سبک زندگی


2 دقیقه پیش

شناخت بهترین آتلیه کودک و بارداری

بچه ها به سرعت بزرگ می‌شوند، زودتر از چیزی که فکرش را می‌کنید یا انتظارش را دارید. زمانی توانایی راه رفتن یا حرف زدن ندارند ولی اندک زمانی بعد آنها را در حال دویدن و مکالمه ...
2 دقیقه پیش

فیلم: تزیین اتاق کودک با گل‌های مقوایی

همین الان یک نگاهی به اتاق کودکتان بیندازید. آیا دلتان نمی خواهد چیزی به آن اضافه کنید؟ وقتی پولش را ندارید، پس باید از خلاقیتتان کمک بگیرید. در این ویدئو گل هایی مقوایی ...

رحلت پیامبر(ص)، معراج وصال با حضرت‌دوست


لحظات غمباری است. حال رسول خدا (ص) رو به وخامت است. نزدیكان در كنار بستر ایستاده‌اند. حضرت زهرا (ع) هم آنجاست. او با چشمانی اشكبار لحظات واپسین حیات پدر را نظاره می‌كند... روزنامه آرمان:
 

لحظه وداع پیامبر(ص) با حضرت‌زهرا (س) چه گذشت؟

بشریت در فراق رحلت رسول اعظم و مكرم اسلام و بهترین موجود عالم امكان یتیم شد. پیامبر (ص) از خود دین و مكتبی برجای گذاشت كه بعد از گذشت 14 قرن روز به روز شكوفا و پاینده و جاویدان‌تر می‌شود و هر روز بر خیل عاشقان و پیروانش در سراسر گیتی افزود می‌شود. بیست و هشتمین روز از ماه صفر مصادف است با رحلت جانگداز پیامبر ختمی مرتبت.

 پیامبر رافت و مهربانی و بنیانگذار حكومت اسلامی و نخستین معصوم در دین مبین اسلام، حضرت محمد (ص) در روز جمعه، هفدهم ربیع الاول سال عام الفیل برابر با سال 570 میلادی (به روایت شیعه) متولد شدند و بیشتر علمای اهل سنّت تولد آن حضرت را روز دوشنبه دوازدهم ربیع الاول آن سال دانسته‌‏اند. مكه معظمه، در سرزمین حجاز (عربستان سعودی كنونی) محل تولد حضرت است.

 پدرش عبدا... بن عبدالمطلب و مادر گرامی حضرت، آمنه، دختر وهب بن عبد مناف است؛ این بانوی جلیل القدر، در طهارت و تقوا در میان بانوان قریشی، كم‏ نظیر و سرآمد همگان بود.

رحلت پیامبر(ص)،معراج وصال با حضرت‌دوست

لحظه وداع پیامبر با حضرت زهرا (س)

لحظات غمباری است. حال رسول خدا (ص) رو به وخامت است. نزدیكان در كنار بستر ایستاده‌اند. حضرت زهرا (ع) هم آنجاست. او با چشمانی اشكبار لحظات واپسین حیات پدر را نظاره می‌كند سپس با صدایی كه به سختی از سینه بیرون می‌آید، می‌فرماید: دخترم؛ فاطمه ام! هم‌اكنون این آیه از قرآن را بخوان: «محمد فقط فرستاده خداست و پیش از او، فرستادگان دیگری نیز بودند؛ آیا اگر او بمیرد یا كشته شود، شما به عقب برمی‏‌گردید؟...» سپس فرمود: دخترم نزدیك بیا و آن قدر نزدیك بیا كه جز تو كسی صدای مرا نشنود.

 سپس زمزمه‌ای در گوش فاطمه (ع) فرمود كه او گریان شد. مجددا در گوش او زمزمه‌ای دیگر فرمود كه در این لحظه فاطمه (س) شادان شد؛ آنچنان كه خنده بر لبان مباركش نقش بست.

ایشان بر پاسخ سوال دیگران فرمودند كه لحظه اول پیامبر (ص) فرمودند: «در همین درد می‌میرم» و در باب شادی و تبسم‌اش فرمودند: تو نخستین كس از اهل بیت (ع) من هستی كه به من ملحق می‌شود» و این بود كه من تبسم كردم و در لحظات واپسین عمر پیامبر (ص) سرش در دامان امیرالمومنین (ع) قرار داشت.

پس از رحلت حضرت رسول (ص)

پس از رحلت پیامبر(ص)، حضرت علی(ع) جسد مطهر پیامبر(ص) را غسل داد و كفن كرد؛ چون پیامبر(ص) سفارش كرده بود كه نزدیكترین كس مرا غسل خواهد داد و این شخص جز امام علی (ع) كسی نیست. سپس در حالی كه سیلاب اشك از دیدگانش جاری بود.

 فرمود: «پدر و مادرم فدایت ‌ای رسول خدا (ص) با رحلت تو رشته نبوت و وحی الهی و اخبار آسمان‌ها قطع شد... اگر ما را به صبر و شكیبایی امر نمی‌كردید، آنقدر گریه می‌كردم كه سرچشمه اشك را می‌خشكانید».
 
بیست و هشتم ماه صفر مصادف است با شهادت كریم اهل بیت (ع)، امامی كه در طول زندگی خود بارها سراسر زندگی خود را برای اسلام و مسلمین انفاق كرد و اكنون در غربتی وصف ناشدنی به سر می‌برد.

امام حسن (ع) در روزگاری سخت متولد شدند. تقریبا تمام جنگ‌های صدر اسلام در هفت سال آغازین عمر شریف ایشان اتفاق افتاد. امام حسن (ع) از همان كودكی به یادگیری قرآن و سخنان حكیمانه و طریقه نبرد و شجاعت و دینداری پرداختند؛ آن هم در محضر عالی‌ترین اسوه‌های دین و انسانیت.

 امام حسن (ع) در نیمه ماه رمضان سال سوم هجری، به دنیا آمد؛ نخستین فرزند امام علی (ع) و فاطمه‌ (س) است. پس از ولادت، نامگذاری او به رسول خدا (ص) محول شد و آن حضرت هم منتظر نامگذاری پروردگار ماند.

تا اینكه جبرئیل، امین وحی، فرود آمد و گفت: خدایت سلام می‌رساند و می‌گوید چون علی برای تو همانند هارون برای موسی است، نام فرزندش را نام فرزند حضرت هارون(ع) یعنی شبّر قرار ده!رسول خدا فرمود: زبان من عربی است و شبّر، عبری است.

 جبرئیل گفت: شبّر در زبان عرب به معنای حسن است و به این ترتیب، كودك، حسن نام گرفت. تنها كنیه آن حضرت« ابو محمد» و مشهورترین القابش سید، سبط، تقی و مجتبی است كه از همه معروف‌تر مجتبی است.

چهره زیبا و خصائل اخلاقی او دقیقا مانند پدربزرگ عزیزش رسول خدا (ص) بود. در هفتمین روز تولدش پیامبر(ص) گوسفندی خرید و برای سلامتی فرزند عزیزش قربانی كرد كه بعدها این عمل به‌نام عقیقه سنت شده است.

دوران حیات امام حسن مجتبی (ع) با سایر ائمه اطهار (ع) تفاوت‌هایی داشت كه یكی از آنها موضوع غربت عجیب ایشان و صلح با معاویه است؛ صلحی كه قهرمانانه‌ترین نرمش تاریخ است كه با توجه به شرایط زمانی و مكانی آن عصر به وجود آمد.

رحلت پیامبر(ص)،معراج وصال با حضرت‌دوست
صلح امام

مهم‌ترین حادثه در زندگی امام حسن(ع) جریان صلح معاویه با آن حضرت است. تحلیل این حادثه ضروری به نظر می‌رسد زیرا خود امام، صلحش را حجتی بر آیندگان می‌داند؛ یعنی بر اساس عملكرد حضرت، وظیفه انسان نیز در شرایط مشابه با آن زمان، صلح و مصالحه است.

 بررسی مقدمات و شرایط و عللی كه صلح را ایجاب كرد و دقت در كیفیت وقوع صلح و مواد صلحنامه و موشكافی نتایج شیرین صلح برای جناح حق و ضربه‌های سهمگین آن بر جناح باطل به‌خوبی روشن می‌كند كه صلح آن حضرت در حقیقت انقلاب سبزی بود كه زمینه انقلاب سرخ حسینی را فراهم ساخت و این نرمش قهرمانانه در كنار آن جنبش ظلم‌ستیزانه، پایه‌ریز انقلاب علمی امام باقر (ع) و امام صادق (ع) در عصر طلایی خلأ انتقال قدرت از بنی‌امیه به بنی‌عباس گشت و به این ترتیب، اسلام ناب محمدی كه در تشیع جلوه‌گر بود، نهال خود را آبیاری و به درخت تنومندی تبدیل كرد.

این صلح قهرمانانه‌ترین نرمش تاریخ است كه با توجه به شرایط زمانی و مكانی آن عصر به وجود آمد. در رابطه با صلح امام حسن (ع) همواره سوالاتی مطرح می‌شود كه در این گزارش به مختصری از علل و زمینه‌های صلح امام‌حسن (ع) اشاره می‌كنیم:

تكلیف‌گرایی

اگر علت صلح امام حسن (ع) انجام تكلیف الهی باشد؛ بدین معنا كه خداوند چنین وظیفه‏‌ای را برای آن حضرت تعیین كرده است، اشكال و شبهه‌ای بر صلح ایشان وارد نیست و اگر می‏‌بینیم برخی اشكال‏‌هایی بر آن وارد می‏‌كنند به این دلیل است كه سر آن را نمی‏‌دانند.

از سوی دیگر، امامان معصوم (علیهم السلام) حجت خدا بر مردم هستند و از این‏ رو رفتار و گفتارشان حجت است. بر این اساس، صلح امام حسن (ع) عملی است كه از سوی حجت خدا انجام شده و قطعا دلایل بسیار مستحكم و متقنی داشته، گرچه دیگران آن را ندانند؛ چنانكه آن حضرت بارها خود به آن اشاره كرده است.

حفظ دین‏

در فرهنگ امامان، حفظ دین و احیای معارف اهل بیت (ع) محوری‏‌ترین عنصر است. به همین دلیل تشكیل حكومت، قیام، صلح و سكوت آنها همه در جهت حفظ اسلام و احیای سنت شكل می‌گیرد.

اگر در شرایطی اسلام به واسطه قیام حفظ شود، آنان قیام می‏‌كنند و اگر در مقطعی دیگر سكوت آنها موجب حفظ اسلام شود، سكوت می‏‌كنند، هر چند این سكوت، باعث از دست رفتن حق مسلم آنان شود.

 امام علی (ع) فرمود: «سلامه الدین احبّ الینا من غیره.» بر این اساس، یكی از علل مهم صلح امام حسن (ع) را می‌توان «حفظ دین» بیان كرد، زیرا وضعیت جامعه اسلامی در شرایطی قرار داشت كه ممكن بود جنگ با معاویه، اصل دین را از بین ببرد.

مضافا اینكه اوضاع بیرونی جامعه اسلامی نشان می‏‌داد كه روم شرقی آماده حمله نظامی به مسلمانان بود. از سوی دیگر، مردم نیز از نظر فرهنگی در وضعیتی قرار داشتند كه خون‏ریزی و جنگ، نوعی بدبینی به دین و مقدسات را به وجود می‏‌آورد.

 شاید بر همین اساس باشد كه امام حسن (ع) یكی از دلایل صلح خود را حفظ دین بیان كرد؛ چنانكه او در پی اعتراض برخی از شیعیانش فرمودند: ترسیدم ریشه مسلمانان از زمین كنده شود و كسی از آنان باقی نماند؛ از این رو با مصالحه‏‌ای كه انجام گرفت، خواستم دین خدا حفظ شود.

رحلت پیامبر(ص)،معراج وصال با حضرت‌دوست

مصالح عمومی‏

رعایت مصالح عمومی، خردمندانه‏‌ترین استراتژی‏ است كه از سوی رهبران دل‏سوز و آزادی خواه، به ویژه رهبران الهی اتخاذ می‌شود، زیرا آنان هیچ‌گاه مصالح عمومی را فدای مصالح فردی و گروهی نمی‏‌كنند.

 امام حسن (ع) نیز برای جلوگیری از خون‏ریزی و رعایت مصالح مسلمانان، تن به صلح داد؛ چنانكه آن حضرت خود فرمودند: «من صلح را پذیرفتم تا از خونریزی جلوگیری كنم و جان خود، خانواده و اصحاب صمیمی خویش را حفظ كرده باشم.»

حفظ شیعیان‏

حفظ شیعیان گرچه از مصادیق مصالح عمومی است، ولی از آنجایی كه شیعیان، حافظان و پاسداران دین و موالی (تحت سرپرستی) اهل بیت (ع) بودند، حفظ آنان از اهمیت ویژه‏‌ای برخوردار بود.

شیعیان خاص امیرالمومنین(ع) اغلب در جمل، صفین و نهروان به شهادت رسیده و گروه اندكی از آنان باقی مانده بودند و اگر جنگی به وقوع می‏‌پیوست، با توجه به ضعف مردم عراق، قطعا شیعیان متحمل خسارات جبرا‌ن‏‌ناپذیری می‌شدند.

 اما صلح آن امام(ع) می‌توانست آنها را برای شرایطی نگه دارد كه در آینده فراهم می‏‌آمد، به طوری كه اگر بنا بود خون آنها ریخته شود بتواند بازده مفیدی داشته و جریانی موثر در تاریخ به وجود آورد.

حمایت نكردن مردم و خیانت فرماندهان‏

تشكیل حكومت و دفاع از آن، به پشتوانه مردمی نیاز دارد. اگر حكومت را به كبوتری تشبیه كنیم كه با دو بال به سوی مقصد پرواز می‏‌كند، آن دو بال، مردم و رهبر هستند.

در متون اسلامی از رهبر به واژه «امام» و از مردم به واژه «امت» یاد شده است و این، پیوند عمیق آن دو را می‏‌رساند. حكومت بدون مردم، همانند كبوتری بال شكسته است كه به هدف نهایی نمی‏‌رسد؛ از این رو در اسلام به مردم سالاری توجه خاصی شده است.

بی‏‌تردید، یكی از علل موفق نشدن امامان معصوم (ع) در تشكیل حكومت یا شكست ظاهری در قیام‏‌ها، همكاری نكردن مردم بود.

امام علی (ع) به‌رغم اینكه حكومت را حق خود می‏‌دانست، ولی به دلیل نبود استقبال مردم، حكومت تشكیل نداد تا اینكه آنان پس از قتل عثمان به او روی آوردند. به همین خاطر آن حضرت فرمودند: اگر حضور مردم نبود، افسار خلافت را رها می‏‌كردم.

رحلت پیامبر(ص)،معراج وصال با حضرت‌دوست

در كل می‌توان گفت تمامی تلاش امام حسن (ع) پس از قبول صلح این بود كه اهداف مورد نظرش را از صلح به نتیجه برساند و بر این اساس در تمام این مدت به حفظ نیروهای كیفی و خالص، بازسازی نیروهای خسته و تفسیر صحیح اسلام پرداخت.

تلاش موفق امام حسن (ع) برای به‌كرسی نشاندن اهداف صلح باعث شد كه معاویه طرح قتل حضرت را پیگیری نماید تا بتواند به خواسته دیرین خود یعنی تبدیل خلافت اسلامی به سلطنت موروثی، جامه عمل بپوشاند. به این ترتیب سمی مهلك تهیه كرد و آن را توسط همسر آن حضرت به او خوراند.

حضرت پس از مدتی درد و رنج، در روز 28 ماه صفر سال 50 هجری به لقاء‌ا... شتافت. امام حسین (ع)، جنازه ایشان را پس از تغسیل و نماز برای دفن به سوی مسجد و روضه پیامبر (ص) برد ولی سرانجام بر اثر ممانعت بنی‌امیه در بقیع به خاك سپرد.

 ثواب عزاداری برای این حضرت به قدری زیاد است كه در این رابطه رسول خدا (ص) سال‌ها پیش از شهادت امام حسن (ع) فرموده‌اند: «هر كس بر حسن گریه كند، چشمش روزی كه دیده‌ها كور می‌شوند (روزقیامت)، كور نمی‌شود و هركس در مصیبت او اندوهگین شود، روزی كه همه دل‌ها اندوهگین است، غم و اندوهی ندارد. زیارت حسن مایه استواری قدم‌ها در قیامت است.»


ویدیو مرتبط :
توسل پیامبر-ص-در معراج به حضرت موسی-ع-

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

مرگ پیامبر اکرم؛ رحلت یا شهادت؟!




 

مرگ پیامبر اکرم؛ رحلت یا شهادت؟!

 

قال الصادق علیه السلام: و ما من نبی و لا وصی و الّا شهید. (1)

 

آیا پیامبر اسلام به مرگ طبیعی از دنیا رفت یا شهیدش کردند؟ عده ای تلاش می کنند در جامعه مسلمین القا کنند پیامبر عمر طبیعی خودشان را کرد . کسی به ایشان قصد سوء نکرد. و این نظر خود را با تعبیر وفات و یا رحلت پیامبر ابراز می دارند؛ و متأسفانه در محافل شیعیان هر چند نادانسته و ناخواسته؛ چنین تعبیر می شود.

 

اما اولا باید بدانیم پیامبر را چندین بار ترور کردند. در اوایل بعثت مشرکان قصد حذف کردن فیزیکی ایشان را داشتند و در ادامه و مخصوصا بعد از هجرت به مدینه و استقرار حکومت اسلامی منافقین که طمع ریاست داشتند چندین بار سوء قصد به حضرت رسول کردند که ناکام ماند اما در آخر ایشان را مسموم و به شهادت رساندند و به قصد شوم خود رسیدند. ثانیا در عمل این مطلب را ابراز کنیم که پیامبر ما در بستر به مرگ طبیعی جان نداد بلکه شهید شدند. اما دلیل ادعای ما علاوه بر تاریخ صحیح صدر اسلام روایتی است که از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است که فرمود: هیچ پیامبر و وصی پیامبری نیست الّا اینکه به شهادت می رسد. یعنی در راه خدا کشته خواهد شد. شیخ عباس قمی در کتاب منتهی الامال روایتی در همین مضمون از امام صادق(علیه السلام) نقل می کنند و تصریح می کنند که روایت صحیحه است.


در ادامه روایاتی می آید که نشان دهنده شهادت حضرت ختمی مرتبت است:

 

عیون: ابا صلت هروى از حضرت رضا علیه السّلام نقل كرد كه فرمود هیچ یك از ما نیست مگر اینكه كشته مى‏شود. اعتقادات صدوق: می نویسد اعتقاد ما اینست كه پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) در جنگ خیبر مسموم‏ شد پیوسته این ناراحتى در آن جناب بازگشت می كرد تا بالاخره رگ گردنش بر اثر سمّ قطع شد. و از آن ناراحتى فوت شد.(2)

 

که از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است که فرمود: هیچ پیامبر و وصی پیامبری نیست الّا اینکه به شهادت می رسد. یعنی در راه خدا کشته خواهد شد

 

كفایة الاثر: هشام بن محمّد از پدر خود نقل كرد كه حضرت امام حسن علیه السّلام پس از شهادت پدر خود امیر المؤمنین علیه السّلام در ضمن سخنرانى خود فرمود: پیامبر اكرم به من خبر داده كه امامت در اختیار دوازده امام از اهل بیت اوست كه برگزیده‏اند. هیچ كدام از ما نیست مگر اینكه یا مسموم مى‏شود و یا مقتول.(3) عده ای بر این نظرند (البته روایاتی هم مؤید نظرشان وجود دارد) زنی یهودی ایشان را مسموم کرد؛ اما تاریخ این مسمومیت تا لحظه شهادت زیاد است و با عقل جور در نمی آید. اما نظر دیگری هست که از درون امت اسلامی منافقین پیامبر را مسموم کردند. روایت ذیل اشاره به این نظر دارد: جبرئیل ابتدای سوره‏ى عنكبوت را بر حضرت رسول فرود آورد و گفت اى محمّد بخوان

 

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الم أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَكُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا یُفْتَنُونَ وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَیَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ صَدَقُوا وَ لَیَعْلَمَنَّ الْكاذِبِینَ أَمْ حَسِبَ الَّذِینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّئاتِ أَنْ یَسْبِقُونا ساءَ ما یَحْكُمُونَ‏.(4)

 

رسول خدا به جبرئیل فرمود: این چه آزمایشى است جبرئیل عرض كرد اى محمّد همانا خداى تعالى تو را سلام می رساند و می فرماید: كه من پیامبرى پیش از تو نفرستادم مگر اینكه در پایان زندگیش جانشینى كه بجایش بنشیند برگزید و روش و احكامش را زنده كرد پس راستگویان آنانند كه فرمان رسول خدا را اجرا می كنند و آنان كه نافرمانى او را می كنند دروغگویانند. همانا اى محمّد نزدیك شده رفتن تو بسوى پروردگارت خدا فرمان می دهد به تو كه پس از خود على بن ابى طالب را براى امتت انتخاب كنى او جانشین تو است كه قیام به ارشاد و هدایت امت و رعیتت می كند. اگر امت پیروى او را كردند سالم خواهند ماند ...حذیفه گفت رسول خدا، على علیه السّلام را خواست و با او خلوت كرد همان روز و شب را علم و حكمتى كه خدا با وى سپرده بود او هم به على(علیه السلام) سپرد و او را آگاه كرد آنچه را كه جبرئیل گفته بود.


این داستان روزى بود كه پیامبر در خانه عایشه دختر ابو بكر بود، ... عایشه عرض كرد هم اكنون مرا آگاه فرما. در انجام وظیفه، من بر دیگران مقدم باشم و آنچه را كه صلاح من است بگیرم پیامبر فرمود به تو خبر می دهم اما به كسى نگوئى مگر آنگاه كه من فرمان خدا را در میان مردم اجرا كنم زیرا كه اگر تو این راز را نگه دارى، خداوند ترا در دنیا و آخرت نگاه می دارد و براى تو برترى هست در پیشى گرفتن و شتاب كردن بسوى ایمان بخدا و رسولش. و اگر ضایع و تباه كنى و مراعات نكنى آنچه را كه به تو گفته شد به پروردگارت كافر شده‏اى و پاداش تو ضایع مى‏شود و ذمه‏ى خدا و رسولش دورى و نیز تو از زیانكاران باشى و این كار زیان به خدا و رسولش وارد نمی كند پس خوب است تو پیمان ببندى كه سرّ این دستور را نگه دارى و ...

 

سپس پیامبر به همسرش عایشه فرمود: خداى تعالى به من خبر داده كه عمرم به پایان رسیده و فرمان داده كه على را بجاى خود نصب كنم، و او را پیشواى مردم قرار دهم...

 

عایشه تعهد سپرد كه راز را افشا نكند خداوند پیامبرش را بر آنچه در نهاد عایشه بود از آن راز كه با حفصه دختر عمر و اولی و دومی در میان گذاشت آگاه كرد. طولى نكشید كه حفصه را خبر داد هر یك از این دو خانم پدران خود را آگاه كردند آن دو گرد هم آمدند بسوى گروهى از منافقان و آزادشدگان دست رسول خدا فرستادند همه را از این راز آگاه كردند گروهى به گروه دیگرى روبرو شدند و گفتند همانا محمّد خیال دارد خلافت را در میان خاندان خود قرار دهد مانند روش پادشاهى كسرى قیصر تا پایان روزگار. نه به خدا در این زندگى دگر براى شما بهره‏اى نیست اگر این كار به مرحله‏ى اجرا برسد و خلافت به على بن ابى طالب واگذار شود همانا محمّد به ظاهر شما با شما معامله كرد. ولى على با شما آن طور كه خودش بخواهد با شما معامله می كند! خوب فكر كنید در این داستان راى خویش را در این باره پیش نظر آورید.
حضرت محمد (ص)

 

سخن در میانشان رد و بدل شد بسوى دومی رفتند افكار خویش را به گردش آوردند همه با یكدیگر متفق شدند، و سخن بدین جا رسید كه در گردنه‏ى هرشى شتر پیامبر را رم بدهند تا از شتر بیفتد و جان بسپارد. همین كار را در جنگ تبوك انجام دادند ولى خداوند شرّ آنان را از پیامبرش برگرداند. ایشان در كار رسول خدا اجتماع كردند از كشتن و مسموم‏ نمودن، و فریب دادن.(5)

 

این چند نمونه گویای قصد شوم منافقین در به شهادت رساندن پیامبر اسلام است تا خود بر مسلمانان حکمرانی کنند؛ و کردند آنچه می خواستند. و شد آنچه نباید می شد. وَ سَیَعْلَمُ‏ الَّذینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُون‏: و آنها كه ستم كردند به زودى مى‏دانند كه بازگشتشان به كجاست! (6)

 

منبع:tebyan.net

سید روح الله علوی

بخش عترت و سیره تبیان

پی نوشت ها:

1. بصائر الدرجات، محمد بن حسن بن فروخ صفار، ص 503، کتابخانه آیت الله مرعشی، قم 1404 قمری .

2. ترجمه جلد هفتم بحارالانوار، ج‏5، ص 176 .

3. ترجمه جلد هفتم بحارالانوار، ج‏5، ص 178 .

4. سوره عنکبوت، آیه 1 - 3 .

5. ارشاد القلوب، ترجمه رضایى، ج‏2، ص 235- 238 .

6. سوره شعراء، آیه 227، ترجمه آیت الله مکارم شیرازی .