت در هفته تلویزیون می بینند، اما در مصر این عدد به 20.9 و در ترکیه به 20.2 ساعت می رسد.
در تحقیقات اخیری که در سطح جهانی و به طور مقایسه ای در مورد تماشای تلویزیون صورت گرفته، ملاحظات و ابعاد جنسیتی استفاده از تلویزیون چندان مورد توجه نبوده است، اما منابع داخلی در کشورهایی مثل امارات استفاده بیشتر از تلویزیون را دارای وجوه جنسیتی قابل بحث می دانند.
نخستین نته مشترک در بیشتر این گزارش ها استفاده نسبتا زیاد و البته هم زمان شهروندان، به طور نمونه در دو منطقه خاورمیانه و آسیا- اقیانوسیه، از فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی است. با این حال تلویزیون همچنان برتری خود را با ضریب نفوذ قابل تاملی در سال های پیش رو حداقل در خاورمیانه حفظ خواهدکرد.
مثلا ضریب نفوذ تلویزیون های دیجیتال در خاورمیانه تا سال 2018 تا 118 درصد افزایش خواهدیافت. همچنین نفوذ کلی تلویزیونن میان خانوارهای خاورمیانه ای تا سال 2018 بین 92.7 درصد تا 93.2 درصد خواهدبود. یقینا چنین ضریب نفوذی به معنای اقبال بیشتر مخاطبان به برنامه های این رسانه است. میزان سودآوری و برگشت سرمایه حاصل از تبلیغات در این رسانه نشان می دهد که تلویزیون همچنان پایگاه اطلاع رسانی/ تبلیغاتی مناسبی برای بازاریابی های رسانه ای، قاعدتا مخاطب محور، است.
اما نکته ای که نباید در میزان افزایش مخاطبان تلویزیونی نادیده گرفت تفاوت های رفتارهای مصرفی مخاطبان در قبال تلویزیون است. این تفاوت های رفتاری، که به سختی میان این گزارش ها قابل دسترسی اند، تفاوت های معناداری را از الگوهای جنسیتی به نمایش می گذارند. این تفاوت ها بیشتر در پیگیری برنامه ها، میزان ساعت ها و زمان های اختصاص یافته به برنامه های تلویزیونی است. البته با افزایش حضور زنان در بازار کار و تفکیک عینی ساعات فراغت و ساعات کار برای گروهی از زنان انتظار می رفت که این تفاوت ها وجوه متمایزکننده شدید خود را از دست بدهند؛ به این معنی که مخاطبان پروپاقرص برنامه ها و سریال های تلویزیونی را صرفا زنان ندانیم.
تلویزیون، رسانه ای «زنانه»
از جنبه مخاطب شناسی کلی تلویزیون و طبق برآورد میزان اقبال مخاطبان زن و مرد به برنامه های تلویزیونی- در پژوهش های صورت گرفته با تمرکز بر آسیا، خاورمیانه و البته در امریکای لاتین- عمده مخاطبان تلویزیونی را زنان تشکیل می دهند. در مقابل، تلویزیون نیز با توجه به اقبال زنانه به سمت درنظر گرفتن نیازهای مصرفی مخاطبان زن حرکت می کند.
در این راستا تحقیقات متعددی در مورد محتوای برنامه های تلویزیونی صورت گرفته است که عمده آنها نشان می دهد محتوای برنامه های تلویزیونی از تبلیغات میان برنامه ای گرفته تا محتوای سریال های شبانه عمدتا بر پایه موضوعاتی منطبق با مسائل زنانه یا نزدکی به آن شکل می گیرد. گفته شده است تلویزیون به شکل های مختلفی «رسانه زنانه» بوده است.
این رسانه در عین اینکه به بازنمایی زنان به عنوان مخاطب در سریال ها و فیلم ها می پردازد، آنان را با انواع تجربه های خلاقانه دیگر برای پرکردن اوقات فراغت و حتی فعالیت های خلاقه نیز آشنا می کند. از دید دکتر فاضلی، وقت گذاشتن برای پیگیری برنامه های مورد علاقه تلویزیونی نوعی «حق زنانه» برای تخصیص زمان توسط زنان و برای خود آنهاست، حقی که تا پیش از این در جوامع روستایی و عشایری ما قابل تصور نبود.
زنان، مخاطبان درجه اول
از امریکا تا خاور میانه و آسیای شرقی، زنان در بیشتر پژوهش ها مخاطبان وفادار شبکه های تلویزیونی اند. بنابر پژوهش طولانی مدت و معتبر نیلسن در امریکا، میزان ساعت هایی که افراد از تلویزیون به عنوان وسیله ای برای پرکردن اواقات فراغت و کسب اطلاعات بهره می گیرند، به طور متوسط روزانه بین 3 تا 4 ساعت است. با این حال سهم زنان از مردان به طور قابل توجهی بیشتراست. در این پژوهش تاکید می شود که زنان 40 دقیقه بیشتر از مردان پای تلویزیون می نشینند، یعنی زنان حدودا 4 ساعت و 11 دقیقه و مردان 3 ساعت و 34 دقیقه بیننده تلویزیون اند.
در کنار این، مردان برای بازی های کامپیوتری دو برار زنان زمان اختصاص می دهند. پژوهشی با محور فراغت، جنسیت و محدودیت های زمانی در کره جنوبی نشان داد که به رغم تلاش برای برابری جنسیتی در حیطه های کاری/ اشتغال/ مدیریتی و دسترسی به فرصت های برابر در این کشور، بهره گیری از اوقات فراغت و وسایل گذراندن آن برای مردان و زنان به شدت نابرابر است.
با این حال در منطقه ما، طبق برآورد جهانی TSN، کشور امارات متحده عربی را کشوری با معتادان تلویزیونی می دانند. سهم زنان در این شیوع وابستگی به تماشای طولانی و مداوم سریال های تلویزیونی قابل توجه است. پیگیری سریال های تلویزیونی، به ویژه در موج اخیری که شرکت های ترکیه ای در ساخت این قبیل سریال ها و فروش آن به کشورهای منطقه به راه انداخته اند، قابل تامل است و نوعی نابرابری را در تخصیص اوقات فراغت با ویژگی بالندگی و رشد نشان می دهد.
کارشناسان همواره نسبت به تماشای تلویزیون در درازمدت و به طور مداوم هشدار داده اند. کاهش قدرت تحلیل، خستگی های عاطفی و بی توجهی به خلاقیت در شکل دادن روابط با اطرافیان از جمله آسیب هایی است که مشتریان پروپاقرص سریال های تلویزیونی باید به آن هشیار باشند.
در عین حال گزینش تلویزیون به عنوان منبع اول و اصلی گذران اوقات آزاد ممکن است نشانه ای از این باشد که زنان خانه دار و کارمند (بدون تفاوت معنادار در پیگیری برنامه های تلویزیونی) در تخصیص زمانی برای اوقات فراغتشان با خیالی آسوده و اطمینان از برعهده نداشتن مسئولیت در مضیقه اند. اگر با این نگاه ببینیم، تلویزیون میان بری است میان نبود اوقات فراغت زنان و نیاز آنها به اوقات فراغت.
ویدیو مرتبط :
آنچه مردان درباره ی زنان می دانند !!!
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
مردان بیشتر درگیر عشق می شوند یا زنان ؟
لابد گاهی از خود پرسیدهاید که چه چیز باعث میشود تا زنان بخواهند مرتب درباره وقایع زندگی روزمرهشان با همه صحبت کنند، در حالی که مردان عمدتا درونگراهستند و حال و حوصله صحبت در مورد اتفاقات زندگی روزمرهشان را ندارند؟
چرا مردان عمدتا وقت آزاد خود را صرف کار کردن با کامپیوتر و یا خواندن مجلات ورزشی میکنند در حالی که زنان بیشتر ترجیح میدهند به اخبار رسیده از این و آن بپردازند و یا سعی کنند روابطشان با دیگران برازنده و معقول بهنظر برسد؟ چرا مردان و زنان از روابطشان با یکدیگر چیزهای متفاوتی را طلب میکنند؟ شاید علت، تفاوتهای بنیادین در مغز مردان و زنان باشد.
در بررسی نمونهای از تفاوتهای رفتاری، محققان دانشگاه باث متوجه شدند احساس درد در زنان و مردان متفاوت است.
مردان در مواجهه با درد بیشتر به این فکر میکنند که چگونه از شر آن در کوتاهترین زمان ممکن خلاص شوند اما در مقابل، زنان بیشتر درگیر پاسخ احساسیشان نسبت به آسیب هستند که این خود ممکن است باعث شود تا آنها درد را شدیدتر احساس کنند.
برای مقابله با ناراحتی ناشی از طلاق نیز تفاوت دو جنس به خوبی مشهود است. زنان توانایی بیشتری برای تطابق با موضوع دارند. تحقیقی که در یورکشایر انجام شد نشان داد زنان در مقابله با تمامی مراحل مختلف قطع رابطه از مردان قویتر هستند.
۶۱ درصد از زنان اظهار داشتند که در طی ۲ سال اول بعد از طلاق، آنها بسیار خوشحالتر از موقعی بودند که هنوز در حال زندگی مشترک بودند در حالی که فقط ۵۱ درصد از مردان نظر مشابهی را داشتند.
دکتر فرانک تالیس روانشناس بالینی معتقد است یافتههای فوق را میتوان به وسیله تفاوتهای مشخصی که در مغز دو جنس وجود دارد، توجیه کرد.
در سیر تکاملی، زنان بیشتر اهل معاشرت و رفتارهای اجتماعی هستند، چرا که به هر حال این زنان هستند که بچهها را بزرگ کرده و آنان را برای رویارویی با اجتماع آماده میکنند.
آنها دارای مهارتهای برقراری ارتباطاجتماعی هستند که مردان فاقد آن هستند و این مهارتها به آنها اجازه میدهد تا از طریق احساساتشان صحبت کرده و با دوستان و خانوادهشان راحتتر ارتباط برقرار کنند در حالی که مردان کمتر قادر به برقراری رابطه اجتماعی مناسب حتی با دوستانشان هستند و در هنگام ناراحتیهای احساسی، بهجای مواجهه با مورد ناراحتکننده، بیشتر سعی میکنند آن را از هر طریق ممکن و لو اینکه در درون خود بریزند، به حداقل برسانند.
شاید یک دلیل علمی برای این موضوع این باشد که مغز مردان طوری تنظیم شده که بهصورت سیستماتیک و تحلیلی عمل کند، در حالی که مغز زنان بیشتر در مورد احساسات تنظیم شده است.
در تحقیق یورکشایر اینطور بهنظر رسید که مزیتهای ذاتی فوق، نقش مهمی در زندگی جنس موِنث داشته باشند؛ در طی چند سال اول پس از طلاق، زنان روابط بیشتری با دوستانشان برقرار و وقت بیشتری صرف خانوادهشان کردند و بهدنبال مشاورهها و درمان ناراحتیهایشان بودند در حالی که مردان غالبا بهدنبال لذتهای موقتی بودند.
عمدتا پس از به هم خوردن یک رابطه زناشویی، مردان برای حفظ اعتماد به نفسشان بهدنبال رابطه جدید هستند بهجای آنکه فکر کنند چرا ازدواجشان با شکست مواجه شده است.
علاوه بر این، برخلاف عقیده عمومی، در یک رابطه دوطرفه، مردان بیشتر از زنان درگیر عشق میشوند چرا که براساس بررسیها مردان بیشتر از زنان تمایل دارند تا غریزهشان را برای رسیدن به فردی که او را جذاب و دلربا میدانند، ارضا کنند.
از طرف دیگر، زنان بیشتر از طریق برنامهریزیشدهتری عاشق میشوند که تحت تاثیر سیر تکاملیشان است. آنها بیشتر بهدنبال شریکی هستند که مراقب آنها بوده و قادر باشد خانوادهشان را هم ازنظر مالی و هم ازنظر عاطفی تامین کند. زنان در رابطهشان با طرف مقابل علاوه بر جذابیتهای فیزیکی، بهدنبال مهربانی و سخاوت نیز هستند.
البته دکتر تایس خاطر نشان میکند فشارهایی نیز در اجتماع وجود دارند که باعث میشوند مردان و زنان به سوی شیوههای رفتاری برنامهریزیشدهشان هل داده شوند. در اجتماع، مردان بیشتر تشویق میشوند تا احساسات خود را کنترل کرده و تابع آن نباشند.
شاید کنترل احساسات در قرون گذشته و بهویژه در جنگها برای مردان خوب بوده باشد، اما در کل کنترل کردن احساسات برای شکلدهی یک رابطه زناشویی کار جالب و مفیدی نیست.
در سمت مقابل، زنان در اجتماع غالبا به سوی شیوه رفتاری رانده میشوند که در طی آن از زنان بیشتر انتظار میرود ملایمتر و مهربانتر باشند که این خود موجب میشود برقراری ارتباط با سایر افراد جامعه برایشان آسانتر باشد.به همین دلیل زنان بیشتر از مردان به اطمینان کلامی اهمیت میدهند.
در تمام موارد ذکر شده سعی شده کارهای پیچیده مغزی تا حد بسیار زیادی ساده شوند. البته باید توجه داشت هیچ زن و مردی تمام خصوصیاتی که محققان در مورد مغز زن و مرد میگویند را ندارد. اغلب مردم مغزهای متعادلی دارند که دارای مقادیر مساوی از خصوصیات مردانه و زنانه است. حتی برخی از افراد دارای مغزهایی هستند که رفتاری خلاف جنس آنها دارد.
دکتر تایس معتقد است تفاوت دو جنس هم در روابط سالم و هم در روابط شکست خورده کاملا مشهود بوده و باید بهدقت بررسی شود. موارد اختلاف زیادی بین دو جنس وجود دارند اما اگر موردی بهطور عمده و در میان تعداد زیادی از افراد صحیح بود، میتواند کمککننده باشد، بهویژه به این دلیل که شما بفهمید و بدانید آن موضوع، یک رفتار عمومی است و یک مورد ناخوشایند و یا شخصی نیست و شما نباید احساس بدی در این مورد داشته باشید.
بهعنوان مثال، ممکن است در اختلاف زناشویی، مرد آرام و ساکت باشد ولی این بدان معنا نیست که وی عصبانی شده است، بلکه معنای عمده آن این است که مغز آن مرد بهتر میتواند مسئله را درون خود و با آرامش حل و فصل کند.
بهطور مشابه، چنانچه زنی برای صحبتکردن و مباحثه پافشاری میکند، نباید فکر کرد علت آن بهرهبرداری از نقزدنهای مداوم است، بلکه این غریزه وی است که از او میخواهد تا برای برقراری ارتباط و نشان دادن احساسش صحبت کند. اگر شما این تفاوتها را قبل از اینکه موردی پیش بیاید درنظر بگیرید، حتما رابطه راحتتر و درک بهتری از طرف مقابل خواهید داشت و متوجه خواهید شد که کار مغزهای متفاوت زن و مرد به کمک یکدیگر کامل میشود.
منبع: vista.ir