سبک زندگی
2 دقیقه پیش | شناخت بهترین آتلیه کودک و بارداریبچه ها به سرعت بزرگ میشوند، زودتر از چیزی که فکرش را میکنید یا انتظارش را دارید. زمانی توانایی راه رفتن یا حرف زدن ندارند ولی اندک زمانی بعد آنها را در حال دویدن و مکالمه ... |
2 دقیقه پیش | فیلم: تزیین اتاق کودک با گلهای مقواییهمین الان یک نگاهی به اتاق کودکتان بیندازید. آیا دلتان نمی خواهد چیزی به آن اضافه کنید؟ وقتی پولش را ندارید، پس باید از خلاقیتتان کمک بگیرید. در این ویدئو گل هایی مقوایی ... |
روشهای موفق بازاریابی در شرکت های کوچک
باید روشهای قدیمی بازاریابی را فراموش کرد. این روزها با پیشرفت سریع تکنولوژی و ورود تازهها به بازارهای دنیا، برای دوام آوردن میان رقبا باید شیوههای مدرن بازاریابی را به کار گرفت.
روزنامه هفت صبح: بازاریابی روشهای خاص خود را دارد. ممکن است مدیر یک شرکت کوچک بتواند با چند فن ساده در مدت زمانی کوتاه بتواند مشتریهای خوبی برای خدمات خود پیدا کند اما مدیر دیگری در یک شرکت بزرگتر مجبور باشد تا ورشکسته نشده بگردد و تیم بازاریابی قویتری برای خود جستوجو کند.
باید روشهای قدیمی بازاریابی را فراموش کرد. این روزها با پیشرفت سریع تکنولوژی و ورود تازهها به بازارهای دنیا، برای دوام آوردن میان رقبا باید شیوههای مدرن بازاریابی را به کار گرفت.
به شیوه شرکت های بزرگ تبلیغ نکنید
تبلیغاتی که در شرکتهای بزرگ انجام میشود بسیار متفاوت از تبلیغ در شرکتهای کوچک است؛ باید هم همینطور باشد.به دلیل آنکه در مورد اول شرکت قصدشان از تبلیغ ایجاد نام و مهمتر از آن معرفی محصولاتشان در آینده است. این در حالیست که شرکتهای نوپا و کوچک نمیتوانند به این شیوه عمل کنند.
چون برایشان هزینهای سنگین دارد.اما در عوض میتوانند تبلیغات فروش خود را به گونهای طراحی کنند که همیشه یک پیشنهاد تولید برای مشتریان آیندهنگر خود داشته باشند.این آسانترین راه برای مشتاق نگه داشتن مشتریانتان خواهد بود.
ارزان ترین کالای خود را پیشنهاد دهید
برخی از مشتریهای شما شاید نخواهند همان هزینهای را که شما درخواست کردید بابت خدمات و کالای شما بپردازند.بعضی دیگر هم هستند که بیشتر علاقه دارند یک کالا و خدمات ارزان را خریداری کنند تا اینکه به کیفیت آن توجهی داشته باشند.اما شما یک راه ساده دارید تا بتوانید در مواجه شدن با این دسته از مشتریها، فروش خود را از دست ندهید.شما باید برای این گروه از مشتریان خود همیشه یک سری کالاها و خدمات به قابلیتهای ساده و ارزان داشته باشید تا فروش خوبی را داشته باشید.
کالاهای اعلای خود را پیشنهاد دهید
اما همه که مثل هم نیستند.برخی از مشتریها هم بسیار مشکل پسند هستند.یعنی تمایل دارند هزینه بالایی بپردازند تا بتوانند کالا و یا خدمتی با کیفیت بالا خریداری کنند.در این حالت شما میتوانید متوسط فروش و درآمد کل خود را با ارائه یک محصول و یا خدمات جامعتر تقویت کنید و یا اینکه میتوانید چند كالا و خدمات مخصوص را در قالب یک بسته پیشنهادی با قیمتی بالاتر به مشتریان مشکل پسند خود ارائه دهید.
از روشهای غیر معمول استفاده کنید
برای موفقیت در بازاریابی خود گاهی باید به دنبال روشهای غیرمعمول باشید.همیشه لازم نیست داخل چارچوبی از پیش تعیین شده عمل کنید.شما ممکن است راهی پر منفعت به ذهنتان برسد که بتوانید فروش تولیدات خود را بدون هیچ رقابتی افزایش دهید.برای مثال بهترین تبلیغهای کوچک خود را روی یک کارتپستال چاپ کنید و آن را برای افراد و یا شرکتهایی که در بازار هدفتان هستند، ارسال کنید.گاهی یک آگهی کوچک روی یک کارتپستال میتواند حجم بالایی از ترافیک در وبسایت و سیل فروش و خدمات و کالای شما را با هزینهای بسیار کم تامین کند.
آگهیهای خود را اصلاح کنید
همیشه آگهیهای طولانی نمیتواند دلیلی برای موفقیت در بازار یابی شما باشد.به همین دلیل توصیه میکنیم سایز آگهیهای خود را کوچک کنید. در این حالت شما میتوانید تعداد زیادی از آگهیهای کوچک خود را با هزینه یک آگهی طولانی چاپ کنید. بعضی وقتها شاید شوکه شوید وقتی ببینید آگهیهای کوچک تا چه حد توانستند روی افزایش تولیدات شما موثر باشند.
با شرکت های کوچک دیگر شریک شوید
با چند شرکت به صورت غیر رقابتی شریک شوید و به مشتریان خود خدمات ارائه دهید.به این صورت که شما خدمات شرکتهای تجاری شریک خود را برای مشتریان خود به نمایش بگذارید و آن شرکتها نیز کالاها و خدمات شما را برای مشتریان خود تبلیغ کنند.این شیوه باعث میشود مشتریهای شما افزایش یابد و با کمترین هزینه بتوانید تبلیغ گستردهای را برای شرکت خود انجام دهید.
باید روشهای قدیمی بازاریابی را فراموش کرد. این روزها با پیشرفت سریع تکنولوژی و ورود تازهها به بازارهای دنیا، برای دوام آوردن میان رقبا باید شیوههای مدرن بازاریابی را به کار گرفت.
به شیوه شرکت های بزرگ تبلیغ نکنید
تبلیغاتی که در شرکتهای بزرگ انجام میشود بسیار متفاوت از تبلیغ در شرکتهای کوچک است؛ باید هم همینطور باشد.به دلیل آنکه در مورد اول شرکت قصدشان از تبلیغ ایجاد نام و مهمتر از آن معرفی محصولاتشان در آینده است. این در حالیست که شرکتهای نوپا و کوچک نمیتوانند به این شیوه عمل کنند.
چون برایشان هزینهای سنگین دارد.اما در عوض میتوانند تبلیغات فروش خود را به گونهای طراحی کنند که همیشه یک پیشنهاد تولید برای مشتریان آیندهنگر خود داشته باشند.این آسانترین راه برای مشتاق نگه داشتن مشتریانتان خواهد بود.
ارزان ترین کالای خود را پیشنهاد دهید
برخی از مشتریهای شما شاید نخواهند همان هزینهای را که شما درخواست کردید بابت خدمات و کالای شما بپردازند.بعضی دیگر هم هستند که بیشتر علاقه دارند یک کالا و خدمات ارزان را خریداری کنند تا اینکه به کیفیت آن توجهی داشته باشند.اما شما یک راه ساده دارید تا بتوانید در مواجه شدن با این دسته از مشتریها، فروش خود را از دست ندهید.شما باید برای این گروه از مشتریان خود همیشه یک سری کالاها و خدمات به قابلیتهای ساده و ارزان داشته باشید تا فروش خوبی را داشته باشید.
کالاهای اعلای خود را پیشنهاد دهید
اما همه که مثل هم نیستند.برخی از مشتریها هم بسیار مشکل پسند هستند.یعنی تمایل دارند هزینه بالایی بپردازند تا بتوانند کالا و یا خدمتی با کیفیت بالا خریداری کنند.در این حالت شما میتوانید متوسط فروش و درآمد کل خود را با ارائه یک محصول و یا خدمات جامعتر تقویت کنید و یا اینکه میتوانید چند كالا و خدمات مخصوص را در قالب یک بسته پیشنهادی با قیمتی بالاتر به مشتریان مشکل پسند خود ارائه دهید.
از روشهای غیر معمول استفاده کنید
برای موفقیت در بازاریابی خود گاهی باید به دنبال روشهای غیرمعمول باشید.همیشه لازم نیست داخل چارچوبی از پیش تعیین شده عمل کنید.شما ممکن است راهی پر منفعت به ذهنتان برسد که بتوانید فروش تولیدات خود را بدون هیچ رقابتی افزایش دهید.برای مثال بهترین تبلیغهای کوچک خود را روی یک کارتپستال چاپ کنید و آن را برای افراد و یا شرکتهایی که در بازار هدفتان هستند، ارسال کنید.گاهی یک آگهی کوچک روی یک کارتپستال میتواند حجم بالایی از ترافیک در وبسایت و سیل فروش و خدمات و کالای شما را با هزینهای بسیار کم تامین کند.
آگهیهای خود را اصلاح کنید
همیشه آگهیهای طولانی نمیتواند دلیلی برای موفقیت در بازار یابی شما باشد.به همین دلیل توصیه میکنیم سایز آگهیهای خود را کوچک کنید. در این حالت شما میتوانید تعداد زیادی از آگهیهای کوچک خود را با هزینه یک آگهی طولانی چاپ کنید. بعضی وقتها شاید شوکه شوید وقتی ببینید آگهیهای کوچک تا چه حد توانستند روی افزایش تولیدات شما موثر باشند.
با شرکت های کوچک دیگر شریک شوید
با چند شرکت به صورت غیر رقابتی شریک شوید و به مشتریان خود خدمات ارائه دهید.به این صورت که شما خدمات شرکتهای تجاری شریک خود را برای مشتریان خود به نمایش بگذارید و آن شرکتها نیز کالاها و خدمات شما را برای مشتریان خود تبلیغ کنند.این شیوه باعث میشود مشتریهای شما افزایش یابد و با کمترین هزینه بتوانید تبلیغ گستردهای را برای شرکت خود انجام دهید.
ویدیو مرتبط :
چهار عامل بازاریابی شرکت های موفق - دکتر احمد روستا
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
9 روش شرکت های بزرگ برای ایجاد تیم های موفق
پشت هر شرکت موفق، تیمی انعطاف پذیر ایستاده است که می تواند به ثورت اثربخش یک چشم انداز را به یک کسب و کار در حال رشد تبدیل کند. 9 ترفند زیر به شما برای سازماندهی تیمتان در راستای دستیابی به موفقیت کمک می کند
خلاقیت:
داشتن یک ایده بزرگ برای ساختن یک شرکت عالی کافی نیست. این عقیده کوین
اوکانر بنیانگذار مشترک دابل کلیک و مدیرعامل فاینددِبست است. آنچه مورد
نیاز است تیم هایی از افراد با استعداد است که به شکلی سازماندهی شده اند
که به افراد اجازه می دهند واقعا بدرخشند.
وجود کسب و کارها یک دلیل ساده دارد: حل یک مساله بزرگ. در دل هر محصول یا خدمت موفق، نیازی پاسخ نگفته شده وجود دارد که به بازاری به اندازه کافی بزرگ دست یافته است اما تنها داشتن یک ایده عالی که مساله ای بزرگ را حل کند کافی نیست.
پشت هر شرکت موفق، تیمی انعطاف پذیر ایستاده است که می تواند به ثورت اثربخش یک چشم انداز را به یک کسب و کار در حال رشد تبدیل کند. 9 ترفند زیر به شما برای سازماندهی تیمتان در راستای دستیابی به موفقیت کمک می کند:
1- سبک مدیریت: سازماندهی ماتریسی مبتنی بر تیم برنده بازار به جای تیم برنده وظیفه ای
همه ساختارهای سازمانی زیان آور هستند؛ مگر زمانی که مجبور باشید سازمانتان را بر اساس بازار سازماندهی کنید. همسوسازی کارکنان با بازارها با کمک یک ساختار سازمانی مسطح سازی شده اثربخشی را افزایش می دهد، گلوگاه های سازمانی را از بین می برد، تعارضات میان اولویت ها را ناپدید می کند و فرایند تصمیم گیری را در صنعتی که رقابت در آن «لحظه ای» است، تسریع می بخشد.
2- افراد را برای تصمیم گیری توانمند سازید
بسیاری اوقات تصمیمات در زنجیره مدیریت تا جایی بالا می روند که دانش کافی برای اتخاذ بهترین تصمیم وجود ندارد. در اغلب موارد تصمیمات بزرگ نباید توسط مدیریت گرفته شوند. اگر شما یک تیم هوشمند دارید، باید تک تک افراد را برای گرفتن تصمیمات مرتبط با گروه ها و نقش های خود توانمند سازید.
علاوه بر سرعت بخشیدن به تصمیمات و کمک به تبدیل شدن اعضای تیم امروزی به مدیران آینده، این امر موجب ایجاد یک حس مالکیت نسبت به کار در کل تیم شما می شود.
3- برنامه ریزی استراتژیک باید بر راه حل ها متمرکز باشد
بعد از مشارکت در راه اندازی چندین شرکت، متوجه شده ام که «برنامه ریزی استراتژیک» وقتی تیم مدیریت کنار هم می نشینند - تا مشخص کنند شرکت قرار است به کجا برود – اغلب چیزی بیش از وقت تلف کردن نیست و تمرکز شما را از جایی که انرژی تان را باید روی آنجا متمرکز کنید – یعنی ساختن یک محصول برجسته – منحرف می کند.
شما باید به صورت استراتژیک در مورد مسائلی که باید حل کنید فکر کنید؛ نه درباره ارقام درآمد، سود یا دیگر پیش بینی ها. اگر یک محصول عالی بسازید که یک مساله بزرگ را حل کند، آمار و ارقام هم از موفقیت آن محصول تبعیت خواهند کرد.
4- با استفاده از تکنیک اولویت بندی توفان فکری آگاهی و احساس مالکیت ایجاد کنید
سریع ترین و اثربخش ترین راه برای حل یک مساله و دستیابی به بهترین راه حل، روشی است که من آن را تکنیک اولویت بندی توفان فکری (Brainstorm Prioritization Technique (BPT)) می نامم. اگر تیم هوشمندی داشته باشید، آنها باید بتوانند به پاسخ های درست دست یابند. روش BPT همه پاسخ ها را جمع آوری می کند، هرگونه گزینه بد یا غیرامکانپذیر را حذف می کند، آگاهی را میان اعضای تیم شما پخش می کند و در زمان صرفه جویی می کند. برای این منظور از 5 گام زیر پیروی کنید:
1- بر اساس نوع مساله ای که می خواهید آن را حل کنید، مشخص کنید کدامیک از اعضای تیم باید در فرایند توفان فکری درگیر باشد. سعی کنید اعضای گروه را به حداکثر 10 نفر محدود کنید. مدیریت گروه های بسیار بزرگ، می تواند خیلی سخت باشد.
2- پس از ساختن یک گروه از افراد مرتبط و مناسب، به صورت شفاف مساله ای را که تلاش می کنید حلش کنید بیان کنید و به همه افراد اجازه بدهید راه حل های خودشان را ارائه کنند. در این مرحله هیچگونه زمانی برای ارزیابی گزینه های مختلف صرف نمی شود. همه ایده ها را جایی که همه بینند، بنویسید.
3- زمانی که به تعداد قابل قبولی راه حل های محتمل دست یافتید – هر جایی بین 20 تا 100 ایده – تعداد راه حل های ممکن را بر سه تقسیم کنید. حاصل این تقسیم، تعداد رأیی را که هر یک از اعضای تیم خواهند داشت، نشان می دهد.
4- برای ارزیابی هر یک از گزینه ها، رهبر نشست BPT باید هر ایده را با صدای بلند بخواند. سپس در مورد آن گزینه رأی گیری می شود. تعداد آرای آن گزینه کنار آن نوشته می شود. معمولا تنها تعداد کمی از ایده ها تعداد قابل قبولی رأی را دریافت خواهند کرد. اگر بیش از 3 یا 4 گزینه بیشترین رأی را کسب کردند، گزینه دارای کمترین رأی را حذف کنید و فرایند BPT را از نو تکرار کنید.
5- وقتی به سه یا چهار راه حل مناسب دست یافتید، هر گزینه را به دست بررسی و آزمایش کنید تا مشخص شود کدامیک امکانپذیرتر و اثربخش تر است.
زمانی که BPT را به پایان برسانید، به جوهره واقعی مدیریت دست یافته اید: درک این موضوع که یک یا دو چیزی که باید روی آنها تمرکز کنید کدامند و آگاهسازی همه در مورد آنها.
5- علایق شخصی را با آغوش باز پذیرا باشید
اغلب افراد در نهایت کاری را انجام می دهند که دوست دارند. بنابراین به جای اینکه با این واقعیت بجنگید، تلاش کنید به کارکنانتان کمک کنید تا علایق شخصی خود را با اهداف سازمانی همسو کنند. به اعضای تیم خود اجازه دهید عضو گروه های جدیدی شوند و علایق خود را در سازمان دنبال کنند. همچنین مدیرانی را تشویق کنید که افراد برجسته را زمانی که جایگاه مناسبتری برای آنها می یابند، جابجا می کنند.
6- ارشدیت سنی، زیانبار است
استخدام، اخراج و ارتقاها نباید بر اساس ارشدیت سنی صورت پذیرد. این تصمیمات باید همیشه بر اساس شایستگی اتخاذ شوند. بسیاری از اوقات، افرادی را می بینید که در مورد موضوعی ادعا دارند؛ آن هم تنها به این دلیل که در آن کار خاص یا محل کارشان بیشترین سابقه را دارند.
این افراد حتی زمانی که اعضای جدید یک تیم بهترین ایده ها را ارائه می کنند یا سخت تر از همه کار می کنند، هم دست از ادعاهای شان برنمی دارند. من اغلب به اعضای تیمم در «فاینددِبست» می گویم که من شغلم را به عنوان مدیرعامل هر روزدوباره به دست می آورم. اگر آنها نشان بدهند به عنوان مدیرعامل از من بهترند، می توانند شغل مرا داشته باشند.
7- در زمان استخدام، مهارت ها را فراموش کنید
در اغلب اوقات می شود مهارت ها را به افراد آموخت اما هوشمندی را نه. افراد را بر اساس مهارت های کنونی شان استخدام نکنید؛ افرادی را که سطح اولیه ای از هوشمندی دارند و قهرمانان رقابت مداری که به سرعت شغلشان را می آموزند، برگزینید. برخی از هوشمندترین افرادی که من استخدامشان کرده ام از دانشگاه هایی بیرون آمده اند که نامشان در هیچ فهرستی از دانشگاه های برتر قرار ندارد.
بالاخره روزی اغلب مسائل جذاب سازمانی، آنهایی خواهند بود که هیچ کس تا به امروز با آنها مواجه نشده است به ویژه در یک بنگاه تازه تاسیس. بنابراین شما نیازمند استخدام افرادی هستید که می توانند خارج از چارچوب های مشخص بیندیشند و به راه حل هایی بی همتا برای مسائل پیچیده دست یابند.
8- به مشتریان اجازه ندهید راه حل را به شما دیکته کنند
زمانیکه تیم خود را بر اساس بازار سازماندهی می کنید، نسبت به مشتری تان در جایگاه بهتری برای دیدن دردها قرار دارید. به مشتری اجازه بدهید مساله را به شما دیکته کند، نه راه حل را. مشتریان بعضی وقت ها مسائلی را می بینند که شما نمی بینید، زیرا در اغلب اوقات بیش از حد درگیر عمق جزییات محصول هستید اما زمانی که نوبت راه حل رسید، هیچ کس بهتر از تیم شما نیست که می تواند بهترین پاسخ را ارائه دهد. (و قاعدتا نباید هم کسی بهتر از شما باشد.)
9- واضح ترین راه حل اغلب نادیده گرفته می شود
چنان که در کتابم با عنوان «نقشه نوآوری: خلق چیزی از هیچ» توضیح داده ام، پاسخ های واضح معمولا نادیده گرفته می شوند. بسیاری اوقات افراد از راه حل های آشکار رضایت کسب نمی کنند یا فکر می کنند که راه حل های ساده نمی توانند خوب و مناسب باشند. این در حالی است که این راه حل ها می توانند کم هزینه ترین و اثربخش ترین راه حل های ممکن باشند.
وجود کسب و کارها یک دلیل ساده دارد: حل یک مساله بزرگ. در دل هر محصول یا خدمت موفق، نیازی پاسخ نگفته شده وجود دارد که به بازاری به اندازه کافی بزرگ دست یافته است اما تنها داشتن یک ایده عالی که مساله ای بزرگ را حل کند کافی نیست.
پشت هر شرکت موفق، تیمی انعطاف پذیر ایستاده است که می تواند به ثورت اثربخش یک چشم انداز را به یک کسب و کار در حال رشد تبدیل کند. 9 ترفند زیر به شما برای سازماندهی تیمتان در راستای دستیابی به موفقیت کمک می کند:
1- سبک مدیریت: سازماندهی ماتریسی مبتنی بر تیم برنده بازار به جای تیم برنده وظیفه ای
همه ساختارهای سازمانی زیان آور هستند؛ مگر زمانی که مجبور باشید سازمانتان را بر اساس بازار سازماندهی کنید. همسوسازی کارکنان با بازارها با کمک یک ساختار سازمانی مسطح سازی شده اثربخشی را افزایش می دهد، گلوگاه های سازمانی را از بین می برد، تعارضات میان اولویت ها را ناپدید می کند و فرایند تصمیم گیری را در صنعتی که رقابت در آن «لحظه ای» است، تسریع می بخشد.
2- افراد را برای تصمیم گیری توانمند سازید
بسیاری اوقات تصمیمات در زنجیره مدیریت تا جایی بالا می روند که دانش کافی برای اتخاذ بهترین تصمیم وجود ندارد. در اغلب موارد تصمیمات بزرگ نباید توسط مدیریت گرفته شوند. اگر شما یک تیم هوشمند دارید، باید تک تک افراد را برای گرفتن تصمیمات مرتبط با گروه ها و نقش های خود توانمند سازید.
علاوه بر سرعت بخشیدن به تصمیمات و کمک به تبدیل شدن اعضای تیم امروزی به مدیران آینده، این امر موجب ایجاد یک حس مالکیت نسبت به کار در کل تیم شما می شود.
3- برنامه ریزی استراتژیک باید بر راه حل ها متمرکز باشد
بعد از مشارکت در راه اندازی چندین شرکت، متوجه شده ام که «برنامه ریزی استراتژیک» وقتی تیم مدیریت کنار هم می نشینند - تا مشخص کنند شرکت قرار است به کجا برود – اغلب چیزی بیش از وقت تلف کردن نیست و تمرکز شما را از جایی که انرژی تان را باید روی آنجا متمرکز کنید – یعنی ساختن یک محصول برجسته – منحرف می کند.
شما باید به صورت استراتژیک در مورد مسائلی که باید حل کنید فکر کنید؛ نه درباره ارقام درآمد، سود یا دیگر پیش بینی ها. اگر یک محصول عالی بسازید که یک مساله بزرگ را حل کند، آمار و ارقام هم از موفقیت آن محصول تبعیت خواهند کرد.
4- با استفاده از تکنیک اولویت بندی توفان فکری آگاهی و احساس مالکیت ایجاد کنید
سریع ترین و اثربخش ترین راه برای حل یک مساله و دستیابی به بهترین راه حل، روشی است که من آن را تکنیک اولویت بندی توفان فکری (Brainstorm Prioritization Technique (BPT)) می نامم. اگر تیم هوشمندی داشته باشید، آنها باید بتوانند به پاسخ های درست دست یابند. روش BPT همه پاسخ ها را جمع آوری می کند، هرگونه گزینه بد یا غیرامکانپذیر را حذف می کند، آگاهی را میان اعضای تیم شما پخش می کند و در زمان صرفه جویی می کند. برای این منظور از 5 گام زیر پیروی کنید:
1- بر اساس نوع مساله ای که می خواهید آن را حل کنید، مشخص کنید کدامیک از اعضای تیم باید در فرایند توفان فکری درگیر باشد. سعی کنید اعضای گروه را به حداکثر 10 نفر محدود کنید. مدیریت گروه های بسیار بزرگ، می تواند خیلی سخت باشد.
2- پس از ساختن یک گروه از افراد مرتبط و مناسب، به صورت شفاف مساله ای را که تلاش می کنید حلش کنید بیان کنید و به همه افراد اجازه بدهید راه حل های خودشان را ارائه کنند. در این مرحله هیچگونه زمانی برای ارزیابی گزینه های مختلف صرف نمی شود. همه ایده ها را جایی که همه بینند، بنویسید.
3- زمانی که به تعداد قابل قبولی راه حل های محتمل دست یافتید – هر جایی بین 20 تا 100 ایده – تعداد راه حل های ممکن را بر سه تقسیم کنید. حاصل این تقسیم، تعداد رأیی را که هر یک از اعضای تیم خواهند داشت، نشان می دهد.
4- برای ارزیابی هر یک از گزینه ها، رهبر نشست BPT باید هر ایده را با صدای بلند بخواند. سپس در مورد آن گزینه رأی گیری می شود. تعداد آرای آن گزینه کنار آن نوشته می شود. معمولا تنها تعداد کمی از ایده ها تعداد قابل قبولی رأی را دریافت خواهند کرد. اگر بیش از 3 یا 4 گزینه بیشترین رأی را کسب کردند، گزینه دارای کمترین رأی را حذف کنید و فرایند BPT را از نو تکرار کنید.
5- وقتی به سه یا چهار راه حل مناسب دست یافتید، هر گزینه را به دست بررسی و آزمایش کنید تا مشخص شود کدامیک امکانپذیرتر و اثربخش تر است.
زمانی که BPT را به پایان برسانید، به جوهره واقعی مدیریت دست یافته اید: درک این موضوع که یک یا دو چیزی که باید روی آنها تمرکز کنید کدامند و آگاهسازی همه در مورد آنها.
5- علایق شخصی را با آغوش باز پذیرا باشید
اغلب افراد در نهایت کاری را انجام می دهند که دوست دارند. بنابراین به جای اینکه با این واقعیت بجنگید، تلاش کنید به کارکنانتان کمک کنید تا علایق شخصی خود را با اهداف سازمانی همسو کنند. به اعضای تیم خود اجازه دهید عضو گروه های جدیدی شوند و علایق خود را در سازمان دنبال کنند. همچنین مدیرانی را تشویق کنید که افراد برجسته را زمانی که جایگاه مناسبتری برای آنها می یابند، جابجا می کنند.
6- ارشدیت سنی، زیانبار است
استخدام، اخراج و ارتقاها نباید بر اساس ارشدیت سنی صورت پذیرد. این تصمیمات باید همیشه بر اساس شایستگی اتخاذ شوند. بسیاری از اوقات، افرادی را می بینید که در مورد موضوعی ادعا دارند؛ آن هم تنها به این دلیل که در آن کار خاص یا محل کارشان بیشترین سابقه را دارند.
این افراد حتی زمانی که اعضای جدید یک تیم بهترین ایده ها را ارائه می کنند یا سخت تر از همه کار می کنند، هم دست از ادعاهای شان برنمی دارند. من اغلب به اعضای تیمم در «فاینددِبست» می گویم که من شغلم را به عنوان مدیرعامل هر روزدوباره به دست می آورم. اگر آنها نشان بدهند به عنوان مدیرعامل از من بهترند، می توانند شغل مرا داشته باشند.
7- در زمان استخدام، مهارت ها را فراموش کنید
در اغلب اوقات می شود مهارت ها را به افراد آموخت اما هوشمندی را نه. افراد را بر اساس مهارت های کنونی شان استخدام نکنید؛ افرادی را که سطح اولیه ای از هوشمندی دارند و قهرمانان رقابت مداری که به سرعت شغلشان را می آموزند، برگزینید. برخی از هوشمندترین افرادی که من استخدامشان کرده ام از دانشگاه هایی بیرون آمده اند که نامشان در هیچ فهرستی از دانشگاه های برتر قرار ندارد.
بالاخره روزی اغلب مسائل جذاب سازمانی، آنهایی خواهند بود که هیچ کس تا به امروز با آنها مواجه نشده است به ویژه در یک بنگاه تازه تاسیس. بنابراین شما نیازمند استخدام افرادی هستید که می توانند خارج از چارچوب های مشخص بیندیشند و به راه حل هایی بی همتا برای مسائل پیچیده دست یابند.
زمانیکه تیم خود را بر اساس بازار سازماندهی می کنید، نسبت به مشتری تان در جایگاه بهتری برای دیدن دردها قرار دارید. به مشتری اجازه بدهید مساله را به شما دیکته کند، نه راه حل را. مشتریان بعضی وقت ها مسائلی را می بینند که شما نمی بینید، زیرا در اغلب اوقات بیش از حد درگیر عمق جزییات محصول هستید اما زمانی که نوبت راه حل رسید، هیچ کس بهتر از تیم شما نیست که می تواند بهترین پاسخ را ارائه دهد. (و قاعدتا نباید هم کسی بهتر از شما باشد.)
9- واضح ترین راه حل اغلب نادیده گرفته می شود
چنان که در کتابم با عنوان «نقشه نوآوری: خلق چیزی از هیچ» توضیح داده ام، پاسخ های واضح معمولا نادیده گرفته می شوند. بسیاری اوقات افراد از راه حل های آشکار رضایت کسب نمی کنند یا فکر می کنند که راه حل های ساده نمی توانند خوب و مناسب باشند. این در حالی است که این راه حل ها می توانند کم هزینه ترین و اثربخش ترین راه حل های ممکن باشند.