سبک زندگی
2 دقیقه پیش | شناخت بهترین آتلیه کودک و بارداریبچه ها به سرعت بزرگ میشوند، زودتر از چیزی که فکرش را میکنید یا انتظارش را دارید. زمانی توانایی راه رفتن یا حرف زدن ندارند ولی اندک زمانی بعد آنها را در حال دویدن و مکالمه ... |
2 دقیقه پیش | فیلم: تزیین اتاق کودک با گلهای مقواییهمین الان یک نگاهی به اتاق کودکتان بیندازید. آیا دلتان نمی خواهد چیزی به آن اضافه کنید؟ وقتی پولش را ندارید، پس باید از خلاقیتتان کمک بگیرید. در این ویدئو گل هایی مقوایی ... |
دلزدگی نتیجه اشتباهات ما در فراگیری زبان است
علی كردستی، طراح سیستمهای آموزش زبان و عضو اتحادیه آموزش زبان اروپا و برنده نوآوری در جشنواره بینالمللی مؤسسات زبان 2007، تجربیات 17 ساله خود را برای موفقیت در این سفر در اختیار خوانندگان ایده آل قرار میدهد.
صبح بخیر:
زبان انگلیسی، سفری از تنفر تا عشق
یادگیری زبان انگلیسی برای خیلی از ما به تجربه های تلخ تبدیل شده كه گاهی نه تنها انرژی زیادی از ما گرفته بلكه وقت و هزینه زیادی را هم در این راه هدر داده ایم. استفاده از سیستمها و مؤسسات غیرعلمی كه استانداردهای آموزشی معتبر جهان را رعایت نمیكنند یا انتخاب سختترین روشها برای یادگیری آن بزرگترین مانع بر سر راه موفقیت ما بوده است.
علی كردستی، طراح سیستمهای آموزش زبان و عضو اتحادیه آموزش زبان اروپا و برنده نوآوری در جشنواره بین المللی مؤسسات زبان 2007، تجربیات 17 ساله خود را برای موفقیت در این سفر در اختیار خوانندگان ایده آل قرار میدهد.
علت ناكامی
مایه شگفتی است كه ما زبان را در طول مدت تحصیل در مدرسه و دانشگاه، وارونه تجربه كردهایم. در اصطلاح، كسی زبان میداند كه بتواند یك زبان را بشنود (متوجه شود) و حرف بزند. از سوی دیگر، كسی كه یك زبان را میخواند و مینویسد، باسواد نامیده میشود. پس باسواد بودن با زبان دانستن، تفاوت دارد؛ یكی پی ساختمان است و دیگری بنا.
نكته در اینجاست كه فراگیری زبان با «شنیدن و صحبت كردن» آغاز میشود نه با «نوشتن و خواندن». در سیستمهای آموزشی مدارس و دانشگاهها به جای تمركز بر فراگیری زبان (شنیدن و صحبت كردن)، تمركز روی «نوشتن و خواندن» است. ما سواد زبانی را فرامیگیریم درحالی كه زبان نمیدانیم! درست مثل اینكه ساختمانی را بدون وجود پی مناسب بنا كرده باشیم.
نكته دیگر این است كه مطمئنا شما چیزی را كه از آن لذت نبرید و نتوانید آن را به كار ببرید، یاد نخواهید گرفت. یادگیری زبان بیش از هر چیز باید توسط دل صورت گیرد تا مغز. به عبارت دیگر «حس كردن» باید جایگزین «حفظ كردن» شود. تا شما مفهوم یك واژه را با حواس پنجگانه خود «حس نكنید»، «حفظ كردن آن» بیفایده است.
كودكان در فرایند فراگیری زبان مادری، هر شیء جدید را لمس میكنند، مزه میكنند، میبویند و صدایی برای آن در حافظه خود نگه میدارند و سپس آن صدا را در گویشها و تن صدای افراد مختلف، جستوجو و كشف میكنند.
به دلیل ناكام ماندن روشهای مدرسه و دانشگاه در یاد دادن یك زبان، بیشتر افراد بعد از چند سال به تجربه كردن روشهای متفاوت و گاهی خرافاتی با شعارهایی مثل «در خواب زبان بیاموزید» یا « دوماهه مثل زبان مادری صحبت كنید» میروند كه نتیجهای جز ناامید كردن بیشتر آنها در این راه ندارد.
آموزش زبان، مهارت است نه تجارت!
امروزه بسیار میبینیم كه فردی با تشخیص اینكه به سطح خوبی از زبان رسیده بدون هیچ پشتوانه علمی به این نتیجه میرسد كه میتواند برای كسب درآمد بیشتر، تدریس كند یا آموزشگاهی را دایر و اداره كند.
مثلا با این مصداق كه همه ما زبان فارسی را بلدیم، آیا میتوانیم آن را به خوبی تدریس كنیم؟آموزش زبان انگلیسی یك مهارت و علم است كه باید آن را از بعد كاملا تجاری خارج كرده و به بعد آموزشی و علمی بازگردانیم.
پس كی میتوانم خوب صحبت كنم؟!
صحبت كردن انگلیسی در نتیجه «بلوغ شنیداری» افراد روی میدهد كه مصداق بارز آن حرف زدن بچههاست.
بچهها وقتی شروع به حرف زدن میكنند كه بتوانند كلمات را با تمام حواس خود، حس كرده و سپس صدای آن كلمه را در حافظه بسپارند و وقتی قادر به تشخیص آن واژه در مبهمترین و سریعترین شكل صحبتها شدند، به بلوغ شنیداری میرسند، كه نتیجه آن معجزه سخن گفتن است؛ معجزهای كه در بچهها پس از 2 سال شنیدن روی میدهد و والدین را پس از انتظاری طولانی بهطور ناگهانی شگفتزده و خشنود میكند.
در فراگیری زبان دوم، تماشای فیلمهای سینمایی یا شنیدن اشعار زیبا باعث میشود كه حفظ كردن لغات، جای خود را به حس كردن آن لغات بدهد كه این تاثیر بسزایی در به حافظهسپاری بهتر لغات خواهد داشت.
آیا زبان را باید در محیط یادگرفت؟
در حقیقت زبان را فقط میتوان در محیط یاد گرفت! البته مسئله این است كه محیط زبانی به مكان خاصی اطلاق نمیشود.
محیط را هر فرد در پیرامون خود ایجاد میكند با توجه به علایق و سلایق؛ محیط بهانه گوش دادن و حرف زدن را به فرد میدهد.
بسیارند مهاجرانی كه حتی چندین سال در كشوری انگلیسی زبان زندگی میكنند ولی از سطح زبانی خوبی برخوردار نیستند. دلیلش این است كه با وجود حضور فیزیكی در محیط از تجربه كردن، حس كردن، حدس زدن و خطر كردن در قرارگرفتن در موقعیتها پرهیز میكنند.
در محیطهای آموزشی پیش از هرچیز به زبانآموز باید روش درست لذت بردن از زبانی جدید آموزش داده شود و بعد از آن، طی كردن مابقی مسیر با خود زبانآموز است.
زبان خواندن به مفهوم اذیتكردن خود نیست، سختی دادن در مطالعه زبان به یادگیری شما هیچ كمكی نمیكند، بلكه برعكس شما باید بهترین و لذتبخشترین شرایط را برای فراگیری زبان فراهم كنید.
پس كی؟
مهلت گذاشتن در فراگیری هر علمی بهخصوص یادگیری زبانهای خارجی، آفتی است كه موجب سطحی شدن دانش ما میشود. همه ما حداقل 12-10سال از زندگی خود را در مدرسه و دانشگاهها گذراندهایم تا به سطح مناسبی از معلومات برسیم. حال آنكه با یك تا دو سال تجربه شنیداری لذتبخش از یك زبان (دیدن فیلم و شنیدن اشعار) میتوان به تسلطی رسید كه تا پایان عمر در كنار ما خواهد بود.
برای اطلاعات بیشتر به سایت www.kordasti.com مراجعه کنید.
زبان انگلیسی، سفری از تنفر تا عشق
یادگیری زبان انگلیسی برای خیلی از ما به تجربه های تلخ تبدیل شده كه گاهی نه تنها انرژی زیادی از ما گرفته بلكه وقت و هزینه زیادی را هم در این راه هدر داده ایم. استفاده از سیستمها و مؤسسات غیرعلمی كه استانداردهای آموزشی معتبر جهان را رعایت نمیكنند یا انتخاب سختترین روشها برای یادگیری آن بزرگترین مانع بر سر راه موفقیت ما بوده است.
علی كردستی، طراح سیستمهای آموزش زبان و عضو اتحادیه آموزش زبان اروپا و برنده نوآوری در جشنواره بین المللی مؤسسات زبان 2007، تجربیات 17 ساله خود را برای موفقیت در این سفر در اختیار خوانندگان ایده آل قرار میدهد.
علت ناكامی
مایه شگفتی است كه ما زبان را در طول مدت تحصیل در مدرسه و دانشگاه، وارونه تجربه كردهایم. در اصطلاح، كسی زبان میداند كه بتواند یك زبان را بشنود (متوجه شود) و حرف بزند. از سوی دیگر، كسی كه یك زبان را میخواند و مینویسد، باسواد نامیده میشود. پس باسواد بودن با زبان دانستن، تفاوت دارد؛ یكی پی ساختمان است و دیگری بنا.
نكته در اینجاست كه فراگیری زبان با «شنیدن و صحبت كردن» آغاز میشود نه با «نوشتن و خواندن». در سیستمهای آموزشی مدارس و دانشگاهها به جای تمركز بر فراگیری زبان (شنیدن و صحبت كردن)، تمركز روی «نوشتن و خواندن» است. ما سواد زبانی را فرامیگیریم درحالی كه زبان نمیدانیم! درست مثل اینكه ساختمانی را بدون وجود پی مناسب بنا كرده باشیم.
نكته دیگر این است كه مطمئنا شما چیزی را كه از آن لذت نبرید و نتوانید آن را به كار ببرید، یاد نخواهید گرفت. یادگیری زبان بیش از هر چیز باید توسط دل صورت گیرد تا مغز. به عبارت دیگر «حس كردن» باید جایگزین «حفظ كردن» شود. تا شما مفهوم یك واژه را با حواس پنجگانه خود «حس نكنید»، «حفظ كردن آن» بیفایده است.
كودكان در فرایند فراگیری زبان مادری، هر شیء جدید را لمس میكنند، مزه میكنند، میبویند و صدایی برای آن در حافظه خود نگه میدارند و سپس آن صدا را در گویشها و تن صدای افراد مختلف، جستوجو و كشف میكنند.
به دلیل ناكام ماندن روشهای مدرسه و دانشگاه در یاد دادن یك زبان، بیشتر افراد بعد از چند سال به تجربه كردن روشهای متفاوت و گاهی خرافاتی با شعارهایی مثل «در خواب زبان بیاموزید» یا « دوماهه مثل زبان مادری صحبت كنید» میروند كه نتیجهای جز ناامید كردن بیشتر آنها در این راه ندارد.
آموزش زبان، مهارت است نه تجارت!
امروزه بسیار میبینیم كه فردی با تشخیص اینكه به سطح خوبی از زبان رسیده بدون هیچ پشتوانه علمی به این نتیجه میرسد كه میتواند برای كسب درآمد بیشتر، تدریس كند یا آموزشگاهی را دایر و اداره كند.
مثلا با این مصداق كه همه ما زبان فارسی را بلدیم، آیا میتوانیم آن را به خوبی تدریس كنیم؟آموزش زبان انگلیسی یك مهارت و علم است كه باید آن را از بعد كاملا تجاری خارج كرده و به بعد آموزشی و علمی بازگردانیم.
پس كی میتوانم خوب صحبت كنم؟!
صحبت كردن انگلیسی در نتیجه «بلوغ شنیداری» افراد روی میدهد كه مصداق بارز آن حرف زدن بچههاست.
بچهها وقتی شروع به حرف زدن میكنند كه بتوانند كلمات را با تمام حواس خود، حس كرده و سپس صدای آن كلمه را در حافظه بسپارند و وقتی قادر به تشخیص آن واژه در مبهمترین و سریعترین شكل صحبتها شدند، به بلوغ شنیداری میرسند، كه نتیجه آن معجزه سخن گفتن است؛ معجزهای كه در بچهها پس از 2 سال شنیدن روی میدهد و والدین را پس از انتظاری طولانی بهطور ناگهانی شگفتزده و خشنود میكند.
در فراگیری زبان دوم، تماشای فیلمهای سینمایی یا شنیدن اشعار زیبا باعث میشود كه حفظ كردن لغات، جای خود را به حس كردن آن لغات بدهد كه این تاثیر بسزایی در به حافظهسپاری بهتر لغات خواهد داشت.
آیا زبان را باید در محیط یادگرفت؟
در حقیقت زبان را فقط میتوان در محیط یاد گرفت! البته مسئله این است كه محیط زبانی به مكان خاصی اطلاق نمیشود.
محیط را هر فرد در پیرامون خود ایجاد میكند با توجه به علایق و سلایق؛ محیط بهانه گوش دادن و حرف زدن را به فرد میدهد.
بسیارند مهاجرانی كه حتی چندین سال در كشوری انگلیسی زبان زندگی میكنند ولی از سطح زبانی خوبی برخوردار نیستند. دلیلش این است كه با وجود حضور فیزیكی در محیط از تجربه كردن، حس كردن، حدس زدن و خطر كردن در قرارگرفتن در موقعیتها پرهیز میكنند.
در محیطهای آموزشی پیش از هرچیز به زبانآموز باید روش درست لذت بردن از زبانی جدید آموزش داده شود و بعد از آن، طی كردن مابقی مسیر با خود زبانآموز است.
زبان خواندن به مفهوم اذیتكردن خود نیست، سختی دادن در مطالعه زبان به یادگیری شما هیچ كمكی نمیكند، بلكه برعكس شما باید بهترین و لذتبخشترین شرایط را برای فراگیری زبان فراهم كنید.
پس كی؟
مهلت گذاشتن در فراگیری هر علمی بهخصوص یادگیری زبانهای خارجی، آفتی است كه موجب سطحی شدن دانش ما میشود. همه ما حداقل 12-10سال از زندگی خود را در مدرسه و دانشگاهها گذراندهایم تا به سطح مناسبی از معلومات برسیم. حال آنكه با یك تا دو سال تجربه شنیداری لذتبخش از یك زبان (دیدن فیلم و شنیدن اشعار) میتوان به تسلطی رسید كه تا پایان عمر در كنار ما خواهد بود.
برای اطلاعات بیشتر به سایت www.kordasti.com مراجعه کنید.
ویدیو مرتبط :
لزوم فراگیری زبان خارجی
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
نتیجه مذاکرات از زبان سخنگوی وزارت خارجه آمریکا
اخبار سیاست خارجی - نتیجه مذاکرات از زبان سخنگوی وزارت خارجه آمریکا
'جین ساکی' امروز شنبه در نشست خبری در پاسخ به خبرنگاران درباره نتیجه مذاکرات اخیر دو جانبه و چند جانبه آمریکا و کشورهای ۱+۵ با ایران در ژنو گفت'نشست های ژنو مفید بود'. .
به گزارش شبکه خبر، تارنمای وزارت خارجه آمریکا، جین ساکی در پاسخ به اصرار خبرنگاران برای دادن توضیح بیشتر در این باره گفت:قصد نداریم جزئیات بیشتری بدهیم.
وی با اعلام این که مذاکرات ژنو در قالب یکسری نشست ها تنظیم شده است٬ افزود: قرار است، نشست های بیشتری در اواسط ماه ژانویه (اواخر دی) برگزار شود، اما هنوز نمی توان درباره تاریخ دقیق و نهایی آنها اظهار نظر کرد.
آخرین دور مذاکرات ایران و گروه 1+5 هفته گذشته در ِژنو سوییس برگزار شد.
اخبار سیاست خارجی - شبکه خبر