سبک زندگی


2 دقیقه پیش

شناخت بهترین آتلیه کودک و بارداری

بچه ها به سرعت بزرگ می‌شوند، زودتر از چیزی که فکرش را می‌کنید یا انتظارش را دارید. زمانی توانایی راه رفتن یا حرف زدن ندارند ولی اندک زمانی بعد آنها را در حال دویدن و مکالمه ...
2 دقیقه پیش

فیلم: تزیین اتاق کودک با گل‌های مقوایی

همین الان یک نگاهی به اتاق کودکتان بیندازید. آیا دلتان نمی خواهد چیزی به آن اضافه کنید؟ وقتی پولش را ندارید، پس باید از خلاقیتتان کمک بگیرید. در این ویدئو گل هایی مقوایی ...

در ستایش زنانِ واقعی!


ما معمولاً دوست داری زنان دهه‌های گذشته را زنانی جذابی و همیشه خوش‌لباس و مرتب به یاد بیاوریم، با زیبایی‌های طبیعی و دست‌نخورده و در عین حال حیرت‌آور، چیزی مانند یکی از بزرگ‌ترین زیبارویان تاریخ سینما، آوا گاردنر!

وب سایت یک پزشک - فرانک مجیدی: در ماه‌های اخیر، ویدئوهای زیادی را درباره‌ی زیبایی زنان در ۱۰۰ سال اخیر و در ۳ دقیقه، مشاهده کرده‌ایم. این ویدئوها به تغییرات نحوه‌ی آرایش مو و لباس در بازه‌های ۱۰ ساله و در سرزمین‌های مختلف می‌پردازند و در نوع خود این میزان تغییر و تحول در دیدگاه زیبایی‌شناسانه بسیار جالب است.

در ستایش زنانِ واقعی!

 اما ماجرا این است که این ویدئوها، فقط بخش زیبای حقیقت است، نه همه‌ی آن. خانم «کارولینا زِبرووسکا» که یک وبلاگ‌نویس لهستانی است، قویاً بر این باور است.

او می‌نویسد: «به عنوان فردی که علاقمند به تاریخچه‌ی مد و زیبایی است، برداشت نادرست برخی از این ویدئوها واقعاً برای‌م آزاردهنده است.

آن‌چه که این ویدئوها نشان می‌دهند، تقریباً کلیشه‌ی زیبایی‌شناسانه‌ای است که از دهه‌های گذشته در ذهن داریم.» برای همین خود او دست به کار ساخت ویدئویی جدیدش که اتفاقاً  از همه جالب‌تر است.

 این ویدئو بازه‌ای ۴۵ ساله از سال ۱۹۰۰ تا ۱۹۴۵ را مد نظر دارد که به زنان واقعی غربی می‌پردازد، یعنی بخش‌هایی عمده از زندگی زنان غربی که معمولاً در کلیشه‌ها هرگز به آن‌ها پرداخته نمی‌شود.

 ما معمولاً دوست داری زنان دهه‌های گذشته را زنانی جذابی و همیشه خوش‌لباس و مرتب به یاد بیاوریم، با زیبایی‌های طبیعی و دست‌نخورده و در عین حال حیرت‌آور، چیزی مانند یکی از بزرگ‌ترین زیبارویان تاریخ سینما، آوا گاردنر! چیزی که فراموش کرده‌ایم، تکاپو و دغدغه‌ی آنان است. دردهایی که بین تاریخچه‌ی زیبایی گم شده‌است.

بنابراین خانم زبرووسکا در ویدئوی متفاوت خود، مبحث وحشت‌ها و تنگ‌ناهای اقتصادی را هم در نظر گرفته‌است. او می‌نویسد: «اگر بخواهم صریح باشم، قرار بود این ویدئو هم یکی دیگر از آن ویددوهای «زیبایی در دهه‌های مختلف» باشد.

 من تعداد زیادی از آن‌ها را قبلاً دیده‌بودم، اما همه‌ی آن‌ها فقط در حال نشان دادن کلیشه‌ها در یک فرهنگ امروزی بودند.

 بنابراین می خواستم چیزی بسازم که از لحاظ تاریخی، دقیق‌تر باشد. هرچه که بیشتر درباره‌ی این موضوع تحقیق کردم، بیشتر اگاه شدم که عکس‌های تبلیغاتی مد که از آن صورت‌های زیبا می‌بینیم، تنها نسخه‌ای ایده‌آل از یک حقیقت است. چیزی که من ساخته‌ام، حقیقت است.»

البته ویدئوی خانم زبرووسکا تنها به زندگی یک زن سفید پوست در بازه‌ای ۴۵ ساله می‌پردازد، ولی نشان می‌دهد که گذشته به همراه خاطراتی که ما از زنان گذشته داریم، چه حقایقی را به همراه داشته که همگی تقریباً فراموش‌ش کرده‌ایم.

ما مدهایی مانند گیبسن را از دهه‌ی ۱۹۰۰ به خوبی به یاد داریم، اما نمونه‌های واقعی‌تر را یا ندیده‌ایم، یا چون به قدر کافی زیبا نبوده‌اند، نخواستیم که ببینیم و در آرشیو ذهنی نگاه داریم.

در ستایش زنانِ واقعی!

اما همزمان با آن‌که تقریباً ۶۰٪ زنان جامعه می‌توانستند مانند کاراکترهای زن دوست‌داشتنی سریال «قصه‌های جزیره» لباس‌ بپوشند، ۴۰٪ جامعه‌ای مانند انگلستان این شکلی بود. زنان کارگر که مجبور به کار در کارخانه‌ها بودند.

در ستایش زنانِ واقعی!

از سال‌های ۱۹۱۰، چیزی شبیه رُز فیلم «تایتانیک» را به یاد داریم، اما همزمان با ساخت پرشکوه و غرق شدن پرسوز و گداز تایتانیک، زنانی بودند که برای گرفتن حق رأی و تصمیم‌گیری خود بر شئونات جامعه در حال جنگیدن بودند و حق رأی خود را روی سینی نقره و با احترام و بی‌خشونت نگرفتند.

در ستایش زنانِ واقعی!

در ستایش زنانِ واقعی!

سال‌های دهه‌ی بیست. زنانی با ابروهای نازک کمانی، لب‌های آرایش کرده‌ با رژلب‌های تیره به شکلی گرد و کوچک و البته شخصیت‌هایی آسیب‌پذیر. زنانی که تکیه داشتن‌شان به مردان و آرایش‌های تندشان دوست‌داشتنی به شمار می‌آمدند.

در ستایش زنانِ واقعی!

اما همزمان، از هر ۹ زن در روسیه، یکی به خدمتکاری و پرستاری بچه مشغول بود.

در ستایش زنانِ واقعی!

از دهه‌ی ۱۹۳۰ زنان زیبای سینما را به یاد داریم، اما سال ۱۹۳۳ و رکود اقتصادی شدید و زنانی که غذایی برای خوردن و وسیله‌ای برای گرم کردن خانه‌شان نداشتند، از یاد رفته‌اند

در ستایش زنانِ واقعی!

از دهه‌ی ۱۹۴۰، زنانی با موهای حلقه‌حلقه و رژلب‌های قرمز به یادمان است، زنانی که می‌خندند، چشمک می زنند و بهتر است کمی ابله باشند. معشوق‌های ضعیف نادان دوست‌داشتنی!

در ستایش زنانِ واقعی!

اما در سال ۱۹۴۵، ۲۱۰۰۰ زن پرستار نیروهای ارتش آمریکا بودند.

در ستایش زنانِ واقعی!

تضاد بین حقیقت و ایده‌آل، غیرقابل چشم‌پوشی است. چیزی که تغییرات واقعی را در جامعه ساخت، اتفاقاً آن دسته از زنانی هستند که امروز فراموش شده‌اند، چون زیبا نبودند. دنیای امروز، مدیون آن دسته‌ی فراموش‌شده است.

آدم هایی که معروف نبودند و به جای خرید لباس‌های قشنگ و وسایل آرایشی، تلاش می‌کردند خانواده‌شان را سیر کنند و یا تغییری برای زنان نسل خود و فردا بسازند.

بخش بزرگی از این موضوع، می‌تواند ارتباط مستقیمی به این موضوع داشته باشد که دنیای مد و سینما، شدیداً مردانه بوده‌است. هرچند در سال‌های اخیر زنان نام‌آور و مؤلف زیادی به این دنیا وارد شده‌اند، اما هنوز از مردانه بودن این صنعت‌ها، چیزی کاسته نشده‌است.

 کافی است به یکی از مصاحبه‌های اخیر موفق‌ترین بازیگر دنیا (در میان زنان و مردان) اشاره کنیم: بانو مریل استریپ.

 او معتقد بود که پول در این صنعت در دست مردان است و با تمام دستاوردهایی که تا کنون داشته، هنوز دستمزدش از مردان نقش دوم فیلم‌های‌ش کمتر است.

 او اخیراً در فیلم Suffragette در نقش یکی از زنان رهبر جنبش حق رأی برای زنان در انگلستان، نقش‌آفرینی کرده‌است. من هنوز این فیلم را ندیده‌ام، اما در گوشه و کنار، نقدهای منفی عجیبی در کنار نقدهای مثبت از آن دیده‌ام.

 بیشتر نقدهای منفی به جنبه‌های بیش از حد زنانه و اشاره نشدن به نقش مردان در این موفقیت اشاره نموده‌اند. خب، این یعنی کلیشه‌ی همیشگی را «نباید» درباره‌ی فیلمی حتی با این مضمون هم کنار گذاشت.

این کلیشه که زن همیشه باید با کمک مرد به مرحله‌ای جلوتر برسد و بی او نمی‌شود. کلیشه‌ای که در اغلب فیلم‌های تجارت سینما تکرار شده‌است. مسلم است که مردانی در این مسیر، حقیقتاً یاری‌گر بوده‌اند.

 ولی چه می‌شود و به کجای دنیا برمی‌خورد که یک بار هم شده، زنان هدفی برای خود تعریف کنند و با دست به زانوی خودشان به آن برسند؟ این‌که وقتی به یک زن فکر می‌کنیم، نمونه‌های فتّان و زیبای صنعت موسیقی و مد و سینما بیشتر در نظرمان می‌آیند تا زنانی مانند خانم سکینه یعقوبی یا زنانی در این لیست، شاهدی بر این است که ما هم رهروِ راهی شده‌ایم که تجارت سینما و مد و زیبایی برای‌مان تعیین کرده‌اند.

در ستایش زنانِ واقعی!

این موضوع هم فقط درباره‌ی کشورهای غربی نیست. درست همین مسائل در کشور ما هم مطرح است. ما هم تصویر ذهنی‌مان از بانوان، مثل ستاره‌های سینمای خودمان است. این به معنی آن نیست که ستاره‌ی سینما شدن، کاری سطح پایین و سخیف است. اتفاقاً کاملاً برعکس، هنری است بس ستودنی.

اما در جهان ورای پرده‌ی نقره‌ای، چند نفر را می‌شناسیم که توانسته‌اند با عملکردشان تغییری واقعی بسیازند. چند نفر که معروف نیستند، اما برای بهتر شدن وضعیت خانواده و دنیای کوچک‌شان تلاش کرده‌اند، چند نفر که در برابرهمه‌ی سختی‌ها ایستاده‌اند و گلیم خود را از آب بیرون می‌کشند.

 بخش بزرگی از این جهان را زنان تشکیل می‌دهند. زنانی که اغلب‌شان به زیبایی و خوش‌صدایی هنرپیشه‌ها و خواننده‌ها و سلبریتی‌ها نیستند.

زنانی که هر روز با تبعیض‌ها و نگاه‌ها و آزارهای کلامی و حتی خشونت روبرو می‌شوند و با این وجود، به رسیدن به روز بعد که می‌تواند بهتر باشد امیدوارند. ما این زنان را نمی‌بینیم. فراموش‌شان می‌کنیم چون ظاهر یا دستاوردی درخشان ندارند، از کنارشان عبور می‌کنیم و بی‌تفاوتیم، چنان‌که گویی اصلاً وجود ندارند.

این موضوع، فقط درباره‌ی کلیپ بانوی وبلاگ‌نویس لهستانی نیست. یادآوری‌ای برای همه‌ی دنیا و ماست: بیایید لطفاً هر طور که شده، زنان واقعی را فراموش نکنیم!

در ستایش زنانِ واقعی!


ویدیو مرتبط :
ستایش اعدام میشود؟؟؟خبری واقعی از20و30

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

تجسم واقعی مشکلات روانپزشکی



به کارگیری روش‌های نوین و تکنولوژی‌های جدید، در پیشرفت دانش بشری جهت رفع مسائل و مشکلات تأثیر بسزایی داشته و دارد.

 

امروزه تحقیقات و مطالعات دامنه‌دار متخصصان و دانشمندان علوم روان‌شناختی و روان‌پزشکی همچون دیگر متخصصان قرن جاری در جهت استفاده از تکنولوژی‌های نوین در ارزیابی توانمندی‌ها و اختلالات کارکردی مغز متمرکز شده است.

 

بر همین اساس از دهه ۱۹۹۰ میلادی و با برجسته‌تر شدن علل بیولوژیک اختلالات، پژوهش‌های بالینی متعددی به منظور استفاده از این فناوری‌ها در تشخیص بهینه و به کارگیری ابزارهای نوین درمانی در کنار دارودرمانی مورد توجه قرار گرفت و در حال حاضر گرایش جهانی به استفاده از این تکنولوژی‌ها در حال افزایش است.

 

از ویژگی‌های قابل توجه این تکنولوژی‌ها برای متخصصان و مردم، توانایی عینیت بخشیدن به تشخیص‌ها و نتایج درمان‌های روان‌شناسی و روان‌پزشکی اعم از دارو درمانی و روان‌درمانی است که می‌تواند تا حد بسیار زیادی بر موانع ذهنی عامه مردم درباره دریافت خدمات روان‌شناسی و روان‌پزشکی غلبه کند.

 

اما این‌که این روش‌های درمانی کدامند و چه کاربردهایی دارند، سوالاتی بودند که با دکتر رضا رستمی، روان‌پزشک و عضو هیات علمی دانشگاه تهران مطرح کردیم.

 

در حال حاضر در کشورهای دنیا و به طبع آنها در کشور ما از تکنولوژی‌های نوین درمانی و تشخیصی در حوزه روان‌درمانی استفاده می‌شود، اما این روش‌ها چه کاربردهایی دارند و اصلی‌ترین و موثرترین آنها کدامند؟

 

یکی از روش‌های نوین بررسی کارکرد مغز که ضمن مقرون به صرفه بودن، عوارضی هم ندارد، روش الکتروانسفالوگرافی‌کمی (QEEG) است. البته استفاده از این روش بتازگی در کشور ما آغاز شده است.

 

اما برای اولین بار یک روان‌پزشک آلمانی به نام «دکتر هانس برگر» در سال ۱۹۲۴ میلادی، موفق به کشف روشی برای ارزیابی فعالیت الکتریکی مغز شد که EEG یا الکتروانسفالوگرافی نام گرفت.

 

بعد از آن و برای اولین بار در سال ۱۹۳۲، با استفاده از یک تکنیک ریاضی به نام تبدیل فوریه، محققان توانستند به تحلیل کمی امواج مغزی بپردازند؛ روشی که بعدها QEEG یا الکتروانسفالوگرافی کمی نام گرفت.

 

در این روش فعالیت امواج مختلف مغزی برحسب عدد و رقم و در فرکانس‌های مختلف بیان می‌شود. از آنجا که عملکرد مغزی هر فرد به فعالیت امواج مغزی او بستگی دارد، QEEG با ارزیابی این فعالیت‌ها به بررسی عملکرد مغز و نقاط ضعف و قوت آن می‌پردازد.

 

تکنیک درمانی بیوفیدبک با به‌کارگیری مفاهیمی از علوم مختلف در دهه ۱۹۵۰ مورد استفاده قرار گرفت و بتدریج رواج یافت، تا این که در سال ۱۹۶۹ به این نام شناخته شد.

 

در بیوفیدبک کاربردی، هدف اصلی، بالا بردن آگاهی شخص نسبت به آنچه در بدن و حتی مغزش به وقوع می‌پیوندد و افزایش قدرت کنترل بر آن است. با ارائه این تکنیک، افراد فیدبک‌های واضح و مستقیمی را از سیستم فیزیولوژی‌شان دریافت می‌کنند که به آنها در کنترل عملکرد این سیستم کمک می‌کند.

 

بیوفیدبک بر این نکته تأکید دارد که انسان قادر است به طور ارادی بر عملکرد سیستم خودکار تأثیر بگذارد.

 

آنچه بیوفیدبک را از روش‌های آرام‌سازی و تمرکزی متمایز می‌سازد و از اجزای اصلی آن به حساب می‌آید، استفاده از ابزار و ماشین‌های مختلفی است که به دریافت فیدبک و داشتن درک بهتر و نهایتا اعمال کنترل بیشتر بر فرآیندهایی نظیر انقباض عضلات، دمای پوست، ضربان قلب، فشار خون و... کمک می‌کنند

 

نوروفیدبک هم نوعی بیوفیدبک است که از فعالیت امواج مغزی بازخورد ارائه می‌کند. نوروفیدبک مورد توجه روان‌شناسان قرار گرفته است، چرا که مغز مرکز اصلی توزیع هیجانات، علائم جسمی، افکار و رفتارهاست.

 

وقتی کارکرد مغزی یک فرد با QEEG ارزیابی می‌شود، روان‌شناسان به دنبال ارتباط‌هایی بین علائم روانی فرد و نقاط ضعف و قوت مشخص شده در QEEG هستند. نوروفیدبک فرد را در یادگیری فرآیندی که به ارتقا و افزایش توانمندی‌های مغزی منجر می‌شود، یاری می‌دهد.

 

روانشناسی


آیا این روش‌ها جایگزین روش‌های درمانی دیگری شده‌اند؟

 

این روش‌ها هر کدام دارای فواید مخصوص به خود هستند و قرار نیست روشی جایگزین روش دیگری شود.

 

البته در شرایط خاصی ممکن است یک روش موفق‌تر از دیگر روش‌ها عمل کند، مثلا در مورد ADHD و اختلالات یادگیری نوروفیدبک از دیگر روش‌ها موفق‌تر است. در میان روش‌های تشخیصی هم مهم‌ترین حسن QEEG عینی کردن تشخیص‌های روان‌پزشکی است.

 

به طور کلی این روش‌ها در درمان چه بیماری‌هایی به کار می‌رود و در نقطه مقابل برای چه مشکلاتی منع استفاده وجود دارد؟

 

در جهان از این روش‌ها برای تشخیص دقیق و درمان اختلال بیش‌فعالی / کمبود توجه (AD/HD) ، افسردگی، اضطراب، تومورهای مغزی، صرع، اختلالات یادگیری، اوتیسم، سوءمصرف الکل یا مواد، سکته، آسیب‌های مغزی، بیماری‌های مغزی مثل مننژیت و آنسفالیت، اسکیزوفرنی، دمانس و آلزایمر استفاده می‌شود.

 

در ایران از این روش‌ها بیشتر در درمان ADHD ، اختلالات یادگیری، اختلالات دوران کودکی و افزایش کارایی افراد سالم و هنرمندان و ورزشکاران استفاده می‌شود.

 

البته با توجه به تکنولوژیک بودن درمان و نقش فعال خود فرد در درمان، افرادی که دارای عقب‌ماندگی ذهنی هستند، با درمان همکاری نمی‌کنند یا هنگام مواجهه با فناوری دچار اضطراب و استرس شدید می‌شوند که شرایطشان برای این روش، مناسب نیست.

 

علاوه بر این، از آنجا که در موفقیت این روش‌ها بویژه در مورد کودکان، همکاری خانواده نیز لازم است، چنانچه محیط خانواده متشنج باشد، درمان اثربخشی لازم را نخواهد داشت.

 


در این شیوه‌ها به مراجعان چه مراحل درمانی پیشنهاد می‌شود؟

 

در QEEG پس از قرار دادن کلاه الکترودها روی سر بیمار، وی به آرامی می‌نشیند و امواج مغزی در حالات گوناگون از سطح سر به وسیله دستگاه ثبت می‌شود.

 

از آنجا که عملکرد مغزی هر فرد بستگی به فعالیت امواج مغزی او دارد، روش‌های نوین با ارزیابی این فعالیت‌ها به بررسی عملکرد و نقاط ضعف و قوت مغز می‌پردازنددر نوروفیدبک، حسگرهایی که الکترود نامیده می‌شوند، روی پوست سر بیمار قرار می‌گیرند.

 

این حسگرها فعالیت الکتریکی مغز فرد را ثبت می‌کنند و در قالب امواج مغزی (در اغلب موارد، به شکل شبیه‌سازی شده در قالب یک بازی رایانه‌ای یا فیلم ویدئویی) به او نشان می‌دهند.

 

در این حالت، پخش فیلم یا هدایت بازی رایانه‌ای بدون استفاده از دست و تنها با امواج مغزی شخص انجام می‌شود. به این شکل، فرد با دیدن پیشرفت یا توقف بازی و گرفتن پاداش یا از دست دادن امتیاز یا تغییراتی که در صدا یا پخش فیلم به وجود می‌آید، به شرایط مطلوب یا نامطلوب امواج مغزی خود پی می‌برد و سعی می‌کند با هدایت بازی یا فیلم، وضعیت تولید امواج مغزی خود را اصلاح کند.

 

به کلاه‌های الکترودی به عنوان یکی از ابزار درمانی در این روش‌ها اشاره کردید. این کلاه‌ها که مجموعه‌ای از سیم‌های رنگارنگ هستند، دقیقا چه می‌کنند و به طور کلی در این روش‌ها از چه فناوری و تجهیزاتی استفاده می‌شود؟

 

در QEEG از کلاه مخصوصی استفاده می‌شود که حداقل ۱۹ کانال دارد و ثبت و تفسیر نتایج آن، با رایانه و نرم‌افزار تحلیلی مخصوص صورت می‌گیرد. نوروفیدبک به دستگاه نوروفیدبکی نیاز دارد که طبق استانداردهای ۹۰۰۰ ISO و جدیدتر ساخته شده باشد؛ همچنین رایانه و نرم‌افزارهای نوروفیدبک، چسب و ژل مخصوص. فضایی که مورد استفاده قرار می‌گیرد، باید استانداردهای لازم را داشته و از فضا و نور و دمای مناسب برخوردار باشد.

 

آیا این روش‌ها مورد تایید مراکز علمی و پژوهشی معتبر دنیا قرار گرفته؟ و آیا در ایران تاییدیه‌های لازم را دریافت کرده است؟

 

نوروفیدبک و QEEG دارای تاییدیه‌های بین‌المللی FDA و CE هستند و توسط انجمن روان‌شناسی و روان‌پزشکی امریکا مورد تایید قرار گرفته‌اند. در ایران هم مراکزی می‌توانند از این روش‌ها استفاده کنند که مورد تایید وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، سازمان نظام روان‌شناسی و مشاوره و سازمان نظام پزشکی باشند.

 

اما این روش‌ها از چه زمانی در ایران مورد استفاده قرار گرفته‌اند؟ آیا آماری از تعداد افراد تحت مداوا با این روش‌ها و میزان اثرگذاری آنها بر گروه‌های مختلف جامعه وجود دارد؟

 

از سال ۱۳۸۴ مرکز جامع اعصاب و روان آتیه اقدام به راه‌اندازی بخش تکنولوژیک کرده است. از هنگام شروع تاکنون بیش از ۳۰۰۰ نفر مورد ارزیابی قرار گرفته و بیش از ۱۰۰۰ نفر درمان شده‌اند. متوسط اثربخشی درمان ۷۰ درصد بوده است.

 

با توجه به جدید بودن این روش‌ها آیا پژوهشگران ایرانی توانسته‌اند در این حوزه وارد شوند و راهکارهای جدیدی ارائه کنند و در این صورت آیا نتایج این تحقیقات در نشریات بین‌المللی به چاپ رسیده است؟

 

از سال ۱۳۸۴ بررسی و مطالعه دقیق فناوری‌های روز دنیا و تماس مداوم و مشورت با بیش از ۱۰ متخصص داخلی و۵۰ متخصص بین‌المللی در این زمینه‌ها انجام شده است.

 

از متخصصان صاحب‌نظر جهت حضور در ایران و اجرای دوره‌های آموزشی برای متخصصان مرکز دعوت شده است و مطالعات پایلوت و پژوهشی در مرکز جهت ارزیابی اثربخشی و دقت تجهیزات خریداری شده برای جمعیت ایران و مقایسه با گزارش‌های منتشر شده در مقالات بین‌المللی انجام شده است.

 

در حال حاضر در این مرکز تحقیقات متنوعی در حوزه فناوری‌های نوین درمانی انجام می‌شود که نتایج آنها در مقالات داخلی و بین‌المللی به چاپ رسیده‌اند. درحال‌حاضر با همکاری دانشجویان مهندسی دانشگاه امیرکبیر در حال ایجاد و توسعه روشی جدید هستیم که با توجه به جدید بودن و بین رشته‌ای بودن آن، امیدواریم تا چند سال آینده برای استفاده آماده شود.

 

روانشناسی


آینده درمان به کمک این روش‌ها را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

 

در سال‌های اخیر، فناوری از آنجا که نوروفیدبک در بهبود علائم طیف گسترده‌ای از اختلالات مثل اختلالات هیجانی، بیماری‌های مزمن و دردهای مزمن جسمانی و کمک به افراد دارای مشکلات روان‌شناختی و تحت استرس و همچنین برای ارتقای عملکرد افراد عادی، هنرمندان و ورزشکاران مفید است و در ضمن نسبت به درمان‌های سنتی در زمان کوتاه‌تر اثربخشی بیشتری دارد، پیش‌بینی می‌شود در آینده شاهد گسترش روزافزون استفاده از آن باشیم.

 

 

آیا این روش‌ها می‌توانند به عنوان جایگزین واقعی روش‌های درمانی مرسوم در اختلالات روانی قرار گیرند؟

 

دنیا در حال حاضر به سمت تکنولوژیک شدن هر چه بیشتر در حرکت است و حوزه درمان هم از این اصل مستثنا نخواهد بود.

 

درمان‌های سنتی مسلما به سمتی حرکت خواهند که در خود از روش‌های جدید تکنولوژیک هم استفاده کنند. مثلا دارودرمانی در آینده از این روش‌ها برای تعیین نوع و دوز دارو استفاده خواهد کرد و روان درمانی‌های سنتی هم به همین ترتیب، استفاده از فناوری را در متدولوژی خود ادغام خواهند کرد.